سلام رفقا.
چه خبرا؟
اینم از درس 14 تو این درس، یه خورده به کتاب آموزشی محبوب Top Notch پرداختیم و راجع به اون توضیحاتی دادیم، بعدشم یه نمشو پخش کردیم تا شما عملا با کتاب آشنا بشین، بعد هم به عنوان دوره کمی از یونیت یک اون کتاب رو بررسی کردیم، ضمنا یادآور شدیم که اون کتاب تمرکزش روی زبان روز و عامیانۀ آمریکاست بنا بر این ما همیشه تک و توک بهش سر می زنیم. بعدش به کتاب New Interchange خودمون برگشتیم و یونیت 6 رو کلید زدیم، در این یونیت ابتدا راجع به سیستم حمل و نقل یه چیزایی آموختیم بعدشم در گرامر حال ساده را در حالات ساده، منفی و پرسشی بررسی کردیم.
خلاصه بدک نشد، میگین نه؟ این گوی و این میدان
بگوشین ببینیم دنیا دست کیه؟
اگه موردی چیزی بود تو کامنتا بیاین بگین.
فعلا بای.
۲۴ دیدگاه دربارهٔ «درس 14 از سری دروس شنیداری آموزش زبان انگلیسی»
رعد بزرگ این پستتو لایک کرد .
پسر خوبم تو یکی از نیکان روزگاری که همش به فکر کمک کردنی.
زحمت های ما ببین ها هم به دوش تو میفته . خخخ
خدا بهت سلامتی و ی سفره پر برکت و یک دل آروم هدیه کنه .شبو روزت به شادی
سلام رععععععد بزرگ، بابابزرگ خیییییلی بزرگ، هرچی هست رحمته بابایی نه زحمت، زنده باشی و برقرار. مواظب باش عصاتم گم نشه. بازم ممنون بای.
سلام استاد مرسی از آموزش
سلام طاها خان. منم ازت تشکر می کنم به خاطر اومدنت به کلاس. زنده باشی.
سلام جناب Aegle گرامی
این اولین باره که اول درس را گوش دادم بعد کامنت دادم.
والا من قبلها که یک کمی بینایی داشتم
سر کلاس زبان وقتی کلمهای را متوجه نمیشدم که چه جوری تلفظ میشه
به کتاب رجوع میکردم و از اسپل کلمه تلفظش میرفت توی ذهنم.
الآن که درسهای شما را گوش میدم دیگه به ظاهر کلمات دسترسی ندارم و فقط گوش میدم و اگر نفهمیدم چند بار گوش میدم
آیا به نظر شما همین کافیه یا بعدش که گوش دادم برم چگونگی نوشتن کلمات را پیدا کنم؟
من خودم فکر میکنم وقتی فقط به حس شنوایی تاکید داری تا بینایی, بهتر و البته سختتره
نظر شما و پیشنهاد شما چیه؟
در آخر هم تشکر فراوان بابت زحماتتون
سلام مریم. می دونی چیه؟ اصل یادگیری هر زبونی روی شنیدار استواره، تو اول باید بتونی کلمه رو درست بگی، اون قدر درست که متکلمین اون زبون مربوطه بتونن حرفتو بفهمن. بعدش اگه خواستی میری و طرز نوشتنشم یاد می گیری. بازم ازت ممنونم بای. راستی مریم تو این درس که از نظر وولوم اذیت نشدی شدی؟ فکر کنم این بار دیگه وولوما استاندارده و باعث سردرد نمیشه، لطفا بهم بگو. بازم مرسی بای.
درود به آقای Eagle بسیار از شما سپاسگزارم خیلی برای ما زحمت میکشی خدا خیرت بده دستت و زبونت درد نکنه موفق باشی همیشه.
درود بر تو وحید عزیز. گوش تو هم درد نکنه. هههه. بازم ازت ممنونم زنده باشی.
همه چیز عالیه
تشکر
خیلی ممنون مریم. سرفراز باشی بای.
سلام
به خاطر آموزش امروز هم ممنونم
گوش میدم و اگه سؤالی بود برمیگردم.
موفق باشید.
سلام پری بسیار مهربان و البته دانشمند، از لطفت بسیار ممنونم بای.
سلام آقای مصدق. ممنون و خسته نباشید.
سلام فاطمه، تو هم خسته نباشی. خیلی ممنون که به کلاس سر زدی. بای.
سلام استاد بازم تشکر از لطف سرشار شما امیدوارم بتونم یاد بگیرم و از همه مهمتر تو ذهنم بمونه
چون من سنی ازم گذشته و نمیتونم مطالب را تو ذهنم نگه دارم
سلام کاظمیان. اولا خوش اومدی، بعدشم ازت ممنونم، بعدش این که هیچم ازت نگذشته، تو که هنوز جوونی، بهتره بدونی که یه ژاپنی کمسواد اهل هیروشیما تازه در ۶۰ سالگی تصمیم می گیره استارت یادگیری انگلیسی رو بزنه، جالب اینجاست که اون با اشتیاق شروع می کنه، و درست ۴ سال بعد، یه سخنرانی عالی به زبان انگلیسی واسۀ آمریکاییا در مراسمی می کنه و همه رو به حیرت می اندازه. یه چیز دیگه هم این که همین الآن یه ژاپنی ۷۶ ساله شاگرد کلاس زبان فارسی خانم صدیقه در توکیو هستش، صدیقه افغانیه و تو رادیو ژاپن کار می کنه، خودش می گفت که یه شاگرد ژاپنی ۷۶ ساله کوشا تو کلاس فارسیش داره، جالبتر این که مجری هم تعجب نمی کنه و میگه که این چیزا اینجا اصلا بعید و نادر نیست، پس از این حرفا نداریم اصلا و ابدا. زنده باشی بای.
درود بر استاد مصدق بزرگوار. آمدم که هم حاضریم را بزنم و هم صمیمانه از این تلاشهای خاضعانه تشکر و قدردانی کنم. شرمنده اگه گاه فراموش میشه که عرض ادب و ارادت کنم. پیروز باشی داداش. مهربان باشی همیشه.
درود بر تو عموی عزیز. ما همیشه و در همه حال مخلصیم. زنده باشی. بای.
سلام و درود خدمت عقاب تیز روی محله دکتر مصدق استاد بلامنازع کامپیوتر و زبان, دستتان درد نکنه بابت این آموزشهای با حال ما که جز تشکر از شما کاری از دستمان بر نمییاد صد درصد که مثل همیشه عالیه با تشکر ویژه در پناه حق بدرود و خدا نگه دار
سلام بر تو مرد سخندان شیرازی، خیلی ازت ممنونم همیشه زنده باشی و برقرار.
میدونی عقاب جان من چی دوست دارم ؟
دوست دارم ی آمپول بود که وقتی اونو میزدم کامپیوتر و زبانو و خیلی چیزای دیگه رو یاد میگرفتم خخخ
باور کن وقتی درس میخوندم با اینکه زیاد خر خون نبودم ولی همیشه جزو بهترین شاگردان مدرسه بودم . اون زمانا درس زبان هم بیشتر قواعد بود و خب من درس زبان هم ۲۰ بود .
ولی الان نمیدونم چرا دوست ندارم زبان و کامپیوتر یاد بگیرم خخخ همش فک میکنم تا توی این دنیا هستم باید با مسائل خوشایند و شاد در ارتباط باشم . ورزش هم تا اونجایی دوست دارم که لذت میبرم و تا خسته میشم رهاش میکنم .
پسرم بگو با این حس مزخرفم باید چه کنم ؟چون واقعا دونستن کامپیوتر ضروریه .
سلام بابا رعدی. بله آمپولی که میگی هست. می دونی اسمش چیه؟ آمپول اراده “خواستن” با این آمپول به همه چی می رسی. حس رخوت و بیحوصلگیو ولش همه دارن، باید در خودت انگیزه ایجاد کنی.
میگم عقابی اگه میتونی بیا ی پست غیر تخصصی بزن .
مثلا از خودت و اینکه چطور با داشتن این سن خخخ که مثل من ی پات تو گوره یکی لب گور به کامپیوتر علاقمند شدی خخخخخ
راستی به قول نازی دور از جون .
شیطونه میگه خودم برم صندلی داغ و تنوری برات مهیا کنم هاهاها
با بنزین و یک کبریت جزغال مزغالت کنم خخخ
دوباره سابولیک بابایی. من که تازه متولد ۵۵ هستم و خیلی پیر به حساب نمیام. تو نابیناهای اصفهان کسی هست به نام مهندس رضایی، از معصوم بپرسی بهت میگه، این مهندس متولد ۱۳۳۰ هستش یعنی ۲۵ سال از من بزرگتره، باور کن اون معلم معنوی کامپیوتر اکثر ما نابینایانه، اون یکی از اولین کسایی بود که جاز رو به ایرانیها شناسوند و اونو تدریس کرد، کمتر کسی بین ما هستش که یه جورایی از آموزشای اون بهره نبرده باشه، این مرد کاملا به روزه، جالب اینجاست که در همین ۶۳/۴ سالگی کتاب آموزشی گوشیهای لمسی رو هم ضبط کرده یعنی تو این زمینه هم به روزه و از جوونا عقب نیست، پس برو این سؤالو از اون بپرس و این حرفا رو که از من گذشته و این تیپ حرفا رو بریز تو سطل زباله بعدشم بذارش تو شوتینگ تا بره. زنده باشی و همیشه سرفراز بای.