خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سی و چهارمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، بررسی مسائل و مشکلات والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا دوره ابتدایی شهر سبزوار

 

 

دانلود متن مقاله

از اینجا

بررسی مسائل و مشکلات والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا دوره ابتدایی شهر سبزوار

 

 

 

داوود داوری[1]

سکینه داوری [2]

 

 

چکیده

 

هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه دیدگاه هاو مشکلات والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه مشکلات بهداشتی آن هااست. به طور خلاصه این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن زمینه ای است. در این پژوهش دیدگاه دو گروه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی دانش آموزان پسر نابینا دوره ابتدائی شهر سبزوار مقایسه و بررسی می گردد. آزمودنیها شامل20 نفر از معلمان و50نفر از والدین دو مرکز استثنائی می باشد که پرسشنامه مشکلات بهداشتی در بین این معلمان توزیع شد و سپس جهت توزیع پرسشنامه ها در بین والدین، پرسشنامه ها به دانش آموزان داده شد تا به والدین خود برسانند که در نهایت از 50 پرسشنامه داده شده 46 پرسشنامه برگردانده شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ای محقق ساخته که در زمینه مشکلات بهداشتی است و دارای 54 سئوال می باشد، استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش توصیفی از محاسبه فراوانی، میانه، میانگین، انحراف معیار و واریانس و در بخش استنباطی از” t ” مستقل استفاده شد.

نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین دیدگاه والدین و معلمان در شاخص های، بهداشت فردی، خدمات بهداشتی- توانبخشی و حمایت های بهداشتی- اجتماعی و عدم وجود تفاوت معنی دار بین دیدگاه والدین در شاخص های، بهداشت محیط و بهداشت روانی بود. همچنین نتایج،  وجود مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا راکه برای والدین و معلمان نیز مسائلی را به‌وجود می آورد نشان داد.

 

واژه های کلیدی دانش آموز نابینا – والدین – معلمین – بهداشت محیط – بهداشت روانی

 

مقدمه

 

 

هر جامعه ای در بر گیرنده افرادی با تواناییها و نیازهای متفاوت است، عده ای از این افراد توانا وعده ای دیگر در بعضی از ابعاد‌وجودی دچار نقص هستند. دیدگاه انسانگرایانه حکم می کند که در یک جامعه متعادل و بالغ حقوق کلیه ارگان های مختلف اعم از آموزش و پرورش، بهداشت و… تحقق یابد.کودکان معلول در طول تاریخ همواره از دستیابی به فرصتهای بازی، آموزش، زندگی خانوادگی، مراقبت‌های بهداشتی کافی، کار و حق مشارکت در زندگی محروم بوده اند. کودکان در چنین محیطهای محروم دچار ضعف و افت در اموری مانند خود پنداره، عزت نفس و انگیزه می شوند. (حسن زاده، 78) در میان معلولیتها، نابینایی برای فرد مسائل گوناگونی را ایجاد می کند، بطوری که آدامز وتومین(1996) می نویسند: نابینایان دارای مشکلات فراوان می باشند از جمله مشکلات ارتباطی، آموزشی، تحصیلی، استخدامی، محدودیتهای فرهنگی، خدمات عمومی، بهداشتی، روانی،  عاطفی که هر کدام از این مشکلات می تواند فرد را از حالت شادابی و امیدواری و فعال بودن به شخصی سربار تبدیل نماید. معمولا مشکلات بهداشتی کودکان با نارسایی های مختلف به ویژه نابینایان چندان مورد توجه قرار نمی گیرند و اگر هم بالقوه مورد توجه باشد، چون تصور می شود که آنها چیزی برای ارائه به جامعه ندارند، نادیده گرفتن بهداشت این کودکان سبب کاهش استانداردهای بهداشتی و نیز باعث تشدید محرومیت آنان از امکانات و رشد یادگیری مهارتهای بهداشتی می شود. (یونسکو 2001)برخورداری دانش آموزان (در بُعد فردی و اجتماعی) از امکانات بهداشتی و مراقبتی مناسب اثرات مطلوب بسیار دارد، از جمله نیروی درک و دریافتی آنها را به حداکثر می رسانَد و با جلوگیری از افت ناموجه تحصیلی از اتلاف سرمایه های وسیع می کاهد. (رمضانخانی، 1383)آمار بهداشت جهانی حکایتی تلخ از این واقعیت ناگوار دارد که امروزه نزدیک به 500 میلیون انسان معلول در جهان وجود دارد، بیش از 80 درصد آنها متعلق به کشورهای در حال توسعه می باشد که بیشترشان از خدمات توانبخشی محرومند.هم چنین بر پایه گزارشهای ارائه شده، در هر دقیقه 8کودک بر اثر بیماری واگیر دار قابل پیشگیری مانند سیاه سرفه، دیفتری، کزاز، سل و سرخک، یا می میرند یا معلول می شوند. در نتیجه سالانه رقمی بین 15تا20میلیون نفر به تعداد معلولین افزوده می شود (بنی جمالی و احدی، 1383).

بیان مسئله

سلامت به عنوان ارزش فردی و اجتماعی بر طبق اساسنامه سازمان بهداشت جهانی و از دیدگاه همه ملتها و نزد همه مکاتب یکی از مهمترین و ابتدایی‌ترین حقوق و نیاز های بشری تلقی شده است از این رو دست یافتن به بالاترین سطح سلامت، جزئی از اهداف اجتماعی تمام دولتها به حساب می آید. تمامی کشورها در راستای دستیابی به سلامت به گروههای مختلف جامعه توجه می کنند و ازاین میان گروه دانش آموزان از اهمیت خاصی برخوردارند. از این رو در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه میدان وسیعی به امر خطیر تندرستی دانش آموزان و تحقق اهداف بهداشتی از طریق بهداشت مدارس باز شده است (هیو هاوز، 1380).

همانطور که توسط انجمن کودکان انگلستان(1995) مطرح شده است مراکز بهداشتی اهداف و مقاصدی را برای کودکان دارند اهدافی را خارج از برنامه ها و تدابیر(بهداشت ملی) حکومتی در خصوص بهداشت روانی و جسمی کودکان ارائه می دهند این موضوع در مورد آن دسته از کودکانی که احتیاجات ویژه ای دارند مثلا دارای اختلالات حسی، فیزیکی یا شرایط خاص درمان هستند، بطور کاملا محسوس مشخص شده است، هنگامی که این کودکان مبتلا همراه با دیگر کودکان در مدارس عادی وارد می شوند مسائلی در مورد درمان، رژیم غذایی، نحوه ورزش کردن و مجموعه ای از این قبیل موارد وجود دارد که باید به آنها رسیدگی شود (وبستر و رو، 1381). کودکان و دانش آموزان استثنائی (اعم از کم توان، نابینا و کم بینا، ناشنوا و کم شنوا، آسیبهای جسمی وحرکتی دارای اختلالهای رفتاری و یادگیری) بخش قابل توجهی از افراد با نیازهای ویژه در هر جامعه را تشکیل می دهند که به لحاظ قرار گرفتن در مراحل حساس رشد و تحول و تبعا وسعت نیازهای آموزشی، پرورشی و توانبخشی در این دوران، خدمات حمایتی به هنگام و موثری را در زمینه های فوق می طلبد(یوسفی اصفهانی، 1385).

گانز و تندولکار(2006) در پژوهش خود نشان دادند که اکثر کودکان ناتوان و خانواده هایشان مشکلات ویژه ای دارند که اغلب آنها ناشناخته و بدون پاسخ باقی مانده است و باید سازمانها و موسسات ارائه دهنده خدمات برای شناسایی و رفع این مشکلات اقدام نمایند.

اغلب دانش آموزان نابینا چون سایر مردم عادی دارای مشکلات گوناگون تحصیلی، خانوادگی، اجتماعی، بهداشتی و…می باشند در این میان یک معلم خوب است که می تواند در حل این مشکلات آن ها را یاری کند(سیف نراقی و نادری، 1367). معلم در محیط مدرسه تنها پناه دانش آموز نابینا وجایگزین پدر یا مادر می باشد، معلم علاوه بر تعلیم و تربیت به سلامت و پرورش جسمی دانش آموزان نیز توجه داشته وطنین صدای معلم تاثیر زیادی در تدریس دانش آموز نابینا دارد(شعاری نژاد، 1372).

اما با گذشت این همه سال بنظر می رسد بهداشت با تمامی اهمیت و ضرورتی که دارد نتوانسته است جایگاه واقعی خودرا کسب نماید. ناچیز و پائین بودن سرانه بهداشتی، کمبود و منابع فیزیکی، نامشخص بودن جایگاه شغلی مربیان بهداشت، کمبود مربیان بهداشت در بسیاری از آموزشگاههای کشور، عدم مشارکت اولیاء و مربیان در زمینه بهداشت، تنها گوشه هایی از چالشهای موجود بر سر راه بهداشت می باشد. اهمیت بهداشت محیط و ایمنی مدارس و وضعیت بهداشتی دانش آموزان محققان بسیاری را بر آن داشته است تا به بررسی و مطالعه وضعیت بهداشت مدارس بپردازند و این وضعیت را با استانداردهای تعیین شده مقایسه نمایند (رضائیان ودانافر، 1381).

ضرورت توجه به تامین سلامت جسمانی و روانی کودکان با نیازهای ویژه ایجاب می کند که در طرح ها و برنامه ها،  بهبود و درمان و به طور کلی توانبخشی این کودکان توجه کافی شود. زیرا آن ها همواره برای خود و والدین و مدرسه مسئله ساز می باشند( آدم زاده، 1385). بی توجهی به وضعیت بهداشت بدنی در کودکان و نوجوانان نابینا می تواند روی خود و در نهایت جامعه بگذارد (جدیدی، 1385).

جامعه مدارس که در بر گیرنده دانش آموزان، معلمان و والدین و اجتماع پیرامون آن می باشد به عنوان بستر اصلی برای آموزش و پرورش بهینه دانش آموزان نقش کلیدی ایفا می کند و تعامل این افراد برای دستیابی به اهداف آموزش و بهداشت و رفع مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا تاثیری تعیین کننده دارد و موجب ارتقاء بهداشت جامعه نیز خواهد شد لذا مسئله اصلی در تحقیق حاضر، شناسایی مسائل و مشکلات بهداشتی کودکان نابینا است که با شناخت آن مسائل می توان در رفع مشکلات و مسائل والدین و معلمان نیز کوشید و همچنین آن ها را در دستیابی به امکانات بهداشتی یاری نمود.

اهمیت و ضرورت تحقیق

آموزش بهداشت پدیده ای تازه ای نیست، بلکه همواره در ردیف اشتغالات فکری دولتمردان رفاه خواه و برنامه ریزان جامعه قرار داشته است، معهذا بواسطه تغییر شرایط زندگی می باید اهداف، شرایط و محتوای آموزش تغییر کند، به نحوی که کودکان آمادگی مواجهه با دنیای در حال تغییر را داشته باشند. در مورد آموزش بهداشت لزوم این تغییرات به دلیل پیشرفتهای علمی در زمینه روشهای پیشگیری و کنترل بیماریها و همچنین نیاز مبرم به حل مشکلات روز افزون خدمات پزشکی قطعی تر است. برنامه آموزش بهداشت در صورتی موثر است که از محتوای مناسب برخوردار بوده و به نحوی تدریس شود که ایجاد انگیزه بنماید این موضوع خصوصا در برنامه های آموزش بهداشتی که علاوه بر معلومات و مفاهیم بر معیارهای بهداشتی، رفتارها و شیوه های زندگی نیز تاثیر دارند اهمیت خاصی پیدا می کند (صفایی، 1377). تعداد افرادی که به لحاظ تفاوتهای فردی و معلولیت نیاز به آموزش و پرورش ویژه دارند بین2/8 تا 2/16 درصد جامعه است (سیف نراقی و نادری، 1385).

نتایج دو دهه گذشته به طور مستند نشان داده است که نسبت بزرگی از کودکانی که به سیستمهای ارائه خدمات و مراکز خدماتی کودکان وارد می شوند، مشکلات بهداشتی دارند و اغلب آنها نیاز به مداخلات زود هنگام دارند. به این ترتیب مراکز ارائه خدمات به این افراد باید ابتدا این افراد و سپس مشکلات آنها را شناسایی نمایند تا با ارائه خدمات مورد نیاز به آنها در همان قالبی که به جمعیت عمومی خدمات ارائه می دهند، بتوان موجبات ارتقاء سلامت روانی و جسمانی آنها را فراهم نماید(لسلی، فرمجی، پیوپلس، وگیست، 2005).

با در نظر گرفتن اسنادی که بر برابر سازی فرصتها تاکید داشته اند از قبیل اعلامیه جهانی حقوق کودک (1995)، اعلامیه حقوق افراد کم توان ذهنی(1978)، آئین نامه برابری فرصتها برای معلولان (1986)، برنامه اقدام جهانی برای معلولان (1978)، اعلامیه جهانی بقا، رشد وحمایت کودکان (1990) و اعلامیه کنفرانس جهانی حقوق بشر (1993) و اعلامیه نهضت جهانی برای کودکان و نوجوانان و بیانیه سالامانکو (1994) و همچنین بر طبق اصل 100 و 43 و 29 و اصل 3 (بند 12) قانون اساسی، دولت مکلف است بهداشت و سلامتی را که حق طبیعی هر ایرانی است تامین کند و برای وصول به چنین هدف بزرگی برنامه ریزی نماید. در این راستا بررسی مشکلات بهداشتی دانش آموزان به منظور اینکه آنان صلاحیت و شایستگیهای لازم را درباره تامین سلامتی خود وخانواده خویش پیدا کنند، تلاشی اصولی در مسیر تحقق بخشیدن به اصول فوق الذکر قانون اساسی است. بنابر این، بهداشت و مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا نیز از این امر مستثنی نمی باشد و در این راستا آگاه شدن از نظرات والدین و معلمین به عنوان افرادی که بیشتر اوقات خود را با این کودکان می گذرانند می تواند بسیاری از مشکلات مربوط به زمینه بهداشت این کودکان را پیشگیری نماید؛ لذا تحقیق در این مسئله می تواند گامی اساسی در شناخت مسائل و مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا باشد، تا بدین وسیله با طرح مسائل بهداشتی نابینایان دست اندر کاران و برنامه ریزان بتوانند اقدامات موثری انجام دهند و از بیشتر مشکلات بهداشتی این گروه از دانش آموزان بکاهند.

هدف اصلی  بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه مشکلات بهداشتی آن ها.

اهداف ویژه

1-بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه بهداشت جسمانی(فردی) آن ها.

2-بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه بهداشت روانی آن ها.

3-بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه بهداشت محیط آن ها.

4-بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه خدمات بهداشتی –توانبخشی آن ها.

5-بررسی و مقایسه دیدگاه والدین و معلمان دانش آموزان نابینا در زمینه خدمات بهداشتی اجتماعی آن ها.

فرضیه های پژوهشی

1-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تفاوت وجود دارد.

2-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تفاوت وجود دارد.

3-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تفاوت وجود دارد.

4-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تفاوت وجود دارد.

5-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی- توانبخشی تفاوت وجود دارد.

6-بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی- اجتماعی تفاوت وجود دارد.

 

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

نابینا: نابینا به کسی گفته می شود که در بهترین چشم حتی با استفاده از امکانات کمک بینایی قادر به دیدن اشیاء نیستند و آنچه یک فرد بینا در 200 قدمی قادر به دید آن است یک فرد نابینا می تواند آن شیء را در 20 قدمی حس کند(شریفی درآمدی، 1379). درتعریف قانونی فرد نابینا قانونی به کسی اطلاق می­شود که تیزبینی او در یک چشم یا هر دو چشم با استفاده از وسایل کمکی 1/.، یا کمتر باشد (کافمن و هالاهان1997، به نقل از مجتبی جوادیان، 1382).

در تعریف آموزشی، کودک یا دانش­آموزی نابینا­ یا نیمه­بینا محسوب می­شود که قادر به استفاده از کتب و برنامه­های عادی آموزش و پرورش نبوده و لازم است برای آنان روشها و وسایل ویژه­ای تدارک دید (کافمن و هالاهان ترجمه مجتبی جوادیان، 1382).

مشکلات بهداشتی: در این تحقیق مشکلات بهداشتی، نمراتی است که در ازای پاسخ به پرسشنامه محقق ساخته شامل مشکلات مربوط به بهداشت فردی و روانی، حمایت های بهداشتی- اجتماعی، خدمات بهداشتی – توانبخشی و بهداشت محیط داده می شود.

دانش آموز نابینا: منظور از دانش آموزان نابینا در اینجا کلیه دانش آموزان نابینا دوره ابتدایی می باشند که در سال تحصیلی 93- 1392 در مدارس پسرانه نابینایان شهر سبزوار مشغول به تحصیل هستند.

بهداشت:طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، بهداشت یک حالت کامل سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی است و تنها عدم ابتلا به بیماری یا ناتوانی و نقص عضو دلیل بر سلامت و بهداشت نمی تواند باشد. (حلم سرشت و دل پیشه، 1382)بهداشت از دیدگاه انجمن پزشکان آمریکا عبارت است از هنر و دانش تامین سلامتی مردم، حمایت و بهبود آن از طریق فعالیت های سازمان داده شده اجتماعی. اما ساده ترین تعریف بهداشت عبارت است از علمی که ما را برای کسب زندگی سالم و توام با نشاط راهنمایی می کند. (اقبالی، 1386)

 

ارزشیابی بهداشت در انسان(بهداشت برای همه)[3]

چون همیشه این امکان برای ما وجود ندارد که با همه افراد محیط خود مدت طولانی معاشر باشیم وخوی ذاتی خود را آن طور که هست به آنان نشان دهیم، لذا قضاوت های این افراد درباره ما اغلب از روی ظاهرمان صورت می گیرد. بدین ترتیب چه غلط و چه درست، ظاهر هر کس در نحوه قضاوت مردم در باره او موثر می افتد پس چه بهتر که به آراستگی ظاهری توجه شود. گروهی مبنای ارزشیابی بهداشتی را تنها در سالم بودن می دانند، ولی سالم بودن چیزی بیشتر از بیمار نبودن است. تامین بهداشت با حفظ سلامت بهداشت تن و روان تواما عاید می گردد.

هدف نظام بهداشتی«توسعه بهداشت» است. توسعه بهداشت عبارت است از«فرایند پیشرفت پیوسته بهبود حالت سلامت جامعه» و نتیجه آن افزایش سطح رفاه جامعه و نشانه آن نه تنها کاهش بار سنگین بیماری، بلکه رسیدن به سلامت جسمی و روانی مرتبط با عملکرد اقتصادی و تلفیق اجتماعی رضایت بخش، می باشد از آنجا که کودکان معلول حق دارند به همان اندازه که یک کودک سالم و با هوش از زندگی لذت می بَرَد، شاد باشند و از زندگی خود لذت ببرند، بدین جهت لازم است با اقدامات بهداشتی و درمانی لازم و برنامه ریزی های آگاهانه و اجرای پی در پی آنها، این گونه کودکان را به زندگی امیدوار ساخت تا آنان احساس کنند که مورد علاقه اجتماع هستند و احتیاجاتشان توسط جامعه شناخته شده است، زیرا لازمه وجودی یک جامعه خوب آن است که درک آگاهانه‌ای از مشکلات این قبیل کودکان داشته و از آنها در همه جا حمایت کرده و در رفع معلولیتشان کوشا باشد.

بهداشت می تواند جنبه های مختلفی داشته باشد ازجمله:

1- بهداشت فردی

آگاهی به مسایل بهداشتی باعث می شود فرد زندگی سراسر آمیخته با نشاط و شادابی داشته باشد. هر فرد با رعایت بهداشت می تواند از لحاظ جسمانی، روانی و اجتماعی در وضع مناسبی قرار گیرد و وظیفه ای را که نسبت به خود و جامعه دارد به خوبی ادا کند. در سطح فردی توصیه می شود که همه افراد معلول یک برنامه تطبیق یافته ی بهداشت فردی داشته باشند، که وضعیت بهداشتی و خطرات عمومی آن هارا، به همراه برنامه اقدامات بهداشتی براساس مشکلات آن ها مشخص کند. این برنامه می تواند در فواصل معین و یا در مواقع انتقالی زندگی آن ها از قبیل ترک مدرسه یا ترک خانه پدری به منظور مداخلات سازگارانه مناسب سازی گردد(وزارت بهداشت انگلیس، 2001).برای بهداشتی مناسب رعایت اصولی ضروری است از جمله :بهداشت اعضای بدن(پوست، مو، ناخن، دهان و دندان، چشم و گوش و …)-رعایت اصول تغذیه و بهداشت مواد غذایی(نگه داری مواد غذایی، آماده سازی، پختن)- ورزش و استراحت- عدم اعتیاد به مواد مخدر- توجه کافی به مسایل بهداشت روانی و داشتن روانی متعادل و سالم- مراقبت های پزشکی (اقبالی، 1386).

2-بهداشت روانی:کمبودیا فقدان مهارت های اجتماعی یکی از جدی ترین مسائل نابینایی است. افراد نابینا در زندگی فردی و اجتماعی با کمبود های بسیاری مواجهه می شوند، ضعف در تمامیت فیزیکی، ضعف در اعتماد به حواس باقیمانده، کمبود احساس امنیت، کمبود ارتباطات اجتماعی، کمبود تفریح، فقدان احساس امنیت مالی، کمبود فرصت های شغلی، کمبود استقلال شخصی و ضعف درکفایت اجتماعی و…از جمله کمبودهاست(شریفی درآمدی، 1379).یوسفی لویه(1383) در مطالعات خود در مورد بررسی بهداشت روان در کودکان استثنایی بیان کرده است که در ارائه خدمات بهداشت روانی برای این گروه باید به توانایی ها و قابلیت های آن ها توجه نمود و نباید در این زمینه بر روی ناتوانی های آن ها تکیه نمود.

کمبود پذیرش اجتماعی در افراد نابینا، احساس خود ارزشمندی آن ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. برخی افراد نابینا تحت تاثیر نگرش منفی به نابینایی، مستعد ابتلا به افسردگی وسایر مشکلات عاطفی می گردند. تنش روانی و احساس نا‌امنی و افسردگی از جمله مشکلات روانشناختی است که در نابینایان گزارش شده است. نابینایی به‌خودی‌خود، درسازمان یافتگی شخصیت نقش ندارند، بلکه نگرش فرد نابینا است که در راه اندازی برخی از واکنش های روانی از جمله افسردگی می شود و هرچه طول مدت افسردگی بیشتر شود، سازمان شخصیت فرد نابینا در الگویی از افسردگی، سازمان می یابد. بسیاری از افراد نابینا به عنوان افرادی با عزت نفس پایین، منفعل، دارای درماندگی اکتسابی و کم جرات توصیف شده اند و برخی از آنها از نظر هیجانی آشفته اند(کاکاوند، 1385). آنچه در زمینه ارائه خدمات بهداشت روانی به کودکان بانیازهای ویژه مطرح است، یک نوع دیدگاه روانشناختی نسبت به این گروه از کودکان و دیگری چگونگی سازماندهی خدمات بهداشت روانی به آن هاست. هرچند که گروههای مختلف کودکان با نیازهای ویژه بر اساس یک ویژگی بارز طبقه‌بندی شده اند، اما همواره این خطر آن ها را تهدید می کند که ما در ارائه خدمات بهداشت روانی به آن ها دیدگاهی مبتنی بر ناتوانی داشته باشیم. در این صورت از نکته مهمی که در تعریف بهداشت از نظر سازمان بهداشت جهانی آمده است غفلت ورزیده ایم و آن تاکید بر جنبه مثبت بهداشت یعنی بهزیستی جسمانی، روانی و اجتماعی است. چنین تعریفی از بهداشت بر نوعی نگرش سیستمی به انسان از جمله افراد با نیازهای ویژه استوار است(یوسفی لویه، 1383). تحقیقات ویت، کاسپر و رایلی(2003) بیانگر این نکته است که از هر 5 کودک معلول تنها دو تن از خدمات بهداشت روانی استفاده می کنند.

3- بهداشت محیط : به گفته کمالی(1380)طبق آمار اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی 10درصد از مردم سراسر دنیا دچار معلولیت هستند. بر اساس این آمار بین 1 تا2درصد از جامعه معلولین جهانی را افراد مبتلا به اختلالات بینایی(نیمه بینا و نابینا)تشکیل می دهند. متاسفانه علی رغم وجود تعداد قابل توجهی افراد نابینا و نیمه بینا در کشور هرگز شرایط مناسبی برای زندگی آن ها تدارک دیده نشده است. نابینایان کشور ما حتی در تهران رو به توسعه، از اصلی ترین نیازهای زندگی محروم هستند. آن ها با شرایط نامناسب خیابان ها، ساختمان های اداری، پارک ها، کتابخانه ها، وسایل حمل و نقل عمومی و…روبرو هستند و زندگی دشواری را می گذرانند. در زمینۀ رفع نیازهای موجود برای مناسب سازی فضا همه نهاد ها و ارگان های کشور باید اقدام کنند. آموزش و پرورش باید خود را موظف کند، تابه پیگیری های چند ساله سازمان بهزیستی کشور برای تعیین درسی جهت تعریف نابینایی و نابینایان پاسخ مثبت دهد. صدا و سیما باید اجازه بدهد فیلم ها و مجموعه های آموزشی در این زمینه ساخته و از شبکه های پر‌طرفدار پخش شود. وزارت مسکن و شهر سازی باید متقاعد شود نابینایان قشری از جامعه با نیازهای خاص هستند و باید در سیاست های کلان مَد‌نظر قرار گیرند. راهنمایی و رانندگی باید به آموزش رانندگان در این باره اقدام کند. شهرداری باید اقدام به مناسب سازی فضاهای عمومی نظیر پارک ها و خیابان ها کنند. همه باید بپذیریم معلولان بخشی از پیکره جامعه هستند که باید در کنار افراد سالم قادر به ادامه زندگی باشند.

4- خدمات بهداشتی توانبخشی: توانبخشی واجد چهار رکن اساسی است که عبارتند از:

توانبخشی پزشکی، توانبخشی اجتماعی، توانبخشی آموزشی و توانبخشی حرفه ای.

توانبخشی پزشکی یا به عبارت ساده تر توانپزشکی، عبارت از مجموعه اقدامات تشخیصی درمانی است که در جهت بهبود نقص عارض شده و پیامد های ناتوان کننده ناشی از نقص، در فرد معلول به انجام می رسد. امروزه در بسیاری از جوامع پیشرفته، علاوه بر ایجاد زمینه های اطلاع‌رسانی و حساس کردن والدین نسبت به امر توانبخشی فرزندان معلول و نیز ایجاد امکانات ارزان و قابل دسترس برای آنان، کوشش می شود تا حتی الامکان کودکان معلول و عموما افراد معلول، هر چه زودتر شناسایی شده و برنامه های توانبخشی هرچه سریعتر برای آن ها آغاز گردیده و به مورد اجرا گذارده شود.

توانبخشی آموزشی: آموزش عبارت است از مهیا نمودن شرایط، جهت یادگیری یا انتقال یافته ها و اطلاعات با هدف ارتقاء دانش و مهارت و اصلاح نگرش در نوع انسان، معلولیت پدیده ای غیر منتظره، پایا، منحصر به فرد و در عین حال جامعه شمول بوده به منظور بازتوانی و بهبود روحیه پذیرش وضعیت، فرد مبتلا، نیازمند مساعدت های تکنیکی و ماهرانه است. انسان عادی چگونه زیستن را به طور طبیعی از جامعه انسانی فرا می گیرد. اما انسان معلول به لحاظ محدودیت در توانایی های خود و به دلیل منحصر به فرد بودن ماهیت معلولیت، نیازمند شرایط ویژه جهت آموزش و دوباره آموزی چگونه زیستن است. به این لحاظ، آموزش یکی از چهار رکن برنامه های توانبخشی محسوب شده و جایگاه آن اگر نه بالاتر از سایر ارکان، حداقل همطراز سه رکن دیگر است زیرا وقتی سخن از آموزش در طیف توانبخشی به میان می آید تنها این فرد معلول نیست که باید زیستن با معلولیت را فرا گیرد، بلکه جامعه او و اطرافیان او نیز باید زمینه انطباق با او را فرا گیرند. جامعه هدف در توانبخشی آموزشی عبارتند از:افراد مبتلا به معلولیت -خانواده افراد مبتلا به معلولیت، جامعه، آحاد ویژه در جامعه و نیروی انسانی شاغل در توانبخشی.

توانبخشی اجتماعی: توانبخشی اجتماعی به عنوان یکی از چهار رکن توانبخشی موظف است با ایجاد بستر مناسب تا حد امکان شرایط بهبود، بازگشت و حضور فرد معلول در جامعه عادی را فراهم آورد. عموما انسان با وجود دارا بودن ماهیت فردی قوی، شدیدا نیازمند حضور درجامعه و بودن در کنار سایر انسان ها است. از آنجا که استانداردهای ساختاری اجتماع منطبق با شرایط انسان های عادی شکل گرفته، بُروز هر گونه اختلال یا نقص در هر انسان وی را از بهره گیری از مواهب اجتماعی و حضور در جامعه محروم می سازد. وظیفه توانبخش اجتماعی آن است که علی‌رغم به وجود آمدن نقص یا اختلال در فرد، با کمک و همراهی سایر ارکان توانبخشی (توانبخشی پزشکی، حرفه ای و آموزشی) شرایطی ایجاد کند که فرد معلول بتواند به جامعه بازگشته و یا حیات مفید تر و راحت‌تری داشته باشد. اسمیت(1998) بیان می دارد که نیازهای بهداشتی نمی توانند جدا از خدمات اجتماعی باشند و در این زمینه همچنین لی گراند، کراسلر و ریورس(1996) بیان می دارند که مشکلات کودکان با نیازهای ویژه از طریق قوانین پیمانی، قوانین سیاسی، قوانین اجتماعی و قوانین اقتصادی برآورده شود. راهبردهای توانبخشی اجتماعی برای رسیدن به این هدف بر دو محور استوار است:

1- ایجاد محلی مناسب برای فرد معلول جهت فائق آمدن بر معلولیت علی‌رغم وجود نقص یا ضایعه.

2- شکستن استانداردهای رایج اجتماعی( که منطبق با استاندارد افراد عادی است) با رعایت و در نظر گرفتن شرایط متناسب با وضعیت معلولان در جامعه در جهت پذیرفته شدن و حضور آنان در جامعه.

توانبخشی اجتماعی با هدف جامعه نگری، یکپارچه سازی، معلولان را به عنوان شهروند فعال در بطن جامعه در نظر دارد و جهت ایجاد فرصت های مساوی برای معلولان گام بر می دارد، تا فرد معلول با کسب ارتقاء لازم و اطمینان کامل و شناخت مسئولیت ها، به عنوان عضوی از اعضاء اجتماع بتواند از حقوق مساوی چون سایر افراد جامعه بهره مند شود. در این یکسان سازی فرصت و شرایط، مشارکت مردم نقش تعیین کننده ای دارد. فعالیت های ذیل در توانبخشی اجتماعی صورت می پذیرد:

  • مناسب سازی امور شهری و اماکن عمومی.
  • ارائه خدمات مشاوره و راهنمائی از طریق روانشناسی.
  • کمک به تحصیل و تحصیلات تکمیلی معلولان.
  • ارائه آموزش های خاص جهت ناشنوایان و نابینایان، عقب ماندگی ذهنی و بیماران روانی مزمن(در قالب مراکز روزانه آموزش توانبخشی).
  • رسیدگی به امور معلولین جسمی و حرکتی و سالمندان(داور‌منش و براتی سده، 1385).

اریکسون و ارفیلدو گالی(2006) دریک مطالعه ای که در 20 ایالت از ایالات متحده انجام داده اند گزارش کرده اند که کودکان، نیازهای ویژه خدماتی بیشماری دارند و هرچه سن کودکان بالاتر می رود نیازهای بدون پاسخ آن ها نیز افزایش می یابد. این محققان در یافتند که اکثر این کودکان در خانواده های فقیر زندگی می کنند و اغلب تحصیلات آن ها در سطح ابتدایی است. این خانواده ها از پوشش بیمه ای مناسب و سازگار با نیازمندی های خویش محرومند و نمی توانند از برنامه های کمکی در این زمینه بهره ببرند.

 

توانبخشی حرفه ای: در مواردی، فرد مبتلا به نقص(معلول) نیازمند مراقبت های ویژه و رعایت موارد بهداشتی خاص است. پرستار توانبخشی، از یک سو باشناخت و تخصصی که نسبت به پدیده معلولیت دارد و از سوی دیگر آشنایی با شیوه های مراقبت و پرستاری مورد لزوم، در بهبود شرایط بهداشتی مراقبتی نقشی موثر ایفا می کند؛از جمله پرورش ذهن و تقویت حس، این اقدام در درجه اول برای کودکان معلول و کم توان ذهنی به انجام می رسد. به این منظور از طریق تمرینات تکنیکی تخصصی، گیرنده های حسی شیوه های دریافت از طریق ایجاد توجه و تمرکز تقویت می گردند. این برنامه در کودکان با معلولیت شنوایی یا ضعف بینایی نیز کاربرد دارد. متخصصان این امر روان شناسان کودکان استثنایی، کار درمانگرها و گفتار درمانگرها هستند.

یا برنامه تحرک و جهت یابیاین برنامه از جمله تخصص های افراد کار‌درمانگر است که در مورد افراد نابینا به کار گرفته می شود تا آن ها بتوانند بدون استفاده از قدرت بینایی نسبت به محیط اطراف خود آشنایی پیدا کرده، امور شخصی خود را به تنهایی به انجام رسانده یا حتی المقدور بدون بر خورد با موانع و عوامل خطر آفرین، امور خود را به انجام برسانند(داورمنش و براتی سده، 1385).یافته های والک، متسمیکر و کربلدر(2000) نشان می دهد که مشکلات حرکتی و جهت یابی در کودکان نابینا بیشتر از افرادعادی رخ می دهد که این نشان دهنده نیاز این افراد به استفاده از خدمات بهداشتی- توانبخشی است.

رشد و شکوفایی هر جامعه ای بستگی به چگونگی بکارگیری استعدادها و تواناییهای موجود در آن جامعه دارد. بی تردید بخشی از نیروهای فعال در جامعه ما افراد معلول با آسیب بینایی هستند که در عرصه های گوناگون توانسته اند شایستگی های خود را در خدمت به کشور به منَصۀ ظهور برسانند.

یکسان سازی فرصتها، فرآیندی است که طی آن سیستم های عمومی جامعه از جمله محیط فیزیکی، مسکن، حمل و نقل، خدمات بهداشتی و اجتماعی؛ فرصتهای آموزشی و اشتغال، امکانات رفاهی و فرهنگی و اجتماعی برای تمامی افراد قابل دستیابی و استفاده می شود. به این ترتیب با حذف موانع امکان مشارکت کامل معلولین در تمامی زمینه ها فراهم می شود و در نتیجه دستیابی این افراد به کیفیتی از زندگی که معادل و برابر با دیگران باشد مقدور می گردد.

جامعه آماری

جامعه عبارت است از گروه یا طبقه ای از افراد، اشیاء، متغیر ها، مفاهیم یا پدیده ها که حداقل در یک ویژگی مشترک باشند (بیابانگرد، 1386). جامعه عبارت است از همه اعضای واقعی و فرضی که علاقه مند هستیم یافته های پژوهش را به آن ها تعمیم دهیم. که تعریف جامعه اولین قدم در نمونه گیری می باشد (دلاور، 1385).

در این تحقیق جامعه آماری شامل کلیه والدین و معلمان دانش آموزان نابینای دوره ابتدائی می باشد که در مدارس استثنائی ویژه نابینایان مشغول به تحصیل هستند.

 

روش نمونه گیری و حجم نمونه

پژوهشگران غالبا توانایی اجرای پژوهش بر کل اعضای جامعه را ندارند، به همین دلیل پژوهش خود را به نمونه کوچکی محدود می کنند. یکی از تصمیمات مهمی که پیش روی پژوهشگر قرار دارد انتخاب نمونه است، نمونه ای که باید نماینده جامعه ای باشد که پژوهشگر قصد تعمیم یافته های تحقیق را به آن دارد (دلاور، 1385).

نمونه عبارت است ازمجموعه ای از نشانه ها که از یک قسمت، یک گروه یا جامعه ای بزرگتر انتخاب می شود، بطوری که این مجموعه معرف کیفیات و ویژگی های آن قسمت، گروه یا جامعه بزرگتر باشد(سیف نراقی و نادری، 1385). روش نمونه گیری بدین صورت انجام شد که ابتدا به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد50نفر از والدین دانش آموزان نابینای مراکز استثنائی شهرستان سبزوار انتخاب و سپس کلیه معلمان مقطع ابتدایی آن دو مرکز که 20 نفر بودند به عنوان نمونه در دسترس مورد استفاده قرار گرفتند.

 

روش تحقیق

تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینه ای است.

روش زمینه یابی یک روش جمع آوری داده هاست که درآن از یک گروه خاص از افراد خواسته می شود تا به تعداد سوال های خاص پاسخ دهند. کاری که در این نوع تحقیق صورت می گیرد این است که محقق از گروه بزرگی از مردم در مورد یک موضوع یا عنوان سؤال هایی پرسیده می شود.

این گونه پرسشها معمولا مربوط به حیطه مورد علاقه محقق می باشند و به طرق مختلف می توان آن را انجام داد. مثلا رو در رو با افراد یا گروهها، توسط پست یا تلفن. گاهی ممکن است به صورت مصاحبه های کاملا هدایت شده باشد و حاوی سوال هایی که از تمامی مصاحبه شونده ها می شود، و گاهی ممکن است به صورت غیر هدایت شده که شامل یک مکالمه دوستانه بین دوستان در چند جلسه برای جمع آوری اطلاعات باشد. برخی اوقات از پرسشنامه هایی استفاده می شود که در گروههای بزرگی مثل کلاس ها یا مؤسسات اجرا می شود، و برخی اوقات ممکن است به صورت خود اجرا باشد به این معنی که پرسشنامه به پاسخ دهنده داده می شود تا به سؤالات آن پاسخ دهد(دلاور، 1385).

مراحل اجرای پژوهش

برای اجرای این پژوهش پس از کسب مجوز از سوی سازمان آموزش و پرورش استثنائی شهر‌مشهد ابتدا به همان صورتی که در بالا ذکر شد، به مراکز استثنائی سبزوار مراجعه شد که تعداد 25 نفر از والدین دانش آموزان مرکز امام علی یک و25نفر از والدین دانش آموزان مرکز دیگر که درکل 50نفر می باشند به صورت تصادفی انتخاب شدند. همچنین کلیه معلمان ابتدایی دو مرکز که 20نفربودند به عنوان نمونه در دسترس مورد استفاده قرار گرفتند. در قدم بعدی پرسشنامه مشکلات بهداشتی، در بین این معلمان توزیع شد، سپس جهت توزیع پرسشنامه ها در بین والدین، پرسشنامه ها به دانش آموزان داده شد تا به والدین خود برسانند. در نهایت از 50 پرسشنامه داده شده، 46 پرسشنامه برگردانده شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، که نتایج حاصله در قسمتهای بعدی گزارش شده است.

 

روش جمع آوری داده ها و ابزار گردآوری

برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه ای محقق ساخته که در زمینه مشکلات بهداشتی است و دارای 54 سؤال می باشد، استفاده شده است. در این پرسشنامه پنج عامل بهداشت جسمانی(شامل سؤال های 1تا24)، بهداشت روانی(شامل سؤال های43تا49)، بهداشت محیط(شامل سؤال های، 50تا54)، خدمات بهداشتی- توانبخشی(شامل سؤال های 35تا42) وخدمات بهداشتی- اجتماعی(شامل سؤال های 25تا34) مشخص شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spssو آلفای کرونباخ به دست آمده که میزان همبستگی برابر8/0 به دست آمده است که برای انجام مطالعات پژوهشی مناسب است. در نهایت برای به دست آوردن روایی، پرسشنامه به چند تن از متخصصان روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنائی ارائه گردیده و مورد تایید آنها قرار گرفته است.

 

شیوه نمره گذاری

نحوه نمره گذاری بدین صورت است که برای پاسخ های خیلی کم تا خیلی زیاد به ترتیب نمره 1 تا 5 داده می شود برای مثال وقتی می پرسیم که فرزند من در زمینه استفاده از وسایل حمام مشکل دارد، اگر خیلی کم باشد 1 و اگر خیلی زیاد باشد نمره ی 5 داده می شود و نمره کل هر شاخص برابر با مجموع نمرات هر یک از سؤال های آن شاخص و نمره کل برابر با مجموع نمرات 5 شاخص می باشد. نمره بیشتر نشانگر وضعیت بد و نمره کمتر نشانگر وضعیت خوب دانش آموز در آن شاخص یا در کل آزمون می باشد.

 

 

 

شیوه تجزیه و تحلیل داده ها

جهت تجزیه وتحلیل داده ها از دو بخش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش توصیفی از محاسبه فراوانی، میانه، میانگین، انحراف معیار و واریانس و در بخش استنباطی از t مستقل استفاده شده است.

بخش توصیفی

در این بخش به بررسی دو گروه والدین و معلمان می پردازیم شامل تعداد افراد، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد میانگین می باشد.

جدول(1- 4) شاخص های توصیفی مربوط به گروه والدین را بررسی می کند در این جدول فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد میانگین محاسبه شده است

جدول(2- 4) شاخص های توصیفی مربوط به گروه معلمان را بررسی می کند در این جدول فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد و خطای استاندارد میانگین محاسبه شده است

جدول (1-4) شاخصهای توصیفی مربوط گروه والدین

انحراف استاندارد خطای استانداردمیانگین میانگین تعداد شاخصهایآماری

 

آزمونها

30/22 28/3 56/1 46 بهداشت کلی
61/5 839/. 95/27 46 بهداشت جسمانی
36/5 791/. 82/14 46 بهداشت روانی
55/3 524/. 80/17 46 بهداشت محیط
19/6 913/. 13/19 46 خدمات بهداشتی- توانبخشی
83/12 55/1 75/91 46 حمایت های بهداشتی- اجتماعی

 

 

 

جدول (2-4) شاخصهای توصیفی مربوط گروه معلمان

 

انحراف استاندارد خطای استانداردمیانگین میانگین تعداد شاخصهای

آماری

آزمونها

03/18 03/4 93/1 20 بهداشت کلی
51/10 86/2 50/56 20 بهداشت جسمانی
45/6 74/1 85/16 20 بهداشت روانی
61/2 44/1 25/19 20 بهداشت محیط
82/7 74/1 40/26 20 خدمات بهداشتی- توانبخشی
37/5 20/1 40/39 20 حمایت های بهداشتی- اجتماعی

بخش استنباطی

 

در این بخش برای آزمون فرضیه ها از آزمون tمستقل برای مقایسه میانگین ها استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها ابتدا به آزمون فرضیه اصلی تحقیق و بعد از آن به آزمون فرضیه های فرعی می پردازیم.

فرضیه اصلی:بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تفاوت وجود دارد.

جدول 3-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار t درجات آزادی سطح معناداری
والدین  

46

1/56 22/30  

 

37/43

 

 

61/6

 

 

 

 

64

 

 

001/0

    93/1 18/03
معلمان 20

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا وجود دارد که مقدار tمشاهده شده 61/6با درجات آزادی64 بیشتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تایید می شود.

 

 

فرضیه های فرعی

 

1– بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تفاوت وجود دارد.

جدول 4-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار

t

درجات آزادی سطح معناداری
 
والدین  

46

75/91 83/12  

 

15/25

 

 

 

 

 

058/5

 

 

 

 

 

64

 

 

 

001/0

 

   
معلمان 20 50/76 51/10

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود دارد که مقدار tمشاهده شده 058/ 5با درجات آزادی64بیشتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تایید می شود.

 

2– بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تفاوت وجود دارد.

 

 

 

جدول 5-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار t درجات آزادی سطح معناداری
والدین  

46

82/14 36/5  

 

02/2

 

 

 

1/32

 

 

 

 

64

 

 

 

19/.

 

   
معلمان 20 85/16 45/6

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود ندارد که مقدار tمشاهده شده 02/2 با درجات آزادی64 کمتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تایید نمی شود و فرض صفر تایید می شود.

3 – بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تفاوت وجود دارد.

جدول6-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار t درجات آزادی سطح معناداری
والدین  

46

80/17 55/3  

 

44/1

 

 

63/1

 

 

 

64

 

 

107/0

معلمان 20 25/19 61/2

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود ندارد که مقدار tمشاهده شده63/1 با درجات آزادی64 کمتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تایید نمی شود و فرض صفر تایید می شود.

4- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی – توانبخشی تفاوت وجود دارد.

جدول7-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی – توانبخشی

 

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار t درجات آزادی سطح معناداری
والدین  

46

19/13 19/6  

 

26/7

 

 

 

03/4

 

 

64

 

 

 

001/0

معلمان 20

 

40/26

 

82/7

 

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود دارد که مقدار tمشاهده شده26/7با درجات آزادی64بیشتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی – توانبخشی تایید می شود.

5- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی – اجتماعی تفاوت وجود دارد.

جدول8-4 مقایسه تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی – اجتماعی

شاخص آماری

 

گروهها

تعداد میانگین

 

انحراف استاندارد تفاوت میانگینها مقدار t درجات آزادی سطح معناداری
 

والدین

 

46

 

95/27 69/5  

 

44/11

 

 

62/7

 

 

64

 

 

001/0

 

 

 

 

معلمان

 

20

40/39 37/5

 

همانطور که از نتایج جدول مشاهده می شود تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود دارد که مقدار tمشاهده شده62/7با درجات آزادی64بیشتر از مقدار بحرانی جدول 66/2می باشد بنابراین با اطمینان 99/0می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بروجود تفاوت بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی – اجتماعی تایید می شود.

درپایان به اولویت بندی مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا از دیدگاه والدین و معلمان آن ها با استفاده از آزمون نا‌پارامتریک فریدمن، می‌پردازیم که نتایج را در جدول (9- 4) و (10- 4) مشاهده می فرمائید :

 

 

 

شاخص ها میانگین رتبه ها
حمایت های بهداشتی- اجتماعی 5
بهداشت فردی 83/3
خدمات بهداشتی- توانبخشی 33/2
بهداشت محیط

بهداشت روانی

22/2

63/1

 

 

 

جدول(9- 4) مربوط به اولویت بندی گروه والدین

 

   فراوانی 46
   خی دو 526/141
درجات آزادی 4
سطح معناداری 001/0

 

 

جدول(9- 4) به اولویت بندی مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا از دیدگاه والدین پرداخته است که همان طور که مشاهده می شود حمایت های بهداشتی – اجتماعی به عنوان اولین اولویت انتخابی والدین و بهداشت فردی اولویت بعدی می باشد که این اولویت بندی می تواند ناشی از انتظارات والدین از دست اندرکاران جامعه وناشی از مسائلی باشد که این مشکلات بهداشتی برای آن ها ایجاد می کند.

 

 

 

شاخص ها میانگین رتبه ها
بهداشت فردی 5
حمایت های بهداشتی- اجتماعی 90/3
خدمات بهداشتی- توانبخشی 80/2
بهداشت محیط 78/1
بهداشت روانی 53/1

 

 

 

جدول(10- 4) مربوط به اولویت بندی گروه معلمان

فراوانی 20
خی دو 073/69
درجات آزادی 4
سطح معناداری 001/0

 

 

 

جدول(10- 4)به اولویت بندی مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا از دیدگاه معلمان پرداخته است که همان طور که مشاهده می شود شاخص بهداشت فردی به عنوان اولین اولویت انتخابی معلمان و شاخص حمایت های بهداشتی – اجتماعی اولویت بعدی می باشد درحالی که اولویت از دیدگاه والدین مربوط به شاخص حمایت های بهداشتی –اجتماعی و بهداشت فردی اولویت بعدی می باشد و بعد از این شاخص ها در هر دو جدول، شاخص خدمات بهداشتی – توانبخشی، شاخص بهداشت محیط و بهداشت روانی قرار دارند.

 

 

بحث و بررسی فرضیه های پیشنهاد شده در این تحقیق

 

هدف تحقیق حاضر پاسخگویی به فرضیه های زیر بود:

1- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تفاوت وجود دارد.

2- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تفاوت وجود دارد.

3-   بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تفاوت وجود دارد.

4-   بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تفاوت وجود دارد.

5- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی- توانبخشی تفاوت وجود دارد.

6- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی- اجتماعی تفاوت وجود دارد.

  

فرضیه اصلی

بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تفاوت وجود دارد.

جدول(3-4) تفاوت معنی داری را در سطح 99درصد   اطمینان بین گروه والدین و معلمان نشان می دهد. بنابر این فرضیه صفر رد می شود و فرضیه پژوهش مورد قبول واقع می شود.بدین معنی که از دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی کلی دانش آموزان نابینا تفاوت معناداری وجود دارد.

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان نابینا دارای مشکلات بهداشتی ( فردی، اجتماعی، توانبخشی، محیط، روانی) هستند انجام شده است.

که در این صورت این یافته ها با نتایج پژوهش کمالی(1380)، گانز و تندولکار(2006)، لسلی، فرمجی، پیوپلس و گست(2005) و بریلند(1967)همسو می باشد.

 

 

   فرضیه های فرعی

1- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تفاوت وجود دارد.

با توجه به نتایج جدول(4- 4)، تفاوت معنی داری بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی دانش آموزان نابینا وجود دارد. با اطمینان 99درصد   می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بر تفاوت دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت جسمانی تایید می شود.

 

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان نابینا در زمینه بهداشت جسمانی مشکلاتی دارند انجام شده است لذا یافته ها با نتایج پژوهش شاکری(1380) و داه(1996) همسو می باشد.

داه(1996) درپایان بررسی های خود در تایوان به این نتیجه رسیده است که دانش آموزان با آسیب بینایی در این کشور به‌ندرت آموزش جنسی دریافت می کنند

در بررسی که شاکری(1380) درمورد بهداشت دهان و وضع لثه81کودک نابینا در مشهد انجام داده حاکی ازآن است که 62نفر(77درصد)آن هادارای لثه ملتهب بودند و نیز ابتلا با افزایش سن بیشتر می شد و 93درصد از کودکان جِرم دندانی داشتند این مطالعه نشان داده که کودکان تحت بررسی دارای بهداشت دهان ضعیف و وضع بهداشتی لثه نامناسبی بوده که می تواند به علت مسئلۀ عدم بینایی آنان باشد. لذا نیاز به طرح برنامه های پیشگیری و درمانی برای این گروه از کودکان محروم جامعه احساس می شود

 

 

 

 

2–   بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تفاوت وجود دارد.

با توجه به نتایج جدول(5- 4)، تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود ندارد بنابراین با اطمینان 99درصد می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بر تفاوت دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت روانی تایید نمی شود و فرض صفر تایید می شود.

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان نابینا در زمینه بهداشت روانی مشکلاتی دارند انجام شده است لذا یافته ها با نتایج پژوهش یوسفی لویه(1383)، خجسته مهر(1371)، بریلند(1967) وفرایبرگ(1997) همسو می باشد.

بریلند(1967)با اجرای پرسشنامه سازگاری یل در دو گروه از نوجوانان بینا و نابینا نشان داده است که دانش آموزان نابینا از نظر سازگاری عاطفی، اجتماعی و بهداشتی با دانش آموزان بینا تفاوت معنی داری دارند(به نقل از شریفی درآمدی، 1379).

  • بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تفاوت وجود دارد.

با توجه به نتایج جدول(6- 4)، تفاوت معناداری بین دیدگاه والدین و معلمان وجود ندارد. بنابراین با اطمینان 99درصد می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بر تفاوت دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص بهداشت محیط تایید نمی شود و فرض صفر تایید می شود.

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان نابینا در زمینه بهداشت محیط مشکلاتی دارند انجام شده است. لذا یافته ها با نتایج پژوهش مرتضوی(1376)و سین ها(2005)همسو می باشد.

سین ها در سال 1995 بر روی موقعیت بهداشتی 20 مدرسه استثنائی در یکی از کشور های اروپایی تحقیقی انجام داد و در پایان اعلام کرد که فقط یک چهارم آن ها از نظر ساختمانی مناسب هستند(قاضی زاده، 1380).

4- بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی- توانبخشی تفاوت وجود دارد.

با توجه به نتایج جدول(7- 4)، تفاوت معنی داری بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص خدمات بهداشتی- توانبخشی دانش آموزان نابینا وجود دارد و با اطمینان 99درصد می توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بر تفاوت دیدگاه والدین و معلمان در زمینه این شاخص تایید می شود.

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان استثنائی در زمینه خدمات بهداشتی- توانبخشی مشکلاتی دارند انجام شده است؛لذا یافته ها با نتایج پژوهش اریکسون و ارفیلد و گالی (2006)، ویت و کاسپر و رایلی (2003)، اسمیت (1998) و کراسلر و ریورس (1996)همسو و با نتیجه تحقیق شرلی، نوترفیلدف، مک برید و تیموتی مغایرت دارد یافته های والک، متسمیکر و کربلدر(2000) نشان می دهد که مشکلات حرکتی و جهت یابی در کودکان نابینا بیشتر از افرادعادی رخ می دهد که این نشان دهنده نیاز این افراد به استفاده از خدمات بهداشتی- توانبخشی است. تقریبا از هر پنج خانواده یک خانواده در ایالت متحده نیازهای بهداشتی ویژه دارد و باید خدمات مراقبتی ویژه دریافت کند. این کودکان هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ ذهنی به خدمات نیاز دارند و اکثریت آن ها در مقایسه با افراد عادی در خانواده های فقیر زندگی می کنند. این کودکان و خانواده های آن ها کمتر به خدمات دسترسی دارند و علت آن ها این است که والدین آن ها خدمات بهداشتی را برای آن ها ضروری نمی دانند(شرلی، نوترفیلد، مک برید، تیموتی، 2007).

5– بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی- اجتماعی تفاوت وجود دارد.

با توجه به نتایج جدول(8- 4)، تفاوت معنی داری بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی- اجتماعی دانش آموزان نابینا وجود دارد و با اطمینان 99درصدمی توانیم بگوییم که فرضیه ما مبنی بر تفاوت دیدگاه والدین و معلمان در زمینه شاخص حمایت های بهداشتی- اجتماعی تایید می شود.

هر چند در ارتباط مستقیم با این موضوع تحقیقی انجام نشده است اما تحقیقاتی در زمینه اینکه کودکان استثنائی در زمینه خدمات بهداشتی- توانبخشی مشکلاتی دارند انجام شده است. لذا یافته ها با نتایج پژوهش والک، متسمیکر و کربلدر(2000)، بریلند(1967) و )، ویت و کاسپر و رایلی همسو و با نتیجه تحقیق شرلی، نوترفیلد، مک برید و تیموتی مغایرت دارد.

اسمیت(1998) بیان می دارد که نیازهای بهداشتی نمی توانند جدا از خدمات اجتماعی باشند و در این زمینه همچنین لی گراند، کراسلر و ریورس(1996) بیان می دارند که مشکلات کودکان با نیازهای ویژه از طریق قوانین پیمانی، قوانین سیاسی، قوانین اجتماعی و قوانین اقتصادی برآورده شود.

تقریبا از هر پنج خانواده یک خانواده در ایالت متحده نیازهای بهداشتی ویژه دارد و باید خدمات مراقبتی ویژه دریافت کند. این کودکان هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ ذهنی به خدمات نیاز دارند و اکثریت آن ها در مقایسه با افراد عادی در خانواده های فقیر زندگی می کنند. این کودکان و خانواده های آن ها کمتر به خدمات دسترسی دارند و علت آن ها این است که والدین آن ها خدمات بهداشتی را برای آن ها ضروری نمی دانند(شرلی، نوترفیلد، مک برید، تیموتی، 2007).

 

نتیجه گیری

شناخت نابینایان و مشکلاتی که آنان با آن دست به گریبانند و به طور اخص مشکلات بهداشتی در رابطه با سلامت آنان مانند مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی،  سایر مسائل آنان را تحت تاثیر قرار داده و این امر می تواند آنان را از حالت تعادل خارج کند و در نتیجه برای دانشآموزان نابینا و والدین و معلمان آن ها مسائل و مشکلاتی را به وجود آورد.

رفع مشکلات بهداشتی افراد نابینا علیرغم اهمیتی که در شکوفا سازی استعداد و پیشرفت آن ها دارد کمتر مورد توجه قرار گرفته است تحقیقاتی که در زمینه وضعیت بهداشتی کودکان نابینا صورت گرفته است نشان می دهد که در مقایسه با خدماتی که در زمینه بهداشت برای جمعیت عمومی صورت گرفته است این افراد مورد غفلت واقع شده اند و نتایج این پژوهش نشان داد که تفاوتهایی بین دیدگاه والدین و معلمان در زمینه مشکلات بهداشتی این دانش آموزان وجود دارد ولی به طور کلی از دید والدین و معلمان این دانش آموزان دارای مشکلات بهداشتی زیادی هستند که می تواند مسائل و مشکلاتی نیز برای خود والدین و معلمان داشته باشد. و در ادامه این پژوهش، مهمترین مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا از دید معلمان و والدین اولویت بندی شدند ازدیدگاه والدین 1- حمایت های بهداشتی – اجتماعی 2- بهداشت فردی 3- خدمات بهداشتی – توانبخشی 4- بهداشت محیط 5- بهداشت روانی و از دیدگاه معلمان 1- بهداشت فردی 2- حمایت های بهداشتی – اجتماعی 3- خدمات بهداشتی – توانبخشی 4- بهداشت محیط 5- بهداشت روانی که این اولویت بندی می تواند نشان دهنده انتظارات والدین و معلمان بر اساس آن مسائلی باشد که مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا برای آن ها ایجاد می کند

به طور کلی می توان نتایج این پژوهش را در موارد زیر مورد استفاده قرار داد:

1- یافته های این پژوهش می تواند پایه ای برای برنامه ریزی افزایش کمیت و کیفیت خدمات بهداشتی در مدارس نابینایان باشد.

2- یافته های این پژوهش می تواند مورد استفاده مدارس و دست اندر کاران آموزش و پرورش استثنائی در مورد مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا باشد.

3-   این پژوهش با مطرح کردن مسائل و مشکلات والدین و معلمان دانش آموزان نابینا، می تواند پایه ای جهت اطلاعات لازم و آشنا نمودن دست اندر کاران و برنامه ریزان در زمینه مشکلات بهداشتی این گروه از افراد جامعه باشد.

محدودیتهای درکنترل محقق

این پژوهش بر روی والدین و معلمان دانش آموزان نابینای دوره ابتدائی شهر سبزوار صورت خواهد گرفت و نتایج آن قابل تعمیم به والدین و معلمان سایر گروههای استثنائی و سایر شهرها نخواهد بود.

 

 

محدودیتهای خارج از کنترل محقق

1-کمبود منابع و تحقیقات مربوط به موضوع مورد تحقیق.

2- نبود ابزار مناسب و هنجار شده در زمینه موضوع مورد تحقیق.

 

 

 

ارائه پیشنهادات

 

الف) پیشنهادات پژوهشی

 

1- این پژوهش در زمینه مشکلات بهداشتی نابیناصورت گرفته است، پیشنهاد می شود مشکلات بهداشتی در دیگر گروههای استثنائی هم بررسی گردد.

2- پیشنهاد می شود مشکلات بهداشتی در گروههای مختلف استثنائی با هم مقایسه گردد.

3- پیشنهاد می شود مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا بر اساس سطح سواد وضعیت اقتصادی خانواده آن ها بررسی گردد.

4- پیشنهاد می شود که مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا در سایر شهرستان ها نیز بررسی گردد.

 

 

ب) پیشنهادات کاربردی

 

1- توجه برنامه ریزان بهداشتی به اولویت های مشکلات بهداشتی دانش آموزان نابینا و برنامه ریزی بر اساس نتایج پژوهش جهت بهبود بخشی سطح بهداشت این افراد.

2- ایجاد برنامه های ارتقاء سطوح بهداشتی کودکان نابینا.

3- ایجاد کارگاه های آموزشی جهت آشنایی والدین دانش آموزان نابینا با مسائل بهداشتی فرزندان خویش.

 

[1] مدیر مرکز آموزشی استثنائی امام علی یک خراسان رضوی شهرستان سبزوار پرسنلی 33713079 d.davary@yahoo.com

 

[2] دبیر علوم تجربی آموزش و پرورش خراسان رضوی شهرستان سبزوار پرسنلی 30999642 d.davary@yahoo.com

 

 

 

 

[3] Health For all = H.F.A

 

دیدگاهتان را بنویسید