خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

12 آذر روز معلولین خاطره

سلاااااااااااااام

رفتیم یه جا

الان میگم وایسا

چقدر عجله داری وایسا

شنبه 14ِ آذرِ 1394 کانون ملکشهر

رفتیم

رفتیم تو بعد از یکی 2 سال مربیها رو دیدمُُُُُُُُُُُُُُ

سلامُ اینجور چیز میزا

میزها نَوا

یععنی چیزها خخخ خخخ خخخ خخخ

بعد از تموم شدن آهنگ دکلمه ی یک ناشنوا

پیانوی یک نابینا یکی از دوستام

پیانو و دکلمه ی یک نابینا یکی از دوستام

قصه ی روباه حیله گر

و

و

و

و

یه چییییییز بااااحاااال

جایزه نَوا

سفالگری

یکی ماشین و دوچرخه و بقیه

منم یک روستای کوچک با

2 خانه

کوه بلند

و

چشمه

ساختم

کامنت بذارید

موفق باشید

۱۲ دیدگاه دربارهٔ «12 آذر روز معلولین خاطره»

سلام بر جناب مهدی عابدی گرامی
خب باریک الله خاطره بنویسید این طوری بهتر تر تر تر هست…..
سفال گری من هم دوست دارم البته به شرطی که زیاد کثیف کاری نشه یعنی شکل بعدش حال تمیز کاری ندارم خخخخ
پذیرایی هم که داشتند ان شا الله نه آیا؟
به نظرتون مراسم خوب برگذار شد در کل؟

سلام مهدی .
رعععد بزرگ در قدیما دبیر ادبیات راهنمایی ها بوده .
پسرم گزارش نوشتنت برام خیلی جالب بود هاهاها
خلاصه نویسیت حرف نداره . به به .
دفعه بعد که خواستی برامون خاطره بنویسی حسابی شرح و توضیح بده .
خلاصه نویسیت که نمره اش ۲۰ .
دفعه بعد مفصل بنویس که ببینم چند میشی .
لااایک

دیدگاهتان را بنویسید