خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

از حاکم آریا آباد به نابینایی از خودمان!

با درود فراوان خدمت نابینایی از خودمان شاید هم از دیگران، کسی چه میداند.

احتراما با نگرانی اعلان میدارد نامه سرشار از محبت جناب عالی متاسفانه به محضر منور ما واصل گردیده و موجبات تامل و تفنن و همچنین تعرض زاید الوصفی را پدید آورد که از این حیث به هیچ وجه خرسند نشده ایم.

در ابتدا از اینکه نکات مد نظر خود را با حفظ قوانین و شأن ذات اقدس همایونی با کمترین نیش کنایه ممکن به پیشگاه ما جهت انبساط حال و شاید هم قال و صد البته با داشتن خلوص نیت مکتوب داشته اید مراتب تشکر و انزجار خود را شدیدا نجوا نموده تا همگان قدر درگاه عزت پرور و آسمان فام این جناب را دانسته برای سلامتی و خوشنودی دلمان بربتی کوک کرده لحظاتی شادمان نمایند.

و اما بعد.
هرچند از گزافه گوییهای حاجی جان کعبه ندیده در حد تنفر خوشمان آمد و عن قریبست قالب تهی کرده برزخ شویم اما در مجموع قانع شدیم تا اراجیفی بس قیمتی تقدیم محضر شما و هم نوعان و هم فکرانتان نماییم..
در مرقومه جنابتان داد از وضعیت بی سامان اشتغال و ازدواج به میان آمده و ما را به بی تدبیری متهم نموده و ظاهرا همه کاسه کوزهها را بر سر مبارک و با کفایت ما مخرود کرده انتظار به حق معجزه رفع آنی معضلات را دارید.
غافل از این‌که اگر توجه نمائید بسیاری از این به ظاهر مشکلات با توجه به ایرادات ذاتی شما شکل گرفته و به جان مادرمان به ما کمترین ارتباطی هم ندارد، اگر باور ندارید لطفا واضح اعلان دارید تا بدهیم از موی سر یا مچ پا به مدت مدیدی آویزانتان کنند، مطمئنیم که آنگاه پی میبرید عاقبت داشتن کله ای با بوی قرمه سبزی چه خواهد بود.

اکنون در کمال صحت و سلامت جسم و روح ذیلا به عرض یابی و شاید هم عمق کاوی ریشه موضوعات مطروحه به نحو احسن و البته اجمال پرداخته تا ضمن افاضه فضل، نم زدگی قوه عاقله نامه نگار مجنون را آشکارا تبیین نموده هم خود و هم توها را از سکر بی پایان کلام تیغ دارش رهائی بخشیم، که اگر این شد که شد و مطلوبست و الا نگارنده را به نحوی ادب مینمائیم که به غلط کردن افتد، آنگاه شما به خوبی درمییابید، کسی میخندد که آخر بخندد..

الف. به نظر ریشه انواع معضلات دوستان نابینای ما همانا فقدان فرهنگ مطالبه و در نتیجه عدم درک و رعایت اصول مطالبه میباشد.
ببینید دوستان عزیزتر از جان ما اولا نفس مطالبه و در ثانی رعایت اصول مطالبه بسیار موثر در رسیدن به اهداف میباشد. به بیانی شیواتر شاید هم رساتر نفس مطالبه از زمام داران در جامعه نابینایی نهادینه نشده است و این واقعیت عدم رعایت اصول و شکل مطالبه را هم نیز به همراه داشته و توجه فرمائید همین به ظاهر واقعیات شیرین چون زهر مار با رفتار شایسته و البته کاملا پخته و نا صحیح نابینایان نیز هماوا شده است.
کدام یک از شما شیرین سخنان n G O موفقی در خصوص موضوعات مرتبط با نابینایان سراغ داشته و میتوانید معرفی کنید که این نهاد به نحو موثر و کاملی مطالبات جامعه هدفش را بتواند تعقیب کند؟
چرا و به چه دلیل نابینایان اصولا نمیتوانند کار تشکیلاتی انجام دهند؟
چرا ما به عنوان متولیان شما، یک صدای واحدی از نابینایان نمیشنویم؟
چرا ادبیات لازم مطالبه در گفتار و رفتار این عزیزان مشاهده نمیشود؟ راه دوری نرویم، در همین نامه اخیر حتی به لحظات حلاوت بار احتلام دوران نوجوانی همایونی نیز تعرض آشکار شد و موجبات یاداوری خاطرات ارتباط ما با حوریان ماهرو را فراهم ساخت که اگر دستمان به نگارنده آن سطور برسد میدانیم چگونه پدرش را درآوریم.
بسیار مناسب است که همین جا و در حضور تک تک شما سوالی مهم طرح کنیم و همگان را با دستوری همایونی در پی پاسخش مامور سازیم،آن هم این‌که، با توجه به مدت تقریبا مدیدی شما با هم مرتبط میباشید، حال چرا و به چه دلیلست که حس ما، یا اصولا در میان شما وجود نداشته یا حد اقل در بین کمترین شما پدید آمده و این حس با توجه به تعداد نفرات قابل ملاحظه ای که در این محل دارید، عمومیت ندارد؟،
مگر شما یک گروه هم‌گن نیستید؟ مگر شما وجوه اشتراکی فراوانی ندارید؟ پس چرا این همه اشتراکات با این کنار هم بودنها، حس ما را در شما تقویت نکرده؟؟؟
خبرگان جامعه شناس و البته روان پریش دربار شاهانه ما همگی از این وضعیت در شگفتی فرو رفته محققانه و ذره بین به دست، در پی پاسخ این سوالات میباشند، ولی ما خوش داریم که نظر نابینایان را نیز با گوش دل نداشته استماع نماییم، حال ببینیم چه میکنید.
آیا شما با این همه ادعا و استعدادهای پیدا و پنهان به راستی برای ارسال سیگنالی روشن شفاف و صد البته یک نوا عاجز هستید؟ یا خیر کبر و خودخواهیها، یکه تازیها، منیتها توها را در تشکیلاتی عمل کردن و یکی شدن باز داشته؟
ابدا در پی پیش داوری نیستیم لکن برای رسیدن به علت العلل مشکلات ناچاریم تا حد امکان به کلیه احتمالات توجه وافی نماییم..

ب. عدم شناخت کافی نابینایان از جامعه مادر منجمله فرهنگ، اقتصاد، سیاست و دیگر مولفههای آن، و ایضا عدم شناخت متقابل جامعه از استعدادها، ضعفها و محدودیتهای نابینایان بر مبنای واقعیات نه توهمات ناشی از سواد و علم بالا و پشت میزی.
عزیزان من دقت فرمائید که میزان و کیفیت مطالعه شما در حدی نیست که باید باشد و جالب این جاست که اصرار دارید خود را همچنان با استعداد و موفقترین و تواناترین افراد جامعه معرفی کنید هر چند که قطعا این استعدادها حضور دارند و ما اصلا و ابدا این واقعیت تلخ را انکار نمیکنیم اما راستش را خواسته باشید ما خودمان از وجود نابینایان موفق چندان اطلاعی نداشته و ایشان را ندیده ولی هستند دوستانی این گوهرهای شب‌تاب را به عینه مشاهده نموده اند و به ما گزارش داده اند که چه نشسته اید ای قبله عالم، نابینایان بی نظیری در بلاد بی بدیل شما یافت میشوند که به تنهایی و نه با کمک دیگران، میتوانند با دست مبارک خویش غذا تناول کرده و بعد از صرف باز به تنهایی و تاکید میکنیم تنهایی دستان توانای خود را بشویند، آنها حتی حرف میزنند، راه میروند، می‍خوابند و سپس بیدار میشوند، شگفتا که یک دستی پست و کامنت منتشر میکنند، با اشاره یکی از انگشتان مبارک خویش واتس اپ، اسکایپ، تلگرام، فیس بوک رفته عمر خود را تلف میکنند، از این زیباتر این جاست که ندیده و نشناخته از پشت کامپیوترها و موبایلهای خود با هم ارتباط گرفته دوست میشوند و خوش‌بختانه بعضی مواقع که در خور توجه هم نیست با هم دشمن میشوند و چه کینهها، بغضها، زیراب زنیها که شکل نمیگیرد و حتی قادرند بی دلیل خنده کرده همه چیز و خود را به سخره گیرند!، ولی با عرض تاسف تعداد این اعجوبهها ابدا کافی نیست و نمیتواند به فرهنگ سازی کمک شایان توجهی نماید، از سوی دیگر هستند بعضا نابینایانی که رفتار بسیار تخریبی در خصوص شناخت جامعه از خود نشان میدهند که ترجیح میدهیم در این رابطه ابدا وراجی ننماییم، زیرا به خوبی عواقبش را میدانیم.
باید بدانید که اعمال و احوال و اقوال شمای نابینای ذاتا نخبه معرف ماهیت توهاست و افراد جامعه اعم از متولیان و عوام، عناصر مذکور را قضاوت مینمایند و سپس بر مبنای شناخت خود تصمیم میگیرند که در مقابل شما چه نوع رفتاری داشته باشند.
تصور توها از سواد علم و بینش متولیان چیست؟ شاید شما توقع دارید که ایشان با این تجربه و تخصص بالا کاملا بر مسائل خاص نابینایان احاطه کامل داشته باشند؟ خیر این چنین نیست.
بی تفاوتی شما نسبت به این امورست که شکل دهنده شناخت غلط جامعه میباشد، و عدم مطالعه کافی و ملموس
بعضی از عزیزان نابیناست که شناخت ایشان از جامعه را مختل میسازد، در نتیجه عدم اعتماد جامعه به تواناییهای نابینایان از سویی و از سوی دیگر سر و سامان نگرفتن اوضاع بی سامان نابینایان، وضعیتی پیش آورده که انصافا موجبات فرح و شادمانی را برای شما و ما فراهم ساخته است.

به جان بس عزیز و گران قدر همایونی نشستن، غصه خوردن، بعضا اعتراض و انتقاد کردن آن هم تک صدایی و موردی، راه حل مشکلات عدیده و کمر شکن توها نیست، اگر باور ندارید همچنان بنشینید تا چندین سال آینده نتیجه را با چشمهای زیبا و نداشته خود ببینید، هر چند اکنون نیز خیلی خیلی دیر شده است.

به نظر مقدس و بی نقص همایونی ما، اگر تمایل دارید این وضعیت مطلوب و آرمانی تغییر کند اولا به ایجاد تشکیلاتی از آدمهای قدرتمند از بین خودتان دست زده و سپس برای تحقق کلمه ما اقدامات خود را ساماندهی کنید، و مطمئن باشید من و تو و آنها کاری از پیش نخواهد برد و این ما میباشد که میتواند قدرتمندانه اهداف به حق و خواستههای منصفانه شما را تحقق بخشد.

اینک به نظاره خواهیم ایستاد تا در آینده قضاوتتان نمائیم که آیا همچنان عاجزانه و بر مبنای منیت پیش خواهید رفت؟ یا خیر کوشش میکنید کلمه ما را تحقق دهید..

همگان شاهد باشند که ما عرایض خویش را به وضوح هر چه تمامتر تبیین کردیم، مبادا اشخاصی یافت شوند و ایراد گیرند که جناب اعلی حضرت در نهایت امکان، مبهم حرافی فرمودند.
در پایان ضمن تقدیر از سوء استفاده حضرات از آزادی بیان اعطایی درگاه همایونی، مصرانه تحویل شخص نامه نویس را از شما خواسته که اگر اطاعت نمایید که هیچ و الا تک تکتان را مجبور میکنیم بدون عصا تردد نمایید.

۱۰ دیدگاه دربارهٔ «از حاکم آریا آباد به نابینایی از خودمان!»

سلام بر شما.
فقط میتونم بگم که عااااااالی بود عاااااالی.
من میگم که جواب جناب حاکم خود خواهی هست, به نظر من ما گاهی خیلی خود خواه میشیم دلیلش را نمیدونم اما فکر میکنیم اگر از ساده دلی دوستانمون سوء استفاده کنیم خیلی زرنگی کردیم و به هم نوع خودمون هم رحم نمیکنیم.
جدی بی نظیر نوشتید.
موفق باشید.

سلام
نامه ی شما بسی بلیغ و رسا است و در این مضمون به خوبی توانسته اید اسب سخن را به جولان درآورید امید است که مطالبی از این دست بتواند موجبات بیداری و رشد افکار را فراهم سازد با امتنان موفق باشید

سلام بر شما
خب البته تغییر به نظرم لازم هستش
من فکر میکنم باید قبول کنیم که ریشه بعضی از مشکلات، خود ما هستیم.

تصورات، اندیشهها
، جهان تفکر یا هر اسمی که بشه استفاده کرد
من نمیدونم، و البته مهم هم نیست
تنها چیزی که مهم هستش به نظرم اینه که
الآن واجب شده تا ما چشمها و ذهنهای خودمونو بشوییم
ما در چنگ دگماتیسم هستیم
باور بفرمائید که من برای آفرین شنیدن، یا تحسین شدن، یا هر چیزی مثل اینها، نمینویسم
من برای انتقال معانی فراموش شده مینویسم
ما بعضی معنیها رو گم کردیم
الفاظ در دهان ما موجودند، اما معانی فراموش شده هستند
نقش من شاید اینست که با بازی گرفتن الفاظ، با کمک گیری مخاطب، معانی از یاد رفته آنها را پیدا کنم.
چه خوب بود که هم نوعان من توی این سایت بیشتر منو کمک میکردند تا با هم و با یاری یک دیگر از ظاهر الفاظ به بطن معانی کوچ کنیم

دنیای بیرون از جامعه نابینایی، به نظر من خیلی متفاوتتر از دنیایی هست که من و البته تعداد کمی از نابینایان در ذهنمان تصورش میکنیم
مرسی از شما

دیدگاهتان را بنویسید