خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

چرا شبکه های اجتماعی خودشان اجتماعی نیستند؟

چرا شبکه های اجتماعی خودشان را اجتماعی نشان نمیدهند؟

سلام دوستان عزیز محله گوشکن

امیدوارم حالتون خوب باشه.

انشا الله هوای دلتون همیشه خوب خوب باشه و هیچ غمی در دلتون راه پیدا نکنه.

راستش دو سه ماهی بود که در محله پست نذاشته بودم و فقط پستهای دوستان را میخوندم و در باره این پستها نظر میدادم.

امروز با خودم گفتم که دیگه نوبت خودمه و حتماً باید یک فعالیتی تو محله داشته باشم.

مطلبی که میخوام خدمتتون عرض کنم بسیار مهم است که این روزها متأسفانه و یا خوشبختانه دچارش شدیم.

البته قصد نصیحت کردن و امر و نهی کردن هیچ کس را ندارم چون خودم کوچکتر از اونی هستم که بخوام به کسی نصیحت کنم. برادران و خواهران بزرگتر از من در این محله هستند که باید اونها من را نصیحت کنند.

قضاوت را به خودتون واگذار میکنم. بریم سراغ اصل مطلب و از پر چونگی بگذریم.

در یکی دو دهه اخیر روابط بین انسانها شکل تازه ای به خودش گرفت. با تشکیل شبکه های اجتماعی ایده های جدیدی به وجود آمد. این شبکه ها وعده ای به مردم دادند، وعده شان این بود که دیگر فاصله طبقاتی بین مردم وجود ندارد و هیچ تبعیضی را شما مشاهده نخواهید کرد. این شبکه ها توانستند زندگیمان را در فیسبوک، اینستگرام، توییتر، و غیره به اشتراک بگذارند.

کاری که این شبکه ها با ما میکنند اینست که بر روی چهره مان نقاب بگذاریم و پشت سپر دفاعیمان پنهان شویم. این نقاب چیزی جز شبکه های اجتماعی نیست.

نمیدونم توجه کرده اید که گاهی اوقات زندگی برای ما خسته کننده میشود و دائماً تلاش میکنیم که از این خستگی خودمون رو رها کنیم. وقتی که فیسبوک، اینستگرام، واتساپ، و لاین همدم زندگیمان میشود آنوقت زندگی برایمان لذتبخش خواهد بود.

دلیل این لذت بخشی مشخص است. این اپلیکیشن ها به ما این اجازه را میدهد که فیلترهای مورد علاقه مان را برای نشان دادن زندگیمان به کار ببریم. ما تمام تلاشمان را انجام میدهیم تا از این نقاب به خوبی محافظت کنیم.

ما سعی میکنیم که از خودمان یک شخصیت مجازی بسازیم این شخصیت مجازی مثل یک عمل جراحیست که بر روی صورتمان انجام میدهیم و تمام هویتمان دچار تغییر میشود.

ما سعی میکنیم شخصیتی داشته باشیم که دیگران دوست دارند. یک آدم باهوش، خوش مشرب، با دوستان زیاد و یک زندگی هیجانی که سرشار از اعتماد به نفس است.

راههای مختلفی را برای شکل دادن به این شخصیت مجازی انتخاب میکنیم. هرچیزی را از توییتهای مختلف برمیداریم و به دوستانمان میگوییم که چه شخصیت جالبی داریم. مثلاً به دوستمان میگوییم که دیشب به بهترین رستوران شهرمون رفتیم و بهترین غذا را خوردیم که در واقع نخوردیم. وقتی که این رفتارهای برجسته را از خودمان نشان میدهیم فکر میکنیم که رفتار دیگران با آنچه که پیش از این بوده تغییر خواهد کرد. شبکه های اجتماعی اغلب این اجازه را به ما میدهد که تصویری را از خودمان نشان دهیم که هیچ وقت نبوده ایم.

دوستان عزیز ببخشید سرتون رو درد آوردم. من از مطلبم نتیجه گیری نکردم چون دوست دارم که نتیجه گیری را خودتون در کامنتها انجام بدید. البته این مطلب چون زیاد هست من میخوام که در دو بخش تقدیمتون کنم اگر تمایل به خوندن ادامه این مطلب را دارید در کامنتها به من اعلام کنید. در پناه حق باشید.

 

۳۴ دیدگاه دربارهٔ «چرا شبکه های اجتماعی خودشان اجتماعی نیستند؟»

سلام . رعععد بزرگ این مطلبو پسندید. پسرم ی مطلبی به نظرم جالب اومد خواستم با بقیه به اشتراک بذارم. حالا این نوشته رو که خوندی بعدا میام ربطشو میگم . چون شاید در نگاه اول بی ربط باشه .
امیدوارم صفحه خوان ها ناز نکنن و بخونن
عنوان مطلب : دروغ سفید

دروغ ها را به دو گروه تقسیم میکنند: دروغ سیاه و دروغ سفید. دروغ سیاه دروغی است که با گفتن آن به زندگی فرد دیگری آسیب می زنیم. مثلاً فردی که به همسر خود خیانت میکند اما به او میگوید که هنوز عاشقانه دوستش دارد. شرکتی که درآمد سرشار دارد اما در اظهارنامه های مالیاتی، خود را ضررده معرفی میکند. کسی که از شرکت خود دزدی میکند ولی کس دیگری را برای این دزدی متهم می کند.

دروغ سفید

دروغ سفید دروغهایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند. در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود. روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم! هر روز تا ساعت ۱۱ صبح خواب است اما میگوید: من از هفت بیدار هستم! و …

چند روز اخیر که کتابهای پاول اکمن را بیشتر و دقیق تر میخواندم جمله ای نظرم را جلب کرد:

«من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم چون انسانها به دلیل حفظ منافع خود و در تلاش برای پیروزی در تنازع برای بقا، همنوعان خود را فریفته اند. این نوع دروغ حتی در رفتار حیوانها نسبت به همنوع خود نیز مشاهده میشود. اما دروغ سفید نابخشودنی است. این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد».

بیشتر و بیشتر خواندم و دیدم راست میگوید. ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه «خود» را «فریب» میدهیم. به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم. به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه تواناییهای فردی خویش، جا می مانیم.

اگر من روزی یک صفحه کتاب میخوانم و خود را متعهد کنم که در حضور دیگران نیز همین حرف را بزنم، زودتر به افزایش میزان کتابخوانی خود تشویق میشوم. اگر روزها ساعت ۱۱ از خواب بیدار میشوم و این را به دیگران نیز بگویم، انرژی من برای بیدار شدن در ساعت ۹ افزایش می یابد و به دیگران هم میتوانم با افتخار بگویم: «اخیراً هر روز ۲ ساعت زودتر بیدار میشوم».

اما کسی که ساعت ۱۱ بیدار میشود و به همه میگوید ساعت ۷ بیدار است، حتی وفتی دو ساعت از خواب خود کم میکند (و ۹ صبح بیدار میشود) دو گزینه برای دروغ گویی سفید پیش رو دارد:

گزینه اول: همچنان به همه بگوید ساعت ۷ بیدار میشود (پس هیچ جایزه ی بیرونی برای این تلاش دریافت نمیکند و بی انگیزه میشود)

گزینه دوم: از این به بعد به همه بگوید: من ساعت ۵ از خواب بیدار میشوم (و به این صورت در باتلاق دروغ سفید بیش از قبل فرو میرود و عزت نفسش نیز خدشه دار میگردد)

بیایید با هم قرار بگذاریم هیچوقت دروغ سفید نگوییم. اثرات این دروغ از هر نوع دروغ سیاهی بدتر است.

هادی میبینی عجب دوره ای شده . کلی پذیرایی کردم، آخرم میگن این .
بذار بگم شکلک زبون درازی و اون دیو دلقک تقدیم به رهاااایی رهگذری بود که حقشه ولی بذار بگم برای سیتایی علاوه بر اون چیزا چی آوردم.
توت فرنگی انگور سیب کیک ی فنجون نسکافه گل و ی قلب درخشان و لبریز از صمیمیت. ولی جالبیش اینه که با لپ تاپ دیده نمیشه و فقط با گوشی میشه دید .
عجب دنیای عجوز و مجوز مجازی عجیبه .

رعد خخخخ به خدا صبی اومدم این چند تا شکلکای میوه رو نشون نمیداد سانسور شده بود اما الانی اومدم همشونو دیدم، مرسی خخخخ اگه مدیر مجتبی میدونست که این چند شکلک گرافیکی میوه چقدر اینجا رو خوشگل و تر و تازه کرده، بنظرم باهات قرارداد تزیین محله رو میبست بعد شما هم مثه اکثر معلما دو شغله میشدی خخخ
راستی وسط این همه میوه که برای من آوردی اون لاک پشت سبز چی بود هاان؟
بعدشم کیکت رو هم دیدم خودت پختی یا سفارشی بود خخخ

سلام
تا حدی موافقم و تا حدی هم نه ….
گاهی در دنیای مجاز و شبکه های اجتماعی می تونی با خیال راحت نقابتون برداری و بذاری یه هوایی به روحت بخوره …. ولی متاسفانه در هر دو حالت شادی و خوشبختی مجازی که در این فضا ها گاهی محقق می شه نا امیدکننده و یاس آور هست ….

ممنون از پست جالب تون
سربلند و موفق باشید

سلام به شما. ممنون از پستتون. وقتی حتی لباس پوشیدن یا راه رفتن یک فرد میتونه تصویر متفاوتی از اون شخص به نمایش بذاره، چرا شبکه های اجتماعی رو بدنام کنیم. قبول دارم که توی چنین فضا هایی به دلیل انتشار سریع مطالب راحتتر میشه این کارو کرد ولی با ماهیت شبکه های اجتماعی مخالف نیستم. من شخصا هیچوقت دنبال نشون دادن دوستان زیادی که ندارم یا هوشی بالاتر از چیزی که دارم نبودم. اتفاقا برعکس سعی داشتم جنبه هایی از درون خودم که قابل تامل میدونستم و احساس می کنم شناخته نشده رو آشکار کنم. من باور دارم که کسی که خودش نیست براش هیچ تفاوتی نداره که کجا باشه یا از چه طریقی بخواد خودش رو ابراز کنه. اون فرد هیچوقت احساس آسایش رو تجربه نمیکنه، حتی پشت اون نقاب های رنگی. مطلب رعد بارانی رو هم خیلی دوست داشتم. مرسی.

آقا محمدرضا سلام، درصد کمی از افراد هستند که نقاب را از چهره خودشون برمیدارند و خود واقعیشون رو به شما نشان میدهند. شما خیلی به ندرت میتونید دوست خوب برای خودتون در شبکه های اجتماعی پیدا کنید. البته این حرف من در باره اهالی محله مصداق ندارد و همه اهالی محله ما دوستان خوب و قابل اعتمادی هستند.

دیدگاهتان را بنویسید