خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بیست و سومین جلسه غلط ننویسیم

امروز همه چی متفاوت با کلاسای دیگس بچه ها . شما ها باید درس بدید . امروز روزیه که رعععد بزرگ میشینه و نوبت شماس که کلاسو بگردونید. حرف امروز ض هست .
بشینید فک کنید که چی باید بگید؟ . منم هوس کردم که بیام بشینم پیش شما .

سعید درفشیان برو پای تخته بگو آنچه که باید بگی . سعید اخماشو میبره توی هم و با جدیت میگه :
در مدیریتی که مسئولیتها بر اساس رابطه و نه *ضابطه باشد ، جای آسایش نیست من قانونو اعمال میکنم رعد بزرگ . مجیو و موجی هم برام فرقی ندارن. قانون ، قانونه و اگر …و اما نداره .

بی ادعا میگه : ای بابا ، حرفهای *ضد مدیر نزنید که خوش ندارم هههه

گوشه نشین از گوشۀ کلاس میاد پای تخته و میگه :. رعد بزرگ !من در مورد *ضمایر در ادبیات میخوام صحبت کنم . ضمیر سوم شخص فعل ماضیو خیلی دوست دارم.

ای بابا عبداله پور چرا رنگت پریده پسر گلم ؟؟ رعد اجازه ، قندم افتاده پایین و *ضعف شدید در خودم حس میکنم .کمی باید بخورم .
پس برو ی چیزی بخور .

بی سایه تو چی در مورد حرف ض داری ؟ اعه اعه خوابی ؟ چُرت میزنی ؟ مگه اینجا خوابگاه سایه مهربانی خخخ

رعد من درسته خوابم ؛ ولی با این *ضبط صوت همه حرفهای شما و بچه هارو میضبطم بعداً گوش میدمو میخندم. الان کسر خواب دارم و با صدااای رعدوار شما ، خواب میبینم که در شب بارونی و توفانی گیر کردم خخخخ

وحید با *ضربه پا، یکی میزنه به پشت پای رضا وزینی و ی *ضرب المثل در مورد نبین ها میگه و هرهر و کِرکِر میکنه خخخخخخ

عارف صابری به احمد داداشی میگه : زود شعرتو در مدح کلاس رعد بگو که میخوام *ضمیمه اش کنم به این طرح درسام و برم نمره بیست بگیرمو بیام.

تینا تو چی داری برامون : رعد عزیز دیدم رهاااایی از بس با کاتر و تینر کار کرده ، دستاش زخمو زیلی شده . ی *ضماد و مرهم برای زخماش آوردم که بعدا نگید هوای ببین های محله رو نداریم .

شاگرد جدید روی رعدو میبوسه و میگه بارونی جونم خودت که میدونی که کلی کارای *ضرب الاجلی دارم و باید بهشون برسم. پس فعلا بای .

مهدی ترخانه با لحن مودبانه ای میگه رعد ضروریه که خودت در تدریس به بچه ها کمک کنی . نه اینکه اون ته کلاس بشینیو نگاه کنی هههه

رعععد میگه میتی کمون ، هنر اینه که خاطره کلاس تا سالها توی ذهنتون بمونه .
وحید خورشیدی میزنه زیر آواز ، اونم از نوع شادش . با هم بحونید بچه ها :
*ضربان ِ قلب ِ من تند میزنه میخواد آروم بزنه نه دیگه نمی تونه از تو پس کوچه ی ِ دل داره داد میزنه داد و فریاد میزنه .

بانو میاد داد میزنه و میگه خجالت بکشید . شما جزو *ضالین و گمراهان هستید . باشد که رستگار شوید . مگه عروسی باباتونه که کلاس غلط ننویسیمو تبدیل به مجلس عروسی کردید ؟؟ اعه اعه .

مهدیه تو چی داری برامون بگی : بابابزرگ دلم از دست فرهنگ های عجیب و غریب خیلی شکسته . ی عده مردم نادون به زنان خود میگن *ضعیفه . حالم ازین کلمه بد میشه .
لنا در ادامه میگه وجود ی زن مثل اکسیژن ضروری و لازمه و باید به دید انسان نگاش کرد نه یک شی.
مریم شیبانی به مهدیه میگه افرادی که به زن این القابو میدن *ضریب هوشیشون از کِرم و حشرات پایین تره . هاهاها
رهایی سرو کلش پیدا میشه و میگه فک کردید چی ؟ *ضحاک ماردوش به خاطر همین افکارش مورد نفرین آق داداش رعد قرار گرفت و ماااار سیاه روی کتفش سبز شد خخخخ
عمو چشمه به ناگاه میاد داخل بحث و میگه شلوغش نکنید . اون حرفا مال قدیم بود . زنان امروز حق ما مردهارو *ضایع نکنن ، بقیش پیشکش .

رعد که میخواد به بحث پایان بده به مهدی عابدی میگه بگو برای حرف ض چی داری برامون . مهدی هم ی کاردستی 6 ضلعی که گویا کاردستی *ضریح 6 گوشه صحن مقدس ابی عبداله علیه السلام هستو به رعد نشون میده . کاردستیش مقام اولو کسب میکنه اگه اشتباه نکنم
فاطمه حسینی چرا آروم اون گوشه نشستی . تو چی داری برامون . رعد عزیز من ی شعر در مورد *ضامن آهو و ی شعر هم در مورد دختری نبین به اسم *ضحی سرودم. بیا بخونشون .

پرواز نا پیدا ؛ چون سایه ای در تاریکی با ضربات دیوانه وار پیداش میشه .
پرواز مگه تو در مقطع دکتری درس نمیخونی . برو هر چی لغت توی این پست با ض شروع شده برامون پای تخته بنویس . آفَنَر . در آخر هم به مهدی ضیایی و محدثه ضامنی به رسم یاد بود ، دو تا کادو داده میشه . پرواز کادوهارو بهشون تقدیم کن دکترررررررررررررررررررر.

1_ضابطه .ض ا ب ط ه
2-ضد . ض د
3- ضمایر جمع ضمیر . ض م ا ی ر
4- ضعف . ض ع ف
5- ضبط صوت . ض ب ط ص و ت .
6- ضربه . ض ر ب ه
7. ضرب المثل . ض ر ب ا ل م ث ل
8. ضمیمه : ض م ی م ه
9- ضرب الاجل . ض ر ب ا ل ا ج ل
10- ضماد : ض م ا د
11-ضمانت : ض م ا ن ت
12- ضروری : ض ر و ر ی
13- ضربان : ض ر ب ا ن
14- ضعیفه . ض ع ی ف ه
15 – ضریب : ض ر ی ب
16-ضحاک: ض ح ا ک
17 – ضایع : ض ا ی ع
18. ضریح : ض ر ی ح
19- ضامن : ض ا م ن
20- ضحی : ض ح ی
.

۱۷۶ دیدگاه دربارهٔ «بیست و سومین جلسه غلط ننویسیم»

ضی ضی گولو آسی پاسی درا کوتا تا به تا…
خانوم اجازه درست گفتیم؟
ضیشی ضوشی ضیمبله ضفتالو… ضیپولی ضمبلتو ضالبالو…
بازم بلدم خانوم…
ضوضه ی مادر بضرگه هضار تا قضه داره… ضوضه ی مادر بزرگه شادی و غضه داره…
خانوم آهنگم بلتیم:
ضاضاضاضاضاضاضااضضااااااا… ضی ضییییی… ضی ضی ضیضی… ضوضوووووو.. ضاضا.. ضاضا..ضاضااااااااااااااا… ضی ضی ضوضوضوووووو…
خانوم یه مضال بم بدین میخوام برم باضی…

سلاااااااااااام رعد عزیزم…خیلی باحالی…میدونستی من هرچقدرم بگی غلط ننویسیم باز غلط مینویسم نگذاشتی بیام کلاس…خخخخ…اعصاب نداری هااا آقا معلم….خخخخ
خب چه کاریه غلط ننویسم؟
پریسما جونم برام درستش میکنه…خخخخ
پست قشنگی بود لذت بردم

سارای عزیز سلااااام .
میگم لو نده که حروفو جا انداختی . باور کن کلی گردیدم تا فهمیدم خخخ
خب وقتی چشم این همه خطا داره ، چرا گوش نبین ها خطا نداشته باشه . ؟ عزیزم لو نده .
مهم اینه که معلم کلاس خطای دیدش بالاس .
راستی نگفتی چن سالته ؟ اون دختر نبین که کلاس اول توی کلاستون بود با چشمای رنگی ، هنوز هم میبینیش ؟ کتابای گویات توی محله هست ؟ راستی کلی برای تو کمپوت آناناس و گیلاس و آب میوه کنار گذاشتم خخخ دستی دستی دارم میفرستمت اون دنیا هاهاها

نه خانمی من خیلی سال هست ندیدمش
خونمون نزدیکه همه اما خبری ازش ندارم
چون قبل اینکه من شاغل بشم خیلی دختر کم رویی بودم زیاد با این و اون قاتی نمیشدم.
من تازه کارم هنوز گوینده نشدم که فقط تمرین میکنم.
مرسی برای کمپوتها گفتم که برای من آلبالوشو بذار کنار باقیشو بده رهگذر بخوره فشارش نیفته….خخخ
شمارمو برات میذارم خصوصی سوال داشتی بیا تلگرام این کامنتا را جواب میده آدم یواش یواش شجره نامش هم میاد توی نت….خخخ

با عرض سلاااااااام رعد بزرگ عزیزم.چطوری یا خوبی؟عه عه عه اون قدیما یادش بخیر دانش آموزا ی حرمتی واسه آق معلما و خانوم معلما قاءل بودن الان چی ک زود خودمونی میشیم خخخ.
آخه رعد جونم ,رعد عزیز چ تضمینی هست من اینجا خودمو بکشم ریاضت بکشم با کلی اضطراب و استرس ک آدمو مریض میکنه شبو بیدااااار بمونم کلمه پیدا کنم با ض,اونوخ شما بین من و رهاااااااایی تبعیض قاءل شی همممش ب اون ۲۰ بدی با اینکه هممه چیو غلط نوشته .شکلک شاگرد زرنگ ک همش چوغولی میکنه خخخخخخ.
آق معلمی جون کللللی فیض بردیم از کلاستون.دست مریزاد.مرررررسی زیااااااد تا.اگه یادم اومد میام میگم.فعلا شاد باشید.

نخیر قبول نیست لنایی هاهاها
باید کلمه هایی بیاری که اولش ض باشه خخخخ

چون حاج نجف آباد خخخ این رسمو بنا کرده بود .
لنایی رهایی و زرنگ خخخ اشتباه میکنی . اون دو بار اخراج شد و به خاطر پا در میونی و ضمانت مهربان خانوم راش دادن مدرسه .
معروف شده به رها اخراجی

سلاااااام بر رحمت کچل خودمون خخخخ
مرسی بابت پست خوبت.
خععععععععععلی قشنگ کلاس رو می گردونی. بابا بلند شو ببینم یه ذره راه برو من می خوام میز ها رو از اون ته کلاس هل بدم خخخخ خخخخ هاهاهاهاهاها
منم یه شعر بخونم! یه توپ دارم قلقلیه، سرخ و سفید و آبیه، می زنم زمین هوا میره، نمی دونی تا کجا میره. ولی من می دونم کجا میره! میره پیش رحمت قیری، اونم میزنه زیرش هوا میره نمی دونی تا کجا میره خخخخ هاهاهاهاها

سلام بر وحید خان .
اعه اعه به دبیر گرامت احترام بذار هههه
شبو شور با خط کش چندتا بزن توی دستش و زبونش هم داغ کن هههه
ی توپ دارم قلقلیه .
سوراخ سوراخو گِل گِلیه
من این توپو نداشتم
از تو آشغالا برداشتم هیهی

سلام بر عطای ادیب .
فک کنم از قص ضخیمو با ز نوشتی که سوات پدر بزرگو بسنجی .

عطایی شما دست حاج نجفیو از پشت که بستی خخخ
این واژه های مهجور و عهد قجرو از کجا پیدا میکنی به خورد ما میدی . ؟؟؟
شکلک ارادت داریم حاااااج عطاااا.
فدایی داری .

سلام مخصوص از نوع دوبل بر سایه مهربانی محله .
راستشو بگو از قصد غلطو غولوط نوشتی یا واقعا ههه
پسرم شیرهای مدرسه بدو پر از ضرره .
برای تغذیۀ سایۀ محبت خوب نیست . منتظر باش تا برات توی محله چلوکباب بیاریم خخخ

سلام و درود بیپایان خدمت رعد کبیر محله,عجبا شگفتا بالاخره پس از مدتها انتظار و وقفه و به قول ما فوتبالیها پس از تعطیلات بین دو نیم فصل یا بین دو فصل فصل جدید غلط ننویسیم وارد میدان کارزار شد و از پست جدیدش رو نمایی کرد و مایه ی مباهات ماست که دوباره این پست داره توی محله منتشر میشه و موجب میشه ما یک کم توی نوشتنمان که خیلی دربُ داغونه تجدید نظر کنیم و بهتر بنویسیم و یه کم املایمان را ارتقا بدیم .ای ول به این پست خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی عالیه در حد لالیگا یا در حد بارسلونا. با تشکر و سپاس فراوان در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام بر عبداله پور عزیز و با کمالات.
خب ببین خوب میشناسمت ؟ فک کنم بیست و سه سالت باشه . شیرازی یا همدونی هستی . قند داری.
تازه توی محل ثبت نوم شدی . ولی ۶ ماهه که گوشکنو میایی.
راستی احمد ی بار تو بودی اومدی توی پست و اصطلاحات فوتبالی به کار بردی ؟ الان یادم نیست ؛ ولی ی اصطلاحی به کار بردی که تا حالا نشنیده بودم.
اصلا به عکست نمیخوره که چشات نبینه .

ضمن عرض ادب و احترام به فضلا و کلا حضار گرام من اومدم .خخخ چقده سخت و ضجر آوره ادبی حرف زدن .چه کاری ست خود مونو اذیت کنیم خب !همینجور صاف و ساده مینویسیم .که من اعتراض دارم رععععد .چرا حاضری منو نزده بودین پس ریحان کوشش هااان !حالا خود تون قضاوت کنید .که آیا حق من ضایع نشده ؟آی مردم من شکاااایتم رو به کی بگم .الان اصا تمرکز ندارم یه ضرب کوچولو در حد دودوتا چارتا از ذهنم میگذرونم بلکم حواسم بیاد سرجاش .خب حالا بینم تو کلاس چه خبره !بهبه همه دوستان با ذخایر ضادی ی ذهنیشون با انرژی مضاعف حاضرن که ..احسنت .خب بسه این همه حرف زدن .برم وضو بگیرم نمازای قضا شدمو بخونم خخخخ

هاهاها
ریحان خوش طینت رفته بود گل و گلاب بیاره به خاطر همین سر کلاس نبود هههه
قربونت برم ، آخه شما که املات نوزده و نیم شده احتیاج نداری که توی کلاس بشینی .
ولی بدک نیست ی چوب بگیری دستت و شلوغ های کلاسو تا جون داری بزنی هاهاها

دوباره سلام. و اما تو بابایی، دمت گرمه دیگه این بار اسم ما رو نیاوردی که؟ باشه اگه فردا پاشدی دیدی عصات نیست داد و هوار راه نندازیا، تو که بهتر می دونی ما هم نوک‌مون قویه تبحر خاصیم تو ربایش اشیاء داریم. خود کرده را تدبیر نیست بابایی. راستی تو درساتم همزه ها رو خورده بودی فکر کنم اسیدی گشنت بود نه؟ مودبانه به جای مؤدبانه، شی به جای شیء البته می دونم می خوای بگی الآن اینجوری باب شده، ولی استادی چون تو که نباید با مُد روز پیش بره که باید بره؟ ههههههه ولی کارت درست بوده و هست. بای تا های.

سلام بر عقاب تیر منقار و قوی چنگولی خودمون .
مگه بابابزرگا دل ندارن که با مد روز پیش برن . من بابابزرگ فیسبوکی و اسکیت سوارم هاهاها
ی مطلب در مورد عقابهای باهوش که کپی خودتن برات میذارم .
یاد بگیر ازشون و از مشکلات به عنوان نردبان موفقیت استفاده کن خخخ
آیا می دانید عقاب ها از طوفان فرار نمی کنند؟

آن ها به راحتی از وجودبادهای طوفان زا برای اوج گرفتن استفاده می کنند.

زمان طوفان عقاب بالهایش را به گونه ای قرار میدهد که باد او را بلند کرده و روی سطح طوفان شناور می شودوپیوسته اوج می گیرد.

خانوم اجازه…
این شهروز پوسته فضیلتاشو میریزه رو زمین… دعواش کنید…
لنا ریاضت مارو از پشت هی میکشه… نمیذاره درس گوش کنیم…
تازه شم ریحانه بی وضو اومده سر کلاس…
چشمه ام نشسته اون آخر حواس ما رو پرت میکنه تا وحید ضررامونا کش بره…
ایگل هی با پریسیما حرف میزنه…
سارای از عمدی اشتبا مینویسه اسم پریو…
خانوم… اسماشونا بنویسم پاتخته؟
از بد:
چشمه – – –
لنا –
وحید —-
ریحانه –
سارای –
شهروز ————————–
پریسیما ———
ایگل —-
از خوب:
عبدالله پور
رهگذر++++++
بی سایه
رهگذر+++++
عطا
رهگذر+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
خانوم اجازه… اونا که خیلی شیطونی کردن منها دادم اونا که خیلی خوب بودن به اضافه… یاه یاه یاه یاه…

رهایی تو به عنوان شرور محله شناخته شدی و تنبیه میشوی . خخخ
عامل شلوغیا شناخته شد و آن کسی نیست جز این رهای در به در خخخ
خب باید با این نوشته که منو به دنیای بچگی بردی و اشکمو درآوردی به دار آویخته بشی .

پس به جرم اینکه منو بیشتر به گذشته ها بردی ،باید کشته شوی خخخخ
ای ملعون ول سیرت خخخ اگه وصیتی داری بگو که خونت حلال است .
جسد بی جان رها به مدت ۴۰ روز در محله بر دار مانده تا درس عبرتی برای سایرین شود .
برای شادی روح رهایی همگی با هم یاه یاه یاه . هاهاها

فردا مامانمو برادون میارم خانوووووم…
جسدمو بده، مال خودمه، مامانم گفده نذار کسی دس به جسدت بزنه… آویزونم کونی، ریش ریشت میکنم واس دهه فجر سال دیگه محله رو بات تزئین میکونم…هاهاهاهاههاهاهاههااهاهاهاها

سلام بر رعد بزرگ آفرین بر شما واقعاً این یکی از بهترین پستهایی بود که ظرف یکسال گذشته خواندم مخصوصن توضیحات بلیغ من در خصوص نقش ضمایر در ادبیات فارسی که بسیار بسیار عالی بود اما خودم نفهمیدم چی گفتم و چی شد….با تشکر از زحمات شما برایتان آرزوی موفقیت و سلامت مینمای….

گوشه نشین سلام نوه خوش قولم .
به قولت عمل کن و پست های خوبتو منتشر کن .
حس کردم در اعماق قلبت، ضمیر سوم شخص غایب رو دوست داری و همش به او فکر میکنی خخخ
کمی هم به ما فکر کن و با ما سخن از او بگو .
راستی من در سلامت کامل به سر میبرم . رعد بزرگ منتظره .

هه رهاییو ببین خاااانوم آق معلم.عوض اینکه الان تو ضیافت ولنتاین وای یعنی جشن ۲۵ بهمن همینجوری الکی باشه میاد اینجا ماها رو تو بدا می نویسه.خب این نهایت غرض ورزیشو میرسونه.من ک ازش خعلی ناراضیم.من ب این خووووووبی خخخخ خو چرا میگه بد بد.شکلک گریه فراوون با ی عالمه بغض خخخخخخ

رهایی در ضیافت شام آخرش یک جام زهر مار نوشید و یک محله از ضرر و زیانش آسوده گشتند .
همگی امشب به مجلسی بزرگ به جشن و پایکوبی دعوتید .دست در دست یاری خوش اخلاق و خوش رو باشید . ولنتاین مبارک ههههه
در ضمن
ای لنای ببین که با نقاب نبین ها در رفت و آمدی تو نیز مشکوکی .
کسی که با صفحه نخوان و بخوان کاری ندارد و خویش را نبین معرفی میکند دست کمی از رها ندارد و به عاقبت او دچار میشود خخخ

شاگردا من خوابم نمیاد.
ولی نت خیلی ضعیفه.
واااااااای دیوونه شدم . خدا دیووننشون کنه .
خب شما توی کلاس ولنتاینو بجشنید . من برم توی دفتر کیک بخورم .
آخه معلم نمونه شدم . به قول رها ،یاه یاه.

سلاااام بر فاطمه زبرو زرنگ.
گویا شما هم سن منی .
چه عکس خوشگلی .
چه پرنده ای . مرغ عشقه گویا . درسته ؟
این عکسو چه کسی ازت گرفته ؟
فال انتخابی پرنده چه بود ؟؟؟
من رعععد کنجکاو به امور نبین هایم . ههههه

وای منم خوابم نمیبره.اینو بگمو برم .معلم عزیزم ب پایت گل می ریزم خخخ ینی ک نفس کار مهمه.مهم استفاده از حرف ض هست.حاجی خب روحش شاد زحمت کشید و قانون خودشو پیاده کرد.بابا عوض جایزه دادنته ب این هواااااا خلاقیت؟؟؟؟خخخخخخ نووووش جوووون.خوش باشی همیشه.

ای لنای زرنگ که خودتو الکی الکی ی نبین معرفی کردی ههه برو دور شو . هههه
تو نیز به زودی به سرنوشت رهااااایی دچار میشوی . برو به شام آخر بیاندیش . وصیت به صورت تایپ قابل قبول نیست . تو یک ببین فریب کااااری . هرهر هاها هی هی

سلام.
من رو یادتون رفته که دارم با شعری از سلمان ساوجی میام:
    ضرب شمشیر تو را نازم که در هر ضربتی
    جان سلمان را حیات جاودانی می دهد.
و همین طور این کلمه ها که به همت گوگل جون پیداشون کردم ولی فقط کپی نیستند ها کلی ویرایششون کردم که این شکلی شدند. کور که در معنی ضریر اومده میشه با نبین یا نابینا یا هر چیز دیگه ای جایگزین بشه که چون در گوگل هم کور رو آورده بود و هم نابینا من تغییرش ندادم شاید معنای کور با نابینا متفاوت باشه.
کلمات این ها هستند:
ضابط (نگهدارنده- نیرومند- حفظ کننده- قوی)
ضابطه (قاعده- دستور)
ضابی ( خاکستر )
ضاحک (خنده کننده – مرد خندان)
ضار (زیان رساننده- زیان آور)
ضارب (زننده)
ضارع ( ضعیف ، لاغر )
ضافی ( کامل ، تمام )
ضامر ( باریک اندام )
ضال (گمراه – آواره)
ضامن (کفیل- ملتزم- پایندان)
ضایع (تباه- خراب- بیکاره- بیفایده- مهمل- بی ثمر)
ضایق (کم وسعت)
ضب (سوسمار)
ضباط (بایگان- ضبط کننده)
ضبط (نگهداری- حفظ کردن- مجکم کردن- بایگانی)
ضبع (گفتار)
ضجر (نالیدن- دلتنگی- بی آرامی- بی قراری)
ضجور (ملول – بی قرار)
ضجه (ناله- زاری- بانگ- فریاد)
ضجیع (همخواب – هم بستر)
ضحاک (بسیار خنده کننده)
ضحک (خندیدن- خنده)
ضحیه (گوسفند قربانی)
ضخام (کلان- ستبر- فربه- بزرگ)
ضخامت (کلفتی – ستبری)
ضخم (ستبر- کلفت – فربه)
ضخیم (کلان- ستبر- کلفت)
ضد- بد- خشم- قهر (دژ- مخالف- دشمن- ناساز)
ضد حمله (پاتک)
ضدید (مثل- نظیر- همتا)
ضر (زیان – ضرر- تنگی- سختی)
ضراء (قحط – خسارت- سختی – گزند- زیان)
ضراب (زننده – بسیار زننده)
ضرابخانه (جای سکه زدن پول)
ضرار (زیان رساندن)
ضراره (نابینا شدن)
ضراعت (خواری – زاری- فروتنی کردن)
ضرب (زدن- مثل -شکل- نوع- صنف)
ضربان (تپش قلب- زدن)
ضربان داشتن (زنش)
ضرب و شمشیر (یلمان)
ضرر (گزند – آسیب- زیان)
ضرس (دندان آسیا)
ضرطه (تیز دادن)
ضرع (پستان گاو یا گوسفند)
ضرغام (شیر درنده- مرد دلاور – قوی – شجاع)
ضرورت (نیاز – حاجت)
ضروری (وایا – واجب – لازم- بایست)
ضریب (زننده)
ضریبه (سرشت – خوی – سجیه)
ضریح (دور قبر- قبر- صندوق روی قبر)
ضریر (کور- نابینا- نزار)
ضریره (زن نابینا و بیمار)
ضریم (حریق – آتش سوزی)
ضعف (دوچندان- دو برابر)
ضعف (سستی- ناتوانی)
ضعیف (فاتر)
ضعف و سستی (وهن)
ضغث ( کار آشفته و درهم)
ضغط (کوفتن)
ضغطه (تنگی – فشار- سختی- رنج – زحمت)
ضل (گمراهی)
ضلال (گمراهی- گم شدن)
ضلع (استخوان پهلو- دنده – پهلو)
ضم (جمع کردن – گرد آوردن)
ضماد (پارچه ای که زخم را با آن ببندند- مرهمی که روی زخم بگذارند)
ضمان (قبول کردن- پذیرفتن)
ضمر (لاغری- کم گوشتی)
ضمن (درون چیزی)
ضمه (پیش)
ضمیر (باطن انسان- اندرون انسان)
ضمیمه (پیوست)
ضمیمه کوتاه و منشعب یاخته عصبی (دندریت)
ضمین (کفیل- عهده دار غرامت- پایندان)
ضواحک (دندانهای جلو که هنگام خنده نمایان میشوند)
ضوء (نور – روشنایی- روشنی)
ضیاء (نور- روشنایی)
ضیاع (تباه شدن- ضایع شدن)
ضیافت (مهمانی)
ضیعه (آب و زمین زراعتی – زمین غله خیز)
ضیغم (شیر درنده)
ضیف (مهمان)
ضیق (تنگی- سختی)
ضیم (ظلم – ستم)
ضیمران (ریحان)
ضیوف (مهمانان)

سلام بر حسین . خوبی بابایی ؟؟ا
تا اونجایی که یادمه اسم عزیزت توی پستم بود . داشتی گوسفند ضبح و قربونی میکردی که چشم نخوریم هاهاها همون گوسفندو برغاله هایی که ی بار صداشونو برام فرستادی خخخ
****
صد لعنت به کلمه کور !
ضریر !اوه چه کلمه بد آوا و خشنی !قلبم دردید ازین واژه هههه
فقط نبین و نبینک کلمه شیرین و دل چسبیه .
نمرت هم فوق بیست است میرزا بنویس خخخ تو احیانا داداش لنا نیستی ؟؟؟
دوتاتون خوب مینویسید

خب حسین جان الان از اتاق فرمون به رعععد اشاره میشود که ای مدعی کننده در سمت دبیر املا خخخ ذبح درست است نه ضبح خخخخخ
نتیجه میگیریم که هیچ کس مصون از اشتباه و غلط اضافه نمیباشد یاه یاه هرهر

ضیادی دارم زایع میشم اگه این ذ ها رو یاد نگیرم.
اضلا قانونم که در مورد همه یکیه.
پس بهتره به جای اینکه زرر رو با زاد بنویسم، با همون ض که قبلا می نوشتم بنویضم!
نمیدونم قرض هام که ایرانی میشند اینضوری میشم یا کلا مقضم مریز میشه ایجوری میشم.
خلاضه که کلمات ذیادی اینجا یاد گرفتم و از این همه طلاش برای گوشضد قلط ها به ما ممنونم رأد کویر!

با سلام بر استاد کلاس غلط ننویسیم بانو رعد بزرگوار.
دقیقا نمی دانم چند جلسه غایب بوده ام ولی حالا که باز مجالی دست داد تا حضور در محضر شما را درک کنم با چند واژه جدید آشنا شدم و باز هم از شما سپاسگزارم.

سلاااااام بر هادی عباسی .
به افتخار هادی هورااااااااااااااااااااااااااااااااااا. کجایی تو آخه ؟
دلم برات بسی تنگ شده بود ؟ البته قمی ها همه بی وفا هستن ههههه
راستی تو همیشه در پست های غلط قوقولی حاضر بودی .
ولی خب آخرین جلسه فک کنم در آبانماه بود .
پسررر تو غایب هم باشی برات حاضری میزنم . غمت نباشه خخخخخ
اینجا ایرونه و پارتی بازی در نیار اعه اعه

رعععععععد این رهگذر رو بیبین ته کلاس نشسته داره تخمه می خوره. بیبین کف کلاسو پر تخمه کرده. نیگاش کون یاه یاه یاه خخخخخ خخخخ
رهگذر پاشو برو تخته رو با پیشونیت پاک کون ببینم. خخخخ
شکلک زبون دراوردن از ته کلاس خخخخخ
شکلک میزها رو از ته کلاس هل دادم به جلو خخخخ

سلام مجدد بر معلم دانای غلط ننویسیم رعد من ۲۳ سالم نیست بلکه متولد ۱۸ خرداد سال هزار و سیثد و شصت و هفت هستم یعنی فعلاً ۲۷ سالمه و اهل شهر راز شهر حافظ شیراز جنت فراز هستم و اون اصطلاح هم چقر یعنی سرسخت یا دارای مشکل یا دشوار هست, نمیدونم که املایش همینطوریه یا جور دیگر مینویسند؛ در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

دوباره سلام.
پس خودت بودی هههه آره پس اون کلمه چقر بود هههه
والاه این دومین باره که دارم از خودت میشنوم .
ج
چقر بهش میخوره که به معنای چلاغ باشه نه سرسخت خخخخ
احمد سیصد درسته . س ی ص د
بای

سلام آه آه من را که از یاد بردید معلم خوب
ولی طوری نیست من تکلیفم را انجام دادم باید نمره ی بالایی بهم بدید
ضعیفان خار وخاشاکند سیلاب حوادث را که از شمع آتش اول در نهاد رسیمان گیرد

صائب
ضمیر دل نگاشایم به کس مرا آن به
که روزگار غیور است و ناگهان گیرد
ضرورت است که نیکی کند کسی که شناخت
که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
سعدی
ضرب شمشیر تو را نازم که در هر ضربتی
جان سلمان را حیات جاودانی می دهد
سلمان ساوجی
ضعف و عجز و فقر ما دانسته ای
درد مارا هم دوا دانسته ای
مولوی
ضرب دشمن اگرچه با ضرر است
زدن دوست جانگداز تر است
مکتبی شیرازی
ضیافتی که در آن توانگران باشند
شکنجه ای ست فقیران بی بضاعت را
صائب
ضعف پیری فکند بی جگران را از پای
دل چو افتاد قوی ٬ پشت دوتا شمشیر است
صائب
ضماد صبر همی کن بر این دل مجروح
طلای اشک همی کش بر این رخ چو زریر
اشرف سمرقندی
ضامن شده ام بهر نجات همه کس
بر من بنویس سیئات همه کس
ابوسعید ابوالخیر
ضایع مکن این دم ار دلت سودا نیست
کین باقی عمر را بقا پیدا نیست
خیام
ضمیر مخزن دل پر کن از کلام حکیم
که دُر پند به از گنج لولو ویاقوت
نظامی
ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که می نوشد
شود برشاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا ۱
ضرب زمین در ضربان دل ما زندگی ست
یاد خدا ، درس کلاس اول بندگی ست ۲
ضایع مکن ای غنچه چنان عمر که در باغ
تا خنده کنی سایه ی گلچین به سر توست ۳
نصیحتی گیلانی

خخخخ موفق باشید
تا تو باشی که دیگه من را یاااادت نره. بازم اگر میخوای حرف )ض( را بیارم اینجا بگو خخخخ

خانم اجازه چرا انقده این رهاییتونو لوس ش کردین هاهاها خانم اجازه داره الکی میگه .من همیشه واس کلاسای شما دائم الوضو م خخخ تازشم خود ش هی شلوغ میکنه کتاب دستش میگیره هی بلند بلند میخونه .رنگای نقاشیشم آورده میپاشدش رو بچا

میگم ریحانی نگران نباش .
امشب شب آخریه که رهایی میتازونه .
دعوتش کردم به شام آخر . ی جام زهر مار به خوردش میدیمو راحت میشیم از شرش هههه
بذار ی امشبم مثل خلا ، کتاب بلند بلند بخونه خخخ
نقشه ای براش کشیدم از نوع چرچیلکی

میگم جان رععععد ، کوتاه بیا .
من که مثل شما جون ندارم که این همه مهمون برام آوردی خخخ
مرضیه و راضیه برید به فرضیه نماز جماعت خخخ
رمضانو فاضل برید که امتحان ریاضی دارید .
اصلا همتون با جناب مش قاسم قاضی آژانس بگیرید برید شام خونه مهربان خانوم .
من کار دارم برید .
هنگامه جون بیا اینا ارزونی خودت خخخ

خره گفتی ولنتاین جیگرم کباب شد…
کاش وقت داشتم پست ولنتاین میزدم امروز…
حالا پستتا تبدیل میکونم به پست ولنتاین…هاهاهاههاهاهاهاهاها.. بمن چه بایس میزدن پستشا… حالا شوما باس جورشا بکشی…خخخخ
داداشی یه زمونی آبجیت خیلی عاشق بود…یه زمونیییییی… آه..
بی تو میشود زندگی کرد
قدم زد
چای خورد
فیلم دید
سفر رفت
فقط بی تو
نمیشود به خواب رفت…

آخه آهااااای رهایی اگه تو واقعنی عاشقی چرا شولوخ میکنی تا خونت حلال شه .عاشقا غمگیییینن غمگین یوهاااااااههها.دروغگویم شدی شر ک بودی دروغم گفتی اونم امروز.وااااای وای وای.ببین اولین کامنت بی ربط ب پستم تو باعث شدی من بنویسم.من ب گروه ضالین پیوستوندی و مورد ضرب و شتم معلم قرار خواهم گرفت با اینکه ضریب هوشیم این قده بالاس.خخخخخخخ بااااااای.

بمن تهمت دروغگویی نزن لنااااااااااا.. آکله.. من عاشق بودم خره!!! بیبین چیا بلتم:
نه به چاهی
نه به دلم هوسی افتاده
دلم انگار فقط یاد کسی افتاده….
شکلکِ رهگذر پشت پنجره در حال آه کشیدن و هوای ابری و اینا… چه شکلک طولانی یی شد…هاهاههاهاههاهاهاهاه

الان آقا مدیر میاد دعوامون میکونه….
وااااااااااااااای بخدا تخسیر ما نبود آقا… اینا مارو از راه بدر کردن… بخدا دفعه آخرمونه آقا.. نزن.. جون ننه ت نزن آقا… شکلک هوار هوار زدن…
رفدم بخدا…
آقا تو رو خدا اینم بگیم و بریم… اگه نگیم خفه میشیم.. آقا تو گولومون گیر کرده…
و عشق
تنها عشق
مرا رساند
به امکان پرنده شدن…

خانوووووم آق معلم اینا را ببینین عه اه فش میدن ب ما.شکلک گریه زیاد خخخ.خانوم تازه این زیر میز ی دسته گل,ی عروسک قرمزی,ی دونه شال صورتی با ی عالمه تا چوکولات قایم کرده قایمکی همش هی میخوره ب ما هیچی نمیده.بندازینش بیرووووووووون اینو.خخخ

مال خودمه.. نیمیدم بت.. کادوهامه… برو اگه راس میگی خودد کادو بیگیر… خخخخخخخخخخخخخخ…
خانوم این چش دوخته به کادوهای ما… بیرونش کنید…
خانوم نیسش لنا بیا بیگیر این جعبه شوکولاتا رو تنبک بزن تا بوخونیم…
دیمبل دیشدن.. دیمبل دیشدن.. دیمبل دیشدن…
لالالالالالالا… لالالالالا لالاالالالااااااااااا
یک یاری دارم
خیلی قشنگه
مست و ملنگه
خیلی شوخ و شنگه
بچه سال و خیلی ظریف وخوشگل وخوش اندام وخوش سیما و طناز و دلارام وخیلی شیرین گفتاره…
خیلی قشنگه
مست و ملنگه
خیلی شوخ و شنگه…
لالا لالالالالالا…

کامنت اتمام حجت خخخ
اصن حالا ک منو انداختین بیرون و بم لقب فریبکار دادین دیگگه ب پایت گل نمی رییییزم خخخ.تاضه ضود ضودم نمیام تو کلاستون هه.هممه رو اضیییت می کنم و ضورم ب هر کی برسه میضنمش هوهااااا .دوس دارم ک غلط بنویسم .معلم قدرنشناس باید شاگرد تنبل نصییبش ش تا قدر منو بدونه.خخخخخی
رهای شرور اون ضد آفتابو بذار سر جاش بینیم بابا چ همه چیو زود صاحاب میشه عه عه عه.
دیگه من مییییرم.کارت قرمزم نمییییخوااااااام.
پستت لایک رعد جونم .شااااااد باشی و سلامت و صبور و سرمست و عااااااشق.بایی واقعنی!

سلام رعد
بازم یه کلاس پر از خنده و یادگیری . عالیه , عالی .
نمی دونم تو کلاس هم میشه این طوری تدریس کرد؟ یا دست و پا تو قوانین بسته . ولی اگر میشد که فکر کنم دانش آموزهایت دلشون نمی اومد کلاس شما رو ترک کنند .
من که لذت بردم و میدونم بقیه بچه ها هم مثل من یاد میگیرند .
از تو چه پنهون , اگه من هم بخوام شل بگیرم , بعضی وقتها بعضی لغات رو گم میکنم و یا چون بازبینی بینایی نیست , از زیر دستم در میره که دقت بیشتری رو میطلبه .
باور کن دوستانی که بریل خوندن , کار بسیار بزرگی رو انجام میدند که به این زیبایی و روان , بینایی تایپ میکنند و این چیزی نیست به جز هوش بسیار بسیار بالا و پشتکار دوستان .
تازه افتخار هم دارم که بگم با اینکه در مدارس بینایی درس خوندم , همین دوستان عزیز , اغلاط من رو با حوصله میبینند و بهم تذکر میدند . که ازشون اینجا تشکر میکنم .
خیلی از اوقات هم به خاطر اینکه سرعت تایپم زیاد شده , از دقت ام کاسته میشه که این پیام های خصوصی هستند که به دادم میرسند و به من هشدار میدند که داش مهدی , کیفیت و دقت رو فدای سرعت نکن . خخخخ.
امیدوارم همیشه سالم و شادمان باشی و کماکان به ما بیاموزی دوست عزیز .

سلااام مهدی . خوبی ؟ خوشی ؟
آره میشه ی جوری تدریس و کلاسداری کرد ، که بچه ها لذت ببرن.
من عکساشو برای رهااایی فرستادم. رعد بزرگ توی کلاس به بچه ها میگه غذا بیارید که با هم بخوریم خخخ رو فرشی توی کلاس پهن میکنیم و اینجوری هدفم اینه که بچه ها با هم صمیمی بشن و خوراکیاشونو با هم تقسیم کنن . کارای دیگه هم انجام میدیم.
معمولا کادر دفتری خوشش نمیاد خخخ ولی برام کسی جز دانش آموزان مهم نیست .
جالبه در نهایت مدیرها ، سر اینکه من دبیرشون باشم دعواشون میشه خخخخ ولی غر هم سرم میزنن و میگن چرا ؟ نکن ! نگو ! برو ! نرو ! خخخخ
راستی من امسال معاون پرورشی بودم نه دبیر ادبیات شکلک غصه . شکلک دلتنگی .
*************
خب واقعا منم خیلی تعجب میکنم که نبین ها چطور جای حروفو حفظ هستن .
مهدی به نظر من تو شاه نبینا هستی . چون نبینی بعد از ببینی کار سختیه و تو تا اینجا از پسش خوب براومدی .
راستی شروع کن به عصا زدن که میخوام اردیبهشت بیام شهرتون و با ی بنده خدایی ببینمت . رعععد بزرگ با دادی محکم و غرشی مهیب به مهدی میگه :
باید عصازدنو شروع کنی . اما و اگر هم حاااالیم نیست خخخ

تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی
اندوه بزرگی است زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نیشابور
از چشم تو و چشم تو و حجره فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی است چه باشی چه نباشی
ای باد سبکسار ای باد سبکسار
مرا بگذر و بگذار
مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی

ولنتاین مبارک

سلام رعد.
ممنون بابت پست.
خخخ. اشکال نداره. من هی میگم چرا صفحه خوان ضَبح میخونه! خب کلمه ضبح هم داریم، ولی معنیش با ذبح فرق میکنه! اینو گوگل بهم گفت خخخ.
از پریسیمای عزیزم هم بابت تذکر این نکته بسیار ممنونم.
موفق باشید.

سلام مجدد بر رعد کبیر, ببخشید که دوباره مزاحم شدم ممنون که بی دقتی من را در خصوص نوشتن سیصد که اشتباه نوشته بودم که این اشتباه هم بخاطر تند نوشتنم بود نه بخاطر اینکه نمیدونستم سیصد را چه طوری مینویسند گوشزد کردید در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

احمد خان مگه نمیدونی که خود رعد امروز غلط نوشت ؟
هیچ کسی از غلط کردن مصون نیست خخخخ
اصلا آدمی که اصلا غلط نکنه که آدم نیست ،شلغمه خخ
مهم اینه که غلطا تکرار نشن خخخ
پسرم خیلی سخته که حرف به حرف حواستون به حروف باشه

م …!!!!!
میخوام تنها برم تا هر کجا میشه !
تا جایی که دلم از غصه خالی شه ..
حالا که آرزوهام .رفته از دستم !!!
حالا که دیگه از .این زندگی خستم !
حالا که .لحظه لحظم بوی غم میده
حالا که هیچکی این حسو نفهمیده ؟؟؟
خداحافظ از اون شبهایِ بارونی !!!
خداحافظ از اون .اشکایِ پنهونی .
خداحافظ از اون روزایِ بی برگشت.
خداحافظ از اون ..رویایِ پنهونی !!!
میرم .بی همنفس .تا آخرِ این راه ..
نمیخوام …!!!! بعد از این تو این سفر همراه . حالا که قرعه به تنهایی افتاده
میرم .بی هم سفر .همراهِ این جاده @!#@!#@!@#@!
خداحافظ ..

سلام به رعد.
رعد این دو روز را همش میگم که الان میرم پست را کامل میخونم و کامنت میذارم ولی نمیشه, تمرکزم را نمیدونم کجا جا گذاشتم خخخخخخخخخخخخ.
مثل همیشه کارت عااااالی بود رعد.
گاهی با خودم فکر میکنم تو علم غیب داری, فقط بگو از کجا فهمیدی که من شعر گفتم زووووود/
همیشه با خوندن پستهای تو کلی انرژی میگیرم.
مرسی که هستی.
آرزو میکنم که همیشه شاد و خوش باشی.

سلام فاطمۀ عزیزم.
دختر ریزه بیزم.
فاطیما جون ، در اینکه رعد حس شیشم داره شک نکن خخخ
من رععععد غیبی هستم . بععععله .
هم شعر میگی هم متن ادبی .
خب خوبه که انرژی میگیری . منم با اومدن تو انرژیات میگیرم

درود! یه نفر آنقدر ضعیف بود و ضعیف شده بود و آلضایمر گرفته بود که از ضعف خودش ذره ای ناراحت نبود و قبول داشت که واقعا ضعیف شده و ضعف داره و نقطه ضعفشو دست همه داده و حالا با توجه به اینکه ضعیف شده و اسمش ضعیفه است فکر میکنه که خیلی ذرنگه و نمیدونه که داره ظلم میکنه و ظلم پایه و اساس نداره و ضعیفه ظالم در دام میفته… حالا اون ضعیفه ظالم بیاد اینجا خودشو معرفی کنه و اعتراف کنه که ضعیفه و ظالمه…!

یکی بیاد این غلط ملطا رو ببره بندازه توی زباله دانی
آلزایمر . زرنگ خخخ
خب الان اگه منظورت یک ونوسی بود که وای وای . مگه نشنیدی توی پست ، مریم شیبانی چی گفت ؟گفت که افرادی که به خانوم ها میگن ضعیفه ، ضریب هوشیشون از کرم و حشرات پایین تره خخخ
خب فک نکنم منظور تو به ی خانوم بوده بااااشه . نه عدسی ؟

آلزایمر با ز بازار نوشته میشه .زرنگ هم همین طور . با ز مثل زیبا .
راستی سلام . عدسی تو پارسال اینقدر عصبی و خشن نبودی .
پسرم چی شده ؟چرا اینقدر پرخاشگر شدی خخخ
نگران نباش. اصلا هر چی تو بگی . خوبه ؟

درود! همان بهتر که من نباشم و جای بعضی از سوسولها و ضعیفه ها اینجا باز باشه و فقط خودشون باشند و حتی جملات آموزشی ضرب المثلی هم به زوباله دان هدایت شود… بالاخره ضعیفه ی ظالم خودشو معرفی کرد سپس به زوباله دان رفت!

سلام بر کامی کُرد غیور .
اومدم کُردی بنویسم دیدم بلد نیستم خخخ
من کُردی کرمونشاهی اذانِم ولی ناتانم حرف بزنم خخخخ
کُردی حرف زدنو حال کردی هاهاهاها
کامی خان ، این کلماتی که نوشتی همه مهجور و غیر قابل استفاده در زبون فارسیه خخخخ
نمره تو نه و هفتادو پنجه هی هی

ههههههه
تو چقدر شبیه خود من حرف میزنی خخخ
خویشتن واقعی خویش رو میگم نه رععععد دانا و حکیمو . پسرم
چون تو نبین واقعی هستی اگه نمره املات از نه به بیست برسه شاید بهت دخترم بدم . به شرطی که نیمه راه ببین نوید بدید نشی . خخخ
پاورقی :رعد بزرگ به ببین ها لقب ندید بدید رو داده .
هر چند که فک کنم صفحه خونا درست تلفظ نکنن

درود! خخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها منو حرس خوردن؟! واقعا که خنداندی مارا… هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها…هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها… من بارها در اردوها در اتوبوس بین زنان و دختران گفته ام من صدتا زن و دختر را حریفم و بعضی اوقات ادعا کرده ام من پانصد تا زن و دختر را حریفم… حالا بعضی جاها که چندتا پاستوریزه ی سوسول ادعای بزرگی و مدیریت دارند و احترام گذاشتن به مدیر را هنوز یاد نگرفته اند… غمی نیست… هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها وقتی بعضیا کم میارند و فقط بلدند گریه کنند و بجز پاک کردن کاری دیگر یاد نگرفته اند و در رسیدگی به مشکلات فقط بلدند صورت مسئله را پاک کنند… دیگر غمی نیست… این نیز بگذرد… من به خودسازی نیاز دارم… من برای خودشناسی و خودسازی به اینجا آمده ام… من بارها گفته ام نیش عقرب نه از بحر کینه است: بلکه ذات عقرب نیش زدن است… پاک کردن مطالب به دست مدیر پاستوریزه نه از بحر دوستی است: بلکه ذات سوسول ویرانگری است… هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها! ۰۹۳۵۶۳۶۸۵۶۳ بیا در واتساپ تا خصوصی تر بگوئیم و بشنویم تا بلکه بتونی قانعم کنی! هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها خوب حالا برم لباسهارو پهن کنم روی بند! هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها!

درود! فقط یک مدیر دانا و مدبر اینجا وجود دارد و بقیه مغرورند و فقط برای غرور و تکبر اینجا ادعای بزرگی میکنند… هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها البته منظورم از بقیه بعضیا هستند که اجازه ی اسم بردن ندارم… هاهاهاهاهاهاهاهاها… لباسهارو ریختم تو زنبیل: حالا برم روی بوم پهن کنم و دوباره بیام بعضی از ضعیفه هارو نیش بزنم!

عدسی تو که کینه ای نبودی پسرم خخخ
واقعیتش ی بنده خدایی بهم گفت رعععد دیدی عدسی چه کامنتی برات فرستاده ؟
خلاصه به نظرم اونقدر به دختر من گیر نده . اصلا باید دوتاتون همین الان آشتی کنید .
عدسی به ونوسیا گیر نده .
اینکه بلدی دل ونوسیارو بشکنی و با حرفات حالشونو بگیری که هنر نیست .
در ضمن گریه کردن که بد نیست . خیلی هم خوبه . رعععد بارانی مثل ابر بهار گاهی گریه میکنه . خیلی هم خوبه .
عدسی دیگه به نبینک من گیر نده

سلام کامی خان .
کر خاص ارا ؟؟
ترجمه :پسر خوب برای چی ؟؟
نمیدونم صفحه خونا چطور بخونه ؟
پسر نبینم چرا دعوا ؟؟
اگه دعوا بر میگرده به نبین بودنت که بیا پستش کن تا ببینم حق با تو بوده یا نه ؟؟
من نمیدونم چرا مریخیا زود عصبانی میشن ؟؟
حالا بهتری پسرم ؟
بیا کمی شربت خاک شیر بخور

نه. من هیچ وقت بخاطر نبین بودنم دعوا نکردم. زود عصبی نمیشم و خیلی کم اتفاق میفته که عصبی بشم. نمیدونم چرا هرچی میشه فورا ذهن شما میره برای این که چون نبین هستیم عصبی میشیم. چون انسان هستیم مثل بقیه عصبی میشیم

اوه اوه . تو چرا فک کردی که من میگم حتما به خاطر نبین بودنت دعوات شده ؟من فقط گفتم مریخیا زود عصبانی میشن .
چون توی خیابون و ادارات و کلا اجتماع مردها رو میبینیم که به جون هم افتادن هههه
خب اینجا کسی نیست. اگه دلت خواست برام تعریف کن . البته راستو بی سانسور . که بدونم تقصیر کی بوده ؟؟

کامی خب من در دنیای مجازی نقش پدربزرگی بسیار بسیاار سن بالارو بازی میکنم .

برو بالای دویست سال خخخ تازه مهرداد و حسین خان نبیره هام هستن هاهاها
ولی چون از چشمه خضر نبی آب خوردم مثل قرقی راه میرم و میخندم خخخخ

کامی بی ادعا پارسال یک پست زد با نام بیناها بپرسن و نابیناها با حوصله جواب بدن . من اون موقع کلی از نبین ها سوال کردم . اگه خواستی به اون پست برو و جواب بده .
به نظرم اون پست باید تا ابد سنجاق بشه و همه به سوالات رعد کنجکاو جواب بدن و الا آقتون میکنم خخخخ البته فقط نبین های واقعی باید جواب بدهند . نه کم ببین ها خخخخ

بجا این کارا وخزا بریم یه عیدی جور کنیم بدیم به این ملت… بیبین چه خبرس؟ ریختن تو صفحه اول سایت بهمدیگه عیدی میدن ملت… من و توام که از هف دولت آزاااااااااااااااااااااد.. بدرد نخور وبیکار و بیعااااااااااااااار… هاههاهاهاهاهاهاهاهاه….

رهایی من دیشب ی اومدم ی پست زدم . به اسم عیدی رعد به همه نبین های ایرونی خخخ بعد از اونجایی که دوست نداشتم فقط کامنتام توی زباله دونی باشن ،خودم سریع پستو فرستادم همون جا خخخخ
قسمته دیگه خخخ

رها آخه وقت جواب به کامنتارو ندارم . چون امشب ساعت دوازده به بعد پستم منتشر میشه .
رها آیا دعوت نامه به دستت رسیده ؟؟یادت نره به پست بیایی

اقا بخدا تخسیر این دو تا بوووووووووود… آقا اینا مارو گول زدن گفتن بریم اون پشت حرف بزنیم.. آقا بخدا ما داشدیم اون وسط عیدی میگرفدیم از اونا… آقا این رعد چاقالو و کامبیز لاغرو نیشستن زیر پای ماااااااااااا…هاههاهاهاهاهاههاهاهاه

دالی شبو شور . بیا بیرون ای کلک خخخ

راستی اون پستو که فرستادم زباله دونی پاک نکنید . بعدا توی تعطیلات عید میارمش بیرون میشورمشو اتو میکنم .
شبو شور اون پست به درد بخوری برای تقویت املای ببین ها و نبین هاست خخخ

چت چت چت… چت از همه رنگ.. سرِتا با چی میشوری با شامپو چت رنگ…هاههاهاهاهاها
حوله ملافه.. کهنه ی بچه.. شلوار و جوراب و کلا.. لباس بچه… چت چت چت…
شهروز حسینی مدیر بازی در بیاری لو میدم… آآآآآآآآآآآآآآآآآی ملت بیاید یه خبر دارم.. وااااااااااااااااااای هواااااااااااااار هوااااااااااااااااار…

جونی جونُم بیااااااا دردت ب جونُم
شبِ مهتاب !!!سی تو آواز میخونُم
هععععععی !!!!
تویِ شرجی تویِ گرمااااااا
مُ میرُم کنارِ دریاااااا
منتظر ب رات میشینُم
تا قیامت حالا حالاااااااااااا.
وایُ واویلا به رووزُم
باز ب دریا چشم میدوزُم.
دلِ غافل که نیومد .
تا ابد ب پاش میسوزُم
!!!!!!
ههااااااااای بیا وسط …خخخخخخخخخخخ

پرواز تو هم هستی وای چه عالی خخخ
شبو شور خب واقعا جواب کامنت دادن برام سخت میشه .
تازه همین پست امشب هم ی طرف . فردا هم که خودم ممکنه نتونم جواب بدم .
بذارش ی گوشه تا توی تهطیلات بیارمش میدون خخخ

عابدی خخخ گرفتم هههه

ما کمکت میکنیم رعد.. تا منو داری غم نداشده باش خره… خودم براد جواب میدم… تو بزنش باقیش با ما بر و بچ… وااااااااای خودمم گرفتارم… بدم میاد از این نورووووووووووووز.. آی بدم میااااااااااااد…
۱- ماچ ۲- سال نو مبارک ۳-شیرینی. ۴- چایی. ۵- شوکولات ۶-آجیل ۷- میوه ۸- یه بار دیگه چایی ۹- ماچ ۱۰- خدافس
حالا سری بعدی: ۱- ماچ ۲- سال نو مبارک ۳- شیرینی….. عه عه عه.. تا سیزده همین برنامه رو ریپیته… خخخخخخخ… ولی خب.. وسطاش هسیم به داد هم میرسیم…

نه تو خوبی سیکل بدبخت اردشیر کوه سفلا ….مایه ننگ پدر رععععععععععععععععععد !!!!!!واااااااااااااااااااای .خورشیدِ عالم تابِ .تنها ب من میتابِ .با رنگُ بویی تازه .رنگین کمون میسازِ /دنیا رفیقِ ما شد یارِ فیقِ ما شد .از لا به لایِ ابرا .خورشیدِ ما پیدا شد @

پرواااااااااااااز… پرواااااااااااااااز عمه کجا رفدی؟ بیا عمه ت بات کار داره…
پرواز.. خره من پارسال یه اتفاقی واسم افتاد تو ایام نوروز… میخوام پستش کنم ولی فرصتشا ندارم… میای با هم بزنیم پستشا؟ خوبه هااااااااااااااااااا…یوخده شا من مینویسم.. واست میل میکنم… یوخده شم تو بنویس… بیا و رو حرف عمه پیرت حرف نزن… هی خیر بیبینی… من و رعد خیلی سرمون شولوغه.. تو باس به پدر پیر و عمه پیرترت کمک کنی خره…هاههاهاهاها

هوووووووووم عمههههههه….چقد آرزو داری من براد پستادا تکمیل فرمایم خو !!!!!وااااااااااااااااااااااااای !من مشکلی ندارم .کمک میکنم بسکی دس ب خیرم هاهاهاهاهاهاا
.ولی ی مشکلی …بعضیا ک اردشیر کوهی سفلا هم هسن مشکلی ندارننینی ؟؟؟؟
یننی نزنیم بعد بگن اووه چرا شما با هم پست زدین …
سیکل .برده .بیا نظرتو بگو بینم ب عمه پیرم کمک کنم یا نععععععععععععععععععععععععععععععع .یا پستشا خودش تنها تنها بنویسه بدبخ فلکزده ….ی بار انسانیت داشه باش مث من .و بذاااااااار بارشو سبک کنم بدبخت عممونو .
عمه تا این برده زرخرید جواب نده .ک نمیشه .
میشناسیش ک

دیدگاهتان را بنویسید