خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نامه ی دنیا به زمین

سلام زمین.
حالت چه طوره؟
اگر تو هم میخوای حال منو بدونی، بدون که خوب نیستم. من، دنیا، دنیای بیکران، الان خوب نیستم و همش تقصیر توئه.
این نامه رو بهت نوشتم که بهت بگم ازت دلخورم بدجور.
من، دنیای به این بزرگی، با کلی کهکشان و منظومه و ستاره و سیاره، از پس همشون بر اومدم به جز تو.
تو، یه سیاره ی کوچیک در مقابل این همه بزرگی من، منو عاجز کردی از دست خودت.
تو، روی خاک خودت این همه موجود زنده داری. درخت، گل، بوته، علف، حیوانات و البته آدمیزاد.
این آخری بدجوری امونمو بریده.
من، دنیای بیکران، جهان گسترده، گیتی پهناور، از دست این موجود دوپا که تو پرورشش میدی، تو بزرگش میکنی، تو حمایتش میکنی به ستوه اومدم.
این آدمیزاد، منو کرده اسیر و برده ی خودش.
هرچی بد و بیراه میتونه بهم میگه. هر کاری که از نظرش درست باشه از تدبیر خودش بوده و هر بلایی سرش میاد میندازه گردن من. از نظر اون من بی ارزشم. ولی باز هم به خاطر من هر کاری میکنه.
آخه چرا من؟ من کِی گفتم همدیگه رو بکشن این آدما؟
من کِی گفتم به هم دروغ بگن؟
من کِی گفتم به خاطر خودشون دیگری رو تحقیر کنن؟
دلم از تو و آدمهات گرفته زمین.
حالم از دستت خوب نیست.
هیچ معلوم هست داری چی کار میکنی؟
معلوم هست روی خاک تو داره چی میگذره؟
من چرا باید مسئول گناهان ساکنان تو باشم؟
مگه تو مال همه ی آدمهایی که روی خاکت زندگی میکنن نیستی؟ پس به چه حقی به خودت اجازه دادی تا هرچی داری رو بدی به یه عده و بقیه هیچی نداشته باشن؟
تو برای گرسنگی آدمهات و کودکانت، برای بیپولی خیلی از آدمهات، برای همه ی ناملایمی هایی که داره روی خاکت اتفاق میفته مسئولی و موظفی به من جواب بدی.
پس ساکت نباش و به محض رسیدن این نامه به دستت، جوابمو برام بفرست.
بنویس من کجای قانونم نوشته بودم که میشه کشت، میشه دل شکست، میشه نامردی کرد، میشه خون ریخت و ظلم کرد، میشه یه کودک رو کتک زد، میشه خیلی کارهای دیگه کرد و آخرش هم همه رو انداخت گردن دنیا یعنی من بدبخت؟
بنویس پس تو چی کاره ای این وسط که ساکت موندی تا روی خاک تو هر کاری میخوان میکنن؟ وقتی خون میریزه روی خاکت چه حسی داری؟ وقتی قطره ی اشک یه کودک روی خاکت میفته چرا ساکتی پس؟
این پول چیه که بین آدمها راه افتاده هر کاری دلش میخواد میکنه، هر دستوری میخواد بهشون میده و اونها هم بدون چون و چرا اجرا میکنن؟
این پول چیه که به خاطرش، جنگ میشه، خونریزی میشه، دروغ گفته میشه، زندگیها سیاه میشه و تو هیچ به هیچ.
سرتو انداختی پایین و فقط عین فرفره دور خودت و خورشیدت میچرخی انگار خیلی کار بزرگی کردی.
تو سیاره ی نیم وجبی با اون آدمهایی که روی خاکت داری، من، دنیای به این بزرگی رو بردی زیر سؤال؟
مگه تو کی هستی؟
مگه آدمهات کی هستن؟
اگر اراده کنم تو یک ثانیه چنان منفجرت میکنم که انگار هیچوقت نبودی.
آدمهاتو چنان نابود میکنم که حتی خودشونم دیگه یادشون نیاد که یه زمانی بودن.
بادی که برات نامه ی من رو آورده، همونجا منتظر میمونه تا جواب نامه ی من رو بنویسی و بهم بدی.
تکلیف ما رو روشن کن.
بالاخره از پس این انسان برمیایی یا نه؟
نکنه تو هم همرنگ اونها شدی؟
به خاطر منافع خودت با آدمها همدست شدی؟
چی به تو میرسه از این که یه بچه از گرسنگی جون بده؟
چی به تو میرسه وقتی یه پدر جلوی بچه هاش میشکنه؟
چی به تو میرسه وقتی یه مادر زجر کشیدن بچه هاشو میبینه و مجبوره ساکت باشه؟
اینها جوابهایی هست که باید به من بدی.
جوابمو بده تا ببینم تو در چه حالی؟
من از این شرایط راضی نیستم.
من بی ارزش نیستم. من پوچ نیستم. من یه دنیا هستم. یه دنیای بزرگ.
اینو به آدمهات بگو که خوب یادشون بمونه. خوب یادشون بمونه که اگر عذاب میکشن، اگر اذیت میشن، اگر کشته میشن، اگر میشکنن، تقصیر همنوع خودشونه نه من.
من کارهای مهمتری دارم که این مسخره بازیها توش هیچی نیست.
جواب نامه ی منو بده به دست همین بادی که فرستادم پیشت.
منتظرم.
امضا، دنیا.

۴۴ دیدگاه دربارهٔ «نامه ی دنیا به زمین»

آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه….یه یک ساعتی رو رفتم مسجد امشب تا۴تا صفحه جوشن بخونم،بلکه خدا و فرشته هاش دورما بگیرن و برام هورا بکشن!!! از بس این مداحه بد خوند حالم گرفته شد، پاشدم اومدم خونه نشستم پای بینوایان ویکتور هوگو….
میگم آقا شهروز! کاش این متنه رو زودتر میذاشتی میدادم به این یارو، تا ملتا یوخده گریه مینداخت…مردیم از بس گریه نکردیم امشب!!!
راستی دیدی هی راه میریم میگیم: ای تف بر تو روزگار!!! ای تف تو روت دنیا؟!!! بیچاره دنیا، مظلوم دو عالم، دنیا….ای غریب مادر، دنیا…. وا أسفا…وا مصیبتا… خدا لعنت کنه دشمنانتا دنیا….ای جزی جیگر بیگیره این زمینی خیر ندیده!!! ای ننه ش به عزاش بیشینه، ای باباش داغشا ببینه!!!ای آکله بیگیره نکبتی….

سلام شهروز جان مطلب جالبی بود از نظر من باید یه نامه از قول زمین به آدما مینوشتی آخه این بینوا خودش یه تیکه از دنیاست که جیگرش از دست ما آدما شده مثل جگر زلیخا همه چی بهمون داده و ما با نفهمیها مون داریم همه ی اونها رو از خودمون و از زمین میگیریم برای دوزار پول بیشتر برای دوروز بیشتر زندگی کردن برای اینکه از خودمون بهتر رو نمیتونیم ببینیم برای اینکه بخل حرص و آز نمیزاره بفهمیم
ز چ رو آمده ام آمدنم بهره چ بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم

نامه ای از زمین به دنیا دنیا جون آخه من چه گناهی کردم که آدما این طوری هستن منم خودم بخشی از تو هستم تو هم خودت آفریده کس دیگه هستی پس چه طور ادعا کردی میتونی من را منفجر کنی و من را بترکونی آخه تقصیر من چیه که بعضی از آدما برخلاف نقابی که میزنن به من فخر میفروشن تا روی من راه برن و خودشون را برتر از دیگران میدونن تقصیر من چیه که این همه بلا سر همدیگه میارن بار آخرت باشه از این نامه پراکنی ها میکنی برو به اون بالایی شکایت کن امضا زمین هیچ کاره

سلام
یه جا گفته بودید این پول چیه؟
نه راستی واقعا این پول چیه؟ چی میگه؟
تمام روزگار آدما شده پول
روزگار آدما ریخته به هم واسه این پول
ای کاش نبود
ای کاش اختراع نمیشد
به خدا قسم پول بیشتر زندگیا رو ریخته به هم
حتی اگه زیاد هم باشه زندگی آدما رو به هم میریزه اختلافاتی که بین آدما هست بیشترش به خاطر همین پولِ
ممنون از پستتون

سلام زینب.
باور کن اون خیلی قبلترا، طرف میرفت بازار یه کیلو سیبزمینی میداد یه کیلو گندم میگرفت میومد خونه.
انقدر راحت بود! دیگه سر چیزی که بشه اسمشو ثروت گذاشت خونی ریخته نمیشد.
مرسی که هستی.
پیروز باشی.

سلام پریسیما.
آره.
عجب دنیای نامردیه! تف به این دنیا! مرده شور این دنیا رو ببرن! از این چیزا هممون هر روز میگیم.
خب این دنیای بدبخت چه گناهی کرده که ما بلد نیستیم آدموار زندگی کنیم؟
مرسی از حضورت.
موفق باشی.

سلام دنیا جونم. من زمینم. ذهنت رو با این افکار خسته نکن. به هیچ جوابی نمیرسی . فقط تبدیل میشی به یک دنیای عصبانی که پر از اضطراب و در جا میزنه . تا بوده همین بوده . تنها جوابی که میتونم بهت بدم اینکه بعضی از آدمهایی که توی بازوان من جا گرفتند و نقش خودشون رو پیدا کردند ,هر کاری از دستشون بر بیاد برای همنوعاشون و حفظ آرامش من انجام میدن. حتی اگه کارشون خیلی کوچیک باشه و از این راه به من امید میدند که بازم بچرخم. دنیا جونم تحمل کن و به همین اندکها دلخوش باش .با اون فکرها به جایی نمیرسی و فقط ذهن نازنینت خسته میشه و قلب پاکت نا آروم. بعضی سوالا هیچ جوابی ندارند. دنیا جونم بیا آشتی کنیم. جوابت رو گذاشتم تو یک پاکت از جنس گل سرخ .امضا زمین دلخوش به محبتها و تلاشهای حتی کم .

سلام دنیا
من زمینم…مادرِ تمام آدما من یک برنامه هایی برای این آدما دارم صبر کن متوجه میشی…چقدر میتونن منو اذیت کنن هر چی گندم سبز میشه برمی دارن نون می پزن میشه گوشت تنشون ! هر چی یونجه و جو باشه میدن به گوسفنده بخوره بعد اونو هم میخورن باز میشه گوشت تنشون دریغ از یک تشکر! هر چی مس و طلا و آهن وسط کویر و زیر کوه قایم کردم، پیدا کردن باهاش کارخونه و ماشین و اره برقی درست کردن اُفتادن به جون جنگلا…تمام جنگلا از بین رفت ! رفت که رفت… مهم این آدمان که تفریحشون بِراه باشه …تمام یوزپلنگا رو شکار کردن با پوستش عکس یادگاری می گیرن…هر چی نفت و گاز زیر اقیانوس قایم کرده بودم سوزوندن بر باد رفت …من دیگه هیچی برام نمونده همین چند تا جنگل و معدن رو هم می خوان بخورن نوش جونشون ! اما منم براشون برنامه دارم اگه بگم تو هم وحشت می کنی پس دنیا صبر کن اگه اینا همینطوری پیش برن ، برنامه های تخریبی منم یکی یکی اجرا میشن…نگران نباش…امضا زمین…شکلک زمین مهربون و پیر و فداکار با نگرانی داره آدما رو تماشا میکنه…شکلک زمین آه میکشه شکلک زمین رفته تو فکر، یاد دایناسورا اُفتاده …اونا هم مثل آدما همدیگه رو می خوردن…شکلک زمین ی فکر قشنگی میاد توی ذهنش …میگه اصلا انتقامو دوست ندارم شکلک زمین داره برای بچه هاش دعا می خونه و میگه …..

سلام دنیا!
تو عادلی که همه چیز را سر جایش قرار دادی. آنقدر دقیق عمل میکنی که اگر این آدمکها اشتباه کند، حماقت کند، خیانت کند، تاوانش را میبیند. کم کمش این است که آرامش ندارد. پس تنها راهی که میبیند این است که تو را نفرین کند یا سرزنش کند. یا بگوید دنیا وفا ندارد. معمولا کسانی تو را نفرین میکنند که ضعیفند و خواستههای پست و ناچیزی دارند. آنها نمیدانند که اینجا جای آدم شدن است. تو میخواهی آنها بهتر و بهتر بشوند و به کمال برسند به خاطر همین بر آنها سخت میگیری اما آنها میخواهند به خواستههای ناچیزشان برسند. و این خواستههای ناچیز قانعشان نمیکند. آنها دیگر میخواهند تو را قورت بدهند. نمیدانند که آمده اند که در تو زندگی کنند و بجنگند تا بزرگ شوند. تا آدم شوند تا به مقام انسانیت برسند.
از طرف انسانهای در حال انقراض

سلام به یکی از ما.
دقیقاً درسته.
ولی این هم نباید باشه که زجر بکشیم تا به کمال برسیم.
هر چیزی باید تعادل داشته باشه.
امکانات و رفاهی که وجود داره برای ما و متعلق به ما هست و ما حق داریم که ازشون استفاده کنیم. ولی نباید این استفاده به قیمت ضایع کردن حق دیگری باشه.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.

سلااام بر شهروز
عالی بود
کاش رو این کره ی خاکی همه با هم برابر بودن کاش یه جهانی داشتیم بی حد و مرز همه با هم بودیم ایرانی عرب بریتانیایی و…و…و…. … نبود همه زمینی بودیم کاش …..
کاش قدرت بی معنی بود کاش واژه ی ثروت و تهیدست وجود نداشت کاش همه از یه نوع بودیم
و دنیا چه زیبا میشد کاش . شهروز کاش … …
متأسفانه تو دل خیلی از ما انسان ها خیلی از این کاش ها لونه کرده کاش روزی برسه که هیچ دلی غمگین نباشه کاش روزی برسه که چشم هیچ انسانی محتاج دست کمکی نباشه
ممنونم از پست عزیزت
آهای جهان من چندم شدم خخخ

کاش دنیامون سیاه نبود …هعی !!!
یه جایی تو تبِ دستات !!
واسه اشکام محیا کن !!!
تو گوشم قصه ی عشقُ !!!
مثلِ لالایی نجوا کن …!!!
به قلبِ خسته و تنهام@
نه دوری تو نه نزدیکی
میخوام گریه کنم پیشت
رویِ شونت !تو تاریکی !!!
بیا امشب به خواب من
تویی شیرینترین رویام
میخوام آروم کنارِ تو
رها شم از غمِ دنیام.
چقدر هر شب
به یادِ تو
با این دلتنگی درگیرم
!تمومِ دلخوشیم اینه
یه روز دستاتو میگیرم …
نمیدونی چه با من کرد
شبایِ سردِ بیداری
هنوز منتظرت هستم
تو این روزایِ تکراری
بگو کی میشه وقتی که
تو پاک میکنی اشکامُ
یه جایِ زندگی آخر
!میسازم با تو فردامُ …

دیدگاهتان را بنویسید