خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نظر شخصی من در مورد ازدواج

سلام
یاد اون وقتها افتادم که برای کارهای فارغ التحصیلیم همین طوری سر توی هر اتاقی می کردم تا امضایی بگیرم و همین طوری نفس نفس می زدم
الان هم انگار همون طوری شدم یه باره سر از یه گوشه محله در اوردم می خام یه چیزی فوری بگم برم دارم نفس نفس هم می زنم هاهاها
آقا از یکی دو سال پیش تا حالا بچه ها توی اسکایپ یا جاهایی که منو می بینند حالا هر جایی بشه از من در مورد ازدواج درون گروهی و برون گروهی سؤال می پرسند که خوب اگه وقت و زمان مناسبی هم باشه حتما در مورد آن و بررسیش از دیدگاه های علمی باهاشون صحبت می کنم
ولی خیلی وقتها هم میشه که بعد از کلی صحبت های مثلا علمی آخرش از من می پرسند که خوب نظر خودت چیه یعنی نظر شخصیت چی هست
خب تا اینجا هم مشکلی نیست و من نظر شخصی خودم را هم میگم ولی بعدش مشکل ایجاد می شه
مشکل اینجاست که بعضی ها کلی شروع به تعریف و تمجید می کنند که ایول بر تو چه دیدگاه درجه یکی داری و برخی دوستان هم که لطف دارند حمله های شدیدی می کنند که شما عاقبت اندیش نیستید و حالا وقتی سرت به سنگ خورد و ترکیدی می فهمی یعنی چی این حرفهای من.
حالا من هرچی فک بزنم که بابا بیخیال شو این فقط نظر من هست چرا گیر دادی که فایده نداره. گفتم بزار یه بار برای همیشه این جا نظرم را بیان کنم و دیگه از گفتنش در هر مکان و زمانی خودداری کنم شاید که رستگار شوم
ببینید گرامیان این فقط و فقط نظر شخصی من در مورد ازدواج است و هیچ ربطی به رشته یا هیچ چیز دیگه در من نداره
حتما باید بپذیریم که هم نظر موافقان و هم مخالفان من گرامی و ارزشمند است و نباید هیچ کدام را رد یا توهینی به آن انجام دهیم.
پس اگر به دنبال شنیدن نظر شخصی من هستید ادامه مطلب را بخونید وگرنه که برای دنبال کردن مبحث ازدواج درون گروهی و برون گروهی به صورت علمی به نخستین شماره از گاه نامه آواک که به زودی انتشار می یابد مراجعه کنید که کاملا اون را توضیح دادم
اما نظر من ازدواج درون گروهی است یعنی اگر من روزی بخواهم ازدواج کنم برای خودم توجه کنید ها برای خودن نه هیچ کس دیگه بیشتر تمایل به ازدواج درون گروهی دارم فرقی هم نداره نابینا مطلق یا نیمه بینا
باز هم میگم ها تو رو خدا درست حسابی توجه کنید نگفتم همه باید این کار را بکنید نظر شخصی من هست من این طوری می پسندم و هیچ چالشی هم با هیچ دختر و پسری ندارم
راستی تا یادم نرفته یه انتقاد از دخترا یا روزنامه ایران سپید هم بکنم که هی می نویسند پسرها دنبال بینا می گردند آقا این فقط مخصوص پسرها نیست خیلی دخترها هم هستند که تمایلی به ازدواج با نابینا ندارند باور کنید این را بار ها به گوش شنیدم یعنی توی مشاوره های که با بچه ها داشتم
یه نکته دیگه را هم بگم که تمایل من به ازدواج درون گروهی به خاطر ضعف شخصیتی یا مادی من نیست.

۲۹ دیدگاه دربارهٔ «نظر شخصی من در مورد ازدواج»

سلام آقای چشمک من میدونستم نظر تون این هست چون یک خاطره از تون خواندم که رفته بودین شیراز بهرحال به قول شما هر کسی نظر خودشو داره اما به نظر منم درون گروهی بهتر هست چون ازدواج به نظر من دست یابی به آرامش هست و چه بهتر که هم نوع آدم باشه که حد اقل وقتی دلت از این نبینها میگیره باهاش درد و دل میکنی و بزرگ ترین نعمتش این هست که مجبور نیستی جلوی خانوادش فیلم بازی کنی که من چه تواناییهایی دارم چون خانواده ی اون آقا یا خانم خودشون هم یک نابینا دارن و اطلاع کافی دارن من که واقعا از رو به رو شدن با مادر شوهر و خانواده ی شوهر بینا ترس زیادی دارم امیدوارم همه دوستان خوشبخت بشن به آرامشی که میخواهند برسن شاد باشید

من یک ساعت پیش اومدم نظر بدم ولی نظرسنجی بسته بود .
چه خوب که رعععد بزرگ حرفو حدیثی تو دلش نمود . و الا خفه میشدم ههه
شناخت زیادی از شما ندارم ولی ی احسنت بهتون میگم و پستتونو لایک میکنم .
جریانو بذار براتون بگم .
اون افرادی که ازدواجو بیزینس و یا احتمالاً تولید مثل میدونن به فکر ازدواج با بینا هستن .
ولی اون افرادی که ازدواجو فراتر از این چیزا میدونن ، و به فکر ی حامی و ی راننده و یا ی کارگر نیستن؛ دوست دارن با ی به قول شما درون گروهی و به قول رعععد نبین ازدواج کنن .
البته تعداد ونوسیایی که به ازدواج با ی ببین فکر کنن کمه . ولی خب هستن. اصولاً ونوسیا به حرف دلشون گوش می کنن و ازدواجو تجارت نمیدونن .
شکلک بعدا خودشون بلدن که چطور شوهرنبین و احیاناً فقیرو بی پولشونو تبدیل به شمش طلا کنن. هاهاها
غرغرای زنا مثل کیمیاگری میمونه و مسو تبدیل به زر ناب میکنه

رعد دانا دعا میکنه محمد جواد زودتر با ی دختر نبین ازدواج کنه و خوشبخت شه و بیاد اعلام کنه که آهای افرادی که قصد ازدواج با ی ببین ندید بدیدو دارید ، سخت در اشتباهید .
هیچ ببینی نمیتونه شما و دنیای شمارو درک کنه . و همیشه توانمندیای شما براش خیلی عجیبه . چون خودش خیلی خیلی به چشاش وابستس .
چند روز پیشا که داشتم با یکی از دوستای نبینی تو واتس آپ چت می کردم ، به خیال خودم ازش دارم تعریف میکنم و بهش گفتم باورم نمیشه که تو با گوشی لمسی داری تایپ می کنی و اون ونوسی هم از دست رعد گویا ناراحت شد و فکر کرد من به توانمندی نبین ها باور ندارم .
باور دارم ولی برام خیلی عجیبه که نبین باشی و این همه کارای ببینی انجام بدی .

آهان قضیه این بود
جالبه تو هم این نظر را داری
فکر می کنم این را داری میگی که کلا از این نبین ها کسی به فکر تو نیفته ها
خیلی سیاست مداری ها
استفاده سو از پست من می کنی
بزنم تخت پادشاهیت را بترکونم
هاهاهاهاها
شوخی کردم مرسی از نظرتون جالب بود دیدگاه شما به عنوان یه ببین

نظر شخصی من در مورد ازدواج, آدم باید با کسی ازدواج کند که از هر ۵ تا فاکتوری که در نظرش دارد اون یارو ۳ تایش را داشته باشد, باید بداند کدوم صفتش به آن یارو شبیه باشد خوبست و چه صفتش ضد آن یارو باشد خوبست, کلا باید بتوانند سازگار باشند,
باید طوری نباشد که هم دیگر را تحمل کنند, حالا میخواهد هم نوع باشند میخواهند نباشند, چه بسیار کسانی که در ازدواج با هم نوع به مشکل برخورده اند و چه بسیار کسانی که معلولیتی هم نداشته اند, تا مشاوره ای دیگر خدا یار و نگهدارتان

سلااام بر جواد داداش.
چشمه شدیدا به نظر چشمک احترام میذاره، چه قبولش داشته باشه و چه نداشته باشه، ارزش این نظر به محکم بودن و کاملا ارادی بودنشه.
من قبلا به این موضوع ازدواج درون گروهی خیلی معتقد نبودم، ولی الآن نظرم کاملا تغییر کرده و فکر میکنم در ازدواج عاشق بودن و دلی بودن قضیه هستش که تعیین کننده آینده یه ازدواج موفق یا ناموفق هست، نه مسایل حاشیه ای و شک و شبهه های معمول.
ممنون از پست.

سلام بنظر من و صد البته به نظر من نظر شما اشتباهه !خخخخ ببخشید که این قدر صریح می گم ولی خب زندگی مشترک اسمش زندگی دو نفره نیست زندگی هست که در اون بچه و دیگران هم خواه نا خواه هستن خوبه که یکی از طرفین ببینه و متوجه حوادث و اتفاقات و خیلی مسایل دیگه تو زندگی باشه اگه می خواین فقط درون گروهی ازدواج کنین برای خیلی چیزا ممکنه متکی به بقیه باشین و این زندگی مشترک رو بیشتر تهدید می کنه

سلام
البته چون شما شاید زیاد با دوستان نابینا از نزدیک ارتباط نداشته باشید میگم ها وگرنه که چالشی همین طور که گفتم نیست
به هیچ وجه متکی بودن و نیاز به دیگران در چنین زندگی هایی وجود ندارد اگر دو نفر واقعا شرایط ازدواج را داشته باشند
مثلا شما فکر کن وضعیت اقتصادی خوبی داشته باشند و یا مثلا حتی وضعیت اقتصادی خوبی هم نداشته باشند شخصیت و منش رفتاری هر دو طرف بسیار تأثیر است
شما اگه یه نگاه به زندگی خیلی از دوستان بینایتان هم بیندازید میبینید که هیچ کس نیست که به دیگری نیاز نداشته باشد خیلی از نابینایان کلی از بینا ها را زیر بال و پر گرفتند نمونه اش همین دکتر عابدی خودمان است ایشان در ابتدای کارشان برای یه نابینا کار می کردند به قول خودشان این را میگم اگر واقعا کسی بتواند چنین کند چرا نمی تواند یه زندگی مستقل داشته باشد
البته که بسیاری از زوجها در حال حاضر هم هستند که نابینا با هم هستند و زندگی کاملا مستقلی دارند و خیلی هاشون هم مستقل نیستند و انی به همان موارد بالا بر می گردد
خوب دیگه ببخشید زیاد پر حرفی کردم باز هم نظر شما و تمامی دوستان موافق و مخالف محترم

درود
همانطور که دوست دانشمند و عزیزمان بیان کردند این نظریه حقیقی و واقعی خودش است و در نظر افراد و تصمیمات اتخاذ شده هیچ یک از ما نمی توانیم مطلق به درست یا اشتباه بودن آن رای دهیم و این خود شخص است که موثر است و نتیجه آن نیز متناسب با فعالیت و اهتمام بر آن برای او محقق می شود . از دوستانی که مطلق به اشتباه بودن یا درست بودن بسنده کرده اند درخواست بیان دیدگاه خودشان را دارم .
اما برای اقدام به هر کاری قطعا فاکتورهائی با عنایت به توانائی و خواست و توان افراد متفاوت وجود دارد و ازدواج درون گروهی نیز از جمله همین فاکتورها برای جناب چشمک هست ! اما علاوه بر این قطعا موارد دیگر هم دخالت دارند و موثر هستند که با اجماع این عوامل نتیجه نهائی استخراج خواهد شد که به احتمال بسیار قوی هم نتیجه ازدواج درون گروهی خواهد بود اما در برخی موارد هم امکان دارد که علی رغم تصمیم جدی فاکتورهای جدید و قابل توجهی بروز کند که نتیجه را غیر از نظر شخصی نماید و همواره نتیجه مهم تر از نظر افراد است .این را نوشتم تا بدانید که تا تحقق ازدواج برای هر فردی از جمله چشمک راه زیاد است و این امکان هم وجود دارد که ازدواج درون گروهی محقق نشود بعدا مخالفین و موافقین نیایند و ایراد وارد کنند که شما گفتید و عمل نکردید .خیر دوستان زندگی بهره جستن از زمان حاضر است و شرایط حاضر نتیجه را می سازد .مثلا ممکن است که فاکتورهائی بهتر هم در ذهن ما باشد اما تا زمان رویاروئی با شخص بروز نکند و در زمان رویاروئی بروز نماید .چنانچه که ما افرادی را هم ممکن است انتخاب کنیم اما در خلال رسیدگی به جریان مواردی بر ما آشکار شود که نتیجه را طور دیگر نماید .
من فردی را می شناسم که اصلا مخالف ازدواج با همکار شغلی اش بود و علی رغم تاکید دوستان و منابع درآمدی اش باز هم آسایش را در اختیار نمودن همسر خانه دار می دانست ؟ بالاخره بخت او هم باز شد و شخصی را معرفی کردند و برنامه شروع شد اما بزودی فهمید که شخص مورد نظر همکارش در منطقه دیگر است ؟اما تصمیمش را متعادل نمود و با خود گفت که خانواده اش مهم تر از خانه دار بودنش است و به استناد خانواده مورد احترامش و برخی از خصوصیات دیگر که برایش مهم بود بر همکار نبودن همسر آینده اش خط بطلان کشید و ازدواج نمود و از زندگی خود رضایت دارد .
چشمک ببینم پسر سرت به جائی خورده که داری دارائی ات را با یک نفر دیگر میخواهی تقسیم کنی ؟ خخخ برو شاد باش و زن بگیر و زندگی کن .
زهره کامنتت لایییت لطفا راهنمائی بفرمائید برای مشاوره چطور باید وقت گرفت ؟!

درود! با تشکر از چشمک جون که این پست باحال را در محله زد و نگذاشت جای چنین پستی در محله خالی بماند، خوب حالا بریم سر اصل مطلب و نظر و تحقیقات مرا هم ببینیم،… طبق تحقیق و بررسی من به این نتیجه رسیدم که در کشور ما دین دخالت چندانی در مسائل ازدواج ندارد و از آن برای ابزار در زندگی مشترک استفاده میشود، دختران ایرانی ذات بوجود آمدن مرد را نپذیرفته و در صورتی ازدواج میکنند که بتوانند شوهر را خر کنند و از وی سواری بگیرند، بهترین ابزار برای سواری گرفتن زن از مرد بدنیا آوردن فرزند است، داشتن فرزند بیشتر و گرفتن سواری بیشتر از پدر خانواده با ابزارهای بیشتر، محبت های مرد وظیفه است و محبت های زن بهتر خر کردن مرد توسط زن و بهتر سواری گرفتن از خر یعنی مرد است، طبق تحقیقات به عمل آمده دختران نابینا و خانواده هایشان با ورود خاستگار حرفشان را میزنند و با زبان بی زبانی اعلام میکنند که ما به یک خر نیاز داریم که بتوانیم به آسانی از او سواری بگیریم، البته این مورد در بیشتر معلولین هم صدق میکند، تجربه نشان داده که یک درصد دختران نابینا موفق شده اند خر خود را پیدا کنند و از وی سواری بگیرند، در کل دخترانی که توانسته اند از شوهر خود سواری بگیرند و شوهر خر واقعی شده است و به خوبی سواری میدهد و اعتراز نمیکند آن خانم از بانوان موفق ایران زمین است، اما بانوانی که موفق به سواری گرفتن نشده اند کارشان به مشاوره و دادگاه و شورای حل اختلاف کشیده است، مردهایی که نخواسته اند خر باشند و سواری دهند هم به مبارزه برخاسته اند و کارشان به مراجع قانونی کشیده است! خوب تا اینجای مطلب را داشته باشید تا سر فرصت دوباره بیایم و ادامه دهم، منتظر انتقادات و سؤالات دوستان هستم و به تکتک پاسخ خواهم گفت!

دیدگاهتان را بنویسید