خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بچه ها بیایید منفی هام رو برام بگید.

سلام به همگی.
تا دوباره نوبتم نپریده گفتم بزنم. ببخشید لازم بود چند روز صبر کنم تا پست های نقد با فاصله باشن ولی گفتم نکنه یکی دیگه بزنه و من جا بمونم.
خلاصه اینکه باز من اومدم. خوب که چی یعنی چی؟ اومدم دیگه! بیارید پایین جارو ها رو بابا الان درستش می کنم. اینجا که نمیشه جارو بازی کنیم بیایید بریم1کوچولو پایین تر توی کامنت ها جارو هاتون رو هم بیارید من هم1سری بالشت اونجا آماده کردم در مقابل جارو ها باهاش خدمتتون برسم. بیایید خوش می گذره.
ترجمه تمام این ها:
بچه ها من چه مدلی هستم؟ بیایید توصیفم کنید. یعنی خداییش نیایید بگید وای تو خیلی مثبتی و خوبی و چنینی و چنانی. تیرگی هام رو برام بگید. من خودم رو درست نمی تونم ببینم ولی شما ها از بیرون وجود من، به راحتی می تونید ایراد هام رو ببینید و لطفا بیایید توی بخش نظرات و دیده هاتون رو برام بگید. بیایید نقدم کنید. ایراد های من، پریسا، از نظر شما کجاست؟ باز طولش دادم! این اولیش. سر و ته حرفم رو بخوام جمع کنم میشه1دفتر. حالا شما دومیش به بعد رو بگید.
من برم اون پایین بالشت ها رو مرتب کنم آماده باشم.
اون پایین منتظرتونم.
ایام به کام همگی شما.

۱۱۸ دیدگاه دربارهٔ «بچه ها بیایید منفی هام رو برام بگید.»

سلااااااااااااام سلااااااااااااام پریسای نازنین محله!
من که نکته منفی در تو نمیبینم عزیزم! اتفاقا خیلی دختر متین,دوست داشتنی و مهربون هستی!
راستی!
.
.
.
.
بیا پایین تا بهت بگم!
/
.
.
.
.
.
من هم اولین نفری بودم که پست رو لایک کردم! و هم اولین نفری بودم که کامنتیدم!
روی ماهتو میبوسم عزیزم

سلام سلام سلاااآاااآاااآاااآااام فرشته عزیزم. چطوری هم محلی بی سر و صدای من؟ راستی فرشته تو چرا اینهمه ساکتی؟ نمیشه باید دستم برسه۱کمی قلقلکت بدم این مشکل حل بشه.
ممنونم فرشته جان از لطفت. مدالت هم تقدیمت. الان باید از این مدال۲تایی ها باشه که۲تا رو همه؟ ۱دایره کوچیک توی دل۱دایره بزرگ تر؟ شکلک تقدیم.
ممنونم فرشته که هستی.
ایام به کامت.

پریسا خانم سلام، من نمیتونم در باره شما نظر بدهم چون تا به حال با شما صحبت نکردم و فقط میتونم بگم که شما یک دختر باهوشی هستید. باید از شما شناخت بیشتری داشته باشم تا بتونم در باره شما نظر بدهم.

خب….پریسای محل رو به چالش بکشیم…. بذار فکر کنم: پریسا بسیار برون گراست… پر سر و صداست… توی جمع بودن رو دوست داره وهمیشه کلی حرف برای زدن داره!!! خونگرمم هست…شیطنت هم زیاد می کنه!!! و از همه مهمتر خیلی بی ریاست….می تونی باهاش بری مسافرت و کلی بهت خوش بگذره!!! تو مجالس دس و جیغ و هورا، اونقدر جیغ میزنه که صداش خروسک می گیره و بعد یادش میاد که باید نگران خودش باشه و از بغل دستیش با نگرانی می پرسه: رنگم خیلی پریده؟ و بغل دستیش یک نگاهی میندازه به صورت مثل گچ سفید شده ی پریسا و میگه: نه عزیزم…خیلی خوبی…خیلی خوووووب… و تو دلش میگه: یادم باشه شب که برگشتیم خونه، یه جوشوندنی درست کنم بدم به این دختر تا صداش باز شه!!! ولی یادش میره و پریسا با صدای گرفته برمیگرده شهرشون… اینم از مهمون نوازی ما اصفهانیا!!!!!!
تو خوبی پریسا…تعارف نمی کنم دختر…خیلی خوبی…من دخترای شیطونا دوست دارم…و تو هم شیطونی…پس خوبی دیگه…مرض ندارم که الکی بت ایراد بگیرم…خب بدی یی ازت ندیدم…نه تو محله، نه تو اردو…

سلام رهگذر عزیز ما.
ایام به کامه؟ وای آخجون دست و جیغ و هورا و شیطنت و ملزوماتش آخجون آخجون رهگذر آخجون!
میگم جدی اوضاع قیافم اینهمه بد شده بود؟ دیدم۱جا هاییش سراب حضرت عزراییل رو مشاهده می کردم نگو خطری بوده اوضاعم.
میگم سفر نمیریم؟ از اون سفر هایی که بشه توش شیطنت کرد حسابیییی.
ممنونم عزیز خوبی از خودته که خوب دیدیم. تشکر از لطفت، ممنونم از حضور عزیزت، و ایام تا همیشه ایام به کامت.

درود
پریسا فکر کنم باید یک کامیون بالشت با خودت داشته باشی چون احتمال اصابت بسیار پائین است .اما جارو که من میانه خوبی باهاش ندارم ؟مامانم وقتی میخواست دعوام کند با این جارو ها می زدمان !
اما اینکه تو دختری زیرک و شیطان و همچنین بازیگوش هستی در آن شکی نیست ؟دیگه اینکه مطالبت را طوری می نویسی که افراد ضعیف با خواندن آن واکنش نشان می دهند و مطالب هم عرض بیان میکنند !
الان به موقع آمدم اما ناراحتم از شما و مدیران محله ؟ از شما بخاطر اینکه اون بستنی ها رو تنها و یواشکی خوردی و اگه یک کمی از اونا رو به مدیر خاموش شده می دادی شاید کمی زیاد از عطش و ناراحتی اش کاسته می شد و بعد از مدتها قبول دوستی منو از مخاطبین skype خودش حذف نمی کرد ؟ و کوچک بودن خودش را اثبات نمی نمود !
از شما بخاطر اینکه جلسه نقد گذاشتی و دقیقا گفتی که بیائیم منفی هایت را بگوئیم ؟ این خوبه اما یک کمی زیادی از اصول و مقررات محله فاصله دارید شما ؟شما باید می گفتید که بیائیم و نقدت کنیم ؟ یعنی خوبی هایت را بگوئیم .
شما و یک نفر دیگر این پست رو پسندیدید!
این پست رو دیگه نمی پسندم!

سلام عمو قنبر عزیز محله.
اول که شما هر زمان بیایید از نظر من به موقع هست عمو جون. دوم که اگر۱کامیون انتقاد هم روی سرم هوار بشه بستنی هام رو به کسی نمیدم تمامش مال خودمه. بستنی های یواشکی خارج از نقد هستن تبصره هم بر نمی دارن. این از این.
خداوند روح مادر عزیز شما رو شاد کنه عمو جون. و همین طور روح تمام رفته های محله رو. ساعت های عزیزی هستن این ساعت ها. روان تمام رفته های آشنا و درگذشته های دور شاد!
آمین!

درود
خوب با مشکل فنی که به وجود آمد دیدگاه قبلی ام بد نشد !
اما پریسا شما دختری دلسوز و ساده هستید که همه را مثل خودت خوب می پنداری .حتی با اونائی که نمی شناسی زود انس می گیری و تمام تلاشت را برای انتقال تجربه های خوبت به او بروز می دهی ؟اما این در عین حالیکه خوب است بسیار بد هم هست ؟ در برخی موارد بعضی از مردم از این اخلاق های خوب سوء استفاده میکنند ؟اما الان یواشکی بگم خیلی عملکردت بهتر شده گوش شیطان کر ! آخه یک جائی برای درد دل پیدا کردی که خیلی به شما آرامش می دهد ؟ دوستان حقیقی و واقعی در عالم مجازی .این رویه در شما موثر بوده و سعی داری که در محله تجربیاتت را بازگو کنی .البته هنوز به حد نصاب قابل پسند بودن نرسیده اما خوبه دیگه ! یک کمی اخلاق بدتری داری که وقتی کسی یا چیزی را پسندیدی بدون چون و چرا ازش تعریف میکنی و حمایت و دم نمی زنی ؟زود هم بهت بر می خورد ؟ طوری در مقام دفاع بر می خیزی که من اصلا جرات ندارم حرفم را تکرار کنم و حرفامو می خورم ؟ واقعا اون موقع ها خیلی خشن می شی ها ؟
به نظر من شما در این مبحث از اصول تخطی کرده اید ؟موضوع نقد بود ؟ آن هم از اون نقد ها ؟! اما خیلی زرنگ هستی که آمدی گفتی که منفی هات رو بگند که بعله کسی به فاز منفی شما فکر نکند ؟ از بدی هایت اینه که شهروز رو خیلی قبول داری و مدیر می دانیش ؟ و من ناراحت از او هستم و ذره ای توان مدیریت در او نمی بینم .از شما می پرسم آیا شما هم مثل شهروز حق دارید که بعد از این جریان و دریافت نظرات من و دوستان دیگر دست به اقدام بزنید و تمام دشمنان فرضی رو از مخاطبین skypr حذف کنی ؟ یا پاسخ مناسب به کامنت هایش ندهی ؟دشمن تراشیدن خیلی ساده است اما دوست یافتن بسیار مشکل ؟حالا زود جواب ده تا بتونم بشناسمت ؟شما کار شهروز را بعد زا جلسه نقدش و حذف کاربری من از مخاطبینش را می پسندی یا نه ؟وقتی که به این سوال پاسخ دادی می تونم راحت تر نکات منفی ات را بگم .!
به هر حال در کنار همه مطالب بالا واقعا تاثیر گذاری شما را در تعمیم و گسترش امور فرهنگ سازی در محله می ستایم ؟ بعد هم با توانائی بسیار بالای خودت هرگز حاضر نمی شوی در امور محله فعالیت کنی و همیشه اظهار ناتوانی میکنی ؟این را من می فهمم اما لزوما به عنوان یک عامل منفی در وجود خودت از آن در مقام دفاع چند سطری بیان بفرمائید .با تشکر .وای چی شد .پریسا الانه که وقت در رفتن منه ففففففرررررر….

آخجون بالشت هام داشتن بیکار خاک می خوردن الان همه رو می زنم به عمووو!
وای عمو عمو ترکیدم از خنده. باور کنید من۲روزی می شد نخندیده بودم ممنونم عمو جون. خوب حالا باقیش.
ممنونم خیلی زیاد از تعریف هاتون. این نظر لطف شماست. و همچنین ممنونم از انتقاد هاتون. روی جفت چشم هام عمو جون. سعی می کنم بیشتر مواظب باشم تا کمتر تجربه های تلخ واسم یادگاری بمونه. درست میگید من کمتر مواظبم. باید بیشتر توجه کنم به این کامنت شما.
در مورد بینش هام هم درست میگید. با چیزی که موافقشم شدیدا ازش دفاع می کنم و از چیزی که موافقش نیستم به شدت طردش می کنم. گاهی هم۱دفعه از جا در میرم و خیلی شدید هم در میرم. ولی در مورد اینکه به کامنت هام جواب ندم، نه عمو جون این طوری نیست. اینجا محله من و بقیه شما ها هم محلی هام هستید. چرا باید اگر شما ازم۱ایرادی دیدید و اینجا بهم گفتید من منفی جواب بدم؟ ما آینه های هم هستیم. دلیلی واسه دشمن بودنم با اون هایی که رفتار هام رو نمی پسندن نمی بینم. مطمئنم اینجا هیچ کسی هم به صرف انتقاد کردن شما از خودش از هیچ کجا حذفتون نکرده و نمی کنه. شکلک یواشکی رفتم طرف عمو غافلگیر کردمش حالا بالشت بارونش می کنم.
خوب دیگه چند سطری که گفتید باید بشه شد. دیگه چی بود؟ هیچی دیگه یادم نیست.
شاد باشید و شادکام از حال تا همیشه.

سلام پریسا
آب زرشک زیاد میخوری . تعارف هم بلد نیستی
آب زرشک نخورده کافه رو بهم میریزی پول میزها رو هم حساب نمیکنی
بلد نیستی سفره خونه بزنی .
شنیدم تو سفره خونت هم قراره آب زرشک به خورد ملت بدی اونم چهل روز مونده
تازگی ها هم زدی تو خط پت و مت
فروشگاه محلتون هم تنها میری میزنی ملت رو شل و پل میکنی
نه بی شوخی شما خانم آقایی هستی
موفق باشی یا حق

سلام فری چطوری؟ دلم تنگ میشه نیستی حسابی فری.
هرچی شنیدی درسته. آب زرشک هام رو تنها می خورم تعارف هم نمی کنم مال خودمه نمیدم به کسی.
پول میز ها رو هم نه لطفش به مجانی بودنشه.
به هم ریختن هم آی حال میده آی حال میده به جان خودم۱چیزیه این کافه به هم ریختن ها!
دیگه چی بود؟ آهان فروشگاه به جان خودم این دفعه فروشگاهه من بیچاره رو به هم ریخت با اون مشتری عجیب و غریبش.
سفره خونه هم وای نه فری نمی زنم فری من حوصله مدیریت ندارم فری من فقط شلوغی عشقمه فری آب زرشک هام هم سال هاست نگه داشتم فقط مال خودمه نمیدم اصلا ابدا.
جدی من خانم آقایی هستم به نظرت؟ این توصیف کاملی بود فری جدی حس می کنم قشنگ فهمیدم چی میگی. ممنونم فری. خیلی ممنونم فری. ممنونم که اومدی و ممنونم از این توصیف کامل و قشنگت که خداییش کلی حالم رو جا آورد امشب.
ایام به کامت.

عمو قنبر ما جور دیگه ای روی شما فکر میکردیم
این حرفا تو شأن شما نبود چند وقته که با این حرفا توی هر پستی ارزش سایت رو بردی زیر علامت سوال اونم از نوع آ با کلاه
ما به چش یه امام زاده به شما نگاه میکردیم ولی شما زدی تو خط بدگویی
پریسا شرمنده رفت جاده خاکی ولی یه جا این حرف باید زده میشد

سلام پریسا
تو خوبیهات از بدیهات بیشتره به حدی که بدیها کمتر دیده میشه,‏ ولی با عمو قنبر موافقم که نسبت به بعضی اشخاص و مسائل با تعصب برخورد میکنی تا با تفکر و تعقل.
برای مثال تو پست شکلکها طوری با تعصب از عقیده ی شهروز دفاع کردی که من از مطلبم دفاع نکردم و این خیلی خوب نیست.
و بعد هم زیاده روی در توان مدیریتی شهروز.‏ من شک ندارم که شهروز داره تو سایت کار میکنه و زحمت میکشه و من به نوبه ی خودم ازش تشکر میکنم ولی این دفاع بیش از حد تو از اون خیلی خوب نیست

سلام امین.
ممنونم از لطفت خیلی زیاد.
خودم هم با عمو موافقم اگر چیزی اذیتم کنه به شدت عصبانی میشم. ولی در پست شکلک ها، ببین امین اگر خاطرت باشه بچه که بودیم به بعضی هامون می گفتن فلان کار رو نکن مثلا اون آقاهه که مهمون ماست میگه اه چه بچه بدیه این! در حالی که اون بنده خدا اصلا خبر نداشت و پدر و مادر واسه اینکه ما درست تر رفتار کنیم این مدلی بهمون می گفتن. بزرگ که شدیم این رو فهمیدیم و الان اگر همون طوری بخوان که ما درست رفتار کنیم به شدت بهمون بر می خوره. امین شما بیا به من بگو به نظرم پریسا این شکلک ها که میگی شاید از نگاه۱بینا قشنگ نیست. اصلا بگو جلفه. اصلا بگو زشته. ولی طوری بگو که بشه در موردش حرف زد. ببین من باز اون طوری میشم یا نه. شما دقیقا همون کاری رو کردی که بچگی ها با شعور کوچیک ما می کردن. و من حس کردم اون مدلی دیده شدم. حس کردم مدتیه که توی چندین پست دارم این مدلی دیده میشم. تا۱چیزی به نظر کسی درست نمی اومد می اومد می گفت این کار رو نکنیم بچه ها بینا ها خوششون نمیاد. شما هم اومدی گفتی۱بینایی بهم گفت که این قشنگ نیست. بهم بر خورد امین. شاید نپذیری ولی به شدت به من بر خورده بود. اگر دیدی از جا در رفتم به این خاطر نبود که شما و شهروز با هم اختلاف داشتید. حس کردم داره به شعورم توهین میشه.
در مورد شهروز هم۲تا نکته رو باید اینجا بگم.
اول، آره درست میگید هم شما هم عمو. قبولش دارم چون هم مثل شما ها هم محلی خوبیه و هم مدیریتش رو می پسندم. قاطعه، مدیریتش از هم محلی بودنش جداست، در حالی که مدیریت می کنه می تونم خیلی راحت به عنوان۱هم محلی عادی بهش نزدیک بشم، باهاش بخندم و با هم بخندیم، و درست همین من، که توی فلان پست اینهمه با این مدیر راحت بودیم، اگر خطایی کنم که خلاف خط محله باشه باید انتظار توبیخ و هشدار ازش داشته باشم و دارم و شهروز هم انجامش میده که البته باید همین طور باشه. این ها رو درش قبول دارم.
دوم اینکه امین و همه عزیز های من! این پست در مورد منه نه شهروز. شهروز پست نقد خودش رو گذاشته، صحبت ها اون جا شده، جواب ها هم داده شد که البته من همه رو نخوندم. اگر حرفی بوده همونجا زده شده و من نه درست می بینم و نه مجاز هستم که بشینم اینجا یکی بیاد بگه چرا شهروز اینطوری بود من جواب بدم یا چرا این رفتار رو داشته بگو تو باهاش موافقی یا مخالفی و من هم در این توضیح و توصیف صحبتی کنم. لطفا اگر حرفی هست در مورد من، فقط خود من بزنید و دیگه انتقاد از کسی دیگه، هر کسی که می خواد باشه رو اینجا مطرح نکنید. ممنونم امین که هستی. شکلک ها رو هم، شکلک من ازشون خوشم میاد چون هیچی دیگه ندارم جاشون بذارم. اگر جایگزینی داری بیار در موردشون اینجا صحبت کنیم.
خوشحالم که توی پست هام هستی امین. این برام خیلی با ارزشه و امیدوارم ادامه داشته باشه.
ایام به کامت.

سلام پریسا
مرسی که جواب دادی,‏ خوب این حس تو و همفکرات بوده که منم میپذیرم ولی نحوه ی بیانش جای تجدید نظر بیشتری داشت که اتفاق نیفتاد.
در بحث شهروز هم که حق با شماست,‏ باید اونجا طرح میشد که خوب یادم رفت طرحش کنم و الآن پیرو نظر قنبر به یادم اومد.

سلام و درود بر پریسا خانم. .
دوست عزیز و ارجمند. والا من مدت کوتاهی هست که شما رو میشناسم. ولی باید خیلی رک درباره شما بگم. من هم محاسن رو میگم و هم به نوعی معایب.ببخشید
محاسن
۱-انسانی خوب و مهربون
۲-فهمیده و با درک بالا
۳-با تجربه
۴-خود ساخته و توانا
۵-دلسوز
۶-اجتماعی و خون گرم
۷-با فرهنگ و رسمی
۸-….
ولی در خصوص معایب. حقیقت اینکه اختلاف سلیقه یا اخلاق دال بر عیوب نیست. ولی خوب شما یه کم بی اعتماد هستید البته حق دارید و بر حسب اتفاقات پیش اومده این چنین رویه رو در نظر گرفتید.
پریسا خانم. دوست فرهیخته و محترم .ترجیح میدم هنیشه و در همه حال از شما به نیکی و خوبی یاد کنم چرا که من و از چشم من حقیر ایرادی بر شما وارد نیست. البته بماند قضاوت کردن کار ما نیست
خیلی خیلی بهتون احترام میذارم چون لایق هستید.و به داشتن دوستی همچون شما به خودم می بالم
همیشه پاینده و سبز باشید

سلام آقای اکبری.
ممنونم۱عالمه. شما به من زیاد لطف دارید خیلی زیاد. بی اعتماد. بله هستم خیلی هم هستم. ولی الان تکلیف من چیه؟ عمو میگه زیادی زود صمیمی میشم شما میگی بی اعتمادم. یکی بیاد اوضاعم رو درست کنه من الان دارم گیج می زنم.
ممنونم که هستید.
کامیاب باشید.

والا در توضیحش یکم عاجزم. شما واقعا انسان خوبی هستید و در این اصن شکی نیست. خیلی دوست دوری به دیگران کمک کنید و دلسوز هستید.اون بی اعتمادی که گفتم بیشتر نوعی فاصله ها رو بیش از اندازه حفظ کردن بود. که البته نمیشه گفت ایراد هست. چون هر کس معیار های داره. شما از این مورد سو استفاده قرار گرفتن میترسید که بازم طبیعی هست و همه این طور هستن.
کلا خیلی خوب هستید قدر خودتون و دل پاکتون رو بدونید
شکلک لبخند

ممنونم آقای اکبری. حفظ فاصله ها به نظر من لازمه. برای من، این طوری بهتره. یعنی من این طوری تصور می کنم. این طوری ترجیح میدم. نمی دونم این ایراد هست یا نیست ولی شاید من زیادی به حصارم تکیه دارم ولی…
ممنونم از محبت شما.
شاد باشید خیلی شاد.

فرشته جان این نشونه حماقتت نیست عزیز من. این از سر شفافی و پاکیته عزیز جان. محبت و صمیمیت رو دوست داری. دیگه به خودت توهین نکن قلقلکت میدم ها! من هم شبیه تو بودم. هنوز هم درست نشدم. زخم و ضربه هم زیاد یادگاری دارم. امیدوارم زمانی هم من از دست این یادگاری های تلخ خلاص بشم هم تو و هم بقیه.
شاد باشی تا همیشه.

سلام پریسا
پخخخخ
من هیچ بدی ای ازت ندیدم پریسا
دوستم ندارم نکات منفی شخصی رو تا وقتی مورد آزارم بشه به رویم بیارم
در کل من انتقاد بلد نیستم پریسا
همیشه سعی میکنم نیمه پر لیوان رو نگاه کنم
و تو پریسا
خدا شاهده تا به حال بدی ازت ندیدم
من میرم باز میام
شاد باشی
پخخخخ

سلام آریا. نه اینطوری نمیشه این دفعه هر کسی بیاد ایراد ازم نگیره با بالشت می زنمش. اولیش هم این آریا که به این بهانه با بالشت بزنمش چون پخ کرد و پروندم. شوخی کردم بابا این مظلومه جدی دلم نمیاد بزنمش. باز اگر پرواز یا شهروز باشن۱چیزی. آآآییی این۲تا کجا هستن دستگیرشون کنید بیاریدشون بالشت بزنم بهشون.
ممنونم که اومدی آریا.
شاد باشی همیشه و همیشه و همیشه.
راستی آریا! پخ! آخیش دلم خنک شد تا تو باشی پخ نکنیم.
ایام به کامت.

سلام بر پریسا خانمی گل گلاب گلابتون
خب خوبی خوشی سلامتی شکلک در سلامتی کامل به سر می بری …..
ببین خودت صراحتا گفتی بگید پس محکم بشین که رفتیم:
به نظر من که تو فقط یه اندک بیشتر از خییلی خوبی و اندک هایی هم منفی هایی داری که به شرح ذیل می باشند:
شکلک دانگ دونگ دینگ … بانو ایکیوسان می اندیشد …. دانگ دونگ دینگ ……
اولش که خیلی پخ و پوخ می کنیی و عدد می دی که باشد که یه کم هم در بحث های مفید جالب انگیز در راستای ارتقای سطح قهوه خونه محله هم کوشا باشی شکلک پپپپپپپپپخخخخ ……
به نظرم یه اندکی نذار هر کسی به خودش اجازه بده باهات شوخی کنه اونم توی هر پستی و کامنت دونیی و کلا شکلک یه سری خط قرمز هات رو پر رنگ تر کن …..
راستی مهم تر از همه تک بال که تموم شد رفت ولی از این به بعد اگه داستان نوشتی یا خواستی بنویسی خیییلی دیییر به دیییر آپ می کنی و ملت رو زیادی تو خماری نگه می داری که این صفت خیییلی نا پسندیده ای هستش شکلک من که می ذارم وقتی داستان بعدیت تموم شد یهویی از اول تا آخرشو با هم می خونم بابا پوستم کنده شد شکلک بانوی اسکلتی البته یه اندکی هم گوشت به استخونهاش چسبیده….
دیگه این که بابا یه کم یواشتر جیغ بکش گوش های ما که هوچ صدای خودت جوشونده لازم می شه …..
بعد هم برو با این شفق صحبت کن بذار حرفاش رو بزنه و تو گوش بده شکلک فرصت دادن …. البته من چون نمی دونم قضیه چی بوده یا هست یا خواهد بود فقط پیشنهادم در حد گوش دادن و فرصت دادن به اون برای زدن حرفهاش هست و شاید رفع سو تفاهمات نه بیشتر که خودت درمورد بیشترش عاقل و بالغی خدا رو شکر البته یه کم پخ و پوخت زیاده آب زرشک هم زیادی احتکار کردی شاید به کمک نیاز داشته باشی باری تصمیم گیری که در اینجا میرسیم به نقد بعدی که همانا اعتماد نکردنت به همه به صورت کلی هستش که فکر کنم یکی رو البته نه جناب یکی رو ها چون اون کامل طرف تو هستش یکی رو که بی طرف باشه بیاب که یابنده چیزه جوینده یابنده هستش و بزن به دل ماجرا …. شکلک فرار نکردن از یه چیز هایی که همیشه یا گاهی ذهنمون رو مشغول می کنه و اصلا باید باهاش مواجه بشیم تا از شرش راحت بشیم یه نفس راحت بکشیم و یه خواب آسوده بریم …..
دیگه بذار ببینم یکی دیگه از ایرادات بزرگت اینه که شکلک مغزم یاری نمی کنه شکلک پستچی غلط گیر ببین مغز رو درست نوشتم شکلک خخخخخخییی دیگه دیگه این که هیچی دیگه همیشه شاد باش و شاد و شاد و شاد و شاد باشد که رستگار شویم …..راستی عمو قنبر و آقا امین
انتقادات شما بیشتر در حول و حوش شهروز می گشت تا پریسا یه خورده انتقاد در راستای موضوع باشه فکر کنم یه کم فقط یه کم بهتر تر تر تر خواهد شد ….. البته خودتون می دونید و باز هم خودتون شکلک همگی سربلند باشید و شاد.

سلام بانوی عزیز. دوست عزیز و بسیار عزیز من.
این از اون کامنت هاییه که باید اختصاصی بهش جواب بدم. یعنی گذاشتم سر فرصت بیام الان اومدم.
شکر خدا من هنوز هستم شما چطوری عزیز؟
من سفت سفت نشستم بزن بریییم!.
اولیش. آهان قهوه خونه ها. آخه بانو بحث های قهوه خونه ها بیشتر شیطنت هستن. وسط شلوغی های بقیه که البته خیلی هم حال میده نمیشه یعنی جور در نمیاد من بشینم پای بحث های جدی. گاهی بحث جدی هم میاد وسط قهوه خونه ها ولی بعدش همیشه۱طور هایی میشه که ادامهش می پره. خوب قهوه خونه هست دیگه چیکار کنم خداییش نمیشه اونجا توی پست های اون مدلی جدی باشم. شاید اگر چندتا جریمه از روی این پخ هام بنویسم تنبیه بشم و کمتر شلوغ کنم. ولی قول نمیدم.
خط قرمز هام. نمی دونم شاید. شاید یادم میره بیشتر مواظب باشم. واسهم۱کمی سخته. اون طوری اگر باشم نمی تونم… نمی تونم اون ماسک شادی که زهره کشفش کرد رو نگه دارم. این هم راست راست راستش.
آخیش اعتراف کردم سبک شدم.
آآآیییی بانو من که زود زود می ذاشتم کهههه! به جان خودم جوهر قسمت قبلی هنوز خیس بود بعدیش می اومد! فقط آخریش دیر اومد دیگه! شکلک خط و نشون یواشکی واسه بانو. شکلک بالشت آماده کردم. شکلک هدفگیری یواشکی بزنم بهش.
جیغ. آخه حیف جیغ نیست من بیخیالش بشم؟
شفق. بانو! زمانی که من واسه گفتن۱کلمه که شنیده نشد خودم رو تا حد خاک… بانو! باور کن این تمامش… بیخیال. باید دیگه برم توی وبلاگم درست و حسابی بچرخم ببینم چی ها شده.
نمی دونم بانو شاید… نمی دونم. من واقعا…
راستی با توصیه به جایی که کردی در مورد این که در راستای موضوع این پست و فقط همین پست اینجا پیش بریم خیلی موافقم.
ممنونم عزیز از حضورت، از توصیه های با ارزشت و از توضیحاتی که همیشه ارزشمند و به موقع هستن و این حس قشنگ رو بهم میدن که۱نفر داره می بینه درست در جایی که انتظارش نمیره.
ایام به کامت.

پریسا پریسا پریسا پریسا پریسا پریسا پریسا .با احساسی .اگه کمکی ازت بر بیاد دریغ نمیکنی !!!بیمعرفت شدی جدیدا …هعی تو نوشتن خععععععلی باحال مینویسییییییییییییییییییی !!!ینی از صمیم قلبت مینویسیییییییییییی .مثل من ماه نیسی ..من ک عزیز همم …نمیتونم دیگه ادامه بدم …قلبم درد میکنه چند وقته …هعععععی کاش بینا بشم !!!!خداحافظ

سلام پرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپرپروااااااآااااااآاااااااآاااااااازززززززز!
معلومه این روز ها چجوریایی؟ هستی و نیستی چرا هستی ولی نیستی؟ زود باش درست شو وگرنه اذیتت می کنم شدییید.
بی معرفت خودتی. جدی پرواز چرا خیال می کنی بی معرفت شدم؟ با ذکر مثال توضیح داده شود.
البته که به ماهی تو نیستم. من بهترم خوب!، شکلک ایول قیافه پرواز رو تماشا می کنیییم.
قلبت چی شده پرواز؟ اینهمه خودت رو اذیت نکن. بینا بشی که چی بشه؟ همین طوری کور ببخشید معذرت نابینا رو عشقه ول کن بابا سرت سلامت چشم می خوایی چیکار کنی؟
پرواز! دلم واسه خنده های کامنتیت تنگ شده. کاش از دستم بر می اومد سنگینی بار روی شونه هات رو بردارم تا بشه باز مثل گذشته ها بخندی! درست میشه پرواز. تحملش کن. همه ما کم و بیش از این سنگینی ها داریم. می گذره.
ممنونم که اومدی.
امیدوارم هرچه زود تر هرچه شاد تر ببینمت.
ایام به کامت.

سلام چطوریییی؟! ایامت کامی هست یا نه؟! خخخ
ببین کلا آدم جالبی هستی, صلح طلب, فقط نمیدونم چرا حس میکنم شیطونیهات زیاد طبیعی نیستن, یعنی فکر میکنم اینقدر که شاد نشون میدی شاد نیستی, و اینکه تو خیلی خوب مینویسی, اینقدر نگو طولانی شدو, بد نوشتما, ازین حرفا, چون وقتی اینجوری مینویسی به نظرم هرچند کیفیت صد هم باشه تو از بس میگی آدم فکر میکنه حتما نوشته یه جوریه, اگه سعی کنی در این زمینه اینقدر اعتماد به نفس داشته باشی و خودتو قبول داشته باشی خیلی عالی میشه, در نهایت باید بگم خیلی ماهییی,

سلام زهره عزیز.
چه می کنی با ایام و با ورزش و با همه چی؟ امیدوارم همه چیز فوق عالی باشه برات.
در مورد شیطنت هام اطرافیانم در جهان حقیقی هم دقیقا همین رو میگن بهم. یعنی هر زمان زیادی شلوغم یعنی رو به راه نیستم. خیال می کردم دیده نمیشه. شکلک گریه و از اون اخم های بی ریخت که هر کی ببینه پخی می خنده.
اون گفتن ها رو هم، سعی می کنم تمرین کنم بلکه ترکم بشه و دیگه نگم. آخه اون لحظه ها واقعا احساس می کنم مثلا طولانی نوشتم یا بد نوشتم و یا از این چیز ها بعدش حس می کنم باید بگم و… جدی سعی می کنم کمتر بگم.
شکلک۱بوس کوچولو واسه۱هم محلی عزیز.
ایام به کامت.

سلام پریسا.
فرامرز به کامنتت کلی خندیدم خخخ.خب فقط یه کم زیادی یه سری مسائل رو جدی میگیری.
به خاطر مشکل بیناییت احساس میکنم کمی از بیناها فاصله میگیری.
نمونه هم نرفتنت به تولد برادرزادت.
تو میتونی خیلی راحت با خلاقیت خودت بیناها رو مجبور به تحسین خودت کنی.
با توان نوشتنت، بیانت، تحصیلاتت، هرچی که داری میتونی به بیناها بفهمونی که تو یه انسان توانمندی که خیلی بی اراده و خواست قلبی نابینا هستی.
آخر کامنتی هم بگم که از همه ی ویرایشگرا و بقیه ی مدیرا میخوام که کامنتهایی که از این به بعد در مورد مسائل اخیر من منتشر میشه و به این پست مربوط نیست رو حذف کنن چون اینجا پست نقد پریسا هست نه پست نقد من.
مرسی و موفق باشی.

سلام شهروز.
به جان خودم اگر نمی اومدیییی.
بله زیاد جدی می گیرم. اهل تلافی هم هستم یعنی اگر۱چیزی بشه که جوابش گرفته یا داده نشه به شدت اذیتم می کنه. حتی مثلا اگر۱ماجرایی بخونم و۱چیز منفی داخلش بی تلافی مونده باشه حرصم در میاد. این خیلی بده می دونم.
جشن تولد برادر زادهم مال بچه ها بود شهروز. بچه ها با اون روح پاک و با اون چشم های کنجکاو و نگاه های پر از سوالشون. من واقعا نمی تونستم برم اون وسط و اجازه بدم که برادر زادهم از فردا هی مجبور باشه به هم کلاسی هاش توضیح بده چرا عمه اون با بقیه عمه ها فرق داشت. این بچه گناه داره. ولی درست میگی بین بعضی بینا ها نه همشون، ترجیح میدم نباشم یا کمتر باشم. اون هایی که نخوان ما رو باور کنن هرچی هم ازمون ببینن باور نمی کنن. گاهی از این تلاش کردن هام خسته میشم و ترجیح میدم بکشم کنار. شاید لازمه تجدید نظر کنم.
در مورد کامنت ها. شهروز من ازت معذرت می خوام سعی کردم هیچ صحبتی نکنم که در این مورد صحبتی نباشه ولی… ببخش اما نشد اسمی ازت نبرم. یعنی به نظرم رسید که باید می گفتم این بود که… معذرت.
ممنونم که هستی.
ایام به کامت.

با درود.‏ به عنوان ی هم محله ای قدیمی ی علاقه خاص به شما دارم.‏ همچنین به تمام قدیمیهای محله.‏ حس میکنم شما تو زندگیتون ی شکست خوردین.‏ که بد شمارو شکسته.‏ فکر میکنم آدم احساسی باشید.‏ و اینکه شکستتونو فراموش کردید.‏ ولی کامل نه! بعضی وقتا یادتون میفته و بدجور حالتونو میگیره.‏ منم با زهره موافقم.‏ هرچقدرم طولانی مینویسی نگو زیاد شد و فلان.‏ چون به نظر منم آدم فکر میکنه واقعا نوشته ی چیزیش هست.و فکر میکنم اعتماد به نفس شما کم هست.‏ اگر درست فکر میکنم سعی کنید تقویتش کنید.

سلام سامان. رو به راهی؟ کاش باشی.
شکست. کی نخورده؟ همه ما۱مدل هایی روی وجود هامون یادگاری داریم کاریش هم نمیشه کرد. جدی من عجیب دارم تعجب می کنم این خیلی جالبه که همه اینقدر قشنگ بخش های مختلفم رو می بینن و برام توضیحش میدن. چیز هایی که خودم اصلا تا الان حواسم بهش نبوده. این خیلی خوبه.
بله من شاید زیادی احساسیم. تا جایی که گاهی واقعا برام دردسر میشه. مصداق هاش رو نمیگم. نخیر نمیگم اینطوری نگاه نکنید نمیگم. بگم که بخندید؟ فوتینا!
سامان ممنونم از توصیهت. سعی می کنم خودم و اعتماد به نفسم رو تقویتش کنم تا هر لحظه این حس مزاحم رو نداشته باشم که اشتباه می کنم و بی خودی معذرت نخوام و اوضاع رو در اون لحظه به جای اصلاح بیشتر بیریختش نکنم.
ممنونم که اومدی، ممنونم که توضیحم دادی و ممنونم که بهم توصیه کردی اصلاحش کنم.
ایام به کامت.

دست و دلباز؟ نمی دونم. بستگی داره چی رو بخوام ازش مایه بذارم. در بعضی موارد بله هستم ولی۱چیز هایی هست که به هیچ عنوان حاضر نیستم ازشون مایه بذارم. مثل پووول! شوخی کردم. راستی کاش دست و دلبازی ایراد نباشه!
شادکام باشی.

خوب من دوباره آمدم پریسا
آمدم نقدت کنم بالشتت هم غلاف کن بینم
خیلی محربونی
در عین مهربونیت خیلی خسیسی
چون آب زرشکاتو با زبون خوش نمیدی باید حتما ازت کش برم خخخ
شوخی بود ببخش
نظر منو میدونی پس نیازی به باز گویی نیستش
راستی قلمت هم عالیه
پخ
شاد کام باشی

آریا خداییش وایستا خودت بیا من یکی با بالشت بزنمت دلم خنک بشه. اینجا هم دست از سر آب زرشک های من بر نمی داره! ببین من در مورد آب زرشک هام اصلا دست و دلباز نیستم حتی اگر تمام عمرم ازم تعریف کنی اون هم توی پست نقدم. آب زرشک بی آب زرشک. پخ!
ایام به کامت.

سلام طاها.
خداییش من کجا قول دادم سرش نموندم؟ جدی مثال بزن برم پدر مثال رو در بیارم. به خدا یادم نمیاد طاها. اگر قولی دادم و عمل نکردم از سر فراموشیمه من معذرت می خوام حالا دوباره بگو تا انجامش بدم.
راستی شعر هات وحشتناک قشنگن طاها.
شاد باشی.

سلام دوستم. راستش پریسایی که من می‌شناسم:
اول از همه خیلی خوب و پر‌احساس می‌نویسه که واقعا من دوست دارم،
و بعد هم کلا به نظرم آدم احساسی و لطیفی میای.
و دیگه این‌که بدون هیچ تعارفی از آشنایی باهات خوشحالم و امیدوارم فرصتی پیش بیاد که بهتر و بیشتر هم بشه.
موفق باشی زیااااد!

عجب آدمی هستی آریا داری کتک می خوری چه جوری آب زرشک هام رو کش میری آخه؟ بابا یکی به دادم برسه این دیگه کیهههه؟! شما۲تا رو، تو و طاها رو به هم گره می زنم بالشت بر می دارم دِ بزن. آخه بگید من کجا بد قولی کردم خودم هم بدونم. آی طاها کوشی بیا بگو من برم این آریا رو از باقی آب زرشک هام محروم کنم تا تو بیایی.

سلام دوباره سامان.
تیم ملی سر جاشه. سال آینده و سال های آینده ای هم هست. پس بیا بعد از۱رفع خستگی حسابی دوباره شروع کن تا این دفعه آماده تر باشی. چشم که به هم بزنی دوره بعدی و انتخاب بعدیه. م.
موفق باشی دوستِ جوون.

درود
اعتراف میکنم که در مدیریت کامنت دانی بسیار قهار هستی .به نحو جالب توجهی مقابل تنش ها می ایستی و از همه مطالب با فهم صحیح به ارائه پاسخ اقدام میکنید ؟ اینجا حق تو است و فقط تو میتوانی از مشارکت کنندگان بخواهی که در مسیر خواستهات قدم بردارند .ممنون که نگرشت مثبت و امور فارغ از دوستی را در نقد خواهی ات دنبال نمیکنی و حقایق را می پذیری .
کامنتی حدف شد از من و این تنها حق مسلم شما بود .
فقط نحوه صحیح مدیریت نظرها را از شما آموختم .
فرامرز نگه داشتن حرمت امامزاده بر متولی آن واجب است من متاسفم که حقیقتی مقدس از خودم برای شما ارائه کردم ؟یا اینکه شما انسان متشخصی هستید .به هر حال از ارائه نظراتت سپاسگزارم . راستی نمی دانم چرا در مطلب خودم نبودی ولی بعدا در لابلای نظرات قبلی دیدمت ؟
بانو دقیقا سخن شما را قبول دارم در خصوص مطلبم .اما برای روشن شدن دیدگاه پریسا لازم بود مطمئن از واکنش های احتمالی او بشوم .خوشحالم که هم محله ای های با صفا و محترمی دارم .و از همه افراد محترم که مرا در راه رسیدن به معرفت کمک میکنند متشکرم .
پریسا بخاطر طلب آمرزشت سپاسگزارم و ممنون از این همه قوت که در شما هست و ما نشناختیم .بدرود .

سلام عمو قنبر عزیز.
اینهمه هم مثبت نیستم عمو جون این ها که گفتید از لطف شماست که این مدلی می بینیدم. آخجون یعنی اینهمه خوبم؟ شکلک ژست گرفتن و شبیه بادکنک شدن.
خوبی از خودتونه عمو جون. همیشه سلامت و همیشه شاد باشید.

سلام
پریسا خوبی آیا؟
من هم نظر آقای حسینی را در مورد تو قبول دارم
ولی یه انتقاد کوچولو هم به تو،
فکر کنم همه ی بینا ها را میخوای با یه چوب بزنی حالا اگر در گذشته چیزی بوده نباید همه را مثل هم ببینی
اما نکات مثبت خیلی زیاااد داری
نسبت به همه دلسوز و پر از احساس هستی
ولی چون هرچی من میخوام بنویسم و نمیتونم تو میای همه را انگار از زبون منم میگی
خیلی دوست دارم
وای من چی نوشتم
در هر حال من خیلی دوستت دارم
یادته که با چه سختی باهات تماس گرفتم؟
چون خیلی از خصوصیات و علاقه هات مثل منه
ارادت دارم زیاااااد

سلام خانم کاظمیان عزیز.
خوبید؟ باید باشید. این دستوره.
ممنونم شما به من محبت دارید. خوب پس این دفعه من نمی نویسم شما اول بیایید بنویسید من تأیید کنم. یعنی که چی این دفعه نوبت منه! شکلک خنده یواشکی.
خانم کاظمیان عزیز من همه بینا ها رو با۱چوب نمی زنم ولی اعتراف می کنم در مورد اکثرشون نظرم این مدلیه مگر اینکه خلافش بهم ثابت بشه مثلا در مورد۱بینای خاص. آخه چیز هایی که دیدم اصلا تجربه های قشنگی نبودن.
ممنونم که هستید.
ایام به کام شما.

درود گایی دوست داشتنزیاد باعث میشه که عیبها در نظر ما زیبای بنظر بیان فکر میکنم شما به اینجا و رفتارهای بعضی از مدیرهای اینجا همچین احساسی داری خب شرمنده تعریفهارو بقیه گفتن من لیوان خالی رو دیدم پس کو نیمه پرش خخخ خوبیاتونم زیاده اما به احترام حرفای بالای پستتون از گفتنش خودداری میکنم راستی انتظاراتتونو یکم از افراد بینا بیارید پاین بابا بی خیال حالا هربینای هرچی خواست برباره ما بگه دلیل نمیشه که ما روزمونو بخاطرش خراب کنیم در آخر لطفا یکم بیشتر خویشتندار باشید زود جوش میارید شاید اونی که در نظر شما زیبایه در نظر دیگری اونطور نباشه
خب تا بعد

سلام جنتلمن.
راست میگی من به خصوص این اواخر حسابی زود از جا در میرم. آستانه تحریکم داره۰میشه ولی خداییش گاهی بعضی موارد انگار عمدا تحمل آدم رو می خواد خراش بده.
به خدا جنتلمن من از بینا ها چندان انتظاری ندارم جز اینکه شبیه۱پدیده عجیب تماشام نکنن. حتی زیاد دیگه خیالم نیست که باورم کنن همین اندازه که دست از سرم بردارن و حیرتشون رو بذارن واسه خودشون برام بسه. مثلا توی پست قبلیم توی همین ماجرای فروشگاه. من از اون بنده خدا انتظار نداشتم براش عادی باشم ولی این مدلی که سرم درآورد هم خداییش خیلی زیادی بود. اما شاید این رو هم درست بگی. شاید من زیادی ازشون توقع دارم. روی این باید بیشتر فکر کنم جنتلمن. ممنونم ازت.
در مورد اینجا و مدیریتش.
جنتلمن عزیز و همه! من اینجارو، با همین مدل مدیریتش، با همین مدل قاطعیت مدیر هاش در اجرای قوانینش، با همین مدل قوانینش، همین مدلی دوست دارم. اگر این ایراده معذرت کاریش نمیشه کنم. مثل اینه که بیام به شما ها که در این زمینه موافق من نیستید بگم فلانی این ایراد بدیه که شما داری چون موافق قوانین اینجا نیستی و هرچی برات توضیح داده میشه باز هم بعضی مسائل اینجا رو و بعضی ابعاد مدیریتش رو دوست نداری. باید خودت رو اصلاح کنی. البته این مثال بود و من هرگز به کسی همچین چیزی نمیگم چون اینکه شما این مدل رو به هر دلیلی نمی پسندی ایرادت نیست. این تفاوت بینش و تفاوت پسند هاست و من نمی تونم به کسی که شبیه خودم فکر نمی کنه و شبیه خودم اطرافش رو نمی پسنده و پسند هاش با مال من فرق داره ایرادی وارد بدونم. من محله رو دوست دارم همین طوری که هست، قوانینش رو و مدیریتش رو می پسندم همین طوری که هست، و امیدوارم ادامه داشته باشه همین طوری که هست.
ممنونم جنتلمن که اومدی. اتفاقا خیلی خوب کردی که نیمه خالی رو برام گفتی. من دنبال همین بخش می گردم که تا حد امکان درستش کنم. در مورد زود خشمیم و توقعم که یادآوری کردی حتما فکر می کنم. تو درست میگی باید رفعش کنم. کاش بتونم! ممنونم. جنتلمن! کاش بیشتر باشی!
ایام به کامت.

سلام عزیزم
من قصد نقد ندارم و اصولا تو پستهای نقد دوست ندارم انتقادی بکنم
فقط دلم نیومد پست پریسا رو ببینم کامنت براش نذارم دلم برا سفرمون و کارهای خنده داری که انجام میدادیم تنگ شده دلم برای انرژیهای مثبتت تنگ شده
تو خوبی پریسا خوبتر از اونی که فکرشو بکنی
موفق باشی

سلام پری سیمای عزیز و خیلی عزیز من! آخ پری سیما سفر نمیریم؟ جدی میگم نمیشه؟ من سفر و اردو و از این مدل ها دلم می خواد. دلم تنگ شده بود واسهت بذار۱بالشت افتخاری بهت بزنم دیگه! شکلک از خنده ریسه رفتم بالشته اشتباهی رفت معلوم نیست به جای پری سیما خورد به کی.
ممنونم به خاطر محبتت و ممنونم از حضور عزیزت پری سیمای مهربون.
ایام به کامت.

عاااااشق این متن شاملو هستم!

من زندگی خودم را میکنم و
برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم .
چاقم,لاغرم,قد بلندم,کوتاه قدم,سفیدم,سبزه ام همه به خودم مربوط است

مهم بودن یا نبودن رو فراموش کن.

“روزنامه ی روز “شنبه” زباله ی روز “یکشنبه” است”!

زندگی کن به شیوه خودت
با قوانین خودت
با باورها و ایمان قلبی خودت،

مردم دلشان می خواهد
موضوعی برای گفتگو داشته باشند
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی،
هر جور که باشی
حرفی برای گفتن دارند
شاد باش و
از زندگی لذت ببر

چه انتظاری از مردم داری ؟؟؟

آنها حتی پشت سر خدا هم
حرف می زنند…!!!!!!

جنتلمن قشنگه ممنونم. البته درسته ولی این زود از جا در رفتنم چیزی نیست که فقط به خودم مربوط باشه. اگر زیاد بشه جز خودم به دیگران هم ناخنک می زنه. باید۱جا هایی بقیه رو هم ببینم و بعضی چیز ها رو اصلاحش کنم. دوباره ممنونم که هستی. باز هم باش و بیشتر باش و ایام به کامت.

سلام به پریسای عزیز
از نظر من پریسا توی هر بخش محله که بیاد اونجا پر از لبخند و مهربونی میشه ، در تمام حرفاش صداقت و صمیمیت موج میزنه و مشکل اینجاست که می خواد کم پیدا باشه و این اصلا خوب نیست البته همه ی ما زمان برامون باارزشه ولی روزایی که وقت داریم و حسابی توی کوچه های محله گشت میزنیم ، اما چراغ خاموش بیایم خوب نیست چون پریسای محله با همه ی ویژگیهایی که داره برامون عزیز هست ونظراتش برامون مهمه. شاد و سربلند باشید دوست خوب

سلام مادر عزیز بزرگمهر عزیز. حال هم محلی جوون ما چطوره؟ از طرف من۱دست خیلی محکم بهش بدید. از اون بزن قدش های پهلوونی. بگید از طرف پریسای محله گوش کن.
مادر بزرگمهر من همیشه توی محله می چرخم به خصوص حالا که یاد گرفتم با گوشیم بیام و برم فقط گاهی بی صدا هستم که اون هم زمان هایی که به حرف میام تلافیش در میاد.
جدی من از نظر شما این مدلی دیده میشم؟ اینکه هر جا باشم شادی میاد اونجا؟ وای چه خوشحالم اگر واقعا اینطوری باشم. کاش باشم. ممنونم هم محلی خوب ما که ذوق زدهم کردید. ممنونم از حضور شما.
به بزرگمهر۱بوسه هم بعد از اون دست دادن هدیه بدید از طرف من.
ایام هر۲ی شما به کام.

سلام. من اومدم که بگم کار خیلی جالبیه. دم اون که استارت این کارو زد گرم. کار قشنگیه.
آفرین به تو و شهروز و امین و هرکی که از دیگران میخواد که نقدش کنن. من خودم کلی نقد به خودم دارم و هرچی به خودم میگم، گوش نمیدم. برا چی باید به تو بگم. خداحافظ

باورش سخت است ، ولی باور کن گاهی،دقیقا” همان لحظه که همه تو را احمق خطاب میکنند،تو داری هوشمندانه ترین و عقلانی ترین کار را انجام میدهی …
.
نقاشی جوان که تازه دوره آموزش نقاشی خود را زیر نظر یک نقاش بزرگ تمام کرده بود، تصمیم گرفت خود را ارزیابی کند. برای این کار، سه روز وقت گذاشت و یک منظره بسیار زیبا را روی بوم نقاشی خلق کرد.
ایده‌ای به ذهنش رسید و نقاشی را در پیاده‌روی میدان اصلی شهر قرار داد و نوشته‌ای زیر آن نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفته‌ام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. لطفاً هر جا که اشتباهی می‌بینید یک ضربدر بزنید.»
عصر همان روز هنگامی که جوان نقاش برگشت تا نقاشی را ببرد، دید که تمام بوم نقاشی با ضربدر پر شده است و حتی برخی از مردم نظرهایی هم نوشته بودند.
ناامید و دل‌شکسته به خانه استادش رفت در حالی که گریه می‌کرد نقاشی پر از ضربدر را به استاد نشان داد و آن چه را اتفاق افتاده بود برای او تعریف کرد. استاد نگاهی به نقاشی انداخت. رنگی دیده نمی‌شد و تنها چیزی که دیده می‌شد ضربدرها و نظرها بود.
نقاش جوان با ناراحتی گفت: «من هیچ چیز از نقاشی یاد نگرفته‌ام و شایستگی نقاش شدن را ندارم. مردم من را به طور کامل رد کردند.»
استاد لبخندی زد و گفت: «پسرم، من به تو اثبات خواهم کرد که تو یک هنرمند بزرگ هستی و اصول نقاشی را بدون هیچ عیب و نقصی آموخته‌ای.»
شاگرد جوان که نمی‌توانست حرف استاد را باور کند، گفت: «من فکر نمی‌کنم نقاش خوبی باشم، به من امید واهی ندهید استاد.»
استاد گفت: «هر چه که من می‌گویم بدون هیچ پرسشی انجام بده. یک بار دیگر یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی بکش و به من بده. می‌توانی این کار را برای استادت انجام دهی؟»
هنرمند جوان با اکراه قبول کرد و دو روز بعد اول صبح یک نقاشی دقیقاً مانند قبلی به استاد تحوبل داد. استاد با اشتیاق تابلو نقاشی را گرفت و لبخندی زد. استاد گفت: «با من بیا.»
استاد و شاگرد به میدان اصلی شهر رفتند و تابلو را همان جای قبلی قرار دادند. استاد یادداشتی زیر تابلو نصب کرد: «من تازه نقاشی یاد گرفته‌ام و ممکن است اشتباهاتی در کار من وجود داشته باشد. جعبه‌ای پر از رنگ و قلم زیر تابلو گذاشته‌ام. لطفی در حق من کنید. اگر اشتباهی می‌بینید قلم و رنگ بردارید و آن را اصلاح کنید.»
شاگرد و استاد به خانه برگشتند. عصر همان روز دوباره به میدان شهر رفتند. نقاش جوان تعجب کرد که هیچ اصلاحی در نقاشی صورت نگرفته بود. اما استاد هنوز راضی نشده بود و به شاگرد گفت: «شاید یک روز زمان کمی باشد تا مردم به ایده‌ای برای اصلاح در نقاشی برسند و وقت برای آن بگذارند. بگذار نقاشی یک روز دیگر هم اینجا بماند. فردا روز تعطیل است و انتظار می‌رود اصلاحاتی توسط مردم انجام شود.»
روز بعد دوباره سراغ نقاشی رفتند و دیدند که بوم نقاشی دست نخورده است. نقاشی یک ماه دیگر هم آنجا باقی ماند اما هیچکس اصلاحی بر روی آن انجام نداد!

درود
پریسا ، اینکه این محله را همه ما دوست داریم و همینطور که هست دوستش داریم بر کسی شکی نیست و نیازی به تکرار آن نیست همینکه حضور مستمر داریم و در فرایند تکاملش شرکت داریم خود گواه حقیقی آن است ! اینکه شما قدری بیشتر احساس این وابستگی را دارید خوب نشات گرفته از روحیه خوب شما است .اما همینطور که هست یعنی بدون تغییر ؟یعنی بدون ایده ؟ قطعا خیر .نظرات ما بستگی به رضایت مندی ما دارد و همه هم از یک نظر واحد برخورداریم .اما رویه ای که شما در این مطلب گرفتید برای من بیانگر این واقعیت است که شما در مقام بازدید کننده قصد تفریح و سرگرمی را دارید و نظرتان هم کافی و کامل است اما اگر در مقام مدیر بخواهید باشید قطعا با برخورد قاطع در این مجال شما عملکردتان متفاوت از آنچه هست که الان قبول دارید یعنی همان اصل پنهان کردن شما در این جا هم صادق است ؟ نمی دانم فهمیدی یا نه و امیدوارم بیانم از هدف اصلی دور نباشد .شما برخوردتان و اعتقاداتتان متفاوت از دوست داشتنتان در بحث مدیریت است .بدرود .

سلام عمو قنبر. معذرت می خوام عمو جون راستش چندان نفهمیدم. ولی من مدیر نیستم عمو جون قرار هم نیست که باشم. من۱بازدیدکننده ساده محله هستم. ۱کاربر معمولی. خیلی معمولی. پس همین طوری که هستم رو عشقه.
ممنونم از اینهمه لطفی که بهم دارید. من فقط پریسام عمو قنبر. پریسای گوش کن. کاربری که فقط هست. نه مدیره، نه روی صحنه هست تا کار بزرگی واسه محله کنه، نه چیزی داره که واسه محله بذاره و در ترقیش نقشی بزنه، نه حتی بلده منفی ها رو اینجا عوض کنه. من فقط پریسام. پریسای گوش کن. کسی که اینجا رو خیلی خیلی زیاد دوستش داره.
ایام به کام شما.

سلام بر خواهر خوبم پریسا ی مهربون و خیلی زیاد احساساتی و بنظر من بیشتر درون گرا تو هم مثل من وقتی خیلی غم داری بیشتر خودت رو شاد نشون میدی همینه که باعث میشه خیلی وقتها شادیمون مصنوعی بنظر بیاد بنظر من من باید خودم باشم با خوبیهام و بدیهام با نظرات و تفکرات خاص خودم یادم میاد توی قهوه خونه ی عمو حسین موضوع رو طرز درست غذا خوردن ما نابیناها قرار داده بود من همونجا و هم وقتی پیشم بود بهش گفتم نباید زیاد روی این چیزها حساس بود وگرنه زندگی سخت و غیر قابل تحمل میشه من جوری که خودم راضی و راحت باشم غذا میخورم لباس میپوشم جایی که دلم بخواد میرم مثل تو بیناها رو دستچین میکنم با اینکه مرد هستم ولی بعضی بیناها رو لایق همنشینی و دوستی نمیدونم مخصوصا کسانی که با ظاهر دوست به ما نزدیک میشن ولی فقط و فقط دنبال سو استفاده از ما هستند من که این طور هستم شاید حتی بعضی همنوعان رو هم در حد دوستی ی خودم نمیبینم بله با تو خواهر خوبم هم عقیده هستم به هر بینایی نباید اعتماد کرد و بهش اجازه داد بهمون نزدیک بشه راجع به نگاه بیناها البته بعضیهاشون نسبت به نقص بینا ای ی ما نظرم رو قبلا توی پست فروشگاه بهت گفتم اینجا هم میگم برام مهم نیست که اونا چی فکر میکنن و چی میگن منم ممکنه وقتی کسی رو ببینم که دست یا پا نداره خیلی دلم بحالش میسوزه و بعضی وقتها براش گریه هم میکنم ولی یادم میفته که صرف داشتن چشم خوشبختی نیست و از اینکه دستها و پاهام رو سالم دارم هزاران هزار بار خدا رو شکر و سپاس میگم وقتی با همین دستها و فکری که خدا بمن داده میام و یک دستگاه سی دی ی صوتی رو تغییر کاربری میدم و تبدیل میکنم به یه دستگاه دیویدی و فلش خور که همکاران بینا ام چاهار شاخ میمونن خدا رو شکر میکنم از این که بهم فکر باز داده و دستهایی که میتونن این فکر رو عملی کنند در باره ی طولانی نوشتن هم شما و همه ی هم محله ای ها هیچ کدوم به گرد من هم نمیرسید ببخش خواهر خوبم اگر حرفهایی میزنم که نباید بزنم خودت گفتی که این پست شماست و شهروز هم گفت کامنتهایی که خارج از موضوع این پست باشه منتشر نخواهد شد ولی شد و من نمیتونم حرفم رو نزنم راجع به شکلک که من تا جایی که یادم میاد شاید دوبار بیشتر اگر اشتباه نکنم ازش استفاده نکردم باید بگم امین جان اصلا شما اگر نابینا هستید باید اون بنده ی خدا رو توجیه میکردی که ما هم نشانه های مخصوص به خودمون رو داریم یعنی ما باید بفهمیم داریم چی بهم میگیم همین طور که توی بیشتر سایتهای بینایی ما از خیلی چیزها ممکنه سر در نیاریم و برای مدیران و کاربران اون سایتها اصلا اهمیتی نداره نباید برای ما هم انقدر مهم باشه که بعضی از بیناها از نوشتن ما سر در نیارند و با هم سر این موضوع بحث و جدل کنیم و صمیمیت میون ما برای این چیزها خدشه دار بشه و به عمو قنبر هم بگم عمو جان شما هم مثل من باید سنی ازتون گذشته باشه من نه با شهروز فامیلم نه ازش حقوق میگیرم نه باهاش عقد اخوت بستم همین طور که اگر شما هم بجای او بودین همین حرفها رو میزدم شما الان مدتی هست که هرجا و به هر دلیلی ایشون رو مورد هدف کنایه ها و و نیش زبانتون قرار میدید تا جایی که این صحبتها رو به گروه های ایمیلی و حتی فیس بوک هم کشاندید و هر کس هم که ازش دفاع کنه یا مخالف نظرتون حرف بزنه رو به دوستی ی با ایشون متهم میکنید به خود خدا قسم اگر شما یا هر کس دیگه ای جای شهروز بود من ازش همین جور دفاع میکردم من هم قبلا یه سری ایرادات رو به سایت داشتم ولی وقتی منطقی به قضیه نگاه کردم دیدم هر جا قانون خودش رو داره منم میگم این سایت رو همین طوری میپسندم الان مدتی هست که کمتر توی پستها میام توی پستهای نقد اصلا نیومدم مگر پست امین و تقریبا همین حرفها رو زدم چرا مدتیه توی سایت دعوا و بد اخلاقی رواج پیدا کرده من از مجتبی عاجزانه میخوام اگر برای مدت کوتاهی هم شده هر کس که فکر میکنه بهتر از شهروز میتونه مدیریت کنه رو بجای اون بذاره تا کاربران بیان و نظر بدن آخر این شهروز چقدر باید حرف بشنوه حالا بیام سراغ خواهرم کی گفته تو مثبتی تو کلا منفی در منفی هستی وقتی نیستی باید منتظر ترکیدن یه جا باشیم بستنیها رو که یواشکی میخوری محتکر هم که هستی ملت رو که یا توی آب میندازی یا بهشون آب میپاشی آخر هفته ها هم که در میری اونم کجا بالای کوه شایدم توی غار حتما اونم یواشکی اگر یه روز به آخر عمرم باقی مونده باشه باید یه بستنی ی خانواده دو کیلویی بگیرم و بیام جلوی روحت بایستم و خودم تنهای تنها اونو بخورم هر چی هم جیغ بزنی بی خیال شم و کار خودمو بکنم گرفتی چی شد دو کیلو بستنی من در حال خوردن و تو در حال جلز و ولز افتاآآآآآآآاد شاید کامنت که چه عرض کنم طومار من منتشر نشه ولی من خیلی سبک شدم چون این حرفها بد جوری روی قلب بیمارم سنگینی میکرد راستی آبجی اگر برات ممکنه توی اسکایپ یه سری بهم بزن راجع به یکی دو موضوع میخوام باهات صحبت کنم شاد و سلامت باشی

سلام داداش علی منتظر شما بودم حسااابی.
من۱معذرت بلندبالا بدهکارم به شما به خاطر قطع اینترنتم. نتونستم دیگه برگردم به اسکایپ ازتون معذرت می خوام.
داداش علی چرا نباید کامنت شما منتشر بشه؟ حرف درست زدید من باهاش موافقم دربست. بعضی بینا ها. اصلا حاضر نیستم نظرم رو در موردشون عوض کنم همه ما بنده های خداییم ولی بعضی از این بنده های خدا واقعا طوری هستن که من ترجیح میدم باهاشون نباشم چون به شدت اذیتم می کنن.
آخجون منفی در منفی میشه مثبت پس من آخر مثبتم. وای تمام این ها که در توصیفم نوشتید کلی به من کیف داد! نمی دونید چه عشقیه جوهر افتضاحم رو این طوری توصیف کنم. کیف داره شدییید. وقتی نیستم مشغول خرابکاریم آخجون! آب زرشک اهتکار می کنم که مال خودمه خوب می کنم باز هم آخجون! همین الان هم از ارتفاعات دارم جواب کامنت شما رو میدم باز هم آخجون! وای خدا یواشکییی! یعنی عاشق این آخریش هستم. آخ جون!. بستنی خانواده. نوشجون داداش علی ولی اگر جلو روی من بخوریدش که دیگه یواشکی نیستش که! یواشکی کیف خودش رو داره. من هم شما رو تماشا می کنم بعدش میرم۱پیدزای یواشکی گنده می خورم و تمام مدتی که دارم می خورمش، لقمه می زنمش، قورتش میدمش، کیف می کنم ازش، توی نظرم میارم که شما نیستید اونجا و من دارم یواشکی چیز می خورم و آی می چسبه! آی مییی چسبههه!
ممنونم که هستید داداش علی.
شاد باشید و شادکام از حال تا همیشه.

میدونی پریسا.‏ کاش بخاطر آماده نبودنم خط خورده بودم.‏ بخاطر مدارکهام خط خوردم.‏ جسمم اصلا خسته نیست.‏ فقط روحم خسته هستش.‏ وقتی میبینم دوستام اردو هستن و من خونه گوشه اتاق حالم گرفته میشه.‏ بغض میکنم.‏ حس ی آدمو دارم که وسط بیابون از قافله جا مونده.‏ دو شب هست خواب به چشمام نیومده.‏ ‏

سامان می فهممت. خیلی حس بدیه. واسه خودم این جا موندن ها پیش اومده. به نظرم سال۹۱بود که از۱سفر۱هفته ای جا موندم. اون زمان هنوز اینترنتی نبودم. تمام اون هفته شبیه الان تو بودم. نه واسه خاطر اینکه از سفر جا موندم. به این خاطر که توی اون سفر می شد از خیلی ویرانی ها پیشگیری کنم که بعدش اتفاق افتاد و دیگه هرگز آباد نشد و هرگز هم آباد نمیشه و چه قدر من زیر آوارش زجر کشیدم!. تازه اوایل ویرانی های من بود و وای که چه افتضاح بودم اون۱هفته!
این ها رو نگفتم واسه درد دل. گفتم بدونی وقتی میگم می فهممت واقعا می فهممت.
من اهل دلداری دادن نیستم. بلد نیستم. ولی زمانی که اون ها برگردن حالت بهتر میشه. اتفاق بدی بود سامان ولی می گذره. زمان کهنهش می کنه و دوره بعدی خیلی سریع تر از اون که تصورش رو کنی میاد. اگر آماده کردن مدارک دست خودته این بار سریع تر بجنب و سر وقت آماده باش و اگر مشکلی این وسط هست که رفعش دست تو نیست، برای حلش اقدام کن که در زمان لازم همه چیز درست باشه و اگر خدای نکرده نبود، تو تلاشت رو کردی.
تو جا نموندی سامان. به نظر من اون ها ضرر کردن که به خاطر مدارکت۱فرد قابل و توانا رو از دست دادن. امیدوارم این رو بفهمن و از حسرت بِتَرکَن.
و امیدوارم دفعه بعد شاد تر از الانت ببینمت.

سلام کمی بیشتر فکر کن یادت میاد

خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بــی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت

کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

بـــه راحتی کسی از راه نـاگهـــــــان برسد،…

رهــــــا کنی بــــــرود از دلت جــدا بـــــاشد

به آن کـــه دوست تَرَش داشته به آن برسد

رهـــــــا کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر بـــه دورترین نقطه ی جهان برسد

گلایـــه ای نکنی بغض خـویش را بخــــــوری

که هق! هق!… تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند کــه… نه! نفرین نمی کنم… نکند

به او کـــــــه عاشق او بوده ام زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند کــه فقط زود آن زمان برسد

باز هم سلام خانم کاظمیان.
دوست عزیز شما محترمید ولی ما، من و شما بزرگ هستیم هر۲تامون.
اول اینکه اون سوال شما از طرف من اون هم در جایی عمومی مثل اینجا جواب صادقانه ای نمی شد داشته باشه و من هیچ خوشم نمیاد دروغ بگم. اگر من جای شما بودم دفعه بعد توی پست های افراد دیگه که دلتون می خواد کامنت بدید چیزی می پرسیدم که جوابش رو بشه داد.
دوم، هر طور مایلید. این دفعه اولی نیست که از هیچ دلگیر میشید و من می زنم به بیخیالی. دفعه اول از اینکه چرا من نمیام با شما صوتی حرف نمی زنم و از همون مدل چیز هایی که باقی بلدن و میگن و می شنون نمیگم و نمی شنوم. هرچی هم براتون توضیح دادم که من دلم نمی خواد انگار نه انگار و آخرش گفتم بیخیال بذار این خانم خودش در جریان این هم صحبتی اجباری ببینه که من اونی که می خواد نیستم و بیخیال بشه. دفعه دوم هم، ولش کن بیخیال و حالا این دفعه واسه اینکه نخواستم در جواب سوال عجیب شما و توصیه عجیب تر شما دروغ بگم یا اینجا جنجال درست کنم یا اینکه با صداقت در جواب دادن به پرسشتون خدای نکرده دلی رو بشکنم. شاید من با یکی اینجا موافق نباشم ولی اون بنده خدا مثل شما و مثل من دلی داره که می تونه بشکنه، احساسی داره که می تونه جریهه دار بشه و غروری داره که ممکنه با جوابی که شما دلت می خواست ازم بشنوی خط بی افته. یعنی شما واقعا این ها رو حس نمی کنید؟ به نظر خودم من مراعات دل شما رو اندازه توان خودم کردم حالا نوبت دل خودم و دل بقیه هست. حتی دل هایی که من توی این محله با صاحب هاشون نمی پرم ولی به حضورشون، احساساتشون و غرورشون احترام می ذارم و حاضر نیستم توی پست من، و توی هیچ پست دیگه ای، از طرف من، به خاطر هیچ و پوچ، هیچ بی حرمتی بهشون از طرفم بشه. حتی برای خاطر دل شما. به نظر خودم توضیحات لازم رو در این مورد دادم. عزیزانی که می خوان بهم اعتراض کنن که چرا این مدلی نوشتم لطفا برید بخونید اون بالا رو ببینید داستان چی بوده و۱کوچولو هم برگردید عقب گذشته ها رو، یعنی چند ماه پیش تا الان رو۱نگاهی کنید. خانم کاظمیان خسته شدم از بس توضیح دادم و توجیه کردم. اگر مایل نیستید برای من کامنت بدید، به سلام هام جواب بدید یا حس مثبتی به من داشته باشید من هم اصراری ندارم. هیچ موافق نیستم کسی باهام شبیه۱نوجوون۱۴ساله رفتار کنه پس خودم هم حاضر نیستم با اشخاصی که عاقل و با منطق تصورشون می کنم همچین رفتاری کنم. حتی اگر خودشون این طور بخوان.
منتظر جوابتون نیستم چون این بحث از نظر من ارزش ادامه نداره. از مدت ها پیش حسابی از این مدل خسته شدم دیگه با شما این داستان ها رو ادامه نمیدم دیگه بسه.
ایام به کام شما.

سلام بر آقا سامان گرامی
می گم سامان نذار روحت جسمتو هم خسته کنه ……
تو خیییلی خیییلی وقت داری که به اوج برسی …. هنوز جوونی و خدا رو شکر فول انرژی …. به اون چه که گذشت و به دست نیاوردی نگاه نکن جلوت رو ببین و جایی و هدفی رو که می خوای بهش برسی …. برو جلو با قدرت هدف مند هرچند هزار بار دیگه هم با مخ بخوری زمین ناکار و درب داغون بشی …… همین که تیم ملی یعنی اردوش رفتی و تانتخاب شدی یه قدم …. بماند چرا ولی باز هم قدم بردار ……
منم معدلی می تونستم برم کارشناسی ارشد قضایایی مطرح شد که نمی دونم واقعا چرا ولی سال بعدش خودم آزمون ارشد قبول شدم و …… حس قشنگی بود اون موفقیت بعد از اون نرسیدن ……
منتظر خبر های خوب از طرف شما هستیم

سلام بر بانوی محله.‏ خوشحالم که هم محلیهای خوبی مثل شما دارم.‏ همونطور که گفتم از فردا کارمو و تمریناتمو شروع میکنم.‏ من تا حالا سر این مدارک سه بار از تیم ملی خط خوردم.‏ همینه که حالم بدجور گرفته شده.‏ به امید به خدا بازم شروع میکنم و با قدرت جلو میرم.

سامان آب زرشک میدم بهت۱شیشه بزرگ. شکلک یواشکی ته بطری آب زرشک رو با۱کوزه گنده آب قاطی کردم دادم به سامان. می بینی چه دست و دلبازم؟
سامان عزیز! شکست در نتیجه تلاش زیاد از رو میره. بهت قول میدم. دیگه اون مدلی نبینمت ها! شکلک انگشت اشاره من به طرز تهدیدآمیزی به طرف بتری آب زرشک تقلبی سامان.
ایام به کامت باشه سامان از حال تا همیشه.

سلام سامان جان
بی خیال داداش منم مثل خودت ورزش کارم
و زخم های زیادی به روح و تنم خورد داداش
خدارو شکر کن داداش که آمادگی داشتی خدارو شکر بابت زف جسمانی خط نخوردی
چون زف جسمانی جبرانش سخته خیلی سخته که خودت رو بتونی به آمادگی قبلی برسونی
من بازی کن گلبالم سه سال پیش سر ی سری مساعلی که پیش اومد و احساس کردم حقم پایمال شده ورزش رو ترک کردم سامان بخاطر نا رفقی هایی که در حقم شد ورزش هرفه ایم رو گذاشتم کنار وقتی کنار گذاشتمش قرارداد سوپر لیگ داشتم قرارداد سوپر لیگ خیلی حرف میخواد قرارداد بستم برای استان خودم برای رفاقت و قیرتی که به استان و رفقام داشتم قرار داد بدون مبلق بستم و رفقام . … … بی خیال داداش
نمیدونم شاید اسمم به گوشت رسیده باشه آرش سلطانی بازیکن استان سیستان و بلوچستان
الان گه گداری تمرین میرم سامان اما آمادگی ۳ سال پییشم کجاست ….
خدارو شکر که آمادگی بدنیت رو به راهه داداش
غم و غصه رو بیخیال قهرمان
شاد باشی

آریا میگن حرف حرف میاره و گفتنی رو باید گفت. بلاخره۱جایی باید باشه که بشه حرف زد. تو هیچ چیز پست من رو به هم نزدی. راحت باش و هرچه می خواهد دل تنگت بگو.
سامان خیلی خوشحالم که این طوری می بینی. کامنت بعدیت رو میگم.
امیدوارم هرچه زودتر شاهد موفقیتت باشیم و من کلی همراه تو بهش افتخار می کنم.
ولی آریا نگفتی من کجا بد قولی کردم. باش تا حسابی اذیتت کنم.
آآآییی چرا من با نام کاربریم موندم پشت در؟ جدی هرچی می کنم نمیشه! این هم شد کار؟

با درود به آریا.‏ داداش منم نامردی زیاد در حقم شده.‏ شاید اگه نامردیهایی در حقم نشده بود الآن جایگام اینجا نبود.‏ اگر اطرافیانم نبودن منم تا حالا ورزشو ترکش کرده بودم.‏ تو هم اشتباه کردی.‏ حق گرفتنی هست.‏ منم جلو میرم تهش حقمو از ورزش از روزگار و از ‏…..‏ میگیرم.‏ ‏

سلام جنتلمن.
اولا معذرت از در فرعی وارد شدم چون نمی فهمم واسه چی هرچی کردم با نام کاربریم نشد بیام و نمی دونم چرا.
خوب، حالا جنتلمن.
شکلک اخم کردم بهت۱ترکه هم گرفتم دستم ایستادم بالای سرت.
خوب جنتلمن چی می گفتی؟ از من ترسیدی؟ به لبخند پهنم توجه کن و۱بار دیگه بگو!
شکلک یواشکی ترکه رو تکون میدم مثلا دارم باهاش بازی می کنم ولی طوری گرفتم که جنتلمن ببینه.

سلام شهروز.
نخیر اصلا هم اینطوری نیست. فقط طاها این رو گفته بود این آریا هم واسه اینکه بهش آب زرشک ندادم می خواد اذیتم کنه بقیه که گفتی هیچم همچین نظری ندارن. تو هم که سر بستنی یواشکی آخجون آخجون از اسمش هم کیف می کنم چون یواشکی بود و شهروز نفهمیده بود و نبود و من بستنی یواشکی بدون شهروز خوردم و آخجون و و و و و و و و و و و، می خوایی اذیت کنی. من بد قول نیستم.
وای شهروز با نام کاربریم نمی تونم وارد محله بشم بیا این در رو باز کن بیام توی محله. تو رو خدا! شکلک قیافه مظلوم گرفتم به زور هم حفظش کردم تا شهروز راهم بده توی محله.

سلام پریساآآآآآآآآ هیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیه هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها هوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهوهو خِخِخِخِخِخِخِخِخِ خَخَخَخَخَخَخَخَ وای خدا دلم خیخیخیخی خوخوخوخوخوخو خَخَخَخَخَخَخَ هاهاهاهاهاها هَخَهَخَهَخَهَ اینتر رو یواش زدن هیهیهیهیهیهی هوهوهوهوهوهو هاهاهاهاهاهاهاها وای خدا مُرِدَم از خنده حالا فهمیدی همه کاری رو نمیشه یواشکی انجام داد هوهوهوهوهوهوهوهوهو هیهیهیهیهیهیهیهیهیهی خیخیخیخیخیخیخیخیخیخیخیخیخی خَخَخَخَخَخَخَخَخَخَ وای خدا دلم اوخ اوخ صاحابش اومد خاخاخاخاخاخا هاهاهاهاهاهاهاهاها هیهیهیهیهیهیهیهی هوهوهوهوهوهوهوهوهوهو الفراآآآآآآآآآآآار

سلام داداش علی خوب به من چه تقصیر شهروزه چیز یعنی ببخشید تقصیر وردپرس بود. گفتم شاید این طوری جواب بده دیگه! حالا هی بگن بیا صادق باش. ببین من صادقانه رفتار کردم الان دارن بهم می خندن. شکلک دارم زور می زنم خندم رو قورتش بدم نمیشه. شکلک انفجار از شدت خنده و از اون خنده های قاااه قااااآااااه!

دیدگاهتان را بنویسید