خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

پنجمین مقاله ی ارائه شده در همایش جامعه ی بینا شهروند نابینا، نگاهی بر عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا

دانلود فایل متنی مقاله با حجم هشتصد و پنجاه و چهار کیلوبایت

 

نگاهی بر عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا

زهرا اسمی جوشقانی[1]

چکیده:,نابینا

امروزه گسترش شهرنشینی و پیشرفت جوامع توجه بسیاری از صاحب نظران را به کیفیت زندگی به عنوان یکی از ابعاد توسعه جلب کرده است .    البته این امر مستلزم داشتن جامعه ای پویا است که در آن همه افراد حتی با وجود مشکلاتشان بتوانند در جامعه مشارکت کنند و در تحقق اهداف جامعه گام بردارند بر اساس نظریات روانشناختی و جامعه شناختی عامل نیازهای فردی و روابط و مناسبات اجتماعی بر کیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد. افراد نابینا و کم بینا به عنوان یک گروه از جامعه زمانی خواهند توانست در جامعه مشارکت لازم را داشته باشند که جامعه توانایی ها و استعدادهای آنان را بشناسد و بستر های اجتماعی تحقق و رشد آن شامل:امکانات آموزشی و تحصیلی، اشتغال، ارتقا ی آگاهی افراد خانواده و جامعه را فراهم کند . در این صورت است که شاهد افزایش کیفیت زندگی این افراد و در نهایت تحقق توسعه انسانی در جامعه خواهیم بود .

واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، افراد نابینا و کم بینا ، توسعه انسانی، مشارکت، امکانات آموزشی، اشتغال.

 

مقدمه و طرح مسئله

در دهه های اخیر هم زمان با صنعتی شدن و رشد شهرنشینی، مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یکی از ضروریات مطالعات شهری و همچنین یکی از شاخص های توسعه در حوزه های مختلف مورد توجه صاحبنظران متعددی قرار گرفته است. انسانها ذاتا به دنبال یک زندگی خوب و ایده آل هستند و در هیاهوی جامعه امروز برای رسیدن به این هدف سعی می کنند تا از استعدادها و ظرفیت های خود حداکثر استفاده را به عمل آورند. کیفیت زندگی مفهومی است که هم شهروندان و هم مسئولین و برنامه ریزان را به این هدف نزدیک می سازد و جامعه را از توجه صرف به نیازهای کالبدی و محیطی به سمت نیازهای انسانی و اجتماعی سوق می دهد .

توجه به مفهوم کیفیت زندگی به لحاظ مطالعاتی و سیاست گذاری از دو بُعد درونی و بیرونی ضرورت و اهمیت دارد . از بُعد درونی، ضرورت کاربرد این مفهوم را می توان در مواردی چون ارزیابی اثرات سیاست های اجتماعی، توجه به نیازهای فرا مادی شهروندان، ارزیابی تصمیم گیری های صورت گرفته در سطح خُرد و کلان، بهبود خدمات رسانی، ترغیب مشارکت عمومی، اعتلای حقوق انسانی، توزیع برابر منابع و مانند این ها جستجو کرد . از بُعد بیرونی ضرورت توجه به سازه کیفیت زندگی در کشور با روند رو به رشد جهانی شدن شدت بیشتری می یابد و تلاش مسئولین و برنامه ریزان در جهت رسیدن به استانداردهای جهانی را افزایش می دهد.

اهمیت مطالعه کیفیت زندگی به بررسی عوامل مؤثر در احساس خوب داشتن، مفهوم زندگی و شادی های مردم برمی گردد. هدف غایی مطالعه کیفیت زندگی و کاربرد متعاقب آن برای این است که مردم قادر به داشتن یک زندگی با کیفیت بالا باشند به طوری که این زندگی هم هدفمند و هم لذت بخش باشد.

با وجود اهمیت روزافزون مفهوم کیفیت زندگی و برقراری حقوق برابر دربین شهروندان در سطح جهانی و ملی، شاهد نابرابری های زیادی برای جمعیت ۷۰۰ هزار نابینا و کم بینایی که در کشور زندگی می کنند هستیم . این افراد با وجود جمعیت قابل توجهی که دارند در بسیاری از موارد چون تحصیل ، اشتغال و حتی در زمینه عبور و مرور به چشم نمی آیند و این شرایط سخت و نابرابر در کنار نگاه ترحم آمیز سبب می شود بسیاری از افراد نابینا و کم بینا با وجود توانایی ها و مهارت های فوق العاده از جامعه و حضور در آن کناره گیری کنند و این مسئله پیامدهای سنگینی را د,نابینار وهله اول برای خود این افراد و خانواده هایشان و در وهله بعد برای جامعه به دنبال خواهد داشت .

بر همین اساس در این تحقیق به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا هستیم . به عبارت دیگر چگونه و با کمک چه عواملی می توانیم افراد نابینا و کم بینا را مثل افراد عادی ، بدون در نظر گرفتن محدودیت و ضعف جسمی وارد جامعه کنیم وبا ارتقای کیفیت زندگی آنها و همچنین بهره گیری از مهارت ها و پتانسیل های آنها شاهد جامعه ای سالم و پویا باشیم .

 

پیشینه موضوع

کیفیت زندگی مفهوم جدیدی نیست. این مفهوم سابقه در فلسفه یونان دارد وریشه های تاریخی استفاده از عبارت کیفیت زندگی را می توان در آثار کلاسیک ارسطو که مربوط به سال 330 قبل از مسیح است؛ یافت. وی در اصول اخلاقی کلاسیک از رابطه بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزشهای ذهنی افراد سخن می گوید همچنین در دوران جدید فیلسوفانی چون کیرکهگارد، ژان پل سارتر و دیگران به آن توجه داشته اند. (مختاری، نظری، 1389: 15)

با این وجود، پیگو کسی است که برای اولین بار به مفهوم کیفیت زندگی به صورت مستقیم اشاره کرد. پیگو درباره حمایت دولت از قشرهای کم درآمد جامعه و تأثیر این حمایت بر آنها و همچنین بودجه ملی بحث می کند. آن زمان نظریه او شکست خورد و تا بعد از جنگ جهانی دوم به فراموشی سپرده شد. در این زمان سازمان بهداشت جهانی تعریف گسترده ای از سلامت ارایه کرد که در این تعریف سلامت شامل سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی می شد. (غفاری و همکاران، 1391: 110)

عبارت کیفیت زندگی دوره های تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته است و تغییرات مختلفی در مورد آن صورت گرفته است. این عبارت علایق شخصی، تجارب، احساسات، دیدگاه ها و عقاید راجع به ابعاد فلسفی، فرهنگی، معنوی، روانشناسی، مالی و. . . زندگی روزمره را شامل می شود. علاقه مندی به بررسی عوامل موثر بر خشنودی و رفاه انسان پیشینه ای طولانی در تاریخ زندگی بشر دارد. در واقع اینکه چگونه باید و می توان زیست که بهترین منفعت را از زندگی کسب کرد شاید به قدمت توانایی آدمی برای اندیشه در مورد آینده و عبرت گرفتن از گذشته باشد. (بهمنی، 1389: 36)

با نگاهی به مفهوم کیفیت زندگی در سه دهه اخیر می توان گفت که در طول دهه 1980مفهوم کیفیت زندگی به عنوان ادراک حسی ، برساخته اجتماعی و موضوع وحدت بخش شناخته می شد. در طول دهه 1990 فهم ما از مفهوم و مقیاس کیفیت زندگی نسبت به دهه 1980 بهبود یافت. در واقع در طول این دهه مفهوم کیفیت زندگی وسعت بیشتری پیدا کرده و ابعاد آن را می توان به صورت سلسله مراتبی از پایین به بالا به صورت زیر بیان کرد: بهزیستی فیزیکی، بهزیستی مادی ، حقوق ، ادغام اجتماعی، روابط بین فردی، خودتعینی، رشد فردی، بهزیستی عاطفی. (غفاری و همکاران، 1391: 112)

در کشور ایران در سالهای اخیر به مفهوم کیفیت زندگی و شاخص های آن توجه شده است ولی در راستای کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا پیشینه زیادی وجود ندارد و بیشتر تحقیقات انجام شده در حوزه پزشکی است و کمتر به جنبه های اجتماعی و فرهنگی آن توجه شده است . با این وجود دو تحقیق قابل استناد به عنوان پیشینه در زیر مورد بررسی قرار گرفته است .

افتخار و همکارانش پژوهشی در کشور با هدف تعیین تفاوت کیفیت زندگی دانش‌آموزان نابینا با همتایان بینای آنها انجام داده اند. این پژوهش بر روی 93 دانش‌آموز نابینا و کم بینا شامل 18 دختر و 75 پسر 15 ساله و بزرگتر ساکن شهر تهران و مشغول به تحصیل در مدارس نابینایان از نظر سنی، جنسی، و محل سکونت انجام و با گروهی از دانش‌آموزان عادی مدارس (سه برابر نمونه‌های قبلی پژوهش) مقایسه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد حدود نیمی از دانش‌آموزان نابینای مورد بررسی در این تحقیق، کیفیت زندگی متوسط و 25 درصد کیفیت زندگی پایین و 25 درصد کیفیت زندگی بالایی دارند. کیفیت زندگی دانش‌آموزان نابینا و بینا در حوزه تحرک اختلاف معنادار داشته و در دانش‌آموزان بینا کیفیت زندگی بالاتری مشاهده شده است. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که بر خلاف تصور عموم، دانش‌آموزان نابینا در حوزه مراقبت از خود از جمله حمام کردن، لباس پوشیدن و . . . ، حوزه اجتماعی مثل شرکت در جشن‌ها و عزاداری‌ها و معاشرت با اقوام و نزدیکان و ذهنی مانند احساس سرباری بر دیگران، افسردگی و از دست دادن اعتماد به نفس هیچ تفاوت معناداری با دانش‌آموزان بینا نداشته اند و در واقع برداشت ذهنی آنها از کیفیت زندگی خود مطابق مردم و مسوولان نبوده و برتر از ‌آنچه پنداشته می شود، بوده است. همچنین نتایج بیانگر آن است که هرچه حدت بینایی دانش‌آموزان نابینا بیشتر باشد کیفیت زندگی بالاتری خواهند داشت. این یافته بر تلاش برای توانمند کردن هر چه بیشتر حس بینایی در نابینایان تاکید دارد تا با به دست آوردن حداکثر توانایی بینایی از طریق جدیدترین روش‌ها و ابزار به بالاترین سطح کیفیت زندگی دست یابند. این پژوهش زمان نابینایی فرد و ارتباط آن با کیفیت زندگی را رد کرد و با ارتباط سنجی متغیر کیفیت زندگی و مدت زمان نابینایی به این نتیجه دست یافت که افزایش سن دانش‌آموزان ارتباطی به کیفیت زندگی آنها ندارد. بر اساس نتایج این تحقیق، همچنین جنسیت دانش‌آموزان نابینا ارتباطی با کیفیت زندگی آنها ندارد. بر اساس نتایج این تحقیق به دلیل نقص در جنبه تحرک و جابجایی دانش‌آموزان نابینا خانواده‌ها و مسوولان امر بر توسعه تسهیلات حمل و نقل فردی و اجتماعی خاص نابینایان بیش از پیش اهتمام بورزند .

شریفیان ثانی و همکاران در پژوهشی پیرامون “دختران و زنان دچار معلولیت جسمی – حرکتی :نیازها و مشکلات” به دنبال شناسایی نیازها و مشکلات دختران و زنان دچار معلولیت جسمی- حرکتی هستند نمونه آماری این تحقیق 216 نفر از زنان و دختران 46- 15 ساله ای است که در تهران تحت پوشش بهزیستی هستند. بررسی نیازها و مشکلات دختران و زنان معلول بیانگر اولویت های آنها در زندگی است. اولویت های آنها عبارتند از:اولویت آموزشی، رفت و آمد، اشتغال، نیاز به تشکیل خانواده، نیاز به ارتباط عادی با مردم، نیاز به خدمات توانبخشی، نیاز به گذران اوقات فراغت. این اولویت ها نشان دهنده تنوع مشکلات و خواسته های این افراد از جامعه است که مسئولین در برنامه ریزی های خود باید به آن توجه کنند .

 

تعریف موضوع

کیفیت زندگی مفهوم گسترده ای است که دارای معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف است. این مسئله ناشی از سه عامل زیر است: چند بُعدی بودن، کاربرد آن در حوزه های مختلف پزشکی، روانشناسی، جغرافیای انسانی، اقتصاد و جامعه شناسی ، سطح تحلیل که می تواند مربوط به عاملان، فرایندها ، ساختارها و موقعیت ها باشد. (غفاری و امیدی، 1388: 3)

با توجه به اینکه در رابطه با کیفیت زندگی تعاریف متعددی ارایه شده و چارچوب کلی و عمومی در رابطه با تعریف آن وجود ندارد، محققان مختلف به تناسب تخصص و زمینه کاری خود تعاریف متفاوتی از کیفیت زندگی ارایه داده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:

تعریف سازمان جهانی بهداشت در سال 1993 از کیفیت زندگی :درک فردی از موقعیت زندگی در زمینه ای از فرهنگ و سیستم های ارزشی که فرد در آن زندگی می کند و در ارتباط با اهداف، انتظارات، استانداردها و وابستگی هایش صورت می گیرد. (نجات و همکاران، 1385: 2)

به تعبیر بالدوین ، سازه کیفیت زندگی تا اندازه ای مبهم است. از یک سو کیفیت زندگی فردی به عنوان پنداشتی از چگونگی گذران زندگی فرد مطرح می شود و از بُعدی کلی تر ، کیفیت موقعیت های زندگی حول یک عامل؛ شامل موقعیت هایی نظیر محیط پیرامونی با فرهنگ در یک جامعه معین است. از منظری دیگر می توان کیفیت زندگی را در دو سطح خُرد (فردی – ذهنی)و کلان (اجتماعی- عینی)تعریف کرد . سطح خُرد شامل شاخص هایی نظیر ادراکات کیفیت زندگی ، تجارب و ارزش های فرد و معرف های مرتبط مانند رفاه ، خوشبختی و رضایت از زندگی است و سطح کلان شامل درآمد ، اشتغال، مسکن آموزش و پرورش و سایر شرایط زندگی و محیط است . در رویکردی عملی، کیفیت زندگی مفهوم کلی تعریف می شود که تمام ابعاد زیستی شامل رضایت مادی نیازهای حیاتی به علاوه جنبه های انتقالی زندگی نظیر توسعه فردی، خودشناسی، بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد . (براتی و یزدان پناه شاه آبادی، 1390: 34)

منظور هاگرتی و همکارانش از کیفیت زندگی کیفیت کلی زندگی افراد است نه فقط برخی از قلمروهای زندگی آنها؛ از این رو اگر کیفیت زندگی به اجزای مختلف تقسیم شود باید اجزای آن در مجموع یک ساختار کلی به نام کیفیت زندگی را نمایش دهند . (7 :Hagerty et al,2001)

کیفیت زندگی معیاری برای سنجش میزان تامین نیازهای روحی ، روانی و مادی جامعه و خانواده است که نشان دهنده ویژگی های کلی اجتماعی و اقتصادی یک ناحیه است . (84 :Pal&Kumar,2005)

از نظر مک گرگور کیفیت زندگی میزان برخورداری فرد، البته نه فقط برخورداری از چیزهایی که بدست آورده ، بلکه از تمام گزینه هایی که فرصت انتخاب آنها را دارد . به بیان دیگر کیفیت زندگی به آزادی برای رسیدن و نرسیدن به موفقیت و آگاهی از فرصت هایی واقعی وابسته است که فرد در مقایسه با دیگران در اختیار دارد. ( 14:McGregor,1998)

امروزه دیگر کیفیت زندگی فقط به مفهوم وضعیت مادی نیست بلکه به گفته لاکتوش باید میان زندگی خوب و زندگی کمی تفاوت قائل شد چرا که زندگی خوب بر ارزش های اجتماعی استوار شده و زندگی کمی در واقع یکی کردن هدف های افراد جامعه است. بر این اساس الزام اول در تعریف و تدوین معیار ها و شاخص های کیفیت زندگی توجه به وضعیت و شرایط، اجتماعی، فرهنگی و ارزشی ساکنین هر مقیاس مطالعه (کشور، استان، شهر، منطقه، محله و. . . ) است و الزام دوم در زمینه سنجش کیفیت زندگی در شهر ها، بر لحاظ کردن شاخص های اجتماعی استوار شده است و این روندی است که در مطالعات اخیر جهانی در زمینه سنجش کیفیت زندگی نیز پذیرفته شده است. (آسایش، 1380: 95)

کیفیت زندگی، به نوعی بیانگر وضعیت افراد ساکن در یک کشور یا منطقه می‌باشد. نظریات اولیه مربوط به کیفیت زندگی، بیشتر بر نگرانی‌ها و اولویت‌های فردی تاکید داشتند؛ اما در سال‌های اخیر مباحث نظری، از فرد محوری به سمت نگرانی‌های اجتماعی نظیر امنیت، آزادی، گستردگی کیفیت زندگی و ساختار و کیفیت روابط اجتماعی افراد در جامعه تغییر یافته است. (باسخا و دیگران ، 1390: 98)

ابعاد کیفیت زندگی

و به طور کلی اکثر متخصصان و صاحب نظران معتقدند کیفیت زندگی در این پنج بُعد پذیرفته شده است که عبارتند از:

1) بُعد فیزیکی

2) بُعد روانشناختی

3) بُعد اجتماعی

4) بُعد جسمانی

5) بُعد معنوی

بُعد فیزیکی شامل قدرت، انرژی، توانای انجام فعالیت های روزمره زندگی و مراقبت از خود است. شایع ترین نشانه بُعد روانشناختی عبارتند از: اضطراب، افسردگی و ترس. بُعد اجتماعی به چگونگی رابطه فرد با خانواده و دوستان و همکاران و اجتماع اشاره دارد. بُعد جسمانی به بررسی علائم بیمار و عوارض جانبی درمان می پردازد. بُعد معنوی به این مفهوم اشاره دارد که هرکس در زندگی دارای هدف و معنایی است. King&Hinds ,1998:52 ) )

ابعاد کیفیت زندگی به مجموعه ایی از عوامل اطلاق می شود که بهزیستی شخصی را تشکیل می دهند. به اعتقاد برخی محققان، تعداد ابعاد مورد بررسی کیفیت زندگی خیلی مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که هر مدل پیشنهادی بتواند برای سنجش کیفیت زندگی یک چارچوب چند بُعدی ارایه دهد، به اینکه چه چیز هایی برای مردم در تعیین کیفیت زندگی شان مهم است، بپردازد وشاخص هایی اسامی هر بُعد را در کنار سایر ابعاد، در کل نماینده مفهوم کیفیت زندگی بداند.

شکل زیر بر ابعاد کیفیت زندگی که شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، و محیطی می باشد، تاکید می کند. به طور کلی کیفیت زندگی در چهار چوب 6 گروه دسته بندی می شود. ابعاد فیزیکی، ابعاد روانشناسی، سطوح عدم وابستگی، روابط اجتماعی، محیط و ابعاد اشتیاقی یا تمایلی، که هر یک از این ابعاد خود به چند زیر شاخص تقسیم می شود. در عین حال ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی در بر گیرنده سه پایه اصلی کیفیت زندگی هستند که نشان دهنده بستر یا زمینه قابلیت زندگی و پایداری هستند.

 

 

 

 

 

 

 

(فرجی ملایی ، 1389: 24)

 

عوامل موثر بر کیفیت زندگی

رضایت فردی: اگر یک حوزه را به عنوان مهمترین حوزه کیفیت زندگی در نظر بگیریم؛ آن حوزه رضایت عمومی فرد از زندگی است. رضایت فردی بخش اعظم مطالعات کیفیت زندگی در امریکا برای بیش از چهار دهه بوده است.

عوامل محیط فیزیکی: استاندارد محیط فیزیکی یکی از عوامل مهم در تحقیقات کیفیت زندگی است. کیفیت محل زندگی به وسیله مساحت مسکن، وجود یا عدم وجود امکانات اولیه نظیر دستشویی داخل منزل، آب گرم، گرمایش منزل و. . . ارزیابی می شوند.

عوامل محیط اجتماعی: شبکه های حمایتی خانواده و اجتماع به عنوان یکی از جنبه های بنیادی محیط اجتماعی چه در جوامع اولیه و چه تا به امروز وجود داشته است. این موضوع نه تنها اهمیت شبکه های اجتماعی و خانوادگی را در ساختار اجتماعی ما نشان می دهد بلکه توجه سیاستگذاران مراقبت های اجتماعی را نیز جلب کرده است.

 

عوامل اقتصادی- اجتماعی:

با برتر دانستن فرهنگ مصرف جهانی و پاسخ افراد به این فرهنگ، درآمد و ثروت به عنوان عوامل اساسی موثر بر کیفیت زندگی افراد تلقی می شود. به این معنی که لیست ضروریات اولیه زندگی در حال افزایش است.

 

عوامل فرهنگی:

در علوم اجتماعی تفاوت های فرهنگی منبعث از پایگاه های اجتماعی متفاوت منتسب به سن، جنس، موقعیت طبقاتی، پیشینه قومی و مذهبی افراد شناسایی و بررسی می شود. زمانی که در حال ذهنی کردن مفهوم کیفیت زندگی هستیم این عوامل(سن، جنس و. . ) اغلب به صورتی مشابه و یکنواخت به نظر می رسند، اما در واقع این عوامل به همان اندازه که تفاوت های فردی را در داخل گروه های اجتماعی و فرهنگی بازتاب می کنند؛ در بین گروه ها نیز مبین این تفاوت ها هستند.

 

عوامل وضعیت سلامتی:

 

از ناتوانی و بیماری به عنوان ویژگی های زندگی آینده و از مرگ به عنوان رخدادی حتمی نام برده می شود. مشخص شده است که بین سلامت جسمانی، توانایی عملکردی و سلامت روان با کیفیت زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.

 

عوامل شخصیتی:

 

شخصیت و ساخت روان شناختی یک فرد اغلب به طور مستقیم مرتبط با سلامت روان او است. عوامل شخصیتی به صورت غیر مستقیم از طریق تاثیر بر سلامت روان بر کیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد.

عوامل استقلال فردی: عوامل استقلال فردی مرتبط با عوامل شخصیتی اما مستقل از محیط فیزیکی و اجتماعی می باشند. عوامل استقلال فردی شامل توانایی تصمیم گیری، کنترل فردی، کنترل یا بحث پیرامون محیط فیزیکی و اجتماعی متعلق به آنهااست. (بوند، کورنر، 1389: 17)

مبانی نظری

نظریه های روانشناسی

روانشناسان که فرد را واحد مطالعات خود می پندارند درجه مطلوبیت کیفیت زندگی را ناشی از رشد کامل شخصیت فرد می دانند و بر آن شدند تا میان کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی انسان رابطه برقرار کنند. به گمان آنان، برخی از تیپ های شخصیتی کیفیت زندگی خود را مطلوب و برخی دیگر آن را نامطلوب تلقی می کنند. در این مشرب فکری کیفیت زندگی به عنوان یک نوع رفتاری تلقی شده که ناشی از خصوصیات و ویژگی های فردی است. تبیین های روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تاکید دارد. تفاوت هایی که می تواند به شکل تفاوت هایی ظریف و جزیی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیین ها را می توان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان کرد. (مختاری، نظری، 1389: 74)

به نظر روانشناسان اولین عامل تعیین کننده در مطالعه کیفیت زندگی ، بررسی نگرش فرد نسبت به زندگی است در این زمینه سطح سنجش در مقیاس خُرد قرار دارد و بر حسب طبقه بندی های متداول در شمول شاخص های ذهنی طبقه بندی می شود . بسیاری از نظریه پردازان بر میزان احساس بهزیستی فرد در زندگیش به عنوان عامل تعیین کننده در نگرش فرد به زندگی تاکید کرده اند . در حقیقت از جمله عواملی که برای مدت زیادی از جانب روانشناسان به عنوان مشخصات تعریف کننده احساس بهزیستی یا خوشبختی ارایه شده است می توان به معیارهایی نظیر دوست داشتن دیگران ، لذت بردن از زندگی و یا شناخت خود اشاره کرد . (ربانی خوراسگانی و کیانپور، 1386: 79)

تبیین های روانشناختی اجتماعی کیفیت زندگی، پلی است بر شکاف موجود میان محیط گرایی گسترده در تبیین های جامعه شناسی و فرد گرایی محدود در تبیین های روان شناختی و زیست شناختی، تبیین هایی که در آن کانون اصلی تحلیل به طور عمده متوجه موقعیتی است که فرد تلقی خاصی از کیفیت زندگی خود دارد و فرض نیز بر آن است که نحوه ارزیابی کیفیت زندگی در خِلال کنش های متقابل اجتماعی فرا گرفته می شود. و این فراگیری نیز ناشی از فرایندهایی مانند: یادگیری شرطی، تقویت، مشاهده، الگوسازی و همچنین برچسب اجتماعی است.

بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، یادگیری عبارت است از: تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار که به واسطه تقویت و تمرین بوجود می آید. این تعریف مشتمل بر چند نکته است: عینی بودن یادگیری ، عدم توجه به بهبود رفتار، توجه به تغییرات رفتار به طور غیر مستقیم، اشاره به تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار. همه نظریه های انگیزه و پاسخ بر پایه یادگیری قرار دارند. مبانی این نظریه بر این اصل استوار است که کیفیت زندگی، کنش اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید و فرا گرفته می شود . به بیان دیگر بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تاکید دارد و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آنها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش می دهد. الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط به فرد، یا مشاهده پاسخ های دیگران کسب می شود. بدین ترتیب که فرد ابتدا رفتار مواجه شده با پاسخ مطلوب یا پاداش را از رفتاری که نتایج نامطلوبی به بار آورده جدا می کند و آنگاه الگوی توام با موفقیت را برگزیده و بقیه را کنار می گذارد. (مختاری، نظری، 1389: 84-83)

نظریه های جامعه شناسی

در جامعه شناسی دو رویکرد عمده نظری درباره کیفیت زندگی وجود دارد: رویکرد عاملیت گرا وساختار گرا.

رویکرد عاملیت گرا یا فردگرایانه غالباً مبتنی بر فردگرایی روش شناختی است و جمع جبری افراد را مورد توجه قرار می دهد. چهار رویکرد عاملیتی را درمواجه با کیفیت زندگی می توان شناسایی کرد که عبارتند از: مطلوبیت گرایی، ارزش های عام، رویکردهای نیاز محور و رویکرد قابلیتی . این رویکردها بر مواردی چون تغذیه ی مناسب، مسکن، اشتغال، مراقبت های بهداشتی، آموزش و امنیت اقتصادی تأکید دارند. که در اینجا به توضیح رویکرد نیاز محور پرداخته می شود.

رویکردهای نیاز محور در حوزه مطالعات توسعه و کیفیت زندگی بسیار رایج است . از جمله نظریه های مطرح در این رویکرد نظریه آبراهام مازلو است. طرح سلسله مراتب نیازها توسط مازلو می تواند راهنمای مناسبی برای سنجش کیفیت زندگی باشد. پنج نیازی که مازلو به شکل سلسله مراتبی مطرح می کند یعنی نیازهای جسمانی، نیازهای ایمنی، نیازهای تعلق و عشق، نیازهای احترام و نیازهای خودشکوفایی را می توان با جرح و تعدیل هایی به عنوان مؤلفه ها و شاخص های کیفیت زندگی در نظر گرفت. (حقیقتیان، 1393: 84)

این رویکرد خود سه رویکرد نیازهای اساسی، توسعه انسانی، نیاز های انسانی را در بر می گیرد که در ذیل به آنها پرداخته می شود.

رویکرد نیاز اساسی

هم به لحاظ مفهومی و هم به لحاظ سنجش و اندازه گیری این رویکرد با رویکرد مطلوبیت گرایی تفاوت های بنیادین دارد. تفاوت این دو رویکرد از بُعد مفهومی به تمایز میان علایق و نیازها مربوط می شود و به لحاظ سنجش، در حالیکه در مطلوبیت گرایی درآمد معیار عمل قرار می گیرد در رویکرد نیازهای اساسی درآمد ضرورت مطلق کیفیت زندگی نیست. باور اصلی این رویکرد آن است که هر کسی حق برخورداری از یک زندگی مناسب حداقلی را دارد و این هدف می بایست نسبت به سایر اهداف اولویت داشته باشد. این رویکرد برای سنجش کیفیت زندگی اولیه در کشورهای با محرومیت بالا قابل استفاده است(غفاری، امیدی، 1388: 21).

رویکرد توسعه انسانی

این رویکرد در ابتدا از سوی دفتر برنامه توسعه سازمان ملل بکار گرفته شد. ایده اصلی این رویکرد عبارت است از اینکه؛ بهزیستی انسان هدف اصلی توسعه است و انسانها فاعل و منبع اصلی توسعه به شمار می آیند. به بیان دیگر برنامه توسعه سازمان ملل، توسعه انسانی را فرایند گسترش دامنه انتخاب مردم و بالا بردن سطح رفاه و کیفیت زندگی از طریق بسط قابلیت ها و کارکردهای آنها می داند. در فرمول بندی این رویکرد سه شاخص مَد نظر قرار می گیرد که عبارتند از : امید به زندگی برای کل افراد جامعه، سواد و سرانه تولید ناخالص داخلی(همان: 23).

رویکرد نیازهای انسانی

دویال و گوف از نظریه پردازان این رویکرد معتقدند که رابطه اخلاقی محکمی میان ماهیت نیازها و تعهد جوامع برای تامین آنها وجود دارد یعنی اگر تامین نیازهای انسان، پیش نیاز مشارکت در زندگی اجتماعی است؛ همه افراد دارای حق مسلم ارضا نیازهایشان هستند زیرا اعضا گروه های اجتماعی وظایفی را بر عهده دارند که بدون برخورداری از سطح مناسبی از تامین نیازها، قادر به انجام وظایفشان نخواهند بود. رویکرد نیازهای انسانی در مقایسه با مطلوبیت گرایی نیز به رغم آنکه هر دو بر اهمیت اجتناب از درد تاکید دارند؛ رویکرد نیازهای انسانی اهمیت خاصی برای لذتجویی و شادکامی قایل نیست. این رویکرد در سطوح محلی و ملی و بین المللی عملیاتی شده و به عنوان مهمترین و قویترین سازه کیفیت زندگی در میان رویکردهای مبتنی بر نیازهای اساسی در نظر گرفته می شود و یکی از پایه های توسعه مفهومی کیفیت زندگی بشمار می آید. (همان: 26)

 

رویکرد ساختارگرا:

از دو ویژگی متمایز برخوردار است؛ اول آنکه مفهومی کامل و فراگیر از کیفیت زندگی ارایه می دهند که تمامی حوزه هایی را که در بهبود کیفیت زندگی مؤثرند؛ در برمی گیرد دوم آنکه جامعه را به عنوان یک کلیت می بیند. در این رویکرد برای کیفیت زندگی عناصر سازنده و عوامل ایجاد کننده ای تعیین می شود. این عناصر به صورت عام عبارتند از: خود مختاری، شناخت و وابستگی متقابل و برابری که عواملی مانند امنیت، شهروندی و دموکراسی را برای محقَق شدن نیاز دارند. به عبارت دیگر کیفیت زندگی در معنای واقعی آن نمی تواند مستقل از مناسبات، روابط و پیوندهای مشترک اجتماعی و وابستگی متقابل در زمینه عدالت توزیعی که امنیت شخصی و اقتصادی، حمایت شهروندی و حقوق انسانی را تضمین می کند؛ مفهوم سازی شود. برنارد، برگر اشمیت و نول از مروجین این رویکرد هستند. برنارد برای ایجاد نقطه اتکایی مناسب برای مفهوم سازی مجدد همبستگی اجتماعی، هرمی را ترسیم می کند. چارچوب مورد استفاده وی در این زمینه مبتنی بر شعارهای انقلاب فرانسه است با این تفاوت که انسجام را جایگزین برادری می کند. در نظریه او هر سه عامل آزادی، برابری و انسجام لازمه دموکراسی هستند.  برابری یک عنصر ضروری برای نظم دموکراتیک اجتماعی است که با آزادی و انسجام در یک رابطه دیالکتیک پیوند می خورد. بحث برنارد تحلیل صریحی را از سازه های اجتماعی در ارزیابی کیفیت زندگی اجتماعی به خصوص در جوامع ناهمگن، متکثر و چند فرهنگی ارایه می دهد. بر اساس دیدگاه برنارد ادغام و برابری اجتماعی در حوزه اقتصادی، مشروعیت و مشارکت در حوزه سیاسی و تاکید تعلق در حوزه اجتماعی، فرهنگی از عوامل اساسی در ارتقا کیفیت زندگی اجتماعی هستند. برگر و نول در سطح فردی میان جنبه های شناختی و عاطفی رفاه ذهنی و میان ابزار(منابع و ظرفیت ها) و اهداف یا دستاوردهای(شرایط زندگی) رفاه عینی تمایز قایل می شوند. همچنین در سطح اجتماعی، دو سازه اصلی کیفیت زندگی را همبستگی اجتماعی و تداوم پذیری می دانند. در این مدل، همبستگی اجتماعی دارای دو عنصر است؛ یکی کاهش تفاوت ها و نابرابری ها و دیگری تقویت پیوندها، شبکه ها و روابط اجتماعی، افزایش احساس تعلق به جماعت و پیوند با آن بر اساس ارزش های مشترک، هویت جمعی و اعتماد میان اعضا است. از این منظر، همبستگی اجتماعی با اصول دوگانه یعنی: برابری و انسجام پیوند می خورد. در این دیدگاه اصطلاح تداوم پذیری به حفظ سرمایه های جامعه، شامل: سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه طبیعی و سرمایه فیزیکی مربوط می شود. کیفیت فراگیر اجتماعی، رویکردی عمل گرایانه در حوزه سیاست گذاری اجتماعی است که دو مفهوم رفاه و کیفیت زندگی را به هم پیوند می دهد. (همان: 50-40)

 

کیفیت زندگی از نگاه افراد نابینا و کم بینا

بیشتر مردم تصور غلطی از افراد نابینا و کم بینا دارند و ارزیابی و قضاوت خود را بر اساس تصورات کلیشه ای خودشان یعنی ضعف ، ناتوانی و محدودیت های این افراد بنا می نهند و با دیده ترحم آنها را نظاره می کنند. البته ما نباید منکر تفاوت ها و محدودیت های این گروه از افراد با سایر اعضای جامعه بشویم بلکه باید با دیدی واقع بینانه نابینایی و کم بینایی را به عنوان یک خصیصه عادی بپذیریم در این صورت است که می توانیم تفاوت های این گروه را با سایرین درک کنیم و از نیازها و دغدغه های آنها آگاه شویم و آنها را به مشارکت و حضور در جامعه دعوت کنیم تا آنها نیز بتوانند توانایی ها و استعدادهای خود را شکوفا بسازند.

با ورود افراد نابینا و کم بینا به جامعه آنها می توانند پابه پای همسالان بینای خود فعالیت کنند؛ بیاموزند و تحول یابند. تنها شرط لازم برای تحقق این امر، داشتن ذهنی باز، تصوری درست از نابینایی و کم بینایی، نگاهی به دور از تعصب و اندکی خلاقیت است. در چنین شرایطی، می توان امیدوار بود که این گروه نیز بتوانند همانند دیگر همنوعان خود، از زندگی مستقل، شکوفا و تا حدودی بهنجار بهره مند شوند. باورها و دانش ما درباره نابینایی و کم بینایی، بر نحوه رفتار، واکنش، انتظارات و نیز شیوه آموزش و پیام های کلامی و غیر کلامی که به نابینایان انتقال می دهیم؛ تأثیر می گذارد. برخی افراد تصور می کنند که بین افراد بینا و نابینا از نظر حسی ـ حرکتی، رفتاری و شناختی، تفاوت های بسیاری وجود دارد و حتی گاه خود نابینایان نیز چنین می پندارند؛ ولی حقیقت این است که تفاوت میان این دو گروه، فقط در حد دیدن و ندیدن است و سایر ویژگی ها همچون رفتار، استعدادها و. . . در بین افراد بینا و نابینا یکسان است. بسیاری از افراد جامعه که از نعمت سلامتی برخوردارهستند از تمام تواناییها و پتانسیل های خود استفاده نمی کنند و در بسیاری از مواقع با کوچکترین سختی و مشکل خود را می بازند و به ضعف و نامیدی می رسند در صورتی که افراد نابینا و کم بینا سعی می کنند از تمام توانایی ها و ظرفیت های خود بهره بگیرند تا بتوانند ضعف ندیدن خود را جبران کنند و این توان و همت می تواند برای همه افراد جامعه درس عبرت باشد. البته این امر زمانی برای همه افراد نابینا و کم بینا محقق می شود که جامعه پویا باشد و با آغوش باز آنها را بپذیرد.

جامعه پویا، همه امکانات خویش را به کار می گیرد تا تمامی افراد با پشت سر گذاشتن مشکلات و به کار بستن توانایی های خویش، جامعه را به اهدافش برساند. انسان، موجودی ذاتا اجتماعی است و اگر جامعه او را طَرد کند، احساس نیستی و بی هدفی می کند و در پیله تنهایی و انزوای خود به عنوان شهروندی منفعل فرو می رود . در مقابل، پذیرش وی به عنوان عضوی مفید و عادی، احساس موفقیت را در او زنده خواهد کرد و او را به شهروندی فعال و کوشا تبدیل خواهد کرد.

یکی از مهمترین دغدغه های افراد نابینا و کم بینا در جامعه امروز نگرش ، نگاه و نحوه برخورد سایر افراد جامعه با آنها است . این افراد مانند دیگران حق دارند یک زندگی عادی داشته باشند و از زندگی خود لذت ببرند ولی جو فرهنگی و اجتماعی جامعه این اجازه را از آنها سلب می کند و صرفا آنها را با ناتوانایی هایشان غافل از مهارت ها و استعدادهایشان نگاه می کنند.

در کنار این مشکل فرهنگی، فقدان و کمبود امکانات در جامعه آنها را از حداقل حقوق شهروندی محروم می سازد . یکی از نمونه های بارز و عینی در این زمینه مشکل رفت و آمد و نامناسب بودن معابر و فضاهای عمومی برای این افراد است که باعث مشکلات فراوانی برای این افراد می شود که بعضا ترجیح می دهند کمتر از خانه خارج شوند و یا از دیگران کمک بخواهند و همین جا است که احساس استقلالشان خدشه دار می شود .

مشکل و دغدغه دیگری که کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا را تحت تاثیر قرار می دهد دسترسی به امکانات آموزشی و تحصیلی در همه مقاطع است سیستم آموزشی آنها در سالهای اولیه جدا از بقیه افراد در نظر گرفته می شود؛ یعنی مهمترین سالهای شکل گیری شخصیت و سالهایی که جریان جامعه پذیری در فرد درونی و نهادینه می شود. ولی در سالهای بعد به دلیل کمبود امکانات و هزینه های زیاد برای آموزش خاص این افراد ، آنها مجبورند در کنار سایر دانش آموزان به ادامه تحصیل بپردازند و این در حالی است که سیستم آموزشی هیچ گونه امکانات و منابعی برای آنها در نظر نمی گیرد و افراد نابینا و کم بینا باید برای ادامه تحصیل این مشقت ها را به جان بخرند و یا اینکه از ادامه تحصیل صرف نظر کنند. واقعیت این است که آنان قادرند با استفاده از تغییر در برنامه ها، شیوه ها و مواد آموزشی، به تحصیل بپردازند و نقش های کارآمدی در جامعه بر عهده گیرند.

بعد از مسئله تحصیل، اشتغال، مهمترین عاملی است که کیفیت زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. در جامعه ای که مشکل بیکاری وجود دارد پیدا کردن شغل برای افراد نابینا و کم بینا فوق العاده دشوار و حتی خیلی مواقع غیر ممکن است. در صورتی که مخارج زندگی این افراد بسیار بیشتر از سایر افراد جامعه است. بیکاری، آسیب های روانی و اجتماعی فراوانی برای آنها به دنبال می آورد. حق هر شهروندی است که بر اساس توان و امکاناتش به شغلی بپردازد و به میزان تلاش خود، از موهبت های خدادادی بهره گیرد. بنابراین، همه انسان ها با هر محدودیت و موقعیتی که دارند؛ باید فرصت لازم را برای بهره گیری از امکانات داشته باشند و بتواند از طریق حرفه و شغل خود با دنیای اطرافشان رابطه منطقی و پویا برقرار سازند. فرد نابینا و کم بینا ، تمام نیازها و امیدهای فرد عادی را دارد. او می خواهد کار کند و نیازهای زندگی اش را برطرف سازد. از این رو، به شدت خواهان استقلال اقتصادی و اجتماعی است.

مسئله دیگری که در زندگی افراد نابینا و کم بینا به عنوان مشکل و مسئله تلقی می شود و کیفیت زندگی او را خدشه دار می سازد؛ فقدان و کمبود مراکز آموزشی برای کسب مهارتهای اجتماعی است . آموزش مهارت های اجتماعی به افراد نابینا و کمبینا به معنای پذیرش اجتماعی این افراد به عنوان شهروندان فعال و مفید در جامعه است. آشنایی با دانش و فن آوری روز می تواند بسیاری از خلأ ها و کاستی های موجود برای افراد نابینا و کم بینا را پر کند و برای آنها فرصت های جدیدی را در جامعه ایجاد کند. حال با فقدان این امکانات اولیه چگونه فرد نابینا و کم بینا می تواند در جامعه ای که فقط ضعف جسمی میاو را می بیند؛ می تواند سایر خواسته ها و نیازهای خود را در جامعه برآورده سازد ؟

 

روش تحقیق

روش این تحقیق روش اسنادی است . روش‌های اسنادی در زمره روش‌ها یا سنجه‌های غیر‌مزاحم و غیر واکنشی به شمار می‌آید زیرا با مشکل جمع‌آوری اطلاعات مواجه نیستیم و اطلاعات از قبل موجود است.

منابع و مآخذ

-آسایش، حسین (1380) “سنجش کیفیت زندگی در یکصد شهر بزرگ جهان”، فصلنامه جستارهای شهرسازی، شماره 8، صص105-94.

-افتخار، حسن و همکاران(1381) “بررسی کیفیت زندگی دانش‌آموزان نابینا با همتایان بینای آنها” ، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، دوره 7، شماره4، صص55-49.

-باسخا ، مهدی و عاقلی کهنه شهری، لطفعلی، مسائلی، ارشک(1390)” رتبه بندی شاخص کیفیت زندگی در استان‌های کشور”، فصلنامه رفاه اجتماعی، 10 (37)، صفحات 95-112.

-بوند، جان، کورنر، لین(1389)، کیفیت زندگی و سالمندان، ترجمه حسین محققی، کمال، تهران، نشر دانژه.

-براتی، ناصر و یزدان پناه شاه آبادی، محمد رضا(1390) “بررسی ارتباط مفهومی سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در محیط شهری( نمونه موردی شهر جدید پردیس)”، جامعه پژوهی فرهنگی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال دوم، شماره اول، صص 49-25.

-ربانی خوراسگانی، علی وکیانپور، مسعود(1386) “مدل پیشنهادی برای سنجش کیفیت زندگی مطالعه موردی شهر اصفهان”، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، س 15، شماره 59-58، صص 108-67.

-شریفیان ثانی ، مریم و سجادی، حمیرا، طلوعی، فرشته ، کاظم نژاد ، انوشیروان(1385) “دختران و زنان دچار معلولیت جسمی – حرکتی :نیازها و مشکلات” ، توانبخشی، دوره هفتم، شماره دوم، صص 48-41.

-غفاری، غلامرضا و امیدی، رضا (1388) کیفیت زندگی شاخص توسعه اجتماعی، تهران، نشر شیرازه.

-غفاری، غلامرضا و کریمی، علی رضا، نوذری، حمزه (1391)” روند مطالعه کیفیت زندگی در ایران” ، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، دوره اول ، شماره 3، صص134-107.

-فرجی ملایی، امین (1389) تحلیل شاخص های کیفیت زندگی شهری و برنامه ریزی برای بهبود آن، موردی شهر بابلسر، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه تهران.

-مختاری، مرضیه ونظری، جواد( 1389) جامعه شناسی کیفیت زندگی، انتشارات جامعه شناسان.

-نجات، سحرناز و منتظری ، علی ، هلاکویی نایینی، کورش ، محمد ، کاظم ، مجدزاده، سیدرضا (1385) “استانداردسازی پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت”، مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشت ، دوره 4، شماره 4، صص12-1.

Hagerty,Micheal R,et al (2001) Quality of life indexes for national policy:review and agendach ,social indicators Research,Vol 55,No1,pp1-96.

Pal, A. K. & Kumar, U. C. (2005)Quality of life Concept for the Evaluation of Societal Development of Rural Community in West Bangal Asia- Pacific Journal of Rural Development , Vol 5,No 2,حVol 5,pp 83-93. ق

McGregor,A(1998)A poverty of agency : resource management amongst poor people in Bangladesh,in:European network of Bangladesh studies workshop. Bath:University of Bath.این

.

 

 

[1] دکترای جامعه شناسی مدرس دانشگاه فرهنگیان کاشان zahraesmi11@yahoo. com

 

 

۶ دیدگاه دربارهٔ «پنجمین مقاله ی ارائه شده در همایش جامعه ی بینا شهروند نابینا، نگاهی بر عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی افراد نابینا و کم بینا»

سلام .. بواقع اگر نابینایی در اجتماع حضوری فعال نداشته باشه کلی در زندگی فردی خودش متحمل ضررهای گاه جبران ناپذیر میشه .فکر میکنم حال حاضر اساسیترین مسئلهی که جامعه نابینایان باهاش مواجه هست پیدا کردن یه شغل مناسبه .اگه یه شغل مناسب در دسترس یک نابینا باشه تاثیری بسزا در زندگی او خواهد داشت و موجبات استقلالش فراهم میاد امیدوارم باعنایت خدا و تلاش خودمون و فراهم شدن دیگر عوامل این مسئله هم حل بشه .سپاس

نازنینا!… لایک یعنی انتخاب
یعنی از بنده سلام از تو جواب

لایک یعنی دل به ما بستی رفیق؟!
لایک یعنی یاد ما هستی رفیق؟!

لایک یعنی مطلبت را دیده ام
یعنی احوال تو را پرسیده ام

لایک یعنی در رفاقت، کاملی..
لایک یعنی نیستی و… در دلی!

لایک یعنی دوستی را لایقم؟…
تو حقیقت… من،”مجازن عاشقم!

لایک یعنی کار و بارم خوب نیست…
تو نباشی، روزگارم خوب نیست

لایک یعنی بغض لبخندم شکست…
دوری و جای تو گلدانی نشست

لایک یعنی مثل جان و در تنی…
لایک یعنی خوب شد تو با منی!

لایک یعنی حسرت و لبخند و آه…
می شوم دلتنگ رویت گاه گاه

لایک یعنی جای پایت بر دل است…
دوری از تو جان شیرین!… مشکل است

لایک یعنی نکته های پیچ پیچ…
لایک یعنی جز محبت، هیچ… هیچ!

لایک یعنی از سکوت من بخوان!…
لایک یعنی در کنار من بمان!

لایک یعنی خنده های ریزریز…
لایک یعنی دوستت دارم عزیز!

این لایک طلایی تقدیم وجودهمه شماعزیزان میکنم

درود بر مهر بانوان زینب و فاطمه و مهربان شهروز. سپاسگزارم از الطاف شما. اگر متوجه شده باشید این بار عناوین را هدینگ بندی کردم تا هم بتوانیم عنوانهای مورد نظر را یافته مطالعه کنیم و مجبور نباشیم کل مقاله را بخوانیم و هم اینکه اگر فرصت کافی برای خواندنه همۀ مقاله را در یک زمان نداشتیم این امکان باشد که دفعات بعد به متن مراجعه کرده و از ادامه بخوانیم. امیدوارم که دوستداران اینگونه مقالات و مباحث، این روش را بپسندند و کار مطالعه برایشان آسانتر شده باشد. تشکر میکنم از حضور تکتک شما خوبان. پیروز باشید مهرتان پایدار.

دیدگاهتان را بنویسید