خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

حسرت میخورم, وقتی که.

بعله.حسرت میخورم وقتی که.
دیگر چیزی برای خوردن نیست. به چه میخندی. باور کن. حسرت خوردن که ربطی به این ماه ندارد.
وقتی که همه چیز دست به دست هم داده که من حسرت بخورم چرا نه. نوش جانم. گوارای وجودم. چه مزه ای دارد این حسرت.
چرا حسرت نخورم وقتی که تخصص دارم. ولی کار ندارم. موقعیت دارم. ولی هرگز تا به حال, هیچ بهره ای نبرده ام. بگذریم باز هم یقه ی اوهام را گرفتم. شرمسارم.
وقتی که مرا به هیچ می انگارند. انگار منی نیست. به دنبال خودم میگردم. اگر مرا پیدا کردید, به اطلاعم برسانید.
راستی این قدر حسرت خورده ام. که اشتهایم کور که نه, نابینا شده است. کور, واژه ی مناسبی نبود. شرمنده.
پس بگذار حسرت بخورم. وقتی که دنیا, با من سر جنگ دارد. یا شاید هم سر من, جنگ با او را دارد.
وقتی که. میدانم چه شده. ولی دیگران اصرار دارند که من نمیدانم. یا درک نمیکنم. مهم نیست. من فعلاً حسرت بخورم, تا ببینم چه میشود.
دانایی, و توانایی خودم را فقط خودم میدانم و بس. شاید هم نادانی, و ناتوانی مرا دیگران میدانند و بس. هیچ معلوم نیست. خدا میداند.
ابزاری شده ام در دست مردم, تا درست را از غلط, خوب را از بد تشخیص دهند. آری. مختارم. ولی هیچ اختیاری از خود ندارم.
مگر میشود حسرت نخورد, وقتی که, برای اثبات موجودیتت, مجبور باشی به هر دری بزنی. چه برسد به کارهای دیگر که مجالی برای بیان آنها نیست.
پس باز هم میگویم: حسرت میخورم. وقتی که, مجبورم ول بگردم تا بیکار نباشم. حسرت میخورم, تا از گرسنگی تلف نشوم.
مجبورم بیش از حد بخوابم, تا متوجه گذر زمان نشوم. که اگر متوجه شوم, مجبورم بیشترر حسرت بخورم.
یا این قدر با دوستان حرف بزنم, تا دیگر حرفی برای گفتن نباشد. و شاید هم دنیای مجازی.
به من خورده نگیر دوست عزیز. حالو روز مرا فقط خودم میدانم و بس. اگر خودم هم ندانستم, تعجب نکن.
تو بگو. وقتی امیدی نیست که بخواهم نایش را داشته باشم. چرا حسرت نخورم؟ هام. بگو: این معما نیست. یک واقعیت دردناکست.
پس بارها, و بارها حسرت میخورم. وقتی که, پول دارم. ولی نمیتوانم شمارششان کنم. برای اینکه, فکر میکنم که پول دارم. جالبست؟ مگر نه.
وقتی که, همه چیز دارم و هیچ چیز ندارم. حسرت خوردن, همه چیز منست. پس تا دارمش, بگذار بخورمش. شاید بعدها, دیگر همین هم برای خوردن نباشد.
آری. ظاهری جذاب و آراسته دارم. ولی ترسناک به نظر میرسم. تو هیچ میدانی چرا؟.
پند و موعظه نکن. کار من از اینها گذشته است. اینجا مرکز مشاوره نیست. از علمت در جای دیگر استفاده کن.
فقط اگر خواندی, تو هم بگو: از چه حسرت میخوری. بگو: شاید نتوانم درکت کنم, ولی یقین داشته باش, ترکت نمیکنم.
هیچ هدفی ندارم که به اهدافم برسم. نایی ندارم که بخواهم دنبال امیدش بگردم. قبول دارم, فورمول پیچیده ایست.
هم سنو سالهایم, چه میکنند, من چه میکنم. دوستانم, اطرافیانم, همه و همه, فقط حسرت خوردن مرا به نظاره نشسته اند.
با این اوصاف, چرا حسرت نخورم.  وقتی که, در دنیای به این بزرگی, یک وجب جا هم برای من پیدا نمیشود. البته پیدا میشود. ولی بعد از مرگم. تازه مطمئن نیستم, پیدا بشود.
شاید تو بگویی: چون میگذرد, غمی نیست. ولی من هم میگویم: تا بگذرد, کمی نیست.
وقتی که, زندانیم در آزادیه دنیا. چرا حسرت نخورم؟ آری. گاهی وقتها دلم, برای خودم تنگ میشود. البته, گاهی وقتها که نه, همیشه دلم برای خودم تنگ میشود. برای دلتنگی, برای حسرت خوردنم.
دقیقاً مثل الآن, که دارم مینویسم. نوشتنی که تنها دلخوشیه منست, تا شاید شما بپسندید, یا کامنتی بگذارید. گفتم: که, شاید.
در آخر هم حسرت باید خورد, وقتی که این دل نوشته, فقط یک دل نوشته هست و بس. وقتی که, حسرت خوردن, فقط حسرت خوردنست.
وقتی که, شما با تردید وارد این پست شدید. وقتی که, حسرت خوردنتان را با ما, به اشتراک نمیگذارید. وقتی که, دیگر چیزی برای نوشتن, به ذهنم خطور نمیکند.
و, وقتی که شما, فکر میکنید, این نوشته ی دل منست, بدون اینکه فکر کنید ممکنست حرفهای دل دیگران باشد. شما چی؟. حسرت میخورید. وقتی که, یا نه؟,

۲۴ دیدگاه دربارهٔ «حسرت میخورم, وقتی که.»

حسرت میخورم, وقتی که, این مشکل, فقط برای تو نیست.
وقتی که, ازدواج و اشتغال برای ما, یک آرزوی محالست.
حسرت میخورم, وقتی که نمیتوانم, برای مشکلات, راه حلی, هر چند موقتی پیدا کنم.

تو که امید دلهایی چرا باید حسرت بخورییی. منم از حسرت خوردن تو حسرت میخورم. آرزو میکنم که لا اقل اون یک وجب جا گیرت بیاااد. اگه پولهات اون قدر زیاده که نمیتونی بشماریشون یا بفرست بیاد تا برات بشمرم یا یه ماشین پول شمار از همونایی که بانکها دارند رو بخر تا برات بشماره.
امیدوارم که روزی برسه که نه تو و نه هیچ کس دیگه حسرت نخوره چیزای بهتری بخوری و بخورند و بخوریم. دوستت دارم امید دلها

سلااااام علی خان نوه ی حسرت خورم .
میگم همه آدما اگه به دلشون اجازه بدن دوست داره چرتو پرت بخوره .
من که بزرگ محله ام چند وقت پیش ی دیگ غصه ،۵ قابلمه اندوه و سه دیس خون دل خوردم . بعدش اومدم ناله کردم اما دوباره از روزگار سیلی و اوردنگی خوردم . هم کتک خوردم و هم باهاش از دنیا کمی فحش خوردم . خخخخخ
بعد با خودم گفتم این همه بخور بخور کافیه . بلند شدم و تصمیم گرفتم دوباره شاد باشم .لبخند بزن و شاد باش

سلام
یکی دو هفته پیش همش با خودم فکر میکردم که چرا اینقدر زندگی تکراریِ
چرا اینقدر روزام خسته کنندست
حالا چند روزی هست که دو تا مشکل بزرگ واسم پیش اومده
و فهمیدم که یکی دو هفته پیش چه قدر خوش بخت بودم
چه زندگی قشنگی داشتم
و دارم حسرت میخورم و آرزو میکنم باز اون روزام برگرده
الآن که یکی از مشکلاتم حل شده باز خدا رو شکر میکنم که زندگیم بهتر شده
پس بدونید زندگی میتونه بدتر بشه و یه کاری کنه که ما حسرت همین روزا رو بخوریم

حسرت میخورم, وقتی که, مجبوریم برای حسرت نخوردنمان دلیل بتراشیم.
باید حسرت خورد, وقتی که, مجبوریم به هر ترفندی که شده, به خودمان بقبولانیم, زندگی سخت نیست. ولی افسوس که داریم, خودمان را گول میزنیم.

سلام بر آقای بی ادعا
باور کنید تا آخر متن خوندم و حتی یه در ثد هم شک نکردم نویسنده پست غیر از آقای خادمی مدیر مدیران باشند یعنی این پست کلا تمام حس ششم منو زیر علامت سوال برد و اما من حسرت خور نیستم ولی غبطه چرا … باید برای رسیدن تلاش کرد و البته برکت رو از خدا خواست

حسرت میخورم, وقتی که, شما برای این که حسرت نخورید, به تفریحات ناسالم رو آورده اید.
حسرت میخورم, وقتی که, هیچ پایانی برای مشکلات متصور نیست. و ما نه غرق میشویم, و نه خلاص از دست مشکلات. انگار بین زمینو آسمان معلق مانده ایم.

من قصد نصیحت ندارم زیرا چون آدم نمیشی
منم برم کرمانشاه مخاطب خاص رو نبینم بایدم افسوس بخورم
بی شوخی زمانی افسوس و حصرت بخور که درهای فکر کردنت بسته باشه
این حرفا یعنی تو به آینده امید نداری
یه وقتایی آدم میشینه فکراشو میکنه و به نتیجه نمیرسه ولی نباید امید فکر کردنش رو از دست بده
قبول بعضی از مشکلات بزرگ هستن و حل بشو نیستن که خیلی از مشکلات رو باید غیر مستقیم حل کرد ولی اگه امشب به نکته ای فکر کردی و به نتیجه نرسیدی و
اون نکته مسیله ای از زندگیت بود اگه به نتیجه نرسیدی
نباید بگی که حل بشو نیستن و باید هر شب بهشون فکر کنی و این امید رو داشته باشی که بعد ها کم کم جواب فکری رو میگیری
زمان برکت فکری آدم رو زیاد میکنه ولی بشرط اینکه امید داشته باشی و بدونی در آینده یه راهکار به ذهنت میرسه ولی اگه یبار فکر کنی به نتیجه نرسی و نا امید بشی توی زندگیت روزا واست تکراری میشه و فردا واست معنی نداره
و وقتی هدف های بزرگ توی زندگیت پر رنگ بشه دیگه مشکلات کوچیک رنگی واست نداره
نصف بیشتر حرفات معنی تایید طلبی رو داشت که دیگران قبولت داشته باشن
دنیا باید به کام تو باشه نه تو به کام دیگران
غصه شمردن پول رو داری اگه جای کسی که غصه در اوردن پول رو داشت چیکار میکردی خوشی زده زیر دلت
غصه خوردن منم بخاطر الکی غصه خوردن یکی مثل تو هست
زندگی یعنی رضایت نه راضی کردن دیگران
خودت باش و توو خودت باش که آن هم عالمی دارد داش علی
این بود انشای من

حسرت میخورم, وقتی که, شما معنی این پست, و هدف از انتشار این مطلب را متوجه نشدید.
حسرت میخورم, وقتی که, شما آدم بودن را در داشتن مخاطب خاص میدانید.
حسرت میخورم, وقتی که, شما این پست را با دقت نخواندید.

حسرت میخورم, وقتی که, شما هم جمله ی آخر این پست را با دقت نخواندید.
وقتی که, فکر میکنید, من اجازه ی کپی به شما نمیدهم.
حسرت میخورم, وقتی که, قانون کپی رایت در کشور ما رعایت نمیشود. خخخ

سلام حسرت میخورم وقتی که نمیشه رانندگی کرد حسرت میخورم وقتی که نمیشه مخاطب خاص دید به طور واضح حسرت میخورم وقتی که نمیتونم عکس خودمو تشخیص بدهم از من میشنوی زیاد حسرت نخور چون گرسنهتر میشی به خدا منم تجربه ی زیاد حسرت خوردنو دارم اما نتیجه ای نداشته فقط مجبورم بلند بشم و بیخیال بشم و توکل کنم به یک محبوب مهربون تو هم این کارو انجام بده قول میدهم لذت ببری از زندگی شاد باشی

اولش که حرف دل همه بود رو میدونم, نوشتنش جالب انگیز ناکتر بود, دومش اگه رعایت نمیکردم که نمیپرسیدم که,, تازه اصلا حس میکنم نیازی به کپی نیست چون فعلا جایی ندارم پیستش کنم خخخ,
اینقدر هم حسرت نخورین چاق میشین از در نمیرین داخل

دیدگاهتان را بنویسید