خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

آیا نابینا قادر به تزریق آمپول است؟ باور ندارید؟

سلام رفقا.
چطورین؟ خوب و خوشین؟
خیلی وقت بود پست نزده بودم یعنی سرم خیلی شلوغ بود یه چند تا گرفتاریم داشتم بگذریم. به قول شهروز مدتی چراغ خاموش بودیم، اما خودمونیما! چراغ‌خاموشی هم عالمی داره مگه نه؟ من سعی می کنم، فقط سعی می کنم که فعالتر باشم، چون این محله واقعا بر گردن ما حق داره.
خب بریم سر اصل مطلب.
می‌خوام حرفامو با یه سؤال شروع کنم، راستی شما از آمپول می ترسین؟ اصلا چه قدر مریض میشین؟ قرصو ترجیح میدین یا آمپولو؟
باری، هر چه قدر هم که از آمپول بترسین بالاخره یه چند باری تو زندگی‌تون مجبور به تزریق میشین. اینجاست که اهمیت یادگیری این فن پیش میاد. تا حالا فکر کردین یه نابینا هم بتونه آمپول بزنه، منظورم هر نوع آمپوله از عضلانی “”IM =Intra Muscular” گرفته تا وریدی “IV =Intra Venous”
فرض کنیم دو تا نابینا یه جایی تنها باهمن، یه هویی حال یکی‌شون به شدت بد میشه، باید یه آمپول بزنه، شاید انسولین یا هر چیز دیگه ای. خب چه کار می کنین؟ تا یه آژانس بگیرین برین یه وری که طرف از دست میره.
بگذریم، حدود چند سال پیش بود که فکر این کار افتاد تو کلّم با یکی از دوستام مشورت کردم: شدیدا زد زیر خنده گفت: “برو بابا! این اصلا نمیشه، بینایی میخواد خیلیم میخواد.” اما من تسلیم نشدم، مطمئن بودم یه راهی هست، شکست تو قاموس من نیست، خلاصه زدم تو کار، البته خوشبختانه خانمم تو تزریقات خیلی حرفه ایه، اونم الحق کمکم کرد، خلاصه با آزمون و خطا موفق شدم، همون دوستم دوباره گفت: “تو شاید بتونی عضلانی تزریق کنی ولی وریدی عمرا” ولی وقتی به بهترین وجه به خودش یه آمپول وریدیو تزریق کردم عقلش اومد سر جاش، البته باید بگم که اون دوستم بیناست. یاد دادن این فن توی این نوشته بسیار مشکله ولی من یه مقدمه رو عرض می کنم، یادتون باشه حس لامسه‌تون اینجا بهترین نقشو ایفا می‌کنه، قطع به یقین، اگر تو این کار حرفه ای بشین، بسیار بهتر از یه بینا تزریق می کنین، چرا که با حس لامسه‌تون می تونین بهترین محل رو برای تزریق پیدا کنین، الان دیگه تمام آمپولای خانممو خودم تزریق می کنم، برخی از عضلات بسیار حساسن، اگه یه نمه اشتباه عمل کنین، یا از جای تزریق خون میاد، و یا این که می زنین به عصب و بیمار درد زیادیو تحمل می کنه، اینجاست که آمپول‌زنای بینا هم کم میارن، یکی از دوستام فقط میاد پیش من، چرا که پیش هر کی میره یا شدیدا جای تزریق خونریزی می‌کنه یا شدیدا دردش میاد، ولی میگه وقتی تو بهم آمپول می‌زنی اصلا دردم هم نمیاد.
خب بریم سراغ مقدمات کار.
مواد لازم.
1. یک عدد سرنگ 2.5 یا 5.00 سیسی بر طبق حجم آمپولتون.
2. مقداری الکل با کمی پنبه یا در صورت نبود یک برگ کلینکس.
3. پوکه آمپول مورد نظر.

خب بریم سر تزریق البته اولش عضلانی.
1. پوکه آمپولو بگیرین توی دستتون البته از اندازش راحت می فهمین 2.5 سیسیه یا 5.00
2. اگه مثل من با دست چپتون راحتین پوکه رو بگیرین لای 4 انگشتتون طوری که شستتون آزاد باشه.
3. با انگشت شستتون آروم به سر پوکه که یه شیشه نازکه فشار بیارین، فشار نه باید کم باشه نه زیاد. پس از یه فشار کوچیک اگه آمپول خارجی و استاندارد باشه سر پوکه با یه صدای خاصی کامل کنده میشه. اگه ایرونی باشه ممکنه به مشکل بر بخورین، اونم راه داره با یه کارد میوه خوری شیار بین بدنه پوکه با سرشو ببرین، یعنی یه کمی کاردو تو شیار بکشین تا برای کنده شدن آماده بشه.
4. پس از کنده شدن سر پوکه، سرنگ را از تو پلاستیک محافظ در بیارین و سر تیز اونو بذارین، بعد با دست چپ پوکه در بازو بگیرین و با دست راست سرنگو.
5. خب حالا وقت کشیدن محتوی پوکه به داخل سرنگه سر سرنگیو که با دست راستتون گرفتین آروم توی پوکه در باز فرو کنین.
6. سپس پیستون سر سرنگو بگیرین و آروم آروم شروع کنین به کشیدن، یعنی اونو به سمت بالا بکشین، اینجا گوشتونو تیز کنین، تا زیر‌صدای کشش محتوی پوکه رو به درون سرنگ بشنوین.
7. پس از کشش کامل محتوی پوکه نوبت هوا‌گیریه این عمل بسیار مهمه البته در تزریق وریدی خیلی هم مهمتره می تونم بگم با جون بیمار مربوطه. اینو نگفتم که بترسین گفتم که بدونین دارین چه کار می کنین، سرنگ پر رو توی دستتون بگیرین و اونو برگردونین به طوری که قسمت تیز سر سرنگ به طرف بالا باشه، حالا به بدنه سرنگ چند تلنگر کوچیک بزنین درست به قسمتی که سر تیز به بدنه سرنگ می‌چسبه. اینجاست که هوا میاد بالا و آماده بیرون رفتنه، سر پیستونو خیلی آروم و یواش بدون این که مایه به بیرون نشت کنه کمی فقط یه نمه به سمت پایین فشار بدین، اینجام باید یه صدای خاصیو مبنی بر خروج هوا بشنوین، البته باید خودتون تجربه کنین.
8. خب هواگیریم تموم شد. حالا به بیمارتون بگین به صورت دمر روی تخت یا زمین بخوابه.
9. پنبه یا کلینکسیو که از قبل آماده کردین به الکل آغشته کنین، البته اگه الکل نبود او‌دو‌کلن هم جواب میده اگه اون هم نبود اشکالی نداره این کارو قلم بگیرین مشکل خاصی ایجاد نمی کنه البته بودنش خیلی بهتره.
10. آمپولو می تونین به عضله باسن، ران یا بازو تزریق کنین، که ما اینجا و در بیشتر موارد با عضله باسن کار داریم. عضله باسنو به سه قسمت تقسیم می کنیم، قسمت پایین عضله، قسمتی که به سمت مقعد متمایله، قسمتی که به سمت راان پاست که قسمت بیرونی عضله باسن میشه. و می خوره به ته ران. ما با این قسمت کار داریم، البته اصلا نباید محیط عضله رو ترک کنین و به قلمرو ران برین حتما باید روی عضله باشین فقط به سمت ران برین.
11. اون بخش عضله رو لمس کنین به تجربه بعدا براتون مشخص میشه قسمت نرمیه که به راحتی با فشار به سمت پایین میره و هیچ سفتی رو حس نمی کنین.
12. خب جا رو که پیدا کردین، البته باید بگم که این بخش خیلی خیلی مهمه یه ذره این ور اون ور باشه، یکی از این اتفاقها میفته، یا بیمار درد شدیدیو احساس می کنه، یا این که جای تزریق شدیدا خون‌ریزی می کنه و یا این که محتوی تزریق شده می زنه بیرون که هر سه اینها نشونه یه تزریق نا موفقه. خب، پنبه یا کلینکس آغشته به الکلو روی جایی که پیدا کردین می مالین،
13. سرنگ آماده رو توی دستتون بگیرین و سر تیزشو به صورت عمودی و به دقت درست تو جای مناسبی که پیدا کردین فرو کنین به طوری که تا ته فرو بره، البته اگه جای عضله رو درست پیدا کرده باشین هیچ فشار اضافی لازم نیست و سرنگ خیلی راحت خودش تا ته فرو میره. البته تو پرانتز این رو هم بگم که شما پس از کشیدن محتوی پوکه آمپول و گذاشتن سر تیز سرنگ می تونین در‌پوششم بذارین، تا بقیه کارارو می کنین و بیمارم آماده میشه اینجوری نه دست خودتون زخمی میشه و نه محتوی سرنگ صدمه می بینه.
14. پس از این که مطمئن شدین سر تیز سرنگ تا ته فرو رفت، آروم به پیستون فشار بیارین تا محتوی سرنگ درون عضله خالی بشه. مطمئن بشین که پیستونو تا ته فشار بدین، حواستون باشه که در تزریق آمپولهای روغنی مثل سفتریاکسون و یا پینیسیلین ممکنه پیستون یه ذره سفت پایین بره که جای نگرانی نیست.
15. خب پس از تخلیه کامل خیلی آروم و با دقت سرنگو به همون شکل عمودی و بدون کج کردن از عضله بیرون بکشین.
16. پنبه یا کلینکسو به آرومی روی جای سرنگ بذارین و خیلی آروم به پایین فشار بدین، البته حواستون باشه به هیچ وجه جای تزریق رو مالش ندین چرا که ممکنه محتوی تزریق شده بپره بیرون.
17. خب شما یه تزریق عضلانی موفق داشتین.

البته این تازه اول کاره. برای تزریق آمپولهای وریدی، سروم و یا آمپولهایی مانند پینیسیلین باید مراحلی دیگری رو برین که در صورت استقبال تو پستای بعدی واسه‌تون توضیح میدم.
پیروز باشین و مواظب باشین مریض بیچاره رو نکشین.
تو کامنتا میبینمتون.

۵۱ دیدگاه دربارهٔ «آیا نابینا قادر به تزریق آمپول است؟ باور ندارید؟»

یا خدا. عمرا دست به امتحان همچین کار خطرناکی بزنم. خوندنش هم رعشه به تنم انداخت مرتضی جون!
ولی باقیشو بذار. ماجرا تازه داشت در مورد وریدی حساس میشد که تیتراژ پایان سریالو پخش کردی.
شخصا منتظر چند بار ترسیدن دیگه با پست های این تیریپیت هستم…

آره مجتبی عزیز، کار نشد نداره. تو که قبل از من ثابت کردی، حتما بقیه اش هم میاد، تازه من یه جوری رانندگی هم کردم اونم میاد. زبونا و آموزشای کامپیوتری هم که جای خود داره. راستی آمپولی سرمی چیزی نداری واست بزنم یادم رفت تو اصفهان که همدیگه رو دیدیم بهت بگم. واست می زنم مجی.

یا حصرتی عباس…
جناب نخست وزیر…بنده دو سال پیش بر اثر سهل انگاری در استفاده از پودر رنگ دچار عفونت شدید ریه شدم…دو ماه سرفه کردم ولی دکتر نرفتم…از ترس آمپول…هنوزم نفس تنگی دارم گاهی…
امسال بعد ماه رمضون یک ماه افتادم و یه روز خوب بودم شیش روز بد…باز دکتر نرفتم…از ترس آمپول…
آمپول چرا آخه؟ خب آدم بهارنارنج میخوره…گل گاو زبون میخوره…علف ملف میخوره خوب میشه دیگه…

سلام.
به قول معصوم یا امامی زمون.
ببین من اعتراااف میکنم که از آمپول به شدت میترسم مث سگ خخخ.
یعنی واکسن رو هم بزنم سکته میزنم.
تو این هاگیر واگیر پست تو رو هم داشتم ویرایش میکردم که منتشر کنم.
یعنی یه دهنی، چیز یعنی یه بلایی سرم آوردی که خدا ازت نگذره.
ولی جالب بود.
ایول.

سلام آقای مصدق
تو رو خدا، عجب کارایی میکنینا!
من که از آمپول نمیترسم و خیلی جاها به خاطر تأثیر سریعترش، به اقسام دیگه دارو ترجیحش میدم ولی این تزریق نابینایی واسم ترسناک بود.
اون بحث تزریق وریدی و بحث هوا، خیییییییلی ترسناکه، خییییییلی.
ولی خب اگه یه جایی آدم مجبور بشه و پای مرگ و زندگی در میان باشه، بد نیست بلدش باشه.

سپاس خانم محب، مرگ و زندگی چرا؟ باور کن اگه نابینا بتونه خوب یاد بگیره بهتر از یه بینا تزریق می کنه، من رگ کساییو گرفتم که بیناهاش در مونده بودن و شونصد جای دستشو سوراخ کردن، سرمی چیزی داشتی خبر بده.

سلام خب منم یه نکته اضافه کنم ضمن این که منم ازون خبره های تزریقاتم !دو راه دیگه هم واسه امتحان قسمت درست هست (غیر ازون چهار قسمت کردن و در نظر گرفتن بخش بیرونی )که یکیش کاملا بیناییه یعنی برگردوندن مقدار اولیه سرنگ تا ببینیم خون به داخلش بر می گرده یا نه این روش خیلی اکابریه پس بی خیالش !اما روش بعدی که خیلی هم دقیقه برای تعیین محل : اونم این که شست رو روی استخون خارجی ران گذاشته و دست رو کاملا” به اندازه ی یه وجب (یک کف دست کاملا” کشیدی تا جایی که باز میشه )باز کرده و انگشت کوچیکه به هر جا رسید اونجا منطقه امن تزریقه !حالا می تونید رو پای خودتون تمرین کنین و جای تزریق خودتونو پیدا کنید موفق باشید

خب شکلک سیتایی که هی میخونه هی فکر میکنه، که بفهمه بالاخره جای درست برای تزریق کجاست، آخه تو پست هم این قسمت برام جای سخت کلاس بود،
ترااااانه جان لطفا بیا بیشتر و مبتدی تر برام توضیح بده حتی همون روش اکابری رو هم. آخه به من میتونه کمک کنه. مرسی ترانه جانم.

بلند شو دستت رو از روی ریه ت مستقیم به طرف پایین ببر اولین استخوانی که بهش میرسی زیر شکمت نزدیک کمر نرسیده به پاته !( خخخخخ شد مثل آدرس میدوون بار!)که بعد ازون به ران می رسی همون استخوان رو که گفتم زیر آپاندیسیتته و نرسیده به پات یعنی خط فاصل کمر با پا بصورت مستقیم و نه از روی کمر و در سمت چپ بدن هم در امتداد قلب زیر شکم روی پا که مثل یه گودی یا حفره می مونه ) شست دستت رو روش بذارو مستقیم (حتما” مستقیم و نه مایل و اریب چون کجش کنی یا بسیا به سمت زیر ران میره و اگه به طرف بالا کج کنی به کمر وارد می شه )دستت رو به حالت وجب کردن تا جایی که می تونی باز کن انگشت کوچیکه هر جا افتاد همونه

مرسی ترانه جونم از این آدرسی که دادی. خخخخ
راستی استاد ما میگفت از این خانما آدرس نپرسین، چون راست و چپ رو اشتباه میگند خخخخ
فقط خواستم که بخندی. ممنونم از این جواب خوبت، اما ترانه جان اکابری رو نگفتی که سیتا تو ابهام خماری بمونه،

سپاس ترانه، از همکاریت خیلی خیلی ممنون، بحث وریدی و این که نابینا چطور مشکل درک درست گرفتن رگ رو حل می کنه تو قسمت بعد می کنم، راستی تا حالا خودت به خودت آمپول زدی؟ می تونی خودت به خودت وریدی تزریق کنی گفتی خبره ای در اردوی بعدی گوشکن برای مسابقه و گرفتن رگ لاغرترین آدمهام حاضرم. شوخی کردم ما زمین خورده همه ایم و از شما یاد می گیریم ولی مسابقه هم بدک نیست مجتبی اردو رو برو.

باشه مسابقه !موضوع هم باشه تزریق پنی سیلین به همه کاربرا و برای مدیرا هم سه تا یه جا!هههه فکر کنم دیگه هر اردویی من باشم دیگه هیشکی نیاد عجب به دلم نشسته ببینم کی ترسوه کی شجاع !ههه بین خودمون باشه آقا مرتضی نهایتا بحث برنده بازنده نیست مهم اینه بچه ها رو کمی بترسونیم !اینو در گوشی گفتم یهو به کسی نگیا !

لایک ترانه لایک! راستی من در قسمتهای آینده این متن تزریق آمپولهایی مانند پینیسیلین یا مرفین که باید با آب مقطر ترکیب شن و بعدشم تزریق وریدی و سرم را توضیح میدم، البته توضیح ناقص فقط اشاره بهش می کنم، اینه که همکاری تو هم به عنوان استاد و غلطگیر من بسیار لازمه. بازم سپاس.

واااااای چی گفتید؟ چی گفتید؟ هان! هان! من از اسمش هم میترسم همین الآن فکر کردم درد آمپول داره اذیتم میکنه من همیشه از واکسن آمپول فرار میکنم وااااای خداای من خداااااا
راستی نمیشه یه جورایی جیغ زد که n v d بخونه؟ و همه بفهمند که من میییییی ترسم؟

راستی آقای دکتر مصدق مرسی که اومدین، آخه محله دکتر کم داشت، یا هم مخفی داشت، مثلا ما نمیدونستیم که ترانه جون هم دکتر تزریقی هستش، تازه صبی من و ملیسا سر درد داشتیم، و چون معصوم جان در پست بابا بزرگ رعد گفت که ما قراره بمیریم من ساده هم اونجا تو پست رعد وصیت هم کردم

خانم شیبانی ندیدی؟ نابینا سنتور می سازه بهتر از بینا. منم آمپول زدم بهتر از بینا. باور کن. نتوانستن بی معنیه، البته این به اون معنی نیست که معلولیتمون یادمون بره، ولی یادت باشه یکی از ۴ وزیر مهم کابینه انگلستان در زمان بلر نابینای مادرزاد مطلق بود واقعا؟ آمپولزنی خیلی آسونه ولی خوب بعضی کارا دیگه واقعا واسه ما غیر ممکنه قبولم دارم مثلا برای من نابینای مادرزاد درک درست رنگا غیر ممکنه ضعفا جای خودش تواناییا جای خودش راستی من فکر کنم درک درست نقاشیم برای امثال من غیر ممکنه.

سلام.

زمانی تعریف شما رو از آقای فاطمی شنیده بودم چون ایشون رو کامل می شناسم حرف هاتون رو کامل باور می کنم.
اصلاً نمی دونم چه طوره که شما و آقای فاطمی و هم دوره ای هاتون کلاً توانمندی های عجیب و غریبی دارید که بیناهاش هم درش موندند چه برسه به نابینایان البته حرف همیشگی آقای فاطمی رو در جواب خودم میگم که:
ما استثنا نیستیم هر کس اگه بخواد و به اندازه تواناییش هم تلاش کنه می تونه استثنا باشه.
خلاصه که من بسیار زیاد مشتاق دیدار واقعی شما هستم.
تا حالا بیشتر آموزش هایی که در محله گذاشته شدند رو امتحان کردم یا به تنهایی یا با کمک دیگران اما این یکی رو دیگه می ترسم؛ باید یا خودِ شما یا آقای فاطمی از نزدیک بهم یاد بدین که جرأت امتحان پیدا کنم.
موفق باشید.

ممنون حسین جان، من که هیچی بلد نیستم واقعا میگم آقای فاطمی اعجوبه ایه که نگو و نپرس، همین پیش پای تو به خانم شیبانی می گفتم سنتور می سازه از بینا بهتر. به خدا کمتر نجاری به مهارت اون پیدا میشه تازه شغل اصلیشم نیست از باباش یاد گرفته من خودم با گوشای خودم تو شهید محبی از یه نجار بینا شنیدم که می گفت: “این فاطمی با اره هایی کار می کنه که من بینا می ترسم بهشون نزدیک بشم.”

خیلی ممنون داش سعید، ممنون، نزن دیگه بابا چوب کاری نکن دیگه، ما کجا و گینس کجا. هندونه زیر بغلم نده با سر میفتم زمینا، اون وقت پام میشکنه بعدشم کسی نیست بهم آمپول بزنه، باید از مجتبی بخوام که از ترانه خواهش کنه اونم شاید نیاد، واسه مجتبی درد سر میشه چه جوری میخواد منو برسونه درمونگاه.

سلام، واقعا جالبه، منم خیلی دوست دارم یاد بگیرم، ولی یه مشکل این وسط هست!
بلاخره ما نابیناها چون با دقت زیادی باید این کارو انجام بدیم، پس قطعا باید یه چند بارم امتحان کنیم، که اشتباهاتمونو درست کنیم، آیا شما چه راهی رو برای آزمایش توصیه میکنید؟
تشکر از مطلب خوبتون، موفق باشید.

بهبه! مِغسی بوکو علیرضا خان ممنون، بله حتما باید تمرین کنی نه یکی دو بار بلکه چندین هفته و حتی ماه. فقط ما نیستیم بیناهام باید تمرین کنن، با این نوشته من که نمیشه اسمشو آموزش گذاشت کسی این فنو یاد نمی گیره. بعدا راه کارهای تمرین رو هم حتما میگم. راستی استاد منم زبون دومم تو دانشگاه فرانسه بود خودمم کلاس رفتم. اُغُوُغ

شلالالاااا،م،ی،که،خوبی دکتر،،من الآن اومدم و از فاصله ۲۰ کیلومتری دارم باهات میحرفم،میگم دکی جون من همیشه سرما دارم و فقط واسم قرص و شربت بنویس،آمپول،چییی،،آآآآمممممپپپپپپوووولللل،مامااااان من آمپول دوش ندالم،من از آمپول میتلسم که،آمپول فوق العاده درد داره که،یااااا خداااا،تو چطوری آمپول تزریق میکنی هااان،در صورتی که ماها از آمپول ترسمون میشه که،هوم هوم هوم،شکلک زبون در آوردن ملیس واسه دکی،شکلک ترسیدن از آمپول،شکلک فرااااار ملیسا از مطب دکتر مصدق،خخخخخ،ولی خداییش کار پر استرسی هست،ایوووول دکی،احسنت دکی،خخخخی،، لی لی لی لی لی من رفتم،خدافسی

سلام بر دکتر مصدق گرامی
کاری که میکنید خارق العاده ست
آفرین به شجاعتتون و آفرین به توانمندیتون
من از آمپول نمیترسم ولی ترجیح میدم کم ازش استفاده کنم
آموزشتون رو هم حتما ادامه بدین یادش میگیرم ولی هیچ وقت جرأت استفاده ازش رو پیدا نمیکنم مطمئنم
موفق باشید آقای مصدق گرامی

سلام پریسیما. خیلی ممنون. شما لطف داری. از شوخی گذشته من دکتر نیستم فقط یه مترجم و معلم سادم. ما کجا و دکتر کجا. از سرمونم زیاده فقط من اعتقاد دارم خواستن توانستنه البته اگه خواستن خواستنی منطقی باشه.

سلام آقا مرتضی گل
منم از آشنایی با شما خوشحالم و اینکه بازگشت دوباره ی شما رو به محله خوشآمد میگم
شما هم هم استانی من هستیا.اگه لطف کنی یه آدرس ایمیل یا شماره تماس بهم بدی که باهات در ارتباط باشم ممنون میشم
منم دوست دارم آمپول بزنم.ولی راستشو بخای یکم میترسم و اینکه یه کوچولو کار سختی هست.البته اولش اینطوری هستا.یکم که راه بیوفتم قطعا راحته
منم مشتاقم که ادامه این مبحث رو بزاری
سپاس

سلام از آموزش خوبتون ممنونم و خواهش میکنم ادامه بدید. من چند بار خواستم برم کلاس امدادگری اما چون دوست دارم هر کاری را یا یاد نگیرم و یا اگه یاد گرفتم کامل یاد بگیرم و فکر میکردم نابینا نمیتونه آمپول بزنه نرفتم. ای کاش شما یه آموزش تصویری از آمپول زدن خودتون میذاشتید. اون وقت ما میتونستیم هرچی رو خوب متوجه نمیشیم از یه بینا بپرسیم و بهتر یاد بگیریم. چندتا سوالم برام پیش اومد: که اگه جواب بدید ممنون میشم: اگه مجبور باشیم چند تا دارو رو تو یه سرنگ با مقدارهای مختلف قاطی کنیم و بزنیم فن نابیناییش چیه؟ یعنی باید چطوری بزنیم؟ برای هواگیری هم این راهی که شما گفتید کاملا مطمینه یعنی طرف صد درصد زنده میمونه یا با اندکی هوا میره رحمت خدا؟ یعنی چطوری یقین حاصل میکنید که هوای سرنگ خالی شده؟ اگه سر سرنگ خدایی نکرده بشکنه چی؟ در نهایت، بازم خواهش میکنم اگه میشه آموزش تصویری بذارید تا بتونیم به یه مربی امدادگری نشون بدیم و با استفاده از دانش شما و کمک او بتونیم ما هم یاد بگیریم چون نقش خانم شما در یادگیریتون کاملا مشهوده. آخه ما امکانشو نداریم بیایم مستقیم از خودتون یاد بگیریم.

سلام بر جناب مصدق گرامی
کلا که من و آمپول دوتایی با هم دشمنیم من یه کوه قرص رو به یه آمپول ریزه میزه ترجیح که هیچ کلا میپرستم خخخ
و اما به نظر من که مهمترین وسیله لازم برای آمپول زدن آموزی ما یه آدم از جون دست شسته هست که خداییش زدیم کشتیمش هم اولا وکیل وصی نداشته باشه و بعد هم بهتره محدور الدم باشه که مشکلات حقوقی هم برامون پیش نیاد و بعد هم دیگه مراحل بعدی آموزش شما …..
کلا بنده جرات پسندیدن این پست رو ندارم و در پایان هم برای خودتون و جمیع اطرافیان و آشنایانتون آرزوی سلامتی عمری طولانی و با عزت و موفقیت دارم

با سلام به همه دوستان, عزیزان من تو این پست یه اشتباه کردم که اولا از شما پوزش میخوام بعدشم همینجا تصحیحش می کنم برای تزریق عضلانی IM و تزریق وریدی IV من از اونجایی که یه نمه تنبل و گیجم و نوشته هامو ویرایش نمی کنم اسپل اصل این کلماتو غلط نوشتم که اینجا تصحیح می کنم: IM = Intra Muscular که من به غلط نوشته بودم Inter Muscular و IV = Intra Venous که من به غلط نوشته بودم Inter Vascular در اینجا بازم پوزش میخوام. البته خودم زود فهمیدم خواستم پستمو ویرایش کنم دیدم امکانش برام غیر فعاله، بعد به مجتبی زنگ زدم گفتش ما برای کاربران این گزینه رو غیر فعال کردیم، البته بهتره غیر فعال نباشه، تا ما بتونیم پستامونو ویرایش کنیم، حالا نه این که کل پستو عوض کنیم ولی باید بتونیم اسپل یکی دو کلمه رو درست کنیم بازم ممنون

دیدگاهتان را بنویسید