خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

گاز فندک

پشت میز ناهارخوری، مشغول ویرایش کتابی بودم که احساس کردم بوی نامطبوعی در خانه پیچیده؛ با خود فکر کردم این بو ممکن است از کجا باشد؛ به سطل زباله سر زدم؛ خبری نبود. کیسه را تازه عوض کرده بودم. البته خیلی هم عجیب نبود. گه گاه، بوهای ناخواسته خانه همسایه، بی اجازه از راه هود، وارد خانه ما میشود. یک بار مسئله را باآنها در میان گذاشته ام؛ گویا هنوز به راه حل مناسبی دست نیافته اند. القصه: بر آن شدم عطری در خانه بیافشانم. روز پر فکر و خیالی را هم گذرانده بودم. دلم فضایی آرامبخش میخواست. خواستم به سراغ اسفند دود کن برقیم بروم که یادگار یکی از دوستان نازنین من است؛ که یادم آمد لپتاپ در شارژ است و اسفند دود کن و لپتاپ و آبنما، از یک پریز مشترک تغذیه میشوند. چون هر یک از این وسایل در زمانی خاص مورد استفاده قرار میگیرند، برای این پریز سه راهی در نظر نگرفته ام. پنجره را هم که نمیتوانم باز کنم. از سرمای هوا که بگذریم، ورود خروج پیشبینی نشده حیوانات و حشرات هم از کنترل من خارج است. صاحب خانه هم نتوانست پنجره ها را به توری مجهز کند؛ چون درست درجای قرار گرفتن توری، باران گیر نصب شده تادیوارها و پنجره ها، از بارندگی شدید، در امان باشند. بهتر دیدم که عود روشن کنم. برای حال و هوای دلم هم خوب بود. با سر فندک، سر عود را پیدا کردم، نشانه گرفتم و… ماشه را فشار دادم. از پِت پِت شعله فندک، متوجه شدم که گاز فندک، رو به فناست. البته هنگام خرید، مخزن گاز کوچکی هم گرفته بودم ولی تا حالا خودم به فندک گاز تزریق نکرده بودم.

دستم را بالای عود گرفتم. با لمس حرارت، از روشن بودنش مطمئن شدم. درِ مشبکِ جای عود را بستم و رفتم سراغ گاز. این مخزن کوچک، شبیه عطرهایی است که به عطرهای جیبی یا خودکاری معروف هستند و البته، آن قطعه پلاستیکی یا فلزی را که انگشت بر ان میگذاریم تا بر ما عطر افشانی کند نیز، ندارد. میبایست، لوله فلزی مخزن را در سوراخ ته فندک فرو کرده، گاز را در آن اسپری کنیم تا پر شود. این را شنیده بودم اما تا حالا دست به چنین کاری نزده بودم. لوله را وارد سوراخ کردم و کمی فشار دادم. گاز خارج شد. نفهمیدم از مخزن بود یا از فندک. فکری به خاطرم رسید.

لوله از قلم بریل ضخیمتر بود؛ بنابرین، من میتوانستم با قلم، فضای داخلی سوراخ را درک کنم. قلم را به آرامی وارد کردم؛ پس از کمی جست و جو، آن را فشار دادم. دریافتم که در سوراخ زبانه ای وجود دارد که با ورود شیء نوکتیز باز، و پس از خروج آن مسدود میشود. با خیال راحت، میله مخزن را در جایگاه قرار دادم و منتظر ماندم تا فندک پر شود. صدای پر شدن فندک، مانند پر شدن لیوان آب برای من قابل تشخیص بود.

مخزن را از فندک جدا کردم؛ فندک را با دستمال مرطوبی پاک کردم و هر دو را سر جایشان گذاشتم.

بلافاصله آمدم تا این تجربه را با شما قسمت کنم. باشد که مورد استفاده قرار گیرد.

۴۲ دیدگاه دربارهٔ «گاز فندک»

سلام فاطمه خانم.
من قبلا که اجاق گاز ما مجهز به فندک برقی نبود از همین فندک ها استفاده میکردم و بیشتر وقتها خودم فندک را پر میکردم اما همیشه این کار را در حیاط انجام میدادم. به نظر من انجام این کار در یک محیط بسته خیلی خطرناک هست خصوصا در فصل زمستان که تمام در و پنجره ها بسته هستند بهتره پر کردن فندک را در بالکن یا در مقابل یه پنجره ی باز انجام بدید.
پست جالبی بود.
موفق باشید من از دیدن کسانی که مستقل زندگی میکنن و برای یادگرفتن هیچ کاری کوتاهی نمیکنن لذت میبرم

سلام بر فاطمه عزیز. حق با شماست. من هم به همین دلیل از دستمال مرطوب استفاده کردم. خانه ما بالکن ندارد و ممکن است یکی از آن وسایل ریز، از پنجره باز به پایین سقوط کند که دیگر هیچ. در هر شرایطی، احتیاط، شرط عقل است.
ممنونم که به اینجا سر زدی.
امیدوارم امتحانها رو یکی پس از دیگری، با موفقیت پاس کنی.

سلام.
منم یه بار سه سال پیش این تجربه رو داشتم. منتها اون موقع گوشکن نبود بیام بنویسمش خخخ.
البته من از این فندک کوچولو جیبیها پر کردم. اسپری گازم هم از این بزرگا بود. تقریباً اندازه ی یه قوطی پیفپاف.
راستی این آبنما قضیش چیه آیا؟
شما توی خونتون آبنما دارید یعنی؟
ممنون از این پست جالب.
موفق باشید.

درود بر صاحب عکس. بله. یک آبنمای کوچک رومیزی؛ کاش نشانتان داده بودم. یا حد اقل روشنش کرده بودم. این آبنما، طرح سفال است که مخزن آن به همراه پمپ در پشت قرار دارد. آب، به وسیله پمپ از کوزه ای بلند، بیرون میتراود و در سه کاسه، که به صورت مطبق، زیر یک دیگر قرار دارند، میریزد و پس از عبور از روی چراغهای رنگی L E D ، دوباره وارد مخزن میشود و این دور تسلسل، مادامی که آبنما به جریان برق متصل است، ادامه دارد.
راستشو بگید فندک، توی جیب شما چکار میکرد؟ توضیح بدید.
“شکلک معلم، با خطکش فلزی”

سلام خانم جوادیان
احسنت به شما
ممنون که تجربیات خودتون رو با ما به اشتراک میذارید.
اینکه شما برای تجربه کردن همه چیز آماده هستید و ترس تو وجودتون نیست باعث میشه که شما یه فرد مستقل با اعتماد به نفس بالا باشید که همیشه موفق خواهد بود.
همیشه شاد و سربلند باشید.

سلام بر شما که مروج استقلال هستید البته قاعده هم همینست که صبر کنیم که گاز فندک تمام شود بعداً برای پر کردنش اقدام کنیم و بعد هم با یک شیإ نوک تیز هوای آن را تخلیه کنیم و سپس برای پر کردنش اقدام کنیم… موفق باشید

سلام و صدها درود بر شما. من هم چنین موردی را همان اوایل استقلالم تجربه کردم. البته مخزن گاز من کوچک نبود و به راحتی این اقدام صورت گرفت و در محیطی باز. تجربه جالبی بود اما دیگر با حضور فندک سر خود یا همان فندکهای برقی برای اجاق گاز این تجربه ها کم رنگتر شده اند راستی در زمانی هم که برق نباشد یا به هر دلیلی فندک اجاق کار نکند میتوانیم از فندکهای اتمی استفاده کنیم. که نیازی به این فرایند ندارند چون تا جایی که من تحقیق کرده ام دیگر کمتر کسی از این فندکها استفاده میکند. و یک مطلب دیگر من برای پنجره ها از توریهای جدیدی که با یک چسب مخصوص همراه هستند استفاده کرده ام که به راحتی چسبانده شده اند و به راحتی هم جدا میشوند و خوبیش هم در این است که قابلیت انتقال به خانه دیگر را هم دارد از آن جایی که خانه من فضای باز زیاد دارد من از این توریها استفاده کرده ام و بسیار هم راضی هستم چون پنجره های خانه من هم همان مشکل پنجره های خانه شما را داشتند. باز هم سپاس. در پناه حق.

من که یکی دو هفته پیش اینقدر با اسپری گاز برای پر کردن فندکم ور رفتم و نشد. آخرش گاز فندکم رو که خالی کردم هیچ، اسپری گازم هم نصفه شد. همش گاز فندک خالی میشه توی اسپری و بعدم اسپری فشارش رو از دست میده و دیگه گاز رو با شدت نمیده بیرون که فندک پر بشه. کمممکککک!

قلم، این سلاح جادویی را به کار بگیرید و هوای فندک را خالی کنید. لوله را در سوراخ جاسازی و سپس، فشار دهید و چند ثانیه صبر کنید. صدای پر شدنش را خواهید شنید. در هوای آزاد هم از هیچ چیز مثل ریختن گاز روی دستتان نترسید. دستمال مرطوبی هم کنارتان داشته باشید برای پراکندن هوای متراکم.

سلام بر فاطمه خانم مستقل و شجاع
پست خوبی بود و اگر اجازه بدید یکی دو روز بعد من هم تجربیاتی دارم که میتونم همراه با این تجربه , پست تون رو کامل تر بکنیم .
فندک ها بیشتر به دوصورت هستند , از گاز مایع تغذیه میکنند و به دو صورت مشتعل میشوند : اتمی و چخماخی .
اگر میخواهید عمر گاز درون فندک شما بالا رود , چندین بار اقدام به فشار گاز کنید و در بین آنها میتوانید با یک چوب کبریت یا همان قلم بریلتان , در صورتی که زیاد نوک تیز نباشد , هوای داخل را خالی و دوباره شارژ کنید. با تکان دادن میتوانید به مقدار گاز مایع درون فندک و گاز فندک مطلع شد .
دیگر اینکه برای زدن فقط جرقه برای اجاق گاز میتوانید از فندک های چخماخی استفاده کنید .
قوطی گاز فندک بسیار میتواند خطرناک باشد , اگر در مقابل حرارت یا تابش شدید ومستقیم تابستانی آفتاب قرار گیرد دچار انفجار خواهد شد و نقطه اشتعال بالایی دارد چون گاز مایع و فشرده است . حتما هم در فظای باز این کار را بکنید که هیچ خطری نداشته باشد, و از ریختن و یخ زدگی دستتان در هنگام شارژ هم دست و پایتان را گم نکنید .
البته پستتان خیلی کامل بود ولی من تجربه زیادی در شارژهای متعدد گاز به مخازن اتومبیل داشتم و هم اینکه به چشم خود , انفجار این قوطی ها را دیده ام و خواستم نکاتی هم از نظر ایمنی به آن اضافه کنم . چون از اینها تجربه دارم و ترسم ریخته , اصلا نمی ترسم و بارها این کار را کرده ام . با اینکه مدتی هست تنها هستم و کمکی ندارم .
من به شخصیت و شجاعت و خودکفایی شما بسیار احترام میذارم و برای شما بسیار احترام قایل هستم .
اگر مشکل دیگری هم داشتید میتونید در پیغام ها من رو مطلع کنید و همین طور دیگر دوستانی که مستقل هستند.
مثل همیشه محکم و موفق باشید.

سلام آقای ترخانه؛ شما با حضور خود، و همچنین ارائه این توضیحات ارزشمند که من هرگز از شنیدنشان خسته نمیشوم، به این پست، اعتبار میبخشید. از شما تشکر میکنم که مطلب مرا با دقت مطالعه نمودید و آنچه لازم بود، تذکر دادید. حتما منتظر پست شما، در این رابطه خواهیم بود. دنیای مارا، حضور پرخیر افرادی چون شما، زیباتر میکند. پایدار باشید.

راستی برای جلوگیری ازورود حشرات و نصب توری , نیاز به نصب توری فلزی که از قاب آلومینیمی و توری فلزی تشکیل میشوند , نیستید.
این نوع از توری گران قیمت و دایمی هستند , که شما فکر نکنم بهش نیاز داشته باشید . من در منزل قبلی این کار را انجام دادم : خودتان هم به راحتی میتونید با صرف هزینه ای کم انجامش بدید , کمی چسب مایع رازی بگیرید .
با یک نخ میتوانید طول و عرض پنجره , که عمدتا مستطیل هستند را متر کنید. من یک نخ بلند را بر میدارم و از ابتدای عرض پنجره نگه داشته و در انتهای پنجره , یک گره کوچک به آن میزنم , که یک مسافت و عرض مشخص را نشان میدهد .
از این گره برای ابتدای اندازه گیری طول پنجره , دوباره استفاده میکنیم و از اول گره زده خورده, که به ابتدای طول و در بقیه نخ , هم انتهای طول را یک گره میزنیم . و نخ را می بریم . باید نخ مان مانند کاموا زیاد کش نیاید که خطا ایجاد میکند و نخ محکم باشد . بعد از اندازه گیری که بسیاری از بینا ها هم ازهمین روش در نبودن متر استفاده میکنند , به مقداری تور پارچه ای نیاز داریم که به وفور در پارچه فروشی ها هست و خیلی ارزان هم هست .
دور تا دور آهن پنجره را با کمی چسب آغشته میکنیم و تور را که به همین اندازه بریده ایم روی چسب , که به طور خطی دور جایی که نخ را نگه داشته بودیم و متر کرده بودیم می چسبانیم . بدی اش این است که متحرک نیست و ثابت میماند . یا اگر دو پنجره داریم کنار هم میتونیم یکیش را بپوشانیم برای تهویه و دیگری را برای کارهای دیگر بدون تور بگذاریم . البته در تهران که تابستان ها نیاز هست ولی در شهرهای دیگر مثل شمال کشور همیشه نیاز به توری هست .
ببخشید که بد نوشتم و نشد , ولی این کار را چند بار انجام دادم و کار بسیار راحت و شدنیی هست . سبانیم

بله. این هم فکر خوبیست؛ اما کار، روی پنجره های کشویی کمی مشکل است؛ چرا که هر چند وقت یک بار باید توری را آزاد کنیم تا برای شست و شو به شیشه ثابت دسترسی داشته باشیم.
شاید هم بشود که کل قاب پنجره را توری زد. به این شکل که شیشه های ثابت و متحرک را بیرون بیاوریم و پس از نصب توری بر روی چهارچوب، آنها را در جای خود بگذاریم. آنوقت دیگر به راحتی میشود شیشه ها را تمیز کرد.
شاید این کار را انجام دهم.
در مورد متر هم باید عرض کنم که روزی خواهرم به خانه ما آمد و متر مرا با منگنه علامتگذاری کرد. و یک متر و نیم متر را هم مشخص نمود تا راحتتر اندازه گیری کنم.
باز هم ممنونم برادر.

دیدگاهتان را بنویسید