خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تسلیت به مجتبی بابت درگذشت مادرش

سلام به همه.
اهالی این محله همیشه توی شادیها و غمها کنار هم بودن.
همیشه شادیها با هم قسمت شده و غمها رو هم با هم برداشتیم تا سنگینیش روی دوش یه نفر نباشه.
امروز کسی که همیشه به همه انرژی داده و همیشه سعی کرده امیدوار باشه و امید به بچه ها بده، غم بزرگی رو باید تحمل کنه.
مجتبی باید برای همیشه با مادرش وداع تلخی داشته باشه.
متأسفانه مطلع شدیم که مادر مجتبی برای همیشه این دنیا رو ترک کرده و سایه ی یک مادر دلسوز از سر یه خانواده کم شده.
یادمه مجتبی توی پستها و شناسنامش از مادرش زیاد نوشته بود. از تلاشهایی که برای پیشرفت مجتبی میکرد و وقتهایی که همیشه راه طولانی رو تا اصفهان با مجتبی میرفت تا بتونه مجتبی رو به جایی که دلش میخواد برسونه.
نوشتن این مواقع خیلی ساده نیست.
میدونم که هرچی طولانیتر بشه بیشتر حرفهای الکی مجبورم بنویسم. هیچ کلمه و جمله و پستی نمیتونه در حدی باشه که بتونه غم به این بزرگی رو از روی دوش کسی برداره. ولی انقدر از دستمون بر میاد که با این پست و کامنتهای این پست خودمون رو در غم دوستمون شریک بدونیم و از هر جای ایران و جهان که هستیم، این لحظات رو کنار مجتبی باشیم و نشون بدیم که ما قدردان زحماتش هستیم.

مادرم خوبیِ تو وِرد زبان است هنوز،
مهر تو بر دل و جان شعله زبان است هنوز.
باورم نیست که رفتی و کنارم نیستی،
رفتی و رفتنت را باورم نیست هنوز.

درگذشت مادر محترم خانواده ی خادمی را به مجتبی و خواهر گرامیش و خانواده ی محترمش تسلیت میگوییم.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

۱۷۸ دیدگاه دربارهٔ «تسلیت به مجتبی بابت درگذشت مادرش»

سلام.
اینطور مواقع واقعاً نمیشه نوشت.
انقدر کلمات بیروح و احساسن که هرچی هم بخوای بهشون پیچ و تاب بدی نمیتونن اون چیزی که میخوای رو منتقل کنن.
تسلیت رفیق.
فقط این به ذهنم رسید.
تو کسی هستی که سختی کشیدی و همیشه ایستادی و هیچ وقت زانوهات خم نشده.
سخته و شعار دارم میدم. ولی سعی کن این رو هم بگذرونی.
بازم تسلیت رفیق.

سلام.
تازه اومدم پشت سیستم. تیتر رو که دیدم به خدا انگار۱چیزی خورد توی سرم.
دارم دیوانه میشم.
معذرت می خوام این طور مواقع اطرافیان میان تسلی بدن و من،
مجتبی بهت تسلیت میگم. کاش اونجا بودم! کاش همه ما اونجا بودیم!. مادر خیلی عزیزه. یکی از دعا های سفت من به درگاه خدا اینه که بعد از مادرم من نباشم. مجتبی! هم محل! رفیق! عزیز! هیچی ندارم بهت بدم جز۱آه پیچیده در۱بغض به شدت شکسته و جز۱تسلیت به شدت خیس از سیل اشک. خیلی حرف ها میشه زد ولی هیچ کدوم با دردی که الان داری تحملش می کنی برابری نمی کنه. هیچی جز سکوتی خیس، تاریک و تلخ.
روح مادرت شاد. بقای عمر خودت باشه. دیگه نمی دونم چی بگم. دیگه نمی تونم.

سلام مجتبی.
تسلیت گفتن از نظر من اصلا نمیتونه غم و اندوهی رو که اونم از دست دادن مادر باشه کم کنه.
میدونم چه دردیه از دست دادن مادر، ولی چه میشه کرد؟
نمیخوام از کلمات و جملات کلیشه ای استفاده کنم تا به صورت کاذب آرومت کنم، فقط بهت توصیه میکنم تا میتونی گریه کن و دلت رو سبک کن.
غم سنگینیه، وولی آخریش باشه.
نامش ماندگار و یادش همواره گرامی.

وااای عجب خبر وحشتناکیییی. مجتبایم پسر خوب و دوست داشتنیم تسلیت تسلیت تسلیت. همه ی حرفای پریسا را لایک میکنم. واقعا آدم نمیدونه تو این شرایط چه بنویسه چی بگه فقط میگم که:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران. مجتبی جان وداع همیشگی با مادر عزیزت را تسلیت میگم.

درود. چیزی جز غمو اندوه برای نوشتن ندارم که واقعاً خیلی دلم خون شد. واقعاً نمیدونم چی بگم یا چه طور بنویسم که بتونم ذره ای از احساس و بغضمو بگم.
واقعاً بیمادری سخته خیلی سخت. ولی خب چه میشه کرد.
تا اونجایی که من در جریان هستم میدونم که وقتی بود هواشو خیلی داشتی و همین میتونه تو رو کمی آروم کنه چون تو در حد امکان وظیفه ی فرزندیتو انجام دادی.
با این همهم غم از دست دادن عزیز خیلی سختتر از اونی هست که بشه با یه پست یا یه کامنت در موردش حرف زد.
میدونی که جز جملات و کلمات تکراری چیزی واسه گفتن ندارم. چه کنم که راهی نیست که اگه ننویسم نمیدونم باید چه کار کنم.
از ته وجود آکنده از درد بغض بهت تسلیت میگم و از همه ی هم محلیها میخوام که واسه آرامش روح این عزیز از دست رفته حمدو سوره ای بخونند.

سلام. خبر تلخی بود و بسیار اندوهگین شدم! واقعا مجتبی پسر خوب و سرشاد از نشاط و امید و دوست داشتنی این محل: شرایط سختی رو داری تحمل میکنی! امیدوارم خدا بهت صبر بده و با همون روحیه ی خوبی که ازت سراغ داریم بتونی با این روزهای سخت زندگیت کنار بیای.
رفیق خوبم!: غم تو غم همه ی ماست و امیدوارم که ما رو در این اندوه بزرگ شریک بدونی، بهت تسلیت میگم و از درگاه خداوند مهربان واسه خودت و خانوادت صبر و شکیبایی و واسه روح مادرت مغفرت و آمرزش و همنشینی با اولیا الله رو آرزو دارم.

سلام
چه دردناک چه مصیبتی
مجتبی به خدا خوب درک میکنم که داری چی میکشی
تسلیت من و ساناز را هم قبول کن،
من یادمه که وقتی مادرم فوت کرد خیلی ناراحت شدم و خیلی بهم سخت گذشت چون متاسفانه به دلایلی باهاش قهر بودم
اما با خودم میگفتم که خدا را شکر که پدرم هست آخه من به پدر خیلی وابسته بودم
عاشقانه میپرستیدمش
ولی متاسفانه مدت سه ماه بعد پدرم هم تصادف کرد و فوت کرد
خدا میدونه که چی کشیدم اصلا نمیتونم احساساتم را بیان کنم یا اینجا بنویسم
خیلی دردناک بود
چون نمیتونستم گریه کنم همیشه تب میکردم حدودا ۲۱ ۲۲ سالم بود
مجتبی نکنه یه وقت فکر کنی که نمیفهمم که چی میکشی
به خدا خیلی برای تو و زهرا ناراحتم
دوست داشتم یه جوری با شما همدردی کنم
امیدوارم تسلیت ما را به پذیری
روحش شاد
خدایا از تو میخوام به مجتبی و خانواده خادمی صبر و تحمل بدی تا بتونند این غم سنگین را تحمل کنند.

بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرد
دوست با من هم صدا نالید دشمن گریه کرد..
جای جای بی تو بودن را در آن تنگ غروب
آسمانی ابر با بغضی سترون گریه کرد..
با هزاران آرزو یک مرد. مردی پر غرور
مثل یک آلاله در فصل شکفتن گریه کرد..
این خبر وقتی که در دنیای گل ها پخش شد
نسترن در گوشه ای افسرد لادن گریه کرد..
وسعت تنهایی ام را در شبستان غزل
شاعری با فاعلاتن فاعلاتن گریه کرد..
گریه یعنی انفجار بغض یعنی درد عشق
بار ها این درد را در چاه بیژن گریه کرد..
یک زمان حتی تو هم در مرگ من خواهی گریست
مثل سهرابی که در سوگش تهمتن گریه کرد..

همیشه فکر میکنم کاش پیش از مرگ کسایی که دوستشون دارم خودم بمیرم.
ولی روزگار کی به مراد ما بوده که بار دومش باشه!
من و خیلیهایی که میایم اینجا باهات حرف میزنیم یا شاید ببینیمت و بهت تسلیت بگیم، این درد بزرگ رو نچشیدیم و به قول معروف:
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن،
با مردم بی درد ندانی که چه دردیست!
ولی به هر حال کار دیگه ای هم از دستمون بر نمیاد!
امیدوارم زیر بار این غم قدرت نشکستن رو پیدا کنی و تو این راه گرچه نمیدونم چه جوری، ولی صمیمانه میگم که روی هر کمکی از من بر میاد حساب کن!

درود خبری که شنیدم به قدری سنگین و دردناک بود که مرا از هرگونه نوشتن و اندیشیدن در باره ی متنی که می خواهم بنویسم بازداشت.
من پس از شنیدن این خبر بی اختیار به یاد گفته ای افتادم که مجتبی در یکی از پست ها از مادر زنده یادش می کرد و از عشق و بردباری خود در هنگام خواندن برخی اعداد از سوی مادرش می گفت.
نه من و نه هیچکسی نمی تواند میزان غمی را که تو بر شانه هایت داری تصور کند اما من به نوبه ی خود می توانم از ایزد دادار و توانا برای تو بردباری آرزو کنم.
در پایان برای تو آرزوی بردباری و آرامش دارم و امید وارم بتوانی با این غم بزرگ کنار بیایی. و برای مادر بزرگوارت آرامشی ابدی خواهانم.

سلام مجتبی جان
با دیدن این خبر اشک در چشمانم جمع شده چون خودم این بلا سرم آمده و غم فقدان مادر مهربان را درک میکنم.
چاره ای نیست جز پذیرش واقعیت دنیای فانی.
تسلیتم را بپذیر و مرا در غم خود شریک بدان.
از خداوند متعال برای شما و خانواده صبر و عمر با عزت و برای آن مرحوم مغفرت الهی را مسألت مینمایم.

سلام مجتبی جان.
غم از دست دادن مادر مهربونتو به تو و خونواده داغدارت تسلیت عرض می کنم. واقعاً از نوشتن عاجزم. کلمات یارای توصیف حس و حال این لحظات سخت و طاقتفرسا رو ندارن. اما این یک واقعیت تلخیه که برای همه دیر یا زود اتفاق می افته. از خدا میخوام که بهت صبر و تحمل این غم جانسوز رو بده. در این دنیا پدر و مادر نعمت های بینظیر و بی رقیبی هستند که با هیچ چیز نمیشه جبران کرد.
به هر حال دنیا همچنان پابرجاست و تو ناگزیر به ادامه زندگی. پس مثل همیشه و یک مرد استوار باش و بیش از پیش در رسیدن به اهدافت تلاش کن که این خود یقیناً باعث شادی روح آن مرحومه از تو و رضایتمندی وی خواهد بود.
بنده را نیز در غم خودت شریک بدون.
به امید روزهای شادتر و بهتر. بدرود

سلام بر مدیر زحمت کش. واقعا از شنیدن این خبر شوکه شدم به خدا. من این حادثه جانسوز فوت مادر بزرگوارتون رو تسلیت و از خدا طلب مغفرت برای ایشون و صبر برای شما و خانواده محترمتون از خداوند منان خواستارم. ببخشید دیر شد اطلاع نداشتم چون به تازگی نیومده بودم که برادرم زنگ زد و این خبر ناگوار رو بهم گفت. منو هم در غم خودتون شریک بدونید.

سلام
واقعا خبر ناراحت کننده ای بود.
از صمیم قلب به جناب آقای خادمی تسلیت می گویم و امیدوارم که ما را هم در غم خودتان شریک بدانید.
برای آن عزیز بزرگوار نیز از درگاه خداوند منان طلب آمرزش می کنم و برای بازماندگان نیز طلب صبر دارم.

سلام بر شما و خانواده ی محترمتان، هیأت مدیره ی انجمن علمی، فرهنگی موج نور اصفهان هم تسلیت خود را به خاطر در گذشت مادر گرامیتان تقدیم می دارد و برای ایشان آمرزش و برای شما و دیگر بازماندگان صبر و طول عمر همراه با سلامتی آرزو می نماید.
مادر واژه ای است که جز خود مادر توان توصیف آن را ندارد. مجتبی همیشه این را در نظر داشته باش که نظر مادرت در همه جا و همه وقت همراه شما است و هیچ وقت حتی در زمان نبود، مادران فرزندان و خانواده را از یاد نخواهند برد؛ با یاد مادر زندگی کن و سعی کن با موفقیتت باعث خشنودی او باشی.

حرفهای ما هنوز نا تمام
تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه‌‌ء عزیمت تو ناگزیر می شود
آی
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود
..

خیلی ناراحت شدم.امیدوارم بتونید با این مصیبت بزرگ کنار بیاید.
همه ی ما یکی پس از دیگری این دنیای فانی رو ترک میکنیم.
روحشان شاد.

مادرم خوبیِ تو وِرد زبان است هنوز،
مهر تو بر دل و جان شعله زبان است هنوز.
باورم نیست که رفتی و کنارم نیستی،
رفتی و رفتنت را باورم نیست هنوز.
درود بر شما آقای خادمی.
براستی که متأثر شدم.
درگذشت مادر گران قدرتون رو به شما و خانواده ی محترمتان تصلیت عرض میکنم.
از خداوند متعال برای مادرتان طلب آمرزش و برای بازماندگان مرحومه صبر و شکیبایی خواستارم.

سلام به همه و شما مجتبی عزیز از صمیم قلب ناراحت شدم و امیدوارم روح آن مرحوم قرین رحمت الهی باشه ما رو در غم خودتون شریک بدونید تسلیت میگم بهت که یک نفر بی منت و کوه استوار رو از دست دادی خدا صبر بده و غم نبینی.

سلام مجتبی. خبر تلخی بود، بسیار تلخ، ولی می دونم مردی قوی هستی و اینم از سر می گذرونی، مسلما آرزوی مادرت تو زندگی خوشبختی و بهروزی تو بوده پس بهترین آرامبخش از طرف تو به اون اینه که آرزوشو برآورده کنی، بچه ها همه به تو و خواهرت تسلیت میگن، من به تو خواهرت، و داداشات تسلیت میگم. البته نمی دونم چند تا داداش داری، ولی حد اقل از یکیش مطمئنم، همونی که کلید خونشو گرفته بودی تا از ما تو اصفهان پذیرایی کنی، به همه‌تون تسلیت میگم و امیدوارم هر چی خاک اون مرحومه عمر شما باشه.

مجتبی جان من هم در این غم بزرگ تو شریکم. مادر فرشته بی بدیلی است که همتا ندارد. ولی یادمان باشد مرگ با تمام تلخیش پلیست برای رسیدن به جاودانگی. من از صمیم قلبم برای مادر عزیزمان آرامش و برای تو و خانواده صبر آرزو می کنم. یادمان باشد این اتفاق برای همه رخ خواهد داد ممکن است دیر یا زود باشد.

چقدر دیر رسیدم؟!!!
تسلی دادن تو اینطور مواقع سخته… حتی غیرممکنه… پسر ما رفیقتیم و همیشه کنارتیم… مبادا حس کنی تنهایی… مواظب خودت و آبجی زهرا باش که ما خیلی نگران آبجیتیم… تنهاش نذاری یه وق… هر وق دلت هوای مامانتا کرد به آبجیت سر بزن که خواهر محبتش کمتر از مادر نیس… باز هم تسلیت میگم… نمیگم غم آخرت باشه که دنیا سراسر غمه… خدا بهتون صبر بده… ایشالله از اینجا به بعد زندگیتون پر از سعادت و خوشی و سلامتی باشه…
نذار زهرا غصه بخوره… مام هواشو داریم غصه نخور… خدا نگهدارت باشه…

سلام
چه خبر درد ناکی
غم از دست دادن مادر یکی از بزرگترین غمهاست.
آقای خادمی واقعا تسلیت می‌گویم
خداوند به شما و خانواده بزرگتان صبر بدهد.
این جمله را من هم زیاد شنیدم و شبیه این درد را کشیدم
موقعی که با کمال ناباوری دست توی دست مادرم
صورت سرد وبی روح پدرم را لمس می‌کردم
موقعی که دنبال جنازه پدرم راه می‌رفتم
هنوز بعد از چهار سال تا چشمهایم را روی هم می‌گذارم
آن تصاویر و صداها توی سرم بلوا می‌کند و با تپش قلب شدید از خواب می‌پرم
اگر بوی گل نرگس یا مریم راشنیدی بدان آن بوی مادرت است.
اوایل توی خانه ما همین بوها زیاد به مشام می‌رسید.
مادرت کنار توست فقط بی صدا و آرام و با بوی بهشت.
فقط کافیه کمی از حواست کمک بگیری و آرامش داشته باشی
تو و خانواده‌ات را به خدای رحمان می‌سپارم.

سلام.
مجتبی جان تسلیت میگم.
صبح وقتی باهات صحبت کردم و صدای غمگینتو شنیدم, فهمیدم که مجتبایی که به همه میگفت: “لذت ببر از زندگی” الآن دیگه نمیتونه از زندگی لذت ببره و شاد باشه.
مجتبی تسلیت منو بپذیر و بدون که دوستای گوش کنیت هستن تا درد دلهاتو بشنون.
ما گرچه نمیتونیم اونجا کنارت باشیم اما هستیم و میخواییم که بودنمون رو حس کنی.
خدا رحمتش کنه.

سلام مجتبی جان
داداش بهت تسلیت میگم
امیدوارم خدا بهت صبر بده,واقعا غم سنگینی ی
نمیدونم چی بگم,اصلا باورم نمیشه که این اتفاق برای تو افتاده
انشا الله بعد از این غم,روز به روز موفق تر بشی,تا با موفقیتت روح اون بزرگوارو شاد کنی

سلام مجتبی جان
میدونم از دست دادن عزیزان سخته. خصوصاً آنکه آن عزیز سفر کرده از والدین یا اقوام درجه ۱ باشه.
منم بهت تسلیت عرض میکنم امیدوارم غم آخرت باشه هرچند با این تسلیتها و کامنتها نمیشه جبران غمهایت رو کرد و همچنین مرگ حق هستو همیشه با آدمی هست اما حد اقل با ابراز اینگونه تسلیتها ما بعنوان دوستانت میخوایم بهت بگیم همیشه و همواره به یادتیم و غمت غم ما و شادیت شادی ما خواهد بود.
انشاالله خدا به شما صبر بده و روح آن عزیز سفر کرده رو مشمول رحمت بیانتهای خودش قرار بده.
دوست تو مهدی

راستی یه تسلیت هم به دوست عزیزم زهرا بگم:
زهرا جان این غم برای تو بیشتر از مجتبی تلخ خواهد بود.
زهرای عزیزم, دوست همسفر من, این غم بزرگ رو بهت تسلیت میگم.
میدونم سخته اما تحمل کن و براش دعا کن.
مجتبی هوای زهرا رو داشته باش.
این رفتن برای اون سنگینتره.
مواظب پدرت و خواهرت باش.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

سلام.
تسلیت میگم.
بزرگ ترین بدی دنیا از دست رفتن هاست که هیچ کاریش هم نمیشه کرد.
خیلی خیلی متأسف و ناراحت شدم.
مادر کنار باغچه تنها نشسته است
سرشار از سکوت و مدارا نشسته است
اشکش کبوترانه به سوگ کبوتری
بر نرده های خیس تماشا نشسته است
مادر فرشته ایست که من فکر می کنم
بر روی خاک معجزه آسا نشسته است
مادر پرنده ایست که با بال های خیس
بر شاخه ی شکسته ی رویا نشسته است
می ترسم آنقدر که گمان می کنم زنی
بر پرتگاه آخر دنیا نشسته است
مادر بایست تا بنشیند غبار یأس
می خواهم او بایستد اما، نشسته است
مثل پرنده ای که به امید جوجه ها
از چنگ باد وحشی غم هاش جسته است
او عاشقانه مرده که ما زندگی کنیم
چون قایقی شکسته به دریا نشسته است
آن پینه های دست تو مادر هزار بار
قفل غم و نداری ما را شکسته است
بر زانوان خسته به چشمان بی فروغ
چشم انتظار آمدن ما نشسته است
وا می کنی به روی من آغوش مهر خویش
مثل پناه دادن مرغی که خسته است
فرزند چون به دامن مادر بَرَد پناه
گویی به زیر شاخه طوبا نشسته است
یک عمر او نهال مرا آب داده و
با اشک و آرزو به تماشا نشسته است
ای باغبان خسته که هستی به انتظار
ای کوه استوار که قلبت شکسته است
والاتر از فرشته دعا کن مرا، دعا
حتی بهشت بر سر راهت نشسته است.

مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
مادرم
در نگاهت خستگی معنا نداشت
وسعت پاک تو را دریا نداشت
آه ای جاری‌تر از خورشید خوب
کاشکی هرگز نمی‌کردی غروب.
از همه ی دوستان هم محلی تقاضا دارم برای آمرزش و شادی روح این عزیز سفر کرده یک فاتحه قرائت کنن.

سلام و درود بیپایان خدمت همه ی هم محله ای ها, هم چنین سلام ویژه ارز میکنم خدمت آقا مجتبی عزیز واقعاً چه نعمتیست این مادر و تا داریش باید قدرش را بدانی چون گوهریست که نایاب است آقا مجتبی من هم به نوبه خودم درگذشت مادر عزیزت را بهت تسلیت میگم میدونم درد خیلی بزرگیه اما رسم زمونه همینه که آدمها را یکی یکی به خانه ی ابدی رهنمون بکنه امیدوار هستم که خدا مادرت را قرین رحمت و مغفرت قرار بده و به شما و خانواده خادمی صبر جمیل اتا کنه, روح آن مادر بزرگ مدیر محله شاد و یادش گرامی باد. بدرود

سلام.
خیلی متاسف شدم.
از صمیم قلبم از خدا میخوام به شما و خواهرتون صبر بده.
با شناختی که ازتون دارم فکر میکنم اونقدر بالغ و جا افتاده هستید که میدونید با این غم سنگینگین چه طور تا کنید.
میدونم محکمید.
مراقب خواهرتون هستید و خواهید بود و تکیه گاه خوبی واسش خواهید بود.
صمیمانه بهتون تسلیت میگم.
برای شادی روحش فاتحه و صلوات میفرستم و از همه ی دوستان خواهش میکنم به روح این مادر بزرگوارمون فاتحه بفرستن

انا لله و انا الیه راجعون
*کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام ضایعه درگذشت مادر مهربان و مومنتان را از صمیم قلب تسلیت عرض می کنم خداوند متعال روح پاکش را با سرورش فاطمه زهراء محشور نماید و به بازماندگان صبر جزیل عنایت فرماید

مجتبی عزیز من تو را درک میکنم خیلی سخت هست روهش شاد یادش گرامی

تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سر داشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمت ها و ناز
شب بتی چون ماه دربر داشتن
صبح، از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را منور داشتن
شامگه ، چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک و اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمان یافتن
شوکت و فر سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است:
لذت یک لحظه مادر داشتن

آقا مجتبای گرامی! براتون صبر آرزو میکنم. یادمه که در خانه ریاضیات خیلی نگران سلامتی مادرتون بودید که به خطر افتاده بود.
امیدوارم شما و زهرای عزیز و سایر افراد خانواده، در پناه خداوند، از این بحران سنگین، به سلامت گذر کنید.

أِنا لِ الله وَ أِنا أِلَیهِ راجِعون.
من هم ضمن عرض سلام، این واقعه ی تلخ و تأسفبار رو به مجتبای عزیز و خانواده ی محترمشون تسلیت میگم و امیدوارم که ما رو هم در غم خودشون شریک بدانند. و براشون آرزوی صبر میکنم. واقعاً متأثر شدم.

درود! انا لالله و انا علیه راجعون، درگذشت شادروان مرحومه مادر مدیر محله بر ایشان و خانواده ی محترم ایشان تسلیت باد، ای کاش آنقدر قدرت داشتیم که میتوانستیم جلو بعضی از اتفاقات ناخوشایند را بگیریم… واقعا دلم گرفت و نمیدانم چه بگویم یا چی بنویسم…!

سلام مجتبی جون، خیلی ناراحت و شوکه شدم این خبرو شنیدم، امیدوارم خدا بهت صبر بده و بتونی این غمو تحمل کنی، ولی آخرش هممون، من، تو، و همه از این دنیا میریم، شاد باش تا روح مادرت هم شاد باشه، منم تسلیت میگم، خدا رحمتش کنه، موفق باشی

همی نالم که مادر در برم نیست.
صفای سایه او بر سرم نیست.
مرا گر دولت عالم ببخشند.
برابر با نگاه مادرم نیست.
سلام مجتبی جان. تسلیت من و همسرم رو هم پذیرا باش امید که از این به بعد در خوشیهای شما شرکت کرده و عرض ادب کنیم. سلام ما رو همراه با مراتب تسلیت و همدردی به خونواده محترم برسون.
روح اون مرحومه شاد, یادش گرامی.

با سلام و با قلبی آکنده و مالا مال از غم و اندوه مصیبت وارده را به جناب آقایان مجتبی و محمد جواد خادمی تسلیت عرض نموده و از خداوند برای روح آن مرحومه طلب مغفرت و برای خانواده و بازماندگان طلب صبر و شکیبائی را خواستاریم.
باشد که ما در غم جان گداز شما شریک باشیم

عرض سلام و ادب بنده را
پذیرا باشید هم محله ای های گرامی بنده نیز به نوبه خود درگذشت و ضایعه ای که برای خانواده خادمی از جمله مجتبی عزیز پیش آمده را تسلیت گفته و از خدا وند بزرگ آرامش روح مادر مجتبی و همچنین برای روح ایشان بهشت بزرگ را آرزو نموده و برای بازماندگان این بزرگوار نیز از خدا وند می خواهم که صبوری عطا نماید مجتبی عزیز تسلیتت باد این غم بسیار بسیار بزرگ فاروق خسروی

سلام. من که واقعا نمیدونم چی بگم جز تسلیت. ببخشید نتونستم زیاد حرف بزنم. چون با گوشی هستم و نوشتن با این گوشی خیلی سخته. چون بیشتر دکمه هاش رد شده. بازم تسلیت. تسلیت تسلیت تسلیت. انشا الله مجتبی منم توی غمش شریک بدونه.

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر…
سلام آقای خادمی، سخته و دردناک
تسلیت من رو هم بپذیرید. .
میدونم که الان چه حالی دارین؛ براتون طلب صبر دارم. چون تازه اول راه هست و پایانش رو که چی بگم؛ تازه چند وقت دیگه موجی از دلتنگی خواهین داشت. پس صبور باشین و همچنان که مقاوم بودین بازم مقاوم باشین. دنیا محل گذر انسانهاست،
به این بیاندیشین که مادرتون الان کنار خدا در جایگاه ابدی هستند.
امیدوارم به چنان موفقیتهایی دست پیدا کنین که مادرتون برای شما آرزو داشتند.

سلام. وقت به خیر. من هم به نوبه ی خودم این فاجعه ی جچر خراش رو تسلیت میگم. انشا الله که ما رو هم شریک غم بدونی. امیدوارم که آخرین غمتون باشه. البته هیچ غم فکر نکنم از این غم شدیدتر باشه. چون مادر یه خلق عجیبیه تو دنیا. حتی تو زندگی جانداری غیر از انسان محبت مادر رو به عین میشه مشاهده کرد. که خداوند متعال این محبت رو یهصورت نیروی غریزی تو همه ی موجودات گذاشته. دیگه موندم چی بنویسم. تنها ترین کاری که ما نسبت به شما میتونیم انجام بدیم از خدا برای شما طلب صبر کنیم و تنها ترین کاری که مرحومه مادرتون بهش شدیداً نیاز داره غیر از گریه و ناله و زاری صلوات و قرآن و اگه هم تونستید نماز شب بخونید این مرحومه رو هم از ذهنتون بگذرونید. و برای ایشون از خدا طلب بخشش کنید. اگه دوسش دارید که قطعاً هم همینطوره نماز شب بسیار بسیار تأکید شده. واجبم نیست هر شب بخونید. هر موقع خوابتون نبرد مثلاً ماه رمضون که برا سحری بیدار میشید میتونید نماز شب رو به جا بیارید.

با عرض سلام ادب و احترام خدمت آقای خادمی. بنده نیز به نوبه ی خود این ضایعه ی بزرگ را به شما و خانوادتان تسلیت عرض مینمایم. از خداوند متعال برای مادر گرامیتان علو درجات و برای باز ماندگان آرزو صبر خواستارم. امیدوارم که غم آخرتان باشه

سلام مجتبی، بهت تسلیت میگم، میدونم که چه قدر سخته، منم چند روز پیش شرایطم نزدیک بود که شبیه تو بشه، میفهمم که چه قدر مشکله، مامان منم الآن هنوز توی بیمارستانه و هممون نگرانشیم، برای همین هم انقدر دیر دارم کامنت میدم، برات آرزوی صبر دارم، خدا مادرتو رحمت کنه، محکم باش و مواظب خواهرت باش، باز هم تسلیت میگم، خداحافظ.

سلام مجتبی یه عزیزم!
ارتباط ما بسیار کم! یا محدوده!
ولی؟ وظیفه ی خودم میدونم این ضایعه اسفبار رو
به تو و خانواده ی محترمت تسلیت گفته و امیدوارم بقای خاکه ایشون؟ عمره شما باشه انشا اله
تسلیت!
تسلیت؟
تسلیت!

انا لله و انا الیه راجعون
درود
بدینوسیله درگذشت مادر محله نابینایان ، مادر استاد عزیز و بزرگوار برادرم مجتبی خادمی را حضور یکایک سروران و عزیزان هم محله ای و هم چنین خدمت مدیر ارزشمند محله تسلیت عرض می کنم .
متاسفم از اینکه دیر رسیدم ، اما احساس پاک و جملات سرشار از محبت دوستان را که خواندم البته بعد از شماره یکصد را ، متوجه شدم که این محله و تمامی دوستان عزیز نابینا و کم بینا بر خلاف تصور برخی از هم نوعان افرادی بسیار با محبت و توانمند هستند و همواره قدر و ارزش خدمت را میدانند و همواره مرهون و مدیون زحمات دوستان خودشان هستند .این گونه حضور ها سرمنشاء تشدید هم دلی و گسترش محبت میان ما خواهد شد .البته که وجود مادران برای ساختن فرزندانی توانمند جهت ارائه خدمت به جامعه بسیار حائز اهمیت است و از این رو تلاش های مادری دلسوز که با حوصله و صبر و همراهی های مکرر و متوالی توانستند مجتبی را اینگونه تربیت کنند ، خود نوعی از این همه مسائلی هست که از مادران گفته اند و ما شنیده ایم .مادر مجتبی با پشتکار خودش و حمایت های بی دریغش الحق که مادری توانمند بودند و توانستند در طول حیاتشان در این دنیای فانی نتیجه تلاششان را در فرزندشان ببینند و قطعا هم دعای خیر او همواره بدرقه راه حق مجتبی خواهد بود و همچنین نتیجه ای از خدمات ارزشمند مجتبی هم به روح بلند ایشان خواهد رسید .من در این شرایط سخت از مجتبی عزیز درخواست ادامه فعالیت های خودش را برای اعتلای جامعه نابینایان دارم و حتما هم معتقدم که این خواسته خواسته مادر ایشان هم هست .من هم مادرم را در سال ۸۶ از دست داده ام و خوب می دانم غم از دست دادن مادر بسیار سخت است .بسیار سخت .
اسامی افرادی را در این چند کامنت آخر دیدم که خیلی زا مسائل را برای من روشن ساخت .من هم وظیفه خودم دانستم تا با حضور علنی در فضای مجازی اعلام همدردی خودم را ابراز کنم .
از خانم پریسا هم سپاسگزارم و همچنین از پستچی که زحمت اطلاع رسانی را داشتند .
همواره پیروز و منصور باشید .
مجتبی دلم سخت گرفت ، برایت آرزوی سربلندی و آرامش دارم و برای مادرمان نیز آمرزش وغفران الهی .دلم می خواهد بنویسم … اما چیزی مرا سخت می فشارد ..

سلام
واقعا سخته
خیلی خیلی سخت تر از اون چیزی که فکرشو بکنیم
نمیدونم چه جوری داری با این غم سر میکنی, ولی روزگاره, هیچ کاریشم نمیشه کرد
به خودت و خانوادت این غمو تسلیت میگم و امیدوارم که غم آخرت باشه, هر چند دیگه از این غم شدیدتر نمیشه

سلام مجتبی
مادر اونقدر بزرگ مقدس و عزیزه که نمیشه در قالب کلمات توصیفش کرد
از دست دادن مادر یکی از بزرگترین غم های زندگیه! ای کاش به جز تسلیت
کار دیگه ای از دستمون بر میومد که برات انجام بدیم!
این غم بزرگ و اتفاق وحشتناک رو بهت تسلیت میگم

بسم الله الرحمن الرحیم.
أنا ل الله و أنا ألیه راجعون.
سلام آقا مجتبی خادمی عزیز.
همیشه لحظه هایی توی این دنیا هست که تصورش هم آدم رو میسوزونه، چه برسه به اینکه اتفاق بیفته و انگار که نقطه ی جوش هر آدمی، اون لحظهست و متأسفانه و با اندوه فراوان، امروز این لحظه ی تلخ و جان گزا برای شما اتفاق افتاد و ما و غیر از ما هم لابد آن را تجربه خواهیم کرد.
من، به عنوان کسی که شما را در فضای مجازی میشناسد و میداند که مرحومه ی مغفوره والده ی بزرگوار شما، علاقه مند به قرآن و مذهب بود، وظیفه ی کوچک خود میدانم که این مصیبت وارده را تسلیت بگویم و از آن خدای حکیم برای ایشان همنشینی با خانم حضرت زهرا سلام الله علیها و برای شما، خواهر بزرگوارتان و دیگر بازماندگان عزیزتان صبر و اجر فراوانرا آرزو کنم و از شما خاضعانه بخواهم که حقیر و کمترین را هم در غم خود، شریک و سهیم بدانید/یا علی.

بهترین دوست،دل سوز
بد ترین روز،امروز
روزه تو،روزه مرگت
حسم مثل حست
غصه دار بودیم،غصه دار میشدی
از روزای خوش به ما میگفتی
شب های بود که مارا صیر کردی،خودت با دل گشنه خوابیدی
راضی بودی راضی بودیم
شاکی بودی شاکی بودیم
چی بگم
بهترین دوست،بودی برای من
سلام مجتبی
امیدوارم که آخرین غم زندگیت باشه
این نقطه پایان هست
اینجا دیگه خط پایان هست
و امیدوارم خودا وند مادرها را واسه ما نگه دارن
که هیچیز مثل،م،مادر نمیشه
موفق باشی
داش مجتبی

مجتبی جان، سلام. شرمنده ام که دیر مطلع شدم و باید زودتر از این عرض ادب و تسلیت می کردم، هرچند تسلیت من حقیر چیزی از سنگینی غمی که بر قلبت نشسته کم نمیکنه ولی اومدم تا بگم که من را هم در غم خودت شریک بدون، خداوند ایشان را غریق بهار رحمتش فرماید و از صبر بی کرانش به شما و خانواده ی محترمتون عنایت کند. اما برادرم بدان که هرچه قدر در برابر ناملایمات این روزگار مقاوم تر باشی روح مادر بزرگوارت شاد تر است و با دیدن استقامت توست که شادتر هم میشه. باز هم تسلیت میگم. خدایش رحمت کند.

سلام خدمت آقای خادمی و عرض تسلیت از طرف خودم و بزرگمهر برای شما و خانواده ی محترم شما آرزوی صبر دارم بزرگمهر هم برای شما پیام داره وقتی براش گفتم که مادر شما از این دنیا رفتن به من گفت مامانشون فرشته شدن رفتن پیش خدا حالا حتی بیشتر از قبل حواسشون به بچه هاشون هست و همیشه با اونها هستن و مراقب اونها هستن … اینها همون حرفهایی هست که خودم به بزرگمهر یاد دادم تا روزی که من از دنیا رفتم بدونه یک مادر چه کنار فرزندش باشه یا نباشه همیشه نگران بچه هاش هست و برای سلامتی و پیروزی و سربلندی بچه هاش دعا میکنه وقتی هم پیش خداست باز هم مراقب اونهاست از خداوند مهربان برای شما صبر عظیم مسئلت دارم

سلام مجتبی جان@ من هم اگرچه بسیار دیر است اما صمیمانه ترین تسلیتهای خودم را تقدیمت میکنم امید که خداوند صبر زیاد برای تحمل این مصیبت جانکاه به تو عنایت فرماید وظیفه ام بود که زودتر از اینها تسلیت بگم اما … نمیدونم واقعاً نمیدونم چی بگم اما چی؟ در اینگونه موارد هیچ عذری لا اقل از من یکی نباید پذیرفته بشه به هر حال باز هم صمیمانه بهت تسلیت میگم انشا الله که روحشون غریق رحمت الهی باشه!

درود بر مدیر بزرگوار محله و همه هم محله ای های مهربون.
من هم تسلیت میگم به مجتبی که مادرش حالا کنارش نیست و به دنیایی که چنین فرشته ای دیگه در آغوشش نیست.
مدیر عزیز، ما درس های زیادی از تو آموختیم. این بار هم صبوری کن آن چنان که در درس صبر هم، همگی با نمره ۲۰ در کلاس تو پاس بشیم.
این آهنگ رو به تو و به همه دوستان هم محله ای تقدیم می کنم. امیدوارم غصه ها رو پشت سر بذاری و با یاد و خاطره مادر مهربونت زندگی کنی و به خیلی های دیگه هم امید بدی که امید یعنی زندگی.
https://gooshkon.ir/moheb/Salar%20Aghili%20-%20Madar.mp3

با درود
مجتبی عزیز، من نیز مصیبت وارده را به شما و خانواده معزز و مکرمتان تسلیت گفته، برایتان صبر و آرامش از خداوند بزرگ خواستارم

روحش شاد و یادش گرامی.

کنار مشتی خاک در دور دست خودم، تنها، نشسته ام
نوسان ها خاک شد، و خاک ها از میان انگشتانم لغزید و فرو ریخت

شبیه هیچ شده ای!
چهره ات را به سردی خاک بسپار
اوج خودم را گم کرده ام؛ می ترسم از لحظه ی بعد، و از این پنجره ای
که به روی احساسم گشوده شد؛ برگی روی فراموشی دستم افتاد: برگ اقاقیا!

بوی ترانه ای گمشده می دهد، بوی لالایی که روی چهره مادرم نوسان می کند
از پنجره غروب را به دیوار کودکی ام تماشا می کنم. بیهوده بود ، بیهوده بود
این دیوار ، روی درهای باغ سبز فرو ریخت
زنجیر طلایی بازی ها ، و دریچه روشن قصه ها ، زیر این آوار رفت

سهراب سپهرى

..

سلام: من هم این غم نابهنگام و بزرگ رو به مدیریت این سایت تسلیت میگم و همدردیم رو با بازماندگان این عزا اعلام می کنم.
مجتبی جون: باور کن این تنها کاریه که از دستمون بر میاد. مگر نه اینه که ما اعضای این محله به هم قول دادیم همینطور که در شادی هم سهیم هستیم، در غم هم دیگه هم شریک باشیم.

با سلام مجتبی عزیز درگذشت مادر بزرگوارترو به شما و خانواده ی محترمت تسلیت میگم از خدای بزرگ طلب رحمت و مغفرت الهی رو برای آن مادر بزرگوار و صبر بردباری برای تو دوست عزیزم و خانواده ی محترمت آرزومندم.

سلام ببخشید که دیر این مطلب را دیدم
من هم به آقای خادمی درگذشت مادر بزرگوارشون رو تسلیت عرض میکنم
انشا الله که خدا مادر محترمشون رو قرین رحمت خودش قرار بده و به خودشون و بازماندگانشون صبر جمیل عنایت کنه.

سلام چگونه می توان در این لحظات سنگین زبان گشود و سخن گفت, از دست دادن مادری دلسوز فاجعه ای نیست که بتوان در باب آن قلم فرسایی کرد, فقط با مجتبای گرامی و خواهر بزرگوارش همدردی می کنم و از درگاه یگانه توانا آرزوی صبر و غفران برای آن از دست رفته را دارمدارم.

سلام مجتبی دوست عزیزم واقعا نمیدونم چی باید بگم بزرگترین نعمت خداوند مادر هست که از دست رفت مجتبی بهت تسلیت میگم ابراز همدردی منو بپذیر و آرزوی صبر برات دارم روح مادر عزیزت شاد هست با تربیت فرزندی چون تو که با کارهات به خیلی از ما ها کمک کردی.

سلام جناب آقای خادمی تسلیت مرا هم به مناسبت درگذشت مادر محترمه تان پذیرا باشید از پروردگار منان برای آن مرحومه مغفوره رحمت واسعه مسیلت دارم و برای باز ماندگان صبر جمیل.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
که از سنگ ناله خیزد روز وداء یاران

با سلام به دوست عزیزم آقا مجتبی هرچند دیر شده بازهم وظیفه میدانم درگذشت مادرتان این مصیبت بزرگ و جانکاه را به شما و دیگر اعضای خانواده محترم تسلیت عرض نموده و برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگانش طول عمر با عزت و عاقبت بخیری از ایزد منان آرزومندم.

با سلام خدمت جناب آقای خادمی محترم هر چند گفتن این واقعیت برای این حقیر بسیار سخت و دشوار است و من همیشه دلم میخواهد از موفقیت های دیگران خبر هایی داشته باشیم اما تسلیت مرا هم پذیرا باشید اگر شرایط ویژه ی خودم اجازه بیشتری به من میداد همراه دوستان میتوانستم برای عرض تسلیت حضوراً مزاحم سرکار شوم اما دست روزگار این توانایی را ربوده و با دست تقدیر نمیتوان کاری کرد چرا که قدرت او از ما بیشتر است
باورم نیست عزیز رفتیُ خاموش شدی
ترک ما کردیُ با خاک همآغوش شدی
خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود
ای چراغ دل ما از چه تو خاموش شدی

با سلام آقای خادمی از وقتی که خبر درگذشت فوت مادر گرامیتان رو شنیدم خیلی زیاد ناراحت شدم واقعا غم بزرگی هست امیدوارم که هرچه زودتر بتونید با این شرایطی که براتون پیش آمده کنار بیایید. از دست دادن پدر یا مادر غم بزرگیست که سال های سال در ذهن باقی میماند
من هم در سال ۱۳۸۸ پدرم رو از دست دادم و این از بدترین اتفاق هایی بود که در زندگیم افتاد. شرایطتون رو کاملً درک میکنم. من رو هم در غم خودتون شریک بدونید . انشاالله هرچی خاک او است, عمر بازماندگان باشد روحش شاد و یادش گرامی باد.

سلام آقای خادمی! ببخشید که اینقدر دیر پیام میدم. از شنیدن خبر از دست دادن مادرتون متأسفم! امیدوارم خدا به شما و بقیه اعضای خانواده ارجمندتون صبر و به ایشون پاداش فراوان عنایت کنه. این سرنوشت منتظر همه ی ماست. انشاء الله تا وقتی در این دنیا هستیم دلی رُ به دست بیاریم و خاطری رُ شاد کنیم و گرهی از زندگی بنده ای از بندگان خدا باز کنیم. کاری که خدا رُ شُکر شما خیلی خیلی زیاد انجام میدید. به احترام شما و زحمات شما در آسایش دوستان همنوعتون از همه ی کسانی که این پُست رُ میبینند تقاضا میکنم فاتحه ای برای مادر ارجمندتون بخونند که در حال حاضر هیچ چیز بیشتر از این به شادی بیش از پیش روح مادرتون کمک نمیکنه. انشاء الله پیام های بعدی ما برای تبریک شادیهای شما باشه

مادر… ( شهراد میدری )
بخور مادر ! بخور از قطره های آخرین شیرم
ببخش از اینکه دیگر توی آغوشت نمی گیرم
فدای دستهای کوچک و روی گِل آلودت
فدایت طفل معصوم و بدون هیچ تقصیرم
از این که نیستم دیگر کنار بی کسی هایت
نمیدانی چه غمگینم، نمیدانی چه دلگیرم
نمیدانم تـــو را دستـــی نوازش میکند یا نه
نمیدانم چه خاهد شد پس از اینها که می میرم
دو پلکم خیس و خون آلود افتاده ست روی هم
صدای گریه ای می آید از آن سوی تقدیرم
دلــم خون است دلبندم ! هزاران درد و غــم دارم
از این دنیای پر از سفره ی خالی چه جان سیرم
هوای سربی آکنده ست از باروت بیرحمی
شقایق های پر داغند جای زخـــم هر تیرم
نمانده فرصتـــی باید به ناچاری از اینجــا رفت
صدایم میزند یک سایه ی غمگین، شده دیرم
خداحافظ گلم! طاقت بیاور این زمستان را
شکوفــه میزند آزادی از خاک اساطیرم

سلام به همه ی اهل سایت و بخصوص مجتبی گرامی طبق مذهب من نمیشه بیشتر از سه روز عزادار بود و تسلیت گفت پس منو ازین نظر ببخشید ولی اولا عذر خواهی می کنم به خاطر دیر بودن و دیر اومدنم و دیر فهمیدنم و سپس از الله یگانه برای مادرتون علو درجات رو خواستارم و برای شما هم شادی و صبر روز افزون .خداوند بهتون کمک کنه برادر خوبم که تا هستین زندگی تون رو جاده ی امن و آسایش و سلامتی و شادی باشه آمین .

پاسخ دادن به محمد میر‌قاسمی لغو پاسخ