خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

پر است شهر من و تو ز شب نشینی‍ها, شب‍نشینی گوش کنیها, پست پنجم، امشب از کامنت 974 ادامه داره

به نام حضرت دوست, که هرچه داریم از اوست.

سلام دوستان شب نشین

حال و احوال خوبه؟

مشکلات مرتفع شده به امید خدا؟

امیدوارم جوابها مثبت باشه.

 

امروز با پنجمین پست شب نشینی محله ی نابینایان در خدمتتون هستم

این پست قراره تا شب اول محرم دایر باشه و بعدش تعطیل میشه تا دو هفته ی بعد

پس بیایید باهم حضور پرشوری تو این شب نشینی داشته باشیم

منتظر حضور سبزتون هستم.

حالا باهم میریم پایین تا این پست رو شروع کنیم

آماده

یِِِِِِِِِک

دُُُُُُُُُُُُو

سِِِِِِِِِِِِه

حرکت.

۱,۳۵۴ دیدگاه دربارهٔ «پر است شهر من و تو ز شب نشینی‍ها, شب‍نشینی گوش کنیها, پست پنجم، امشب از کامنت 974 ادامه داره»

آقا وحید اون پست اتفاقا باید حال ما رو بهتر بکنه
ما باید بدونیم که بیماری نمیتونه ما رو از پا در بیاره و خوشحال باشیم که دوستمون هم از پا نیفتاده و تواناییهاشو داره برای ما مینویسه تا عبرت بگیریم و با چیزهای کوچیکخودمونو نبازیم

چرا همه امروز حالشون بده چی شده بانو؟راستی زیارت قبول.پریسا منم اوایل از این دم نوشها دوست نداشتم ولی اگر با نبات دم بشه خیلی هم خوبه.

سلام وحید. واسه چی حالت خراب میشه؟ من جات بودم کلی هم خوشحال می شدم. ببین بذار بیشتر توضیح بدم. اگر۱کسی برات عزیز یا مهم باشه و بدونی که به دردسر افتاده ولی با وجود این دردسرش باز سفت ایستاده و داره می جنگه و تا الان پیروز هم بوده این شادت نمی کنه؟ من اگر باشم کلی شادم می کنه و کلی تشویقش می کنم و کلی پایه موفقیتشم. می بینی؟ تو نباید حالت بد باشه. باید ذوق هم کنی و مشوق باشی. تا هر جا که بشه و بتونی.

خب من دیدم حالتون بده گفتم سایتو ببندم خخخ.
حالتون خوب نشه میبندمشااااا!
بچه ها من وقتایی که سایت برام یواش میشه از فیلتر شکن استفاده میکنم مشکلم حل میشه.
همچین برام باز میشه که انگار دارم تو هارد لپتاپم حرکت میکنم.

این رو به تمام اون هایی که امشب حالشون مثل وحید و به خاطر چیزی که وحید رو اذیت کرده حالشون بد شده دارم میگم. بچه ها رفتن هیچ کمکی نمی کنه. اصلا راه مثبتی واسه هم دلی کردن نیست. اتفاقا باید بمونید و بلند و باز هم بلند مشوق باشید. چند لحظه به این فکر کنید بعدش اگر خواستید باز هم بگید حالمون خرابه و برید گریه کنید. مطمئنم وحید اگر هنوز اینجایی نمیری. بقیه هم اگر حالشون شبیه حال وحید باشه همین طور.

خدا کنه خیلی دلم امام رضا میخواد بانو.آقا وحید منم که خوندم خیلی ناراحت شدم ولی باید از ایشون درس گرفت.

جنازه ..جنازه ..پریسا کشته شد .به گزارش مرکز خبر .پریسا با چاقو سرشو بریدیم ..هعی خدا رحمتت کنه پریسا ..جوان خوبی بودی ..

لایک پریسا
بچه ها رعد حالش الآن خیلی خوبه
ما هم دعاش میکنیم تا بهتر هم بشه
اینو من بهتون قول میدم که اگه ما بهش انرژی مثبت بفرستیم حالش خوب میشه ولی اگه غصه بخوریم و همه ش گریه بکنیم حالش بدتر و بدتر هم میشه
اینو بدونید که کائنات و ضمیر ناخودآگاه ما عاقل نیست هرچی بهش بگیم اونو باور میکنه پس چیزهای مثبت بهش بگید تا بهترینها اتفاق بیفته
من میگم رعد خوب میشه و به زودی با خبرهای خوش برمیگرده پیش ما

با حرفهایت موافقم پریسا ولی خیلی از عنوان پست حالم گرفته شد. البته خانم رعد معلم امید ماست. اینو به جرات میگم.

آقا وحید عنوانو ولش کنید محتوای پست داره میگه رعد میخواد به ما بگه که قوی باشید و با بیماریها و امثال اونها یعنی مشکلات بجنگید و کوتاه نیایید

پریسا .من همینجام زیر سایتم …
اوووووووه بابا چه خبرتونه خب ..
خب این فلک زده اومد این پستو زد ک شما بش دلداری بدین ..خب با این حال و اوضاع شما ک روحیش میره به اعماق دریا پسفردا با چاقو میزنه تو قلبش جنازش میفته رو زمین .خونش میفته گردن شمااااااااااااااع ..
بابا عجب ….

بچه ها من سفر کردن تنها رو دوست ندارم.
نه به خاطر این که نابینا هستما!
به خاطر این که در کل سفر تنهایی بهم نمیچسبه.
باید یه نفر حد اقل همسفر داشته باشم وگرنه اصلاً سفر نمیرم.
من حتی شده با نابینا هم همسفر بودم.
پارسال با امیر دو نفری رفتیم شمال و برگشتیم.
هردومون هم نابینا بودیم.
ولی هیچ وقت تنها سفر نمیرم مگر این که ضرورت داشته باشه.

من محتوای پست را هم خوندم. اما بازم حالم گرفته شد. امیدوارم که همیشه خانم رعد سلامت باشند. می خوام کمی گریه کنم ببخشید

پری سیمااا تو گلی واسه چی اذیتت کنم؟ اصلا اذیت کردن تو بهم افسردگی مدل روحی میده. نه بابا تو در امانی میرم چندتا جنازه بندازم این وسط البته من شبیه پرواز کثیف کاری نمی کنم جنازه کردن های من تمیز هستن. مثلا۱دفعه دیدی طرف رو خفه کردم رفت پی کارش هیچ کجا هم خونی مالی نشد.

قبلتر خود رعد داستان م.س رو برامون گفته بودند پستشون اعلام رسمیش بود …..
دلیل گرفتگی آب و هوای من یه چیزهای دیگه ای می باشد که ولش یه کم بگید بخندیم دلمون یکی دو ساعتی یادش بره چشه ….
پ.ن: من هرچی کامنت می زارم بعدش صفحه ارور میاد …..

هی عمه ///…..هعییییی …مساله دانشگاهم بود ..چیز خاصی نبود …..
/…هععععععععی ..عمه جان ..من دیگه آداپته شدم با این شرایط ..

هععععیییی….من تنهایی رو خیلی دوس دارم…تنهایی سفر کردن…تنها غذا خوردن…تنها رفتن…تنها اومدن…تنهایی زندگی کردن…کلاً تنهایی خیلی بهم میچسبه…
راستی امروز با خانوم کاظمیان و اعظم یه دو ساعتی را پیاده روی کردیم و کلی غیبت گوشکنیا رو کردیم… کلی خوش گذشت…
خانوم کاظمیان ازم قول گرفت که امشب در مورد جنازه حرف نزنم… من امشب مرخصی یم… پرواز تنهایی بکش ملتا….هعععععیییییییییی…..

پریسا سلام و ممنون جات خالی ان شا الله قسمت شما هم بشه …..
جای همگی خیلی خالی بسی بسیار خوش گذشت و عالی بود ….
آقا طاها سلام و ممنون ولی الآن حالشو ندارم دان کنم ان شا الله در یه فرصت مناسب …..

رعععد بزرگ با عصا نه اینبار با اسکیت وارد میشه و میگه وحید خان نه بهتر بگم نعمت قییییری من خوب خوبم. ای باباااااا ؟؟؟؟
من هر روز کلی کار میکنم به خدااااااا .
من میخواستم بهتون بگم که با روحیه ی خوب به جنگ مشکلات برید.
بچه ها ی دوست خوب به من گفت بیا ببین که همه دوست دارن رعععد .
خب من اومدم بگم منم دوستتون دارم. بچه ها سرعت من حلزونیه . فعلا بای

بانو مجدد سلام و مجدد زیارت قبول و بگو عزیز چی شده که گرفته ای؟ اینجا شادی ها و گرفتگی ها رو همه می ریزیم وسط با هم می خوریم تو هم بیار بذار وسط.
اطرافیان من در جهان حقیقی معتقدن که پریسا یعنی من شعور قهر کردن ندارم و میگن قواعدش رو رعایت نمی کنه. نمی دونم شاید درست بگن شاید هم نه. ولی به نظرم راست میگن من زیاد قهر مطلق رو بلد نیستم. الان هم عمرا اگر تماشا کنم بانو باهام در سکوت باقی بمونه. شکلک بغلش کردم حسابی بوس بارونه.

استفاده از۱۰۰% پهنای باند اینترنت در ویندوز ۷

خوب حالا بریم سراغ اولین ترفندمون که به ما اجازه ی استفادهاز ۱۰۰% پهنای باند رو در ویندوز ۷ میده!
زیاد با ترفند مشابهش در اکس پی فرغ نداره. اگه یادتون باشه در اکس پی هم فقط از ۲۰% پهنای باند استفاده می شد ودر ۷ هم همینطوره یعنی به صورت پیش فرض فقط از ۲۰% پهنای باند استفاده میشه!
حالا بعد از توضیحات میریم سراغ مسیر :
۱- در قسمت search program &file در start عبارت gpedit.msc را نوشته و enter را بزنید!
۲- منتظر بمانید تا Group Policy اجرا شود.
۳- در بخش Local Computer Policy و زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را گسترش دهید. ( با کلیک بر روی علامت + کار آن انجام دهید )
۴- در لیست باز شده گزینه Network را نیز گسترش دهید.
۵- حال در این لیست Qos Packet Scheduler را انتخاب کنید.
۶- به گزینه هایی که در سمت راست ظاهر می شوند دقت کنید.
۷-فایل Limit reservable bandwidth را باز کنید.
۸- پس از اینکه پنجره Limit reservable bandwidth باز شد شما Enabled را انتخاب کنید حال در قسمت options روبه روی Bandwidth limit عدد ۲۰ را پاک میکنید و مقدار ۰ را تایپ کرده و OK را کلیک کنید.
۹- حالا کامپیوتر خود را restart کنید.

تموم شد!

من هم هستم.من از تنهایی صفر رفتن بدم میاد ولی صفرها ی مجردی را بیشتر دوست دارم.سال آخر مدرسه با دوستام یه یه صفر رفتیم خیلی خوشگذشت.

عجیبه عمه جان .
اینجام حق نداریم یکم شوخی کنیم که چند نفر ناراحت نشن ..
هعی زندگی داریم کلا …
دانشکده اصاب خوردی اینجا باید ملاخظه کنیم تو رفتارمون ..پس کجا میتونیم آزاد باشیم یکم بخندیم

آخجون رهگذر سفر تنهایی همه چیز های با حال تنهایی من خیلی دوست دارم این تنهایی رو ولی… بچه ها اعتراف می کنم که اگر موقعیت انتخاب برام باشه جمع های عزیز رو ترجیح میدم. جمع های عزیز نه هر جمعی. جمع هایی که اعضاش رو دوست داشته باشم. وای که چه دلم می خواد با این جمع های عزیز برم سفر! امشب من چرا این طوری شدم؟

بچه ها این مطلبی که گذاشتم رو خودم انجام دادم سرعتم از این رو به اون رو شد.
فقط اون شماره ی شش که میگه سمت راست بینایی گفته.
نابیناییش اینه که وقتی اون گزینه ی عدد پنج رو پیدا کردید، یه تب بزنید میرید اونجایی که شماره ی شش گفته.
همه ی پنج مرحله ی اولش هم به صورت منوی درختی هست که با راست و چپ رفتن جهت نما پوشه ها باز و بسته میشن.

پرواز نه دلگیر نشو
خانم کاظمیان ازتون خواهش میکنم اجازه بدید بچه ها راحت شوخی بکنن و وقتهای ـآزادی که میان سایت راحت باشن
بچه ها یه کم به هم گیر ندیم همه چیز حل میشه

سلام خانم رعد بارانی. از صمیم قلب آرزو می کنم که همیشه سلامت باشید. من شما را قلبا دوست دارم. اصلا دوست ندارم خبر ناراحت کننده بشنوم. خیلی روم اثر می گزاره. دست خودم نیست بخدا

شهروز الان وقت ندارم آزمایشش کنم ساعت از۱۰گذشته اگر حالا برم سر اکتشاف دیگه معلوم نیست کی برسم به شما ها. بچه ها امشب بریم کی بر می گردیم آیا؟ اَییی این چه بد مزه هست خدااا!

وا چرا کجتابی برا خودم ایجاد می کنید …. من کی با پریسا قهر کردم که خودم هم یادم نیست …. کلا یه هفته ای نبودم قهرمون هم انداختند واه ووه ویه

پروااااااااااااااز…عمه بیمیره… خانوم کاظمیان عزیز منه…تو برادر زاده ی من…مبادا ناراحت شیا؟ بابا بیخیال… شوخی کردم…اصلاً زدم زیر قولم….بزنم گردنت بره؟ پرواز… بخند خدا وکیلی… اخماتو وا کن تا با شمشیر نزدم تو فرق سرت….

نمیدانم شاید روزی…

اتفاقی…در کنار نیمه گمشدمان یکدیگر را ببینیم…

اولین نگاهمان دیدنی است!

شاید روز آخر باشد

شاید نگاه آخر باشد

تو را نمی دانم غیرتت بگذارد یا نه، اما من مثل همیشه لفتش می دهم…

طولش می دهم نگاه کردن تو را…

خودم را به زمین می اندازم!

مثل قدیم ها نگرانم میشوی؟

ای کاش تو دستم را بگیری بلندم کنی اما نه…

بگذار از زمین نگاهت کنم…من هنوز هم که هنوز است تو را می پرستم…

چه زود این رویای کوتاه تمام شد!…

دیدار بعدی ما (اتفاقی، ناگهانی، شاید، اما، اگر…)

و چه محال است دیـــدار بعدی

و اما رهگذر اونم بهتر ریز ریز باقی بمونه ولی باهاش قهر نمی باشم اصلا کلا در مرام من قهر نیست کلا بلدش نیستم ….. به نظرم اگه قهر کردن بلد بودم شاید الان اوضاعم به از این بود که هست …..

پریسا اینجا نیست که خانم کاظمیان به رهگذر گفته که شوخی درباره جنازه نکنید خب پروازم ناراحت شده دیگه چون سر منشأ جنازه ها پروازه خخخ
بچه ها تو رو خدا اینجوری نکنید

وااااااااااااای…خدا منو مرگم بده… بابا خانوم کاظمیان سرور و عزیز محله س… چیزی نگفتن که….وا مصیبتا… شکلک زدن تو سر خودم… همش شوخیه بابا…
پرواز خیر ندیده… بچه ها همه دوستت دارن…از دیدن دلخوریت ناراحت میشن اون وق میفته گردن من و خانوم کاظمیان گردن ما رو میزنن…بیا عمه…شمشیر بازیتم حلاله ….
حسینی…. من با بانو قهرم… برید بانو رو بکشید بیاریدش اینجا تا منو ببوسه….خخخخخ…

پروااااز بیا اینجا ببینمت الان توی آب زرشک غرقت می کنم زود باش بهت فرمان میدم با آخرین زورت قهقهه بزنی وگرنه به حسابت می رسم. زورم امشب باید به یکی برسه. شکلک تلافی ناکامی های پشت سر هم خودم در نرسیدن زورم به قوی تر از خودم ها!

خوب بیایید وسطش رو بگیریم. پرواز جنازه کردن هات رو مثل مال من تمیز انجام بده دیگه! خون خون پاشی کمتر کن. بیا مثبت باشیم. خفه کن. خیلی تمیزه. این دفعه امتحان کن ببین کلی هم بی دردسره.

خدا همتونو شفا بده خخخ.
یه شب دسته جمعی میخواید همدیگه رو بکشید، یه شب دسته جمعی عاطفی میشید، یه شب دسته جمعی میخواید دنیا رو به هم بریزید خخخ.
در کل خوب میشید من میدونم.

و اما مسافرت:
من بسیار سفر رفتم هم خانوادگی هم دوستانه ولی تنهای تنها نه….
هر کدومش یه جور خاصی خوب هست ولی سفر های دوستانه و با اکیپ دوستان رو بیشتر دوست دارم …..
در بعضی سفر هام همراه بینا داشتم در بعضیش نه …. ولی کلا سفر خوبه …..
با قطار یه بار با خانواده و دو بار هم با دوستان رفتم مسافرت که با دوستان خیلی قطار می چسبه شکلک بزن بکوب بخون خخخخ با هواپیما هم زیاد سفر دوست ندارم یعنی مزه سفر به مصیر رفتشم هست ولی توی این سفر آخری تصمیم گرفتم از این به بعد برگشت های مسافرت هام رو با هواپیما برگردم شکلک خستگی مردگی کوفتگی ناشی از شونزده ساعت اتوبوس اسکانیا سواری …..

دلت که گرفته باشد…

شادترین آهنگ ها، برایت روضه خوانی میکنند

شلوغترین مکانها، تنهایی ات را به رُخَت می کشند

و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست

دلت که گرفته باشد…

نقض میشود همه ی قانون ها

دل کجـــا… قانون کجـــا

مدتها طول میکشد تا خاک بگیرد خاطره های رنگارنگ

میگذاری تار شود این خاطره ها

اما یک خواب ِ ناغافل، گرد و خاک تمام خاطره ها را می گیرد !!

میشود مثل روز ِ اول

میشود خاطره های ناب

زخمها تازه میشود باز …
.

عه چتونه جنازه ها …انقد پرواز پرواز نکنین ..من الان تو شوصونتا پایگاه مجازی دیگهه در حال تبادل اطلاعاتم خو …جنازه که نمیشین یه دقیقه وایسین

غم گین و دلتنگم اما بی خیال … هعی …. حالم از همه بی خیالی ها هم هیچی ولش کن بی ادبیه ولی من که معتقدم کماکان جناب طاها شوما همین طوری کپی پیست می زنید این متون رو …. شکلک کیلیپبرد ….

بیشین پریسا ..جنازه ای که خون نداشته باشه ب چه درد میخوره …فک کن .شهروزو بدون این ک تیکه تیکه کنی بفرستی اون دنیا ..
اصلا لذت داره آیا ؟؟

بر شیطون لعنت خفه شدم از بس از این ها خوردم ول کن نمیشه قربون آب زرشک های خودم این چه وضعشه؟ اصلا تمامش تقصیر این شهروزه. پرواز بیا حلش کن سریع سریع سریع@

طاها… پسرم پرواز دلتو شکسته؟ خیر نبینه شالله… بیخیال پسرم…ولش کن بیا خودم برات یه دختر خوب میسونم…خخخخخخخ
میگم بچا دلمون خیلی واس هم تنگ میشه ها… هر شب ساعت ۹ تب میکنیم باور کن…

پریسیما .البته شک داری ..من دکترم ..بعله ….
پریسا اسید میپاشم روش حل شه …
شمشیرک .فرشته ها آدم نمیشن …هعی بفهم اینو

آقای طاها ازت خواهش می کنم اینا رو ننویس. تو رو به جان هر کسی که دوست داری ننویس. برادر من ننویس . عزیز من ننویس . خواهش می کنم ازت

من هستم. تا صبح هم باشه هستم. خدا بگم چیکارتون نکنه بچه ها اصلا خیال نمی کردم این شبنشینی ها باعث بشه گرفتار تر از اونی که بودم بشم. من داشتم… من مطمئن بودم که تونستم. تقصیر شهروزه.

می گم رهگذر خجالت نکشیدی رفتی پیاده روی یه بوق نزدی ای آکله گرفته قارقارو ….. اصلا همون برو زااار زااار گریه کن ….. بخشش لازم نیست کاما آقای پرواز خان لطفا اعدامش کنید با اعمال شاقه اونم با درد بسیااار بسیااار فراوان ….. مرسی میشم زیادتا

منم شدیداً با سفر با قطار موافقم.
به خصوص کوپه های شش نفره.
چهار نفره خلوته حال نمیده خخخ.
هرچی هم طولانی باشه خسته نمیشم.
ولی هواپیما.
نگووووو. مدرکشم هست که اصلاً دوسش ندارم خخخ.

یعنی دعوا که منظورم نیست از اون بزن بزن های هر شبی بین این ها رو میگم. وای بچه ها بشتابید بجنبید داره شروع میشه بده اون ظرف تخمه رو می خوام پوست هاش رو بپاشم وسط صحنه وقتی شلوغ شد بندازم گردن طرف مقابل تا جو رو به هم بریزم حاااال میده!

.گلوی آدم را باید گاهی بتراشند تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود ، دلتنگی هایی که جایشان نه در دل که در گلوی آدم است ، دلتنگی هایی که میتوانند آدم را خفه کنند

وای پریسیما اگه بهم بگی دکتر .قول میدم تا هروخ بگی بیام تو پستای شبنشینی ..وای بگو دکتر ..بگو ..بگو عمو ببینه ..
بگو دیگه
جنازه بگو
ای جنازه شی بگو دکتر ..
بابا ۲۰ سال درس خوندم بم بگین دکتر دِ بگین جنازه هااااا
بگین دکتر میگم …
بگو پریسیماااااااااااا
…عه عه عه

بانو…یه هویی شد… من دانشگا بودم که این عزیزا اومدن دنبالم و رفتیم هی راه رفتیم…. یکی از همکارای اعظمم دیدیم و اسمشا گذاشتیم پسر خاله…خخخخخخخ…کلی خندیدیم با هم… از دس پسر خاله…
راستی خانوم کاظمیان….میدونم داری میخونی… به اعظم بوگو به پسر خاله بگه زن نیمیخواد؟ خخخخخخخخخخ….منتظرما….

وای قطاری هاش همت کنید! زود زود زود باشید۱جایی جمع بشیم۱جایی بریم جدی کاش به همین سادگی بود آخ که چه عشقی می کردم من! خیالش که ضرر نداره که! وای بچه ها جدی جایی نرید من میرم۲دقیقه دیگه بر می گردم.

وووی این برا شهروز چی نوشته ؟؟؟
ای آکله بیگیری عمه رهگذر وخی بیا این طاها رو جم کن خو
بابا این اروپایی مینویسه +۵۹ مینویسه خخخخخخ.
استاد طاهااااااااااااا …خیییییییلی …خخخخخخخخخخخخخخ

بچه ها اگر تو رأیگیری شرکت نکنید یازده درو میبندماااا!
منم سفرهای مجردی رو دوست دارم.
به خصوص که نابینایی باشه با همراهی یکی دوتا نیمه بینا.
یا اگر هم بینا باهامون هست بینایی باشه که خیلی باهاش راحت باشیم.

اون دو سه باری که تنهایی رفتم سفر اونم به زور اصلا زیاد بهم خوش نگذشت ولی بعد از رسیدن محشر بود
توی راه سکوت بودم و سکوت که اصلا نمیتونم تحملش کنم

یهویی آره تو گفتی و من خر هم باور کردم شکلک اصلا امروز حال جنبیدن هم نداشتم چه برسه به پیاده روی ولی اگه قول بدی اون چهارتا کلمه که قبلی گفتم رو برام اس کنی با بزرگواری تمام می بخشمت البته فکر کنم دو کلومشو خودم بدونم خخخخ تو کلوم اون طرفی موندم که اصلا به من چه خب شکلک شکلک هام هم تموم شده در جای خالی هرچه دل تنگتون می خواد بکشید

طاهااااااااااااا…خیلی با حال بود…
پرواز بذار راحت باشه… این عاشقه مسته…نیمیدونه چی داره مینویسه…خخخخخخخخ
نکنه طاها عاشق شهروزه؟
طلاااااااااااااااا…. بدو که یارت رو دارن جلو چشات می دزدن…
طاها… رفتارت خیلی زشته مادر… یعنی یه دختر تو کوچه محله ی شهرتون نیس که میای عاشق پسرا محله ما میشی؟

پری سیما با قطااار پری سیما با جمع عزییییز پری سیما سفرررر پری سیما آآآآییی چرا من خوووب نمیشم دکتر ها جوااابم کردن گفتن دیگه شفا بی شفاااا!

دو تا دستام مرکبی ، تموم شعرام خط خطی
پیش شما شازده خانوم ، منم فقیر پا پتی
غرور رو بردار و ببر ، دلم میگه دلم میگه
غلامی رو به جون بخر ، دلم میگه دلم میگه
شازده خانوم قابل باشم ، باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا
به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی
عجب عجب چه رند و چه بلا شده دل پدر سوخته ام
باور کن زشوقتون اشکی شده چشم به در دوخته ام
شازده خانوم قابل باشم ، باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا
به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی
فرصت بدین عاشقیمو خدمتتون عرض می کنم
واسه فرار از خودم ، دو پا دارم ، دوپا دیگه قرض می کنم
شازده خانم قابل باشم ، باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی
شازده خانوم چه خاکی و چه بی ریا
به منزل خود آمدی خود آمدی خود آمدی

حیف که حال و حوصله ش رو ندارم وگرنه یه سفرنامه توپ مشهدی براتون می نوشتم شکلک کلی خاطره خنده دار یه عالمه خاطره معنوی و باز یه عالمه خاطره خنده دار و یه خورده هم خاطره عبرت آموز خخخخ کلا توی این سفر خعلی پکیدیم از خنده جاتون خالی ……

به به… عاشقای مجلس سه تا شدن…
راستی چرا از ما دخترا هیشکس عاشق نیس؟ چرا ما شعر عاشقونه نمینویسیم؟
دخترا شعر ندارید؟ ………

بچه ها میدونید مشکل کجاست؟
مشکل اینه که مثلاً چندتا از ما با هم قرار بذاریم یه سفر بریم.
حالا ما رفتیم و اتفاقاً مختلط هم رفتیم.
فرض کن هفت هشت نفریم.
ما همه ی اصول اخلاقی رو هم رعایت میکنیم.
ولی خدا نکنه به گوش یه سریها برسه این که ما با هم سفر رفتیم.
یعنی چنان روزگاری سیاه میکنن برامون که نگو.
چنان شایعاتی برامون درست میشه که از هرچی سایته متنفر میشیم.
فقط به خاطر این که چشم دیدن شادیمون و خوشیمون رو ندارن.

خب تصویب شد.
تا دوازده میمونیم که بعدش سورپرایز رو ببینیم.
بانو بیخیال سفرنامه ی خنده دار شو که میشه حکایت شب قدر پارسال.
گرفتی که چی میگم.
بذار ده دوازده روز دیگه بزن سفرنامه رو.

هییییی ..سفر مختلط …شماهاا با هم …
واااااااااای چه جلافتا …
شهروز میبندی فکو یا خودم بیام گل بگیرم ..
عه عه عه ..
باز ۴ روز بشون اجازه دادم بیان تو دنیای مجازی بحرفن روشون زیاد شد …
چشمای نداشتم روشن ..نه اینطوری نمیشه ..
خواهرا ..پوشیه لطفا …سریییییییع …عه عه عه

رهگذر من۱بار عاشق خودم شدم کلی هم شعر ععشقولی داشتم بعدش شکست عشقی خوردم همه رو دادم بازیافتی برد الان در بهت ناشی از شکست عشقی به سر می برم.

هیچکدوم بانو جون… باید برم خود فرایبورگ…
خانوم کاظمیااااااااااااااااااان ببخشید…
خانوم کاظمیااااااااااااااااان غلط کردم…
خانوم کاظمیاااااااااااااااااان منو نکش…
خانوم کاظمیااااااااااااااااان …………… همش تقصیر این شهروزه بقول پریسا…
بخدا من خیلی دوسِتون میدارم… تازه شم خیییییلی دوسِتون دارم باز… باور کن… از خونم بگذر…

میگم کسی نمی دونه ملیسای عزیز دلم چرا نیست یعنی هست ولی از بس کم هست انگار نیست؟ یادمه۱جایی از بیماری مادرش گفته بود. حالشون چطوره؟ امیدوارم به سرعت باد رو به راه بشه!

رهگذر من عاشق نیستم و هیچ وقت عاشقونه هامو نمینویسم

ایییش چه لوس ..
واقعا متاسفم برا به وجود اومدنت …اییییییییش لوس بیمزه ..
عاشقونه هاشو نمینویسه ..عه عه عه …

آره بابا… من کلی تفریح با بچه ها میرم که صداش در نمیاد تو محله…خخخخ…
باید با آدمای مطمئن رفت… من خیلی مطمئنم… خخخخخخخخخ…
بیشین سر جات حاج آقا پرواز… تا ریشا را به خون سرت خضاب نکردیم حُکمت رو پس بگیر…خخخخخخخ

شاعر پیییر یعنی،
شکرپنیییر یعنییی.
آخ چه قشَََنگ گفتم،
اَییی که جفَََََنگ گفتم.
عشق و جنازه و خووون،
بیشین بینیم باااباجون.
شکلک در حال رفتن به قربون خودم.

چیه خوب یادم رفته بود زیرش بنویسم از خودمه ترسیدم انحصارش رو ازم بدزدن این حاصل تراوشات استعداد بی پایان خودمه باید امضای من زیرش باشه! هرچی هم میگی خودتی.

شما ها خیلی محافظه کارید… من اگه عاشق شم میام این وسط هوار هوار میزنم…خخخخخخخ… پرواز…عمه عاشق شدن دل میخواد پسر جان…تو نداریش قسی القلب… بیمیری… یعنی اینهمه سال تو دانشگا یکی نبود عاشقش بشی؟ سنگ…

مشهد و امام رضا جایی برای دلتنگی و خستگی روح نمیذاره …. مسأله این نبوده است که خب …..
نه الآنی خاطرات سفر رو نمیذارم بعدی هم فکر نمی کنم دیگه حالش باشه ان شا الله خاطرات سفر های بعدی …..

وای عمه …عمه …نحرف انقدر با این پسرا خو …عجب خخخ.
وای پریسا ..تو خوب شو .من انصراف میدم /.
شهروز دوست داری ذره ذره بمیری یا ییههویی ..
خودت بگو ..
وای به من گف هلو هاو آر یو ..خاک تو مغز نداشتت کنن لا اقل انگلیسی مینوشتی …
وای ..

عمه جان .والا من دوره کارشناسی که بودم مجبور بودم عاشق کارمندای یه جایی بشم که برام کتابامو اوکی کنن .اونام یا پیر بودن یا علیل .یا مرد …دوره ارشدم ک تا اومدم خودمو پیدا کنم تموم شد رف.
دکترا هم ک دیگه میخوام با دکترا ب خدا برسم …
حالا عشق کجای زندگیمه ب نظرت

راستی:
زهرا خانمی شمس و سارا خانمی قبادی سکوت جونم بسی بسیار بهتون تبریک می گم ان شا الله که خوش بخت بشید و براتون سعادت و شاد کامی آرزو دارم ……

اینم یه بار تو پستم نوشتم.
ولی چون ناصر عبد اللهی رو خیلی دوست دارم یه بار دیگه میذارم اینجا برای شازده خانم.
ستاره بود، غزل بود، ترانه بودو تو بودی،
هزار حادثه اما، بهانه بودو تو بودی.
تو بودیو شب قصه، تو بودیو تب پرواز،
هزار آینه فریاد، هزار پنجره آواز.
شب استو شعر دوباره، شب استو باغ ستاره،
به اعتبار تو روشن، مَنو چراغ ستاره.
حضورم از تو همیشه، سکوتم از تو صدا بود،
تو آسمون ترانه، پرنده بودو رها بود.
گذشتی از شب قصه، گذشتی از شب آواز،
نه از ستاره شنیدی، نه گفتی از تب پرواز.
نگفتی از شب گریه، نگفتی از منِ بی تو،
درین حضور خیالی، چگونه ماندنِ بی تو.
ستاره بود، غزل بود، غزل نبودو تو بودی،
تویی که از تو نوشتی، تویی که از تو سرودی.

پرواز خیر ندیده….خخخخخ… من با پسرا بیرون نمیرم… با دخترا میرم و صداشم در نمیارم تو محله… مثلاً دیروز سینما بودیم با یکی از دخترا… با پسرااااااااااا؟ من؟ طاها اینا منو ندیدن فک میکنن من خیلی داغونم… تو که دیدی بیا بگو من خیلی دختر خوبی ام…

پری سیمااا ممنونم لطف داری بهم خیییلی زیاد. من نویسنده نیستم عزیز من فقط پریسام. پریسای گوش کن. پریسای گوش کن. هر جا که باشم فرقی نمی کنه. من پریسای گوش کنم.

عمه .تو دنیای مجازی رو میگم نحرف ..اصن میخوام شبنشینیا رو جدا کنیم از این ب بعد
آقا روزای زوج دخترا .روزای فرد پسرا …
خخخخخخخخخخخخخخ
چطوره ؟؟؟؟

آقای طاها اگه شعر هاتون فقط صرف کپی پیست هست خب چرا غ گین کپی می زنید آخه به حرف اس گرامی ارادت گوش بدید و فوقش فیلسوفانه بنویسید نمی دونم خنده دار بنویسید ولی اگه حس خاصی نسبت به اون شعر ها دارید و حرف دلتون هست به حرف هیچ اس و تلفن و ارادی گوش ندید و هرچه دل تنگتون می خواد پیست کنید باشد که رستگار شوید

اصفهانی ها خیلی بدید الان! رهگذر و الباقی. آخه چراااا من باید این گوشه ایران باشم هاااان؟ یعنی من باید اینجا به مفهوم واقعی التماااس کنم اگر همراهی دوست هام رو دلم بخوااد تازه در۹۹درصد از موارد موفق نمیشم و اون۱درصد هم باید۱بهانه و دلیل بسیااار سفتی باشه که شااااید رضایت بدن اون هم به قیمت سوختن پنج چهارم از خون رگ های من از شدت حرررص. بعدش تو میایی اینجا میگی با بچه ها میری سینما پیاده روی همه جااا؟ یکی با پای خودش بیاد من بکشمش بلکه شاید۱کمی به سوی آرامش برم!

پریسیما .کی عاشقم شده ؟؟؟.وای منو ازت خواستگاری کرده ؟؟
وای بگو ما مهریه ک نمیدیم کلا رسم نداریم .
از شیربها چیزی بگه من قبولش نمیکنم شرمنده ..
وای بش بگو امکان نداره بدون جهیزیه بیاد خونم …
هعی .
بگو چون بچمون داره میدرسه یه وخ رف دانشکده اومد خونه اصابش خورد بود ممکنه با مشت بزنه تو شیکمش .یا چاقو بزنه تو قلبش .جنازشو بندازه رو زمییییییییین تیکه تیکش کنه .
بگو اگه قبوله اجازه بدم بیاد خونمون …

آره پریسیما… توام متوجه شدی؟ اینا مثلث عشق محله ان… یکی در میون عاشق همن…خخخخخخخ
حج پرواز… شما تسبیحتو بگردون… ذکرتا بگو… خخخخخخخخخ

به به سینما …. خب باعشه بذار با بر و بچ جور می کنیم می ریم بیرون خبرت هم نمی کنیم …. کلا ما هم دوست داریم واه وووه همون زار زاروی قارقارو بمون ایییش …..
حالا چه فیلمی رو دیدید؟ فقط بگی “محمد رسول الله ص” ریز ریزت می کنم چون کلی دلم می خواد برم ببینمش شکلک زود سریع تند بگو ببینم اسم فیلمش چی بود ….

خانم پریسیما ..رعایت کن خواهرم ..رعایت کن ..
اینجا شبکه های اون وری نیس
خو چیه اینا مینویسین …
ینی چیییییییی .شهروز عاشق پرواز .طاها عاشق شهروز ..
والا قباحت داره …خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ.

پریسا عزیزم…پروازو بکش… جنازه شم مال خودت… فقط کله شا بده من بذارم فریزر برا شب چله…خخخخخ…
پریسا اصفان خیلی نابینا داره آخه… نمیدونم چرا واقعاً…. خب تو اونجا تک افتادی عزیزم… وخی بیا اصفان بیشین…

بچه ها چون پریسا سفر با قطار دوست داره یه فکر به سرم زد.
بیایید همه با قطار بریم ساری پیش پریسا، بعد با همون قطارم برمیگردیم، کلی تو قطار خوش میگذرونیم پریسا هم نیست بهش میخندیم خخخ.
یعنی تو عمرم به این بدجنسی نبودم خخخ.

بیشین بینیم ..من افتخار نمیدم قدم بر چشمای نداشتتون بذارم بیام تو شبنشینیها ..
من میام اونجا گشت میزنم پسری وارد شبنشینی دخترا نشه و بر عکس ..

رهگذر اینجا هم نابینا داره ولی شبیه بچه های اصفهان نیستن. اتفاقا چندتا از عزیز ترین رفیق های من هم جزوشون هستن ولی در این مدل همراهی ها همراهم نمیشن. باقی رو اگر بخوام همراهیشون موجوده ولی من دوست های خودم رو می خوام که توی تفریحاتم همراهم باشن ولی… بیخیال درست میگی۱طور هایی من تک افتادم. بیخیال.

ما هم خیلی از گردش هامون با بچه های محله نیست …. گروه های دوستی مختلفی هست …..
تازگی ها با دوستان به این نتیجه رسیدیم که تفریح خونمون رفته بالا کاش می شد یه کم هدف مند تر بشیم …. کلا حوصله مون سر می ره بیکاریم … جور می کنیم یا میریم خونه هم دیگه یا پارکی خریدی جاییی ….. اصلا دیگه حوصله گردش هم ندارم انگار ….

عمه اون تسبیح منو بده …
هعی خواهر پریسا .و خواهر پریسیما ..
پوشیعههاتونو بکشید تو صورتتون لطفا …چشم نداشته ی نامحرم بتون میفته زشته..
عمه نبینم از اتاق بیای بیرون .برو …داخل خخخخخخخخخخخخخخ

برو بینیم نامحرم کیه دیگه؟
ما اینجا نامحرم نداریم همه خواهر و برادریم
برادر پرواز نماز شبتون فراموش نشه
میخوایین برین تجدید وضو کنید تا ساعت دوازده آنتایم نماز رو به جا بیارید؟

شهروز اون۱چیز که بهت خورد رو اگر هنوز زنده ای بردار بزن به ملاج پرواز. بزن شهروز جان ابلیس بزن باور کن امشب این رو لهش کنی تا آخر شبنشینی هرچی هرچی هرچی بگی انجام میدم.

پریسا من با اونا نمیام میدونی چه کار میکنیم قبل از اونا من با قطار میام دنبال تو بعد باهم با قطار میریم تهران بعد با قطار برمیگردیم ساری خوبه؟
راستی ساری قطار تهران ساری داره یا نه؟ خخخ

پس ولش کنید ارادت رو آقا طاها بنویسید ان شا الله که رستگار می شید ….
خب چطور شوما در مورد جنازه و قتل و کشتار بنویسید دلتون باز شه جناب طاها شعر ننویسه اصلا اینجا ناعدالتی محض هستش من اعتراض دارم آقا اعترااااض …..

ای عمه… چادور گول گولی سرمه… من تو اندرونی میپوسم عمه… اصلاً به تو چه جغله بچه؟ برو نمازتا بوخون… من اینجا با این آقایون داریم با هم ذکر میگیم… توام بیشین بلکه حاجت روا شی…

خواهر پریسیما .و همشیره پریسا ..لدفن رعایت کنید …
عه .من ک همش نباس بتون تذکر بدم …..
ای بابا ؟؟؟
ببینین این عمه قدم خیرم چقدر مظلومه …
عمه قدم خیر ..اسمت خییییلی باحاله رهگذر ..
اسمتو میذارم قدم خیر از این ب بعد.
عمه قدم خیر ..ببین بیا اینا رو نصیحت کن دیگه

نه بانو شب نشینی ها کلا همه باید غم ها را فراموش کنیم بعضی هم خیلی حساسند آقا وحید من حرف های پریسا را تایید میکنم راست میگه کمی صبور باشید تو زندگی

خانوم کاظمیان خوش اومدید… قدم رنجه فرمودید… بخدا تقصیر من نبود… پریسااااااااا…من یَک آدم قلقلکی یم که حد نداره… از شیش فرسخی ادای قلقلک در بیارن میمیرم از خنده…خخخخخخخخخ….

برادر پرواز شما باور کنید که ما مراقب خودمون هستیم
ببینید کم مونده به دوازده هااا
تا اقدام به وضو گرفتن بکنید وقت میگذره
بابا بیشین بینیم بااااا

خب عاشق کی هستی پریسیما خانمی؟ بگو این رهگذر برات آستین بالا بزنه …..
اصلا پسر های محل اگه یه روز یه خانم محترمی این رهگذر رو واسطه کرد شوما رو خاستگاری کرد چی کار می کنید آیا؟

الهی قربون پری سیما بری عمه قدم خیر …بین چیکار کردی …خانم کاظمیان به من گف خیلی حساااااااااااااس ..
ای آکله بیگیری عمه .تو که قدم نحسی جای قدم خیر ..عجب ..

بانو جان عاشق نیستم ولی گذشته ی شادی ههم ندارم سعی میکنم با خوندن این شعرها به خودم مسلط باشم ولی بعضی وقتها واقعا نمیشه که بشه
بازم اگه طاها دوست داشته باشه و بچه های دیگه هم راضی باشن من حرفی ندارم
آرامش شما مهمتره

خانم کاظمیان من صبورم . ولی از اتفاقات بد دلگیر می شوم. تقریبا طاقت شنیدم خبرهای بد را ندارم. البته خانم رعد که برای همه ما عزیزند و من از امید ایشان امیدوار شدم ولی بازم کمی برای خودم سخت بود. امیدوارم که درکم کنید.

قدم خیر؟ خخخخخخخخخ…. خدا مرگت بده…خخخخخخخ…
بچا من یه پیشنهادی دارم… شب نشینی تعطیل… خیمه ی عزای سید الشهدا بزنید شبا… مام قول میدیم خخخخ ننویسیم…. پرواز پیش نماز…شهروز سخنران…طاهام مداح… ما زنام این طرف پرده به فک زدن میگذرونیم… هان؟
وحیدم به سر وسینه بزنه این وسط…

پرواز از دست من ناراحت نباش من نمیخوام کسی از دستم ناراحت باشه بخدا هروقت اسم ….. میاد من واقعا تصور میکنم تصور خیلی قوی نمیدونم چرا؟ اضتراب بهم دست میده بعضی وقت ها شعر های خیلی قشنگی اینجا میذاری خلاصه معذرت میخوام

سلام خانم کاظمیان خانمی جونم
خب ممکنه یکی دلش گرفته باشه دلش بخواد شعر عاشقونه غم انگیز ناک بزنه یه کم بار قلبشو سبک کنه نمی دونم خب آخه سخته وقتی آدم غم گین هست شاد بنویسه جوک بذاره ……..
البته من که کلا با عرض شرمندگی و معذرت از جناب طاها اصولا کامنت های شعری ایشون رو نمی خونم خخخ شکلک خب هیچ حسی تقریبا نسبت بهشون ندارم که فکر می کنم گاهی هم زیادی عاشقانه بی مزه هستند ….. خب آخه واااای جان من گناهی هستم خب نظرم اینه دیگه شکلک گویا از سنگ تراشیده اند ما رو انگار شاید حتمی خب شوما به لطافت خودتون عفو کنید دیگه

رهگذر من۱اخلاق بدی دارم هرچی می شنوم با تمام جزئیاتی که ممکنه توی ذهنم بیاد تصورش می کنم. الان بگیر برو تا آخرش که چه حالی دارم. بچه ها من میرم از خنده بمیرم بعدش اگر چیزی ازم باقی موند باز میام.

بچه های فامیل دور ننه بزرگم جمع شده بودن،
ننه داشت از قدیما میگفت!
که یه دفه زل زد تو چشم یکی از نوه هاش و پرسید:
عزیزم مگه عقد کردی؟
با تعجب جواب داد نه!
ننه روشو برگردوند و زیر لب گفت:
یاد اون زمون بخیر تا کسی خونه شوهر نمی رفت نه ابروهاشو برمیداشت نه سرخاب سفیدآب میکرد…
بغل دستیش در گوشش گفت تا ننه نفهمیده پسری پاشو برو گمشو بیرون!

بله آقا شهروز داره تموم میشه و ما بد جور عادت کردیم ولی این دنیا دنیای ترک عادتهاست باید تمرین کنیم برای نبودن و ندیدن هم
البته صبحها و در طول روز و حتی شبها تو پستهای دیگه همدیگه رو میبینیمااا

خواهش میشه جناب طاها قابل شوما رو نداشت …..

پریسیما جونم خب چی بگم خب آخه ….

کلا که برات آرزوی خوشبختی دارم اونم شددیییییدتر از شدیدی که فکرش و تصورش رو بکنی خانمی زیااااد …..

خانم کاظمیان .نه چرا ناراحت بشم …راس میگین .شاید من زیاده روی کردم تو شوخیام ..
نه شما چرا مغذرت خواهی کنین ..
عمه قدم خیر هست اینجا چشماش کف پاتون …هوی قدم ..
زود برو دستبوسی خانم کاظمیان ..بدو

ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪگی ﺑﺎﻳﺪ:
ﻗﺪ ﺑﺎﻻی ۱۸۵
ﭘﻮﻟﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺭ
آﺷﭙﺰﻳﺶ ok
ﻇﺮﻓﺎ ﺭﻭ ﻣﺮتب ﺑﺸﻮﺭﻩ
ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺑﮕﻪ ﻫﺮچی ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﮕﻪ !
ﺩﺧﺘﺮﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﻣﻮﺍﻓﻘﻴﻴﻴﺪ؟؟؟
ﺗﺎ افسانه های ﺑﻌﺪﯼ ﻫﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺑﻪ ﺧﺪﺍﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻡ

وااااای اون ننه جونه خیلی با حال بود طاها…خخخخخ…
پرواز پاچه خواری نکن…دور شو از خانوم کاظمیان… مال خودمه… برو برا خودت یه خانوم کاظمیان دیگه بجور… دور شو تا نزدم نیمکره چپ و راستت جاشون عوض شه…

بچه ها من۱مشکل مسخره ای برام پیش اومده! کلید اسپیس کیبوردم رفته پایین ولی نه کاملا پایین وسط راه مونده الان باهاش سختمه هرچی هم می کنم درست نمیشه با چاقو هم خواستم بزنم زیرش نشد الان چیکارش کنم آیااا؟

تو واتس آپ بودم که دیدم مامانم هم آنلاین شده میگه تا وای فایو قطع نکردم برو زباله هارو بزار دم در،عجب مامان آشنا به تکنولوژی و کاربردش ای دارم من 🙂

خب من نمیتونم بگم عادت کردم ..
فقط خوب بود وختی درسا به مغز نداشتم فشار میاورد تمدد اعصاب میشد برام ..
هعی .عمه قدم خیر ..لال شی ک با انگشتات میتونی بنویسی ..مینا جون پارساوا یا آوا جون ماهور .وای یا اون آقا جذابه ی پک جاز جات واسمون میحرفن ..
وای شهروز اون اقاهه خیلی باکلاسعهه ……دکتره انگار

آهااااای شهروز حسینی مستند ساز…. بمن میخندی؟ یکبار دیگه خندیدی اسم شازده خانومتا میزارم قمر نساء…. اون وق توام میشی شمس الله… پس حواستا جمع کن برادر حسینی…خخخخخخخ

ساکت شو قدم //
اصن این بابای من کجاس ک خواهرش تا پاسی از شب تو محله میچرخه ؟؟؟
وخسا برو خونه تا نیومدم سیاه و کبودت کنم …زوووووووووووووود

سلام مجدد به همگی!
خخخ. گمان کردم امشبم تا ساعت یازده باز باشه! این شد که سریع خداحافظی کردم. خخخ. ولی هنوز نرفتم کامنتای آخرو داشتم میخوندم که فکر کنم بهتون رسیدم.

بانو جان سلام رسیدن به خیر و زیارت قبول.

آهان منم با اینکه تو شبنشینیا زیاد فعال نبودم ولی دلم تنگ میشه، ولی با نظر پریسیمای عزیز کاملا موافقم.
انشا الله در پستهای دیگه باز هم همدیگه رو میبینیم. برم که جا موندم.

پری سیما کار بلد از کجا بیارم نصف شبی؟ باید نابینا بشه با چاقوی من درست بشه وگرنه خودم می دونم با خودش. جدی به ضرب چاقو بهش فرمان اصلاح شو میدم.

یکی اون دسته جارو رو بده من تا این بچه رو ادبش کنم من امشب…پرواااااااااز… وایسا آکله گرفته تا حالیت کونم…جغله بچه…

قربونت پری….بزنم بیمیره یه محله از دسش راحت شه… دم بریده واس من زبون درآورده…شترق…شوتوروق….شیش توروق… برو بیشین یه گوشه گریه کن… ولش کن پری…بذار گریه کنه… دماغتا پاک کن…عه عه…

پریسا ..تو ک دوس نداری از پریسا به خیریه ..تغییر نوم پیدا کنی ..
هی قدم خیر .خیریه .پریسیما هم میشه خیر ندیده خخخخخخخخخخخخخخخخخخخی چطوره ؟؟؟

خب .معرفی میکنم /۳ تفنگدار .یا خواهران دالتون …
قدم خیر که همون رهگذر سابقه.
خیریه همون پریسای سابقه .
خیر ندیده هم پریسیمای سابقه ک چون گذشته ی شادی نداشته اسمش اینه …بعله ..منم دکتر اردشیر پرواز زاده هستم /پزشکی میخونم

بچه ها واقعا حسم اینه که مجازیها میتونن از حقیقیها بالاتر برن و بشن بهترین کسای زندگیت
شما بهترین دوستای من هستید بچه ها
دلم برای همه تون تنگ میشه
با اینکه باز هم دیگه رو میبینیم اما این یه چیز دیگه بود
بچه ها کاش بعد از چهارم بازم باشیم همه مون باشیم و باز روز از نو روزی از نو
همه تون رو به خدای بزرگ میسپارم

ببخشید ..من روانم پاک شده متاسفانه ..هعی روزی ک قدم تو این راه میذاشتم فکر نمیکردم به این حد از روان پاکی برسم .ولی ؟؟؟
هعی شبتون شونیزی …

بچا دم آخری بیاید بماچمتون… پری شماره یک…شماره دو… بانو…خانوم کاظمیان… نازنین…سارای… فاطمه…
آقایون شما هم خوش باشید و سلامت… تا چهار آبان…
خدا نگهدارتون رفقا… دلم براتون تنگ میشه….

اینقد با دختره مغازه داره چونه زدم و تخفیف گرفتم
که اخر کار که میخواست حساب کنه دید داره کمتر از قیمت خریدشون میده گفت قبول نیس بیا از اول !