بچه های خوب و دوست داشتنی محله سلام
خیلی وقته که اینجا پست نمیزنم شاید وقت نداشته باشم شایدم چیزی به ذهنم نرسید که بنویسم ولی اتفاقات خوب باعث شد که دوباره بنویسم.
سال قبل در چنین روزی پستی با عنوان شب سیاه نوشتم شب 16 تیر که خیلی برام دردناک بود خیلی از شما ها اونجا سعی کردید بهم روحیه بدید تا برگردم به مسیر اصلی زندگیم.
اونجا کامنتی از پریسا اومد که پر از حرفهای خوب بود و فقط یه جمله زیبا گفت بیا به هم قول بدیم که همه چیز را درست کنیم تا گذشته را فراموش کنیم و بتونی موفق باشیم من هم قول دادم. جمله پریسا اون قدر تاثیر پذیر بود که به خودم قول دادم که باید بلند شم و با قدرت حرکت کنم و خیلی خوشحال شدم که انگیزه به من دوباره برگشته. و با قدرت به سراغ تنها چیزی که منو میتونست موفق کنه یعنی درس رفتم و خدا را شکر در کمتر از چند ماه به موفقیت های زیاد رسیدم. و اما دیشب که سالگرد شب سیاه بود که این بار اسمشو شب خوشبختی و یا شب سفید میذارم خیلی بهم خوش گذشت.خواستم شما هم بدونید تا به این نتیجه برسید که ما میتونیم خودمون را خوشبخت کنیم اگه خودمون تلاش کنیم.
دیروز از ساعت 4 تا 7 بعد از ظهر دانشگاه داشتم درس دادم و با سرعت برق و باد با شکم گشنه به خونه آبجی که افطاری اونجا دعوت بودیم رفتم.
ساعت 8 رسیدم و به زمین و زمان بد و بی راه میگفتم و غر میزدم که کی میخواد اذان بگه تا این شکم بیچاره صاحب آب و نونی بشه.
وقتی اذان گفت مثل قحطی زده ها به جون غذاهای سفره افتادم که تازه متوجه شدم جز فیرنی و پنیر و خرما و سبزی چیزی تو سفره نیست افسوس خوردم گفتم نکنه دامادم ورشکست شده باشه و اینها را باید کمیته امداد ثبت نام کنیم. بالاخره یه چیزهایی خوردیم و دل ضعفی گرفتیم. آخه چون مهمونهای دیگه بودند نمیتونستم اعتراض کنم. بعد از مدتی که این شکم به من نفرین میکرد با غرغر کردنش برنج اومد سر سفره با مرغ و ماهی سفید.
به قدری خوشحال شدم که نمیتونستم ابراز نکنم.
بالاخره شکمم بعداز خوردن دوتا بشقاب برنج با ماهی و مرغ به من رضایت داد و تشکر کرد.
حدود ساعت 10 و نیم بود که دوستم و خانمش اومدن دنبالم چون از قبل با هم قرار گذاشتیم که بیرون بریم.
رفتیم سفره خونه شما که میدونید اونجا با قلیون و چایی و دلستر انگور چقدر خوش میگذره خخخخخخخ جاتون خالی.
بعدش رفتیم جیگرکی نفری یه سیخ جیگر زدیم و حدود ساعت 1 منو رسوندن خونه من هم گرفتم با آرامش خاطر خوابیدم صبح که برای نماز بیدار شدم بعد از نماز به خودم فکر کردم که من چقدر خوشبختم در حالی که سال قبل فکر میکردم که نمیتونم خوشبخت بشم. ولی با تلاش میشه خوشبخت و شاد شد. انشا الله تک تک شما بهترین ها را به دست بیارید و خوشبخت و خندان باشید.
به قول مجتبی لذت ببرید از زندگی .
۴۱ دیدگاه دربارهٔ «شب سفید و شیرین»
سلام پست قشنگ و امیدوار کننده ای گذاشتی خیلی متشکرم از خوشبختی شما همه ی ما خوشحالیم امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق و پیروز باشید در ضمن مدال یادت نره با سپاس
سلام ممنون مدال طلایت هم مبارک باشه
سلاااااااااااااااااام یاسر! خوبی آیا؟
ایشالا همیشه و همیشه شاد باشی و احساس خوشبختی کنی! تو هم برای خوشبختی هم نوع هات دعا کن! بهترین ها رو برات آرزو میکنم!
سلام فرشته مرسی تو خوبی؟ میگم باید تلاش کرد و مبارزه کرد تا موفق شد
سلام
موفق باشید آقای فرجی…عالیه…امید که همیشه به بهترین و قشنگترین آرزوهاتون برسین. حتما یک لیست از اهداف خوب برای خودتون تهیه کنین و بعد حسابی برای این اهداف و آرزوها برنامه ریزی کنین و براشون از جون و دل مایه بذارین امیدوارم باز هم موفقیتهای بیشتری بدست بیارین …در پناه حق
سلام بر شما ممنون از لطف شما
درود بر شما فقط میتونم بگم آفرین بر اراده شما
سلام سپاس از شما
آقا یاسر برادرم، کاه از خودت نبود، کاهدون که از خودت بود!!! دو روز دیگه با این شدت خوردن میترکی و خوشبختیت هم با خودت میترکه و جفتتون باهم میرید هوا….
آفرین که موفقی، آفرین که خوشبختی، آفرین که اهل گردشی،آفرین که اهل نمازی،نه آفرین که اهل قلیونی ، آفرین که وقتی زمین میخوری، باز پامیشی وایمیسی….آفرین داداش…آفرییین
سلام بر آبجی گلم ممنون از شما بالاخره باید ماهی و مرغ را خورد خخخخخ
سلام بالاخره نمیشه از مرغ و ماهی به راحتی گذشت
روز سفید منم امروز بود! که تنهایی با عصا اومدم خونه! خعععععععععععععععلی کیف کردم به خدا! خیلی روز به یاد موندنی و شیرینی بود امروز!
آفرین فرشته…آفرین دختر…چقدر خوشحالم …باریک الله…همین طور نرم نرمک ادامه بده، تا همیشه ی زندگیت سفید شه…
خیلی به حرفای قشنگ و امید بخشت فکر کردم رهگذر جون! ایشالا از نزدیک ببینمت و روی ماهت رو بوسه بارون کنم فدات بشم الهی!
فرشته!!! چه خوووووب! دست راستت رو سر من خخخ!
ای جونم! الهی بگردمت عزیز دلم!
سلام.
جدی امید بخش بود. خیلی ممنون که شادیتون رو با ما قسمت کردید.
سلام بر شما امیدوارم شما هم با امید زندگی کنید
واقعا خوشبختی همین چیزای کوچیکه… همون تیکه کوچیک ماهی که یککم بیشتر از بقیه برشته شده… همون دوست بیناییه که فقط و فقط به عنوان دوست با من نابیناست و مثلا نیت بهشت رفتن نداره… خوشبختی همون دلضعفه دم افطاره که هیچ حسی جاشو نمیگیره…
سلام شاید
سلام اقا یاسر موفق باشید همیشه چی تدریس میکنین؟
سلام درسهای رشته حقوق
سلام
خوش به حالتون که این روزها حالتون خوبِ و امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه و از زندگیتون راضی باشید
من که اصلا این روزها از زندگیم راضی نیستم و همش داره توی زندگیم یه اتفاقاتی می افته که از زندگی خستهم میکنه
واسم دعا کنید توی این شبای عزیز
زینب جان…اندکی صبر سحر نزدیک است….
گاهی اوقات خسته میشیم ولی نباید نا امید شد چشم حتما دعاتون میکنم
درود! هیچ چیز بدتر از سیاهی و ناامیدی نیست و هیچ چیز بهتر از سفیدی و امیدواری نیست، مانند جگر سفید که به آن شوش میگویند و برای نفس کشیدن است، اگر شوش یا جگر سفید نباشد زندگی نیست!
سلام موافقم با شما
سلام سلام یاسر
امیدوارم که حالت خوب باشه خیلی خوشحالم که تونستی که به موفقیتها و خوشبختیهای توی زندگی برسی
به امید روزی که همه هم نوعانمون توی زندگیشون به اهدافی که میخان برسند
التماس دعا
سلام بر شما وقت بخیر انشا الله همتون موفق باشید
استاد ! نمیدونی چقدر خوشحالم کردی با این حرفت . . دمت گررررم یاسر
سلام رضا میسییییی
درود بر یاسر عزیزم. شادم از شادیت عزیزم. امیدوارم همواره دنیا و زندگی به کامت باشه. موفقتر از پیش باشی نازنین.
سلام عمو جون ممنون از شما
واقعا حس خوبی پیدا کردم, خوشحالم, خدا رو شکر, ایشالا همیشه دنیا بر وفق مرادتون بچرخه, راستی سلام
سلام ممنون همچنین بر شما
سلااام. چه خوبه که آدم همش حرفای مثبت شنیدن کنه خخخ یادمان باشد که خوشبختی فقط یک احساس قشنگی است که همه میتونن تو هر شرایطی حسش کنند. من امیدوارم که همیشه خوشبخت باشین. موفق باشین
سلام بله منطقی هست
سلام
منم از موفقیت شما خیلی تا بینهایت خوشحالم
راستی فرشته جون خیلی خوشحال شدم تبریک میگم تلاش کن
یه روز بهت میگم که من چقدر با خانواده مبارزه کردم برای تنها رفتن به این ور و اون ور
خیلی خوشحال شدم مباااااااارک
سلام میسی
سلام
آقای فرجی اگه ممکن هست ایمیلتون رو بهم بدید
ممنونم
سلام h.y.faraji@gmail.com