خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تقدیم به گوشکنیهای قدیمی و این روزها غایب. ما به یادتونیم، هرچند اگر به یادمون نباشید

درود به همه ی شما دوستان عزیز.
امیدوارم که حالتون خوب باشه.
راستش میخوام توی این پست یه کم با هم راحت حرف بزنیم.
یه کم بیتعارف سنگامونو وا بکنیم.
روی سخن من بیشتر با قدیمیهای محله هست.
اونهایی که از خیلی قبلترا، اون موقعها که نه من بودم و نه خیلیهای دیگه، اینجا بودن و باعث شدن که وبلاگ کوچولوی مجتبی بشه بزرگترین سایت نابینایان ایران.
اونهایی که وقتی بودن، میشد صمیمیت و یکدستی رو در این محله با تمام وجود حس کرد.
اونهایی که در هر شرایط سختی کنار مجتبی و گوشکن بودن و هیچ وقت نشد که محله به کمکشون احتیاج داشته باشه و اونها در صحنه نباشن.
یادمه اون اولا که اومدم توی این محله، وقتی اولین پستمو زدم، خیلی خیلی بهم خوش گذشت.
از زن و مرد، دختر و پسر، کوچیک و بزرگ اومدن و به بهترین شکل ازم استقبال کردن و بهم خوشآمد گفتن.
یه محله بود و یه تعداد آدم صاف و صمیمی که دردشون درد همدیگه بود و شادیشون شادی همدیگه.
اگه کدورتی بینشون پیش میومد چند دقیقه بعد به سرعت حل میشد و خیلی زود مثل قبل برادرانه و خواهرانه و مادرانه و پدرانه و دوستانه کنار هم میگفتن و میخندیدن و با هم در غمها اشک میریختن.
اما حالا، از اون جمعیت باصفا و صمیمی، فقط به تعداد انگشتان دست باقی موندن.
نمیگم الآن محله بد شده. نه اینطور نیست. بچه های الآن هم همشون عالی هستن.
ولی یه علامت سؤال بزرگ توی ذهن من به وجود اومده که باعث شد این پست رو بزنم.
بچه ها، گوشکنیهای قدیمی، دوستان من، پس کجایید؟
چی شده که از این محله، محله ی خودمون، همون که اسمش محله ی مجتبی و دوستان بود کوچ کردید؟
چی شما رو رنجونده که دیگه حتی کوچکترین اثری ازتون نیست؟
مشکل کجاست؟
هدف اول این محله، دور هم جمع کردن بچه ها بوده.
حالا اگر شما برید که دیگه محله به بخشی از اهداف خودش نمیرسه!
این پست، فرصت خوبیه که با هم حرف بزنیم.
مشکلاتمون رو بگیم، دلخوریهامون رو بگیم، کدورتی اگر هست برطرف کنیم، با شهامت اگر مقصر بودیم دلجویی کنیم و هر کار دیگه ای که بتونه یه بار دیگه بر و بچه های باحال گوشکنی رو دور هم جمع کنه.
مجتبی که از روز اول بوده.
پس احتمالاً با مجتبی مشکلی ندارید. ولی با این حال حتی اگر اینطور هم هست بیایید مشکلتون رو بیتعارف بگید.
مجتبی خیلی در جریان این پست و انتشارش نبود.
الآن همینجا ازش میخوام که کامنتهای این پست رو تک تک جواب بده.
میدونم به خاطر شما، به خاطر محله، به خاطر من روی منو زمین نمیندازه و اینجا هست تا بشنوه و بگه.
اگر مشکلتون منم، بازم بگید. مطمئن باشید این محله و پیشرفتش، از هر چیزی برای من مهمتره. اگر بدونم کوچکترین دلیلی برای دور شدن محله از اهدافش یا خدای نکرده دور شدن شما از محله هستم، مطمئن باشید که هیچوقت خودمو تحمیل نمیکنم. این خصلت منه که جایی که مقبولیت نداشته باشم نمیمونم، حتی اگر عاشق اونجا و آدمهاش باشم.
فوقش از دور نگاهشون میکنم و از خوشیشون و از شادیشون لذت میبرم.
اگر مشکلتون محتوای سایته، اگر مطالب سایت به دلتون نمیشینه، خب بیایید بگید. بگید چی کار باید کرد؟ بگید چه پیشنهادی دارید؟ اصلاً بیایید خودتون کمک کنید و مطلب بفرستید تا بازم اینجا اون طوری بشه که دوست دارید؟
اگر با قوانین سایت مشکل دارید، بازم بیایید بگید. بالاخره یا شما ما رو متقاعد میکنید که اشتباه کردیم یا ما شما رو متقاعد میکنیم که فلان قانونی که شما باهاش مخالفی به نفع اینجاست؟
اگر با بچه های جدید مشکل دارید، این مشکلو به ما بگید. ولی این بچه ها هم دوستای شما و همنوعان شما هستن که میشه همه در کنار هم خوش باشیم.
میشه همون محله ی قدیمی خودمونو با یه کم جمعیت بیشتر و اتفاقاً گرمتر و صمیمیتر داشته باشیم.
اصلاً شاید سرتون شلوغ شده، کار و بارتون سکه شده، دیگه وقت سر خاروندن ندارید، خب خدا رو شکر. به سلامتی! تا باشه از این مشغله ها! انشا الله هر روز برکت زندگیتون بیشتر بشه! ولی بیایید به ما هم یه سری بزنید. بگید که سرتون شلوغ شده و نمیرسید بیایید اینجا.
ما همین که بدونیم خدا رو شکر اوضاع بر وفق مرادتون هست برامون کافیه. فقط کمی دلتنگتون هستیم و نگران. لطف کنید خبری از خودتون بدید و ما رو خوشحال کنید از حال خوبی که دارید، هرچند اگر دیگه در کنار ما این حال خوبو نداشته باشید.
میدونم که شاید خیلی از شماها دیگه اصلاً اینجا سر نمیزنید.
ولی این رو هم میدونم که خیلیهاتون چراغ خاموش میایید و اینجاها پرسه میزنید.
من میدونم که این پست رو شاید خیلیهاتون نخونید.
چون اینجا دیگه نمیایید که بخونیدش.
ولی با همه ی اینها گفتم بذار بنویسم.
بذار بهشون بگم که محله دلش برای شما تنگ شده و چشم انتظار شماهاست.
انقدر برام عزیز بودید که توی سیصد و سی و سه عضو سایت، دو ساعت و نیم گشتم و یه لیست از بچه هایی که دیگه ازشون بیخبریم تهیه کردم که اینجا اسمشونو بذارم که بدونن ما به یادشون هستیم و بیمعرفت نیستیم.
اگر این مطلبو خوندید و خواستید با ما توی کامنتها حرف بزنید که قدمتون سر چشم.
اما اگر باز هم نخواستید با ما حرف بزنید، بازم اشکال نداره. لابد کم سعادتی و نالایقی از ما بوده. از صمیم قلبمون براتون بهترینها رو آرزو میکنیم و امیدواریم که به هرچی که تو زندگیتون آرزوشو دارید برسید.
اگر هم میدونید که کسایی هستن که اینجا نمیان و این پست رو نمیخونن، پیغام ما رو بهشون برسونید.
بگید که ما دلتنگشونیم. ولی بیشتر از دلتنگی، آرزومند آرزوهای سبزشونیم.
بهشون بگید که همیشه آرزو میکنیم که به هرچی میخوان برسن و تا همیشه به یادشون هستیم، حتی اگر به یادمون نباشن.
باور کنید ما تک تک شما رو دوست داریم. اگر لازم باشه، منتتون رو میکشیم، اگر لازمه نازتونو میخریم، اگر لازمه رو سرمون میذاریمتون.
میدونم مطلبم طولانی شد و خسته شدید.
ببخشید دیگه! یه کم درد دل کردم.
فقط همونطور که گفتم، اسامی یه سری از بچه ها رو آماده کردم که مدتهاست بیخبریم ازشون و میخوایم اینجا با هم ازشون یادی کرده باشیم.
امیدوارم دل به دل راه داشته باشه و اونها هم یادی از محله و بچه هاش بکنن.
پس همه با هم سلام و درود میفرستیم به:

علی چهاردولی، باربد، احمد محمودی، آقای همیشه منتقد، ندا، نازیلا، اعظم کمالی، عباس خاکسفیدی، عادل اکبری، مهسا، اکبر غفارزاده، علی فرجپور، علی رحیمی، علی عبدالرحمنی، علی عباسی، علی محمد علمدار یزد، علیرضا ایزدی، علیرضا علیوردیلو، خانم الماسی، امیرحسین سلیمانی، امیر فتوحی، اصغر خیر اندیش، الهام هاشمی، عطا، بهنام حسینی، فروغ، بنفشه، بهنام عباسیان، بهزاد هندآبادی، چشمک، امیررضا رمضانی، داریوش جوادی، داوود نظری، احسان اسماعیلی، سید علی اکبر عماد حقی، eniac، اسکندری، فرشاد امیدوار، فرهاد جعفری، فریبا علیزاده، غلطگیر، فرشته حسینی، قند عسل، قاصدک، سکوت، غفرانی، هادی عباسی، حنانه درفشی جوان، حسین غلامی، هومن لطفعلی، عباس هاشمی، نیما حسینی، حسین کیانی، محمد حسین، حمید رضایی، حمیدرضا رضایی، محمدجواد همایون نثار، جواد نوعی، جواد حسینی، جواد ایزدی، مسعود کاوشانی، حسین بلوردی، وحید خورشیدی، روجیار، لاله، مهدی ابراهیم دوالی، مهدی نوروززاده، ماریا اشوکری، مسعود، مرضیه، پویا آذری، مسعود هدایت، مرتضی معصومی، مهدی سعادت، مهدی ترخانه، مهران اسلامی، میثم امینی، مهرداد کوچکزاده، محمدهادی احمدی، میلاد، مینا ملکی، میرحسینی، محمدرضا ستوده، محمدمهدی فرهمند، محدثه ضامنی، محمدجواد جمشیدیان، محمد محمدی، محمدرضا قنبری، محسن ندرلو، محسن غلامزاده، مجتبی نیکفرجام، سید مجتبی مرتضوی، مرتضی، مرتضی مصدق، مروارید، مهری، نسیم آتش، سامان نیکوپرست، امید فلاحتی، پرسپولیس، پسر غیرتی، پوریا نامدار، پردل، پاورسافت، مجتبی رحمنیان، رسول واثقی، رضا مبارک، رؤیا، رسول رضایی، سحر مرادی، سجاد آریانفر، سجاد نبیلو، ساجده، ثنا، سارا بشارت، سارا، شیوا، سهیل زرینپور، مهتاب، تینا، خانم روحی، یلدا.

یادتون نره که ما منتظریم.
منتظر یه خبر خوش، یه جواب سلام، یه دلگرمی که هنوز به یادمون هستید.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.

۱۵۳ دیدگاه دربارهٔ «تقدیم به گوشکنیهای قدیمی و این روزها غایب. ما به یادتونیم، هرچند اگر به یادمون نباشید»

سلام
خیلی خوشحال شدم که فهمیدم شما یاد بچه های قدیم هستید
اما فکر نمیکنم مشکل این بچه ها اینه که مثلا شما اینجا هستید به نظر من شما مدیری صبور و زحمت کش هستید که همه ی مشکلات را برای خودتون میخرید تا این محله آرام باشه
اما منم هر وقت از کسی بی خبر باشم و ببینم که تو این محله پیداش نیست اگر تلفنش را داشته باشم باهاش تماس میگیرم و ازش خبر میگیرم
مثلا آقای مجتبی رحمانیان را بهش چند وقت پیش زنگ زدم و فهمیدم که یکی از بستگانشون را از دست داده بودند
آقای خیر اندیش هم بیشتر تو سایت با تو هستند
ولی در کل جای اینها خیلی خالی هست اینایی که من میشناسم
نیما حسینی را هم فردا باهاش تماس میگیرم سلامتون را بهشون میرسونم خیلی کار خوبی کردید من این کار شما را خیلی دوست داشتم
ممنون و موفق باشید.

سلام.
من تک تک کامنت ها را از روی وظیفه، از روی عشق، با کمال میل، جواب میدم.
این کمترین کاری هست که میتونم در مقابل لطف شما هم‌محلی ها انجام بدم.
کاش میتونستم و در توانم بود لطفی که به اینجا داشتید رو میتونستم بهتر و اون جوری که دلم میخواد جبران کنم.
قول میدم توجیه توی جواب هام نباشه.
اگه اشتباهی از طرف من بوده باشه، مث مرد میگم اشتباه کردم، معذرتش رو هم میخوام و اگه حتی اینطور هم نباشه نهایت تلاشمو میکنم تا فضا همونی بشه که قبلی ها رو توی خودش داشت.
ما هم‌محلی ها خیلی منتظر‌تون هستیما…

درود! خخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها،خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است… هرچند اسم من بین اسامی نبود ولی آمدم که اعلام حضور کنم و بگویم:که…من سکوت میکنم تا در خماری بمونید…!

درود. خوب اسم منم مینوشتی دیگه. یعنی جا نبود, یا جوهر تموم شده بود.
میگم: تو, تنت خورده به تن مجتبی دیگه, تلف شدی رفت. هاهاهاهاها. حالا, پستهای مجتبی, جواب نمیده, تو زحمتشو میکشی دیگه.
خوب. مگه من تو اسکایپ بهت پیام ندادم, گفتی: سرم چند وقتیه شلوغه. چراغ خاموش میای, تو اسکایپو میری. منه خره بگو: فکر کردم, بلاکم کردی. خدا کورت کنه.
بقیه هم سرشون شلوغه دیگه. مردم, خونه زندگی دارن, کارو بار دارن, هزار تا بدبختی دارن. بیکار که نیستن مثل بعضی از ما.
اینجا, تجربه به دست میاریم, تفریح میکنیم, آموزش میبینیم, ولی, پول به دست نمیاریم. تو این دوره زمونه, اگه پول نداشته باشی, فحشتم نمیدن.
پس, به جای میخکوب شدن پای اینترنت, به فکر اشتغال همنوعامون باشیم. چه طور, خوب, میگم:
مثلاً, پستهای اشتغالزایی بزنیم, یا, با چند نفر یه کار تولیدی راه اندازی کنیم. میتونیم, کنفرانس بذاریم, نحوه شغل مورد نظر رو, به همنوعامون, آموزش بدیم.
اگه این کارو بکنیم, بعد مرکز فروشش هم میذاریم تو همین سایت, بعد, میتونیم تبلیغ کنیم, بیناها هم بیشتر میان تو این سایت, فرهنگسازی هم کردیم.
این مدیریت, نویسندگی, ویرایشگری, یا, پست گذاشتن, برامون نون آب نمیشه.
اگه, دنبال استقلال همنوعامون هستیم, ماهی گرفتنو بهشون یاد بدیم. ماهی خوردنو همه بلدن.
حالا که, این سایت, معروف شده, چرا در جهت استقلال مالی همنوعامون, ازش استفاده نکنیم؟
حرف زیاده, ولی, فرصت کم. یادش به خیر, قدیما هر چند وقت یه بار کنفرانسی برگذار میشد, مشکلات بچه ها بررسی میشد. خدا رحمت کنه اون دورانو. به قول خود مجتبی, کنفرانسهای خدا بیامرز را زنده کنید.
تا حالا, از خودتون پرسیدین, این محله, برا استقلال بچه ها, برا اشتغال, برا تعامل بهتر بچه ها با خانواده و جامعه, چه کاری کرده؟
فقط, آموزش کامپیوتر, اندروید, و اینجور مسخره بازیا. تا کی, تا کجا, زندگی که فقط اینا نیست.
در کل, منم اگه, نویسنده بودم, هر چی بخواستم, مینوشتم. بعد, منتشرش میکردم. البته, در چارچوب قانون محله.فقط پست گذاشتن که فایده نداره. باید اقدام عملی صورت بگیره.
اینجا هست, که میگم: یعنی مجبورم, به همتون بگم: که,
من, قصد نصیحت ندارم, چرا که, هیچ فایده ایم هم ندارد.

کنفرانس ها رو دوباره قراره از سر بگیریم و این کار رو خواهیم کرد. اگه کنفرانس ها مدام ادامه‌دار باشه، خاصیت و محبوبیتش رو از دست میده. تا بچه ها مشتاق کنفرانس نباشند، با یکی دو نفر کنفرانس گذاشتن که فایده ای نداره. به هر حال، قراره دو باره کنفرانس داشته باشیم و بریم تو کار سری سوم کنفرانس های محله!
کار عملی سخته. سرمایه و قدرت ریسک و دانش و خیلی چیز های دیگه میخواد که امیدوارم توی کنفرانس هایی که برگزار میشه، خودت با بچه ها صحبت کنی و ی کاری راه بیفته. والا ما هم خوشحال میشیم.

درود بر تمام هم محلی های عزیز و دوست داشتنی من از اواخر سال ۹۰ به این محله اومدم به نظر من تغییر خاصی در این جا به وجود نیومده جز این که از نظر محتوایی کمی پایین اومده دلیلش هم این هست که قبلا مدیر وقت بیشتری داشت و شخصا آموزش ها و پست های زیادی را به این جا منتقل می کرد و اما چرا بعضی ها از سایت رفتن به نظر من دوتا دلیل مهم داره دلیل اول خط مشی این جا هست مبنی بر این که مطالب مذهبی حق انتشار نداره که البته این از اختیارات مدیر هست و کسی هم حق اعتراض نداره و اما دلیل مهم تر و خیلی مهم تر موازی کاری بعضی از دوستان هست ببخشید ولی من نظرم را رک میگم خیلی از دوستان فقط واسه این که بگن ما مدیر هستیم میان و وبلاگی و یا سایتی برپا میکنن و خیلی هم واسش تبلیغ میکنن و بعضی از دوستان را در معذوریت های شدیدی قرار میدن که سایت ما ال و بل هست من چند تا از این به اصطلاح سایت ها را بررسی کردم هیچ کدوم از اون ها حتی به گرد محله ما نمیرسن چون به رمز موفقیت این جا واقف نیستن مدیر اون سایت ها میاد و پستی را قرار میده با کامنتای خودش زور میزنه و هشتا کامنت میخوره و کلا شاید در روز فقط پنج شیشتا باشن که به اون جا سر بزنن که البته با وقت گذاشتن و ریفرش کردن این عدد را چند رقمی میکنن که البته بعضی از سایت ها مدیر فنی دارن و راههای بهتری واسه این کار پیدا کردن ولی نمیدونن که ملاک فقط این نیست دلیل سوم هم که بازم مهم هست شاید گرفتاری بعضی از دوستان باشه در آخر باید بگم تا گوش کن هست منم هستم

مرسی که هستی معلم باحال و باوفای محله!
من فکر می کنم ی هدفی که داشتم این بود که بچه ها خودشون خودجوش، بدون حضور من، سایت رو بچرخونند و آموزش و مطلب هم خودشون بگذارند. خدا رو شکر، تا حد زیادی این اتفاق افتاده. اینه که من دیگه سعی میکنم کمتر با پست هام، مزاحم اوقات شریف هم‌محلی ها بشم. به هر حال، حرفت منو توی فکر فرو برد و سعی میکنم حضورم پررنگتر بشه.
محتوای مذهبی رو همین چند روز پیش، متن پیشنویسش رو نوشتیم ولی به توافق همه ی بچه هایی که سایت رو میگردونند نرسید که بتونیم مطالب مذهبی رو هم ی بخشی واسش باز کنیم.
همه از این میترسند که حاشیه درست بشه، مطالب کپی مذهبی زیاد بشه، ی مطلبی مذهبی منتشر بشه که سندیتش معلوم نباشه، ی مطلب مذهبی منتشر بشه که رد یا تأییدش در تخصص ما نباشه و کلا ما خیلی میترسیم ی طوری بشه که خدایی نکرده ناخواسته، نتونیم اون طوری که درخور مذهب و احترام مذهب هست، توی محله، رفتار کنیم و رفتار ها رو کنترل کنیم. واسه خودمون هم خیلی سخته که این محدودیت عدم انتشار سیاسی و مذهبی رو گذاشتیم. البته، یکی از علت های دیگه ی این قضیه اینه که بچه های اقلیت های مذهبی هم وقتی اینجا از مذهب خاصی بحث های فراگیر نیست، بیشتر متمایل به اینجا میشند. بیشتر اینجا رو باید تخصصی فرض کنیم تا عمومی که مذهب هم بخواهد توش جا بگیره و سیاست.
به هر حال، راه حل ها کم هست و چالش زیاد داره. ما همچنان دنبال راهکار برداشتن محدودیت مذهبی و سیاسی هستیم ولی فعلا به جایی نرسیدیم.
ی هدف دیگه که توی محله دنبال میکنم، اینه که دانش‌آموز ها رو بکشونیم اینجا ولی پیشزمینه هایی از جمله آموزش، تبلیغ و جذب نیاز هست که اجرایی کردنش فعلا با امکانات کمی که داریم، ی مقداری واسمون سخت شده.
اگه یک سری هم‌محلی که با دانش‌آموز ها در ارتباط بودند رو توی استان های مختلف داشتیم، شاید جذب‌شون واسمون راحتتر بود. اگه یک سری بودند که داوطلبانه واسه دانش‌آموز ها محتوای مفید و جذاب تولید میکردند، چقدر خوب میشد!
لذت ببر از زندگی و ممنون از حضورت.

گفتم دو تا دلیل ولی سه تا نوشتم راستی اسم ما هم توی اون لیست نبود شاید چون بعضی ها از ما خوش شون نمیاد که البته دل به دل راه داره ولی من به خاطر شخص به این جا نمیام که حالا بخوام به خاطرش از این جا برم من حتی به خاطر مجتبی هم به این جا نمیام من به دلیل مفید بودن این جا واسه خودم و شاگردانم به این جا میام ببخشید من حرفام را رک میگم من یک لر هستم و ما لر ها معمولا حرف های بی شیله و بی حیله میزنیم بلد نیستم در ظاهر دم از دوستی بزنم و در باطن و پشت سر بر عکسش عمل کنم ها راستی یک دلیل دیگه هم به ذهنم رسید مدیر جون من یه جمله می نویسم تو خودت درک کن چی میگم. دو خورشید در یک آسمان نگنجد. توی پرانتز اونم خورشیدی که در خیلی از مواقع سلیقه ای عمل میکنه

فکر میکنم اگه مسائل رو آسون‌تر بگیریم بهتر و زودتر حل بشند. اینطور نیست؟
به هر حال، خدا رو شکر، شما توی محله کم و بیش فعال هستی و اسامی متعلق به کسانی هست که فعالیت در قالب پست و کامنت اخیرا خیلی کم داشتند یا نداشتند. اتفاقا باید خوشحال باشیم اسم شما توی اون لیست نیست و این یعنی شما هنوز لطفت رو شامل حال محله میکنی.
حس میکنم من و شهروز و سعید درفشیان و باقی، یک سری کاربر عادی مث همه ی بچه ها هستیم. نه خورشیدیم و نه ماه. البته این فکر و نظر شخصی من هست. ما یک سری کاربر عادی هستیم که ی کوچولو بیشتر از بقیه سعی میکنیم واسه محله وقت بگذاریم. خدا رو شکر که تا این لحظه، خط فکری ما اینطوری هستش.
بازم هی لذت ببر از زندگی!

با سلام و درود خدمت همه هم محله های خوبم.
من اول از همه عید رو خدمت همه تبریک میگم در ثانی من همیشه به محله سر میزنم و از آموزش های مفیدش تا آخرین حد استفاده میکنم اما خودم پست نمیدم چون نه مطلبی دارم که لایق سایت باشه و نه هم در نوشتن مطلب چندان مهارت خاصی دارم همیشه مطالبم سراسر اشتباهات املایی داره به همین دلیله که دیگه نمیتونم پست بگذارم.
این تنها دلیل من بود. اما باز هم میگم من همیشه با شما و دیگر دوستانم چی در این سایت یا سایت های نذیر با تو و شب روشن و غیره هستم و میمونم.
خدا نگهدار.

سلام بر همه
مجتبی دلیل رفتن بعضی بچه ها اینه که تو سایت چند دستگی پیش اومده
یعنی هرکسی واسه خودش اکیپی تشکیل داده و سر این طناب بی صاحاب را هر طرف دوست دارند می کشند
بعضی ها با برخورد تند باعث دل شکستن افرادی میشند
چرا چون چهار کلاس بیشتر سواد دارند و عقده ای بار اومدن
بعضی هام با این رفتار رفتن در اسکایپ و اونجا کلاس واسه خودشان تشکیل دادن و به آموزش های خود ادامه می دهند چرا که بی دردسر تر هست
مجتبی با کم حوصله شدن تو و کم رنگ شدن تو و جولان دادن بعضی ها دل سردی داره تو محله ریشه می دوونه
درسته یک نفری گردوندن یه سایت سخته اما یادت بیاد که یک سال قبل که تو اوج سایت و فعالیت سایت بود تو و حسین غلامی دو نفری سایت را می گردوندید
برگرد به عقب و دو دو تا کن ببین کدام آجر را کج گذاشتی که دیوار داره کج بالا میره.
آشپز که چندتا بشه غذا یا شور میشه یا بی نمک
یا حق

سلام میلاد جان. ما هم این پست رو زدیم که این مشکلات، برطرف بشه. من که از این لحظه به بعد، قول میدم حضور پررنگتری داشته باشم ولی پست ها و کامنت هاش اونقدر گاهی زیاد میشند که یک نفری، مدیریتش واقعا سخت میشه. به هر حال، ما از هر کسی که از ما ناراحته میخواهیم که کدورت های قدیم رو کنار بگذاره و برگرده تا باهم حلش کنیم. مرسی که بی‌پرده ما رو آگاه کردی. ایول به خودت و به بودنت. سر طناب رو هم من این طرفی می کشم. تو هم بکش همین طرفی. به همه بگو همین طرفی بکشند تا دوست و دشمن، همه ی طرف جمع بشیم. تا بفهمیم چیزی یا کسی به اسم دشمن، وجود خارجی نداره. همه باهم دوست هستیم. فقط ی کمی سلیقه ها شاید فرق بکنه. مرسی که هستی!

درود لطفا تا حدودی اجازه انتشار پستهای مذهبی رو بدید لطفا کامنت قبلی خیلی نوشتم ارسال نشد شاید پیام صوتی بفرستم ببینید بعضی از آقایان مدیر مشکل اینجاست که شما فکر میکنید اون چیزی که از نظر شما خوبه قانونه اما اونیکه قانونه خوبه شما قانون گذاشتید پست مذهبی ممنوع پس چرا چند وقت قبل پست شب قدر بیاد شب قدر پارسال منتشر کردید اینقد هم برای مخاطبانتون ارزش نذاشتید که کامنتهاشو باز بذارید اگه میگید باعث جنجال میشد پس چرا منتشر شد چرا باز به بعضیها حرفهایی زده شد بعضی از مناسبتهای مذهبی هستن که نمیشه نسبت بهشون بی تفاوت بود مثل ماه مبارک تو هر سایتی سر بزنید حال و هواشو حس میکنید به نظرات مخالف بیشتر احترام بذارید چند وقت قبل نسبت به کامنتی توهین آمیز انتقادی فرستادم به مدیریت مدیر در جوابم میگه از نظر من اینطور نیست آخرش من نفهمیدم اینجا من اهمیتش بیشتره یا ما درپایان یبار دیگه لطفا تا حدودی اجازه انتشار پستهای مناسبتهای مهم مذهبی رو بدید؛؛؛ اگه کامنتمو خواستید منتشر کنید

علی جان، توی فکر ایجاد راهکاری واسه انتشار مطالب مذهبی هستیم ولی هنوز به چهارچوب مشخصی نرسیدیم. اختلاف سلیقه توی مذاهب و مکاتب و فرقه های مختلف، بیداد میکنه حتی توی ی مذهب و مکتب هم خیلی ها باهم اختلاف سلیقه دارند و این موضوع هست که کار رو سخت میکنه. بازم ممنون که هستی و سعی میکنم بیشتر در جریان احوالات محله خودمو قرار بدم. اون پستی که واسه یادبود شب قدر نوشتیم، صرفا ی درد دل ساده با هم‌محلی ها بود و قصد توهین یا تخریب به کسی اندازه ی سر سوزن توش نبود. لذت ببر از زندگی!

در حال حاضر هر کسی رفته واسه خودش یه سایت یا یه وبلاگ زده و دیگه رغبت نمیکنه بیاد اینجا! ولی من به این محله ی دوست داشتنی عشق میورزم و تا وقتی که این محله هست منم با دل و جونم هستم! آقای حسینی بزرگوار از زحمات بی دریغ شما هم کمال تشکر رو دارم! پیروز باشید!

سلام
کامنت آقا میلاد رو هزاران بار لایک میکنم
جناب شاهروز خوان وجود شما اصلا باعث این نمیشه که دوستان نیان چون داری براشون زحمت میکشی
و به هر حال بین دو نفر صمیمی هم اختلاف نظر و اختلاف رفتار هست
فقط این رو بگم که یه چند تا از بچه ها میان فقط و فقط به خاطر اینکه موقعیت بهتری از نظر اجتماعی تو جامعهدارن بقیه رو کم ارزش میکنن و کاری میکنن که افراد دیگه توی محله نیان یا اگرم میان کامنت ندن و پست نذارن
و متأسفانه متأسفانه مدیران این سایت هم دقیقا با همونها بهترین و صمیمانه ترین رفتارها رو میکنن
برخی از افراد به خاطر اینکه سواد بیشتری دارن یا چیزای بیشتری میدونن احترام برخی رو نگه نمیدارن و یه حس غرور توشون ایجاد شده
من قبل از اینکه توی محله ثبت نام کنم به محله میومدم
قبلا این شکلی نبود
همه بچه ها یکی بودن
همه با هم صمیمی بودن
به کسی هم بی احترامی نمیشد

من سعی میکنم جلوی این رویه رو اگه میگید هست، حتما بگیرم. شما ی ایمیل به آدرس من بده، یکی دو تا نمونه به ایمیلم بفرست که این اتفاق افتاده تا من بیشتر در جریان امر قرار بگیرم. من خودم شخصا با کسی که ده سالش باشه توی سایت، همون برخوردی رو میکنم که با ی آدم سی ساله می کنم. سواد و سن از نظر من اصلا مهم نیست. ارتباط ها بر مبنای تعامل سازنده باید صورت بگیره و نه که معیار کسی بخواد تحصیلات یا سن یا جنسیت یا نژاد یا رنگ پوست یا مذهب یا مواردی نظیر اینها باشه.
مرسی که هستی.
همیشه باش تا باشیم.
همیشه اشتباه ها رو گوشزد کن تا از پرتگاه غرور و نا‌آگاهی، سقوط نکنیم!

با درود قبلها همه با هم صمیمی بودن ولی حالا چی! بیاین کلاه سر هم نذاریم که محله خیلی صمیمی هست! نسبت به قبلا خیلی کمتر شده صمیمیتها! قصد توهین به کسی رو ندارم ولی خیلی از صمیمیتها ظاهری هست! قبلها ی بار یکی اومده بود به نام آدمک که تو سایت مزاحمت ایجاد میکرد! من آدرس بهش دادم گفتم بیا و حاضر بودم سر این سایت شکمشو سفره کنم! حالا از سر بچگی یا هرچی دیگه بود عجیب رو این سایت غیرتی بودم. ولی حالا نیستم چون بی مهری دیدم. مثال قبلا هرجا پرسشی بود مجتبا جواب میدادی ولی من اون روز زنگ زدم تو اسکایپ میخوام مشکلمو بگم میگی ایمیل بزن. خب لامسب اگه میتونستم میزدم مثل قبلا. خلاصه وقتی سایت گنده شد به نظر من اصلا قدیمیهارو ندیدی مجتبا. اصلا. درسته ویرایشگری یا مدیر بودن زحمت داره. ولی چند درصد کارو دست اون جمع قدیمی سپردی؟ بخوایم نخواییم باید قبول کنیم که مدیرای اینجا سلیقه ای بعضی جاها رفتار کردند! همینم باعث شد بعضیها برن. قبلا خودت تصمیم گیرنده بودی هرچی هم میگفتی همه قبول میکردن ولی حالا نه! قبلا خودت بیشتر تو سایت بودی آموزش میذاشتی از هر نوع. مثال من هنوز آموزش آشپزیتو دارم که سیبزمینی سرخ کردی با پریا کوچولو! هنوزم که هنوزه گوشش میدم. ولی دیگه از این کارات خبری نی سایتو سپردی دست بچه ها و کمتر هستی. سایت که بزرگ شد بخوای نخوای مغرور شدی. به نظر من البته! ولی کلا خود من شخصیتتو دوست دارم و همینطور بچه های قدیمیتر. یادش بخیر قبلها تو مدرسه شهید محبی مینشستیم با مسعود کلی در مورد محله حرف میزدیم و حال میکردیم. حالا رو ببین مسعود که خودش از حامیان محله بود. و اینجا رو به افرادی چون من و محمد میرقاسمی که خودتون میشناسیدشون معرفی کرد. خودش نیست دیگه اینجا به هر دلیلی هم ممکنه باشه ولی به هر حال نیستن دوستان قدیمیتر. کسانی مثل عمو قنبر که قبلها حرفش سرآمد بود. و احترامش بسیار زیاد به نظرم بهش بی مهری شد. درسته سایتو باید بر اساس جمع اداره کرد نه افراد ولی ببین چی شده که بیشتر بچه های قدیم یا کلا سایت نمیان یا چراغ خاموش میان. یا کم رنگ هست بودنشون.

سلام سامان جان.
چشم. من سعی میکنم بیشتر توی محله باشم. بیشتر باهم صمیمی باشیم و بیشتر اشتباه های گذشته رو جبران کنیم.
در مورد سوالت که توی اسکایپ جواب ندادم، شاید وقتی بوده که شلوغ بوده سرم. مثلا یا تدریس خصوصی داشتم یا داشتم مطلبی مینوشتم.
تو مثلا اگه شب هایی که من توی اسکایپ هستم زنگ بزنی، میتونی مطمئن باشی که جوابت رو تمام و کمال میدم.
اگه ی روزی جواب ندادم، پای مغروریتم نگذار، پای شلوغی سرم مث هر آدم دیگه بگذار.
اصن این پست رو زدیم که کسایی که ناراحتند برگردند و دوباره همونی که بودیم بشیم.
شما هم باش، به بقیه هم بگو بیایند و باشند تا بتونیم همونطوری که عشق همه بود باشیم.
ما ایده و راهنمایی کم داریم و دوست داریم که راهنمایی بشیم. منظورم از ما، من و بچه هایی هست که واسه اداره ی محله، در خدمت بچه ها هستیم.
ایول که هستی! ایول!

سلام سامان.
یه تیکه از کامنتت رو من جواب میدم بقیش بمونه برای مجتبی.
تو گفتی که چه قدر از کارها رو مجتبی به قدیمیها سپرده.
خب من از مدیرهای کامنتدونی شروع میکنم.
به نظرت بانو که شاید سه سالی هست اینجا هست مدیر کامنتدونی شده قدیمی نیست آیا؟
یا پروازی که بیشتر از دو ساله توی محله هست قدیمی نیست آیا؟
میاییم سراغ ویرایشگرا.
عمو حسین به نظرت از قدیمیها و در عین حال بزرگان سایت ما نیست آیا؟
عمو حسین که دو سه سالی هست اینجا فعاله.
عمو چشمه و ملیسا و یکی دیگه از ویرایشگرامون که به دلایلی نمیخواد اسمش فاش بشه هم یک سالو نیم بیشتره که اینجا هستن و فعالیت میکنن.
دیگه جدیدترین عضو کادرمون کیوان یا صد سال تنهایی هست که ویرایشگره و کارشناس ادبیات.
شش ماهی هم هست که بین ماست.
به نظرت یه کارشناس ادبیات صلاحیت ویرایش پستها رو داره یا نه آیا؟
به مدیرها میرسیم.
مجتبی که کنار.
میثم امینی، از مؤسسین سایت به همراه مجتبی بوده.
آیا الان نباید مدیر باشه؟
سعید درفشیان سه ساله داره برای این سایت زحمت میکشه. آیا الآن سعید درفشیان از قدیمیهای سایت نیست؟
امیر سرمدی نزدیک دو ساله که عضو سایته و کلی قدم مثبت برداشته برای محله.
آخریشم نامه به رئیس جمهور بوده.
به نظرت امیر قدیمی سایت نیست؟
من در مورد خودم صحبت نمیکنم چون شاید خیلی درست نباشه. ولی فقط در این حد میگم که امروز دقیقاً بیستمین ماهیه که من توی این محله هستم.
نمیدونم بیست ماه سابقه رو میشه جزء قدیمیها حساب کرد یا جدید محسوب میشم.
به هر حال این توضیح رو دادم چون احساس کردم ممکنه همکاران من کمی از این بابت دلخور بشن.
ممنون از حضورت.

با سلام خدمت سرکار آقای حسینی از این که مزاحم سرکار شدم شرمنده راستش میخواستم بدانم سؤالی درمورد گذاشتن پست خدمت شما عرض نمایموقتی به قسمت از اینجا میتوانید پست بگذارید وارد میشوم در قسمت عنوان مطالبی مینویسم بعد با کلید تب یا حرف e به جلو میروم تا به قسمت متن برسم اما نوشته یا متنی آنجا نیست دیگر نمیدانم چطورباید پست بگذارم در ضمن internet donloadmanager سیستم من دارای مشکل است و نمیتوانم هیچ چیزی را دانلود کنم با تشکر از سرکار محترم در ضمن با بعضی از افراد هم در این مورد صحبت کردم آنها هم راه های گفته شده را پیشنهاد کردند

با سلام مجدد خدمت سرکار محترم شاید با خواندن این سؤالات به نظر شما این نکته خطور نماید که سؤالات من ارتباط چندانی با پست سرکار ندارد شاید دلیل آن این باشد که من خیلی با افراد آشنایی ندارم شاید با گذاشتن پست این مسئله مرتفع شود که این مشکل پست را در شماره ی ۱۴ برای سرکار مطرح نمودم اما سؤال میخواستم اگر برای سرکار یا از نظر شما شخص دیگری مقدور میباشد سایت یا سایتهای دیگری که برای نابینایان مناسب است معرفی نمایید متشکرم

درود بر دوستان عزیز.
از اونجا که قرار شد مجتبی بیشتر جوابگو باشه من سعی میکنم خیلی توی کامنتها پررنگ نباشم.
ولی یه سری از دوستان از جمله آرتیمان عزیز براشون یه سوء تفاهم پیش اومده.
من اسم کسانی رو نوشتم توی پست که مدتها هست که هیچ اثری ازشون نیست و حتی کامنت هم دیگه نمیذارن.
کسانی که الآن دارن توی محله پست و کامنت میذارن که ما از حضورشون خوشحالیم و داریم استفاده میکنیم.
یه وقت خدای نکرده فکر نکنید که ما قصد بی احترامی به کسی رو داشتیم که اسمش توی لیست نبود.
این لیست، لیست گوشکنیهای غایب هست. حاضرها خودشون حاضریشونو میزنن.
ممنون از همه.

سلام عید سعید فطر بر شما مبارک و فرخنده ایشالا.شهروز جان حقیقتش وقتی عنوان پستت رو دیدم خیلی کنجکاو شدم که بخونمش آخه فک کردم دانلود آهنگ یا نرمافزار خاصی هستش اما وقتی اوایلش رو خوندم دیگه راغب تر شدم تا آخرش رو بخونم. من اول از خودم میگم که حقیقتاً من چراغ خاموش نمییام اگه افزونه کاربران آنلاین داشته باشید قطعاً اوقاتی که مییام اسمم هست. اما من به یاد شما هستم و هر چند وقتی اگه پستی برام جالب باشه کامنتی می اندازم زیر پاش خخخ خدمتت عرض کنم که یه سؤال کوچولویی ازت دارم البته اگه بعدها در ویرایش این قسمت رو حذف کردید دلم میخاد حداقل خودت این سؤال رو بخونی و بهم جواب بدی. یکی از دوستان که نمیخوام اسمش رو بگم بهم گفته که شما ازم دلخور شدید چرا که در کامنتی چند وقت پیش به شما توهین کردم. حقیقتش من یادم نمییاد اگه میشه پیامکی یا هرطوری که صلاح میدونید تفهیمم کنید تا خخخخ شیرفهم بشم. البته یه چیزی هم قبلش بگم که من بعضی اوقات مهار کلامم از دستم در میره و بعضاً بقول معروف کج خلقی هایی دارم اما بخدایی که جان من و شما در دستان با کفایت اوست, ته دلم هیچی نیست. خب این از این.
اما حقیقتش از بس سایتهایی نابینایی زیاد شده و از طرفی سلیقهها زیاد شده و جالب اینجاست که هر یک از مدیران یا دست اندرکاران سایتها در صدد بر مییان تعدادی کاربر جذب کنند و اون بنده خدا ها هم نمیرسند به سایتی دیگه مثل اینجا بییان و نتیجه اش این میشه که کاربری که بقول شما قدیمیترها در این سایت فعالیت داشته, الآن جذب فلان سایت شده و یا نمیرسه اینجا بییاد یا اینکه …….
اکثر این اسامی ای که قید کردید برام آشنا هستند بعضیها که خودم شخصاً میشناسمشون و کم و بیش باهاشون ارتباطکی دارم. آقای عادل جان اکبری رو که خودم تنهایی فداش میشم یکی از دوستان خوبم هست میشناسمش باور بفرمایید این آقای به تمام معنی خوب, و خوشگل از نظر معنوی, اصلاً اهل کینه و دورویی نیست, بقول خودمون بیشیله پیله هستش. والله من ندیدم اخیراً جایی فعالیتی داشته باشه یا تو سایتی پستی بزنه البته گاهاً کامنتهایی ازش در جاهای مختلف میبینم. خب من چون عادل رو میشناسم درباره اش نظر دادم درباره دیگر دوستان چون کامل نمیشناسمشون لذا نظری نمیدم. کامنتم زیاد شد امیدوارم از من یکی دلخور نباشی در مورد اون قضیه که هنوز یادم نیومد خخخ فکر کنم از حافظه ی نا خودآگاهم هم پاک شده باشه در هر حال از اون قضیه هم از شما عذر میخواهم و امیدوارم از این ببعد دیگه دلخوری ای لااقل از جانب من پیش نییاد ضمناً من یه پستی دیروز برا بازبینی دادم تا عید هست لطفاً در صورت صلاحدید منتشرش کن تا عیدی من واسه اصفهانی ها باشه.
لذت ببرید از زندگی
پاینده باشید.

سلام به مهدی عزیز.
اون کامنت منتشر نشده.
مربوط به قضیه ی آخر ماه صَفَر هست که به یکی از پستهای ما انتقاد تندی داشتی.
البته من فقط با دوستی که گفتی کمی درد دل کردم که ظاهراً ایشون رازداریشون آنچنان قابل اعتماد نیست.
به هر حال ما از شما دلخور نیستیم و اون قضیه رو فراموش کردیم.
اما در مورد پستت هم باید بگم که این پستی که برای ما فرستادی تکراری بود و قبلاً توی محله منتشر شده.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.

سلام به محمد مهدی عزیز.
خب اتفاقاً مشکل همینجاست!
چرا چراغ خاموش؟
چرا با دوستاتون در تعامل نیستید؟
ما میخوایم این مشکل رو حل کنیم که چرا دیگه بچه ها مثل قبل مشارکت ندارن.
ممنون میشم اگر دلیل چراغ خاموش بودنتو هم بگی.
موفق باشی.

سلاااام،
من از ۲۸ آذر سال ۹۲ با این محله آشنا شدم و اولین بازدیدمو اون موقع کردم، خیلی از این محله و جو صمیمیش خوشم اومد، ولی من هنوز خیلی مبتدی بودم و با موبایل بیشتر توی اینترنت میرفتم، بلد نبودم چطوری کامنت بدم، تا دو ماه بعد اولین کامنتم توی پست داستان چیپس گذاشتم، خیلی دوست داشتم مثل بقیه پست بذارم ولی بلد نبودم، تا اینکه اردیبهشت سال ۹۳ پست روش پست دادن با موبایل رو پیدا کردم، پست رو که خوندم فهمیدم قبل از پست دادن اول باید ثبت نام کنم، خوب ثبت نام کردم و بالاخره تیرماه ۹۳ تونستم پست بدم و روز به روز با محله و هم محلیها بهتر و بهتر تر انس گرفتم، خلاصه، من با این محله و هم محلیها هیچ مشکلی ندارم و همتون رفقای خودمین!، من گوشکنی هستم و خواهم بود، گوش کن دریاست و من ماهیم، اگر این دریا روزی خشک بشه، منم پژمرده میشم، این از من، مرسی از پست موفق باشید.

سلام مهدی جان. ایول که هستی. منم خوشحالم که هستی. اگه اینجا رو دریا بدونیم، راستیاتش من هم ماهیم. هر کودوم از اعضای محله، ی ماهی هست. حالا یکی ی ماهی لاغره یکی چاق. یکی کم میخوره، یکی شکمو. ولی این ماهی که گفتی خعلی باحال بید.
مِقسی که هستی. همیشه باش. به دوستاتم بگو باشند!

والا مجتبی من قصد هایی واسه دانش آموزان عزیز دارم مثلا میخوام کتاب ریاضی پایه ششم و هفتم و هشتم را واسه بچه ها به صورت یک راهنمای شنیداری گام به گام در بیارم ولی کتاب های بریل به دستم نمیرسه یعنی حتی کتاب های بریل هفتم را هم که سال گذشته داشتم تا خرداد ماه هم کامل نشد اگر کسی باشه که بتونه این کتاب ها را به طور کامل در اختیارم بگذاره من این کار را واسه بچه ها انجام میدم هر مبلغی هم که لازم باشه می پردازم از همه دوستانی که در مرکز هستند خواهش میکنم اگر میتونن چنین زحمتی را بکشن البته میخوام چنین پیشنهادی را به شکل یک پست قرار بدم

خوشحالم که هستی مهدی.
ایول که اینجا میبینمت. ایول!
فقط موندم چرا حوصله نداری؟
گاهی از خونه بزن بیرون ی نسیمی شب ها بخوره توی صورتت شاد بشی.
گاهی الکی برو از روی خوشی ی دوش بگیر آب به تنت بخوره حوصله‌دار بشی.
گاهی الکی زنگ بزن به یکی از دوستات، فوت کن قطع کن ی کمی شوخی کنی حالت جا بیاد!

سلام من خوشحالم که مهربانی در محله پا برجاست و انشا الله این صمیمیت ها استوار تر بشه
اتفاقاً نمیدونم چرا شایدم بخاطر همین دل به دل راه داشتنا دیشبی خواب دیدم یه پست تو محله گذاشتم چون عجله داشتم که برم بیرون لینک رو بررسی نکردم و همین طور خرابکی گذاشتم توی پستم و رفتم بعدشم انگار ایراد گرفته بودن که پستت مشکل داشته طبق قوانین ما نبوده و ما منتشر نمیکنیم
ببخشید که من خیلی کم میام وقت نمیکنم و خیلی کارای نکرده دارم اما هر از گاهی میام سر میزنم و بعضی پستها رو میخونم بعضی ها رو هم میگم حتماً باید بخونمش ولی هنوز فرصتش پیش نیومده که با برنامه ریزی جبرانش خواهم کرد
چون من سعی میکنم آدمی باشم که به هر چیزی برسم هر سرگرمی هر موفقیت و هر برنامه مفیدی که پیدا کنم اتفاقهای دوست داشتنی گذشته و البته اگه بخوام پایدار باشن حالام رو هم فراموش نکنم و همه جا در جمع دوستان باشمو لذت ببرم
هم یادم نره که یه روزی فقط مثلن همین محله بود و هم لذت چیزهایی رو که یه زمانی همیشه باهاش بودم به همون اندازه احساس کنم

سلاام .
فقط یکی به من بگه غلط یاب یا به قول شما غلط گیر کجاس .
خواهش میکنم که ایمیلشو به من بدید .
البته من هیچ کامنت و هیچ جوابیو نخوندم ببینم چی به چیه . آخه رععععد بزرگ فقط به فکر خودشه . هاهاها

فکر کنم چند روز پیش، توی اسکایپ دیدمش. اگه اشتباه نکنم. ایمیل هم نمیدونم ازش دارم یا نه. میگردم توی خرتو پرت هام. توی همین پست به زودی های زود، در آینده ای نه چندان دور و نه چندان نزدیک، جواب میدم که ایمیلشو دارم یا نععععع.

با درود به شهروز.‏ دادا منظور من از قدیمیهایی هست که تقریبا از اول شروع کار ساعت بودند.‏ شما درست میگی اینا قدیمیها هستند ولی منظور من از اون افراد اولیه هست که فقط میثم امینی و بانو تو کادر مدیریت هستندن.‏ منم اسم کسیرو نبردم که از اسمها صحبت میکنید از نظر من بیشتر مدیرا یا ویرایشگرا صلاحیت دارند برای این کار! من فقط منظورم این بود که درصد کمی از کار به قدیمیها سپرده شده.‏ مثلا من خودم از اولین پستم همه پستام به صورت مستقیم چاپ میشد.‏ و مجتبا این امکانو برا نامکاربری من گذاشته بود.‏ یک دفع این امکان برای من برداشته شد! چرا؟ من کامنت یا پست خارج از قوانین محله گذاشتم؟ قبلاها بر اساس اعتماد این امکان گذاشته میشد! ولی حالا نمیدونم چیشده که اینجوری نیست ی

سامان، از قدیمیها، کسی واسه کار های اجرایی، داوطلب نشده که ما کار رو بهش نسپرده باشیم. یعنی از قدیمی ها، کسی خودش پیشقدم نشده واسه همینم هست که میبینی اینطوریه.
در مورد مستقیم منتشر نشدن نوشته هات، این تصمیم رو تقریبا واسه اکثریت محله گرفتیم تا اگه مثلا ی لینکی چیزی منتشر شد و مشکل‌دار بود، بچه ها سردرگم نشند. در واقع، میخواهیم خودمون همه چی رو قبل از انتشار نوشته ی شما چک بکنیم که اگه مشکلی هست خودمون برطرف بکنیم یا به شما تذکر بدیم برطرف بکنی بعدش منتشر بشه.
اگه این کار رو نکنیم، زحمت شما هدر میره و ارزش نوشته هات فقط و فقط به خاطر خراب بودن ی لینک، تحت تأثیر قرار میگیره.
ما از روی احترام این کار رو کردیم ولی اگه فکر می کنی کار درستی نیست، اوکی. بیا بگو. بررسی میکنیم و ترتیب اثر میدیم.

سلام به شهروزو مجتبی. اول در مورد شخص خودم بگم که هر چی که از این سایت به دردم بخوره میرمو ازش استفاده میکنم بدون اینکه به حواشی اهمیت بدم اما خودتون بهتر میدونید که جامعه ی نابینایان همواره محکوم بودن به عدم اتحاد و قبول نداشتن هم!.
و درست از همینجاست که سه خصوصیت ناپسند به وجود میاد، اول: قبول نداشتن هم. به همین دلیل که بعد از مجتبی که هیچکس مدیریتشو بر فضای سایت نمیتونه منکر بشه، بعضا بعضی از بچه ها نسبت به تیم مدیریتی موضعگیریهایی رو دارند که انصافا خیلیاش غلط و ناجوانمردانه و به دور از انصاف و اخلاق، و این اتفاق زمانی شدت پیدا میکنه که دوستان مدیر بر مدیریت و قدرت مدیریتیشون علنی تأکید میکنند. البته من با نگاه به اتفاقات و حواشی سایت این تحلیلو ارائه میدم!، مگر نه که نظر شخصی خودم چیز دیگه ایست.
دوم: زودرنجی. اتفاقاتی که بعد از مورد اولی که گفتم این که: بعضیا از بعضیهای دیگه دلخور میشن و چون یه طرف این دلخوریا غالبا از نظر طرف دیگه تیم مدیریتی محل بنابر این عده ای فعالیتاشونو محدودتر میکنند. بنا بر این فکر کنم بهتر باشه که تیم مدیریتی محل ضمن احترام به تمام زحماتشون یه کم نامحسوستر کار کنند و خیلی بر شناخته شدنشون تأکید نشه.
طبیعی که بعضی از دوستان که دلخور شدند هر جایی سعی میکنند که دلخوریشونو فریاد بزنند و نتیجه این میشه که مسائل یه خانواده ی بزرگ به بیرون از فضای اون خانواده درز میکنه که انجام این کار خدا وکیلی خیلی بد و بچگانست.
سوم: موازی کاری. خودتون قضاوت کنید که یه جامعه ی نابینایی تقریبا حدود هشتصد هزار نفری، حالا یه کم بالا پایین، چندتا سایت با اهداف و کارکردهای مشابه و مشترک داره و چرا باید اصلا اینطوری باشه؟! حالا بحث تنوع سلایق به کنار! اگر واقعا تنوع هم باشه آیا تنوع مطالب در یک سایت بهتر تنوع در وجود چند سایت مشابه نیست؟!.
خب همین میشه که یه سری که از اینجا و تیم مدیریتیش دلخور میشن از اینجا قهر میکنند و میرن جای دیگه که از نظر کلی مشابه اینجاست با اندک تفاوتهایی در جزئیات.
در مجموع سعی کردم که با نگاه به اتفاقات اخیر در مورد موضوع تحلیلی ارائه بدم و کمتر نظر شخصی خودمو دخالت بدم. چون نظر شخصی من خیلی از مواردی که گفتم رو نمیپذیره اما چنین بحثهایی مطرح هست چه نظر شخصی من و شما این مباحثو بپذیره و چه نپذیره.

راستش من شخصا از دست شهروز ناراحت بودم اونم سر این که وقتی مجتبی پستی درباره شرکت پکتوس گذاشت و من علیه این شرکت کامنتی دادم شهروز در جواب من گفت از یه معلم بعید هست که چنین نظری داشته باشه منم احساس کردم شهروز آدم از خود مچکری هست ولی امروز که کامنتش را گذاشت در اون حسن نیت دیدم منم با همون حسن نیت لری خودم میگم من گذشته را فراموش می کنم و دست دوستی خودم را به طرفش دراز میکنم و از صمیم قلب و صادقانه براش آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم بتونم در این راه بزرگ که در پیش گرفته کامیاب باشه ببخش که قبلا کمی تند رفتم واسه من باید مهم این باشه که شما چه خدمت بزرگی دارید به بچه ها می کنید از تک تک بچه های کادر مدیریتی ممنون و سپاس گزارم باشید تا ما هم باشیم

درود به آرتیمان عزیز.
آقا من مگه چی دارم که بخوام بابتش از خودم متشکر باشم!
شما اول برادر بزرگ منی، بعد دوستمی، بعد یه معلمی.
یه معلم احترامش شرعاً و اخلاقاً و عرفاً واجب هست و از این بابت ما تمام قد مخلصیم.
اگر کدورتی بوده شرمنده.
من اگر هم حرفی زدم منظورم این بوده که شاید اگر ملایمتر یه مطلب انتقاد آمیز از یه سازمان یا نهاد اینجا نوشته بشه، بهتر باشه.
اگر از این بابت خاطر شما آزرده شده متأسفم.
ما ارادت داریم.
موفق باشید.

سلام.
الان چی بگم؟ این پست واسه غایب هاست من که حاضرم. البته قدم مثبتی توی سیاههم نیست واسه اینجا ولی حاضرم. این اواخر کمی تا قسمتی بی سر و صدا تر میام می چرخم گاهی هم۱دفعه۱شلوغی می کنم میرم ولی حاضرم. برای دل خودم و برای هر زمان و هر لحظه ای که کاری از دستم واسه محله بر بیاد و لازم باشه که باشم.
هیچی دیگه من اومدم حاضری بزنم.
ایام همگی به کام.

سلام

من اولین بار اسم این سایت را از یک همشهری شنیدم که همان من را با جاز و صفحه خوان آشنا کرد, آقای عمادحقی ولی من هم ازش خبر ندارم خوب فکر کنم مشغول دکترا و وکالت باشه

یک روز آقای خادمی به من گفت محفلی در سایت گوش کن داریم و بیشتر به همین خاطر من اومدم این جا ولی انگار قبلها این جا بهتر بوده, درضمن اگه گاهی مدیرها به کامنتهای بچه ها سر بزنند و یک نظر بذارند خیلی خوب میشه, آقای حسینی که زیاد می یاند ولی آقای خادمی, کم می یاند, به هر حال ما به آقای خادمی مدیونیم و ازشان تشکر می کنیم که از سراسر ایران بدون نیاز به چشم بچه ها را دور هم جمع کردند

مریم خانم. حق با خود خودته.
کنفرانس های اسکایپ رو سری سومش رو به زودی برگزار می کنیم و اون موقع هستش که اون محفلی که دنبالش بودی رو به عینه خواهی دید و میتونی در اون حضور داشته باشی.
چشم. من از این به بعد، سعی می کنم حضور پررنگتری داشته باشم. اگرچه که میدونم ی روزی به جایی میرسیم که من تکراری میشم همه میگید بسه دیگه اینقدر هم حضور رنگی رنگی نداشته باش.
همه رو رنگ کردی رفت!

سلام بر همگی
آرزو می کنم هم محله ایهای قدیمی بیان و دوباره تو محله فعالیت کنن
یه نکته هم راجع به قوانین بگم
به نظر من اگه محله بدون پست های سیاسی و مذهبی بمونه خیلی بهتره
چون احتمال وارد شدن محله به حاشیه خیلی بالا میره. از این
گذشته سایت های مذهبی و سیاسی خیلی زیادن و دوستان نابینا هم
اینطور پست ها رو تو سایت هاشون منتشر می کنن
پس ای کاش محله همین قانون رو حفظ و رعایت کنه
راجع به کاهش صمیمیت تو محله هم باید بگم متاسفانه کمتر شده و
دلیلش هم اینه که, پست های خودمونی تو محله خیلی کمتر شده
دیگه مثل قبلا غم ها شادی ها درد دل ها خاطرات و… با هم به اشتراک نمی ذاریم
دیگه به اندازه ی قبلا با هم حرف نمی زنیم!
بعضیامون خیلی بیشتر تو سر و کله ی هم می زنیم!
پست هایی مثل پست چند وقت پیش پریسا خانم کم شده
دلگرمیها و پست های جالب مجتبی کم شده
در پایان امیدوارم از کامنتم کسی ناراحت نشده باشه
به امید خوب موندن و بهتر شدن محله ی دوست داشتنی گوشکن

دلگرمی ها، کامنت ها، جنگولک بازی ها، پست ها و خوش بودن های من کم شده و تغییر کرده چون شرایطم تغییر کرده.
حدود شش ماهی میشه که بیکارم و دنبال شغل می گردم ولی البته که از خوش بودن واسه خودم کم نذاشتم اما به هر حال، قبول کنید که هرچی پول و کار و انگیزه و حس مفید بودن بیشتر باشه، فعالیت های شادان شادان آدم هم بیشتر میشه خو.
البته که برنامه هایی واسه پادکست های خعلی باحال و اون هایی که مث قدیما صمیمی بود دارم که به زودی میذارم توی محله همه باهم حالشو ببریم!
در خصوص مطالب مذهبی و سیاسی، والا من حتی وقت خوندن چنین مطالبی از شدت ترس و احتیاط، دستو پام میلرزه چه برسه بخوام منتشر‌شون هم بکنم!

چه مشکلی بوده آیا؟
یعنی من مشکلتو بهم گفتی و از قلم انداختم آیا؟
اگه دوس داشتی اینجا وگرنه توی ایمیل یا با زنگ یا پیامک هر طور راحتی مشکل رو دوباره بهم بگو تا حد اقل این دفعه واسه حل کردنش تلاش بیشتری بکنم.
مرسی که هستی!

سلام
منم باید بگم همیشه تقریبا هر روز به سایت سر میزنم اما خاموش میرم و میام.
دلایل زیادی برای این سکوتم هست. هیچ کدومش ناشی از دلخوری از کسی نیست.
مدتی بیمار بودم، اینترنت پرسرعت نداشتم، کمی محله از نظر مفهومی افت داشت.
اما این پست برای منم انگیزه ای شد برای فعالیت بیشتر در سایت.
منم دوست دارم فعالیت کنم و تلاش هم خواهم کرد.
به امید اینکه اینجا از نظر محتوایی باز هم بره بالا مثل قبل.

خوب اگه واضح واسه همه بگید که منظور از سطح پایین محتوا چی هست و چی باید باشه تا محتوا بالا بره خیلی خوبه.
ی چیز دیگه هم بگم؟
اگه شما و بغل دستیت و اون یکی و بغل دستیش و همینطور برو تا آخر… اگه همه ی شما دونه دونه هر کودوم ی مطلب پر‌محتوا بدید، محتوا میره بالا. در غیر این صورت، والا منم ی نفرم فکر نمیکنم هیچ وقتی بتونم محتوای اینجا رو به تنهایی در سطح مطلوبی نگه دارم.
ی دست، صدا نداره.

با درود به مجتبا عزیز.‏ قبلا سامان جون بودم حالا شدم سامان جان.‏ خخخخخخ! شکلک شوخی.‏ نه دادا کارتون و تصمیمیتون درست هستش.‏ ایمیل که نمیتونم بزنم یا به خودت یا به شهروز میزنگم و ترتیب کارو میدیم.‏ نود گیگم کی خونده! ننه ما هی گیر میده درس بخون ما هم هی میگیم نود گیگ درس ریختیم.‏ حالا کی بخونیم خدا میدونه! خخخخخخ

این پست مال برو بچه های قدیمه و من زیادی جدیدم…اما یکی از تربیتهای غلط پدر و مادرم این بوده که بهم اجازه دادند در مورد همه چی نظر بدم و خلاصه اینکه بچه پررو بارم آوردن!!!
این چند روزه با رعد بزرگ در تماس بودم و طی صحبتهایی که داشتیم گفتیم نکنه که حضور ما باعث کمرنگ شدن حضور دیگران بشه؟!!!بهر حال ماها بیناییم و این محل مال نابیناهاست…هر چی فکر کردم دیدم ما توی این سایت چه کمکی میتونیم بکنیم به بچه ها؟ عقل خنگم به جایی نرسید که نرسید!!! بعد اونقدر فک زدم که رعد بیچاره گفت: باید حضورما کمرنگ کنم!!!
و حالا توی این پست یه هو چشمم خورد به کامنتهایی که میگفت پست مذهبی چرا نداریم؟!!! و فکر خنگم روشن شد!!!
داداشی که میگی چرا پست مذهبی نداریم! من یک آدم بشدت مذهبی هستم، از برو بچا بپرس…یک سوم افراد خانواده ی من طلبه اند، و من هم اونقدر مطالعات مذهبیم زیاد بود زمانی که کاندیدم کرده بودند برای حوزه علمیه!!! ولی نمیدونم چی شد که از دانشگاه هنر سر در آوردم!!! بگذریم…اینا گفتم که بدونی یه مذهبی دو آتیشه داره باهات حرف میزنه!!!خب…پست مذهبی چیه؟ این پست آموزش فرنی مذهبی نیست بنظرت؟ این پست های معرفی کتاب اگه مذهبی نیست پس چیه؟ حتی همین پستهای تولد و تبریک بچه ها مذهبی نیستن؟!!! داداش من مذهب که فقط آموزش نماز شب نیست که!!! پست مذهبی یعنی اینکه من بیام و دست یه دوست رو بگیرم و شده، هر چند خیلی کم و کوچیک بهش دلداری بدم!!! بهش امید بزندگی بدم…بهش بگم که آبجی…داداش تو تنها نیستی ما باهاتیم…چند وقت پیش یکی از بچه ها اومده بود و دردو دل کرده بود که خسته است و میخواد خودکشی کنه!!! یادمه همه ی بچه ها ریختند سرش و اونقدر باهاش شوخی کردن و دلداریش دادند که حالش بهتر شد…اونقدری که به من بینا توی کامنتهاش گفت: اگر کسی را برای حرف زدن پیدا نکردی بیا پیش خودم…اون پست مذهبی نبود ولی کامنتهاش اونقدر مذهبی بود که پر بود از عطر خدا…باورت نمیشه؟!!! ولی من عطرش رو حس کردم…تو باور نکن…
بابا این محله کلا مذهبیه!!! چون همه دارن بهم کمک میکنن، چون یه پستچی داره که هیشکی نمیشناستش!!! روزی هشت نه ساعت وقت میذاره و غلط غولوطای بچه ها رو درست میکنه!!! من اگه ۲ساعت پشت سرهم بشینم پشت کامپیوتر سرسام میگیرم!!! حالا این پستچی با چه انگیزه ای داره اینکارا میکنه، به خدا درک نمیکنم!!! اصلا نمیشه درک کرد!!! این کار اگر یک کار مذهبی نیست پس اسمش چیه؟!!! هان؟ تو بگو داداشم…
یا بچه هایی که میان آموزشهای اندروید و کامپیوتر و غیره و ذلک میذارن…والله من همه ی اینها رو پستهای مذهبی میبینم!!! نمیدونم شما چی میبینیش…
نه رعد عزیز همینکه باشی و یه لبخند روی لب بچه ها بنشونی خودش خیلی کمک کننده است…باش پدربزرگ محل که کارت خیلی مذهبی و سازنده است، باش و به بچه ها روحیه بده…
حالا که اینهمه حرف زدم یه فراز از صحیفه هم براتون بذارم تا دوستان مذهبیمون خوشحال شن….خداوندا…خیر و نیکی برای تمام مردم را بدست من جاری ساز و آنرا از کدورت منت گذاری دور دار، و خوی عالی را بمن عنایت فرما…..دعای مکارم اخلاق.صحیفه سجادیه
مرسی بچه ها که تحمل کردین…نمیگفتم خفه میشدم…

قبل از اینکه کامنتت رو لاک. چیزه. لایک بزنم، اینو بگم که هرچی تعداد بینا های اینجا بیشتر باشه، بیشتر به نفع بچه هاست.
وقتی ی نابینا عادت کنه پاشو از دایره ی عادت هاش بیرون بذاره، وقتی ی نابینا عادت کنه که عادت نکنه، وقتی ی نابینا واسه خودش ی دنیای خاص نسازه، میتونه توی جامعه پیشرفت کنه.
این اتفاق وقتی میفته که نابینا با بینا در ارتباط باشه و بالعکس.
حالا لایک لایک لایک!
منظور من از مطالب مذهبی، خاصه مطالبی هست که شامل برداشت و تفسیر های مختلف از آیات و روایات مذاهب مختلف دنیا و کتاب های مقدس‌شون هست و من هیچ تخصصی برای اینکه صحت و سقم مطالب رو تشخیص بدم ندارم. واسه همینم هست میگم سری که درد نمیکنه دستمال نمیبندند. چرا واسه خودم مسئولیت و حتی گناهی بخرم که بعدا بگم ای کاش توی حیطه ی خودم کار کرده بودم و وارد مسائلی که تخصص نداشتم نمیشدم؟
در مورد مطالب سیاسی هم همینطور.
وگرنه که کلا انسانیت یعنی کمک به همنوع و ما هم داریم همین کارو می کنیم.
مسلمان، یهودی، کلیمی، مسیحی، زرتشتی، میترایی، مانوی و تمام مذاهب و مکاتب دنیا، بر خوبی کردن اشتراک نظر دارند و ما هم داریم اینجا همین کارو می کنیم دیگه!

رهگذر این کامنتت عالی بود.
باید اینو ده بار خوند و هر ده بار هم هزاران لایک زیرش زد.
ای کاش هممون مثل تو فکر میکردیم.
یه نفر که میتونه هزارتا کار دیگه برای خودش توی زندگیش بکنه، هزار شکل دیگه زندگی کنه، ولی دغدغش شده کسایی که باعث شدن صبح تا شب فکرش این باشه که فلان کتابو بتونه براشون تبدیل کنه یا فلان داستانو بخونه کادو بده به فلانی بابت تولدش.
این از رهگذر که اینطوریه، اینم از بعضیها که نشستن ببینن کی توی کدوم کامنت میگه فلان و بهمان برن تومار جمع کنن بگن اینجا کافرخونه هست.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
رهگذر و رعد. حواستون باشه.
از اینجا رفتید، بدونید که یه جماعت هیچوقت شما رو به خاطر لطفی که ازشون دریغ کردید حلالتون نمیکنن.
بازم کامنتت رو لایک میکنم. لاییییییک.

درود بر رهگذر ما شما را یکی از خودمون میدونیم به صدای شما واقعا نیاز داریم نمیدونم کامنتم را می خونی یا نه ولی ارادت ما را بپذیر در مورد مذهب هم باهات کاملا موافقم بدبختی ما آدما این که از طرف خدا تصمیم میگیریم از طرف خدا فکر می کنیم و بعضی وقتا هم خودمون را با خدا اشتباه می گیریم خدا یعنی مهربونی یعنی زیبایی یعنی گذشت یعنی همه چیز

سلام.
من قدیمی نیستم و از اعضای جدیدم.
فقط اومدم بگم هستم.
تمام سعیم رو برای پیشرفت گوش کن می کنم. چند وقت درگیر بودم، ولی باز برمی گردم و به عنوان یکی از اعضا، هر کاری از دستم بر بیاد می کنم.
اگه این جا عیبی هم داشته باشه، از اکثر انجمن های فعال در حوزه ی نابینایان بیشتر مطالب مفید ارائه می کنه.
این فقط نظر شخصی منه. خود من این جا رو برای این که مطالب سیاسی و مذهبی توش نیست بیشتر دوست دارم.
این طوری به نظر کسی توهین نمی شه و همه فارغ از اختلاف نظر هایی که داریم، دوستیم و هم قدم.

سلام خانم عظیمی.
ممنون که هستید.
شما و همسر گرامی‌تون سروش عزیز، در افزایش کیفیت مطالب و بهبود ظاهر محله، نقش مهمی داشتید و من به داشتن شما ها به عنوان هم‌محلی، به خودم می‌بالم و جا داره که ی کمی غرور بگیردم بگم دل هرکی که با شما هم‌محلی نیست، بسوزه!

زینب فرمهای تماسو الآن من دریافت میکنم.
اگر دوست نداری من بخونم اشکال نداره به ایمیل خود مجتبی ایمیل بزن.
البته اگر بقیه هم نظرشون این باشه میتونیم برش گردونیم مثل قبل روی ایمیل مجتبی.
چون مجتبی یه کم ممکن بود به خاطر مشغله دیر به دیر ایمیلها رو بخونه این کارو کردیم که اگر موافق نباشید مثل قبل برش میگردونیم روی ایمیل مجتبی.

سلام مجدد
آقای خادمی هر چه سر بزرگتر درد, بزرگتر
خدا به شما مدیران صبر بده
درضمن مطالب آموزشی خوبه بخصوص برای مبتدیها ولی زیادیش هم کسل کننده است
مطالب مذهبی و سیاسی هم درد سر است
هدف این سایت فکر کنم جمع کردن نابیناها از سراسر ایران است.
چون ممکن است توی یک شهر دور افتاده یک نابینا باشه, تک و تنها اینجا حالا به درد میخوره
منم سعی می کنم نابیناهای شهرمان را با سایت ومحله شما بیشتر آشنا کنم.

رهگذر!
هیچ وقت به این تصور که بینا بودنت می تونه از من نابینا جدات کنه میدون نده. این دیدن یا ندیدن نیست که بین آدم ها فاصله می ذاره. تو۱هم محلی بینای عزیز هستی برای من، برای شهروز و برای خیلی های دیگه که میاییم اینجا و میگیم محله ما. پس به رفتن یا کم رنگ شدن فکر نکن. من مدیر نیستم و این ها نظر خودم هستن و احتمالا خیلی های دیگه باهام موافقن.
رهگذر گیر شمای بینا نیستی. گیر ما هستیم. ببخشید بچه ها اینهمه واضح میگم. گیر ما نابینا ها هستیم که از بس توی خودمون و جهان خودمون موندیم و خیلی هامون، اکثرمون، نه از جهان ندیدن خودمون خارج شدیم نه اجازه دادیم عامل بیرونی بهمون وارد بشه، دنیامون کوچیک و بسته مونده. اون قدر کوچیک و اون قدر بسته که فلان کلمه توی فلان کامنت فلانی چنان واسه من مهم میشه که میام میگم حالا که فلانی توی کامنتش این مدلی صحبت کرده پس من دیگه توی محله نمیرم چون بهم توهین شده. دیگه توی جمع های نابینا ها نمیرم چون بهم فشار اومده و دیگه گوش کن رو که اینهمه برام می ارزید و اینهمه از افرادش کمک دیدم رو بیخیال میشم چون از جریان بحث در فلان موضوع خوشم نیومد.
ببخشیدم بچه ها همه شما رو خیلی زیاد دوست دارم ولی این مشکلیه که بین ما نابینا ها هست و هرچند شاید جاش اینجا نباشه ولی با خوندن کامنت ها به نظرم رسید بیام اینجا بین خودمون بگمش. این انتقاد رو اول به خودم وارد می دونم و به نظرم باید اصلاح بشه. حرفم به جاده خاکی رفت ولی بذار بره. گیر تو نیستی رهگذر. دیگه نگو می خوایی کم باشی که من یکی حسابی دلم می گیره از تصور کم بودنت.
شاد باشید بینا ها و نابینا های محله همگی.

سلام بر شهروز عزیزم و مجتبی ی عزیزم و همه ی دوستان عزیزم چه اونایی که از من خوششون میاد و چه اونایی که ازم بدشون میاد عزیزان خوب بعضی از بچه ها بخاطر این که خودشون گرفتاریهای شغلی و هم سایت خودشون رو دارند دیگه شاید وقت پیدا نکنند به این سایت بیان مثل آقای علی ی عباسی که گرفتار گویا کردن کتاب و اداره ی سایت گویا کتاب هستند ایشون تا قبل از عید نوروز توی شب روشن کتاب میذاشتند ولی دیگه اون جا هم نیستند بعضیها هم به همون دلیل نبود مطالب مذهبی شاید به این سایت نمیان من هم تا چند وقت پیش این ایراد رو به سایت داشتم ولی الان دیگه کاملا با مجتبی و مدیران سایت هم عقیده هستم چون این نوع مطالب و همین طور مطالب سیاسی رو میشه توی خیلی از سایتها خصوصا سایتهای مخصوص این نوع مطالب پیدا و استفاده کرد ولی اگر توی این سایت گذاشته بشه شاید حاشیه ساز بشه خودتون بهتر از من میدونید که چی میگم ما نابیناها خیلیامون از نظر بعضی آموزشهای مختص خودمون در مذیقه هستیم که بنظر من تا حدود زیادی توی نه فقط این سایت بلکه توی بیشتر سایتهای نابینایی کم رنگ شده اگر هم آموزشی هست بیشتر در زمینه اندروید هست که لازمه و باید هم باشه پس تکلیف من دربدر چیه که اندروید ندارم و در زمینه کامپیوتر خیلی بیسوادم و هرچی هم یاد گرفتم تا حالا مدیون اول گوش کن دوم گوش کن سوم گوش کن بعد سایتهای دیگه هستم و میدونم خیلی از دوستان دیگه هم ممکنه مثل من باشند ولی مجتبی جان و دیگر مدیران مخصوصا مجتبی ی عزیزم که خودش میدونه من چقدر خودش و سایت رو دوست دارم و همین طور شهروز عزیزم من از صبح تا حالا یعنی وقتی که همش چاهارتا کامنت بیشتر نبود تا حالا صبر کردم و این پا و اون پا که کامنت بدم یا نه ولی بالاخره طاقت نیاوردم این حرفی که چند وقتیه توی گلوم گیر کرده رو نگم اونم این که روزهای خاصی وقتی توی سایت میام دلم میگیره مثلا روز نیمه ی شعبان یا همین عید فطر یعنی آقا امام زمان به اندازه ی یکی از ماهایی که برامون تولد گرفته میشه نعوذ بالله ارزش ندارند یا عید فطر که یکی از دو عید بزرگ تمام مسلمانان است ارزش جشن گرفتن رو توی سایت نداره توی تولدها و عیدها مگر قراره جز تبریک و تفریح و شادی و شوخی و خنده و خوش گذروندن اتفاق دیگه ای بیفته اینها رو هم بزرگان دینمون سفارش کردند مجتبی جان اینا رو برای شمایی که توی آخرین تماسی که با هم داشتیم و خودت بر مسلمان بودنت تاکید داشتی و من اگر هم نمیگفتی ایمان داشتم به مسلمانیت همین طور باقی ی دوستان عزیزم چه اشکالی داره توی شادی ی بزرگان دینمون ما هم شاد باشیم همیشه زنده و شاد باشید همه ی دوستان عزیز تر از جانم و زنده باد محله ی نابینایان فدای همه

به نظرم میشه برنامه‌ریزی کرد که توی مناسبت هایی که واسه هم‌محلی ها مهم هست، حالا خواه زادروز کورش باشه، خواه نیمه ی شعبان، خواه تولد عیسی مسیح و خواه هر مناسبت دیگه، ی پادکست شاد یا ی پست شاد که بچه ها رو شاد کنه منتشر بشه به نحوی که عمومیت داشته باشه و همه رو در بر بگیره!

من یه پیشنهاد دارم که مذهبی ها هم راضی باشن البته میگم مذهبی ها منظورم این نیست که خودم مذهبی نیستم خدای نکرده بلکه مذهب همه چیز من هست بریم سر پیشنهاد شما میتونید اعیاد و مناسبت های بزرگ مذهبی را از طرف یکی از مدیران بگذارید سر در محله و مثلا تبریک یا تسلیت بگید و کامنت ها را هم باز بگذارید تا هر کس میخواد بیاد متنی شعری تبریکی تسلیتی چیزی بنویسه میتونید فقط به همین اکتفا کنید و مثلا این وظیفه را فقط یکی از مدیران مثل شهروز بر عهده بگیره اگر لایق میدونید این پیشنهاد را در میون خودتون بررسی کنید به نظر من هیچ تشنجی هم ایجاد نمی کنه حالا هر چی نظر شما مدیران هست ما هم تابع هستیم

راستیاتش سخته. باید تمام مذاهب رو بشینیم در بیاریم که چه روزی واسه چه گروه از بچه ها چه مناسبتی هست. یعنی باید بین مذاهب مختلف، فرق نگذاریم و این کار رو سخت میکنه. جای بررسی داره و بررسی هم می کنیم حتما. مرسی از نظر شما!

راستی یادم رفت بگم امیدوارم مشکلات خودتم به زودی حل بشه و دیگه اینکه میتونی کامنت های طولانیت رو واسه ما ایمیل کنی از بخش تماس با ما تا موقتا زیر پستت با اسم خودت منتشرش کنیم تا زمانی که مشکلت برطرف بشه مثلا. نمیدونم این راه حل، عملی باشه یا نه.

درود
چیزی که من در ارتباط با انتشار مطالب مذهبی و سیاسی میخوام بگم فقط نظر شخصی خودمه که البته سعی میکنم دو دو تا چهارتایی اثباتش کنم.
حالا یا موفق میشم یا نمیشم!
ببینید! ساده ترین مطلب مذهبی میتونه خبر تولید یه نرم افزار مذهبی و تبلیغ فروش اون باشه.
به نظرتون انتشار این مطلب به کی ضرر میزنه؟
حالا فرض میکنیم شمای مذهبی میاید و کامنتی به این مضمون میدید!

با تشکر از شما به جهت تولید این نرم افزار و زحماتی که میکشید، امیدوارم به زودی شاهد این باشیم که فلان و بهمان نرم افزار مذهبی رو هم تهیه کنید و در اختیار ما قرار بدید!

من به عنوان کسی که اعتقادم اعتقاد شما نیست میام و زیرش مینویسم:

منم ضمن این که از زحمات شما تشکر میکنم خواستم خاطر نشان کنم که تهیه مطالب آموزشی مختص نابینایان به نظرم از نون شب هم واجب تره و تقاضا میکنم بیش از هر چیز به این مقوله بپردازید!

تا اینجای کار هنوز چیز مهمی اتفاق نیفتاده، ولی من یه جرقه رو زدم!
شما میاید و ادامه میدید:

نمیدونم چرا تا بحث مطالب و نرم افزارهای مذهبی میشه یه عده این قدر موضع میگیرن!
آیا کلام و سیره ی بزرگان دین ما به عنوان سرلوحه ی زندگیمون واجبتر از هر چیز دیگه ای نیست که شما این قدر روی مسائل آموزشی تأکید میکنید!
من که فکر میکنم هر چیز باید در حد خودش مورد توجه قرار بگیره و اتفاقا مذهب ما مهمترین برنامه زندگی ماست.

چه دردسر تون بدم!
بعدش من که عرض کردم مثلا معتقد به اعتقادات شما نیستم میام زیرش مینویسم:

خانم/آقای محترم! الزاما اون چه شما میگید درست نیست و میتونه فقط نظر شما باشه نه نظر همه!
یه کم هم به نظر اکثریت احترام بگذارید و هر چیزی رو فقط از دید خودتون نبینید!

بعدشم دیگه خودتون خوب میدونید چی میشه!
میدونید علت همه اینها چیه؟
میدونید چرا در مورد هیچ چیز دیگه ای غیر از مذهب چنین مشاجراتی خطرناک نیست؟
چون اعتقادات مذهبی هر چی که باشه برای دارنده ی اون خط قرمز محسوب میشه!
خط قرمزی که به هیچ کس اجازه نمیده ازش بگذره!
طبیعیه که اعتقادات وقتی رو به روی هم قرار بگیرن یعنی دو تا خط قرمز که هیچ کدوم اجازه ی تصرف به دیگری نمیدن!
پس بازم طبیعیه که هر چی ما بگیم در کمال احترام با هم حرف میزنیم و مسئله ای پیش نمیاد، چون مذهب آموزش آشپزی کامپیوتر و غیره نیست و برای هر کس خط قرمزه، خود به خود واکنش نشون دادن به اونهایی که میخوان از این خط بگذرن هم اجتناب ناپذیره!
تازه این مثال که من زدم همون طور که گفتم ساده ترین شکلش بود و فقط هم مکاتبات دو نفر رو با هم به تصویر کشیدم.
دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
پس امیدوارم فضای این سایت همین جوری که هست از نظر مجوز انتشار مطالب مختلف باقی بمونه و هیچ کدوم از ما اصرار نداشته باشیم که به هر نحوی اعتقادات و در واقع خط قرمز مون اینجا مطرح بشه که بعد هم مورد نقد قرار بگیره، که بعدش ناراحت بشیم و بخوایم واکنش نشون بدیم، که بعدش قهر کنیم، که بعدش بستری برای فیلتر شدن سایت به وجود بیاد، که بعدش خر بیارو باقالی بار کن!

سلام بر تیم مدیریتی این سایت پر بازدید. من مهرداد کوچک زاده هستم. کوچیک شما
چند نکته
۱، من ترجیح میدادم که اسمم اینطوری منتشر نشه و اگه بهم ایمیل زده شده بود راحت تر جواب میدادم.
۲، من قدیمی نیستم. ولی این سایت اولین سایت نابینایی بود که دیدم و از اون استفاده زیادی کردم.
۳، من مدیر یکی از سایتهای نابینایی بودم. همین باعث میشد که اینجا نباشم.
من بچه نیستم ولی همیشه سعی میکنم بچه گی خودم رو فراموش نکنم و دیگران رو هم به یاد بچه گی خودشون بندازم، به همین دلیل چند وقتی هست که در سایت باتو
قسمتهای از سریال کلاه قرمزی رو منتشر میکنم، همین و بس.
۴، من برای این که به همه نشون بدم که یک نابینا میتونه با رایانه و اینترنت به خوبی کار کنه، در سایتهای افراد بینا پست یا نظر میدم.
اینم یه راهی برای معرفی نابینایان به مردم هست.
۵، در حال حاضر یه وبلاگ دارم که، برنامه های حریم آرامش رو منتشر میکنم. دوست عزیزم سعید شریفی برای معرفی این وبلاگ پستی در همین سایت منتشر کردن. و از ایشون هم متشکرم.
۶، خیلی از بچه ها من رو نمیشناسن و همین طور من بچه ها رو پس با کسی هم مشکل ندارم.
۷، باید بگم مدیریت یک سایت سخت هست و خیلی وقتها یه پست طنز با کامنتهای کاملا جدی رو به رو میشه و همچنین پستهای جدی با کامنتهای طنز نابود میشه و آخرش همه چیز سر مدیر و مدیریت خراب میشه.
پس فقط میتونم از خدا برای مدیران این سایت صبر درخواست کنم.
ببخشید زیادی طولانی شد.

درود به دوستان عزیز. چند تا نکته رو میگم: امیدوارم, هممون, هدایت بشیم.
۱, به نظر من, مسائل سیاسی و مذهبی, تو این سایت منتشر نشه بهتره.
یه یادداشت برا آقای روحانی نوشته شد, یکی میگه: فعالیتهای دانشمندامون, داره با مذاکرات نادیده گرفته میشه.به هر حال, یه چیزایی هست که ما, خبر نداریم. این مسائل نیاز به تخصص دارند, و خیلی حساسند. اگه, یه مورد مذهبیو درست نگفتیم: باید, به خدا پاسخگو باشیم. و اگه, یه مورد سیاسی هم اشتباه بگیم: باید, به نهادهای قضایی, و امنیتی, پاسخ بدیم. هیچ, میدونید, اگه, یه موردی, علیه امنیت ملی, تشخیص داده بشه. چه بلایی سرمون میاد؟ پس حد اقل, وارد سیاست نشیم. چون سیاست, پدر و مادر, نداره.
خلاصه, سایت به حاشیه میره. اگه, فکر میکنید, من درست نمیگم: یه سری به مطالبی بزنید, که یه ذره ای به سیاست و مذهب, ربط داشته, بعد متوجه منظورم میشید.
۲, مجتبی, برا محتوای سایت, میتونی پستهای پربازدید, موضوعاتی که به نابینایان, به نحوی ربط داره, بذاری, بالای سایت. یعنی, برا بچه ها, با روشهایی که خودت خوب میدونی, ایجاد اندیزه کنی.
۳, در مورد کنفرانس, شاید, یکی, از یه موضوعی خوشش نیاد. مثلاً چند نفر, دیروز بودن, چند نفر دیگه, امروز باشن. مهم, اینه, این کنفرانسها, ضبط بشه, تو سایت قرار بگیره, تا بچه ها, استفاده کنند.
۴, میتونیم, با هماهنگیه بچه ها, زمینه ای رو فراهم کنیم, که هم رو حضوری ببینیم. تو شهرهایی که, تراکم نابیناها, زیاده, منظورم هست. مثلاً, شهروز, برا تهران, مجتبی, برا اصفهان, الاه آخر.
۵, من, همه ی کامنتا, و جوابایی که داده بودیو, خوندم. اگه, برخوردهای سلیقه ای, کنار گذاشته بشه, خیلی خوبه. سلیقه, یعنی, حرف من. ولی, منطق, یعنی, حرف درست, یعنی, حرف حساب, که اگه, یه دلخوری پیش اومد, بگیم: برخورد ما اشتباه نبوده. مثلاً, اگه مجتبی, با من مشکل شخصی داره, نباید, این مشکلو تو مدیریتش تو سایت, دخالت بده.
۶, اگه, این محله, یه وجهه ی حقوقی, به خودش بگیره, یعنی, انجمن بشه, ما بهتر میتونیم, مشکلات هم رو, حل کنیم. پس, تو این را, اقدام کنید. مثلاً, یه بچه ای, با خانوادش, با مدرسه, مشکل داره, من میخوام, حلش کنم. نمیگن: کی هستی؟ از کجا اومدی؟ چه کار داری؟
۷, باید, به فکر تحولی نوین, تو محله باشیم. حرف, تا حرف باشه, قشنگه.
۸, میتونیم, پیشنهاداتمونو, با هم به اشتراک بذاریم. یعنی, یه دور همی, برگذار کنیم. منظورم, کنفرانس هست. با موضوع. چه کار کنیم, محله, بهتر بشه.
کنفرانسهای خدا بیامرز را زنده کنیم.

۱. موافقم.
۲. منظورتو نفهمیدم.
۳. کنفرانس با تعداد کم، نمونه ی آماری خوبی رو به دست نمیده.
۴. موافقم.
۵. برخورد سلیقه ای اگه صورت گرفته بگو وگرنه که کلی صحبت کردن کاری نداره. تازه تعریف برخورد سلیقه ای هم ممکنه به سلیقه ی شما فرق بکنه تا تعریفش به سلیقه ی من. این باید ی استانداردی داشته باشه واسه همینم هست من هرجا ببینم استاندارد ها جواب نمیدند و منطق نمیتونه جوابگوی مسائل باشه، سلیقه ای عمل می کنم تا جبران عدم توانایی منطق در حل مسئله شده باشه.
۶. کار خیلی سختی هست البته که چند وقتی هست خودمون توی فکرش هستیم.
۷. حرف، تا حرف باشه قشنگه. دقیقا تحول نوین چی باشه، چطوری و با چه امکاناتی اجرا بشه، کی تأمین کننده باشه، کی اجرا کنه، این ها همه در عمل که وارد بشی، میبینی چقدر سخته. مثلا دیدی سر کلاس برنامه‌نویسیت چی اومد؟ اینها همه به خاطر اینه که آدم روی کاغذ ی ایده ای داره وقتی اجراییش میکنه تازه میفهمه دنیا دست کیه!
۸. سعی میکنم کنفرانسی برای نظرسنجی راه بندازم ولی حس میکنم خیلی کار کلیشه ای و قدیمی ای هستش و جواب نمیده.
۹. اینقدر کاما وسط نوشته هات نگذار. اینطوری توی گوش دادن به مطالب با صفحه‌خوان، بچه ها اذیت میشند.

سلام دوستان.
من همیشه میام پستها رو میخونم ولی خب پست نمیذارم.
ولی الان یه نکته نظرم رو جلب کرد که تصمیم گرفتم کامنت بذارم.
ببینید من قبول دارم که نباید اعتقادات مذهبیمون رو به نقد گذاشته بشه یا این که پستهایی که موجب ایجاد حاشیه میشن رو نباید منتشر کرد، ولی تبریک یا تسلیت گفتن مناسبتهای مذهبی نه حاشیه ایجاد میکنه نه اشکالی داره.
ضمن این که مدیران سایت خودشون هر پستی رو میتونن بذارن مثلا پستی که آقای خادمی سال قبل گذاشتن یا پستی که چند وقت پیش گذاشتن.
صرفا گذاشتن پستهای مذهبی حاشیه سازی نمیکنه بلکه نوع ادبیاتی که شخص استفاده میکنه ایجاد حاشیه میکنه.
فکر میکنم یه دلیل رفتن خیلی از بچه ها از اینجا همین باشه که نمیتونن پستهای مذهبی بذارن.
امیدوارم مدیران محترم سایت نسبت به این موضوع راهکاری بیاندیشن.
با تشکر

راستیاتش دوست ندارم بین افراد با مذهب های مختلف توی این محله فرقی بذارم. حس میکنم جمع‌آوری و ساماندهی تمام مناسبت های تمام مذاهب و مکاتب، کار سختی باشه واسه همینه فعلا تبریکات و مناسبت ها رو توی برنامه نگذاشتیم. نوشته ی شب قدر من، مذهبی نبود، خاطره بود ولی بعضی ها اول آب رو گل‌آلود کردند و بعد هم ازش ماهی گرفتند. امیدوارم شما همیشه اینجا باشید و کسایی که رفتند هم برگردند.

سلام.
من یه نکته رو بگم.
دوست ویرایش گرمون که غلطهای املایی رو براتون ایمیل میکرد دیگه قرار نیست ایمیلی به شما بزنه.
ایشون کمی مشغله دارن و دیگه خیلی فرصت انجام این کار رو ندارن.
احیاناً اگر کسی از این قضیه ناراحت شده بوده بدونه که دیگه از این قبیل ایمیلها دریافت نمیکنه.
ولی لطفاً از این به بعد با جدیت بیشتری پستهای صحیح نویسی پستچی رو دنبال کنید.
ممنون.

سلام. متأسفانه من غلط املایی خیلی دارم. خوشحال میشم غلطهام بهم گفته بشه وگرنه فراموش میکنم. حدص میزنم ایشون از عکس العمل بعضی از بچهها ناراحت شده باشه. به هر حال من دوست دارم اشتباهاتم بهم گفته بشه. حتی تو سایتم بگن اشکال نداره. دوست داشتم نظرمو اینجا بگم. ولی شاید تأثیری نداشته باشه.

سلام به یکی از ما.
ببین تو اگر هر هفته پستهای صحیح نویسی رو دنبال کنی، خیلی از غلطها رو میتونی اصلاح کنی.
این پستها بر اساس غلطهایی که توی سایت نوشته میشه جمعآوری میشه.
پس حتماً پستهای صحیح نویسی رو دنبال کن.
مرسی که هستی.

سلام دوستان, من که نزدیک به سه ساله که اینجام, آره از صمیمیت سایت کم شده حالا به دلایلی که سایرین هم گفتن و من دوباره نمیگم.
از فرشته حسینی یاد کرده بودید که من دیروز بهش ایمیل زدم و همین الآن جوابما گرفتم, بهش میگم یهسر بزنه.

سلام, من که حالا یا حسن و یا عیب همون موقع که ناراحت بشم بروز میدم, سحر مرادی دوست منه و ازدواج کرده سرش شلوغه, راستی من رو با نظر خودتون چند ماه پیش نویسنده کردین, الآن برگشتم به همون روال قبل, نه که بگم اصلا ناراحت نیستم ولی اون قدر برام مهم نیست چون هدفم چیز دیگست برای اومدن به سایت, ولی هم اینکه کاش کلا نویسنده ام نکرده بودین هم اینکه یعنی من به عنوان یه عضوی که چند ساله اینجا هستم مورد اطمینان نبودم یا
اینقدر ارزش نداشتم که نویسنده بمونم راستش یه کم بهم برخورد ولی خب ادامه دادم, یه وقتایی سرد میشم ولی هنوز که کامل دل نکندم, چون واقعا هدفم انتقال تجربه و استفاده از تجربه هاست,
راستی کاش تعداد پستهای کپی رو به یکی در صفحه میرسوندین, مگه سه روز یه بار آپدیت نمیشه بذارین بشه, ولی پر محتوا آپدیت بشه
بابت آموزشهایی که بچه ها هم ضبط میکنن حسابی میتشکرم, واقعا حوصله و انرژی و وقت زیادی میخواد, در آخر دست مریزاد به مدیران و کل بچه ها که هر کدوم نقش مهمی در پیشرفت محله داریم,

این نویسنده و مشارکت کننده و ویرایشگر و مدیر، فقط ی اسم بیشتر نیست. واقعا قصد بی احترامی یا بی‌ارزش کردن کار کسی رو خدایی ناکرده نداشتیم. گفتیم اگه شما یا آقای ایکس نویسنده باشی و ی جایی، توی محله، ی مطلبی ازت منتشر بشه که مثلا ی لینک ناقص داشته باشه، زحماتی که برای کسب اعتبار و برای جذب بچه ها به اون نوشته کشیدی هدر میره. فقط از سر احترام، این کار رو کردیم. اگه واقعا قصد کمک نداشتیم این کار رو نمی کردیم. به شما اعتماد هست، تقریبا همه ی نویسنده ها همین اتفاق واسه‌شون افتاده.
در مورد پست های کپی کاملا باهات موافقم. شاید کمترش بکنیم ولی اگه روز اول میخواستیم یکباره این کار رو بکنیم شوک بدی واسه محله می بود.
مرسی که هستی، همیشه باش!

تقریبا همه ی نویسنده ها همین
اتفاق واسه‌شون افتاده.یعنی همه نه, تقریییبا,
بعدشم خب باید من یه لینک خرابی اخیرا داشته بوده باشم که اینجوری شده باشه,! هان!, با توجه به اینکه من اکثرا چیزی برای دان نمیذارم, ولی قبول کن اینجا هم سلیقه ای عمل شد, بالاخره درسته آدم نباید اینقدر حساس باشه ولی به قول خودت همینا انگیزه ی آدم رو بیشتر میکنه, به خصوص اینکه برگردوندین به روال قبل یه جوری بود, البته من که دیگه نمیخوام نویسنده باشم اینجوری هم مسئولیتش کمتره هم اینکه وقتی یه بار این اتفاق افتاد, برام جالب و جذاب نیست که دوباره نویسنده بشم, ولی بدون که یه کم یه جورایی توجیهه, یعنی من از یه چندتا ویرایشگراوو پستچی و اینا کمتر بودم دیگه, بگذریم, منم چون گفتی چرا بچه ها اینجوری شدن دلیل خودم رو گفتن وگرنه منم به خاطر علاقم به محله با پستیو بلندیهای سایت ساختم, فوقش هم باب میلم نباشه نمیام, چون قوانین اینجا مشخصه و اگه باب میل من نباشه این منم که باید دور بشم ولی خب گفتم که گفته باشم ههه, یه نمونه ازینکه فرق میذارین همینه دیگه,

نه. خوبه اتفاقا. خوبه هرچی توی دلت هست و فکر میکنی رو بگی تا یا متقاعد بشی یا بشم. همه ی نویسنده ها قراره وضعیت‌شون تغییر کنه و اگه گفتم تقریبا واسه اینه که داریم دونه دونه نویسنده ها رو پیدا میکنیم و وضعیت‌شون رو تغییرات لازم رو روشون اعمال میکنیم. این از اون. و اما در مورد سلیقه ای برخورد کردنم باید بگم اشتباه اولم این بود که توی همون بلاگ‌فا اون روز ها که خودم فقط بودم، بدون توجه به عواقب اینکه مطالب نویسنده اگه در لحظه تأیید بشه چه مشکلاتی ممکنه داشته باشه، نقشی به عنوان نویسنده رو گذاشتم توی وب. شما اگه اسم نقشت مشارکت کننده هم باشه، آخرش رسما نویسنده ای و چیزی از ارزش و احترامت کاسته نمیشه چون داری ی مطلب رو مینویسی. فقط مشکل اینجاست که نباید انتشار ها در لحظه باشه تا سردبیر محله یا مجله، بتونه ی نظارت داشته باشه. مورد بعدی این که شما بسیار زیاد با انجام عملیات در سایت، با خط اینترنتی ای که داری یا به خاطر تنظیمات کامپیوترت مشکلاتی داشتی و هنوزم داری که تقصیر خودت نیست ولی متأسفانه این مشکلات واست فعلا هست. حتی همین اخیرا قبل از انتشار کامنتت نوشتی امتحان میشه. حالا اگه موقع انتشار کامنت، مشکلی واست پیش مییاد، من حدس میزنم موقع انتشار نوشته هم شاید نوشته ی شما ناقص بیاد یا مثلا بخش دیداریت فعال نشه و لینکی نیاد یا نصفه بیاد و هزار تا مشکل پیشبینی نشده ی دیگه.
خواستم ارزش کار شما هدر نره واسه همین گفتم خودم بررسی کنم و اگه خدایی ناکرده مشکلی هست، قبلش برطرف کنم تا زحمتی که نویسنده ی مطلب گذاشته، هدر نره.
فکر میکنم منطق حکم کنه که اصن نقش هیچ کسی توی محله، نویسنده نباشه. البته همه ی ما و شما بطور رسمی نویسنده هستیم ولی فقط حالت و حس اسمی رو حذف میکنیم. یعنی شما نویسنده ی رسمی محله هستی نه نویسنده ی اسمی سایت.
دور نشو، دور نشو. وین همه مغرور مشو!

سلام به دوستان عزیزم در محله داداش گلم مجتبی و دوستاش.
سلام به تو شهروز جون.
سلام به تک تک بچه های قدیمی و جدید.
اصلاً قدیم و جدید نداریم که، همه ما یکی هستیم.
هستم شهروز جون هستم داداش گلم. اما باور کن مشغله هام زیاد شده. ولی طبق عادت هر روز حد اقل یه بار به محله سر زدم و پا به پای شما بودم.
مگه میشه من homepage مرورگرم این سایته.
اومدم که بگم دوستون دارم.

سلام امیدوارم از خوندن کتاب من خسته نشید.
به مجتبی و شهروز و بقیه زهمتکشان محله بدون هیچ تعارفی بگم عاشقتونم. کارِتون خیلی درسته. من که اگه جای شما بودم، جرأت نداشتم انقدر صریح حرفمو بزنم و خودمو در معرض حمله و انتقادهایی که گاهی غیر منصفانه است قرار بدم.
علی با حرفات موافقم البته تو یه کم تند رفتی. این دانلودزدگی رو مجتبی هم دربارش گفته بود و انتقاد کرده بود.
راستش، به نظر من ضرورتی نداره که مجتبی پستهای آموزشی بذاره. باید پستهای هدایت کننده بذاره تا ما بتونیم پستهای مفیدتری رو منتشر کنیم و اگه به چند پست آخر مجتبی دقت کرده باشید همین اتفاق افتاده.
خدا کنه که بیناهای این محله بیشتر و بیشتر بشه. کاش ما بتونیم زحمتهای بیدریغ بیناهای بهتر از گل را اندکی جبران کنیم. من که هر وقت میبینم یه بینا با عشق و میل باطنی خودش عضو سایت میشه لذت میبرم. یه جورایی مست میشم. دیگه به این چیزها فکر نکنید! زشته!
پریسا! واقعا از این حرفت ناراحت شدم. کینه ای بودن….هت تضمین میدم که بیناها از این نظر بدتر از مان. نه همه شون. البته این چیزی از گناه ما کم نمیکنه.
اما برم سر اصل مطلب:
راستش این موضوع چند وقتیه فکر منو هم مشغول کرده. آره این بچهها خیلی وقته نیستن. خوب راستش چند وقت پیش چنتا پست منتشر شد و توش یه جَر و بَحثایی پیش اومد و تا حدودی مدیریت محله از یه جانب طرفداری کردن و کم و بیش دودستگی بین بچهها به وجود اورد. نه این که طرفداری مدیریت ناحق باشه. بلکه ضرورتی نداشت این دفاع صورت بگیره و چون شما مدیر سایتید بهتر بود که از هیچ کس طرفداری نکنید تا سو تفاهمی برای دوستان پیش نیاد. و از این مهمتر انتشار اون پستها به نظر من و چنتا دیگه از دوستان، درست نبود و من همیشه نگران عواقبش بودم. یعنی همین اتفاق که چنتا از بچههای خودمون بیان و غیر مستقیم. بعضی از اعضای مدیریتو زیر سوال ببرن و یه جورایی مُتَحَمِتون کنن. اون پستها اون حرمت سایتو زیر سوال برد. ولی خوب این بچههایی که گفتی قبل از اون رفتن. البته بیشتر بچهها هنوز مثل سابق و چه بسا بیشتر این سایتو دوست دارن و براش احترام قایلن و برای مدیریت اون هم.
ولی حرف آخر، شاید یه درد و دل:
خدا میدونه و همه کسانی که تا حدودی تو این سایت گشتن و سابقه این سایتو میدونن، باور دارن که شهروز و امیر و آقای چشمه و همه مدیران و زحمتکش این سایت مثل مجتبی دارن خالصانه برای بچهها زحمت میکشن. شاید هم لغزشهایی داشته باشن که هر کسی داره و تو این موقعیت صاف و بدون انحراف پیش رفتن خیلی سخته. بی تردید بگم که اگه من بودم هیچوقت نمیتونستم اینجوری پیش برم. با این ناداوریها اگه بیخیال خالصانه کار کردن نمیشدم و تصمیم نمیگرفتم برم سراغ منفعت طلبی، این کارو ول میکردم و میرفتم به زندگی خودم سر و سامون میدادم.
راستی یه چیز دیگه، اگه دوست دارید صمیمیت بچهها بیشتر بشه، جشنای دیگه هم برگذار کنید.
ببخشید از پریشانگویی و غلطهای املایی که احتمالا داشتم. بدرود

درود. مثل اینکه, نمیشه ننویسم.
منظورم از مطالب پربازدید, پستهایی هست که بیشترین بازدیدو داشتن پستهایی که مربوط به نابیناها هست حالا به هر نحوی. این پستها باید بالای صفحه باشه. حالا, اگه کنفرانس گذاشتی بهت میگم: چه طوری, ایجاد اندیزه کنی. اگه هم خواستی, تو اسکایپ, با هم می حرفیم.
در مورد کاما, ماهور, خیلی با حال میخونه. در کل باید رفاقت در دل بین بچه ها زیاد بشه. و رقابت, هم باید باشه. تا محتوای سایت پیشرفت کنه. و این حس رقابت پذیری رو تو باید ایجاد کنی با روشهای مختلف.
مدیریت فقط ویرایش پستها و کامنتا نیست. در این مورد, تو اسکایپ با هم می حرفیم. فقط تو یه وقتی مشخص کن من تمامو کمال در خدمت هستم. من برا پیشرفت این محله هر کاری از دستم بر بیاد میکنم.

یکی از ما کتابت کو؟ جدی شما کتاب اینجا گذاشتی یا کامنتت رو گفتی اگر کتابه بگو کوش برم پیداش کنم.
راستی با اون بخش های کامنتت در مورد مدیر های زحمت کش و عزیز محله و همچنین بینا های محله بسیار شدید موافقم.
حالا بریم سر دلگیری شما هم محلی عزیز من!
یکی از ما باهات موافقم این بین بینا ها هم هست ولی باور کن بین ما نمودش بیشتره. چون اولا تعداد بینا ها خیلی بیشتر از ماست و این چیز ها بینشون اصلا به چشم نمیاد ولی ما رو ببین که توی چندین و چندین گروه نابینایی هم رو می بینیم و هم رو می شناسیم. توی دنیای اینترنتی پر از سایت ها و وب های مدل به مدله و بینا ها توی این هزاران وبلاگ و سایت می چرخن و اصلا این چیز ها براشون به حساب نمیاد که سرش به هم بپرن و از هم کینه به دل بگیرن. دوما اتحاد بینا ها اون اندازه به کارشون نمیاد که ما لازمه بیشتر با هم باشیم. و سوما باور کن من دیدم در مواردی نکاتی که اصلا نکته نیستن و در جهان بینا ها اصلا دیده نمیشن در بین ما نابینا ها چنان بلوایی درست می کنه که بیا و ببین.
ازت معذرت می خوام اگر ناراحت شدی ولی باور کن این واقعیته. کمی از زاویه بینش من تماشا کن شما هم مصادیقش رو می بینی.
من خودم بخشی از این جمع هستم. هیچ دلم نمی خواد برچسبی به خودمون بزنم که نشه حذمش کنم. ولی این هست یکی از ما. کاش سعی کنیم کمتر بشه. همگیمون. اولیش خودم.
شاد باشی.

نه پریسا! کامِنتمو گفتم.
باهات موافقم. بذار اینجوری بگم:
میگن تو یه داهات هر کی واسش یه اتفاقی بیفته، یا یه کار بد یا خوبی بکنه، همه میفهمن. چون جمعیت کمه و همه همدیگه رو میشناسن و به هم میگن. به خاطر همین زود همه چی به گوش همه میرسه. خوب آره. این مسأله رو بدتر میکنه. اتفاقا من همیشه در مورد یه سری از بچهها میگم که شما اگه زرنگین برین سر یه بینا کلاه بزارید. نه این که همنوع خودتونو عذیت کنید…. نه منظورم این بود که هیچوقت نگید که نابیناها اینجوریَن و اونجوریَن. البته من فکر میکنم که تو ه اینطوری فکر نکنی.
مرسی از توجهت

سلام سلام سلام
درود درود درود
هیچ چی به ذهنم نمیرسه که اینجا بنویسم فقط میخام بگم همیشه شاد باشید و همه تون رو دوست دارم.
در ضمن اومدم تا حاضری بدم و غیر حاضر نشم.
خدا نگهدار عزیزان.
مزاحمتم رو ببخشید.

یکی از ما منفی و مثبت همه جا هست. بینا و نابینا نداره. ولی من نابینا هستم و این بچه هایی که اینطوری اذیت می کنن و اذیت میشن از خودم هستن. من دوستشون دارم. دردم میاد از دردشون. واسه همین دادم درمیاد بلکه حواسمون جمع تر بشه و کمتر اذیت بشیم. نباید دادم دربیاد چون نتیجهش میشه اینکه هم محلی من ازم دلگیر میشه ولی وقتی می بینم بچه های ما، اطرافیان من، سر هیچی مایه عذاب خودشون و کدورت هم میشن از دستم در میره.
رهگذر داستان چیه بگو بگو بگو ترکیدم از فضولی.
شکلک الان توقیف میشم به جرم هدایت کامنت ها به جاده فرعی. شکلک اتهام بهم وارده و جای بحث و نفی نیست پس الفراااار.

سلام خدمت همه دوستان عزیز من زیاد نمیخوام مزاحم شما عزیزان بشم با تشکر فراوان از کلیه پرسنل گوشکن و یک تشکر ویژه از ویرایشگر کامنتها که به شخص خودم زمانی که غلط املایی داشتم ایمیل میزد و غلطهایم را برام مینوشت واقعاً و واقعاً ازش تشکر میکنم فرض کنید تنها من نیستم اینجا کامنت میدم طرف بیکار نیست که بیاد غلطهای املایی من و امثالم را ایمیل کنه واقعاً دستش را از راه دور میبوسم امیدوارم که بتونم زحماتش را جبران کنم و زمانی هم که وقت داشته باشم میام در بعضی از پستها و به بهانه اتحادم با بچه های گوشکن یه کامنتی میدم باور کنید مشغله کاری و مشکلات این قدر زیاده که نمیشه دایم سر زد ولی ما به یادتون هستیم موفق باشید.

درود بر همه ی دوستان عزیز.
باز هم خلاقیت شهروز ترکوند و بچه های محله رو بیشتر دور هم جمع کرد.
فکر میکنم اگه خوب دقت کنیم صمیمیت محله به هیچ عنوان کم نشده.
فقط با حضور جدیدتر ها و اشتیاقشون, قدیمیتر ها فکر کردند که همه چیز خوبه و میتونن اندکی به کار های دیگه هم برسند.
این رو برای قدیمیتر های فعال میگم.
که البته صحیح نیست. این محله به حضور هرچه بیشتر همه ی اهالی نیاز داره.
تشکر ویژه از مجتبی که با صبر و اشتیاق تمام همچنان حضور داره و باعث دلگرمی همه هستش.
من هم اگرچه کمتر از پیش کامنت و پست میدم ولی با افتخار کنار عزیزانم هستم.
تشکر فراوان از خانم کاظمیان که به من در مورد این پست اطلاع دادند و با لطفشون خیلی خوشحالم کردند.

سپاس از همه ی شما بخاطر حضور گرمتون.

سلام
البته من خوب از اون اولها بودم
خیلی پست ززدم شاید به درد نخور ولی خوب فکر می کردم شاید به درد بخوره
ولی دیگه نه نه این که افتخار ندم ها آخه من کسی نیستم که بخام افتخار بدم
من یه آدمم که پشت کار داشتم و هی رفتم اومدم مقاله نوشتم درس خوندم هی پیگیر شدم یکم کتاب از بچگی خوندم یکم کلاس موسیقی رفتم یکم خلاقیتم را پرورش دادم برای فقط یه چیز
مامانم از اون بچگی ها میگفت تو باید یه جوری زندگی کنی که کسی کوچیکت نکنه
آره من واقعا خودم را بزرگ نمی دونم ولی هی رفتم اومدم هی زحمت کشیدم تا حالا یکم بتونم گلیمم را از آب بیرون بکشم
گوش کن سایتی بود که اون اولها بهم حس بزرگی میداد ولی حالا
بیخیال این سایت بزرگ هست
پر بازدید
و ….
ما باید در سایتهای کوچولو فعالیت کنیم و فقط اینجا از مطالب بزرگان و دنیا دیدگان استفاده کنیم
مرسی از همه تیم مدیریتی که واقعا زحمت می کشند و شبانه روز برای موفقیت ما دل می سوزانهند فقط می توانم بگویم خدا قوت

درود به همه ی دوستان عزیز
من هم هستم. خوراک گوش کن رو به Mozilla Thunderbird اضافه کردم و مطالب جدید رو میبینم. فقط حس پست گذاشتن و کامنتیدن رو ندارم. هیچ مشکل خاصی رو من نمیبینم اینجا. به هر حال آدما میان و میرن. همیشه نیازی به دلیل نیست.
شاد باشید.

سلام به همه
من هیچ وقت از محله نرفتم و نخواهم رفت!
فقط، خیلی از مطالبی که اینجا گذاشته میشه واسم جذابیت مطالب قبلیو نداره، واسه همین ترجیح میدم دیگه خیلی کامنت ندم، ولی هستم و بیشتر مطالبو میخونم.

سلام پریسا من حدس نمیزنم مطمینم که میدونم اونم یه دوست بهم گفت خودش بهم گفت در گوش من گفت حالا چی گفت خوب چون میدونم از فوزولی یا خودتو یا منو میزنی نفله میکنی تو اسکایپ برات مینویسم مُشِتو لقت چیزه مُشِتو لوق ما فراموش نشه که نمیگم

سلاام به همه ی دوستان گل
چه جدیدیا چه قدیمیها،فرقی نمیکنه
و یه سلام ویژه خدمت کادر مدیریتی محله که واقعا جا داره از تک تک تشکر کنم
همتون خدا قوت
منم همیشه روزی یکی دوبار به محله سر میزنم
ولی زیاد نمیتونم کامنت و پست بدم،چون سرم شولوقه
ولی همیشه باهاتون هستم
جا داره یه تشکر ویژهتر از شهروز کنمم که این پستو زده که بتونه بچهها رو دور هم جمع کنه
محله همین الآنشم صمیمی هست،اما اون اوایل خییییییلیییی صمیمیتر بود،طوری بود که حس میکردم از همون ابتدای کار اینجا بودم
مرسی از همه

درود به بچه ها و به خصوص مدیران سایت گوشکن دوستان می دونید سایت کیفیتش نسبت به قبل و دسترس بودنش و کار با اون خیلی خوب شده.
ولی شاید میشه گفت یکی از دلایلش وجود اختلافات درون سایت بین بچه ها به هر دلایلی هستش. البته اختلاف نظر بین افراد خیلی عادی هستش. ولی یک خواهش عاجزانه از مدیران دارم که در بین این اختلافات فقط ویرایشگر باشن و داخل بحث نشن.
من خودم شاید تو این سایت با شهروز گرامی بحث کردم ولی همیشه خاطرش برام عزیز بوده و خواهد بود چرا که بر خلاف همه ی این اتفاقات پسر فعالی هستش و تونسته سایت رو به کمک مجتبی گرامی سر پا نگه داره من بارها گفتم و بازم میگم دوستان مدیر باید خنثی باشن.
وگرنه مطالب خیلی هم خوب هستش. شاید قبلاً سایت فقط توش دانلود بود و به قولی دانلود زدگی داشت پیش میومد ولی الآن میشه از شیر مرغی که تو بازار نیست تا جون آدمی زاد رو اینجا پیدا کرد.
بعدشم عکس العمل برخی از دوستان بعد از گذاشتن پست در گوشکن در خارج از این سایت هستش. من دوست نداشتم اینو بگم ولی وقتی من دو تا پست اینجا گذاشتم بعدش بهم خبر رسید که برخی از دوستان تو کنفرانسا پشتم صفحه می ذارن خوب اگه دوستانی که میگن من دروغ گفتم بیان تو سایت بگن چرا پشت سر حرف میزنن مثل عدسی بشاش که تو لفافه حرفشو زد.
من این رو از خیلی از دوستان شنیدم که فضایی که بعد از پست تو سایت برای هر کس پیش میاد بدتر از خود سایت هستش.
بگذریم من از سال ۹۰ تا حالا اومدم و میام تا آخرش شاید چراغ خاموش بیام ولی میام.
چون اینجا خیلی چیزا پیدا کردم و یاد گرفتم. یادش بخیر اولین پستم هم دانلود بازی پانگ فارسی بود که دموش رو تست کردم.
در پایان
فقط یه خواهش دارم به خصوص از مدیران که یا اجازه ی انتشار پست جنجالی رو ندن یا اگه دادن فقط نظارت کنن ببخشید شهروز و مجتبی جان که یکمی تند رفتم. ولی اینجوری فکر کنم بهتر هستش و اونوقت اداره ی بهران بهتر انجام میشه.
سپاس

سلام.
اول خیلی گرم و صمیمی و عمییییق از اون اعماقِ قلبم یه خسته نباشید به همه ی زحمتکشهای عزیز سایت خوب محلمون بگم تا بعد بریم سراغ باقیِ قضایا.
جداً خسته نباشید بچه ها.
نمیدونم از کجا شروع کنم راستش.
حالا مینویسم یه جوری میشه دیگه.
اول در مورد صمیمیت محله ی عزیزمون باید بگم که افتش غیر قابل انکاره.
مجتبی اگه یک درصد تعصب قبلنای منو نسبت به محله قبول داشتی حرفمو قبول کن. واقعا اون حس صمیمیت و همدلی بین بچه ها نم کشیده.
دلیلشو نمیدونم. کلا من کارشناس مارشناس نیستم.
خیلی معمولی حرفمو میزنم.
حتی راه حلیم واسش سراغ ندارم.
شاید یکی از دلایلش نظر من باشه.
به نظر من مجتبی تو ناخواسته اینجا رو عجولانه چند مدیره کردی.
البته میگم خب این حرکت با توجه به زیاد شدن مشغله های فکری و اجتماعیت اجتنابناپذیر بود ولی خب طبعاتشم اجتنابناپذیره.
سلایق با هم متفاوتند و مثل آش و آشپز هم صد درصد به نظر من در مورد محله ی ما صدق میکنه.
من دیدم که مدیرای محله ی ما گاهی با سلیقه با کاربرا برخورد میکنن. نمونشم اتفاقی که چند ماه پیش بین شهروز عزیز و یاسر دوست داشتنی افتاد.
من کاری با تقصیر و مقصر ندارم اما اون اتفاق نباید می افتاد و به نظر من این از چیزایی بود که بچه ها دیدن و خیلیها مثل من قضاوت کردن.
همه ی شما هم محلیهای عزیزم احتمالا میدونید که من شهروزو قلبا دوست میدارم و براش احترام فوق العاده ای قائلم و موردی که گفتم فقط یک مثال بود.
یه دلیلی که در مورد خود من وجود داره و باعث شده من کمتر بیام محله اینه که من حقیقتش سازمانپذیر نیستم.
یعنی به نظر من بالا رفتن قوانین و عدم انعطافشون اصلیترین ضربه رو به صمیمیت اینجا زده.
هرچی جلوتر رفتیم و قانونی تر عمل کردیم از هم دورتر شدیم.
من فکر میکنم باید حواسمون باشه که اضافه شدن قانون و کمتر شدن انعطاف در اجرای قوانین اتفاقا کنتر میندازه و بازخورد خواهد داشت حتما.
زیاد جدی نگیرید.
خودمم نفهمیدم چی نوشتم.
خیلی دوستون دارم بچه ها.
اینو واقعا میگم.
همتون خیلی برام عزیزید.
موفقیت همه ی شما آرزوی قلبی منه.

سلام شهروز جان و سلام مجتبی و سلام به شما دوستای گلم.
از این پستت ممنون شهروز. ممنون که به یاد ما هستی. من هم خیلی دلم برای همه تنگ شده.
آره تو راست میگی خود من که خیلی وقته اینجا نیومدم و از اینجا دور شدم.
این محله تنها جاییه که من دوستش دارم و بهش امیدوارم. اینجا بود که من دوستای خوبی پیدا کردم. انگار همین دیروز بود که رفتیم اردو و دور هم بودیم.
ولی راستش علت اینکه من از اینجا دور شدم این نیست که مشکلی با بچه ها دارم. مشکل من با خودمه. که چرا انقد بی انگیزه شدم!!! چرا انقد نا امید هستم. چرا خیلی چیزا برام جذاب نیست.
میدونی؟ نمیخواستم اینا رو بنویسم. چون تو جامعه ی ما نابیناها عده ای منتظر شنیدن این حرفا هستند که بشینن باهم کنفرانس بگیرن و ساعتها وقت عزیزشون رو صرف برّسی این حرفا کنن. و بعد هم نتیجه رو با چندتا شایعه به همه اعلام کنن.
اما این پست این حرفات رو من اثر گذاشت. خیلی راحت دارم مینویسم. من زیاد اهل درد دل کردن نیستم اما بخش کوچیکی رو اینجا نوشتم که بدونید چرا نبودم.
من همیشه به یاد دوستام هستم و خاطراتم رو باهاشون مرور میکنم اما…..
راستش خودم از نوشته ی خودم خندم گرفت ولی ویرایشش نمیکنم.

سلام از لطف شما مسیولین مهربون و صمیمی سایت ممنونم اونم از نوع بی نهایتش. اگه تو سایت به جز من ندایی وجود نداشته باشه و منظورتون از ندا من بوده باشم باید بگم که: من از کسی دلخور نیستم نبودنم به خاطر مشغله زیاده. آخه خیلی از بچه ها اولویت اولشون فضای مجازیه ولی من اولویت اولم خانواده است حضور و عدم حضور من در سایت رو میزان اوقات فراغتم تعیین میکنه. اگه از کسی هم دلخور بشم سعی میکنم تو کامنت ها با گفتگو حلش کنم. قهر و کینه توزی به نظر من مخصوص کسانیه که دوست دارن یه جوری خودشونو مطرح کنن ولی چیزی تو چنته ندارن. در پایان قول میدم خیلی زود زود به سایت سر بزنم. فعلا خدا نگهدار!

سلااام سلااام به مدیران محترم محله ی دوست داشتنی نابینایان
خب منم اومدم اسممو که اینجا شنیدم با صدای NVDA حقیقتش یه کوچولو خجالت کشیدم از اینکه یکمی بی معرفت شدم تازگیا
البته من هر روز میام اینجا و مطالبو یکی در میان میخونم ولی نمیدونم چرا حس کامنتیدن و پست گذاشتنو ندارم
باور کنید منم نه با محله نه با هیچ کسی مشکلی ندارم.
ولی تشکر فراوان از آقای حسینی که توی این جامعه ای که فراموش کردن شده عادت همه!
میون این همه شلوغیها ما رو از یادشون نبردند.
منم قول میدم از این به بعد بیشتر بیام تو فکر یه پست خوب هستم
به زودی خواهم نوشت.
مرسی مرسی مرسی.
به قول مدیر ارشد محله: لذت ببرید از زندگی

سلام خدمت تمامیه مخاطبان و مدیران سایت گوش کن.
من تصمیم نداشتم در این پست کامنت بدم, اما حظف پستم مجبورم شد که در این پستی که یادی از گذشتگان کردن کامنت بدم.
خیلی از دوستان گفتن که شما سلیقه ای عمل میکنید و این برای خود منم ثابت شد چرا که حدودا پنج یا شش روز پیش من یه پستی در این سایت زدم ولی, منتشر نیافت که نیافت
در حالی که کسانی که بعد از من پست منتشر دادن پستشون انتشار یافته.
اگه پستم اشکال داشت یا مناسب این محله نبود میتونستین از طریق ایمیلم مطلعم کنید یا بفرستید به بررسیش کنم, هرچند پیشنهاد خواستن از دوستان فکر نمیکنم با قوانین محله مغایرت داشته باشه.
این درست نیست که از هر پستی خوشتون بیاد منتشر بدین و از پست هایی که خوشتون نمیاد بفرستین به زباله دان.

سلام به همه اونهایی که حاضرند و یا اونهایی که غایبند: به مدیرهای محلمون: اسم من لای اون اسمها نبود: خوب بهتر که نبود: هَه من یکی که از اون با معرفتهام باور ندارید از دوستهام بپرسید: : من نظر خانوم عبدلی و آقای میلاد رو لیک میکنم چند بار بچههایی رو دیدم که هرچی دوست دارند به آدم میگند خیلی ناراحت شدم: ولی چه میشه گفت بچند دیگه: ولی اگه محله اینطوری بشه و قدیمیترها برگردند خیلی بهتر میشه محله ما: من خودم حدود یه سالی میشه با محله آشنا شدم ولی ده ماه یهست که عضوم در سایتهای دیگه هم هستم ولی اصلً میلی برای پست زدن ندارم: این چند وقته هم خیلی سرم شلوغ پلوغ شده: کلً درگیرم: شاید هم کمتر بیام محله: البته میدونم با کمتر اومدن من چیزی عوض نمیشه: شاد باشید همیشه

درود بر آقای حسینی گرامی
و خدا قوت به تک تک اعضای سایت از مشارکت کننده ها تا ….. مدیران
فکر نمی‌کردم یک روز این چنین پستی زده بشه و منم این چنین دیدگاهی بذارم
گوش کن دومین سایت نابینایی بود که باهاش آشنا شدم ولی از نظر فضا واقعً جذاب بود
بود و بود
گلایه ای از آقای خادمی و دست اندر کاران نیست
چون … به خودشون مربوط هست
—-
فقط نظر شما در مورد این جمله‌ها چی هست؟؟؟؟ میام و میخونم

یکی از اعضا:
” ولی سلیقه ای عمل میشه مثل همون دو پست شب قدر….”
آقای خادمی: ” چشم … ولی این پست مذهبی نبود یک خاطره بود”

یک پرسش:
اگر مدیر گوش کن فردا به هر دلیلی خواستند سایت رو تعتیل کنند چه طور میشه از این وابستگی‌ها و زحمات گرانقدر دست کشید؟
البته که باز هم به خودشون مربوط هست
فقط نوشتم که بدونین هستیم
نه نه مثل قبل ولی هستیم

دیدگاهتان را بنویسید