خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تقدیم به حضرت ولی عصر (عج) با صدای مداح نابینا

سلام

امیدوارم حال همه هم محله ایها خوب و خوش باشه و هر جا که هستند نعمت سلامتی در وجودشون برقرار باشه و مثل من در عرض سه ماه سه بار سرما نخورده باشند. دوستان عزیز زیاد پر حرفی نمیکنم و میرم سراغ اصل مطلب

 

در این پست غزلی را تقدیم حضورتون میکنم که جناب آقای محمد رحمانی مداح نابینا با صدای خودشون خوانده اند. ایشان حدود 6 ساله که در این وادی قدم گذاشتند. بشنوید و لذت ببرید و نظرهای خودتون رو حتماً بنویسید و من صحبتهای شما دوستان را به ایشان انتقال خواهم داد

 

 

از اینجا دانلود کنید

 

 

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «تقدیم به حضرت ولی عصر (عج) با صدای مداح نابینا»

مستی نه از پیاله، نه از خم شروع شد
از جاده سه شنبه شب قم شروع شد
آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد
وقتی نسیم آه من از جمکران گذشت
یک دم دلم گرفت و تلاطم شروع شد
آز فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم… شروع شد…
مرسی… قشنگ بود… دلم هوای جمکران کرد… دلم تنگ شده…خیییییلی…

سلام بر سرور مردان عالم، سلام بر مهدی زهرا،
سلام بر یوسف زهرا،
آقا جان در این کنعان کسی بیدار نیست،
خوابمان بردست،
تمام دلخوشیم اینست که دعامان میکنی،
هیچ کس انگار مشتاق دیدار نیست،
من که عاشق نیستم، زحمتت دادم، مرا ببخش،
باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین،
توبه و بد قولی من که همین یک بار نیست،
من بینوایم، بی کسم
همنشینی کریمان با فقیران آر نیست،
این دل ویرانه را آباد کن یا ابن الحسن،
دست من خالیست میدانم ولی
با کریمان کارها دشوار نیست،
هفته به هفته میگذرد با خیال تو آقا، پس لا اقل به حرمت زهرای کوثر بیا؛
آقا جان دلتنگم؛ دل بیقرارم را جز تو قراری نیست،
آقا جان تنهایم، جز تو مرا امیدوار نیست، امشب بر کدامین حرم کلبه سبزی آقا؛
مرا هم دعایم کن، نیگاهم کن خستم، خستگیم را کسی محرم اسرار نیست؛
آقا مرا اصرار، ولی جان فاطمه انکارم نکن؛ برایم دعا دعا دعا
سلام آقای ضیایی فر، از این پست پر برکت شما بسیار سپاس،
برای دوست شما آقای رحمانی هم آرزوی توفیق روز افزون دارم،
داغ دلم تازه شد، ی روزی منم میخواستم مداح اهل بیت شم، اما دنیا چنان بال و پرم بگرفت؛ که انگار نه انگار؛
گویا غفلتم رخصت توفیقم را گرفت؛

گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است,
دیدم شروع محشر کبرای دیگر است.
گردون شده سیاه و فضا پر ز دود و آه,
تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است.
گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین,
اشک عزا به دیده زهرای اطهر است.
گفتم چه روی داده که زهرا زنَد به سر,
دیدم که روز، روز عزای پیمبر است،
رحلت جانسوز رسول الله، امام حسن مجتبی و امام رضا بر محضر امام زمان و دوستداران اهل بیت خصوصا نویسنده گرامی این پست تسلیت،

سلام آقا هادی زیبا بود مرسی

فروغ‌بخش‌ شب‌ انتظار آمدنی‌ است
نگار، آمدنی غمگسار آمدنی‌ است‌
به‌ خاک‌ کوچه‌ دیـــدار آب‌ می‌پاشند
بخوان‌ ترانه شادی که یار آمدنی‌ است‌
ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد
مترس از شب یلدا ،بهار آمدنی است
صدای‌ شیههِ‌ رخشش‌ ظهور می‌آید
خبر دهید به‌ یاران‌ سوار آمدنی‌ است‌
بس‌ است‌ هرچه‌ پلنگان‌ به‌ ماه‌ خیره‌ شدند
یگانه‌ فاتح‌ این‌ کوهسار آمدنی‌ است

سلام بر جناب طاهای عزیز، از نگاه شما نسبت به این پست کمال تشکر را دارم.
از روزی که شنیدم دربین ما هستی ، به همه سلام میکنم

“السلام علیک یا اباصالح المهدی یا صاحب الزمان(عج)”

تقویم ، شرمسار هزاران نیامدن
یک بار آمدن وَ پس از آن نیامدن
این قصه مال توست بیا مهربانترین
کاری بکن چقدر به میدان نیامدن
این خانه ی پر از گلِ پژمرده هم هنوز
عادت نکرده است به مهمان نیامدن
باران بدونِ آمدنش نیست بی گمان
مرگ است در تصور باران ، نیامدن
اما تو با نیامدنت نیز حاضری
کم نیست از تو چیزی ازین سان نیامدن
اشیاء خانه جمله ی تاریکِ رفتن اند:
آیینه ، عکس ، پنجره ، گلدان ، نیامدن

شاگرد:

استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟

پیر مغان :

شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب. شاگرد دستور پیر رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد:

استاد دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم. کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه‌ای مشغول…. گفت اینا رو خواب دیدم!

پیر مغان فرمود:

تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی…..

سلام بر آقای ضیایی فر گرامی ممنون از بابت به اشتراک گذاری این فایل

یوسف زهرا در این کنعان کسی یار نیست, خوابمان بردست در اینجا کسی هشیار نیست
تو دعامان می کنی ما بی محلی می کنیم, هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست….

واقعا عالی می خونند و غزل هم بسیار زیباست….
هزاران بار آفرین

به نظرم این مداح‌تون برای مداح شدن بعد از شش سال هنوز خعلی جای کار داره. من که از لحن خوندن‌شون خوشم نیومد. البته عذرخواهی میکنم قصد جسارت ندارم فقط نظرم بود. کاملا خارج از نت و بی حس می خوندند اون آقا. فقط برای اینکه ی چیزی خونده باشند خونده بودند. من این حس بهم دست داد. بعدشم با برنامه ی تغییرات جلوه های صوتی برای قشنگتر شدن تغییرش داده بودند و تیتر برنامه رو از روی پرونده ی صوتی برنداشته بودند که جالب نبود. در نهایت، از اینکه یکی از آثار نابینایان رو اینجا منتشر کردید ممنونم فقط واسه شخص بنده مفید نبود.
اینم چون گفته بودید نظر بنویسیم و انتقال میدید برای احترام به شما و ایشون نوشتم.
لذت ببرید از زندگی!

دیدگاهتان را بنویسید