خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گزارش بازدید از بخش نابینایان موزه ملی +گزارش صوتی و عکس

به نام خدا.
دوستان و هم محلیهای خوبم، سلام! امیدوارم هر جا هستید تندرست و سلامت باشید.
هر جامعه ای اگر از نظر رسیدگی به معلولان و نابینایان در شرایط ایده آل قرار گرفته، به طوری که به الگویی برای سایر جوامع تبدیل شده، طبیعتا در همه ی زمینه ها اقدامات لازم رو انجام دادند و امروز به پیشرفت کامل و نهایی رسیدند.
در کشور ما قدمها و گامهای اولیه برای بهبود کیفیت زندگی نابینایان و بطور کلی معلولان آروم آروم داره برداشته میشه، هرچند هم که بدون برنامه ریزی و بطور پراکنده و جسته و گریخته باشه، به هر حال اصل موضوع که همانا تلاش از طرف نهادهای مختلف در راستای تسهیل کردن شرایط زندگی نابینایان و معلولان هست، مهم و البته قابل تقدیر و قدردانی است.
با این حال بعضی از این اقدامات از حق اگر نخوایم بگذریم اقدامات خوبیه و معتقدم که باید در موردش اطلاعرسانی بشه که با استقبال مثبت دوستان نابینا هم انگیزه زحمتکشان برای تداوم این اقدامات افزایش پیدا کنه و هم اینکه ضعفها و نواقص موجود با مشارکت و نظر خود جامعه ی هدف یعنی نابینایان شناسایی و البته برطرف بشه.
در همین راستا و با دعوت دوست و همکار خوبم جناب آقای امیر سرمدی، به موزه ی ملی ایران رفتیم تا از نزدیک تلاشهای امیر و همکارانشون در شرکت پکتوس رو در راستای مناسب سازی امکانات موزه ی ملی برای نابینایان، لمس کنیم.
در این بازدید علاوه بر من، امیر سرمدی و همسر گرامیشون، جناب مهدی علیرضایی و همسر محترمشون که به زودی به محلمون خواهند پیوست  و شهروز حسینی حضور داشتند.
از اینجا به بعد به یه دید مثبت و منطقی و البته علاقه مند به آثار باستانی و تاریخ و تمدن و فرهنگ چندین هزار سالمون “که همیشه ی ایام مایه ی فخر و غرور و مباهات همه ی ما ایرانیهاست” نیاز داریم تا زحمتی که در راستای آماده کردن و مناسبسازی این امکانات کشیده شده رو درک کنیم تا طرز نگاه و تفکر‍مون به این سمت نره که بگیم: (خب دیگه تمام مشکلات نابینایان ایران انگار حل شده و فقط مونده بود مشکل موزه رفتنشون که به سلامتی اونم حل شد).
اما از حواشی اگر بگذریم، باید عرض کنم که اشیای موجود در موزه ی ملی ایران به سه شکل برای نابینایان بازسازی و مناسبسازی شده که توضیح مختصری در باره ی هر کدومشون عرض میکنم اما مفصلترش رو به همراه کمی حواشی جذاب میتونید از طریق گزارشی که
اینجاست
با حجم چهل و دو مگابایت و زمان شصت و یک دقیقه دانلود کنید و بشنوید.
همچنین چندتا عکس خوب هم داریم که کار عکاس جدید تیممون تبسم خانوم هست و اونا هم:
اینجاست.
اما اون سه شکل: 1:‏ برخی از اشیای موزه به صورت ماکتهای برجسته طراحی و ساخته شده که البته برای پی بردن ه برجستگیهای روی ماکت باید اطلاعات قبلی داشته باشید و کسی تمام این نقشهای برجسته رو براتون توضیح بده تا تصور ذهنیتون از این ماکتهای همراه با نقشهای برجسته در لحظه شکل بگیره.
2:‏ برخی از اشیا که غالبا ظروف و سکه های قدیمی بودند به طور برجسته و قابل لمس بر روی کاغذهایی به نام “زایتکس” نقاشی شده که این عمل توسط دستگاهی به نام “زایفیوز” منحصرا در اختیار شرکتیست به نام “زایکم” در انگلستان، که البته اینقدر تعداد این زایها زیاد بود که هممون قاطی کرده بودیم که کدوم زای واسه کاغذ بود کدوم واسه دستگاه و کدوم واسه شرکت! خخخخ!.
اما این کاغذها به نوعی از لحاظ کارایی و تعداد کمشون و نه از نظر شکل و شمایل، شبیه بود به ترموفرمهایی که قبلا استفاده میشد و اشکالی هم که روش نقاشی میشد تقریبا شبیه کشیدن نقاشی با رولت برای نابینایان هست هرچند که باید این اشکالو از نزدیک لمس کنید، و پایین هر کاغذ نام اون شیأ به همراه شماره ی موزه ی اون اثر به خط بریل نوشته شده بود.
3:‏ به نظر من یکی از بهترین بخش های مناسب سازی شده ی موزه برای نابینایان، کامپیوتر و برجسته نگاری بود که در کنار این دو قسمت وجود داشت.

در کامپیوتر، نرم افزار گویایی که توسط شرکت پکتوس طراحی شده نصب شده بود.
در این نرم افزار توضیحات مربوط به تعدادی از اشیای موجود در موزه همراه با شناسنامه و اطلاعات کامل تعبیه شده و کاربر به راحتی میتونست در منوی نرم افزار حرکت کنه و اسامی هر کدوم از اشیاء رو بخونه و اطلاعات مربوط به هر کدومو که مایل بود با زدن یه دکمه ی اینتر به طور کامل مطالعه کنه.
همچنین در کنار کامپیوتر یه دستگاه برجسته نگار هم وجود داشت که عملاً تمامی کارهای نرم افزار توسط برجسته نگار صورت میگرفت که محتوای آثار تاریخی علاوه بر صوت، به صورت خط بریل در اختیار نابینایان قرار داشته باشه.
کاربرد این نرم افزار وقتی به صورت واقعی خودشو نشون میده که شما یکی از همون اشیای مناسبسازی شده ای که در بالا براتون توضیح دادمو از نزدیک لمس کنیدو سپس با مراجعه به نرم افزار اطلاعات شیء مورد نظرتون رو خودتون مطالعه بفرمایید.
و بدین ترتیب راهنمایان محترم موزه هم باید دنبال شغل جدیدی بگردند! خخخخ!.
البته این نرم افزار قرار که طبق صحبتی که با امیر سرمدی انجام دادیم کاملتر بشه که دیگه خودتون برید از درون گزارش بشنویدش! همشو که خودم گفتم! مثلا قرار بود مختصر توضیح بدم! خخخخ!.
اما!: قطعا اگه هر کدوم از شما دوستان عزیز که امکان و توانشو دارید بازدید کنید از این بخش جدید موزه ی ملی و نظرات و پیشنهاداتتون رو واسه پر رونق شدن و بهتر شدن این بخش ارائه بدید هم این بخش از موزه پیشرفت بهتری خواهد داشت و هم مسئولین محترم موزه از همکاریشون برای تأسیس بخش ویژه ی نابینایان پشیمون نمیشند که هیچ!، بلکه برای ادامه ی این طرح مشتاقتر میشن و طبیعتا طراحیهایی نظیر آنچه که امروزه در موزه ی ملی ازش با عنوان “بخش ویژه ی نابینایان” تعبیر میشه روز به روز و در مناطق مختلف تهران و حتی ایران و در قالبها و چهارچوبهای مختلف و گوناگون گسترش پیدا خواهد کرد که طبیعتا همین گسترش موجبات تسهیل شرایط زندگی همه ی معلولان و به ویژه  نابینایان رو در پی خواهد داشت.
به امید پیشرفت و اعتلای روز افزون ایران و ایرانی خاصه معلولان و نابینایان
یا علی مدد، بیحد و عدد.
دانلود مستند صوتی

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «گزارش بازدید از بخش نابینایان موزه ملی +گزارش صوتی و عکس»

سلام
عالی بود هم گزارش شما قابل تقدیره و هم پیشنهاد و اجرای طرح ها با کمک برجسته نگار یا صوتی شدن توضیحات که آقای سرمدی با شرکت پکتوس همکاری داشتن عکس هایی هم که تبسم عزیز گرفتن عالی بود به این میگن اتحاد و کمک به پیشرفت تمدن
اگه من بدون اطلاع از تاریخ و گذشته بخوام خودم و فرزندم رو تربیت کنم مثل اینه که یک برجی ساخته بشه اما فونداسیون و زیرساخت نداشته باشه! پیشنهاد میدم حتما با مدرسه ی نابینایان هم صحبت کنید تا بچه ها رو برای بازدید ببرن و نظراتشون رو پس از بازدید ثبت کنن
ی پیشنهاد اگه این طرح برای افلاک نما هم اجرا بشه خوبه یعنی جایگاه ستارگان در آسمان هم با زایفیوز اجرا بشه و برای مدارس نابینایان ایران ارسال بشه تا جایی که من از مدرسه ی امام علی مشهد خبر دارم مدیرشون خیلی همکاری میکنه بزرگی میفرماید جهان هر کس به اندازه ی وسعت ذهن اوست ، هر چقدر ذهن کودک و نوجوان بینا یا نابینا رو وسیع تر کنیم ذهن روشن تری خواهد داشت
انشاالله این دفعه بیام تهران بزرگمهر رو برای بازدید میارم

دو پیشنهاد دیگه
۱ من اعتقاد دارم بیشترین مشکلاتی که ما در جامعه بعنوان نابینا با اون مواجه هستیم مربوط به فرهنگ نادرسته اگه دانشجویان دانشگاهی مثل فرهنگیان یک بازدید از این موزه داشته باشن باعث میشه از همین جوانی حواسشون باشه با دانش آموز نابینا باید تعامل داشته باشن و به فکر استفاده از منابع موجود برای آموزش بهتر به اونها باشن تا بعدها که معلم یا مدیر یا مسوول شدن با ذهنی آماده با دانش آموز همکاری داشته باشن نه اینکه دانش آموز برای گرفتن حق خودش با اونها بجنگه ممکنه دوستان بگن این برای سالها بعد خوبه ، من میگم نه الان اطلاعات خیلی سریع در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته میشن
۲ ی مشکل فرهنگی دیگه مربوط به اینه که جامعه ی نابینایان ما بعلت عدم همکاری یا کم کاری آموزش پرورش بیشتر در رشته های انسانی ادامه تحصیل میدن و دانشجویان فنی با نابینایان ارتباط زیادی ندارن که خوشبختانه بچه ها الان در رشته ی کامپیوتر خیلی موفق عمل میکنن اما در سایر رشته های فنی مشارکتی نیست یک سری از زیرساختها و پستهای مدیریتی کلان بر عهده ی بچه های مهندسیه که باید در دوران تحصیل با نابینایان و نیازهای ویژه ی اونا آشنا بشن اگه دوستان نابینا در تهران دانشجو هستن میتونن با امور فرهنگی دانشگاه همکاری داشته باشن و از ی تعداد دانشجوی علاقه مند در دانشگاه امیرکبیر و شریف بخوان تا با هم ی بازدید کوتاه از موزه داشته باشن اینطوری اونها میتونن ی تعداد از پایان نامه هاشون رو برای ساخت اینگونه وسایل بذارن تا در داخل کشور تولید بشه و آنها هم کسب درآمد داشته باشن ما هم از وسایل بیشتری استفاده کنیم تفاوت ی مهندس با دانشجوی مهندسی هم زیاده وقتی با مهندسین در ی شرکت صحبت کنین بیشترین حرف در مورد پول هست ولی ی دانشجو در دانشگاهی مثل امیرکبیر میتونه ایده ی خودشو با کمک امکانات رایگان در دانشگاه اجرا کنه و یا با دریافت هزینه ساخت وسیله برای نابینایان رو در قالب پایان نامه انجام بده مثلا پایان نامه برادر من در امیرکبیر در ۲۰ سال پیش در مورد ی طرح بین المللی در مورد حلزون گوش بود در رشته ی مهندسی پزشکی و چند نفر در ایران و اتریش هر کدوم بخشی از طرح رو اجرا کردن اینطوری قیمت حلزون گوش که در ابتدا ۱۰۰ میلیون تومن در ۲۰ سال پیش بود الان به ۵ میلیون رسیده و کودکان ناشنوا با این پول و کاشت حلزون مصنوعی شنوا میشن ما هم میتونیم برای تولید وسایل مربوط به سلامت چشم یا وسایلی که مربوط به آموزش نابیناست یا مربوط به شغل نابینا ، با اساتید و دانشجویان علاقه مند مهندسی همکاری داشته باشیم در ضمن تعدادی از اساتید مقطع ارشد و دکترا در این دانشگاه ها در سطح معاونت وزارتخانه ها هستن و به امکانات بیشتری دسترسی دارن مثلا برای تولید انبوه یک وسیله بقول بزرگمهر ببخشید زیاد حرف زدم باز هم از همه ی دوستان بویژه آقای آذرماسوله و آقای سرمدی و آقای حسینی سپاس گزارم در پناه حق

ببخشید الان متن رو دوباره مطالعه کردم دوست دارم سوءتفاهمی در مورد رشته های انسانی پیش نیاد
منظور من این نیست که رشته های علوم انسانی خوب نیستن ،منظور من اینه که بچه ی من اگه بخواد انسانی یا تجربی یا ریاضی رو انتخاب کنه ، بیشترین امکانات در زمینه ی ادامه تحصیل مربوط به علوم انسانی هست و یا در دانشگاههای مهندسی بچه های نابینا حضور ندارن یا کمتر هستن ، که خوشبختانه میزان همکاری آموزش پرورش در این زمینه در حال گسترشه
شاد باشید

درود. اول اینکه مطالب و پیشنهادات خوب مادر بزرگمهر را لایک میکنم. ایشان واقعا درست می‍گویند که باید اقشار مختلف ازجمله دانشجویان را با نیازها و توانمندیهای نابینایان آشنا کرد. بسیاری از تحصیل‍کردهها اصلا تصور درستی از نابینایان و توانمندیها و نیازهایشان ندارند.
و اما از اشکان عزیز هم تشکر میکنم بخاطر تهیه این گزارش خوب که البته هنوز فایل صوتی را نگوشیده‍ام. اشکان من بیستم تهران هستم، اگه بخوام از این موزه دیدن کنم، آدرسش کجاست؟ آیا هزینه هم داره؟

سلام. این کار بسیار خوبیه که انجام شده به امید این که بیشتر و بهتر و در سطح وسیع تری هم انجام بشه
کسانی که می تونند برن خیلی خوبه با شما موافقم که می تونند نظر بدن و یه جور تشویقی باشه برای مسؤولین اون جا ولی به نظر من حتی اگه تعداد زیادی هم از نابینایان اون جا نرن این نباید دلیلی باشه برای حذف چنین اقدامی از موزه چون خیلی جاها در موزه ها هستند که کمتر دیده میشن و مردم به نسبت علاقه هاشون کمتر به اون جا سر می زنند آیا این باید باعث بشه که موزه اون قسمت رو تعطیل کنه؟
به هر حال که یه تعدادی خواهند رفت حالا چه کم و چه زیاد؛ اگه زیاد باشه که بهتر ولی اگه کم هم بود برای همون کم ها این قسمت وجودش لازم و ضروریه.
پاورقی:
من هنوزم چون اینترنتم حجم زیادی نداره نمی تونم چیزی دانلود کنم اول فکر می کردم پونزدهم شونزدهم میرم دانشگاه و مسأله حل میشه ولی من اشتباه می کردم دانشگاه از بیست و یکم باز میشه.
ادامه متن:
موفق باشید.

سلام به مادر گرامی بزرگمهر عزیز.
خیلی ممنونم از حضور پررنگ و فعالتون، پیشنهاداتونو هم به طور کامل خوندم و تأیید میکنم، یه سری از مواردی رو که شما فرمودید به عهده ی امیر سرمدی هستش که قطعا پیگیری خواهد کرد و پاسختون رو خواهد داد،
اما من خودم یادم میاد که دوران ابتدایی که تو مدرسه ی شهید محبی درس میخوندم آزمایشگاهی داشتیم که توش وسایل زیادی مرتبط با درس علوم وجود داشت و ما برای یادگیری بهتر مفاهیم این درس به آزمایشگاه میرفتیم و وسایل اونجا رو لمس میکردیم، بعید میدونم که الآن نه تو اون مدرسه و نه تو هیچ کدوم از مدارس نابینایی چنین امکاناتی وجود داشته باشه.
همچنین دانشجویانی که در دو رشته ی تربیت معلم و آموزش کودکان استثنایی تحصیل میکردند قبل از اینکه به عنوان معلم در مدارس نابینایی مشغول بشند موظف بودند که یه دوره کارورزی رو در کلاسهای پایه ی ابتدایی بگذرونند و تو همون دوره خیلی از فنون و رموز آموزش و برخورد با دانشآموزان نابینا رو از معلم اون کلاس و از برخورد با دانشآموزان نابینا یاد میگرفتند و حتی باید دروسی رو خودشون تدریس میکردند تو کلاس که با تأیید معلم و استاد راهنماشون در واقع امتیاز قبوله در دوره ی کارورزیشون رو دریافت میکردند.
از اون دوران خاطرات خوب و دوستان بسیار خوبی برای ما باقی موند که بعضیاشون خیلی زود حتی معلم ما هم شدند اما متأسفانه این سیستم هم امروزه در مدارس نابینایی منسوخ شده.
به هر حال این نکات رو عرض کردم که بدونید قبلا اتفاقات به مراتب بهتری تو حوضه ی آموزشو پرورش نابینایان میافتاد و الآن تلاشهای شما و امثال شماست که میتونه شرایط بهتری رو برای دانشآموزان نابینا در مدارس رقم بزنه.
بازهم مچکرم از حضورتون.

سلام به عموی عزیزم، ایشاما به سلامتی تشریف میبرید گرگان و تو بازگشتتون بیستم تهرانید؟؟؟ به هر حال ایشالا هر جا هستید سلامت باشید. باید با مترو تشریف ببرید ایستگاه امام خمینی و از اونجا به بعد هم کمی پیاده روی کنید تا به خیابان ۳۰ تیر برسید، اونجا موزه ی ملی ایران کاملا مشخص هست، هزینه هم نداره و رایکان. حالا اگر توضیح دیگه ای لازم باشه امیر خودش اضافه میکنه.
همچنیم سلام و ارز تشکری هم دارم از جنابان آقایان و بانوان: حسین آگاهی، علیاکبر حاتمی و کاظمیان و پریسیما.
همچنان تکرار میکنم که به دلیل اینکه لینک پاسخ دادن صفحه ی جدیدی واسه نوشتن کامنت برام باز نمیکنه و به منظور اینکه نظم سایت به چالش کشیده نشه همه ی کامنتا رو یکجا جواب میدم و بابت این مسأله هم ازتون عذرخواهی میکنم.

سلااام بهبه، بیبین چه خبریه اینجا،
آقای مجری آذر ماسوله یا همون ماسوله آذر خودمون،
بگم که این دیشب چراااا همش یکی به نعل یکی به میخ میزد، تو پست آقای هواشناسی از یک طرف میگفت نکنین این کارا رو امیر گُنا داره، از یک طرف میگفت حال میده،
نگو این پست در راه بوده، و اعتقاد به این ضرب المثل معروف که چیزی که عوض داره گِله نداره،
تازه دیشب از یک چرخ و فلک که میچرخه میگفتند، و اینکه نوبت بعدی کجا میشینه، خب دیشب حرفی برای جواب نداشتیم، اما امروز با وجود این پست ارزشمند میگم که آقای ماسوله چرخ و فلک اکنون در پست مبارک شما به گِل نشسته
امشب با تیم ملی کوچه گردی برمیگردیم خخخخ
حالا بذار ملت رو خبر کنم بعد برم، آهاااااای ملیساااااا معصوووم و باقی دوستان بیایید امشب اینجا اُتراق میکنیم خخخخ

راستی از این پست ارزشمند شما برادر گرامی آقای مجری بسیییییییییار تشکر، راستی به نشانه تشکر به علت علاقه شما به علامت محترم تعجب در پایین این کامنت یک خط تعجب برای شما می نگارم.
همیشه پیروز و سربلند باشین

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.

سلام بر جنابسردبیر گرامی محل آقای آذر ماسوله
می گم من فکر کنم زیاد از این موزه خوشم نیومد یعنی من دلم می خواد مستقیم برم کاسه بشقاب های اونجا رو لمس کنم این طوری بیشتر سر در میارم چی به چیه کی به کیه …. حالا ماکت ها رو هم باید لمس کنم ببینم شاید مقبول افتد ولی مطمئن نیستم من اصلشون رو می خوام ….
و یه نکته که خیلی سعی کردم نگم ولی می گم این پکتوس هم که من شدید براش احترام قائل هستم کلی از اسم و رسم آقای سرمدی و قدرت خبرنگاری و ارتباط عمومیشون در راستای تبلیغات خودش استفاده می کنه ها کلا که کاش هر دو تا و البته ما هم در کنارشون بعنوان جامعه هدف بتونیم که به موفقیت نایل بشیم …..
راستی یکی از دوستان اینجا یه قولی بهمون داده بود ببردمون موزه اونم به صورت ویژه که بتونیم تعدادی از وسایل اونجا رو لمس کنیم باید برم پیگیرش بشم مرسی که یاد اوری کردید …. صوت رو هم در اولین فرصت دانلود خواهم نمود باشد که رستگار شویم ….

سلام.
به جان خودم چت تو این پست ببینم جفت پا میام تو کامنتاتون خخخ.
بابا چه کاریه خب!
حالا جدی بچه ها سعی کنید این کار رو نکنید.
لا اقل توی پستهای جدی این کارها رو نکنید خب.
امشب براتون یه سورپرایز داریم که ساعت ده شب میتونید ببینید.
تا ده شب صبر کنید.
نبینم چت کنید اینجاهاااا!

با سلام به دوستان عزیز
خدمتتون عرض کنم که طرح بخش ویژه نابینایان در موزه ملی به صورت پایلوت در حال اجرا هستش و باید این طرح به تصویب سازمان میراث فرهنگی هم برسه تا برای گسترشش گام های بعدی رو برداریم.
همچون گذشته، این مسئله هم مشارکت شما عزیزان رو میطلبه، چون این طرح فعلا صرفا در یکی از موزه های پایتخت داره اجرا میشه، به سبب اینکه سایر هموطنانمون هم بتونن به صورت محسوس در جریان قرار بگیرن، تصمیم گرفتیم این مستند رو ضبط کنیم تا شما هم به صورت دقیقتر در جریان قرار بگیرین.
جا داره از اشکان و شهروز بابت نوشتن این گزارش و میکس مستند تشکر کنم.
البته فایل صوتی همونطور که از اسمش بر میاد، کاملا به صورت مستند و بدون ادیت هستش.
جا داره از صحبت های ارزشمند مادر بزرگمهر کمال تشکر رو داشته باشم.
نظرات شما قابل تأمله و به سهم خودم سعی می کنم پیگیری کنم تا بخشی از اونها عملی بشه.
باید به دوستان عزیزم بگم که چندی قبل هم دکتر صابری عضو شورای شهر تهران و سهیل معینی از بخش ویژه نابینایان بازدید کردن و نقطه نظرات بسیار ارزشمندی رو به ما پیشنهاد دادن.
همچنین آقای علی اکبر جمالی مدیر عامل انجمن نابینایان ایران و چند تن از کارمندان مؤسسه رودکی از این بخش بازدید و استقبال کردن.
در ادامه، خبر مربوط به بازدید آقای معینی و دکتر صابری که در روزنامه ایران سپید منتشر شد رو واستون میذارم با تأکید بر این نکته که قطعا مسئولان موزه ملی ایران هم به این پست سر میزنن و قراره که کامنت های شما رو بخونن.
پس منتظر مشارکت فعال شما عزیزان و ارائه پیشنهاداتتون هستیم.
آدرس رو هم که اشکان بهش اشاره کرد و در مستند هم گفتیم.
اینم خبر مربوط به بازدید دکتر صابری و سهیل معینی از بخش ویژه نابینایان موزه ملی
بازدید دکتر صابری و سهیل معینی از طرح پایلوت مناسب سازی موزه ملی ایران برای نابینایان
به گزارش ایران سپید: دکتر علی صابری عضو شورای اسلامی شهر تهران و سهیل معینی مدیر مسئول ایران سپید و مدیر شبکه تشکلهای نابینایان و کمبینایان، به دعوت رئیس موزه ملی ایران از طرح پایلوت مناسب سازی موزه ملی برای نابینایان بازدید بعمل آوردند.
این طرح، شامل تهیه نقش برجسته روی کاغذ مخصوص، مولاژ (مدل سه بعدی) برخی از اشیاء تاریخی موزه، مشخصات آثار تاریخی شامل شناسنامه، اثر، زمان و محل کاوش، ابعاد و مشخصات آثار است. در این طرح، اطلاعات تکمیلی بصورت صوتی در قالب نرم افزاری که شرکت پکتوس آن را طراحی کرده و به صورت بریل، از طریق دستگاه برجسته نگار در اختیار نابینایان قرار میگیرد.
برخی از این آثار که در این طرح از آنها رونمایی شد، عبارتند از: پیکره داریوش، ظرف سنگی از جنس مرمر، کاسه مفرغی هزاره اول پیش از میلاد، آبخوری دسته دار و سکه سیمین مربوط به سده ششم و پنجم پیش از میلاد.
در این جلسه که مدیران ارشد موزه ملی، برخی مسئولین سازمان میراث فرهنگی و فناوری اطلاعات موزه ملی حضور داشتند، خانم سپید نامه مدیر موزه ایران باستان توضیحاتی درباره آثار تاریخی موجود و نحوه انجام طرح پایلوت ارائه کردند.
در حاشیه این بازدید سهیل معینی در خصوص بازدید نابینایان از موزه ها گفت: تجارب خوبی در این ارتباط در سایر کشور ها وجود دارد که با استفاده از این تجارب و پیاده کردن راهکار های جدید، میبایست نابینایان را با موزه ها آشتی داد. معینی بیان داشت: آموزش راهنمایان موزه ها، استفاده از سیستم آدیوگاید و ساختن ماکت برخی آثار تاریخی، از جمله مواردی است که به وسیله آنها، نابینایان میتوانند به شیوه خود از موزه ها استفاده کنند. معینی در پایان تصریح کرد: در ابتدا میبایست یک نقشه راه در این زمینه نوشته شود و بر اساس آن، موزه ملی ایران و به تدریج سایر موزه ها در استان های مختلف، برای بازدید نابینایان مناسبسازی شود.
سعید صادقپور، مدیر عامل شرکت پکتوس نیز در خصوص این طرح گفت: در طرح پایلوت، ۱۰ اثر تاریخی درون نرم افزار پیاده سازی شد که اطلاعات کاملی از آثار تاریخی موزه را به صورت صوتی و بریل در اختیار جامعه هدف قرار میدهد. در توسعه این طرح، میتوان اطلاعات جامعی از تمامی اشیای موجود در موزه ملی را درون نرم افزار پیاده سازی کرد. همچنین نابینایان میتوانند این اطلاعات را به صورت صوتی بر روی گوشی موبایل خود دریافت کنند و همزمان از بخشهای مختلف موزه بازدید کنند. صادقپور آمادگی کامل شرکت پکتوس را در توسعه طرح دسترس پذیری موزه برای نابینایان اعلام کرد.
در خاتمه، کلیه حضار در توسعه طرح مناسب سازی و دسترس پذیری نابینایان برای موزه ها، اماکن تاریخی و گردشگری تأکید کردند.

سلام به دو ضلع مثلث خودمون، امیر که توضیحاتش کامل و دقیق بود مثل همیشه، اما اگر مسئولین موزه پستو رصد میکنند، امشب اینجا رو تعطیلش میکنیم و میریم جای دیگه رو به آتیش میکشیم.
اما شهروز!: این توصیه ی دکتر ظریف رو آویزه ی گوشت بکن که: هیچوقت یه ایرانی رو تهدید نکن! بعدشم تو پاهاتو چند بار جفت کن واسه تمرین تا ببینیم اساسا جفت میشه یا نه!
ولی از شوخی بگذریم اگر پستو کامنتاش قرار که رصد بشه توسط مسئولین، منم موافقم با اینکه امشب اینجا چت نشه.

سلام به تیم عکاس و کلا مستند ساز محله خودمون،ایوووول،احسنت،این خعععلی عالیه که در راستای فرهنگسازی و مناسبسازی واسه نابینایان تلاش میشه،اما بچهها اینجا دوتا لینک بود که نمیدونم فرقشون با هم چیه،یعنی که جفت لینکا محتوا شون یکی هست یا نه اینکه فرق میکنه آیا؟؟؟،

یعنی از حالت فشرده در میاد و یه پوشه باز میشه که توش چهارتا عکسه.
بعد از این که فایل رو دانلود کردید روش راست کلیک کنید یا اکسترک رو میبینید یا اگر هم نبود گزینه ی وینرار رو وارد بشید اونجا سه تا اکسترک هست که شما باید رو آخری بزنید.
اگر هم توی خود منوی راست کلیکتون چندتا اکسترک داشتید آخری رو بزنید.

سلام بچا من عکسا رو دیدم.
ی کَنده کاری و ۲تا کتیبه با یکسری نقاشی بود،
فقط نخندیناااا چون من از موزه شناسی کم بلدم
ببین معصوم جان صبی منم نتونستم با وین رر هم بازش کنم مشکل داشت اما الانی باز شد، دوباره امتحان کن،

سلام دوباره
الان گزارش رو هم شنیدم و از شنیدن اطلاعات تاریخی در مورد مجسمه ها لذت بردم و فکر میکنم بهتره یک سری اطلاعات رو مثلا در مورد مجسمه ها یا لباسها در هر دوران تاریخی داشته باشیم و بعد همونطور که در گزارش گفته شد توضیحات کامل تر رو گوش بدیم و بعد تصاویر رو لمس کنیم
اگه عکس دسته جمعی از گزارشگران هم میذاشتین خوب بود
باز هم تشکر

سلام و ارز تشکر از همه ی دوستان از جمله معصوم و ملیسا و رعد و مسافر و همچنین تشکر مجدد از سیتا و عمو حسین و شهروز و مادر بزرگمهر و سرکار کاظمیان.
خب شهروز که در مورد لینک عکسها توضیحات لازمو داد.
اما مادر بزرگمهر عزیز!: اتفاقا ما خودمون هم در کنار اون ماکتها عکس گرفتیم و حتی منو امیر هر کدوم یکی از ماکتها رو موقع عکس گرفتن دستمون گرفتیم و تو عکس کاملا مشخص، و قسمت منم بر حسب اتفاق ماکت خنجر شد، اما من چون عکسها رو داشتم دیگه دانلود نکردم و فکر کنم که دوباره شهروز باید بیاد توضیح بده که این عکسی که من توضیح دادمو گذاشته یا کیفیتش واسه گذاشتن رو سایت مناسب نبوده.
به هر حال از همه ی دوستانی که مشارکت کردند تا این لحظه ممنونم.

سلام و تشکر فراوان از امیر عزیز و اشکان و بقیه بچهها که تو این کار سهیم بودن.
ترجیح میدم اسم این کارو بذارم طرح. واقعا طرح خیلی خوبیه. من حتما میرم و میبینم و اگه پیشنهاد یا انتقادی داشتم، یا هر مسأله خاصی که تو پیشرفت این طرح تأثیرگذار باشه تو یه پست مطرح میکنم. به نظرم اگه بچههایی که میخوان برن، بیان با هم بریم، بهتر باشه.
ظاهرا همه چیز کامل و دقیق بررسی شده و کسانی که تو این اتفاق مبارک سهم داشتن، همه جنبههای کار رو در نظر گرفتن. یه بار دیگه از امیر و دوستان دییگه تو شرکت پکتوس و کسانی که تو موزه ملی از این طرح استقبال کردن و هرکی که برای این طرح تلاش کرده، تشکر میکنم. امیدوارم میراث فرهنگی هم حمایت کنه. اگه این اتفاق استثنایی بیفته و شامل همه محصولات بشه و تو همه اماکن فرهنگی و تاریخی به وجود بیاد و همون طور که امیر گفت، اطلاعات هر مورد از طریق بلوتوس در اختیار بازدید کننده قرار بگیره و حرفایی که مادر بزرگمهر گفتن، تحقق پیدا کنه. یه تحول فرهنگی و یه قدم بزرگ در راستای حقوق نابینایان محسوب میشه. اگه به این مرحله برسه، کمک بزرگی به دانشجوهای تاریخ و ایرانشناسی و اینجور رشتهها میکنه.
به نظرم اگه یکی از بچههای نابینا که تحصیلات مرتبطی هم داره، تو این بخش استخدام بشه، خیلی مفیدتره. اولین فایدش غیر از کم شدن از بیکارای نابینا اینه که این فرد بهتر میتونه با بچههای نابینا ارتباط برقرار کنه و قطعا پیشنهادهای مفید و کارربدی خواهد داشت. البته بعد از تأیید میراث فرهنگی.
عمو حسین! اومدی تهران، حتما خبرم کن. هم با هم یه دوری بزنیم، هم بریم موزه.
بازم ممنون از گزارش خوبتون.

سلام داداش مرسی جالب بود

جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت
سر را به تازیانه او خم نمیکنم!
افسوس به دوروزه هستی نمیخورم
زاری بر این سراچه ماتم نمیکنم…
ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز
شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
روح مرا در آتش بیداد خود بسوز !
ای سرنوشت،هستی من در نبرد توست
بر من ببخش زندگی جاودانه را!
منشین که دست مرگ زبندم رها کند

درود! دانلود کردم و گوشیدم خیلی باحال بود! به نظر من اگر ادارات ودر کل جاهایی که کارگر یا کارمند نابینا دارند بیایند وسایل مورد نیاز نابینایان خود را تهیه کنند خیلی عالی میشه مثلا اداره ی ما اگر بیست تا برجسته نگار بخره و در اختیار ما قرار دهد از عالی هم عالی تر میشه،‏ صدا و سیما هم ده تا بخره،‏ یا پنجاه تا بخره،‏ علوم پزشکی و تعمین اجتماعی هر کدام دویست تا بخرند از عالی هم عالی خشک یا تر خواهد شد،‏ چرا همش بدزیستی؟

سلام به یکی از ما، سیتا، عدسی، تاها و میرهادی احمدی.
از پیشنهاد یکی از ما ممنونم قطعا اگر این طرح در سطح گسترده تری به اجرا دربیاد پیشنهاد شما یکی از راههای توفیق چنین طرحهاییست.
سیتا: من عکسا رو خودم داشتم تو هم با تبسم خانوم هماهنگ کن اگه امکانش باشه عکسهایی که رو سایت نذاشتند رو در اختیارت بذاره.
تاها: از حضورت و شعر زیبات ممنونم.
عدسی: قطعا با کمبود اعتبارات مالی که در اکثر دستگاههای دولتی از جمله سازمان صدا و سیما، خرید یه برجسته نگارم کار سختی چه برسه به اون تعداد بالایی که مد نظر شما بود! با این حال اتفاقا بهزیستی باید به نظرم به عنوان متولی امور معلولین پیشقدم بشه و با خرید تجهیزات و تعامل مثبتو سازنده با شرکتهای تولید کننده ی تجهیزات توانبخشی، اونها رو به انواع مختلف و البته عادلانه و برابر میان معلولان توضیع کنه، البته خود بچه ها هم باید روحیه ی پیگیری مستمر درخواستها و مطالباتشون رو داشته باشند.
و جناب میرهادی احمدی: ما باید هر جا که هستیم برای اعطلای نابینایان از تمام توان و ظرفیتمون استفاده کنیم، بنابر این انجام وظیفه بود دوست خوبم.
سپاس فراوان از همگی.

سلام خدمت شما و تشکر از زحماتتون واقعا عالی بود من که خودم به اینجور مطالب علاقه ی زیادی دارم امیدوارم روز به روز شاهد افزایش و پیشرفت چنین امکاناتی برای خودمون در سرتاسر کشور باشیم ای کاش منم تهران بودم و میتونستم به این موزه ارزشمند برم بازم خدا خیرتون بده که دوستان محله رو در هر حالی فراموش نمیکنید و ما رو هم در این جور اتفاقات خوب شریک و هم قدم میکنید

سلام به سمانه خانوم و ممنون از حضور و استقبالتون از پست، بالأخره رسم هممحلی ای ایجاب میکنه که آدم هر جا که هست به یاد هممحلیهاش باشه.
من دارم آزمایش میکنم!… ظاهرا لینک دار شدم! بریم ببینیم چی میشه!.

سلام، از گزارشی که تهیه کردید، بسیار ممنونم. من یکی که احساس کردم که در میان شما حضور دارم. خیلی خوب توضیح دادین ولی ای کاش اون چیزی که لمس میکردید رو هم به زبان تا آنجایی که مقدور هست، بیان میکردید مثل همون خنجر که همتون کلی ذوق کردین.
در مورد برجسته نگار بگم که اگه به همون بدند، خیلی عالی میشه، این ابزار میتونه برای افراد نابینای کم شنوا هم کاربردی باشه اما جدا از بحث قیمت، بعضی از مؤسسات برای مثال مؤسسه دستان شکوفای رشت هستند که دستگاه برجسته نگار رو دارند اما در اختیار ر بچه ها قرار نمیدند و جالبتر هم این که همین جوری دستگاه رو روی میز انداختند و کلی هم رویش خاک نشسته.
دارم به این فکر میکنم اگه قیمت این دستگاه بسیار گرون هست، چرا میخرند و به بچه ها نمیدند. آیا این ظلم نیست که برای خودنمایی این ابزارها رو بخرند و در اختیار کسی ندند و کلی هم رویش خاک بشینه؟

سلام به آقا رضای بخشی و بانو.
آقا رضا: ممنون از حضورتون در مورد برجسته نگار و نحوه ی استفاده کردن ازش حق با شماست ولی پیشنهاد من این که خود امیر سرمدی که آدم مطلعی برای حل این مشکل اقدامی بکنه.
بانو: نمیدونم که چهطوری رفتو اون بالا مالاها نشست ولی به هر حال من که از پایین کامنتا رو میخونم کامنتت از زیر دستم در رفت و واسه همین جوابت یه کم دیر شد که بابتش عذرخواهی میکنم اما به جاش واست مفصلتر مینویسم:
اول که از توجهت به پست ممنونم اما تو گزارش من از تبسم و شبنم پرسیدم که دوست دارید که امیرو مهدی یکی از این ظروف رو واسه خونتون تهیه کنه؟ که این دو دوستمون یعنی تبسم و شبنم از این موضوع به شدت استقبال کردند، بنابر این پیشنهاد من به تو هم همین که از الآن رو مخ قرائن و امارات خودت کار کنی تا روز موعود به نتیجه برسی!.
ببین چه دلو جرأتی دارم که با قرائن و اماراتباز محل دارم همچین شوخی ای میکنم! خخخخ!.
اما در مورد استفاده ی شرکت پکتوس از قدرت خبرنگاری امیر سرمدی: به نظرم بد نیست! چه اشکالی داره که شرکتی مثل پکتوس یا هر شرکت دیگه ای که تو حوضه ی نابینایان فعال هستش، حالا که به درست یا غلط برخی افراد دید مثبت یا اطلاعات درستی نسبت به این شرکت و فعالیت هاش برای نابینایان ندارن، هرچند که خودم این دید غیر منصفانه و غیر منطقی از طرف برخی بچه ها رو برنمیتابم”، بیاد از افرادی مثل امیر سرمدی که امروزه همه ی ما به وجدان کاری و سلامتو صداقتش ایمان و اعتقاد کامل داریم استفاده کنه؟
حد اقل حسن این نوع استفاده این که نظرات بچه ها به طور دقیق و کامل در اختیار مسئولین این شرکتها قرار میگیره و از طرف دیگه عملکرد مسئولین به ویژه نقاط ابهام آمیزش توسط این دوستان شفافسازی میشه و در نهایت منجر میشه به تعامل مثبت و سازنده میان شرکتهای تولید کننده ی تجهیزات ویژه ی نابینایان و جامعه ی هدف.
به هر حال نظر باقی دوستان هم میتونه جالب باشه که آمادگی شنیدنشو داریم.

پاسخ دادن به اشکان آذرماسوله لغو پاسخ