دانلود متن با حجم900KB از
رویکردی اجتماعی و فرهنگی به چالشهای شغلی نابینایان در ایران
اسدالله بابایی فرد[1]
چکیده:
با وجود آن که در سطح جهانی توجه خاصی به حقوق معلولان میشود، در ایران هنوز معلولان در زندگی روزمرهی خود دچار مشکلات جدی هستند. قوانینِ مصوبِ دولتیِ حامیِ معلولان، به ویژه نابینایان و کمبینایان، در زمینههایی همچون اشتغال تاکنون به طور مطلوب در ایران اجرا نشدهاند. مسائل و مشکلات نابینایان دارای زمینهها و عوامل متعددی است، که از مهمترین آنها میتوان به زمینهها و عوامل اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. هدف این پژوهش عبارت است از بررسی وضعیت اشتغال نابینایان در ایران و چالشهای موجود در این زمینه. اهداف فرعی این پژوهش نیز عبارت است از: بررسی مشکلات نابینایان و نقش کمتوجهی نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه در این زمینه، بررسی قوانین حامی اشتغال و زندگی افراد نابینا و وضعیت اجرایی شدن آنها، بررسی زمینههای اجتماعی و فرهنگی مشکلات اشتغال نابینایان و ارائههای راهکارهایی برای بهبود وضعیت اشتغال نابینایان در ایران. به طور کلی، عدم انعکاس مشکلات نابینایان و کمبینایان در رسانههای ارتباط جمعی، عدم توجه کافی جامعهی علمی کشور به مسائل و مشکلات نابینایان و کمبینایان، عدم توجه کافی به اشتغال این قشر از جامعه، وجود نگرشهای اجتماعی و فرهنگی منفی در جامعه، به ویژه در میان کارفرمایان، نسبت به توانمندیهای نابینایان و کمبینایان، ضعف احساس خودشکوفایی، احساس استقلال و عزت نفس در میان نابینایان و کمبینایان، به علت ضعف بنیانهای اشتغال آنها در جامعه، از مهمترین مسائل و چالشهای پیش روی نابینایان و کمبینایان در جامعهی ما است. بنا به چنین دلایلی، ضرورت دارد که مسائل و مشکلات شغلی نابینایان، به ویژه زمینههای اجتماعی و فرهنگی آنها، از نظر علمی مورد بررسی قرار گیرد تا از این طریق کاستیها و چالشهای موجود شناسایی شده و در راه برطرف کردن آنها اقدامات لازم از سوی کارگزاران رسمی و غیررسمی انجام شود.
واژگان کلیدی
حقوق معلولان، اشتغال، نهادهای رسمی و غیررسمی، قوانین حامی اشتغال، زمینههای اجتماعی و فرهنگی، رسانهها، نگرشهای اجتماعی و فرهنگی منفی، ضعف احساس استقلال و عزت نفس.
-
طرح و بیان مسأله
معلولیت به ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از فعالیتهای عادی زندگی فردی یا اجتماعی، به علت وجود نقض مادرزادی یا اکتسابی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق میشود. طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، معلولیت، ایجاد اختلال در رابطهی بین فرد و محیط دانسته شده است. از نظر این سازمان، معلولین، بزرگترین اقلیت جهان محسوب میشوند، زیرا به طور میانگین 10 درصد از افراد هر جامعهای را معلولین تشکیل میدهند. طبق آمار، در حال حاضر حدود 600 میلیون فرد معلول در جهان به علل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی دچار ناتوانی و معلولیت هستند که 80 درصد از این افراد در کشورهای جهان سوم زندگی کرده و یک سوم از آنها را کودکان تشکیل میدهند. آمارها نشان میدهند که از هر 10 کودکی که در جهان به دنیا میآید، یک نفر معلول متولد میشود. بهطور کلی، میتوان معلولیتها را به دو نوع جسمی و ذهنی طبقهبندی کرد، که هر کدام موارد خاصی را شامل میشوند. در ایران، معلولیت یکی از حوزههایی است که دربارهی آن اختلاف نظر زیادی وجود دارد و آمار دقیقی از تعداد افراد معلول در دست نیست. با این حال، طبق آماری که از سوی رییس انجمن دفاع از حقوق معلولان کشور اعلام شده، در حال حاضر حدود سه میلیون معلول شدید و متوسط (با احتساب معلولیتهای خفیف این رقم به حدود 10 میلیون نفر نیز میرسد) در کشور وجود دارند. طبق آمارها، روزانه یکصد و ده نفر و ماهیانه سه هزار و سیصد نفر به تعداد معلولان کشور افزوده میشود که رقم سالیانهی آن حدود چهل هزار تن را شامل میشود. این افراد در اثر حوادث، بیماری ژنتیکی و زایمانهای غلط و اقدامات بهداشتی که بهموقع انجام نمیشود، به تعداد معلولین اضافه میشوند. چنین جمعیت وسیعی، طیف گستردهای از مسائل ویژهی خود را دارا هستند، که مهمترین این مسائل مربوط به اجرایی نشدن قانون جامع حمایت از معلولان است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مفاهیم بسیاری در اصول 21، 28 و 29 قانون قابل تعمیم به حقوق انسانی و شهروندی معلولان و جانبازان است، اما به طور مشخص قانون جامع حمایت از معلولان اقدام قانونی دیگری است که در اردیبهشتماه 1383 توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب شد و ابلاغ آن توسط ریاست جمهوری در 17 خرداد 1383 انجام گردید. به این ترتیب، کشور ما هم به جمع حدود 50 کشوری پیوست که دارای قانونی برای امور معلولان خود هستند. این در حالی است که از سال 2000 بر اساس پیشنهاد مکزیک، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کمیتهای متشکل از کشورهای عضو را برای تدوین کنوانسیون جامع حقوق معلولین تشکیل داد. حدود 3 سال پس از تصویب قانون جامع در ایران، یعنی در دسامبر 2006، کنوانسیون جامع حقوق معلولان در مجمع عمومی به تصویب رسید و برای امضای کشورها از مارس 2007 (10 فروردین 1386) آماده شد. بنابراین، نوعی پیشگامی نسبت به تدوین لایحه و تصویب قانون جامع حقوق معلولان در ایران وجود داشته است. اساساً کشورهایی که کنوانسیون را امضا میکنند، متعهد خواهند شد تا قوانینی را تصویب و اقداماتی را در جهت حقوق معلولان انجام دهند و نیز قوانین و سنتهایی را که به نحوی علیه معلولان تبعیضآمیز است، کنار بگذارند. به محض تصویب این کنوانسیون در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، 132 کشور در همان روز اول به آن پیوستند. هدف کنوانسیون، حمایت از حقوق معلولان، پیشبرد و دفاع از حقوق انسانی و حرمت افراد معلول و رسیدگی به مشکلات اجتماعی آنها، دسترسی به عدالت، شرکت در اجتماع، تحصیلات، سلامتی، توانمندسازی و توانبخشی، مشارکت در زندگی فرهنگی، تفریحی و ورزشی، حضور آنها در محیطهای مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با فرصتهای مساوی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه اعلام شده است. همچنین، بر اساس این کنوانسیون، تبعیض در ازدواج و روابط شخصی و خصوصی برای معلولان حذف میشود. معلولان از حق انواع خدمات آموزشی، سلامت و بهداشت با کیفیت و رایگان، مانند سایر افراد، برخوردار میشوند و پیگیری این حقوق، وظیفهی دولتهاست (ابراهیمی، 17/2/1391).
به طور کلی، با وجود آن که در سطح دنیا به حقوق معلولان توجه خاصی میشود و امکانات متعددی برای آنها فراهم میگردد، در ایران هنوز معلولان برای ابتداییترین و سادهترین مسائل روزمرهی خود دچار مشکلات جدی هستند. قانون شانزده مادهای حمایت از معلولان مواد مختلفی در زمینههایی همچون مناسبسازی فضاهای شهری، اماکن عمومی، دسترسی به حمل و نقل مناسب برای عبور و مرور معلولان، تحصیلات رایگان تا مقطع آموزش عالی، معافیت یکی از اعضای خانوادهی آنها از خدمت نظام وظیفه، اختصاص سه درصد از سهمیهی اشتغال دستگاههای دولتی به معلولان، ایجاد صندوق حمایت از اشتغال معلولان، حمایت از آنها در زمینهی امور درمانی، تأمین مسکن، مسائل رفاهی، فروش بلیط نیمبهای هواپیما، قطار و غیره را دربرمیگیرد، اما حرکت در مسیر عملیاتی شدن آنها چندان قابل توجه نیست. شانزده دستگاه مختلف در کشور در اجرای کامل این قانون دخالت دارند، اما هماهنگی لازم برای اجرا میان آنها وجود ندارد. به همین دلیل، این قانون از ضمانت اجرایی مناسبی برخوردار نیست. از سوی دیگر، مهمترین مسألهای که باعث اجرایی نشدن قانون جامع شده است، تأمین نبودن منابع مالی و بودجه برای عملیاتی شدن آن است (همان منبع).
در دنیا تقریباً 284 میلیون نفر مشکلات بینایی دارند. بیش از 39 میلیون نفر نابینای مطلق، 245 میلیون نفر کمبینا یا دچار اختلالات بینایی، مانند مشکلات انکساری درمان نشده (نزدیکبینی، دوربینی و آستیگماتیسم) هستند. بیش از 90 درصد مبتلایان به اختلالات بینایی در کشورهای در حال توسعه و فقیر زندگی میکنند، جایی که افراد مسن، بهخصوص بانوان مسن، با مشکلات متعدد در دسترسی به درمانهای مورد نیاز چشمی روبهرو هستند. در هر 5 ثانیه، یک نفر به تعداد نابینایان افزوده میشود و در هر دقیقه یک کودک و طی یک سال یک تا 2 میلیون نفر دچار مشکلات بینایی میشوند. بر اساس گزارشهای جهانی، گسترهی نابینایی در جوامع توسعهیافته 60 نفر در هر یک میلیون نفر است. این رقم در جوامع در حالتوسعه و فقیر به بیش از 10 برابر، یعنی 600 نفر در هر یک میلیون نفر، میرسد. هرچند که سه چهارم اختلالات بینایی، قابلپیشگیری و درمان است، اما کارشناسان پیشبینی میکنند در صورت انجام نگرفتن اقدامهای پیشگیرانه، تعداد افراد نابینا در سال 2020 به 76 میلیون نفر و افراد مبتلا به نقص بینایی به بیش از 200 میلیون نفر برسد (صرافی؛ مترجم، 9/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران؛ سایت شیعهنیوز، 24/7/1391).
تعداد افراد نابینا و کمبینا در برخی از کشورهای جهان طبق آخرین آمار منتشر شده به شرح زیر است: چین حدود ۷ تا ۹ میلیون نفر، هند ۹ میلیون نفر، قارهی آفریقا ۷ میلیون نفر، انگلستان ۲ میلیون نفر و ایالات متحد آمریکا ۳/۱ میلیون نفر. در مورد ایران، علیرغم تلاشهای به عمل آمده، آمار دقیق و قابل استنادی در این زمینه وجود ندارد. چنانچه متوسط نرخ بینالمللی برای کشورهای در حال توسعه را یک درصد جمعیت در نظر بگیریم، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که حدود ۷۵۰ هزار نفر در کشور ما دچار اختلالات بینائی هستند، که افراد نابینا و کمبینا را در بر میگیرد (سایت کرجبلایندز، 18/5/1394).
در ایران از هر هزار تولد، یک کودک با اختلالات بینایی به دنیا میآید. هم اکنون در کشور بیش از 410 هزار نفر نابینا و کمبینا نیازمند خدمات توانبخشی هستند. کارشناسان بهداشتی معتقدند اگر برای پیشگیری از برخی بیماریهای چشمی تدبیری اندیشیده نشود، طی 20 سال آینده ارقام ذکر شده تا 2 برابر افزایش خواهد یافت. بر اساس مهمترین مطالعهی اپیدمیولوژیک، آمار کمبینایی در سطح شهر تهران 13/2 درصد و آمار نابینایی 28/0 درصد است. چنانچه این آمار به کل کشور تعمیم داده شود، حدود یک میلیون و چهارصد هزارنفر در کشور از اختلالات بینایی رنج میبرند. 90 درصد آمار نابیناییها مربوط به کشورهای در حال توسعه است، به گونهای که در منطقه مدیترانهی شرقی از 455 میلیون نفر از ساکنان این منطقه بیش از 3 میلیون نفر نابینا و بیش از 20 ملیون نفر مبتلا به یک یا چند نوع اختلال بینایی هستند، که نیازمند حمایتهای اجتماعی، روحی و مالی هستند. در ایران به ازای هر 40 هزار نفر جمعیت یک چشمپزشک وجود دارد و این در شرایطی است که در کشور هلند و آلمان به ازای هر 36 هزار و 16 هزار نفر جمعیت یک چشمپزشک وجود دارد. نابینایی نیز، مانند بیماریهای دیگر، علتهایی دارد که در چهار دسته جای میگیرند که عبارتند از: 1. وراثت: یکی از عوامل نابینایی، وجود مشکلات ارثی است که شایعترین دلیل آنها را ازدواجهای فامیلی دانستهاند. بیماری والدین به ویژه مادر، در نابینا شدن نوزاد هنگام تولد تاثیر فراوانی دارد؛ 2. بیماریها: برخی از بیماریهای عمومی و بسیاری از بیماریهای عفونی اگر به موقع و به طور صحیح درمان نشود، به نابینایی فرد میانجامد. تنبلی چشم، دیابت، آبله، سرخک، سرخجه، آب مروارید و آب سیاه، از بیماریهایی هستند که میتوانند به نابینایی بینجامد؛ 3. حوادث: آسیبهای ناشی از حوادث گوناگون یا سهلانگاری و بیتوجهی نیز از علتهای از دست دادن بینایی است؛ 4. پیری: انسان وقتی به پیری قدم میگذارد، خواه ناخواه با کاهش دید روبهروست. هر عضوی در بدن عمر مشخصی دارد که ضعف و حتی نابینایی به معنای کهولت چشمها و پایان عمر طبیعی آنهاست (سایت خوبلینک، 21/5/1394).
اساساً بینایی یک قابلیت مهم انسانی است و نقشی بنیادی در ابعاد گوناگون زندگی انسان ایفا میکند. به ویژه، بینایی نقشی اساسی در آموزش انسان دارد، به گونهای که محرومیت از بینایی میتواند اختلالی بنیادی در این زمینه برای انسان ایجاد کند. از آن جا که افراد نابینا فاقد چنین قابلیتی هستند، در ابعاد گوناگون زندگی خود دارای مسائل و مشکلات زیادی هستند. به ویژه، در جوامعی همچون جامعهی ما که امکانات ضروری زندگی و فعالیت حرفهای برای افراد نابینا به اندازهی کافی فراهم نیست، این قشر از جامعه دارای مسائل و مشکلات مهمی هستند. به طور کلی، مسائل و مشکلات نابینایان، به ویژه در جامعهی ما، دارای زمینهها و عوامل متعددی است، که از مهمترین آنها میتوان به زمینهها و عوامل پزشکی، آموزشی، قانونی، اقتصادی و فرهنگی اشاره کرد. از این رو، برای رویارویی با مسائل و مشکلات نابینایان در جامعه باید این تعدد زمینهها و عوامل مورد توجه کارشناسان، صاحبنظران و مسئولان باشد.
مدیر کل دفتر معلولان جسمی، حرکتی و حسی سازمان بهزیستی کشور در مورد مشکلات نابینایان میگوید: نمیتوان مشکلات فراروی نابینایان را از مسائل سایر اقشار جامعه مجزا کرد، و این درحالی است که این مشکلات برای نابینایان و کم بینایان حادتر بوده، به گونهای که برای این گروه به معضلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است. از عمدهترین مسائل نابینایان میتوان به آموزش، تردد و اشتغال اشاره کرد. در حوزهی آموزش نیاز مطالعاتی روزافزون نابینایان به علت محدودیت منابع مطالعاتی برای آنها برآورده نمیشود. بالا بودن هزینهی تهیهی وسایل کمک آموزشی و عدم به کارگیری نیروی انسانی مجرب جهت همکاری با نابینایان و کمبینایان در جلسات آزمونهای مختلف دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و عدم پیشبینی فضای مناسبسازی شده جهت برگزاری آزمون حوزهی امتحانی برای این گروه از مهمترین مشکلات آموزشی نابینایان در ایران است. در زمینهی مشکلات تردد افراد نابینا در کشور نیز باید به عدم مناسبسازی فضاهای عمومی شهر، وسایل نقلیهی عمومی و معابر شهری، عدم نصب چراغ راهنمایی ویژهی عابران نابینا، کمبود مسیرهای برجسته در پیادهروها، اختلاف سطح چشمگیر بسیاری از پیادهروها و انجام عملیات حفاری در آنها، حذف سرویس ایاب و ذهاب ادارات دولتی و عدم طراحی و ساخت ایستگاههای مترو جهت استفادهی نابینایان اشاره کرد. در زمینهی اشتغال نیز باید به مسائلی همچون در نظر نگرفتن سهمیهی استخدام 3 درصدی معلولان در وزارتخانههای دولتی، توجیه نبودن کارفرمایان به تواناییهای نابینایان و کمبینایان و عدم اجرای آییننامهها و بخشنامههای موجود در خصوص به کارگیری 60 درصد اپراتورهای تلفن از میان نابینایان مندرج در قانون جامع حمایت از حقوق معلولان اشاره کرد. به گفتهی مدیر عامل مؤسسه عصای سفید در حال حاضر 70 درصد از نابینایان کشور بیکار هستند و برخی از شاغلان هم کار مفید و مطلوب ندارند. وی با اشاره به قانون استخدام سه درصد از نیروی انسانی معلول توسط دستگاههای دولتی میگوید: این قانون در جامعه اجرا نمیشود، زیرا بسیاری از نابینایان در آزمونهای ورودی به دستگاههای دولتی پذیرفته شده، اما در مصاحبه رد میشوند. به گفتهی وی، اغلب نابینایان در خانوادههای با سطح فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی پایین زندگی میکنند و اغلب پرجمعیت و جزء طبقهی محروم جامعه هستند، به گونهای که گاه دیده میشود سه تا پنج نفر از اعضای یک خانواده از نابینایی و کمبینایی رنج میبرند (همان منبع).
یکی از زمینههای مهم مشکلات شغلی نابینایان عدم اجرای قوانینی است که توسط مراجع قانونگذار برای حمایت از اشتغال و زندگی افراد نابینا تدوین و تصریح شدهاند. اصولاً در جامعهی ما قوانینی که در راستای حمایت از اشتغال نابینایان وجود دارند عملاً اجرا نمیشوند، از این رو، بخش مهمی از نابینایان دارای مشکل اشتغال و به تبع آن دارای مشکلات مالی هستند (مشفق، 23/7/1393، در سایت: خبر فارسی). اساساً بزرگترین چالش برای گروههای معلولان مورد غفلت قرار گرفتن در همه چیز است؛ ما با یک جامعهای روبهرو میشویم که افراد دارای معلولیت نه تنها دیده نمیشوند، بلکه تا حد امکان از حضور در جامعه باز داشته میشوند. مثلاً آنها از ورود به حوزههای تصمیمگیری و تصمیمسازی در سطح کلان جامعه منع میشوند، یا سیستم حمل ونقل عمومی فقط برای افراد عادی تعریف شده و در آن جایگاهی برای نابینایان و سایر معلولان جسمی دیده نشده است. در آموزش و پرورش هم همین سیاست حاکم است. اساساً در کشور ما مشکل نگرش به مسائل معلولان وجود دارد، در حالی که از نظر قانونی به اندازهی کافی در این زمینه غنی هستیم، زیرا در قانون اساسی برای احقاق حقوق بین معلولان و سایر افراد هیچ تفاوتی قائل نشده است. در سند چشمانداز هم حقوق برای همهی افراد جامعه تعریف شده و در برنامههای توسعهی کشور هم همهی افراد حقوق یکسان دارند. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که اسناد بالادستی بین افراد معلول و غیرمعلول تفاوتی قائل نشدهاند. مسئولانی که نگرش منفی نسبت به معلولان دارند بزرگ ترین مشکلات را در این زمینه رقم می زنند. به عنوان مثال، وزیر سابق آموزش و پرورش 40 هزار نیرو در این وزارتخانه استخدام کرد، اما حاضر نشد سهم ۳ درصدی معلولان را که یک هزار و ۲۰۰ نفر بود به آنها بدهد. بنابراین، مشکل ما قوانین و اسناد بالادستی نیست. ما قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در کشورمان داریم. این قانون بسیار مترقی است، اما به این قانون عمل نمی شود (کمالی، 23/7/1392، در سایت: خوزستانی).
به طور کلی، هدف این پژوهش عبارت است از بررسی وضعیت اشتغال نابینایان در ایران و چالشهای موجود در این زمینه. اهداف فرعی این پژوهش نیز عبارت است از: بررسی مشکلات نابینایان و نقش کمتوجهی نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه در این زمینه، بررسی قوانین حامی اشتغال و زندگی افراد نابینا و وضعیت اجرایی شدن آنها، بررسی زمینههای اجتماعی و فرهنگی مشکلات اشتغال نابینایان و ارائههای راهکارهایی برای بهبود وضعیت اشتغال نابینایان در ایران.
- مشکلات نابینایان و کمتوجهی نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه
مسائل و مشکلات افراد نابینا و کمبینا بسیار متعدد هستند؛ همچون اشتغال، مسکن، ازدواج، مسائل و موضوعات آموزشی، مسائل و مشکلات مربوط به مهارتهای زندگی روزانه، مسائل و مشکلات پزشکی و درمانی و غیره (سایت روشنسرا، 12/5/1394). از زمان تصویب قانون عصای سفید حدود 60 سال میگذرد، با این حال، نابینایان هنوز جزء افراد محرومی هستند که با وجود شمار بالایشان در کشورهای در حال توسعه، از حداقل امکانات رفاهی برخوردارند. بررسیها نشان میدهد که 45 میلیون نفر از مردم دنیا نابینا هستند که 90 درصد از این تعداد در کشورهای توسعهنیافته زندگی میکنند. آنها دارای مشکلات متعددی همچون مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی، اشتغال، ازدواج، کمبودهای آموزشی، مشکلات فرهنگی و اجتماعی، رفت و آمد در سطح شهرها و غیره هستند. آمار سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که حداقل حدود 120 هزار نفر نابینای مطلق در ایران وجود دارد و 450 تا 500 هزار نفر کمبینا نیز در کشورمان زندگی میکنند؛ جمعیتی که برای خودکفایی و استقلال نیاز به خدمات حمایتی، اشتغال و آموزش دارند، اما تا به حال نتوانستهاند به حقوق خود دست یابند. علیاکبر جمالی، مدیر عامل انجمن نابینایان ایران در این باره میگوید: «مشکلات نابینایان در کشور ما زیاد است. نابینایان در سنی که باید آموزش ببینند، با کمبود تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی مواجهاند. منابع مطالعاتی آنها محدود است، چون هزینههای انتشار کتب به خط بریل و یا کتابهای صوتی بالا است. نابینایان همچنین در زمینهی دسترسی به تجهیزات رایانهای هم به دلیل گران بودن تجهیزات یا محدود بودن فعالیت متولیان، در مضیقه قرار دارند. بنابراین، با مشکل حرفهآموزی رو به رو میشوند و نمیتوانند استعدادهایشان را در مهارتهای گوناگون شکوفا کنند. همین مسأله زمینهساز بیکاری آنان میشود و در زمان اشتغال، از بازار کار جا میمانند… در دنیای امروز نابینایان در اغلب کشورها توانستهاند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند، در حالی که در کشور ما هنوز حقوق آنها به رسمیت شناخته نمیشود. نابینایان زیادی بیکار هستند، چون مهارتی ندارند، اما عدهای از آنان که از تواناییهایی برخوردارند، در محیطهای کاری انتخاب نمیشوند و کارفرمایان از استخدام آنها سر باز میزنند» (جمالی، 7/1/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران).
اساساً مسائل معلولان، از جمله نابینایان، چنانکه باید در رسانهها منعکس نمیشود، قانون جامع حمایت از حقوق افراد معلول اجرا نمیشود و مشکلات عاطفی و معیشتی با زندگی بسیاری از آنان عجین شده است. اما موضوع مهم این است که جامعهی علمی کشور ما تاکنون توجه چندانی به موضوع نابینایی و کمبینایی نداشته است و اساساً برای حل مشکلات نابینایان، تحقیقات کاربردی قابل قبولی صورت نگرفته است. بررسی منابع علمی موجود در مؤسسات و مراکز آموزش عالی، نشان دهندهی این واقعیت است که موضوع نابینایی و کمبینایی، کمترین منابع علمی را به خود اختصاص داده است؛ چنان که در حال حاضر مجموعه کتابهای منتشر شده در این رابطه، کمتر از 30 عنوان کتاب است، که برخی از آنها نیز از لحاظ قواعد ترجمه و تالیف، دارای کیفیت مطلوبی نیستند. دامنهی پژوهشهای انجام شده در حوزههای روانشناختی، اجتماعی و جامعهشناختی معلولیتهای بینایی هم بسیار محدود است. اسناد پژوهشی موجود حاکی از آن است که تحقیق در اینباره، چندان مورد توجه اساتید و دانشجویان قرار نگرفته است. البته ضعف ارتباطهای بینبخشی میان سازمانهای متولی امور معلولان و مراکز آموزش عالی یکی از اصلیترین دلایل این بیتوجهی است. ضعف موضوعات مرتبط با افراد معلول بینایی، نهتنها در منابع علمی مکتوب بلکه در محیطهای مجازی و رسانههای سمعی و بصری نیز کاملا مشهود است. همه ساله تعداد معدودی از پایاننامهها در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری با محوریت مسائل نابینایان تهیه میشود، در حالی که هیچ نشانی از این تحقیقات در پایگاههای اطلاعاتی پژوهشکدهها و دانشگاهها یافت نمیشود. نبود سایتهای تخصصی که اطلاعات آموزشی و پژوهشی مورد نیاز محققان و کارشناسان را بهصورت متمرکز ارائه کنند، کار علمی در این عرصه را دشوار میکند.
در حوزهی رسانهها، هرچند دستاندرکاران مطبوعات در مقایسه با صدا و سیما، فضای مساعدتری را برای طرح مشکلات افراد نابینا و کمبینا فراهم آورده و حتی در برخی موارد، متخصصان را نیز به این بحث وارد ساختهاند، اما نگاه رسانهای آنان موجب شده تا طرح چنین موضوعاتی، تنها به مناسبتهای خاص محدود شود یا تحتالشعاع مسائل سازمانی و دیدگاههای خاص مدیران اجرایی قرار گیرد. ترغیب محققان به پژوهش در زمینهی انواع معلولیتهای بینایی و مسائل مبتلایان، در وهلهی نخست مستلزم تقویت ارتباطهای بینبخشی میان مراکز آموزش عالی و سازمانهای متولی امور معلولان است. تنها در پرتو چنین روابطی است که فرصت هماندیشی و طرح انتظارات متقابل، بهویژه ترغیب جامعهی دانشگاهی به فراهمسازی منابع آموزشی و پژوهشی مرتبط با افراد معلول بینایی مهیا میشود. آشنایی هرچه بیشتر دانشجویان با مراکز آموزشی و توانبخشی نابینایان در دورههای کارورزی نیز به تقویت دیدگاههای علمی دانشپژوهان و توجه آنان به رسالتی که بر عهده دارند، کمک مؤثری خواهد کرد. بدیهی است که عوامل مشوق، مانند اعطای امتیازات علمی به محققان حوزهی معلولان، پرداخت کمکهای مادی و حمایت از چاپ و نشر آثار مربوطه، دارای تأثیرات مهمی در ارتقای انگیزهی محققان خواهد بود (حسن زاده، 10/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران).
یک مقام مسئول در یک مدرسهی ویژهی نابینایان، که خود نیز یک نابینا است، در مورد مسائل و مشکلات نابینایان در کشور میگوید: باید نابینایان را جزئی از جامعه دانست و برای آنها برنامهریزی کرد. در سالهای گذشته برخی روزنامهها ستونی را مخصوص نابینایان در نظر گرفتند، اما کاری مشابه انجام نشد. در حالی که نابینایان نیز نیازمند به خواندن اخبار و گرفتن اطلاعات هستند. اساساً نهادها و ارگانهای دولتی توجه چندانی به مسائل و مشکلات نابینایان ندارند. کاستیهای جامعه، همچون علم محدود پزشکی، عدم دسترسی به پزشک در زمان مناسب، نبود مشاور ژنتیک، عدم اشاعهی فرهنگ رویارویی با پدیدهی نابینایی و نابینایان، دلایلی برای بروز نابینایی و گسترش آن هستند. اگر جامعه به درستی نقش خود را ایفا کند، چنین مشکلاتی به وجود نمیآیند. وی میگوید: جامعه نسبت به معلولین متعهد است و باید به گونهای در طول عمر فرد نابینا به او کمک کند. برای مثال، در آلمان حق نابینایی برای نابینایان پرداخت میشود؛ در سوئد، نابینایان حقوق بیشتری دریافت میکنند. اینها به دلیل جبران مشکلی است که نابینا در جامعه دارد. از سوی دیگر، باید در نظر گرفت که هزینهی زندگی نابینایان از مردم عادی بیشتر است. نباید حقوق بین کارمند نابینا و بینا یکسان باشد. وی با تأکید بر به رسمیت شناختن کارشناس معلولین در دستگاههای اجرایی میگوید: حدود دوازده سال است که سازمان سنجش برای نابینایان سؤالات بریل طرح میکند. با این حال، این کار محدود بوده و تنها در سطح مقطع کارشناسی انجام میشود (حسن زاده، 10/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران). اساساً وجود هزاران نفر از نابینایان و کمبینایان تحصیل کرده و دارای مدارج عالی علمی نشان میدهد بیش از هر گروه دیگر افراد دارای معلولیت، نابینایان در بالاترین سطح فعالیت اجتماعی حاضرند و از توانایی خدمت در پستهای متعدد کارشناسی، اجرایی، آموزشی و مدیریتی برخوردارند. به همین دلیل توجه خاص مسئولان و پیگیری وزارتخانهها و دستگاههای مرتبط برای تحقق وعدهها و بهبود شرایط زندگی این اقشار بیش از گذشته ضروری است (سایت نیویدار، 24/7/1393).
از این رو، ضرورت دارد که مسائل و مشکلات شغلی نابینایان از نظر علمی مورد بررسی قرار گیرد تا از این طریق کاستیها و چالشهای موجود شناسایی شده و در راه برطرف کردن آنها اقدامات لازم از سوی کارگزاران رسمی و غیررسمی انجام شود. اصولاً در جامعهی ما اشتغال یک مسألهی اجتماعی مهم برای بخش چشمگیری از افراد واقع در سن فعالیت است و مختص قشر خاصی، همچون نابینایان، نیست، اما از آن جا که نابینایی و کمبینایی، خود از عوامل مهم مؤثر بر وضعیت اشتغال است، و به ویژه، در کشور ما مکانیسمهای اجرایی و عملیاتی قوی برای حمایت از اشتغال افراد نابینا وجود ندارد، مسائل و مشکلات شغلی آنها نسبت به اقشار دیگر جامعه مضاعف است. به بیان دیگر، هرچند در کشور ما در حال حاضر بخش چشمگیری از افراد واقع در سن فعالیت بیکار هستند، یا دارای شغل مناسبی برای کسب درآمد و تأمین زندگی خود نیستند، افراد نابینا به علت وضعیت خاص بیناییشان از نظر اشتغال دارای مشکلات حادتری هستند. حتی با وجود آنکه در کشور ما قوانین و مصوبات قانونی مترقی زیادی در زمینهی اشتغال نابینایان وجود دارد، اما این قوانین و مصوبات قانونی چندان اجرایی و عملیاتی نشدهاند. بنا به چنین دلایلی ضرورت دارد که مسائل و مشکلات اشتغال نابینایان به طور دقیق و با استفاده از ابزارهای علمی مورد بررسی قرار گیرند، تا از این طریق چالشها و فرصتهای موجود مورد شناسایی قرار گرفته و زمینههای لازم برای اشتغال نابینایان و تأمین زندگی آنها فراهم شود.
- قوانین حامی اشتغال و زندگی افراد نابینا
شاید بتوان گفت در بخش مهمی از تاریخ، انسانها چندان نگاه همدلانهای به افراد نابینا نداشتهاند. در بخشی از تاریخ چنین تصور میشد که معلولیت انسانها، به طور اعم، و نابینایی آنها، به طور اخص، ناشی از عملکرد نادرست فرد معلول یا یکی از بستگان او در زندگی است. گاه نیز پدیدهها و آسیبهایی همچون معلولیت را با اِسناد به عوامل موهوم و خرافی، همچون نقش نیروها و عوامل ماوراءالطبیعی، تبیین میکردند و توجهی به زمینههای ژنتیک، پزشکی، روانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ معلولیتها نداشتند. با توجه به چنین ذهنیتی، حتی در برهههایی از تاریخ بشر توسط برخی افراد یا گروهها برخوردی نادرست، خشن و غیرانسانی با افراد معلول صورت میگرفت. نمونهی بارز چنین مسألهای برخورد هیتلر و همفکران و کارگزاران وی با افراد معلول کشورش بود. مبنای فکری چنین افراد و گروههایی تصفیهی نژادی بود، که بعداً، هم دانش پزشکی مفروضات آنها را در زمینهی انتقال ویژگیهای ژنتیک به نسلهای بعدیِ افراد معلول باطل اعلام کرد، و هم این که نهادهای حقوقی، چه در سطوح ملی و محلی و چه در سطوح جهانی، اقدامات تبعیضآمیز و نژادپرستانهی چنین افراد و گروههایی را مغایر با حقوق بشر دانسته و آن را محکوم کردند. از این رو، در عصر جدید قوانین متعددی در بخشهای مختلف جهان جهت حمایت از حقوق انسانی افراد معلول، به طور اعم، و نابینایان، به طور اخص – به ویژه حق اشتغال و فعالیت اقتصادی آنها – تدوین شدند. یکی از این قوانین قانون عصای سفید است.
عصای سفید قدمتی کمتر از یک قرن دارد. نابینایان دنیا از صدها سال قبل به عصاهای چوبی و فلزیشان تکیه میکردند، اما بعد از جنگ جهانی اول که آمار نابینایان همپای معضلات اجتماعی و ویرانی و آشوبها به طور تصاعدی بالا رفت، کمکم عصای سفید جای خود را در میان مردم نابینا باز کرد. مجروحان جنگی با ایده گرفتن از جیمز بیگز، عصای سفید را به عنوان پرچم آزادیشان دست گرفتند تا در شهر دیده شوند و از امنیتی که حداقل حق شهروندان است، بهرهمند باشند. عصای سفید از ابداعات جیمز بیگز است. او عکاس اهل شهر بریستول انگلستان بود که در سال 1921 میلادی بر اثر یک سانحه بینایی خود را از دست داد و از آن به بعد تصمیم گرفت برای در امان ماندن از خطر وسایل نقلیه عصایی به رنگ سفید در دست بگیرد تا از فاصلههای دور هم قابل دیدن باشد. شانزده سال بعد از فراگیر شدن این ایدهی بیگز، دو نفر از برجستهترین محققان آمریکایی به نامهای دکتر ناول پری، ریاضیدان، و دکتر جاکوپس تن بروک، حقوقدان، خواستار تصویب قانونی به نام عصای سفید شدند که بر اساس آن، باید حقوق نابینایان دنیا به رسمیت شناخته شده و فرصتهای برابری برای آنها در نظر گرفته میشد. اما این بحث و گفت وگوها با شـــروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و قانون یاد شده سرانجام در پانزدهمین روز از ماه اکتبر سال 1950 میلادی به تصویب رسید و به قانون عصای سفید شهرت پیدا کرد تا این روز در دنیا، به نام نابینایان رقم زده شود. در این قانون تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از یک جامعهی متمدن عنوان شده و جوامع ملزم به رعایت آنها شدهاند. از جمله این که نابینایان حق استفاده از همهی امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارند. آنان حق دارند از پیادهروها، خیابانها، بزرگراهها و وسایل حمل و نقل همگانی، مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، اتومبیل، کشتی، هتل، اماکن عمومی، مراکز تفریحی و مذهبی، استفاده کنند و اگر در بعضی اوقات محدودیتی هم برای استفاده از این تسهیلات و اماکن وجود داشته باشد، باید فراگیر و شامل همهی افراد جامعه باشد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود. بند دیگری از این قانون به رانندگان وسایل نقلیه مربوط میشود و آنان را موظف میکند تا مراعات کامل نابینایانی را که هنگام عبور و مرور از عصای سفید استفاده میکند، در نظر داشته باشند. از سوی دیگر، بر اساس این قانون دولتها موظف هستند که نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کنند و آنان را به خدمت گیرند. در کنار این فعالیتها مسئولان دولتی طبق قانون موظف شدند پانزدهم اکتبر (مطابق با 23 مهرماه) هر سال را به عنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید ارج نهند و از مردم بخواهند که رفتار معقولانهای با نابینایان داشته باشند (سایت علمی دانشجویان ایران؛ 7/1/1392).
- زمینههای اجتماعی و فرهنگی مشکلات اشتغال نابینایان
بخش مهمی از مسائل و مشکلات نابینایان مسائل و مشکلات فرهنگی است. اساساً نابینایان و کمبینایان در سطح جامعه و در بیشتر ابعاد فرهنگی و اقتصادی و علمی مورد بیمهری قرار گرفتهاند. مثلاً، با وجود تلاشهایی که در زمینهی اشتغال این قشر از جامعه صورت گرفته است، اما هنوز شاهد اجرای کامل مهمترین بندها، مثل فراهم کردن تحصیلات دانشگاهی رایگان برای تمام نابینایان، نیستیم. مناسبسازی شهری آنچنان که باید و شاید صورت نگرفته است و از همه مهمتر این که در بُعد برخورد با معلولان، مخصوصاً نابینایان، افراد جامعه آموزش لازم را ندیدهاند. همچنین، توانمندیهای نابینایان در جامعه هنوز مورد پذیرش قرار نگرفته است. با این که دو درصد از معلولین نخبه هستند، اما شاهد بیکاری گستردهی قشر تحصیلکردهی نابینا هستیم، به گونهای که مراکز مختلف فعالیت اقتصادی بیشتر افراد کمبینا و نابینا را با وجود تحصیلات و توانمندی بالا فقط در بخشهایی مثل تلفنخانه یا تدریس استخدام میکنند.
نسرین اطیابی، صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامهی بُشری، ویژهی نابینایان و کمبینایان در زمینهی برخوردهای اجتماعی با نابینایان و جایگاه آنها در اجتماع میگوید: نابینایان نه تنها از نعمت دیدن محروم هستند، بلکه از دیده شدن توسط افراد جامعه نیز محرومند. وی با اشاره به این که برای نابینایان در سطح کشور به اندازهی انگشتان یک دست هم نشریه نداریم، میگوید: یک نابینا میتواند نویسنده یا مسئول یک نشریه باشد، اما این امکانات در جامعه برای او مهیا نیست. اطیابی با تأکید بر این که نشریات نابینایان باید مناسب حال تمامی گروههای سنی باشد، میگوید: در ایران چنین نشریاتی برای کودکان و نوجوانان وجود ندارد و این معضل از لحاظ پرورش فکری و ارتقاء دانش نوجوانان نابینا بسیار نامطلوب است. وی فضاهای فرهنگی برای نابینایان را نه تنها کافی نمیداند بلکه با نگاهی منتقدانه میگوید: در نمایشگاههای بینالمللی، مثل نمایشگاه مطبوعات یا نمایشگاه قرآن یا نمایشگاه کتاب، میزان بسیار کمی از تولیدات به کار نابینایان میآید؟ در این زمینه، چندان قرآن و ادعیه و کتاب با خط بریل چاپ نمیشود. در انتخاب محل یا مناسبسازی مکانهای نمایشگاهی به حضور نابینایان توجه چندانی نشده است. وی بهترین راه مدیریت رفتارهای اجتماعی با معلولان را آموزشهای درست به خانوادهی آنها و بعد در سطح جامعه میداند (غلامی توکلی، 26/8/1390).
اساساً افراد نابینا با مشکلات اقتصادی متعددی روبهرو هستند که بیکاری و عدم اشتغال نقش مهمی در آن دارند. در این زمینه زنان نابینا نسبت به مردان نابینا دارای مشکلات بیشتری هستند. هوتنویل در تحقیق خود مشاهده کرد که افراد نابینا در زمینهی مشکل اقتصادی و عدم اشتغال وضعیتی شبیه به سایر ناتوانیهای شدید، مثل افراد دارای فلج مغزی و عقب مانده ذهنی دارند (هوتنویل، 1997). کریچنر و اشمیدل نیز تأکید میکنند که افراد نابینا در بین سایر افراد عادی و افراد معلول بیشترین مشکلات را در زمینهی اشتغال و نگهداری شغل دارند؛ آنها بیان میکنند که در سال 1997 حدود 80-70 درصد افراد دارای مشکلات بینایی در سن اشتغال بیکار بودهاند. هرچند در سال 2001 این آمار به حدود 60 درصد کاهش پیدا کرده است (مکنیل، 2001). به طور کلی، آمار و ارقام نشان میدهند که افراد نابینا نسبت به سایر جمعیت افراد عادی و افراد معلول نرخ بیکاری بیشتری دارند.
کارشناسان معتقدند در حالی که نابینایان تحصیلکردهترین افراد در میان معلولان هستند، اما بیشترین نرخ بیکاری به آنان اختصاص دارد و این موضوع مهمترین مشکلی است که با آن مواجهند. نابینایان قادر به انجام کارهای بزرگی هستند. این افراد دارای حقوق اجتماعی و قانونی بسیار زیادی هستند که باید مسئولان برای تحقق این حقوق برنامهریزیهای لازم را انجام دهند. سازمانهای مختلف، از جمله سازمان فنی و حرفهای، باید آموزشهای لازم را در اختیار معلولان قرار دهد. در حالی که چنین آموزشهایی، از جمله آموزش مهارتهای زندگی روزانه و زندگی مستقل، به نابینایان، به ویژه زنان و دختران مناطق محروم، ارائه نمیشود، و همین امر باعث بُروز مشکلات فراوانی در زندگی آنان میشود (پایگاه خبری تحلیلی قم فردا؛ 23/7/1393).
به طور کلی، مطالعات تطبیقی نشان میدهند که اگرچه تعداد زیادی از نابینایان جهان در کشورهای آسیایی و توسعهنیافته زندگی میکنند، اما با اصلاح زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی در این کشورها، هزینهی زندگی این افراد تا حدود زیادی کنترل شده است. کشورهای شرق آسیا با ایجاد مشاغل جدید مثل ماساژدرمانی، نوازندگی و کوک کردن پیانو بخش عمدهای از نابینایان جامعهی خود را وارد بازار کار کردهاند، به گونهای که تنها در چین 40 هزار ماساژور نابینا تعلیم داده شدهاند و مشغول به کار هستند. در آیووای آمریکا هم نابینایان کافیشاپها را اداره میکنند، به عنوان بازاریاب فعالیت دارند و در رستورانها به فعالیتهای خدماتی مشغولند. علاوه بر این مشاغل، تعمیرات اتومبیل و دوچرخه، مسئولیت فروش، مشاوره و برنامهریزی، پذیرش هتل و بیمارستان، بستهبندی، ترجمه و کار در داروخانهها هم از ردههای شغلی است که در اروپا و آمریکا برای نابینایان بازار جذب خوبی دارند (صرافی؛ مترجم، 9/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران).
نابینایان به خودی خود هزینههای زیادی دارند، از آموزش گرفته تا تفریحات و رفت و آمد در شهر. این مقوله در تمامی دنیا ثابت است و سازمان جهانی بهداشت هزینههایی برای زندگی این افراد در جامعه محاسبه کرده است که نشان میدهد دولتها برای بهبود شرایط زندگی این افراد، بار اقتصادی هنگفتی را متحمل میشوند. این آمارها نشان میدهد که در مجموع نزدیک به 180 میلیون نفر کمبینا و نابینا در دنیا زندگی میکنند و از نظر اقتصادی میلیونها دلار برای اقتصاد جهانی هزینه دارند. با این حال، وضعیت نابینایان در کشور ما کمی متفاوت است. نابینایان ایرانی، اگرچه از بیمهی خدمات درمانی سازمان بهزیستی بهرهمند هستند، اما هیچ پشتوانهی حمایتی برای دوران بازنشستگی ندارند، مگر این که موفق به اشتغال شده باشند. جمالی میگوید: «حتی در کشورهای عربی منطقه هم نابینایان خدمات حمایتی زیادی از قبیل حق معلولیت، تسهیلات اشتغال و ازدواج و تسهیلات ویژهی مسکن دریافت میکنند، اما این امکانات در ایران وجود ندارد» (صرافی؛ مترجم، 9/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران). مشکلات اقتصادی نابینایان غالباً شامل مشکل اشتغال و دیگر مسائل معیشتی مورد نیاز زندگی است. در حال حاضر حدود دو و نیم میلیون نابینا در کشور ما مشکل ازدواج دارند. این مشکل به دلیل ضعف مالی و یا به دلیل نوع معلولیت آنها است که موجب مشکلات زیادی در زمینهی ازدواج آنها شده است (زارعی، 23/7/1392، خبرگزاری مهر).
واقعیتها نشان میدهند که تعداد بسیار اندکی از افراد نابینا در کشور ما مشغول به کار هستند و از این تعداد هم بسیاری از آنها، علیرغم داشتن تحصیلات بالا، در مشاغل بسیار سطح پایین یا مشاغل غیرمرتبط مشغول به کار هستند. در حالی که تمام آنهایی که نابینا میشوند لزوماَ نباید بدون شغل بمانند، حتی آنها بدون هیچ وقفهای میتوانند به کار خود باز گردند. بنابراین، بینایی تنها عامل موفقیت شغلی نیست. همان طور که نابینایی به تنهایی عامل عدم پیشرفت در شغل و کسب فرصتهای شغلی نیست (شریفی درآمدی، 1379، به نقل از: شجاعی و همتی علمدارلو، 22/1/1390). علیرغم این که در کشور ما سطح تحصیلات نابینایان نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است، اما هنوز آمار اشتغال آنان بسیار پایین است. به گونهای که نابینایان بسیاری در کشور بیکارند و برخی از شاغلان نیز کار مفید و مطلوبی ندارند. اساساً استقلال اقتصادی و احساس امنیت مالی، رابطهای تنگاتنگ با شغل دارد؛ از نظر نابینایان کار برای کسب امنیت، احساس تعلق به دیگران، احساس اعتماد به نفس، کسب احترام و احساس خودشکوفایی است و بدون تردید کسب فرصتهای شغلی توسط نابینایان، موجب میشود که آنان از زندگی یکنواخت فاصله بگیرند. در کشور ما برخی سازمانها، همچون سازمان بهزیستی، به معلولان مستمری و بیمهی درمان و کمکهای یارانهای میدهند، اما این ارقام و این کمکها هیچ تناسبی با نیاز معلولان نداشته و حتی نمیتواند حداقل استانداردهای معیشتی را برای آنها فراهم آورد (سایت نیویدار، 24/7/1393).
در قانون جامع حمایت از معلولان مصوبات مترقی در حمایت از این قشر آمده است، اما در عمل بخش مهمی از آنها اجرا نمیشوند. مهمترین مواد این قانون عبارتند از: الف. مادهی 1: دولت موظف است زمینههای لازم را برای تأمین حقوق معلولان، فراهم و حمایتهای لازم را از آنها به عمل آورد؛ ب. مادهی 2: کلیهی وزارتخانهها، سازمانها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی و انقلابی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل نمایند که امکان دسترسی و بهرهمندی از آنها برای معلولان، همچون افراد عادی، فراهم گردد؛ پ. مادهی 3: سازمان بهزیستی کشور موظف است در چارچوب اعتبارات مصوب در قوانین بودجهی سالانه اقدامات ذیل را به عمل آورد: 1. تأمین خدمات توانبخشی، حمایتی، آموزشی و حرفهآموزی مورد نیاز معلولان با مشارکت خانوادههای معلولان و همکاری بخش غیردولتی (خصوصی، تعاونی، خیریه) و پرداخت یارانه (کمک هزینه) به مراکز غیردولتی و خانوادهها؛ 2. گسترش مراکز خاص نگهداری، آموزشی و توانبخشی معلولان واجد شرایط (معلولان نیازمند، معلولان بیسرپرست، معلولان مجهولالهویه، معلولان با ناهنجاریهای رفتاری) با همکاری بخش غیردولتی و پرداخت تسهیلات اعتباری و یارانه (کمک هزینه) به آنها؛ 3. تأمین و تحویل وسایل کمکی توانبخشی مورد نیاز افراد معلول؛ 4. گسترش کارگاههای آموزشی، حمایتی و تولیدی معلولان و ارائهی خدمات توانبخشی حرفهای به معلولان جهت توانمندسازی آنان؛ ت. مادهی 4: معلولان میتوانند در استفاده از امکانات ورزشی، تفریحی، فرهنگی و وسایل حمل و نقل دولتی (مترو، هواپیما، قطار) از تسهیلات نیمهبها بهرهمند گردند؛ ث. مادهی 5: افراد تحت سرپرستی معلولان با معرفی سازمان بهزیستی کشور تحت پوشش بیمهی خدمات درمانی و معلولان تحت پوشش بیمهی خدمات درمانی و بیمهی مکمل درمانی قرار میگیرند؛ ج. مادهی 6: یکی از فرزندان اولیایی که خود ناتوان و معلول بوده (هر دو یا یکی از آنها معلول باشد) و یا حداقل دو نفر از فرزندان آنها ناتوان و معلول باشد از انجام خدمت وظیفهی عمومی معاف میگردد؛ چ. مادهی 7: دولت موظف است جهت ایجاد فرصتهای شغلی برای افراد معلول تسهیلات ذیل را فراهم نماید: 1. اختصاص حداقل سه درصد از مجوزهای استخدامی (رسمی، پیمانی، کارگری) دستگاههای دولتی و عمومی، اعم از وزارتخانهها، شرکتها و مؤسسات، ، نهادهای عمومی و انقلابی و دیگر دستگاه هایی که از بودجهی عمومی کشور استفاده مینمایند به افراد معلول واجد شرایط؛ 2. تأمین حق بیمهی سهم کارفرما توسط سازمان بهزیستی کشور و پرداخت آن به کارفرمایانی که افراد معلول را به کار میگیرند؛ 3. پرداخت تسهیلات اعتباری به واحدهای تولیدی، خدماتی، عمرانی و صنفی و کارگاههای تولیدی حمایتی در مقابل اشتغال افراد معلول به میزانی که در قوانین بودجهی سالانه مشخص میگردد؛ 4. پرداخت تسهیلات اعتباری خوداشتغالی (وجوه اداره شده) به افراد معلول به میزانی که در قوانین بودجهی سالانه مشخص میگردد؛ 5. پرداخت تسهیلات اعتباری (وجوه اداره شده) جهت احداث واحدهای تولیدی و خدماتی اشتغالزا به شرکتها و مؤسساتی که بیش از شصت درصد سهام و سرمایهی آنها متعلق به افراد معلول است؛ 6. اختصاص حداقل شصت درصد از پستهای سازمانی تلفنچی (اپراتور تلفن) دستگاهها، شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی به افراد نابینا و کمبینا و معلولان جسمی، حرکتی؛ 7. اختصاص حداقل شصت درصد از پستهای سازمانی متصدی دفتری و ماشیننویسی دستگاهها، شرکتها و نهادهای عمومی به معلولین جسمی- حرکتی (ابراهیمی، 17/2/1391، پایگاه گفتمانی تحلیلی امید).
اساساً وضعیت زندگی، به ویژه وضعیت اشتغال افراد نابینا، در کشور ما به حدی نامطلوب است که برخی از مسئولان خود اقرار دارند که در مورد این قشر آنچنان که شایسته است اقدامات لازم از سوی نهادهای رسمی انجام نشده است. مثلاً، در این زمینه، حسین طلا، نایبرئیس اول کمیسیون اجتماعی مجلس با تأکید بر مشکلات متعدد نابینایان در جامعه میگوید: «مسائل معیشتی، استخدامی و استاندارد نبودن فضای شهری برای تردد آسان، از مهمترین مشکلات نابینایان است… میتوان گفت دستگاههای اجرایی به میزان کمی به وظایف خود در قبال نابینایان عمل کردهاند و بخشی از حقوق قانونی این قشر نیز مغفول مانده است ،اقدامات انجام شده در خور و شأن این جمعیت عظیم نیست… نابینایان با مشکلات متعددی برای استخدام و معیشت خود مواجه هستند و متأسفانه بسیاری از سازمانهای دولتی و خصوصی از جذب این افراد به عنوان نیروی کار خودداری میکنند» (طلا، 8/5/1394، در سایت ممتازنیوز). آمارهای جهانی نرخ بیکاری افراد نابینا را 50 درصد گزارش میکنند؛ در حالی که این آمار در ایران بیش از این است. در ایران سازمان بهزیستی به معلولان مستمری و بیمهی درمان و کمکهای یارانهای میدهد، اما این ارقام و این کمکها هیچ تناسبی با نیاز معلولان نداشته و حتی نمیتواند حداقل استانداردهای معیشتی را برای آنها فراهم کند. دولت پیشین در مراسم روز جهانی نابینایان قول داد که دو هزار نفر از نابینایان در دستگاههای دولتی استخدام شوند، اما این موضوع فقط در حد وعده باقی ماند و با گذشت چند سال عملی نشد (سایت برترینها؛ 24/7/1392؛ سایت کُردتودی؛ 18/5/1394). حسن موسوی چلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، بر عملی نشدن قانون سه درصد استخدام معلولان از سوی دستگاههای دولتی تأکید کرده و میگوید: در زمینهی اشتغال نابینایان بیش از دیگران مورد ظلم واقع میشوند. به عنوان مثال، سازمان فنی و حرفهای هیچ برنامهای برای آموزش مهارت نابینایان ندارد. همچنین، امکان اشتغال، استفاده از تکنولوژیهای جدید، استفاده از رسانهها، امکان حضور در جامعه به صورت مستقل و امکان تشکیل زندگی برای بسیاری از نابینایان وجود ندارد و باید اذعان داشت که علیرغم تمام تلاشها در بخش دولتی و غیردولتی نابینایان دیده نشدهاند.
در فعالیتهای سازمان بهزیستی دو برنامهی اصلی مرتبط با اشتغال معلولان وجود دارد. یکی از این برنامهها به تبصرهی 11 یا همان اعطای وام خوداشتغالی به معلولان مربوط میشود که بر اساس آن، وامهای قرضالحسنه در اختیار معلولان قرار میگیرد تا با راهاندازی مشاغل مبتنی بر حرفهی خود، به خودکفایی برسند. برنامهی دیگر این سازمان، پرداخت حق بیمهی سهم کارفرماست که تشویق کارفرمایان در نگهداری و یا استخدام نیروهای کار معلول در مراکز تولیدی، میتواند منجر به اشتغالزایی برای معلولان شود. اما شاید مهمتر از همه، قوانین مرتبط با استخدام معلولان در ادارات و سازمانهای دولتی است که بر اساس آن 3 درصد از نیروی کار استخدامی در هر سازمان باید از میان معلولان انتخاب و به کار گرفته شوند. علیاکبر جمالی، مدیر عامل انجمن نابینایان ایران در این باره میگوید: «قانون 3 درصد استخدامی در حال حاضر در کشور ما اجرا نمیشود. نزدیکترین نمونهی آن آموزش و پرورش است که به تازگی 40 هزار نفر را استخدام کرده، اما در میان آنان کسی از نابینایان وجود نداشت. ما پیگیریهای زیادی را از طریق مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و حتی وزارتخانه انجام دادیم، اما باز هم به نتیجهای نرسیدیم». آمارهای تایید نشدهای وجود دارد که نشان میدهد در جوامع بینالمللی 105شغل برای نابینایان تعریف شده است، اما از میان آنها تنها دو شغل در ایران برای نابینایان مهیا است: اپراتوری و معلمی. در مراحل بعدی جایگاه یک نابینا کارگاههای تولیدی، مثل بافندگی، است و اگر قرار باشد یک نابینا با فراگیری مهارتی وارد عرصههای شغلی تولیدی شود، معمولاً با درهای بسته رو به رو خواهد شد. جمالی در این باره معتقد است: «با واگذاری واحدهای تولیدی و صنعتی به بخش خصوصی، وضعیت از این هم بدتر شده است، چون کارفرمایان بخش خصوصی ترجیح میدهند نیروهای سالم را به خدمت بگیرند تا از تواناییهای آنان، استفادههای بیشتری ببرند. در واقع، اگر در گذشته یک نابینا منشی و تلفنچی بود، امروز با پیشرفته شدن تجهیزات و تخصصیتر شدن امکانات، یک نابینا که دسترسی محدودی به کامپیوتر دارد، عملاً از نیروهای آموزش دیدهی دیگر جا میماند… اشتغال، بزرگترین مشکل نابینایان کشور است. اما دلیل اصلی این مشکل، آموزشهای ناکافی و نامناسب برای نابینایان است. فرد نابینا نیازمند مهارتهای بیشتری نسبت به یک فرد عادی است تا بتواند شغلی را به دست بیاورد. اما سازمان فنی حرفهای در این زمینه کوتاهی میکند و نابینایان را به حال خود رها کرده است. در حالی که بر اساس مادهی 7 قانون عام حمایت از معلولین، باید امکانات آموزشی را برای معلولان به طور رایگان فراهم کند. از سوی دیگر، در اساسنامهی سازمان فنی و حرفهای آمده است که این سازمان موظف است امکانات آموزشی را برای آحاد جامعه آماده کند، یعنی استثنایی برای افراد معلول وجود ندارد. اما عملاً میبینیم که این اتفاق نمیافتد» (جمالی، 7/1/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران).
وجود نگرشهای اجتماعی و فرهنگی منفی در جامعه از جمله مهمترین موانع اشتغال نابینایان است. در این زمینه نگرش کارفرمایان به عنوان یک عامل مهم سد راه اشتغال افراد نابینا است. پژوهشهای تجربی نیز نشان میدهند که از میان افراد دارای آسیب بینایی شاغل، افراد بیکار علاقهمند به اشتغال و افراد بیکار فاقد علاقه به اشتغال، هر سه گروه، یکی از عوامل اصلی سد راه اشتغال را نگرش منفی کارفرمایان بیان کردهاند. عامل مهم دیگر در این زمینه مشکل دسترسی به مطالب نوشتاری و چاپ شده است. از جمله، کرودن در سال 1998 در تحقیق خود بر روی افراد نابینای جویای شغل، علاوه بر نگرش مردم و کارفرمایان و نبود تواناییهای شغلی، مشکل در دسترسی به نوشتهها و مسائل مربوط به دسترسی به کامپیوترها را به عنوان موانع مهم در اشتغال از نظر این افراد ذکر کرده است. این یافتهها را تحقیقات مک بروم ( 1999)، رومیل و همکاران (1997) و رومیل و همکاران (1998) نیز تأیید میکنند. یکی دیگر از عوامل مؤثر در عدم اشتغال افراد نابینا نقص در ارائهی برنامههای عمومی مورد نیاز برای افراد نابینا است. در پژوهشی که توسط کرچنر و اودی، کاواناف و استین من و بروم و همکارانش (1999) در مورد یک گروه 45 نفره از متخصصان و کارمندان توانبخشی صورت گرفته است، یکی از موانع اشتغال چنین افرادی موانع اداری و اجرایی ذکر شده است. در این پژوهش، همچنین، گفته شده است که تغییر دائمی در ابزارها و کمبود بازآموزی برای این ابزارها، ارائهی خدمات ناکافی و زمان کم، همگی اشتغال افراد نابینا یا دارای آسیب بینایی را به تعویق میاندازد. اودی (1999 ) نیز در مصاحبه با بیست نفر فرد نابینای بیکار علاقهمند به اشتغال نتایج زیر را به دست آورد: این افراد ذکر کردهاند که مانع آنها برای اشتغال ناشی از هر دو عامل برنامههای اجتماعی و عمومی است. برنامهی اجتماعی شامل انتظارات پایین، نگرشهای قالبی و نگرشهای عمومی منفی دربارهی افراد نابینا است. از طرف دیگر، آنها اعتقاد دارند خود مؤسسات توانبخشی مانعی در راه اشتغال هستند، زیرا این مؤسسات باعث وابستگی این افراد به دریافت حمایت از چنین مؤسساتی میشوند. چنین چیزی باعث میشود که آنها اطلاعات و دانش کافی در مورد ترغیب به کار کردن، شیوههای نگهداری شغلی و چگونگی حمایت از خود را به دست نیاورند. کمبود دانش و آگاهی کافی نسبت به خدماتی که مؤسسات توانبخشی ارائه میدهند، کمبود بودجه و زمان کافی برای ارائهی خدمات و عدم برنامهریزی زمانی مناسب برای ارائهی این خدمات، ویژگیهای شخصیتی افراد نابینا از دیگر موانع اشتغال در پژوهشهای مذکور بوده است. کروودن و مک بروم (1999) از طریق مصاحبهی شفاهی با 179 فرد شاغل نابینا یا دارای آسیب بینایی، علاوه بر ذکر همهی مواردی که در بالا به آنها اشاره شد، ویژگیهای مربوط به خودناتوانی را نیز عامل دیگری عنوان کردند. به بیان دیگر، افراد نابینا به علت شرایط خاص، همچون ناتوانی در ورود به برخی مشاغل، نمیتوانند استخدام شوند (شجاعی و همتی علمدارلو، 22/1/1390).
اساساً از طریق اشتغال هم نیازهای اولیهی انسان برآورده میشود و هم نیازهای ثانویهی او، همچون خودشکوفایی، احساس استقلال، عزت نفس و غیره. از طریق مولد بودن و مؤثر بودن و برقراری ارتباط با همسالان و همکاران، افراد رضایت شغلی پیدا کرده و نیازهای گوناگون خود را برآورده میکنند. به طور کلی، کار علاوه بر مزایای مادی، به انسان احساس هویت، کمال و استقلال میبخشد. همچنین، حضور فرد در محیط کار زمینه را برای برقراری روابط اجتماعی خارج از منزل برای او فراهم میکند. برخی مطالعات نشان میدهند که افراد شاغل بعد از اشتغال عزت نفسشان افزایش یافته و سطح خودکارآمدیشان نیز بالاتر میرود؛ و برعکس، در صورت بیکاری، میزان افسردگی در افراد غیرشاغل افزایش یافته و عزت نفسشان نیز کاهش مییابد. علاوه بر این، مطالعات نشان میدهند که بیکاری تأثیر منفی بر زندگی و روابط خانوادگی و بین فردی افراد بیکار میگذارد (لئونارد، 2002: 73-63). از این رو، ضرورت دارد که نهادهای رسمی و غیررسمی، زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لازم را برای اشتغال نابینایان و کمبینایان در جامعه فراهم آورند.
-
پیشنهادهای پژوهش
- تغییر نگرش مسئولین و مردم نسبت به نابینایان: مسألهی مهمی که مسئولیت آن به عهدهی نابینایان، والدین و دیگران است، تغییر نگرش در نسبت به نابینایان و کمبینایان و توانمندیهای آنها و ایجاد نگرش مثبت نسبت به نابینایی و کمبینایی است. اگر تصورات درست و نادرست جامعه در گروههای مختلف شغلی و اجتماعی نسبت به نابینایی و کم بینایی بیان شود، متوجه میشویم که تأثیر تغییر نگرش نسبت به نابینایی و کم بینایی تا چه حد میتواند پایهای مهم برای بسیاری از فعالیتهای نابینایان و کمبینایان باشد. بنابراین، باید طراحی و انجام فعالیتهای آموزشی و توانبخشی برای نابینایان و کمبینایان، متناسب با ناتوانیها و کمتوانیهای آنها، صورت گیرد تا این افراد بتوانند پس از گذراندن آموزشها و سپری کردن دورههای ویژه، موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسب خود را به دست آورند (حسن زاده، 10/6/1392، در سایت علمی دانشجویان ایران). یک نابینا در مورد تصور نادرست کارفرمایان در استخدام افراد نابینا و نادیده گرفتن قابلیتهای آنها میگوید: «اغلب کارفرمایان فکر میکنند که افراد نابینا فقط میتوانند منشی یا تلفنچی شوند، در حالی که ما هم در دوران آموزشی خود کار با کامپیوتر، قالیبافی، هنرهای دستی، خیاطی و حتی تصحیح کتب بریل، که یک کار تخصصی است، را میآموزیم، اما به دلیل عدم اعتماد کارفرمایان نسبت به ما، که از دید منفی آنها در مورد ناتوانی و محدودیت ما ناشی میشود، کمتر میتوانیم استعداد و توانایی واقعی خودمان را نشان دهیم» علیاکبری، 18/4/1394، در سایت اکبربیاد.بلاگفا). مادامی که چنین برداشتهای نادرستی در مورد نابینایان و کمبینایان و قابلیتهای آنها در جامعه وجود داشته باشد، امکان اشتغال و بهرهگیری از توانمندیهایشان در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نخواهد بود و بدتر از آن یک قشر مهم از جامعه از حقوق انسانیشان محروم خواهند شد.
- آموزش مهارتهای حرفهای و ایجاد اشتغال برای افراد نابینا: اشتغال مقدمه ساخت زندگی مطلوب است، اما نابینایان علیرغم کسب مهارتها و طی کردن مدارج دانشگاهی همواره در استخدامها از سوی بخش دولتی و خصوصی نادیده گرفته میشوند. اساساً مهمترین مشکل نابینایان اشتغال است، زیرا سازمانهای دولتی برای آموزش مهارتهای لازم به نابینایان اقدامی انجام نمیدهند. حتی نابینایان دارای تحصیلات دانشگاهی و مهارتهای حرفهای با کمتوجهی ارگانهای دولتی در استخدامها مواجه میشوند و علیرغم این که توانمند هستند، بیکار باقی میمانند. وقتی فرد شغل نداشته باشد، تأمین اجتماعی امکانپذیر نیست و وقتی تأمین اجتماعی وجود نداشته نباشد امکان ازدواج، تهیهی مسکن و تأمین زندگی نیز وجود نخواهد داشت. اساساً سازمانهای دولتی برای آموزش افراد نابینا و اشتغال آنها برنامهریزی زیربنایی و اصولی نداشتهاند. ایجاد فرصتهای برابر میان نابینایان و و دیگر افراد جامعه، احیای حقوق نابینایان و احیای برنامههایی در خصوص آگاهسازی افراد جامعه نسبت به توانمندی نابینایان یک ضرورت است (جمالی، 19/8/1391، در سایت مددکار. بلاگفا).
- فراهم کردن زمینههای اجتماعی و فرهنگی برای اشتغال نابینایان و کمبینایان: اولین قدم عملی در اشتغال نابینایان، مصوبهی شورای انقلاب اسلامی در بهمنماه 1358 است که در آن استخدام نابینایان برای شانزده رشتهی شغلی مجاز شده و در الویت قرار گرفته است. این مشاغل عبارتند از: 1. کارگر سادهی بسته بند؛ 2. کارگر فنی؛ 3. تلفنچی و مأمور آسانسور؛ 4. مونتاژکار؛ 5. ماساژور و فیزیوتراپ؛ 6. مسئول امور پانچ؛ 7. کار در تاریکخانه؛ 8. گویندگی و پیج کردن؛ 9. آموزگار؛ 10. دبیر؛ 11. مترجم؛ 12. روزنامه نگار روابط عمومی و تحقیقات؛ 13. مشاور حقوقی؛ 14. کارشناس راهنمایی تحصیلی؛ 15. مشاور امور تربیتی و تحقیقات روانشناسی و جامعهشناسی؛ 16. مشاور امور دانشجویان و مدیریت. امروزه مدیریت نیروی انسانی در صنعت و اقتصاد یک جامعه و کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است و نقش مهمی در پیشرفت و تعالی اقتصاد و فرهنگ یک جامعه دارد. در این راستا مدیریت نیروی انسانی آسیبدیده و معلول در اقتصاد و صنعت به تدریج جای خود را باز کرده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده میشود. نابینایان و کمبینایان نیز جزئی از نیروی انسانی معلول به شمار میآیند که درصد قابل توجهی از معلولان را شامل میشوند. این افراد یا به هنگام کار در کارخانجات و محیط کار نابینا شدهاند و یا در اثر عوامل ژنتیکی و حوادث. مدیریت نیروی انسانی وظیفه دارد که با برنامهریزی صحیح و آموزش مهارتهای لازم و فراهم نمودن امکانات و شرایط مساعد و برابر برای این قشر بتواند از امکانات و پتانسیلهای نیروی انسانی آسیبدیده و معلول به نحو مطلوب استفاده کند. به طور کلی، زمینههای ایجاد بسترهای مناسب برای اشتغال نابینایان عبارتند از: 1. رسانههای ملی، مانند صدا و سیما و نشریات از طریق اطلاعرسانی و آشناسازی مردم با معلولین، به ویژه نابینایان و کمبینایان، و تغییر دیدگاه جامعه نسبت به تواناییهای آنان، میتوانند مهمترین نقش را در راستای فرهنگسازی جهت اشتغال نابینایان و کمبینایان ایفا کنند؛ 2. اگرچه در ایران قوانینی در رابطه با اشتغال معلولان تصویب شده است (قانون 3 درصد استخدام معلولان یا مادهی ۷ قانون جامع حمایت از معلولان)، اما همچنان بخش مهمی از نابینایان و کمبینایان بیکار و جویای شغل هستند. یکی از عوامل محدودکنندهی اشتغال نابینایان در مادهی ۷ قانون جامع حمایت از معلولان ایران، پیشبینی یک شغل، آن هم اپراتوری تلفن، برای این قشر است. با از بین بردن محدودیت شغلی پیشبینی شده در این قانون و با توانمندسازی حرفهای معلولین، میتوان این امکان را به سازمانها و مؤسسات داد که آنها مناسب با شرایط سازمانی خود و همچنین تحصیلات و تواناییهای فنی نابینایان، اقدام به تعریف و طراحی شغل مناسب برای نابینایان و کمبینایان کنند؛ 3. یکی از روشهای مفید برای اشتغال نابینایان و کمبینایان تشکیل شرکتهای تعاونی توسط خود نابینایان و کمبینایان است تا از این طریق آنان وارد عرصهی تولید و اشتغال کشور شده و فعالیت اقتصادی انجام دهند. بنابراین، پیشنهاد میشود ارگانهایی همچون وزارت تعاون، تسهیلات و امتیازات ویژهای برای حمایت از تشکیل تعاونیهای کاری و شغلی معلولین، به ویژه نابینایان و کمبینایان، در نظر بگیرند.
در کنار حرکتهای مرتبط با حقوق اقشار مختلف در جامعه، باید فرهنگسازی در سطح جامعه نیز صورت گیرد. در این راستا، باید در بحث حقوق افراد معلول راهکارهای فرهنگی را مورد توجه قرار داد. در این زمینه، سازمانهای غیردولتی در حرکتهای مدنی میتوانند بسیار مؤثر باشند و چنین سازمانهایی در ایران در سالهای اخیر در حال ایجاد و گسترش هستند (باباخانی، به نقل از صابری، 13/9/1389، در سایت معلولین ایران). به بیان دیگر، افراد نابینا به جای آن که صرفاً متکی به کمکهای نهادها و سازمانهای رسمی باشند، باید از طریق تعامل با همدیگر، و به ویژه یاری گرفتن از سازمانهای مردمنهاد یا غیردولتی استقلال خود را در بیشتر حوزههای زندگی به دست آورده و بر خود متکی شوند.
نابینایان استعدادهای فراوانی دارند اما فاقد تشکلهای قوی هستند. در کشورهای توسعهیافته تشکلهای فعال در زمینهی مسائل و مشکلات افراد نابینا و کمبینا این امکان را یافتهاند که با دریافت حق انحصار پارهای فعالیتهای تجاری و نیز جلب کمکهایی از سوی افراد خیر، بخش عمدهای از هزینههای خود را تأمین کنند. سازمانهای امور نابینایان عمدتاً به صورت هیأت امنایی اداره میشوند. هستهی مرکزی این تشکلها را افرادی تشکیل میدهند که به صورت ثابت یا استخدام دائمی به کار مشغولند، اما در بخش خدمات خاص از نیروهای داوطلب نیز استفاده میشود. در کشورهای اروپای شرقی، روسیه و اوکراین شاهد وضعیت مشابهی هستیم؛ در این کشورها دولتها کوشیدهاند ضمن ارائهی خدمات عام به افراد نابینا، با قرار دادن برخی فعالیتهای اقتصادی در انحصار سازمانهای امور نابینایان، منابعی را به منظور درآمدزایی برای این مؤسسات فراهم کنند (مهراد، 1387). اساساً نابینایان نباید تنها به فکر استخدام در دستگاههای دولتی باشند، بلکه باید با ایجاد شرکتهای تعاونی کوچک و مشاغل خرد خانگی، کارآفرینی کنند. وی مناسبسازی اماکن عمومی، پیادهروها و خیابانها را نیز یکی از مشکلات اساسی این قشر ذکر کرده و میگوید:نابینایان همیشه دغدغهی مسیر مناسب را دارند. اگر این قشر به راحتی نتوانند تردد کنند، زنجیرهی ارتباط آنان با جامعه کمتر شده، و این امر موجب مشکلات زیادی برای این قشر خواهد شد. وی با بیان این که باید شهری بدون مانع برای این قشر ایجاد کنیم، میگوید: چالهها و حفاریهای مکرر سطح پیادهروها موجب ایجاد مشکل برای این قشر میشود. باید در سطح پیادهروها علامتهایی باشد که نابینایان بتوانند جهت مسیر ایمن خود را پیدا کنند و حتی در سر چهارراهها باید علاوه بر تغییر رنگ، چراغهای صوتی برای این قشر تعبیه شود. بیشتر نابینایان برای فرار از خطر سقوط مجبور میشوند که از کنار دیوارها حرکت کنند، که گاه با کنتورهای گاز و پلههای منازل و اماکن برخورد میکنند. خلیل زاده میگوید: در استان خراسان شمالی تنها حدود 20 درصد اماکن عمومی، پیادهروها و خیابانها برای تردد نابینایان مناسبسازی شدهاند (خلیل زاده، 25/7/1391، در سایت خبریاب).
به طور کلی، علاوه بر تغییر نگرش جامعه، به ویژه کارفرمایان، در راستای اشتغال افراد نابینا، از راهبردهای مؤثر دیگر در این زمینه حل مشکلات مربوط به رفت و آمد آنها از طریق تسهیل استفادهی آنها از وسایل حمل و نقل عمومی، بهسازی شهرها و معابر شهری، آموزش و راهنمایی رانندگان وسایل حمل و نقل شخصی و عمومی، از یک طرف، و عموم افراد جامعه، از طرف دیگر، است. علاوه بر این، تسهیل دسترسی افراد دارای آسیب بینایی و نابینا به مطالب چاپ شده و فراهم کردن زمینهی مطالعهی آنها برای عقب نماندن از دانش روز، از جمله راهبردهای دیگر غلبه بر موانع اشتغال نابینایان است. البته، آموزشهای شغلی و حرفهای به موقع و مناسب و کمک و حمایتهای مراکز توانبخشی و مشاوران حرفهای و جستجوی شغلی نیز میتواند در این زمینه کارساز باشد. اساساً با فراهم ساختن زمینههای ارتباطی بین کارفرمایان بالقوه و افراد دارای آسیب بینایی یا نابینا، از یک طرف، و آگاه ساختن عموم جامعه در مورد توانمندیها و ویژگیهای این افراد، از طرف دیگر، میتوان کمک بسیار مؤثری در استخدام و اشتغال افراد نابینا یا دارای آسیب بینایی در محیطهای اشتغال رقابتی انجام داد. همچنین، کفایت و شایستگی افراد نابینا و یا دارای آسیب بینایی در تحرک و جهتیابی، وجود تکنولوژیهای کمکی مورد نیاز آنها در رابطه با شغلشان، تشکیل دورههای بازآموزی با تغییر تکنولوژیها و کفایت و مهارت در استفاده از بریل از راهبردهای بسیار مؤثر دیگر در غلبه بر مشکلات و موانع اشتغال نابینایان و کمبینایان هستند. بنابراین، لازم است برای تحقق زندگی همراه با استقلال، رفاه و عزت نفس افراد نابینا و کمبینا، نهادهای رسمی و غیررسمی شرایط و زمینههای حقوقی، علمی، تکنولوژیک و آموزشی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را فراهم کنند.
منابع
ابراهیمی، شاهو؛ 17/2/1391، نگاهی به مسائل و مشکلات معلولان در کشور، پایگاه گفتمانی تحلیلی امید، قابل دسترس در:
http://nedayechakavak.blogfa.com
باباخانی، فاطمه؛ 13/9/1389، همراه با هنگامه صابری، از مدرسه کودکان استثنایی شیخ محمد خیابانی تا فوق دکتری حقوق در هاروارد، در سایت معلولین ایران، قابل دسترس در:
http://www.idp.ir/find.php?item
پایگاه خبری تحلیلی قم فردا؛ 23/7/1393، بیست و سوم مهر، روز جهانی عصای سفید، قابل دسترس در سایت:
http://www.qomefarda.ir/news/107632
جمالی، علی اکبر؛ 19/8/1391، عصای سفیدی که هنوز دیده نمیشود، در سایت:
http://madadkarir.blogfa.com/post-1275.aspx
جمالی، علی اکبر؛ 7/1/1392، مسائل و مشکلات نابینایان در ایران، در سایت:
http://www.pnuha.com/printthread.php
حسن زاده، پانیسا؛ 10/6/1392، نگاهی به مشکلات نابینایان در جامعه به مناسبت روز عصای سفید، روزنامهی مردمسالاری، در سایت:
http://www.pnuha.com/printthread.php
خلیل زاده، حسین؛ 25/7/1391، مسئولان مشکلات ما را نمیبینند، به نقل از خبرگزاری ایرنا، در سایت:
زارعی، احمد؛ خبرگزاری مهر؛ 23/7/1392، چشم پنج هزار روشندل همدان به بهبود معابر شهری؛ مسئولان مشکلات نابینایان را ببینند، در سایت:
http://www.mehrnews.com/news
سایت برترینها؛ 24/7/1392، نابینایان ایران، محروم از کار و حقوق شهروندی، قابل دسترس در:
http://www.bartarinha.ir/fa/news
سایت حلزون؛ 29/6/1391، ده نابینایی که جهان را تغییر دادند، در سایت:
http://halzoon.ir
سایت خوبلینک، 21/5/1394، نابینایان را از یاد نبریم، قابل دسترس در:
http://khublink.ir/eogksa
سایت روشنسرا، 12/5/1394، معرفی جامعهی نابینایان و کمبینایان شهرستان خواف، قابل دسترس در:
http://roshansara.5fun.ir
سایت شیعهنیوز؛ 24/7/1391، به مناسبت روز جهانی نابینایان، قابل دسترس در:
http://www.shia-news.com/fa/news
سایت علمی دانشجویان ایران؛ 7/1/1392، نابینایان نادیده ماندهاند، در سایت:
http://www.pnuha.com/printthread.php
سایت علمی دانشجویان ایران؛ 8/1/1392، حرفهآموزی، نیاز امروز نابینایان، در سایت:
http://www.pnuha.com/printthread.php
سایت کُردتودی؛ 18/5/1394، بیتوجهی به اشتغال بزرگترین مشکل نابینایان و کمبینایان، قابل دسترس در:
http://kurdtoday.ir/news
سایت کرجبلایندز، 18/5/1394، آمار افراد نابینا و کمبینا در جهان و ایران، قابل دسترس در:
http://www.karajblinds.org/
سایت نیویدار؛ 24/7/1393، معلولان محروم از حق قانونی سه درصدی خود در استخدام ادارات، قابل دسترس در:
http://www.nividar.com/news
سراوانی، حسین؛ 7/6/1393، نابینایان هم میبینند؛ اشتغال نابینایان، در سایت:
http://www.kmt22.org/print-1129.html
شجاعی، ستاره؛ قربان همتی علمدارلو؛ 22/1/1390، موانع اشتغال افراد با آسیب بینایی، در سایت:
صرافی، حسین (مترجم)؛ 9/6/1392، پروندهای برای نابینایان در آستانهی روز جهانی عصای سفید، در سایت:
http://www.pnuha.com/printthread.php
طلا، حسین؛ 8/5/1394، شغل و معیشت مهمترین مشکل نابینایان است، در سایت:
علیاکبری، زهرا؛ 18/4/1394، نابینایی ناتوانی نیست، در سایت:
http://akbarbyad.blogfa.com/8605.aspx
غلامی توکلی، منیره؛ 26/8/1390، مراکز فرهنگی و نشریات برای نابینایان کم است، در سایت:
http://www.persianpersia.com/social/sdetails.php
کمالی، محمد؛ 23/7/1392، مشکلات نابینایان را ببینیم، در سایت:
مشفق، مژگان؛ 23/7/1393، رفع مشکلات نابینایان فقط مناسبسازی محیطی نیست، در سایت:
http://khabarfarsi.com/ext
موسوی چلک، حسن؛ 19/8/1391، مسائل و مشکلات شغلی نابینایان، در سایت:
http://madadkarir.blogfa.com/post-1275.aspx
مهراد، جعفر؛ 1387، مبانی فناوریهای اطلاعاتی، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها («سمت»).
Houtenville, A. J; 1997, A Comparison of the Economic Status of Working-age
Persons with Visual Impairments and those of other Groups, Journal of Visual Impairment & Blindness, No. 97.
Leonard, R; 2002, Predictors of Job-seeking behavior among persons with visual impairments, Journal of Visual Impairment & Blindness, No. 96.
McNeil, J; 2001, Americans with Disabilities: Current Population Reports, Washington D.C, United States Government Printing Office.
1. دکتری جامعهشناسی فرهنگ و استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه کاشان (babaiefardm@gmail.com).
۴ دیدگاه دربارهٔ «یازدهمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، رویکردی اجتماعی و فرهنگی به چالشهای شغلی نابینایان در ایران»
سلام عمو حسین
ممنون که اطلاع رسانی میکنی . میگم این کیبورد ژلاتینی هم معجزه میکنه ها ..
دلت مثل هوای شهر ما سپید سپید.
موفق باشی و پایدار .
ممنونم مهدی جان. آره، صفحه کلیدهای خوبی هستند هرچند که گاه چون شل هستند گاه دکمهها درست فشرده نمیشند ولی همین که مجبور نیستم مرتب از صفحه کلید لپتاپ استفاده کنم خوبه. تشکر از حضورت مهرت پایدار
سلام ممنون و سپاس از شما موفق باشید
سلام بر عمو عزیز مرسی