خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

میز گرد 5, عینک دودی,

یه سلام توت فرنگی به شمایی که خیلی قشنگی, یه سلام پرتقالی، به شمایی که خیلی با حالی، یه سلام مجازی، به شمایی که خیلی به خودت مینازی, یه سلام مهربون، به شمایی که هستی هم زبون، ادامه بدین ببینم میشه بحر طویل بسراییم، خخخ,
و اما بحث و سؤالات من،!
آیا شما از عینک دودی استفاده میکنید چرا/؟! چون میخواین عادی به نظر برسین؟! آیا از واقعیت فرار میکنید؟! میخواین از شر سؤالات مردم در امان باشین؟! چشمتون از لحاظ ظاهری مشکلی داره که ممکنه بقیه اذیت بشن و شما ترجیح میدین عینک بزنین که کسی ناراحت نشه,؟ اصلا از عینک خوشتون میاد و استفاده میکنید یا به دلایلی که گفتم مجبورین استفاده کنید؟ آیا خانوادتون هم نقشی در زدن عینک, دارن یعنی اینکه چشمتون مشکل خاصی هم نداشته باشه ولی مجبورتون کنن استفاده کنید, فکر میکنید عینک و عصا مکمل هم هستن, عینک در معرفی کردن یه نابینا به اجتماع نقشی داره؟؟ من خودم رنگ چشمام به علت پیوند قرنیه با هم متفاوتن, ولی چشمم ظاهر عادی داره, و اینکه من فقط نور رو میبینم عینک بزنم نور رو هم نمیبینم, از وسایل اضافی مثل عینک و نقاب هم به شدت متنفرم, این از من, منتظرتون هستم, میگما شوخ طبعیتون گل نکنه بنویسین, بله خیر بله خیر, خیر بله ها،، خخخ
****
دیگر ای دنیا به نامم قرعه ای را وا نکن، امتحان پس داده ای را دلخوش فردا نکن،
آسمان وقتی نمیبارد به بخت شور من, بی نصیبی را برایم مصلحت معنا نکن،
برسر اینکه غرورم را چگونه بشکنی، این همه با خستگی های تبر دعوا نکن،
بعد از اینکه می تکانی شاخ و برگ باورم، ریشه هایم را اسیر شعله ی سرما نکن،
دل بریدیم ما اگر از هر امید و بایدی، ذهنمان را این همه بازیچه ی اما نکن

۸۲ دیدگاه دربارهٔ «میز گرد 5, عینک دودی,»

یه سلام زغالی، برای تویی که خوشحالی خخخ.
چطور مطوری مظاهری؟
من که فکر میکنم نابینایانی که عینک دودی میزنن یه کمی اتکا به نفس و تسلط به خودشون رو بالا میبرن، چون فکر میکنن یه کوچولو از گزند چشمهای کنجکاو در امان هستن و همین دلیل باعث تسلط به اعمالشون میشه.
عصا هم که جای خودشو داره و هیچ ارتباط مشخص و ثابت شده ای با ع ی ن ک دودی نداره.
یه خداحافظی بولوبری، برای تویی که الآن میخوای بری، بازم خخخ.

سلام سلاااااااام قل من. خوبی همزاد عزیزم؟ خداییش خععععلی کیف کردم شعر آخر پست تو خوندم. اونقد که دلم میخواد الان هم بندازمش وسط کامنتم. نیگا کن ایناهاش:
دیگر ای دنیا به نامم قرعه ای را وا نکن، امتحان پس داده ای را دلخوش فردا نکن،
آسمان وقتی نمیبارد به بخت شور من, بی نصیبی را برایم مصلحت معنا نکن،
برسر اینکه غرورم را چگونه بشکنی، این همه با خستگی های تبر دعوا نکن،
بعد از اینکه می تکانی شاخ و برگ باورم، ریشه هایم را اسیر شعله ی سرما نکن،
دل بریدیم ما اگر از هر امید و بایدی، ذهنمان را این همه بازیچه ی اما نکن

زهره واقعا شبیه هم هستیم. روز به روز شباهتمون بیشتر میشه. منم از عینک و اینا خععععلی بدم مییاد. کلا که خیلیا بهم گفتن استفاده کن بهت مییاد. اما من که حتی یه ثانیه هم نمیتونم تحملش کنم گوش به حرف ملت نمیدم.
ظاهر چشمم هم کاملا عادی هست و یکی از مشکلاتم هم اینه که ملت بینا دیر متوجه میشن نمیبینم. مگه این که عصا داشته باشم.
در کل که عینک حس خوبی بهم نمیده. حتی اگه ظاهر چشمم طوری بود که باید میذاشتم ابدا همچین کاری نمیکردم.
خخخخ عجیبه همه جا و خصوصا تو فیلما وقتی میخوان یه نابینا رو به بقیه ی ملت نشون بدن یه عینک و عصا دستش میدن.
هستم همین اطراف بازم مییام میخونم ببینم چی نوشتی در جواب کامنتم. راستی یه چیزی هم بگم این آخری؟ خخخخ یادم از میز گرد اومد. من خعلی علاقه دارم بشینم روی میز. از همون سالهای اولیه ی تحصیلم تا فرصت رو غنیمت میشمردم مینشستم روی میز. الان هم میخوام تا بقیه ی ملل نیومدن بشینم روی میز از نظر تو که اشکالی نداره آیا؟
آخجون بااااایییی.

من که عینک میزنم همیییییشه… یه بار پاشو بیا با خودم بریم یه عینک با کلاس بخریم آبجی…
من فک میکنم یه نابینا باید عینک بزنه…
ببین من بینا باید با تو که حرف میزنم تماس چشمی برقرار کنم…خود من وقتی با یه نابینا حرف میزنم هی دارم تو چشماش دنبال ارتباط میگردم…خب نمیجورمش و باعث سرخورده شدنم میشه… ولی وقتی عینک باشه دیگه راحتم…به عینکت نگا میکنم… و توی هزار توی چشمت دنبال جواب نیستم آبجی… بابا خب کلاستونم میره بالا…خوبه که… یه جا دیدم رعد نوشته بود عصا کلاس داره…بعد دیدم راس میگه ها…چه با کلاسه عصا…حالا اگه عینکم بش اضاف بشه… های کلاس میشی خب…
از حیث زیبایی شناسی ام که بش نگا کنی عینک خُبِس…
خب پس نتیجه میگیریم که:
شب شد و پر ستاره عینک بزن دوباره
بیا با هم برقصیم دختر آتیش پاره…خخخخخخ
تنها نری به عینک خریدنا…منا با خودت ببر هر جا که هستیییی…

سلام .
هزار بار توی این محله گفتم که زدن عینک خیلی مهمه . خب وقتی ظاهر چشمها غیر معمول و نازیبا باشه ببینده حس خوبی نداره و به احتمال زیاد از هم صحبتی با نبین پرهیز کنه .
البته نباید از عینک سیاه رنگ استفاده شود . بلکه ی قهوه ایه ملایم و زیبا .
والله ما هم معمولا در بیرون وقتی که خورشید میتابه عینک استفاده میکنیم .
از هر ببینی که میخواهید بپرسید . خواهید دید که میگن عینک ضروریه و با کلاس نشونتون میده.
از ی مجری شبکه های ماهواره ای پرسیدن این عینک رو برای چی میزنی ؟
اونم عینکشو برداشت و گفت زیر چشمام پف داره و عینک بیشتر بهم میاد .البته ازین عینکا که پاینش خیلی روشنتر از بالاشه و تا حدودی چشمارو نشون میده . اونا خیلی شیک و به همه میاد .
اینم برای آخرین بار بود که این موضوعو گفتم . پس به نصایح من بگوشید .

ای بابا لاک رو رو سرم بزنم .
بچه ها این پستو هزارتا لایک بزنید که بره اون بالا و توووپ لایک بشه و همه برای همیشه بتونن بخوننش.

مدیرای خفته هزار تا لایک از طرف من بزنید به این پست . ????????????????☝☝☝☝☝

زهره جون شما کم ببین بودی ؟؟
دخترم به حرف رها گوش کن . اون عینکی که من میگم شک دارم که جلوی نورو بگیره .
رها اسم این عینک دودیایی که پایینش خیلی دودش بی حالتره چیه ؟؟
دختر من سنو سالی ازم مونده اسمشو نمیدونم تو مثلا نقاش و هنرمندی ????????

رعععد بزرگ لایکشو زد .
خب لایک بزنید ولی به حرف ببینای رکو راست هم گوش بدید .
ای کاش بقیه ببینا هم بیان و بگن که چقدر زدن یک عینک زیبا ضروری و لازمه .

میگم مظاهری جون که این لایک دونیو فعال کرد ؟؟شبو شور کار تو بود ؟؟
خب خود شخیصت هم یک لایک بزن . هاهاهاها

سلام رعد, خب حرفت کاملا صحیح ولی ببین اینم قبول کن ما اینقدر به خاطر محدودیتمون اذیت میشیم که خود من سعی میکنم تا جایی که به کسی آزاری نرسونم, به خاطر بقیه خودمو عذاب ندم, همون عصا خودش کلی دست و پاگیره, سبکه ولی آخرش یه وسیله اضافیه, که مجبوریم استفاده کنیم, باور کن یکی از آرزوهای بزرگ من اینه که, سبک و بدون نگرانی از موانع و بدون بار اضافی یه پیاده روی طولانیییی یا یه دوی حسابی داشته باشم, قدر لحظه هاتو بدون و از بیناییت خیلی خوب استفاده کن, نه من فقط نور رو میبینم آره کار شب و شوره, دستش درد نکنه, کلا از لایکو کامنتو همه چیت مررسی زیااد, راستی چطوری تو واتس اپ پیدات کنم,

سلام خاله خانم من نابینای مطلق هستم فقط نور میبینم ولی عینک جهت یابیم را خراب میکنه مثلا ماشین های پارک شده کنار خیابون را به زور حس میکنم ولی بدون عینک از ۳ متری حسش میکنم و غافلگیر نمیشم

سلام خانداداش خخخ خخخ, آره دقیقا منم همینطور, تازه این رو که میگم فقط مطلقها میفهمن, نقاب هم من نمیتونم استفاده کنم, چون سایه میندازه صدام هم تغییر میکنه مدام فکر میکنم جلوم یه مانعی هست, تکنیکهارو که میدونین مثلا برای اطمینان از بعضی از موانع یا پیدا کردن راه, با دهان یه صدای کوچیک در میاریم؟ نقاب این امکان رو از من میگیره, چون بازتاب صدام میره تو نقابم, برا خودمون تکیما, هاههاااا, راستی دندون مصنوعیهاتون رو از داخل لیوان بردارین, بچه ها میخوان آب بخورن,!!

یه مشکل کوچیکی هس… من دیدم بعضی از دوستانی که عینک مشکی میزنن دقت نکردن موقع خریدنش…یعنی همین طوری عینکه رو خریدن… دیگه توجه نکردن و نپرسیدن که عینک به صورتشون میاد یا نه… خب دوستان اگر با یکی از افراد خوش ذوق و قریحه که سلیقه شم خوبه برن عینک بخرن دیگه این مشکلم پیش نمیاد… برم ناهار…دیشب تو شبنشینی نبودی زهره… دو تا دیگه غیبت بخوری اسمتا میدیم آموزش حذف میشی… خخخخخخخخ…حواست باشه…یه وق ترم دیگه این شب نشینی ارائه نشدا… اون وق عقب می افتی…میشی مبصر چار پنج ساله کلاس…

آخه عزیزم این فرهنگ مزخرفیه که جا افتاده, تا یادمه عینکهایی که نابیناها میزدن نصف صورت طرف رو میگرفته, تازه تو جوایز مدرسه ی ما, بعد از نوار کاست عینک دودی بود, واقعا تأسف باره یادم نمیاد یه بار حتی عصا داخل جوایز گنجونده بشه,

سلام, ولی مشکل من اینه که از کوچیکی با عینک مشکل داشتم, جالبه بدونین ما یه عااالمههه عینک شکسته داریم, خخخ, بابام قایمش کردده البته, نمیدونم شاید گذاششته اگه یه روزی من معترض شدم که واسه چشما من کاری نکردین نشونم بده, البته هیچ وقت که این کاارو نکرده, من آخه کوچیکی میدیدم فکر کنم از بس کله خراب بودم خودم به بخت خودم لگد که چه عرض کنم لغت زدم خخخ,

سلام خوبی؟ مرحبا, بهتر بودی قبلنا، خخخ, چرا رسمی اینقدر, چرا مظاهری حالا,؟ یکی دیگه هم دیشب با من رسمی شده بود, جالبه من یک ماه نشده که از شماها دور بودما خخخ, تو هم که خانمی, دیگه نگی مظاهری ها, آفرین, خب پس نتیجه میگیریم بیشتر نابیناها با عینک راحت نیستن,

زهره جون شمارتو از رهاااایی میگیرم . چون تا شماره رو نداشته باشیم توی وات ادد کردن غیر ممکنه .

دختر گلم منم آرزو دارم که خیلی سبک و بی بار و بنه برم پیاده روی .

خب اگه عینک اینقدر براتون سخته جهنم و درک به ببینا .
هر کاری که باعث سختیتون بشه فایده نداره . فکر نمیکردم در جهتیابی مشکل آفرین باشه .
اینجا هوا معرکس . باد خنک و هرزگاهی نم نم بارون . واقعا پیاده روی و همراه شدن با باد و بارون خیلی دلچسبه . عزیز من زهره ی سرسخت من تصور کن
داری با رععد راه میری و موهاتو به دست باد و دستتو به دستان زمخت رعععد سپردی هاهاهاها

سلام زهره من هم با زدن عینک مخالف هستم بعضی از دوستان عینکی
میگیرن بزرگ جالب نیست شعر پست هم زیبا بود

یک پیام بازرگانی ببخشید

آرزوی عجیب زنِ ۳۰ ساله برآورده شد زنی که همیشه آرزو داشت نابینا باشد،
بالاخره به آرزویش رسید!

«جواهر شاپینگ» نام زنی ۳۰ ساله است که از کودکی آرزوی عجیب نابینا بودن
را داشته و همیشه ادای آدم‌های نابینا را در می‌آورد.

این علاقه تا آنجا پیش رفته که در سال ۲۰۰۶ با ریختن قطره‌های بی‌حسی در
چشمانش و تخلیه چشم توسط پزشک، خود را نابینا کرد تا به گفته خودش زندگی
شادتری داشته باشد!

منبع: ایسنا
انتهای پیام/

سلام.
خب من عینک رو ازش بدم نمیاد.
فقط یکی این که چون نور رو تشخیص میدم جهتیابیمو مختل میکنه برام سخته، یکی هم این که همش باید مواظب باشیم نیفته، کسی نخوره بهمون بندازدش، و از این چیزا.
یه بار با دوستم که عینک داشت با هم میرفتیم، یه دفه خورد به یه میله، شیشه ی عینکش شکست، یه ذره پلکش رو زخمی کرد. واسه همین یه کم خطرناکه.
ولی من داییم بینا هم هست، حتی زمستونها هم که هوا ابری و بارونیه عینک میزنه.
میگه یه جا خونده که توی روزهای ابری هم اشعه های خطرناک خورشید تابیده میشه و بهتره که عینک داشته باشیم.
خلاصه در کل از عینک بدم نمیاد ولی از طرفی هم یه کم مراقبت ازش سخته.
همین دیگه.
من آناناس میخوام.
از میز گرد بعد آناناس نداشته باشی من نمیام گفته باشم.

آخرش که دیر یا زود میریم زیر خاک, تنت سلامت چشم میخوای چیکار؟! ههاها!! آناناس رو هم بهش میگم خخخ, آره عینک ازین لحاظ هم ریسک داره, به نکته ی خوبی اشاره کردی, دیگه اشاره نکن, شما یک امتیاز گرفتی, یه پله برو بالا, حالا صاف برو, اوکی شتلق,

سلام زهره جان.خسته نباشی.چه خبرا؟
انشاالله که خوب باشی.عزیزم اول باید نوع عینک رو بشناسی که بدونی کودومش خوووبه.عینک خوشبینی و بدبینی.بعضی از افراد فرقی نمیکنه که بینا باشه یا نابینا عینک خوشبینی دایم به چشمانشان است .بعضیها هم برعکس عینک بدبینی میزنن و دایما همه چیزو منفی فکر میکنن.من خودم شخصا در همه موارد از عینک خوشم نمیاد.بعضی چیزا رو دوست دارم بدونه عینک ببینم.
مثل زمانی توی طبیعت هستم یا کنار شاخه گل یا کنار پرنده ی زیبا .
برای نابیناها هم به نظرم اگه از نظر ظاهری چشم مشکلی نداشته باشن عینکم نباشه مشکلی نیست.ولی عصا رو مهمتر میدونم.به نظرم نیازش از عینکم بهتره.بغبغو جوووووووووووووون امیدوارم پستهای بعدی شما رو به زودی زوود ببینم.بوس بوس بای بای.

منم چن روز پیش داشتم یه داستان میخوندم که اینطوریا بود که یه آقایی چشمشا جراحی میکنه یه ده دوازده روز پانسمان داشته…اینقدر این دوره تنهاییهاش و رویاهاش بهش میچسبه که بعد از اینکه پانسمانشا باز کرد میزنه خودشا نابینا میکنه تا دوباره برگرده به اون حال و هوا… عجبا…

سلام سلاام به زهره خانم گرامی.خوبی آیا؟
من با عینک زدم مخالفم.چون اصلا نمیتونم توی کارام تمرکز داشته باشم.ولی کوچیک بودم یه کوچولو استفاده میکردم که بعد یه سال کلا گذاشتمش کنار.در کل از عینک خوشم نمیاد.میگم مواظب باش با رهگذر رفتی عینک فروشی به خرج نیوفتیها.بزار خودش خرج کنه.خخخخخ.مرسی مرسی از شعر آخر پست.عالی بود…

سلام زهره خانم والا من هم یه مدت به این فکر میکردم که عینک بزنم یا نه خانواده که میگن چشمات مشکلی نداره نیازی به عینک نداری
میگن اگه عینک دودی بزنی همه توجهشون بهت جلب میشه میخکوب میشن ولی بعضی از دوستام میگن باید وقتی میری توی خیابون عینک مشکی بزنی تا همه متوجه بشن که نمیبینی کمکت کنن از خیابون ردت کنن و از این حرفا ولی من خودم با نظر خانواده موافقم و استفاده نمیکنم

درود. حرفای ننه عباس, رهگذر, ترانه , رعد, و شهروز رو کاملاً لایک میکنم. اگه دائماً مثل من بخواین با یه بینا در تماس باشین باید از عینک استفاده کنید. نابینای بی عینک و بیعصا, مثل ماشین بی آینه میمونه. در ضمن عینک اونقد هم تو جهتیابی تأثیر نداره و با یه کمی تمرین حل میشه. خانم مظاهری. شما وقتی گلبال هم بازی میکنی, از چشبند استفاده میکنی دیگه. خب اگه اینجور باشه اونجا هم باید تو جهتیابی و پیدا کردن دروازه به مشکل بخوری که. در کل نظر من اینه که اگه بخوایم با مردم و بین مردم باشیم و با اونا یه تعامل دوسویه داشته باشیم باید از عینک استفاده کنیم. این مکان هست که به ما میگه چه کار بکنیم و چه کار نکنیم. چی بپوشیم یا چه بنوشیم. شعر هم عالی بود. پس در نتیجه همون جوری که نمیشه با لباس خواب بیرون رفت, برای یه نابینا هم نمیشه بدون عصا و عینک بیرون رفت. فقط در خصوص اذیت شدن و اینجور مسائل هم بگم که ای کاش فقط مشکل ماها اینا بود. دقیقاً مثل اینه که بگیم کفش پای منو اذیت میکنه, پس باید دمپایی بپوشم. آخه همه جا که نمیشه هر طوری که ما بخوایم و اراده کنیم اونجوری که دلمون میخواد باشیم و رفتار کنیم. من دقیقاً حرف بیناها رو کاملاً درک میکنم که وقتی با آدم می حرفن, تو چشاش دنبال نگاه متقابل میگردن. تازه اگه هم عینک داشته باشیم, به صورت ما نگاه میکنند. دیگران که نباید تاوان نابینایی ما رو بدن. پس به نفع خودمونه که برای تعامل بهتر, با مردم و بین مردم باشیم. و برای این کار رفتار گفتار و کردار درست لازمه. عینک و عصا هم جزئی از همین واکنشها هست دیگه. موفق باشید.ر

سلاااام, خب ما هم مرتب با بینا در ارتباطیم, تو خونه, خیابون, اتوبوس و و و …, هر کسی نظرش محترمه ولی خب من میگم بیشتر نابیناها با لحن کلام عکس العمل تو چهرشون پیدا میشه, اینکه تعجب کنن, خشمگین بشن, حالا دیگه تو چشم رو والا درکش نمیکنم, من خودم نظرم اینه که اگه ظاهر چشم کسی قابل تحمل باشه, چرا خودشو اذیت کنه, ما هم تا کی تاوان احساسات مردم رو بدیم؟ مگه اونا چقدر رعایت حال ما رو میکنن خخخ, ولی خب کسانی رو میشناسم که ظاهر چشمشون بقیه رو غمگین میکنه, که بازم معتقدم باید رعایت همه رو بکنن, من خودم مطمئنم اگه هم عینک بزنم حتی با تمرین سرعت تشخیص موانع و مسیرها واسم کند میشه, بعدشم زمین گلبال کجااا, کوچه و خیابونو وو و و … کجااا, قطره و دریا، زمین شناخته شدست، مانع نداره، جای دروازه عوض نمیشه, اونجا میدونی تمرکزت فقط رو توپه, تو خیابون کیفتو داری, عصاتو داری, ما خانمها مقنعه و روسری روی گوشمونه, آخراشم یه کم مغلطه کردینااا خخخ, راستی منم رررر،!!!!

درود
من تو موقعیتهای خاص
مثل جشنها و مراسم ها و کلا هرجایی که باید تیپ بزنم
عینک استفاده میکنم
البته برای خرید عینک خیلی وقت میذارم
و تمام تلاشم اینه با افراد خوشسلیقه مشورت کنم
تو جهتیابی هم برام مشکلی پیش نمیاد
این قضیه هم هیچ ربطی به عادی بودن ظاهر چشم نداره
اینجا که ظاهر چشم همه عادیه انگار
در نهایت به نظر من عینک البته نه هر عینکی خیلی کلاس داره
سپاس

سلام زهره، من فکر می کنم این یه مسألۀ خیلی ساده و بیشتر سلیقه ایه خیلیم ربطی به بینایی یا نابینایی نداره، کلا بعضیا دوست دارن عینک بزنن بعضیام نه، البته درسته اونایی که نورو می بینن ممکنه واسشون مشکل درست شه، ولی خب مثل عصا از واجبات نابینا نیست، من شخصا عینک می زنم چون باهاش مشکلی ندارم، ولی نه معتقدم عینک از ضروریات نابیناست مثل عصا و بدون عینک دیگه نمیشه بیرون رفت و نه میگم از عینک بدم میاد و اصلا نباید زد، خودمم خیلی وقتا عینکمو اینور اونور جا می ذارم. بای.

سلام زهره خانم
من هم ظاهر چشمام سالم هستش و فقط نور رو می بینم اما سالها پیش وقتی سوار موتور در فصل تابستان می شدم مجبور بودم به علت نور زیاد عینک دودی بزنم ولی مواقع دیگه باعث کاهش دیدم می شد و مشکل آفرین بود
درسته آدمای بینا هنگام صحبت تو چشای هم دیگه نگا می کنند و با اشاره دس و صورت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند ولی میان نابینایان این طور نیست بیناها باید درک اینو داشته باشند که طرف مقابلشون نبینه یا ببین
بعضیا برای خوش تیپ شدن و بالا رفتن کلاسشون عینک می زنند و برخی هم به دلیل تجویز پزشک
شعر هم زیبا بود با آرزوی موفقیت

فایده ی زدن یا نزدن عینک موضوع جالب و درخور بررسی هستش.
چند وقت پیش از سوی یکی از دوستان بینا استفاده از عینک پیشنهاد شد چون به خاطر معلم بودنم و مساله eye contact که غیر قابل انکاره و چون تمرکز شاگرد پایین میاد. پس بهتره از عینک استفاده کنی تا یادگیری بهتر بشه. یاد دهی مشکل نداره ولی به واسطه ی این که ارتباط چشمی انجام نمیشه یادگیری مشکل پیدا می کنه.
هنوز این پیشنهاد رو انجام ندادم اما بنظرم پیشنهاد بدی نیست و میشه مدتی انجامش داد و تاثیرشش رو دید.
من از عینک به صورت تفننی استفاده میکنم ولی تا به حال جدی و در همه ی مکان ها ازش استفاده نکردم. عینک خوبی هم دارم که مارک پلیس هست تا جایی که میدونم اگه شیشه ی عینک فوتو کرومیک باشه هیچ جلب توجهی نمیکنه چون چه در آفتاب فقط تیره میشه و در غیر آفتاب روشن باقی میمونه

سلام خانم مظاهری.
ممنونم از پستتان.
من هم ظاهر چشمم عادی است و اصلا مشخص نیست که مشکل بینایی دارم. اما من هم عینک نمی زنم. چون من همه چیز را تار می بینم و وقتی عینک می زنم دیگر بیا و درستش کن. دیگه خیلی دیدم بد میشه. از طرفی در جهت یابی هم دچار مشکل میشم.
بازم ممنونم از شما و موفق باشید.

سلام زهره جان.اول اینکه شعرت حرف نداشت ممنون.من هم اوایل عینک نمیزدم راستش از اینکه یه عینک بزرگ روی صورتم باشه بدم میومد هم نور را میبینم و عینک نمیذاره درست نور را ببینم تا اینکه یه روز بابام یه عینک جمع و جور برام خرید.راستی اینم بگن حق با دوستان هستش بعضی عینکها خیلی تیره هستن و نمیذارن هیچ نوری به چشم برسه.ولی این عینک خیلی خوب بود و من راحت هستم باهاش اینم بگم که این عینک نزدن چند سال پیش خیلی برام گرون تموم شد.ولی هیچ وقت خانوادم من را مجبور به عینک زدن یا عسا دست گرفتن نکردن عینک را هم گرفتن چون چشمم در مقابل نور آفتاب حساسیت پیدا کرده بود.منم احساس میکردم اگر عینک بزنم جهت یابی برام سخت میشه ولی اگر عینک درست انتخاب بشه و کوچیک باشه مشکلی پیش نمیاد.من این احساس را داشتم زهره جان برای همین میگم باید خودت امتحان کنی و تصمیم بگیری ولی عینک دودی هم برای نابینا ضروریه.ببخشید خیلی طولانی شد.

آهان یه چیز دیگه یادم اومد. دیشب رفتم خرید. تو راه برگشتن داشتم می اومدم تو کوچه که یه مرتیکه بیشعور با ماشینش عقب عقب اومد و ماشینو چسبوند به من و منو هل میداد. مردم اعتراض کردن. با عصبانیت اومدم بهش گفتم آقا حالت خوبه؟ ایشون هم لطف کرده با لهجه مزخرفی که اصفهانی از نوع لاتی بود فرمودند: حالا فعلا کااااار دارم. اونقد عصبانی بودم که میخواستم شیشه های ماشینشو بیارم پایین. همچین فرهنگی داریم ما. حالا من بیام عینک بزنم یا نزنم چی عایدم میشه؟ فقط باید رنگ عوض کنم برای یه همچین موجودات مادون حیوانی که نمونش کم هم نیست. تازه. عینک هم بزنم جهت یابیم افتضاح میشه. فاجعه میشه. پس یه بار هم بقیه خودشونو با من هماهنگ کنن. مرسی زهره از پستت.

سلام. وقت به خیر. بنده چشمام از لحاظ ظاهری اصلاً مشکلی نداره. اصلاً اگه به جمعی برم که من رو نشناسن فکر میکنن که بنده یه فرد بینا هستم به همین خاطر خونواده مجبور به استفاده از عینک دودی کردن. اگه واقعاً مشخص کننده ی نابینایی ما ها هست به نظر بنده مشکلی نداره. البته مونده که از چه عینک دودی استفاده کنیم. بایستی ما ها از عینکی استفاده کنیم که تمام دودی باشه. و به افرادی که کلاً نابینای مطلق هستن هیچ مشکلی رو به وجود نمیاره. و عینکی مناسبه که بازوش صاف باشه. خمیده نباشه. یعنی اون جایی که دسته به بدنه وصل میشه. قبلاً عینکهای ارزون این چنینی بودن ولی افسوس که این طور عینک کم پیدا میشه و مجبوریم از عینکهای یه ذره مدل بالاتر استفاده کنیم. و علت اینم که عرض کردم بازوی عینک صاف باشه به خاطر اینه که اگه از قاب بخواییم استفاده کنیم به قاب جا بشه. و این رو هم اضافه کنم که سبک یا سنگینی عینک هم مهم هستش اونم به خاطر اینه که مواقعی پیش میاد که مجبوریم از عینک زیاد استفاده کنیم. که عینک مدل بالاتر سبک هستن و اون طور اذیت نمیکنن.

درود بر شما دوستان عزیز اولا که من تمام دیدگاهها رو نتونستم بخونم شرمنده اگه تکراری حرف زدم
دوما نظر آقای چشمه و دوستانی مثل رعد و دیگران رو هم لایک میکنم اما نظر خودم
جامعه ی نابینایان جامعه ای کوچیکه و جوامع کوچک هم در معرض دید قرار داره و با این که زوم بسیار زیاد روی آنهاست اما هیچگاه نخواستند افراد زوم کن آگاهیشون رو ببرن بالا و اما خود نابینا اولا به جای اینکه بخواد تو سریخور حرفها باشه یا با یه حرف تو خونه بشینه فایده نداره جوامع کوچک میتونن تأثیر گذاری بیشتری داشته باشن روی جوامع بزرگ تا جوامع دیگر اینها رو به عنوان مقدمه گفتم که برسم به اینجا
هیچ انسانی دوست نداره تا جایی که میتونه از زیبایی فرار کنه و قطع به یقین دنبال کمالات و زیباییه برای جلب توجه اول خودش بعد افراد که براش مهمن و بعد هم افراد جامعه و مردم عینک در صورتی میتونه جذابیت داشته باشه که متناسب با صورت انتخاب بشه و مارک درستی هم انتخاب بشه درسته نابینایان نمیبینند و شاید بعضیا هم بگن ما فقط یه زینک بزنیم که زده باشیم خوب طبیعتا با نظرات مخالف و کوبنده ای هم مواجه میشن و باعث میشه که اعتماد به نفسشون نسبت به زیباییشون توسط عینک بیاد پایین و از عینک بدشون بیاد و فرار کنن اما اگر با سلیقه انتخاب بشه خیلی خیلی خوبه و با نظرات تشویقکننده و امیدوارکننده ای مواجه میشید
من خودم از افرادی هستم که عینک میزنم اما از افرادیم هستم که برای آگاهی خودم همه چیز رو تجربه میکنم یعنی بدون عینک هم رفتم نظرات رو شنیدم با عینک هم رفتم نظرات رو هم باز شنیدم اما نظرات صرفا نظر بوده برای یه سری از کنجکاویهای دلم اما علاقه خودم به زیباییه و عینک و عینکمم حتما اول باید به سلیقه خودم رنگش به سلیقه دیگری و چیزهای دیگشم با سلیقه هم باشه که خدا رو شکر خانمم هم با من همعقیدست و الآن یه عینک دودی ست ورداشتیم که هم به صورت ایشون میاد هم به سلیقه ایشون به من هم میاد و هیچوقت نباید به سلیقه خانمهایی که دوستت دارن و با حوصله برات نظر میدن شک کنی چون اتفاقا خیلیا این عینک رو پسندیدند پس لایک به عینک دودی

سلااام, بهبهبه شاه داماد, نقل بپاشین بچه ها, خخخ, من اول تبریکم رو اینجا بگم چون نت نداشتم, البته یه بار تو یه پست غیر مربوط چندتا کامنت از پستهای مختلف رو یه جا نوشتم, از جمله تولد آقای احمد صابری و ازدواج شما, خییلی خوشحال شدم, ایشالا خوشبخت بشین, کامنتتون هم حرف حساب بود و کامل, خندون باشیشادوماد

جونم خانم کاظمیان…من که قبلاً یعنی همون روز که با امیر و تبسم نیشسته بودیم کف پل خواجو بهتون گفتم که بیاید بریم عینک بخریم…یادتون نیس؟ که شما عینک منو زدین به چشمتون و تبسم گف که بهتون میاد… ای بابا…عجب حواسی دارید شما جماعت…. که شما پفک تبسما کش رفتین…که من دویدم آب آوردم که امیر برامون اون صدای صفحه خوانو گذاشته بود و کامنتای خودمو برام میخوند…من اص نیمیفهمیدم چی میخونه… بابا همون روز که همدیگه رو گم کردیم دیگه… همون روز که شما شبش رفتید رستوران و من نیومدم… یادت اومد؟ نه به گمونم…

آقای عدسی عادت دارن بی ادب و بی نزاکت و بی تربیت باشن. من خیلی وقت پیش یادم به این موضوع بود ولی عنوان نکردم. خیلی زشته آقای عدسی. هر کس شخصیت داره. درست نیست شخصیت آدم ها بازیچه و آلت دست شما باشه. کامنت شما هم مشمول حذف شدنه. من به مدیران محترم میگم که حواسشون بیشتر به شما باشه

دیدگاهتان را بنویسید