خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

صندلی داغ سیتا

به نام الله

اما میهمان گرامی این هفته :

سلام به سیتای عزیزم

هر صندلی داغ با این سوال شروع میشه که لطفاً یه بیوگرافی ساده از خودتون بگین تا دوستان به سراغ سوالات برن.
امیدوارم در صندلی داغ ما بسوزی ولی دلتون در زندگی هرگز نسوزه

۸۹ دیدگاه دربارهٔ «صندلی داغ سیتا»

سلام. به ترانه و سلام به هم محلیا
من سیتا هستم نیمه بینا، کارشناسی ارشد روانشناسی، تحصیلاتم رو در مدارس عادی گذروندم. عاشق تدریس هستم. هم اکنون هم در دانشگاه حق‌التدریس تدریس میکنم. دیگه چی بگم به خدا موندم خخخ به طبیعت خصوصا دریا و بارون خییییلی علاقه دارم.
کلی جا خوردم با دیدن این صندلی. خخخ
امممممما بگم که با اجازه دوستان برخی از سوالات خیلی شخصی از نظر خودم را جواب نخواهم داد. وچند روزی ممکن هستش دیر جواب دوستان رو بدم آخه ممکنه مرخصی باشم. و خونه نت ندارم.با سپاس

ثلام سیتا جون گیلاسی خانم شکلک عرض ادب
خب بذار ببینم اهل کجایی متولد چه ماه و سالی هستی قد و وزنت چقدره چه رنگی رو بیشتر دوست داری مانتویی هستی یا چادوری توی محله بیشتر با کی دوستی تو نمره دادن چقدری سخاوت داری ملاکت در دوستی ها بدترین صفتی که ازش بدت میاد و بهترین صفتی که خوشت میاد
و بنظرت بانو چه جوریهاست نظرت رو مشروح بگو

برات آرزوی موفقیت دارم

سلام بر بانوی نخودی جونمی. اهل شمال غرب ایرانم خخخخ متولد آذر ماهم ارجاع به جواب کامنت آقای نصرتی.۱۶۰ سانت و وزنم ۵۸کیلو.چادری‌ام. تو محله که همه رو دوست خودم میدونم اما باید دوستانم بیاند بگن که با من دوستن یا نه. اما بیشترین شناختم نسبت به باقی هم محلیا از تبسم جان، مدیر ارشد آقای خادمی، آقای سرمدی، عمو چشمه، و آقای حسینی دارم.
راستش خیییلی دوست دارم که منصفانه نمره بدم. امممما متاسفانه جو دانشگاه ایجاب میکنه که همش بهشون نمره کیلویی بدم حتی مسئولین هم میگند که کمکشون کنین چون هزینه میکنند. و غیره
ملاکهام که خیلی هستن اما یکی مهربانی، پایبند دوستی، خوش برخورد، رفیق شفیق خواهری دلسوز، با گذشت، و غیره.
بهترین گذشت، و صداقت. بدترین دورویی که حتی شنیدم که هنوز مجازاتش هم مشخص نشده.
بانو که یک بانوی واقعا دوست داشتنی با اراده و محکم هستش. وکیلی مستبد و مسئولیت پذیر فکر کنم که کافی باشه آخه انرژیم تهید خخخ
منم برات آرزوی خوشبختی دارم انشاالله که موفق باشی خانم وکیل شکلک سپاس.

سلام بر بانو جان یادم رفته بود بگم که چه رنگی رو دوست دارم. من اصولا تمام رنگها رو تو جای خودشون دوست دارم. آبی دریا و آسمون، سبزی بهار، سیاهی ابرهای آسمان، رنگارنگی گلها، گیلاسی گیلاس و بنفشی انگور و غیره رو واقعا دوست دارم.

سلام بر شش پنج تا خخخ.
همچنین درود بر ترانه.
خب من جهت عرض ادب و احترام به شما دوستان خوب خدمت رسیدم و فعلا که سوالی به ذهنم نمیرسه.
با توجه به این که در مورد پرسشها هم محدود شدیم که دیگه نمیدونم چی بپرسم.
حالا اگه یادم افتاد برمیگردم.
پس فعلا باااای.

سیتا جون سلام .
من معمولا سعی میکنم که در صندلی داغوله شرکت نکنم .
ولی اومدم بهت بگم فک نکن که مسولا میگن نمره بدید بخاطر هزینه ای که کردن. نه بابا !
الان از مقطع ابتدایی باب شده که نمره بدید تا بچه ها به عرش دانش برسن .
واقعا دلم ازین وضعیت خیلی شکن در شکنه خخخ
خب بی خیال . من اصالتا کردم . نمیدونم تو کجای شمال غربی ؟؟؟
ولی کوه های زاگرس واقعا پر صلابت و زیبا هستن .
اسم انتخابیت یعنی چلتا خخخ سیتا یعنی چی ؟؟ بابا این اسمارو بزارید کنار بیایید خودم انواع اسمای شیک و فانتزیو
تو توبرم دارم هههه

سلاااام بر رعععد بزرگ، و ببین خانومی محله خخخ سیتا نامی هست که از دوره دانش آموزی تو سریال مسافری از هند تو ذهنم مونده که خییییلی وقتا با اون شخصیت اشک میریختم و ی وقتایی هم باهاش لبخند در میکردم.
راستی رعد بزرگ بارانی برقی جان خخخ چند تا اسم رو در کن بیاد تا شاید پسندیدم خخخخ هم شیک باشه هم فانتزی ههه

سلام مجدد. رعععد جان منم از این باب بی باب خوشم نمیآد و دلم هم خوشش نداره. اما هعی هعی چه میشه گفت. آخه. ما که اون همه خوندیم شدیم به قول خیلیها این. حالا اونا قراره بشن کی، و چی،
راستی به قول احسان علیخانی آدم باید یک دوست کُرد برای روز مبادا داشته باشه پس بسم الله خخخخ

سلام استاد میگم اسم واقعیت چی هست عزیزم حالا چرا سیتا فکر کنم دوست نداری بگی کدوم استان هستی اما بگو چون من بیسوادم نمیدونم شمال غرب کجا هست خخخ خخخ شکلک قلابی بودن مدرکم من عاشق آضریا هستم خیلی صبورن و درونگرا خودم متاسفانه برونگرا هستم اصلا این موضوعو دوست ندارم خخخخ یک تفاهم کوچیک داریم من و تو اونم تو دوست داشتن قرمه سبزی زیاااااد دوست دارم فعلا برم سعی میکنم صندلی رو داغ کنم خدا به روی کسی نیاره

سه لام سه لام سلام. بر مهدیه جون خوبی شکلک نگاه دوستانه همراه با خنده برآ خاطر یادآوری اون پستت خخخ من بگم که اصلا نه صبرم زیاد هستش آخه کمی عجولم، بعضی وقتا حتی به ۶ ماهه بودنم هم شک میره خخخ برونگرا هم هستم اصلا نمیتونم جایی باشم با یک جماعت دوست نشم خخخ تازه گلم من نفهمیدم منو دوست دارین شکلک مغرور شدن خخخ یا قرمه سبزی رو شکلک حسادت به قرمه سبزی،
راستی من انواع کباب ها رو هم دوست دارم. قرار هم هست بعد اینکه بریونی ما رو طلبید و مهمان مدیر مجتبی شدم بریونی رو هم دوست داشته باشم. خخخخ برات آرزوی موفقیت روز افزون رو دارم دوستی که تا الان چندتایی باهام تفاهم داشتین خخخ

سلام به سیتا! خب یه تخفیف به مناسبت روز تولدم بهت میدم، تعداد کامنتای صندلی داغ من با توجه به پاسخهای خودم ۵۱. الآن میرم دوباره بهش سر میزنم اگه بیشتر بود که تو راست میگی! اما اگه تغییری نکرده بود برمیگردم و اون سختگیری که قبلا وعدشو داده بودم رو برات اعمال میکنم.

خب اعتراف میکنم که حق با خود خود خود سیتا بود! و تعداد کامنتای صندلی من شصتتا بود. بنابر این سیتا میشه صندلیتو بهم بدی که ببرم چندتا کوچه پایینتر بذارمشو بشینم روش و به سؤالاتت جواب بدم؟
شکلک کشیدن صندلی از زیر سیتا، شکلک رفتن به سمت چندتا کوچه پایینتر. …………………

آی آی از دست شما آقایون اصلا چشم دیدن راحتی خانمها رو ندارین آخه کلی پیاده دوان دوان اومده بودم شکلک نفس نفس زدن خخخ حالا صندلی که ندارم
آی ترانه خانومی کجایی که سیتا الان رو موکت نشسته داره میکامنته
ای آقای مجری مگر دستم بهت نرسه خخخ تازه مواظب باش وقتی رو صندلی میشینی آخه پایش رو مورچه های محله مجتبی ی کمی دست کاریش کردن خخخ بعدش میخوری زمین میگی سیتا نفرینم کردآهه
برو الانم ببینم چه میشه با این بی صندلی بودن انجام بدم.

سلام به سیتای عزیز
۱ بهترین خاطره از دوران تحصیل
۲ خنده دارترین خاطره از دوران مدرسه
۳ چقدر دانشجوهاتون رو دوست دارین؟ چون بنظر من وقتی با عشق و علاقه به پیشرفت بچه ها درس میدم خوشحال ترم اما خسته تر!
۴ کتاب مورد علاقه ی شما
۵ بهترین خبری که تا حالا شنیدین
۶ زندگی در کویر بهتره یا جنگل؟ چرا
۷ آیا گل و گیاه هم پرورش میدین یا مثل من هر گلدونی تهیه میکنین یهو خشک میشه میره اون دنیا
۸ فرق دانشجوهای خودتون با دوران دانشجویی خودتون
۹ اگه خسته و گرسنه برسین خونه و متوجه بشین نهار قورمه سبزی دارین اما جا نیوفتاده و فقط بوی قورمه سبزی میده و ۲ ساعت مونده تا درست بشه چقدر خشمگین میشین
دیگه بسه… همیشه شاد باشید

سلام بر مادر بزرگوار و گرامی عزیز. شکلک ارادت و دست بوسی سیتا و شکلک تقدیر از حضورتون که کلی صندلی سردم را گرم کردین.
. ۱ بهترین خاطره روز دفاع از پایان نامه ارشدم بود که حال عجیبی داشتم. هم استرس جلسه رو داشتم. و هم خوشحال از اینکه این خان رو هم پشت سر میگذارم. و جاتون خالی کلی دوستانم جمع بودند کلی هم گل هدیه گرفتم، خخخ منم که عشق گل، حسابی خوش گذشت. شکلک یک سبد گل هدیه به نگاه مهربونتون
۲ یکیش که الان به ذهنم میرسه رو میارم. کسری تو دانشگاه کلاس داشتیم. یکی از مریخی ها یک کلاغ گرفته گذاشته بود تو کوله اش آورده بود کلاس، خخخ وسط کلاس که کلاغ طفلکی حوصله اش سر میرفت یک قار قاری میکرد ما هم میزدیم زیر خنده. استاد بیخبر که می انگاشت صدای کلاغ از بیرون است. تعجب میکرد که ما چرا میخندیم و همش میگفت که صدای کلاغ که خنده نداره. حالش گرفته بود خخخ تازه کلاغ نازنین برخی اوقات با کوله ی نیم متری بالا پایین میپرید، آخرش که حسابی حوصله اش سر رفت. مریخی مجبور شد که با کلاغ به بیرون بروند. حالا طفلک استاد تازه ۲هزاریش افتاد که جریان از چه قرار بوده. خودش هم زد زیر خنده. شاید خواست خیلی هم ضایع نشه به قول دوستان همکلاسی.
۳ راستش همشون رو دوست دارم. آخه بعضی وقتا یادم میره من الان تو کلاس مدرسم یا الان تو دانشگاهم و دارم تحصیل میکنم. اما با اینکه از کسانی که با تفاوت به دانشجوها نگاه کنن خوشم نمیآد با این وجود خواه یا ناخواه عاشق دانشجوهای درس خونم هستم که متاسفانه تعدادشون خییییلی کمه، ولی خداییش وقتی خسته از سر کار میخوام برم دانشگاه فقط فقط به عشق همین عده اندک انرژی میگیرم. راستی مادر جونمی من هنوز استاد بچه هستم خخخ
۴ راستش کتاب متاب اگه علمی باشه عاشق روانشناسی رشد دوران کودکی، و اگه غیر علمی باشه از کتاب رمان همسر آتش که به نوعی قضیه کتاب رو خودم هم درک کردم رو دوست داشتم. و رمانهای میم مودب پور رو هم که همشون تقریبا تو ی سبک نوشته شده بودن رو خوشم می اومد. یاسمین، پریچهر، یلدا و یکیش که یادم نمیآد رو دیدم. کتاب کویر دکتر شریعتی رو هم دوست دارم. و نوشته ها و جملات شکسپیر را هم میدوستم.
۵ راستش بدون فکریدن بگم، اونی که همین نزدیکی ها اتفاق افتاده و یادم هست. همین بود که تو دانشگاه بعد مصاحبه زنگم زدن و دعوت به تدریسم کردن. خوشحال شدم آخه من از مصاحبه چندان دل خوشی نداشتم بعد پیش دانشگاهی تربیت معلم قبول شدم امممما به خاطر بیناییم ردم کردند. حالا هم از اینکه این مساله ۲باره برام تکرار بشه ترس داشتم.
۶ خیییلی سخت هستش انتخاب بین این دو هر دو مشکلات و مواهبی برآ خودشون دارن، تو کویر وقتی شبها زیر سوسوی ستاره ها با خدا نجوا میکنی با هیچ چیزی قابل تعویض نیست. و اما جنگل که کلی درخت و موجودات دوست داشتنی داره و تازه مهمتر از همه سایه داره که من عشق سایه هستم تحمل گرما رو ندارم شکلک سوسولی تازه بگم که من از مار میترسم. خخخخ
۷ مادر جونمی اوه اوه گل و گیاه، که عشقشم ولی خودم پرورش نمیدم خواهرم چندتایی گلدون چند نوع گل و چند نوع کاکتوس داره تو خونمون که بیشتر وقتها بهشون آب میدم. و باهاشون تو دلم درد و دل میکنم.
۸ اصلا با هم قابل مقایسه نیستند! ما درس خون بودیم، و کلی از استادا میترسیدیم. جرات نمره خواستن رو نداشتیم. اممما این دانشجوها همش به این شبکه مبکه های اجتماعی درگیرند.فرصت درس خوندن ندارند. و درس خون نیستن. خخخ شاید هم بنده خداها انگیزه درس خوندن رو ندارند.
۹ راستش اصلا خشمگین بیرونی نمیشم تو اینجور مواقع آخه مادرم گناه داره بنده خدا شاید وقت نکرده بوده زود بره سراغ آشپزی، امممما تو دلم کلی ناراحت میشم. خخخخ و چون خسته هستم. میرم میخوابم آخه شکر خدا خوش خواب هم تشریف دارم خخخ
مادر بزرگوار واقعا سپاس از حضورتون. کلی با سوالهاتون خوشحال شدم. سلامت و پاینده باشین. لطفتون پایدار، ببخشید که جوابم دیر شد.

سلام. شکلک در گوشی گفتن نمیدونم امممما از این سایت قبلا ها خیییلی خوشم لبریز میشد. راستش به سایتهای زیادی سر نمیزنم آخه چندان وقتشو ندارم هر وقت هم که میآم خاک محله مجتبی دامنگیرم میکنه. بیشتر سایت علمی مجبوری غیر مجبوری میرم. امممما بیشتر سایتی رو دوست دارم که نیازهام رو در همون لحظه برآورده کنن یعنی دنبال یک مطلبی میگردم رو داشته باشه. هر چند که این محله استثنا هستش چون دوستان هستن. ولی نی نی وبلاگ رو دوست دارم میرم تو وب نی نی های کوچولو کلی با دیدن عکسهای نانازیشون خوشحال میشم .

آقای ضیایی فر سلام علیکم. بله چند باری آمدم. بیشترش هم با دانشگاه اومدم.
راستش همه استانها رو دوست دارم آخه هر کدوم زیبایی خاص خود و فرهنگهای دوست داشتنی‌ ای دارند.
اهل ورزش کمی، چون خیییلی وقت ندارم دوره راهنمایی شطرنج بینایی کار میکردم، اما بعد اینکه مدیر مدرسه بدون اینکه من اطلاع داشته باشم یکی دیگه رو که بینا بود مسابقات فرستاد،منم دیگه گذاشتمش کنار، چند وقت پیش با یکی داشتم بازی میکردم دیدم که اکثرا فراموشش کردم. خودم والیبال رو دوست داشتم اممما نشد که برم سراغش، دلیلشم معلومه. الانم بازی تیم ملی رو دنبال میکنم.

درود! در باره ی هر یک جمله ای بگو و بنویس برای هر یک یاد چی میفتی! ۱-گیلاس، آلبالو، توت فرنگی،گلاس،عدسی، حالا برای اینکه جزقاله بشی به صندلی داغ عدسی برو و کل سؤالاتش را کپی کن و اینجا بگذار و خودت به ترتیب جواب بده! با آنکه میدونم تو خسیس تر از این حرفهایی به اینجا اومدم و در صندلی داغ مغرور ترین بانوی محله شرکت کردم، خسیس خانم یه خط ایرانسل و یه بسته دویست مگ پنج هزار تومنی برای استاد غلابی دانشگاه چه ارزشی داره که فقط از امکانات دانشگاه استفاده میکنی؟! حالا بجای جواب دادن چند ساعت گریه کن و از مدیر خواهش کن تا با پتکش بکوبه روی این کامنت و خیال همه را از شر من راحت کنه!

سلام آقای عدسی خان خوبین به خدا باور کنین که داشتم میگفتم که چرا از شما تو این صندلی خبری نیست،!
دلمون واست تنگ شده بودآ خب حالا برم سراغ سوالات شما شکلک با ناز روی صندلی چرخیدن.خخخخ
گیلاس، میوه مورد علاقه من،
آلبالو میوه‌ای ریز که مرباش رو دوست دارم، اما با دیدنش یاد شربت سرما خوردگی میافتم.خخخخ
توت فرنگی میوه خوشمزه، حالا در مجموع این میوه ها صفتهایی بودند که عدسی و بانوی نخودی محله و یلدای غیبت کرده، رفته، به سیتای محله نسبت میدادند. خخخخ شکلک میوه خوشمزه در حال چشمک زدن.
امممممما باور کن که من اون قدرآ که اغراق کردین مغرور نیستم. شکلک معصومیت، راستش من بسته نت نداشتنم دلیلش اصلا اصلا خساست نیست. فقط من با گوشی نت نمیرم. تازه با گوشی خواهرم که بسته نت داره میآم محله اصلا سرعت نداره، منم تو خونه خیلی وقتم آزاد نیست. باور کنین اتفاقا دست و دل باز هم هستم. برخی از دوستان هم میگن ول خرجی هم دارم. چون عشق لباس و خوردنیهای خوشمزه، و چیزهای دکوری و فانتزی هستم.
راستی من اصلا نمیتونم که اون همه سوالات پست شما رو جواب بدم خخخ شکلک ترس همراه تعجب،
تازه من نه تنها گریه نکردم با دیدن حضورتون تو این صندلی کلی خوشحال هم شدم. شکلک بالا پایین پریدن.خخخخ
بعدشم اگه میشد از مدیر میخواستم که این کامنت شما رو توی تابلو نوشته سر در محله آویزان کنن. خخخخ

سلام عزیزم خوشحالم اگه در دمای بسیار در حال سوختنی!البته فقط سوختنی از جنس صندلی ما!و اما سوالات من :
۱-بزرگترین درسی که در زندگیت گرفتی چی بوده؟

۲-. فصل مورد علاقه؟ غذای مورد علاقه؟ حیوان مورد علاقه؟ رنگ مورد علاقه؟ درس مورد علاقه؟
سبک موسیقی مورد علاقت چی هست؟
۳-.چهار تا صفت که همه تو رو با اون صفت ها می شناسن؟

۴-آخرین مطلبی که خوندی؟ نویسنده مورد علاقه ات کیه؟ .

۵-.به dance علاقه مندی!؟ چه سبک و چرا!؟

۶. اگه ۵ روز قرار باشه تنها باشی کجا رو واسه تنها بودن تو این ۵ روز انتخاب میکنی ؟ چرا؟

۷. سه تا “چــــرا” که توی زندگیت وجود داره و هنوز جوابی براشون پیدا نکردی؟زندگی تا کی؟ بدترین روز زندگیت؟ بهترین روز زندگیت؟

۸. چقدر شخصیت واقعیت به شخصیتی که اینجا داری نزدیک

۹.چه فیلم هایی رو نگاه میکنی!(چه سبکی خوشت میاد؟)
آخرین فیلم که خیلی حال کردی باهاش چی بوده!؟

۱۰.روزهات رو معمولا چجور میگذرونی؟بزرگترین شانسی که تو زندگیت آوردی چی بوده!بزرگ ترین بد شانسی چه طور!؟خوشبختی رو توی چی میبینی!یک جمله زیبا بگو!

۱۱. توی زندگیت خواستی به چی برسی!؟.آدم هنر مندی هستی!؟ چه هنر هایی داری!؟

سلاااآآآآااام بر ترانه خانومی جان راستش با کولر گازی که مدیران محله اینجا گذاشتنش اصلا هم حس گرما نمیکنم. و سوالات هم که زیاد نبود، فقط الان تو این چند روز بدجور سر کارم کار دارم وقت نمیکنم که به موقع جواب دوستان رو بیام بدم و شرمنده اونا میشم. اما خودمونیم بد جوری با حیزم آمدی سر وقتم خخخخ
۱. بزرگترین درس زندگیم این بود که دریافتم، که کسی هست که اگر بخواهد میشود، و اگر نه نمیشود. غذای مورد علاقه، رنگ مورد علاقه، که تو کامنتای بالا جواب دادم، خخخ اما درس مورد علاقه، آب و هواشناسی.که فکر میکنم با گذراندنش آدم بیشتر به قدرت خداوندی پی میبره.
فصل مورد علاقه، پاییز چون فصل رویایی هستش. هر چند که سایر فصلها رو دوست دارم. بها رو به خاطر گلهای رنگارنگش و تابستان رو به خاطر میوه های متنوعش، زمستان رو به خاطر برفش، اما بیشتر پاییز رو دوست دارم.
حیوان مورد علاقه‌ ام اسب به خاطر اسالت و نجابتش، خروس رو به خاطر غرورش، بره رو به خاطر لطافتش،
۲ راستش من از موسیقی بی کلام خوشم میآد. اممما پاپ رو بیشتر از سنتی ترجیع میدم. هر چند بسته به شرایط روحی عاطفی خودم در آن موقعیت خواهان سبک موسیقی خاصی میشم. امیدوارم منظورت همین بوده باشه که بیشتر از این رو نابلدم. خخخخ راستی ۳تار و گیتار و صدتار رو هم همشونو دوست دارم هیچ کدوم رو هم بلد نیستم. متاسفانه خخخ
۳ مهربان، پیگیر، با اراده و پشتکار بالا، کمی عجول، زودرنج، کمی مغرور، خودخواه
۴ کتاب دعاهای تنهایی برای یک زندگی آرام، همون که قسمتی از مطالبش رو تو کامنت پست هر چه میخواهد دل تنگت بگو. نوشتم. نویسنده مورد علاقه ی علاقه هم ندارم. کمی نوشته های دکتر شریعتی رو میپسندم.
۵ اوه اوه خدای من، به dance علاقه دارم اما خب بلد نیستمآههه نِهی نِهی، راستش سبکاشو بلد نیستم. خخخ که بگم کدومشو. شکلک سر به زیر انداختن، دوره دانشجویی همه دوستام داوطلب بودند که بهم یاد بدند که همش امروز، فردا کردیم شد الان و نشد خخخ
۶ مسافرت به یک جایی که فقط یک ساحل جنگلی کنار دریا باشه. و بشینم غروب رو نگاه کنم. و صدای دریا رو بشنوم.
۷ چرا من مشکل بینایی دارم؟ چرا من نمیتونم خلبان بشم؟ چرا من نمیتونم پلیس باشم؟ چرا من نمیشه با یک بینا ازدواج کنم. هر چند خواستگار بینا هم داشتم ولی خانواده محترمشون نِهی نِهی
زندگی تا جایی که عشق و امیدم به زندگی باقیست.
بدترین روز زندگیم. روزی بود که اولین برگ سبز زندگیم به عنوان اولین برگ پاییزی اون سال از درخت زندگیم بر زمین افتاد، هر چند که اون سال هم سیتا از اینکه از ریزش برگ درختان دلگیر بود اما چه غریبانه با دستان غبارآلود، چشمانی گریان، دلی سوزان وداعی ابدی کردی سیتا! شکلک اندوه سیتا.
بهترین روز زندگیم روزی بود که خبر قبولی در آزمون استخدامی رو شنیدم. هر چند که تا امروز هم به نتیجه نرسید.
۸ راستش به نظر خودم خییییلی نزدیک به هم هستن. حالا باید نظر دیگران رو که بعدا منو دیدن ازشون در این مورد پرسید. خخخ
۹ بیشتر فیلمهای کره‌‌ ای رو الانا دوست دارم. قبلا هم هندی دوست داشتم. خخخخ هر چند الان زیاد فیلم نمیبینم. فیلم چه،
۱۰ من اصولا خودم رو بد شانس نمیدونم. بزرگترین شانسم رو ادامه تحصیلم میدونم. بدشانسی هم به ذهنم نمیآد متاسفانه شکلک اکویستان
خوشبختی رو تو داشتن آرامش در زندگی میدونم. جمله زیبا هم اون چیزی که الان به ذهنم میرسه: حسادت میکنم گاهی… به آرامش سنگ… چقدر خیالش آسوده است… چقدر تحمل سکوتش طولانیست …
خواستم به آرامش واقعی برسم. و خوشبخت باشم. اما حاصلش همونی نبود که آرمان من بود ولی شکر خدا بد نبود.
اوه اوه نه هنرمند نه نمیدونم.
راستی ببخشید حال چک کردن شماره سوال جواب ها رو ندارم اگه پس و پیش شد ببخشید. راستی اوقات هر روزم هم خودش جاری هست. و معمولی سپری میشه. خخخخ راستی ترانه واقعا سوختم خخخخخ این همه سوال ! شکلک طفلک سیتایی

با سلام ثبتنام شما در صندلی داغ در صندلی داغ سیتا انجام شد. مدیریت محترم صندلی داغ محله، خخخ
آقای ضیایی فر انشاالله بری یعنی بیای بشیینی رو این صندلی که به قول رعد بزرگوار آرزو به دل نمونین.خخخخ

خب سلام به سیتا، اومدم با دوتا سؤال صندلی داغ کن!
خب عنوان این پست صندلی داغ! اما تو به قول خودت اینقدر شکلک با ناز رو صندلی نشستنو با ناز رو صندلی جا به جا شدن درآوردی که الآن با محاسبه ی کولر گازی محل دیگه صندلیت داره سرد میشه! همینطوری پیش بریم احتمالا میخای سفارش بدی که برن واست کاپشنتو بیارن تا بپوشی! بنا بر این من دست به کار میشم که تا قبل از اینکه دستور بدیو کاپشنت برسه صندلیت گرم بشه!
دلیل عدم استفاده از نام حقیقی توسط افراد در فضاهای مجازی؟ به خصوص برای خودت!.
چهقدر با دانشجوهات حس رفاقت میکنی؟!
با توجه به علاقت به والیبال: حرکت پایپ رو با رسم شکل توضیح دهید؟ همچنین علت فاصله ی ۱۰ دقیقه ای بین ست دوم و سوم هر دو بازی هفته ی گذشته ی ایران و آمریکا رو بگو!
با توجه به علاقت به خرید لباس و آنچه که از لباس واسه خودت فراهم کردی، مناسبترین لباس تابستانی و زمستانی برای حضور در جامعه چیه؟ نظر شخصی و صلیقه ی خودت هم ذکر شود.
شاعر این بیت شعر: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز، پاسخ به طنز داده شود.
خطوط قرمز سیتا کجاست؟
فعلا تا همینجا رو داشته باش تا بعد ببینیم چی میشه.

خب حالا نوبت پاسخ به این کامنت
۱ سلام، راستش من ابتدا با نامی که دوستانم در عالم واقعیت منو با اون نام صدا میزدند آمدم محله اما سر کله یکی که نامش همنام نام من بود اومد و منم رفتم ثبت احوال محله ی نامی رو انتخاب کردم که کسی تو این محله به اون نام نباشه، که سیتا تک ستاره محله باااشه شکلک شوخی، فقط همین، و چه فرقی داره من نامم چی باشه مهم افکار انسانهاست که پنهان نمیمونه.
۲ قبلا هم تو کامنت دوستان جواب دادم، اما لو رفتی که همه کامنت ها رو نخوندین.اما بازم میگم که من از دانشجوهای درس خونم راضی هستم، و خیلی خوشحال میشم به من نزدیک بشند و واقعا از دوستیشون استقبال میکنم.
بیشتر وقتا یادم میره که اونا دانشجوهای من هستن احساس میکنم که دوستان هم کلاسیم هستند، اما راستش از اون عده که زنگم میزنند ازم به هر بهانه نمره میان ترم میخواند دل خوشی ندارم.
راستش شیطونی میگه برم ی عکس واقعی بیارم پیوصت این کامنتم کنم هههه اما نه بابا عجله دارم.
من بر عکس یک عده که از یک سری لباس فقط استقبال میکنن موافق تنوع هستم. لباسهای نخی مثل مانتو و روسری شال نخی برای تابستون.
و لباسهای گرم مثل پالتو و شال و کلاه برای زمستون خوبه، کلا فکر کنم خوشحالی که سر کاریم دیگه خخخ اما به هر حال مهمان این صندلی هستم و جواب سلام دوستان هم که واجب،
راستی من از کاپشن زیاد استقبال نمیکنم. بر عکس شما خخخ
۴ مرد نکونام نمیرد هرگز، اوه اوه من که طنزم چند وقتی هست فرستادمش تعمیر خخخ ترسم اینه که چیزی بنویسم دوستان خوش طنز خندشون بگیره. پس آقای مجری منو عفو کنین از پاسخ به این سوال، کاش بانو اینجا بود و اینو میآمد کمکم
تازه یادم رفت که قرار بود فقط دو تا جوا بدم، خخخ اون پایین هم منصرف این چندتای آخری شده بودین، پس مشکلی نیست آقای حقوقدان مجری، پاس میشم دیگه.

خب اولش واقعا قرار بود دوتا سؤال بپرسم و سؤالام هم همون دوتای اول بود، بعدش دیدم چه حالی میده که آدم همینطوری از خودش سؤال در وکنه! بنابر این کمی بیشتر شد. حالا اگه کسی از رفقای ویرایشگر حسو حال داشت بره اصلاحش کنه تا ممنونش شوم.

sسلام، از سیتا خانم معذرت میخوام که این کامنت را خصوصیش کردم. البته شما میتونید بخونید مشکلی نیست.
آقای آذر ماسوله سلام، من شماره شما را میخواستم. قرار بود با من تماس بگیرید.
این شماره منه.
۰۹۱۹۸۵۳۱۹۲۱ باز هم از سیتا خانم معذرت میخوام.جای دیگه نمیتونستم با آقای آذرماسوله ارتباط برقرار کنم.

سلام به آقا هادی عزیز، خانوم چراغی توضیحات لازم رو به من دادند در خصوص اون مورد و آمادگی جناب عالی، اما متاسفانه طراحیهای ما کمی دچار مشکل شده و تصمیمگیری به جناب دکتر قاسمی مدیریت محترم شبکه سپرده شده و انشالا در صورت نهایی شدن طرح، خودم باهاتون تماس میگیرم در غیر این صورت شماره ی خودمو در زیر براتون میذارم.
۰۹۳۵۴۲۹۵۸۰۵.

سلام بر عدسی خان محله، من شرمنده که نتونست شما رو قانع کنه، امممما چرا نیومدم اردو چون من واقعا نمیتونستم. آخه عروسی داشتیم. دقیقا یادمه که روز پدر بود. و جدا از این من نمیدونستم که شما زحمت ثبتنام منو هم کشیدین. به هر حال شرمنده. انشاالله قسمت بشه که با مریخی بیاییم. خخخخخ

سیتا! دوباره سلام. در مورد سؤال والیبال یه راهنماییت میکنم: اگر دقت کرده باشی تو بازی امشبم زمان استراحت بین دو ست دوم و سوم حدود ۱۰ دقیقه بود پس فرضیه ی استثنا بودن این موضوع تو ذهنت شکل نگیره چون این نیست.

خخخ بابا آقای آذر ماسوله به خدا رفتم سرچ زدم جوابشو گوگل خان نیاوردش خخخخ ولی به نظرم هدفشون اذیت ما بیننده ها باشه، چون من دقیقا تو وسط سته دوم و سوم دیشب خوابم برد. خخخ صبح اومدنی نتیجه رو از تو رادیو شنیدم خخخخ تازه دیشب وقتی صت ۲ رو باختیم حسابی ناراحت شدم.و گفتم دیگه تمام شد باختیم رفت. اما دمشون گرم. واقعا گل کاشتن.

خب دوست من! میبینم به سؤالات من که رسیدی در رفتی! تازه با توجه به جوابی که به کامنتهای قبلیم میدی میخام سؤالات بعدی رو بپرسم که صندلیت داغ داغ بشه!. زود بیا که واست نقشه ها دارم دوست خوبم!

خب خوب که میای! فکر کردم به جای اینکه دستور بدی اون مورد دیروزی رو برات بیارن سر صندلیت خودت رفتی پیداش کنی بعد بیای بشینی سر صندلی سردت!
نمیدونم چرا خوش میگذره سر صندلیت به چالش بکشمت! شهروزو امیر که دوستان قدیمی و صمیمی من هستندو سر صندلی اینقدر ازیت نکردم که تو رو دارم اذیت میکنم! تازه اسم اصلیتو هم پیدا کردم!… اما نمیگم از کجا و نمیگم که چی هست!.

راستی ترانه جونم، من بعد دیدن کامنت سوالهای شما چند صفتی که دوستانم منو با اون میشناسند رفتم به یک عده دوستان صمیمی خودم پیام فرستادم که منو با چه صفاتی میشناسین
کمی سر کارم گذاشتن اما در نهایت جدی گفتن که،
وفادار، با گذشت، دوست قابل اعتماد، مهربان، با معرفت، بشاش، خخخ عدسی! عاقل با ایمان، زرنگ، با اراده و پشتکار،
حالا منفیهاش خخخ گاهی اوقات زود ناراحت میشی ولی زود میبخشی و فراموش میکنی، (که این یک ویژگی زود بخشیدن و فراموش کردن بنظرم از بزرگترین الطاف الهی در حقم بوده)
حساسی، زود رنجی، کمی کنجکاو خلقتی، شم پلیسی تو کار خدا جونمی، خخخ
اینا نظرات دوستان بینام. در موردم بود که واقعا باهاشون دوستم. خیلی لحظات حتی در بیمارستان هم کنارم بودند.گواه صدق این کامنتم. هم خداست.
اما شما باور نکنین چون من واقعا این نیستم که اینها نظرات لطف دوستانمه.

خب جوابات نسبتا خوب بود، اما در مورد والیبال بهت بگم که فدراسیون جهانی والیبال به کشورهای میزبان مسابقات جهانی والیبال چه لیگ جهانی و چه غیره اجازه داده که بین دو ست دوم و سوم ده دقیقه زمان استراحت درخاست بدن که با پخش آگهیهای تبلیغاتی درآمدزایی کنند.
اتفاقا خوندم کاملم خوندم! نشون به این نشون که تو قرمه سبزی دوست داری منم دوست دارم!… .
البته راه داره که در مورد جوابایی که بهم دادی بازم سؤال بپرسم! مثلا تو از کجا میدونی که من ازش استقبال میکنم؟ و چندتا مورد دیگه که بیخیال! مگر اینکه خودت دوست داشته باشی جواب بدی.
سر کار چیه؟ من بلد نیستم کسی رو سر کار بذارم.

خب من تو کامنت صندلی داغتون از سوالای آقای مدیر شهروز فهمیدم. پس دیگه سوال نمیپرسین خخخخخ
خوشحالم که از جوابها راضی شدین.
خب پس راستی واجب شد یکسری قرمه سبزی بپزم بیارم تو رادیو
بابت پاسخ هم تیشکر

سلااااااااااااام! اول بگم که من عجیب اهل شوخی هستم، اما در جای خودش! خب آخه صندلی به جز منو تو کامنت دهنده نداره! خب ملت چه گناهی کردند که کلکل ما رو تحمل کنند! خب به این فکر نکرده بودی تا حالا؟! ولی از شوخی گذشته تو با توجه به تحصیلاتت اگه با این زبونی که داری صدای مناسبی هم داشته باشی میتونی به یکی مثل خانوم هماوندی خودمون تبدیل بشی! البته به جز این فاکتورا که گفتم باید اراده و تلاش و پشتکار مناسبی هم داشته باشی که فکر کنم داشته باشی.
فقط یکی به عنوان استعدادیاب باید استعدادتو کشف کنه!… حق رشت فراموش نشود! حالا نیای بپرسی حق رشت چی هست که در حال حاضر حسو حال توضیح دادنو ندارم.
راستی دوست داری دوباره صندلیتو ببرم چندتا کوچه پایینتر بشینم روش؟ فکر کنم این بار دیگه حسابی سؤال بپرسی، از اون سؤالا!.

سلاااااام بر اقای مجری، بله واقعا! امممما یادم میمونه منم به پست اونا نمیرم وکامنت نمیدم، خخخ شکلک بچگونه،
خانم هماوندی کی هستند، نمیشناسم. حالا دوست داشتین بگین حق رشت چیه؟ عجب بابا من که کلکلی نمیبینم
راستی شوخی بامزه ای هستش ولی چه استعداد یابی بهتر از شما، بسم الله،
ببرین اما ضمانتی نیست که حتما سوال بپرسم یا نه خخخ آخه این چند روز سرم شلوغه خواهرم هم امروز رفت دانشگاهش که تمرین مسابقات ورزشی دارند، تو خونه از نت گوشی اون دیروز ۴ساعت نشستم پای سیستم نتیجش شد این چند کامنت بالا، اصلا سرعت نداشت، هم از دعا خوندنم، و هم جزخوانی موندم

سلام. آقای ضیایی من در مورد کسانی که اصلا نمیشناسم به طور طبیعی هیچ نظری ندارم، شما رو هم نمیشناسم، پس بینظرم، اما امیدوارم که یک فرد موفقی باشین،
چرا دروغ ازدواج با یک بینا آرزوی مامانم هستش، منم بدم نمیآد، ولی باید حقیقتو پذیرفت که دیدگاه خانواده ها درباره ماها اصلا خوب نیست، من قبلا هم تو دانشگاه چند مورد بینا داشتم. که خداییش مریخی بدی هم نبودند، اما مادرشون …. هر چند پدر ماهی داشتند. ولی خب دیگه ….چه میشه گفت. …….
ازدواج درون گروهی که بحثش مفصل هستش. ولی اگه نظر من باشه چه ایرادی داره که درون گروهی باشه
مهم تفاهم و انسانیت دو طرفه، نه بینا و نابینایی

درود خب سوالهارو که همه پرسیدن حالا چندتا هم من بپرسم ۱ شعر مورد علاقتون لطفا همشو بنویسید و املای کلماتشم اشتباه بنویسید مثلا در تمام کلماتش فقط از حرف ص و تمام ت هارو با ط و تمام ز هارو با ظ بنویسید ۲ مدل گوشی؟ ۳ بدترین تنبیه بچه ۴ بهترین تشویق
سپاس

سلام، بر آقای علی جنتلمن خوبین، فعلا شعرو بذاریم برای وقتی که بتونم، مدل گوشی چی؟؟؟؟
بدترین تنبیه بچه! خدااایاااا تنبیه اونم بچه! من که به عنوان ی روانشناس اگه اگه اگه شاید قرار شد مادر بچه باشم، تنبیه رو تا جا داره بیخیال میشم و از برنامه کاریم حذف میکنم. ولی بدترین تنبیه این هست به نظرم به بچه بگی که دیگه مادرت نمیشم، آخه طفلک بچه همش نگران اون وقتی میشه که مادرش دیگه مادرش نخواهد بود،
۲ بهترین تشویق هم که بسته به سن بچه متفاوت هستش ولی تا یک دوره جایزه دادن جواب میده، اممما طولانی مدت اصلا خوب نیست،
برای تشویق میشه از بازیها و برنامه های مورد علاقه خود کودک هم استفاده کرد .

ببین سیتا! وقتی برنامه های ما رو دقیق پیگیری نمیکنی همین میشه! اگه زندگی ادامه داره و امید نشاط زندگی رو میشنیدی به صف طرفداران خانوم هماوندی میپیوستی. به هر حال خانوم هماوندی کارشناس و روانشناس و مددکار اجتماعی سازمان بهزیستی هستند که صدای خوبی دارند کاملا جذاب و گیرا و مناسب برای اجرا در رادیو با معلومات و مطالعات بالا.
بدین ترتیب باید متوجه شده باشی که دنبال چی میگردم! اگه خودتو در این حد میبینی و علاقه داری به اجرای رادیویی و اعتماد به نفس لازمو داری، خودت بسم الاه!.

آخی الهی اون وقتا من در غیبت به سر میبردم. و در محله نبودم وقتی آمدم که کار از کار گذشته بود، و برنامه به ثمر رسیده و تموم شده بود،
نه بابا من، من، من، خخخ
در اون حد که نمیدونم هستم یا ….، علاقه که با ملاقه میاد، ولی چه جالب میشه، سیتا از محله مستقیم میره رادیو یک دفعه دیدی از تلویزیون و نهایتا سر از آلمان درمیاره. خخخخ
عجب دختر زود باوری بودی سیتا! خودم خبر نداشتم،

سلااااااام به تبسم جونمی، جانم به قربانت حالا چرا این همه زود آمدی خخخ
به راستی که منم دلم برات تنگ شده بوداااا، راستی کلی بغض کرده بودم که سر کله خودت و آقای سرمدی این طرفا نبود، وکلی ناراحت بودم، اما خوب شد که اومدی خخخ
حالا وقت افطار یا سحر میآمدی که میشد ازتون پذیرایی کرد،خخخ
اما حعیف حعیف که ندونسته نابلد از اینجا سر درآوردی خخخ تازه محض اطلاع شما دوست عزیزم بگم که این دکراسیون محله برای خودش پست هم داره ههه

به به بح بح خوش آمدی، خوش آمدی، صفا آوردی، فدات بشم، که آمدی تصدیقم کنی یا انکارم، ولی حواست باشه که پیش داداشی رو سفیدم کنین،
تازه تبسم جان دیدی که این صندلی کم کم داشت میرفت به سمت چت دونی خخخخ

خب دخترمون خجالت کشید! آخی! الاهی!… ولی از اعضای محل بودند کسانی که به جمع همکاران ما پیوستند و در آینده هم به امید خدا تعداد این افراد کم نخواهد بود! به خصوص اینکه ما تو جامعه نابینایی باید تعداد افرادی که به این شکل به جامعه ی افراد بینا معرفی میشند رو زیاد کنیم.
بنابر این این موضوعو جدی گفتم! اگه واقعا از پسش بر میای، راه ارتباط با منو پیدا کن تا ببینم چند چندی!.
میگم که از کجا فهمیدم ولی نا کامل! فقط کد میدم! برید به پست دانلود دوازدهمین برنامه ی زندگی ادامه داره و پست برنامه های سیزدهم چهاردهم و پانزدهم زندگی ادامه داره.

اوه اوه من هم بودم پس، خخخخ
باشه بگم که راه و مدار ارتباط با شما رو هم خیلی وقت هستش دارم، شکلک بعله ما اینیم دیگه تازه همین همین بالا دیدم داشتین به پسر همسایه شماره میدادین، خخخ
راستی از ونوسی خود نمیترسین که راه ارتباط میپخشین، شکلک شوخی واقعی خخخ
راستی ی سوال تو صندلیم تا نرفتین بپرسم، بفرمایین بشینین،
خب حالا سوالم کی قراره اون خبر همون که تو تولدتون جدی جدی همه داشتند در گوشی و علنی میگفتند. رو بیارین محله

حالا خدا رحم کرده پسر همسایه بود! اگه دختر همسایه بود چیکار میکردی خانوم هراست؟؟؟!!!…
فعلا که موجود نیست! اما هروقت چنین موردی پیدا شد هم میاریمش محل و هم در مورد پخشو پلا کردن راههای ارتباطی تصمیمگیری میکنیم.
سؤال بعدی؟؟؟!!!… .

سلام و صبحتون آروم و به خوشی، خانوم حراست! خخخخخ ولی چه فرقی میکنه خب تا پسر همسایه شماره رو بشنوه، دختر همسایه دید، خخخخ
مگه صندلی داغ اشکان آقای آذر ماسوله هستش خخخخ که سوال بعدی بپرسمآهه ولی اگه سویال مویال داشتم میام میپرسم.

سیتا خانم سلام، اگر اشتباه نکنم شما یک فرد نیمه بینا هستید. من خانواده ای رو میشناسم که دختر آن خانواده نیمه بینا بود خواستگار نابینا هم داشت. اما خانواده او اصلاً راضی به این ازدواج نبودند و این ازدواج سر نگرفت. حالا میخواستم بدونم شما که یک فرد نیمه بینا هستید آیا حاضرید اگر یک نابینای خوب و با شخصیت پیدا بشه با این فرد ازدواج کنید؟

سلام، والا چی بگم هر کس یک نظری داره، آخه منم مادرمینا چندان خوش ندارن، اممما اگه نابینای خوب و اونم با شخصیت پیدا بشه، یکم درخواست تجدید نظر میکنیم. خخخخ
باور کنین ازدواج به اینا مربوط نمیشه، نمیدونم تو قوانین ازدواج ی چیزی هست که من که هیچ وقت نفهمیدمش!

سلام. راستش نظر نظر من این هست که هر دو راستای هم هستن، اگه خوب و درست از هر دو استفاده بشه،
ای بابا الان مدیریت با پتک میاد سراغ این پست. امممما دوست داشتم اگه بود اصول گرا میبودند. خخخخ این فقط فقط نظر من هستش همین. اما خود خدا و خود ایشون میدونن که حقیقت چی میبود.
ما که با احتمالات کار نداریم، در تلاشیم که با واقعیت ها پیش بریم.

سلام. من سیتا خانم هستم. باااااااور کنین. خب ولی تعجب نکنین. آخه یک بنده خدایی بهم میل زده گفته که شک داره من خانم باشم. و خواسته که ثابت کنم که خانم هستم نه آقا…. امممما آخه تو میل چطوری آخه آیاااااااا؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخخخ خخخخخخخخ خخخخخخخخخخخ خدایا من که از طرز نوشتنم تابلو هستش که یک خانم هستم نه آقاااااااا !

دیدگاهتان را بنویسید