خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

آهااای بچه ها کجایین که جشن تولد سعید درفشیان شروع شد:

سلام سلام هزار و سیصد تا سلام بر بر و بچ گل و گلاب محله ی نابینایان.

 

امروز باز هم یه جشن تولد دیگه برقراره.

 

جشن تولد کی؟

 

بله، بله، جشن تولد چه کسی بهتر از استاد سعید درفشیاااااان، بله سعید درفشیان، خدا لعنت کنه این صفحه خوانها رو که هیجان رو در سینه آدم خفه میکنن با این متن خوندنشون خخخ.

 

دوستان، امروز نوزدهم مرداد ماه روز تولد دوست بسیااار عزیز و گرامی همه ما، یکی از مدیران توانای سایت گوش کن، جناب سعید خان درفشیان هست که فعلا من به نمایندگی از کادر مدیریتی محله این ضایعه، ای وای، چیزه، یعنی این واقعه، بابا این کلمه چی بود یادم رفت؟ آهان همون رویداد بزرگ رو بهش تبریک میگم و امیدوارم که یه دل سیر با عزت و سعادت زندگی کنه و ما رو هم از دوستی با خودش هرگز محروم نکنه.

 

بچه ها، حواس تون باشه، این جشن تولد سعیده هاااااا،

 

میدونم الآن دارید میپرسید: یعنی چی که تولد سعیده، خب الآن میگم:

 

خب باشه الآن میگم، چرا هولم میکنید؟ سنگ ننداز بچه جون، الآن میگم:

 

میدونید چیه؟ سعید یه کمی آدم جدی، مقرراتی و حساسی هستش، یعنی خیلی اهل سور و سات و بزن و بکوب و حرکات موزون و غیر موزون و جیغ و داد و اینجور ماجراها نیست، ولی کو گوش شنوا؟ ههه.

 

با این حال قبل از ورود به این جشن چند توصیه ی ایمنی رو به عرض شما میهمانان محترم میرسونم، باشد که در آخر جشن همگی حسابی رستگار شویم:

 

  1. از من به شماها نصیحت، توی این جشن بیاین، مثل یه پارچه آقا، و یا یه پارچه خانم، هرجور که خواستید بشینید، کمی هم به شکل صوری اخم کنید.
  2. منتظر باشید تا میزبانان بهتون خوراکی تعارف کنن، اولش خودتون دست به تهاجم نزنید.
  3. سعی کنید تا سعید ازتون چیزی نپرسیده شما چیزی نگید.
  4. اگه یه موقع احتیاج به کف زدن بود فقط دو انگشتی بزنید که خیلی سر و صدا نکنه یه وقت استاد ناراحت نشن، اگه لازم بود یواشکی یه بشکنی چیزی هم بزنید بد نمیشه.
  5. اصلا استاد رو وادار به فوت کردن شمع نکنید، اگه دلشون خواست میفوتن.
  6. ایشون رو به هیچ عنوان مجبور به بریدن کیک نکنید، اگه خواستن خودشون این کار رو میکنن.
  7. اگه به آقا سعید در این موارد فشار بیارید، ایشون عصبانی بشن و چشم غره ای، گوش غره ای چیزی بهتون برن، من هیچگونه مسوولیتی رو به عهده نمیگیرم.
  8. موقع تقدیم کادوها توی صف بایستید، وقتی نوبت شما شد با یک سخنرانی بسیار کوتاه ولی پر محتوا کادوتون رو تقدیم کنید و به سرعت سر جای خودتون برگردید.
  9. برش کیک تازه، اجازه بی اجازه.
  10. برای موز تازه، اجازه بی اجازه.
  11. آلو، هلوی تازه، اجازه بی اجازه.
  12. حتی برای سیب تازه، اجازه بی اجازه

اینها رو گفتم که بدونید الکی مثلا توی این جشن خیلی نمیتونید از لحاظ ریخت و پاش و اینجور ماجراها بترکونید، چون ممکنه جناب استاد معذب بشن خخخ.

 

وای وای وای کی میره این همه راه رو.

 

البته خب ناراحت بشن، جشن تولده دیگه، میخواستن متولد نشن، به ما چه مربوطه؟ یعنی چی که شلوغ پلوغ نکنیم؟ این توصیه ها رو من گفتم، ولی یواشکی بگم سعید متوجه نشه، شما اصلا و ابدا  جدی نگیرید، حسابی بترکونید هااااا، به قول ملیسا: جیغان جیغان و شادان شادان یادتون نره، راضی کردن سعید و به روز رسانیش با من.

 

سعید جون، حالا من یه شیطنتی کردم، شما به بزرگواری خودت ببخش، همیشه میگن: بخشش از بزرگونه، بابا بیخیال شو، یه وقت منو از جشن بیرون نکنی، گناه دارمااا؟

 

واقعا از جدی یعنی همون شوخی گذشته، بازم سعید جان تولدت مبارک، ببخشید که باهات یه کم شوخی کردم، تو یه شخصیت بسیار خاص و دوست داشتنی داری که من خیلی خیلی  میپسندم و چون خودت متوجه میشی من کی هستم میدونی که بهت بدجور ارادت دارم، و شایدم از همون ارادت زیادم سو استفاده کردم و خواستم یه کم فضا رو متفاوت کنم، خواهشا منو عفو بفرمایید.

 

انشا الله همیشه شاد و سرزنده باشی و در کنار خانواده و دوستان زندگی پر از سعادت و خوشبختی رو داشته باشی.

 

هم محله ایهای عزیز، توی جشن و کامنتها میبینمتون.

 

شاد باشید دوستان خوبم.

 

 

۸۹ دیدگاه دربارهٔ «آهااای بچه ها کجایین که جشن تولد سعید درفشیان شروع شد:»

سلاااام بر سعید درفشیان عزیز.
تولدت مبارک داداش.
من که به این چیزایی که اون پستچی نابکار توی پست نوشته بود توجهی نمیکنم و دارم حسابی از خودم پذیرایی میکنم.
خودم اعتراف میکنم تا کسی بهت نرسونده که من دارم یه دلی از عزا در میارم، تو خودت میدونی با من، منم خودم میدونم با تو خخخ.
یه کادوی توپ هم برات آوردم که در خلال جشن بهت تقدیم میکنم، به جون شهروز که همین الآن در آسمون شناوره راست میگم.
ولی جدی تولدت بازم مبارک باشه و خداوند تو دوست خوب مون رو برای ما حفظ کنه و همیشه پیروز و سرافراز باشی.

سلااااام .
نه سعید خان فقط نقاب مقرراتی و جدی بودنو به چهره داره اممممما رعععد بزرگ و دنیادیده میدونه که سعید خان خیلی هم اهل بزنو بکوب و شادیه . بچه ها من مجوز شلوغی از نوع بکوبیو صادر کردم .
تولدت مبارک . به هر چی دلت میخواد برسی . من برم بساط کیکو ناهارو
تدارک ببینم .
فعلا خداحافظ تا بعد .?☺?

سلاااام بر نویسنده این پست که واقعنی واقعا واقعنی دلم برای نوشتهاشون تنگ شده بود. سفرشون بیخطر، از کامنت بالا فهمیدم که با پرنده پریدند.خخخ و سلام بر آقای درفشیان عزیز، مدیر تولدتون مبارک مباااارک. سال خوبی داشته باشین. راستی آقای درفشیان رعد بزرگ براتون چند تا شکلک گرافیکی گذاشتن. چی؟ خب به من چه که چه شکلکی، خب مدیر یکاری کنین که صفحه خوان خان هاتون بخونند.راستی سلام به عمو جان چشمه جاری از مهربانی سرشار، خوبین، یادم تو را فراموش سیتااا

شکلک بذارید ببینم پستچی این پست کی میتونه باشه! شکلک فکر کردن به سبک ایکیوسان! شکلک هیچی بیخیال! شکلک اصلا به من چه که حدس بزنم شاید پستچی این پست شهروز باشه! و قبل از رفتنش این پست رو زمان بندی کرده باشه! شکلک به من چه که خیلی سبک نوشتن این پستچی به سبک نوشته های شهروز شباهت داره! شکلک به من چه شاید اشتباه حدس زده باشم! شکلک هیچی بیخیال برم دیگه زیاد دارم شلوغ میکنم. خخخخ. راستی داستان حدس زدن پستچی همچنان ادامه دارد. خخخ. دیگه رفتم وووی اون چی بود! الفراااار. برم تا از محله اخراج نشدم.

سلام.
تولدتون مبارک آقای درفشیان گرامی.
امیدوارم سال های پیش رو برای شما سرشار باشه از موفقیت و پیروزی های پیاپی.
هدیه ناقابلی براتون در نظر گرفتم که متن پستچی باعث شد به فکرش بیفتم.
راستش اول می خواستم فقط برای خودتون بفرستمش ولی دیدم که ما گوشکنی ها که با هم این حرف ها رو نداریم.
شکلک بازار گرمی برای ایجاد هیجان بیشتر.
خلاصه که این جا میذارم تا همه دوستان بهره کافی و وافی رو ببرند.
اما قبلش باید خدمتتون عرض کنم که من فقط آپلودش رو بر عهده داشتم و تلاش دیگه ای برای رسوندنش به محله نکردم.
اما به هر صورت تحفه ای است سبز رنگ برگه درویش خخخخخخ
خب دیگه مسخره بازی بسه.
هدیه من این است:
http://luckymojy.dl2.rapidpars.com/21520/6704929/z29hnj8hyt1/Baking.mp3
بازم تولدتون رو تبریک میگم حسااااابی.

وااااای…من سعید درفشیانو میشناسمش…
پنجشنبه تو مدرسه سامانی داش مستقیم میرف سمت پنجره…من بش گفتم اگه از این سمت برید می افتین تو حیاط میمیرین…از اون سمت برید که از پله ها بیفتین پایین تا دست و پاتون بشکنه…
واقعاً بش گفتما…کلی از روحیه ی طنز خودم کیف کرده بودم و منتظر بودم بخنده که اخماش همینطور که تو هم بود گف: از کدوم طرف زودتر میرسم پایین؟!!!
اصلاً یه میلیمترم لبخند نزد…کلی کش اومدم…شکلک رهگذرِکش اومده….
آقای درفشیان…با سلام…احتراماً اینجانب رهگذر تولدتان را تبریک گفته و از خداوند برای آن جناب طلب طول عمر مینمایم…
امضاء: رهگذر
پیوست…ندارد

سلام به سعید عزیز
آقا مبارک باشه.
ایشالا که به هر چیزی که خودت دوست داری، سال آینده، همین روز، همینجا، همین لحظه، همین دقیقه، همین ثانیه، بهش برسی.
حالا بی زحمت خودت جواب اون سؤال پیچیده ای که تو پست عقد ما مطرح کردی رو بده؟
از اون وقت تالا حوصله نکردم بشینم حسابش کنم. خخخخ
راستی پنجشنبه هم که سریع رفتی نشد زیاد با هم گپ بزنیم.
ایشالا یه فرصت دیگه.
بازم تبریک
راستی یه سؤال؟
بگو چی کار کردی بچه ها انقدر ازت حساب میبرن؟ خخخخخخ

درود
تو اگه تونستی بدون این که بری تو کامنتای اون پست نگاه کنی، خود سؤالی که ازتون پرسیدم رو اینجا بنویسی، جوابشو بهت میدم خخخخ!
ممنون از حضورت و سپاس از آرزویی که برام کردی!
ضمنا این حساب بردنو دیگه کی گفته؟!
اینم احتمالا از القاءات مسموم پست چیه که قول میدم حسابشو کف دستش بذارم!
پست چیییییییییییییی؟!

سلام خدمت جناب درفشیان عزیز تولدتون رو صمیمانه تبریک عرض میکنم و امیدوارم شادی ی همیشگی با شما قرین باشه و هرچه که آرزو دارید رو به زودی ی زود بهش برسید در ضمن شهروز یا همون پستچی اگر به توصیه ای که در راه فرودگاه پشت تلفن بهش کردم گوش و عمل کنه دیگه دست کسی بهش نمیرسه که قلیه و غیمش کنه باید منتظر دعوت نامه ازش باشیم باز هم بهتون زاد روزتون رو تبریک عرض میکنم و برای شما سلامتی شادی موفقیت روز افزون و سعادت همیشگی رو آرزو دارم

سلام سعید.
بچه ها من نیم ساعته که رسیدم و مستقر شدم.
اینترنتش طوفانیه.
اینتر نزده پریده تو سایت خخخ.
سعید تولدت مبارک، پارسال زودتر از همه بهت تبریک گفتم پست سر کاریم لو رفت، امسال از همه دیرتر تبریک گفتم.
خلاصه مبارک باشه.
ولی خداییش من این پست رو ننوشتم خخخ.
بچه ها من سعی میکنم تند تند سر بزنم.
فعلاً بای.

سلااااام سلااام
هورا من با اینکه میدونم شما خیلی جدی هستید ولی اینقدر خوشحالم اونقدر خوشحالم که نمیتونم جدی باشم
هورااااااا مبارکاااا باشه آقا سعید انشا الله صد و بیست ساله باشید
منم این شخصیت شما را خیلی دوست دارم
آهان این دفعه پستچی آقا مجتبی هست
ممنون از این پست.

سلام آقای درفشیان گرامی
تولدتون رو تبریک میگم
امیدوارم سالهای پیش رو بهترین سالهای عمرتون باشن و به همه ی آرزوهاتون برسید و کلا زندگی بهتون لبخند بزنه
بچه ها من آقای درفشیان رو خوب میشناسم اصلا سختگیر و ترسناک نیستن
ایشون به قدری دوست داشتنی و محبوب هستن که مجتبی به خاطر تولدشون محله رو دو روز دیرتر میفرسته برای اثاثکشی
یه شیطنت کوچولو هم بکنم و زووووود فراااار کنم
از من نشنیده بگیرید دو سه نفر مراقب آقای چشمه باشن که نزدیک من نشه
بچه ها پستچی این پست کسی نیست جز
آقای محمدرضا خان قاجار وااای نه ببخشید چشمه خحخ
برید کنار برید کنار میخوام فرار کنم خب چیکار کنم هیچ کدومتون فکرشم نمیکردید که پستچی عمو چشمه باشه
وااااای اومد الفراااااااار

درود و بسی سپاس از این که در مورد من نظری مثبت دارید!
روایات در مورد پستچی متفاوت شد!
شکل نوشتنش به شهروز میخوره!
لیست گذاشتنش عادت مجتبئست!
از اونجایی هم که عمو چشمه پست چی رو نابکار خطاب کرد بعید نیست که چون خودش بوده همچین چیزی گفته تا رد گم کنه!
به هر حال من بدون استفاده از راههای غیر معمول از اول حدسم این بود که کار کار عمو چشمهست!
خوشحالم نه فقط برای خودم!
چون کاری که ما تو این محله پیش گرفتیم، یعنی تقسیم شادیها و غمها مون با هم فرهنگی هست که تو جامعه کم رنگ شده و اگه همه جا همین شکلی مورد توجه قرار بگیره، همه زندگی بهتری خواهند داشت.

درود بر سعید عزیز و دوستانی که در این جشن تولد با شکوه شرکت کردند. متن پستچی خیییلیییی قشنگ بود. بچه ها شاید یکی از دلایلی که باعث شده فکر کنیم سعید جدی است اینه که عادت نداره خیلی با دوستاش با احساس و به اصطلاح عشقولانه صحبت کنه. مثلا به کامنتهای همین پست دقت کنید کمتر از کلماتی مثل دوست عزیز یا مثلا مجتبی جان و اینجور عبارات استفاده کرده معمولا جوابهاش رسمی و کلی است. غیر از این مورد اتفاقا سعید جوانی بسیار دوستداشتنی و مهربون هست. بارها شده که من در اسکایپ براش پیام داده ام و طبق عادت که حتما باید مخاطبم را با اسم صدا بزنم نوشته ام مثلا سعید عزیز سعید جان سعیدم و….. فلان مشکل یا فلان سؤال را دارم. بعد سعید جواب را خیلی رسمی و کت و شلوار اتو کشیده جوابمو داده که ازش بسیاااار بسیااااار ممنون و سپاسگزارم. بالاخره هر کسی روحیه و خلقیاتی داره که محترم و ارزشمند هم هست و ما باید همو با همین تفاوتها قبول داشته باشیم و یکدیگر را دوست داشته باشیم.
سعید جان بار دیگه تولدت را تبریک میگویم سعادتمند و سربلند باشی.

سلام.
خدااااااااااا.
ای پریسیماااااااااااا.
چرااااااااااا؟
مگه از من چی دیدی؟
میبینید دوستان چطور این پری خانم دریایی منو لو داد؟
منم از این به بعد بهش میگم پری رود خونه ای خخخ.
شما بگید که الآن من چه کنم؟
باشه پری خانم، یه بار، در یه شرایط خاص، توی یه پست پستچی، که خودت نویسندهش باشی منم….
خب سعید جون، حالا دیگه آب از سر من گذشته.
کاریه که شده.
ببخشید، میدونم که دنبال انتقامی.
بیا و جدی از سر تقصیرات من بگذر و بیخیال این ماجرا شو.
پریسیمااااا، وایستاااا، کجا درمیری.

سلام به عمو چشمه که پستچی هم شده! اما سلام و تبریک فراوان به سعید درفشیان که تولدش و عجب روزی رو واسه به دنیا اومدن انتخاب کرد! ۱۹ مرداد!… تو اوج گرما!… امیدوارم که وجودت و زندگیت هم مثل گرمای این روزا گرمو پر حرارت باشه و گرمابخش باشی برای دوستانت و خانوادت.
آقا این شهروز مگه خداحافظی نکرد؟؟؟!!!… پس چرا هست؟؟؟!!!… بابا برو بذار یه کم پشت سرت غیبت کنیم دیگه!!!.

سلام آقای درفشیان
تولدتان مبارک باشه.
راستش جرات نمی‌کردم کامنت بدم
همش تقصیر دوست هاتونه که شما رو ترسناک جلوه دادند خخخ
به هر حال خواستم از زحمات شما تشکر کنم و تولدتان را هم تبریک بگم.
با آرزوی عمری با برکت و موفقیت در زندگی برای شما

سعید اثاثت اشتباهه اساس من درسته. خخخخخخ راستی بچهها سعید یه خصوصیت دیگه هم داره و اون اینه که خیلی مقرراتی و تبعیض ناپذیره. مثلا من چند ساله که برای ایستگاه سرگرمی مطلب میفرستم و کاملا منو میشناسه و با افکار و روحیاتم آشناست که سعی میکنم حاشیه درست نکنم ولی نمیاد بگه که عمو حسین از آنجا که تو را کامل میشناسم و با مطالبت آشنا هستم پس مطالب تو آزاد هستند که هر وقت فرستادی منتشر بشند. ببینید چقدر این آقا سعید طرفدار عدالته و تبعیض قائل نمیشه. خخخ. حالا شما پیدا کنید که چقدر از گفته هایم واقعی بود و چقدرش کنایه آمیز. خخخخخ. سعید جاااان دوووووستتتت دااااارم.

شکلک پچ پچ کردن دو نفر.
خانمه: آقا، من دیگه اخمم نمیاد. چی کار کنم؟
آقاهه: ای بابا، حالا دو ساعت اخم کرده ها. عزیزم یه کم دیگه هم اخم کن. طوری نمیشه که. این طوری واسه خودتم خوبه. همهش که نمیشه خندید.
خانمه: بااااشه.
دو دقیقه بعد:
خانمه: چرا هیشکی از ما هیچی نمی پرسه پس؟
آقاهه: اشکالی نداره. تو توی ذهنت جمله تبریکتو آماده کن. به محض این که سعید آقا ازت پرسید شما امرتون چیه، درست و کوتاه و زیبا جواب بدی.
خانمه: باااااشه. ولی من که اینو نمیگم. یکی بپرسه شما چیزی میل ندارید؟ یه کیکی، یه شربتی، یه چایی. من دلم یه چایی دیگه میخواد.
دو دقیقه بعدترش:
خانمه: شمعا هم که دارن یکی یکی خاموش میشن. نمیخایم شعر بیا شمعا رو فوت کن رو بخونیم؟
آقاهه: هییییسسسسسس. اه مگه تو پستو نخوندی؟ چرا این حرفا رو میزنی؟
پاشو، پاشو، باید بریم توی صف واسه اهدا کادو.
یه ساعت بعدترش:
خانمه: وااااااااای داره نوبتمون میشه. مممممممممن میتتتتتتترسم. ججججججملهم یاددددم رفت. چی چی چی بود؟
سعید درفشیان با خنده: به به، خیلی خوش آمدید آقا.لطف کردید. ما راضی به زحمتتون نبودیم. شرمندهمون کردید با این هدیه. همین که تشریف آوردید، برای ما بهترین هدیه بود.
آقاهه: انشا الله صد سال زنده باشید. خواهش می کنم.
…..
و از این خوش و بش ها و دست دادن و ….
….
خانمه با خودش: یا خدااااا الان نوبتم میشه. چی باید می گفتم. یادم رفته همهش.
سعید درفشیان: خانم خیلی خوش اومدید. زحمت کشیدید.
خانمه: خیلللی ممنون. وظیفهمون بود آقا.
کککککیکاتون مال خودتون، لا اقل اون شششششمعا رو فوت کنین خب.
شکلک سعید درفشیان یه لحظه هنگه که بخنده یا بازم اخم کنه. آخه میزبانه. نمیشه به این مهمونه یه چیزی بگه.
خانمه از فرصت هنگی سعید درفشیان استفاده میکنه:
تولد تولد تولدت مبارک
شکلک همه همراه شدن و دارن میخونن
مبارک مبارک تولدت مباااارک.
شکلک همه دارن محکم دست می زنن و میخونن
دیگه بی خیال شمعا
هیچیش روشن نمونده.
شکلک دوباره صداها میره بالاتر
تولد تولد تولدت مبارک
شکلک سعید درفشیان اون وسط …………
شکلک ۱۱۰ اومده، همه رفتن توی کمد و زیر تخت و این طرف اون طرف پنهون شدن.
منم رفتم دیگه. میرم کلانتری. همهتونم لو میدم.

درود
از حضور شما هم ممنونم خانم محب!
گرچه در گوی بلورین میبینم که بازم به علت نقص فنی پاسخ من میره بعد از کامنت عمو چشمه!
فقط چون قابلیت پیشگویی رو قبلا اثبات کردم از قبل میدونستم چی قراره سرم بیاد!
این شد که سیمای تلفن رو قطع کردم تا کسی نتونه به ۱۱۰ زنگ بزنه!
ضمنا از اونجایی که ممکن بود کسی با تلفن همراهش با ۱۱۰ تماس بگیره، تو اون کمدها و زیر تخت هم هر کدوم به تعداد مساوی موش، سوسک و مارمولکهای خوشگل سمی از قبل تعبیه شده که مشتاق دیدار دوستان هستن!
پس من با این برادران پلیس میرم کلانتری
خدا همه تونو بیامرزه خخخخ!

سلام سعید جان من هم به نوبه خود تولدت را به شما مدیر گرامی محله همسر و خانواده گرامیت تبریک میگویم و آرزوی توفیق و سلامتی روز افزون در تمامی مراحل زندگیت را از یزدان پاک خواهان و خواستارم ارادتمند شما جابر جعفری

سلام میگما آقا اجازه، ما یک ترانه جونمی داشتیم. الان هر چی دیروز و امروز، تو کوچه پس کوچه ها میگردمش نمیابمشون کلا صدام گرفته که همش گفتم ترااااااانه، تراااااانه، کجایی عسیسم، کجایی عزیزم، تازه یک اختاریه هم از پلیس مخفی محله دستم رسیده که سیتااااااااا اگه بیشتر از این شلوغ کنی میدیمت دست، ساواک محله، خخخ
امما خدایی از ترانه کسی خبر نداره. انگار صندلی من بهشون نساخت خخخ که رفتندآهه، خب چرا بیخبر رفتند آخه آیا؟ تو کشور و اقیانوس ما که مدرسه الانی تعطیله اما پس ترانه کجاست. آخ آخ آخ. چی میشه الان یکی بیاد شعر گلنار برگشته، یعنی چیزه یعنی همون ترانه برگشته رو بخونه.
راستی آقای مدیر درفشیان ببخشید اینجا نگاشتم.

سلام به همه ی دوستان و جناب درفشیان گرامی.
تولدتون مبارک
از خدا بهترینها رو واستون خواهانم.
امیدوارم سالهای سال کنار همسر و خونواده ی محترمتون خوشبخت و سالم زندگی کنید.
زندگی سرشار از موفقیت و عاقبت به خیری رو واستون آرزو میکنم

سلام
من هم تولدتون رو تبریک میگم انشالله همیشه موفق باشین… منم قبلا خیلی جدی بودم وقتی در سن و سال شما بودم ولی خدا رحمتم کنه خیلی عوض شدم کم کم از یک معلم کاملا جدی تبدیل شدم به معلمی که خیلی شاده ولی نمیدونم چرا شاگردام بازم ازم میترسن! انشالله به بهترین و قشنگترین آرزوهاتون برسین …بزرگمهر بدو اون بادکنکی که توش آب کردی رو بیار همین وسط مهمونی یک سوزن بهش بزنیم …بیا اینم سوزن برو شاد باش منم برم کیک بردارم …تولدون مبارک آقای درفشیان

درود
ممنون از حضور شما و بزرگ مهر عزیز!
فقط یه چیزی!
اون جوری که شما نوشتید وقتی در سن و سال من بودید، محاسبهش این جوری در میاد!
سن و سال فعلی من یعنی ۳۶ به اضافه ی چقدر مثلا ۵۰ سال! که در میاد یه چیزی در حدود ۸۶. درست تخمین زدم؟!
دیگه بچه ها خوبی بدی از من دیدید حلال کنید!

سلام من هم تبریک میگم مبارک باشه

جهان نبود و تو بودی نشانه خلقت

همای اوج سعادت به شانه خلقت

جهان نبود و خدا با تو گفتگو می کرد

به حسن خاتمت از آستانه خلقت

فرشته ها صلوات و درود می گفتند

به خاندان تو در کارخانه خلقت

جهان و هرچه درآن پیش تار مویت هیچ!

چگونه از تو بگویم بهانه خلقت؟!

برای از تو نوشتن اجازه با عشق است

همیشه حرف و مضامین تازه با عشق است

خدا سری به زمین زد،سری زدی به زمین

دلش برای زمین سوخت،آمدی به زمین

تو آمدی به جهانی که عشق را کم داشت

هزار پنجره از آسمان زدی به زمین!

از آسمان که به جز چند طرح زود گذر

ندیده بود مگر نقشی از بدی به زمین

به یمن آمدنت مژدگانی آوردند

سبد سبد گل سرخ محمدی به زمین

به یمن آمدنت سنگ مهربان می شد

چهان پیر پس از قرنها جوان می شد

بهار عطر تو را در گلابدان می ریخت

زلال نام تو را در دل جهان می ریخت

دو بال داشت به پهنای آسمان و زمین

فرشته ای که مکان را به لامکان می ریخت

“بخوان به نام خدایت که خلق کرده تو را”

هزار مژده و معنا ازآن “بخوان” می ریخت

جهان چه داشت اگر روشنایی تو نبود

چگونه از سر گلدسته ها اذان می ریخت؟!

بهشت چیست به جز آفتاب چشمانت

گرفته است زمین را عقاب چشمانت

“ستاره ای بدرخشید و …”آن ستاره تویی

ستاره ای که به آن می شود اشاره تویی

ستاره ها و زمین دانه های تسبیح اند

و خیر اول و آخر در استخاره تویی

زمین کتاب خودش را دوباره می خواند

به هرکجا برسد مقصدش دوباره تویی

بدون نور تو راهی به سمت پایان نیست

بتاب بر سر دنیا که راه چاره تویی

بتاب آینه گردان آشنایی ها

بتاب روشنی هر چه روشنایی ها

دعای حضرت آدم قسم به نام توبود

نجات نوح پیمبر به احترام تو بود

عصای حضرت موسی به نامت آذین داشت

دم مسیح مسیحایی از سلام تو بود

خلیل دوش به دوش تو رفت در آتش

که شعله “بَرد و سلام” از طنین گام تو بود

اگر عزیز جهان بود یوسف از خوبی

اسیر حسن تو دلداده کلام تو بود

بیا سری به درختان پیر باغ بزن

به روی شانه شان چارده چراغ بزن

علی پس از تو چراغ ولایت عشق است

کنار حضرت کوثر که آیت عشق است!

دو چلچراغ،دو سرو جوان باغ بهشت

که راز خلقت آنها امامت عشق است

دوازده غزل سبز ناکرٌر ناب

که هرکدام به نحوی روایت عشق است

کسی شبیه تو می آید از اهالی نور

کسی که آمدن او نهایت عشق است!

نهایت همه خوابهای خوب تویی

چراغ روشن دنیا پس از غروب تویی!

درود! خوب باز هم یه تولد دیگه: حالا بجای دیگه: قابلامه: تولدت مبارکه: تو که تنت به تن اصفهانیا خورده و از زمانی که آب اصفهانو میخوری یعنی اصفهانی شدی تنبلتر شدی و کمتر در محله آفتابی میشی یا بزی: راستی نگفتی ما باید چندتا بادکنک باد کنیم:خوب اشکالی نداره خودم ۵۰ تا باد میکنم یعنی ملا بونه گیر پنجاه ساله شده و برایش جشن تولد گرفتیم، تولد…تولد…تولدت مبارک…بیا شمعارو فوت کون…!

درود بر عدسی، سعید، بانو و بهنام
ممنون که اومدید.
گرچه دیر اومدید!
به هر حال اسباب کشی داشتیم و وسایل پذیرایی هم الان نداریم.
فقط آرزوی موفقیت برای همه تون میکنم و بازم سپاسگزارم که قابل دونستید.

دیدگاهتان را بنویسید