خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کتاب صوتی برادرکشی. کتابخانه فاطمه زهرای شهرداری اصفهان

برادرکشی
. نیکوس کازانتزاکیس. ترجمه محمد ابراهیم محجوب. نشر الفبا. 1358. 263 صفحه.
أ‌. درباره کتاب و نویسنده
ب‌. «نه آرزوئی دارم، نه می‌ترسم. من آزادم»
این جملات اکنون سنگ نوشته های گور مردی است که پنجاه سال پیش درگذشت. متفکری که سالها در سرزمین خود مورد غضب حاکمان بود و کینه¬ای که بسیاری از مسیحیان از او و آثارش به دل داشتند، سر انجام باعث شد تا در هنگام مرگش در سال 1957 هیچ کدام از کلیساهای یونان او را نپذیرند و ناچار جسد او را به مورگ سرد خانه‌ای که مخصوص افراد گمنام است سپردند تا در کنار اجساد مجهول¬الهویه نگهداری شود. . سرانجام در زادگاه خود به خاک سپرده شد..
نیکوس کازانتزاکیس Kazantzakis در 1885 در کرت به دنیا آمد ودر گیر و دار طغیان خونین مردم کرت بر ضد حکومت عثمانیان به رشد رسید و خانواده‌اش یک چند به جزیره ناکسوس (NaXos) کوچید.
رمانهای کازانتزاکیس عبارتنداز:
«زوربای یونانی» (1946) «مسیح باز مصلوب» (1954) «آزادی و مرگ» (1957) گدای خدا (1962) «آخرین وسوسه مسیح» (1960) «گزارش به گرکو» (1965) از آثار ارزنده این نویسنده تواناست. با نوشتن کتاب‌های «مسیح بازمصلوب» یا «رنج‌های یونانی»، کلیسای کاتولیک و ارتدکس‌ها را به انتقاد گرفت. در سال ۱۹۵۴ میلادی کتاب «مسیح باز مصلوب» در لیست کتاب‌های ممنوعه قرار گرفت که این خود سبب معروفیت جهانی وی شد. در تاریخ ۲۸ ژوئن (۱۹۵۶) در وین جایزه بین‌المللی صلح را دریافت کرد.
***************
برادر کشی اثرنیکوس کازانتزاکیس
رمان برادر کشی را می توان یکی از بهترین نوشته های کازانتزاکیس نامید، گرچه همه نوشته های این نویسنده بزرگ یونانی ارزشمند و جذاب هستند. گویی قلم توانای کازانتزاکیس و محدوه داستان او تنها آبادی کاستلو در سرزمین یونان نیست بلکه کاستلو می تواند هر جای دیگری باشد جایی در افغانستان، لبنان، ایران، سودان … و براستی که داستان برادر کشی روایت ماجرایی است که در بسیاری سرزمین ها جریان یافته است و یا هنوز در جریان است. کازانتزاکیس تنها یک داستان نویس نیست بلکه متفکر و فیلسوفی است که آرمانهای انسان دوستانه او را در رمانهایش می توان جستجو کرد.
برادر کشی حکایت بچه هایی است که گرسنه هستند، زنانی که لباس عزا به تن دارند، آبادی هایی که در آتش می سوزند و لاشه هایی که در کوهستان می پوسند.
” نیکوس کازانتزاکیس ” در برادر کشی داستان سرزمینی را می آورد که دو پاره شده است، سرخ و سیاه. مردمانی که شهوت ازلی آدمیزاد به قتل نفس در درونشان موج می زند. هرکس بدون دلیل بدون آن که خود بداند نسبت به همسایه و دوست و برادرش نفرت می ورزد، بی آنکه خود بخواهد دو دسته شده است، سرخ و سیاه و به دست هر کدام تفنگی و نارنجکی داده اند تا یکدیگر را بکشند.
مردمانی که روحانیت، ارتش و مطبوعات آنها را وادار می سازند دوست، برادر و همسایه خود را بکشند و سرشان داد می زنند که تنها از این طریق است که دین و وطن نجات خواهد یافت !! جنایت این کهن ترین نیاز بشر معنای مرموزی به خود گرفته و برادر به شکار برادر می پردازد.
برادر کشی حکایت مادرانی است که فرزندان آنها به جنگ رفته اند، بعضی از آنها در دره می جنگند و بقیه در کوه ها، مادرانی که هر کدام فرزندی را از دست داده اند، نعش بعضی از آنها را در پرچم های سیاه پیچیده اند و نعش بعضی دیگر را در پرچمی به رنگ سرخ.
در چنین سرزمینی که به مصیبت، نفرت، انتقام و برادرکشی گرفتار گردیده است، تنها یک مرد است که گرفتار این فریب نشده است و با دست خالی و بی سلاح در میانه میدان آغوش گشوده … او پدر ” یارانوس” Yaranos کشیش آبادی است آیا او در میان این کارزار جانب کدام را خواهد گرفت ؟ سرخ ها در کوهستان می خواهند نان و عدالت بیاورند تا در جهان گرسنه و ظلم نباشد و در جانب دیگر سیاه ها دم از وطن و مذهب و عزت و آبرو می زنند.
نیکوس کازانتزاکیس در جایی گفته است : هیچ کجا از آ سمان به ما نزدیک تر نیست، زمین زیر پای ماست و ما روی آن راه می رویم، اما آسمان در درون خود ماست. او در برادر کشی از خدایی می گوید که ندا میدهد : ” کشیش پیر شرم نمی کنی؟ چرا از من راهنمایی می خواهی ؟ تو آزادی، من تو را آزاد آفریده ام پس چرا باز هم به من می چسبی؟ دست از این عجز و لابه ات بردار. بلند شو پدر روحانی، خودت مسئولیت را قبول کن و از هیچکس هم نصیحت مخواه. مگر تو آزاد نیستی؟ خودت تصمیم بگیر ! ” و پدر سر انجام تصمیم می گیرد…
برادر کشی را مترجم فارسی آن ” محمد ابراهیم محجوب ” به مجاهد نستوه” آیت الله طالقانی ” تقدیم کرده بیست فصل دارد همه فصل های آن می تواند جذاب باشد.
سرتاسر داستان تلاش پیرمردی را شاهدیم که در میانه ی میدان کارزار فریاد میزند : فرزندان من، به حرف آنهایی که می گویند بکشید گوش ندهید. سرتان را بالا نگه دارید و فریاد بزنید : نه ما نمی کشیم !
اما فرماندهان می گویند بکشید. فرماندهانی که گمان می کنند چون تفنگ بدوش می کشندعدالت هم به دوش می کشند.
گروهبان می گوید : ولی تا کی فرمانده؟ من نمی دانم روس ها و چینی ها و افریقایی ها چکار می کنند، اما ما تعدادمان خیلی کم است.پاک از بین میرویم …. و فرمانده جواب می دهد : یک سرباز وظیفه اش اینست که بکشد و چون و چرا هم نکند !!
کتاب برادر کشی در تاریخ 1358 توسط محمد ابراهیم محجوب به فارسی برگردانده شده است و بارها توسط انتشارات الفبا تجدید چاپ گردیده است و مانند ” مسیح باز مصلوب ” و دیگر رمان های ” نیکوس کازانتزاکیس ” اثری ارزشمند است.
فصل اول کتاب را از
این لینک
می توانید بگیرید.
کل کتاب هم از
این لینک
قابل دریافت است.
با ما در تماس باشید: frz.ketab@gmail.com
تلفن: 03133373136