سلام و هزاران درود خدمت شما دوستان گرامی
اول از هرچیز عید الله اکبر عید سعید و خجسته غدیر خم را به تک تک شما تبریک عرض می کنم.
بعد از چند ماه منم دست به کیبورد شدم نه اینکه نخواهم ها خدایش نمی رسیدم
تمریناتم برای مسابقات کشوری
کلاس ترومپت که خصوصی گذاشتم برای شاگردهام خلاصه همه به هم پیچیدن و فقط اجازه می دهند من بیام پست های شما را بخوانم و برم
اما بریم سر اصل مطلب همان طور که در عنوان گفتم میلاد چه خبر؟
دوستان عزیز من نه خیلی سرم خلوت بود از الان دیگه کامل آزاد هستم حتمأ می پرسید چطور خوب الان میگم
.
.
.
.
.
.
.
تو نگو خودم میگم
.
.
.
.
.
بگو دیگه حوصله ام را سر بردی
.
.
.
.
.
باشه استرس وارد نکن الان میگم
.
.
.
.
زود باش دیگه
چشم
.
.
.
.
.
نمی گوئی باشه خودم میگم
بچه ها این میلاد هم متأهل شد رفت
ای بابا میگه نگفتم نگو خودم میگم
خوب دیر کردی من جات گفتم
باشه اشکال نداره شما و من نداره
بله دوستان همین طور که دوست عزیز عرض کردن منم به جمع متأهل های محله اضافه شدم
خوب همسرم بینا هست اما معلولیتی داره که در قسمت دست چپ ایشون هست
ایشون دارای مدرک فوق لیسانس مدیریت و همچنین دیپلم گرافیک هستند
از هم شهری های خودم هستند و دارای خانواده بسیار محترم .
امروز یعنی روز جمعه مورخ 10.07.1394 روز عقد ما هست
برای همین خواستم شما را نیز در شادی خودم شریک کنم
همچنین برای تمامی شما دختران و پسران محله از خداوند آرزوی خوشبختی و سعادت را خواستارم .
امروز که نمیرسم اما در اولین فرصت به تمامی کامنتهای شما عزیزان جواب خواهم داد .
درسته که من در محله پستی منتشر نمی کنم اما همیشه یه سر میزنم میگی نه از مجتبی بپرسید
که مسئولیت دادن شیرینی به شما را به عهده گرفته
از من فعلأ خداحافظ