خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

عمو قنبر تولدتون مبارک،

سلااام،
بله همین طور که از عنوان پست مشخصه تولده اونم تولد عمو قنبر نازنین و مهربون،
تا جایی که یادم میاد ایشون از سکنه های اولیه ی محل بودن،
اون وقت که هنوز زمینهای بالای محله زیاد گرون نشده بود یه خونه شیک ساختن،
همیشه هم در خونشون آب و جارو بود،
ولی ما شیطنت میکردیم میرفتیم پوست تخمه میریختیم در خونشون،
اینطوری مجبور میشدند کلی واسمون صحبت کنن یعنی اینقدر از این در و اون در حرف میزدن تا ما از لا به لای حرفاشون اونم با کلی تفکر و تعمق کلی نکته میکشیدیم بیرون،خلاصه که تولدتون مبااارک ریش سفید محله خخخخ،
انشا الله که عمری طولانی و با برکت همراه با سلامتی و شادی در کنار خانواده ی گرامیتون داشته باشین،
ایشالا تولد 90 سالگیتون رو تبریک بگیم
راستی میگم پیرمردهای نابینا چطوری راه میرن، یعنی یه عصای سفید دارن یه عصا معمولی؟!
هاهاهاها!!
بازم شادی رو سبد سبد، و سبد رو شادی شادی،!
اهه چی شدد!؟
شادی رو دریا دریا، و سلامتی رو بشکه بشکه واستون آرزو میکنم،
امشب شام به صرف باقالاقاتو که نمیدونم کلا چیچی هست با ماهی دعوتین خخخخ،
ویییژژژژ

۷۲ دیدگاه دربارهٔ «عمو قنبر تولدتون مبارک،»

درود منم تولد دوست و برادرم یعنی قنبر عزیز را به خودش و به خانواده‌اش تبریک و شادباش میگم. برای این دوست بزرگوار آرزوی سلامتی بهروزی و سعادتمندی دارم. امیدوارم که بار دیگر شاهد حضور پر مهرش در محله باشیم. قنبر عزیز مهربانیت همیشگی.

درود
زهههههره
کجائی ؟!
وای به حالت اگه ببینمت ؟

.
.
نترس عمو من که نمی بینمت .عموی با محبت و مهربان دستت طلا .از اینکه به فکر ما بودی و منو به عنوان عمو قبول دارید سپاسگزارم .انتظار من سربلندی و موفقیت شما است .امید که در مسابقات در پیش رو موفق باشید .دعای خیر من و تمام اهالی این محله بدرقه راه شما .توان و همتتان را می ستایم .شما بسیار با همت و اراده هستید و حتما هم با استعانت از درگاه الهی پله های موفقیت را طی خواهید نمود .این ایام ایام با ارزشی است که باید از آن بهره برد .از اینکه دوستان با محبتی در این محله یافته ام و خواهران با محبت و برادران عزیز در این محله در کمال آرامش از یکدیگر متاثر می شوند و تجربیات یکدیگر را منتقل می کنند شخصا خوشحال هستم و به این همه دوستی و محبت افتخار می نمایم .
امروز یکی از بهترین روزهای زندگی من است .چرا که اهالی این محله آرزوهای قشنگ برای من داشتند و دارند و و این همه آرزوهای قشنگ را شما دختر مهربان و عموی عزیز با جملات زیبا و قلمی توانمند برای من رقم زدید .زهره گرامی از تمامی الطاف شما و سایر دوستان سپاسگزارم .مدیون نیات خیر شما هستم و امیدوارم که بتوانم این همه محبت را که قابل جبران نیست را روزی جبران نمایم .الان دارم به سمت پیچ خطرناک در هم نوشتن نزدیک می شوم .دوست دارم بنویسم .اما دیگه کلمات قاصر از این همه محبت شما شده اند مغلوب تمام خوبی ها شده این کحلمات هستند و واقعا نمی توانم جبران این محبت را بنمایم .زهره ، زهره ممنون دختر خوب و با محبت .آرزوی بهترین و قشنگ ترین سرانجام ها را در زندگی برایت دارم .در پناه حق همواره منصور و پیروز باشید .
عمو حسین کامنت یازده جواب محبت شما است که در ذیل آن توضیح خواهم داد .با عرض پوزش از شما بخاطر این بی نظمی .

هاهاهااااهاا،
سلااام من اینججااام، وووییی،
راستی ما اومدیم و برگشتیم، این قائمی شهریها چقدر خسیسن، بعدشم اصفهانیها اسمشون بد در رفته،
منم خیلی خوشحالم که حضورتون به واسطه ی پست من پر رنگتر شد،از آرزوهای قشنگتون هم متشکرم، همیشه انرژی مثبت القا میکنید،
بازم آرزوی شادی و بهروزی دارم واستون،

این شعر را بخوانید
پدرم مثل یک دسته گل
بدون آن هرگز نیست خانه گل
شعر فرزندم بخاطر تولدم ده ساله .پدرم تو مانند گلی هستی که اگر شکوفا نشوی خانه خالی است .
بله زهره قائم شهر و خاطره مسابقات کشتی نوجوانان بیست و دو سال قبل .ترکمنستان و همسایگان شمال در هتل قائم شهر اقامت داشتند و بچه های تهران در هم کف مرکز تربیت معلم شهر مجاور و در کنار ما و چه تفاوت عمیقی است میان ایرانیان و دیگران در خانه خودشان .اما با همه این تفاوت ها باز هم جوانان کشور ما برنده هستند مثل شما .

درود بر ابراهیم
ممنون از شما راستش شناخت من از شما دوست گرامی اندک است .ممنون که این روز را تبریک گفتید .این روز در گذشته مقارن بود با سه شنبه ساعت چهار و نیم صبح .البته ماهور هم این روز را تائید کرد ؟

درود بر امپراطور دلها
برادر عزیزم خوبید شما .ممنون از حضور سبزت و تبریک زیبایت .من نیز برای شما توفیقات روز افزون دارم .خوشحال هستم که در محله زیارتتان نمودم .موفقیت شما آرزوی قلبی ما است .بدرود .

قنبرکم قنبرکم گم شده .
سوار پاترول شده .
معلمی ناب شده
شاه نبین ها شده
نه بابا داماد شده خخخخ
خب کوچا موجایی نوه دبیرم .
زنده ای ؟؟صدامو داری ؟؟
یادته پارسال خودت برای خودت تولد و قهوه خونه توی جنگل منگلا به پا کردی و خودت هم غیب شدی هاهاهاها
امیدوارم سرو کله مبارکت پیدا بشه و جواب مهموناتو بدی و الا دعا میکنم کچل بشی هاهاها

درود بر بابا بزرگ خودمان
میگم یواشکی می گم یک وقت بقیه نشنوند .آهان این زهره نشنفه .حالا بگم … با رعایت نظام و کلیه ضوابط امنیتی خوب حالا میگم : ترشی نخوری یک شاعرکی در خواهی آمد .حالا که تمام شاعران دارند رخت بر می بندند لزوم رو آوردن به شاعر معاصری همچون شما ضرورت می یابتد خخخخ. میگم کور و کچل خیلی معرکه و خنده دار می شه ؟تو دیگه دعا بهتر بلد نیستی مگه ما رو نفرین می کنی .راستی همسرم کچل بودن را اصلا از من نمی پسندد .بخاطر همین مواظب خودت باش .زبانت را به خوبی بچرخان باشه .
رعد خیلی دوست دارم بدانم حقیقت و فضای حقیقی شما را .البته ببخشید بخاطر این درخواست .مایلم به اطلاع برسانم که بهترین روش در مقابل ناملایمات همانا زنده دلی و داشتن دوستان با صفا همچون شما است .من نوشته شما را خواندم اما نتوانستم کامنتی بگذارم بنا به دلایلی که سخت افزاری بود .به هر حال امان از دست تو که مجبور شدم دوباره مثل قدیم ها بنویسم که نفهمم و نفهمی که چه نوشته ام .بای .

سلام سلااااام
واااااای چه خوب تولد تولد تولدتون مبارکاااا باشه.
من کیک از نوع ناپلونی و نون خامه ای های قدیمی که به شکل ساندویچ بودند را اینجا میخوام
آهان بستنی هم میخوام از نوع نونیش
امیدوارم که همیشه تو زندگیتون درس های جدیدی بگیرید همه مون همینطور و همیشه خوشحال و شاد باشید.

درود بر خواهر گرامی خانم کاظمیان
ممنون از شما .من نوشته های شما را خواندم .عجب توان و قلم زیبائی دارید .واقعا حیف است که این همه تجربه را تا کنون بازگو نفرمودید .لطفا با همین قلم زیبا به ارائه بیشتر تجربیاتتان اقدام بفلرمائید .الو الو صدایتان نمی آد .چی گفتید .ک ک ک آها منظورتان این بود که کجا بودم ! خدا رو شکر اما نه گویا فرمودید چیزی می خواهید ؟ ای بابا من من ، چی چی نه بابا هوا سرده ماامانم گفته بود که زمستان بستنی نیست خخخخ بعد بد است که سرد است هوا برف می آد .

درود بر برادر عزیز تر از جانم
شما پیشتر از قرائت کامنت پر از مهر و محبتتان ، مرا شرمنده اخلاق خودتان نمودید و بدینوسیله صمیمانه از شما تشکر می شود .برادر عزیزم من هر چه دارم از دوستان خوب این محله است و همواره مدیون توان بالای علمی و آموزشی ساکنان محله با مدیریت زیبای آقا مجتبی هستم .امیدوارم در ادامه این راه دشوار با مدد شما افراد کاردان این محله در سرتاسر دنیا حرف اول را در سایت های فارسی با اجتماع تمامی نابینایان کشورمان بزند

درود
با عذر خواهی مجدد از عمو حسین پاسخ کامنت این بزرگوار در شماره یازده ثبت شد .
من قصد پاسخ به کامنت عمو حسین را داشتم .با کامپیوتر عصر دقیانوسم نتوانستم بعد با زور لبتاب را گرفتم که تا الان هم هنوز در اشغال نظامی من است و توجهی به تذکرات بچه ها نمی کنم .رفتم کامنت بدم که نفهمیدم چطور کامنتی مستقل شد .حالا فهمیدم که نت خراب بوده و سر به سرم می گذاشته .خوب این هم پیری و هزار بلا .
مجددا از زهره سپاسگزارم و از تمامی دوستانی که خاموش و یا روشن در این مقال حضور یافته اند .

سلام عمو قنبر. تولدت مبارک عموجون. عمو! منو یادته؟ پریسا. دلم تنگ شده واست شما معلومه عموجون کجا هستید؟ قهوه خونه و تولدت بهم خیلی خوش گذشته بود. یادم نمیره. یادم نبود امروزه ولی شما رو یادم نمیره. به قول زهره همیشه می گشتم وسط جمله هات اصل مطلب رو پیدا می کردم و کلی خوش به حالم می شد از کشفم ولی خداییش تقریبا همیشه موفق می شدم نکته ها رو گیر بیارم.
راستی سلام زهره چطوری؟ ایام به کامه؟ جز عالی هیچی نگی ضایع میشم! خخخ!
عموجون! اینجارو حتما می بینی. کامنتم رو اگر دیدی، که مطمئنم می بینی، خاطرت باشه که اینجا۱دونه پریسا بود که به جای مخ فقط دل داشت. دلش هم جای عزیز هاش بود. هنوز هم هست. من هرچی داخل اینترنت گشتم شما رو پیدا نکردم اگر شما صلاح دیدی خودت پیدام کن باشه؟
به نظرم دیگه باید بس کنم.
ایام به کامت عموجون!

درود بر پریسای با محبت و مهربان
پریسا من در فاصله زمانی چهار ساعت به سمت شرق و مشهد از شهر شما هستم .همیشه هم هستم .راست می گی هیچکی نتونست منو پیدا کند الا یک نف و اون هم زهره هست .آره زهره . ببین الان به چه فلاکتی انداخته منو .مجلس را بر پا کرده و رفته و من پیرمرد را با دو عصا در این وادی رها کرده .این نت هم آنقدر سر به سرم گذاشته که نگو پریسا .به جان خودم دعای رعد داره منو می گیرد .دارم کچل می شم .همین چند تا کامنت الان داره یک شورش عمومی را در خانه برایم رقم می زند .آخه کامپیوتر عصر دقیانوسم را رها کردم تا با لب تاب بچه ها بنویسم که کلی اذیت شدم و الان هم هی چپ چپ نگاهم می کنند حالا خ وبه که نمی بینم والا دق می کردم .خوب برایت بنویسم که ممکنه این دردسر زهره را فراموش کنم اما محال هستش که محله و دوستان باصفا و مهربانش را فراموش کنم .یکی از این دوستان قطعا پریسا هستش .پریسا خیلی با محهستی . اما اما اندازه اش را نمی توانم ارزیابی کنم که شما یا زهره …. خودت بنویس پریسا .خودت ارزیابی کن که کدام یک از شما و یا سایر دوستان هم محله ای می توانند در مقام مهتری باشند .پریسا معلمید شما ؟ به هر حال قدم سبز همه شما بر روی دیدگان من .اما این خرج را من نمی دونم زهره چطور می خواهد بپردازد و چرا تقبل این میهمانی سنگین را بر عهده گرفته است .

درود بر مجتبی عزیزم
ممنون از شما .واقعا وقتی که به گذشته بر می گردم سایت شما را در جستجو یافتم .اصلا یادم نمی رود فقط جواد خادمی نظر داشت .شادابی و طراوت خاصی وبلاگت داشت .وقتی کاربر ثبت نام می کردی من هنوز از فضای مجازی چیزی نمی دانستم .درک آن برایم معنی و مفهوم نداشت .اما بالاخره توانستی و موفق شدی و این مسائل و محدودیت ها هنوز هم هست که همواره شما باید هوشیار باشی و استوار و محکم به راه و وظیفه اصلی خودت جامه عمل بپوشانی .عزمت محکم و همتت پایدار باد .من تمام آنچه که دارم از آموزش های شما و سی دی های انجمن موج نور که سی هزار تومان خریداری اشان کردم .ولی شما و محله همواره در بروز رسانی های این آموزش ها مدد کار ما بودید .من هرگز نمی توانم محبت های شما و محبت دوستان خوب و حقیقی این محله را فراموش کنم .اما تجربیات و وابستگی که در مرداد نوشتید مرا به خودم آورد و تلاش کرم تا عادت من موجب بیماری نشود و همواره هستم و الان هم زهره منو وادار کرده تا به سختی عصا بزنم .به خدا من عصا زدن را بلد نیستم و هنوز هم کنار نیامدم تا بخواهم عصا بزنم .اما امروز زهر منو به درد سر انداخت .درد سر آره .زهره بخوان .زهره کجا رفتی .
مجتبی الان سخت در تفکر بسر می برم و این یکی از درد سر های زهره است یعنی اینکه الان شخما سه روز از من بزرگجتر هستید دیگه ؟بعد چرا من عمو هستم و شما عمو نیستید .؟بعد اگر هم من بزگتر هستم پس کمتر از چند سال یعنی سه روز کمتر از چند سال از شما بزرگترم ؟حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را .
مجتبی دوستت دارم .

من هیچی نیستم عموجون. هرچی چیز خوبه زهره جانه و شمایی و بقیه. من فقط پریسا باشم بسه برام. جا هم زیاد نمی خوام. اندازه۱اسم توی خاطر عموجون که شما باشید. باقیش، هرچی خوبه مال بقیه از جمله زهره عزیز و شما و همه. این رو از ته ته ته دلم گفتم و همیشه میگم و هر جا جز اینجا هم که باشم باز هم میگم. زهره یوهو خودت پس کوشی؟ شکلک مجلس رو زد و در رفت! آآآییی دیدمش البته با چشم بصیرت. اون گوشه پشت مبله داره۱شیطنتی می کنه و آماده به ویژ نیم خیز مونده که در بره! شکلک خیز برداشتم بگیرمش و آآآآآخخخخخ سرم با کله رفتم توی بوفه کنار مبل آخ سرم آخ سرم آخ خدااا سرم!

درود
پریسا عمو جان این محله دسته جمعی معنی دارد .تو هم پریسای محله باش .اما یک درخواست دارم فقط و فقط همون زهره را بگیر و تلافی منو ازضش در بیار به خدا من نمی تونم .تو رو خدا نگذار در بره تلافی کن تا دفعه دیگه به فکر اذیت کردن من پیرمرد نیفته فقط حواست باشه ها یک وقتی بلا ملائی سرش در نیاری که از مسابقه آهان مسابقه که قراره پانزده کیلومتری شهر شما بیاد .آره الان کارش نگجیر اما وقتی آمد به شهر شاهی و بعد از مسابقه بعععله دیگه باشه پریسا .اوه دلت چرا گرفت بابا زهره با این جریان مطمئن باش خونه شما نمی آد ؟برای شما و زهره در ایام مسابقات و دور هم نشینی های شما آرزوهای خوب خوب دارم .پریسا می دانی شاهی کدام شهر است مگه نه ؟

آخجااان خیلی زمان بود که از این دیوونه بازی ها درنیاورده بودم اینجا توی محله! داشتم دق می کردم! جدی میگم زهره و عمو! داشتم دق می کردم. دلم از این مدل کامنت دادن ها می خواست. ممنون زهره و ممنون عموجون! میشه باز بیام اینجا شلوغی بنویسم آیا؟ وایی چماقه که داره از هوا میاد با اجازه صاحب های مجلس من در برم!
ایام به کاااام تا همیشه!

کجا پریسا
حالا زهره بیاد بعد تو هم بمان .راپرت شما را را به زهره دادم که مسابقات در نزدیکی شهر شما هستش .الان در بری بعد او وقت کجا باید بری ؟زهره با کل تیم برو سر وقت پریسا .اونجا نباید بتونه در بره .

پریسا این آژیری که می شنوی آژیر سفید است و معنی و مفهوم آن این است که از پناهگاه خود خارج شوید خطر حمله از بین رفته است .زهره اصفهان است.شاهی همانا قائم شهر است که واقع در پانزده کیلومتری مرکز استان مازندران است .. زهره چقدر کوتاه بود .این سفر خیلی کوتاه بود .زهره با این خستگی این همه محبت واقعا شرمنده محبت های شما هستم .

درود بر جناب معاون اول دولت
ممنون از حضورل سبزت .خوشحالم نمودی .از آرزویتان هم سپاسگزارم .این کلمه جناب برای عالیجنابان هست نه این حقیر .لطفا ضمن رعایت احترام نسبت به مقام شما دوست گرامی رسما با این حقیر رفتار نفرمائید .من همواره این محله را دوست دارم و تمامی اهالی این محله را بدون کم و زیاد .من به توانائی مجتبی و کابینه اش افتخار می کنم .امید که بتوانم این همه مهر و محبت شما را که شامل کلیه اهالی و رجال می شود را بتوانم جبران کنم همیشه پیروز باشید .امید که به زودی بشنوم که شایعات به گونه ای محقق شده باشند ! خخخ.

درود بر زهره عمو
خسته نباشید . از شما بسیار ممنون هستم شما امروز را متحول نمودید .از تماس برادرم عمو حسین عزیز در صبح تا الان که منتظر تحویل پیتزا هستیم !جای شما و بقیه دوستان را هم خالی خواهیم کرد .خخخخ. البته گفته باشم این پیتزا میتزا را یواش بنویس .الان هم دعوت اعضا خانواده هستم والا که بودجه کافی برای این حیف و میل ها ندارم و در صورت تبدیل به قانون دیگه باید از خیر لب تاب بگذرم و هرگز پیتزا ولخرجی نکنم .خخخ.عموی خودم سپاس از شما .

آرزو میکنم هرچی زودتر بتونین کنار بیایین و عصا که یه رکن اساسی واسه زندگی یه نابیناست رو به کارش بگیرین، بلدی نمیخواد یه تیکه چوب ماننده که یکی راست یکی چپ میزنی، باور کنید به همین راحتی و خوشمزگیه، فقط باید کنار بیایین باهاش و بپذیرینش

ممنون از این همه محبت .اما من نمی خوام هفته قبل بخاطر همین مسئله دیدن احساس می کنم به این حقیر توهین شده است هر چند که با روش بد سر جایشان نشاندمشان اما قانع نشدم .معتقدم اینان کور دل و احمقند و حداقل ها را درک نمی کنند و بر این همه حماقت را هم اضافه کنید .من نمی خوام واقعا با ندیدن کنار بیام بلکه معتقدم اونها کوردل و نا بکار هستند .ببخشید .عمو .

سلام عمو
منم تولدتون رو تبریک میگم.
أن شاء الله ۱۲۰ ساله بشید و همینجوری با عزت و خوشی زندگی کنید و گوش کنیها براتون تولد بگیرن و شما چراغتون رو روشن کنید و بازم تو محله ی خودتون حضور سبز داشته باشید.
بهترینها رو براتون آرزو میکنم و از دیر اومدنم عذر میخوام.

درود بر پستچی مهربان .ببین زهره در نبود شما چه کرد ؟ بابا این زهره توان اداره در رده های مدیریتی را دارد .نشان به این نشان مه پست حاضر ایده او بوده و باید تشویق شود و یک نشان حکومتی دریافت کند که از زندگی بیفتد و فعالیت مدیریتی را در محله به ظهور برساند .بخاطر این پریشیما در معرفی توانائی های زهره به مدیریت بکوش .
ممنون از آرزوی زیبایتان و خیلی هم به موقع بود .ضمن اینکه قبض برق این دوره منزل را باید زهره بپردازد که چراغ لب تاب و کامپیوترمان را روشن کرد .خخخ.

درود بر عدسی محبوب و بشاش
راستش هزینه سوخت برق ما زیاد شد بخاطر همین دیدیم که صرفه جوئی کنیم چراغ ها را خاموش کردیم .حالا صرفه جوئی ما هم معرکه ای بود که بیش از سه ماه ما را درگیر نموده که خاطره اش خالی از لطف نخواهد بود .اما به قول یک روستائی که عرضی ندارم اما طول تا کمر می زند .این در پاسخ به مهندسی بود که سوال کرده بود که طول و عرض روستا را به من بگو که آنگونه جواب شنیده بود و منظور از طول همانا گل و لای کوچه های روستا بوده است .

درود بر حسین جان
ممنون از شما شما خیلی زود هم رسیدید اما من شنیدم که بچه ها گفتند که چون حسین بدون هدیه آمده هیچی برایش نگذارید . آخه من اون لنگه جوراب امانت دست شما را به عنوان کادو می طلبم ؟من جوراب از نوع لنگه اش را می خواهم .

سلام بر عمو قمبر.
خیلی خیلی خوشحالم که در چنین روزی افتخار دارم که تولد شما، یکی از بهترین های محله رو تبریک بگم.
اگر تا الآن نبودم به دلیل این بود که به دلایل مسخره ای ۲۶ ساعت تو جاده های ایران بزرگ سرگردون بودیم و اگر دوست عزیزی که به تازگی پیدا کردم رو نداشتم خیلی سخت تر از این نیز بر من میگذشت.
به هر حال اومدم تا قبل از افتادن مثل یک جسد بیجان بر روی رخت خوابم این اتفاق شیرین رو به شما و همه هم حلی های عزیزم تبریک بگم.
و از همین تریبون استفاده کنم و قول قرار گیری بخش دوم آموزش NVDA رو به زودی به دوستان بدم.
آموزش آماده هست و کمی تزیینش مونده و همینکه یه موزیک قبل ترکهاش بذارم تقدیم همه ی دوستان عزیزمون میکنم.
شاید که قبول افتد.
تشکر از خانم مظاهری بزرگوار که این افتخار رو نصیبمون کردن.

درود بر محسن عزیز
ممنون از حضور سبزتان .خوشحالم کردید .من هم به دلایل خاص نتوانستم دیروز وارد محله شوم و متاسفم که تا این زمان پاسخ به تعویق افتاد .از اینکه خبر خوبی دادید خوشحالم .منتظر دریافت آموزش هستیم .اما از خانم مظاهری اصلا اصلا اصلا … خوب من هم سپاسگزارم بخاطر محبت های بی دریغش البته گفته باشم چون شما تشکر نمودید من هم مجاب شدم ها والا من پیرمرد را با این نت و سایت که معلق شد دیروز برایم کلی به درد سر انداخت .اما واقعا این همه درد سر در کنار دوستان مهربانی همچون شما واقعا شیرین افتاد .باز هم ممنون از شما .

سلام به عمو قنبر گرامی.
عذرخواهی بابت یک روز تأخیر، تولدتون رو تبریک میگم، امیدوارم از این پس مثل گذشته حضورتون در محله تداوم داشته باشه و ما رو از حضورتون بی بهره نذارین.
با آرزوی بهترین ها برای شما عموی نازنین محله.

درود بر امیرم
خواهش می کنم .شما تاج سر ما هستید .آرزوی موفقیت برایتان دارم .از آرزوی قشنگتان هم ممنونم .من همچنان هستم و خواهم بود من به دعوت کسی نیامدم که با رد درخواست من توسط شخص یا اشخاصی از این محل بروم .اما هستم و امیدوارم که خدا کمک کند تا همچنان بمانم .این صحنه برای فعالیت جوانان است و در کنار این حضور ما هم بهره مند می شویم .هر جا نیاز باشد و تنش آفرین نباشد قطعا هستم .مطمئن باش .. خوشحال هستم که همچنان در مسائل اداری و دفاع از حقوق معلولان کوشا هستید .
در اینجا جا دارد تا از خدمات آقای درفشیان هم قدر دانی کنم .همچنان اعتراف می کنم که من از آموزش های موج نور و محله دوست داشتنی خودم مطالب ارزنده ای یاد گرفتم .در هیچ گروهی هم عضو نیستم مگر ایستگاه سرگرمی که مطالب ارزنده هم می توان در آن گروه یاد گرفت .لاجرم گروه های متعدد دیگر هم هستند و دوستان خوبی در آن دارم ولی فرصت عضویت ندارم .به هر حال در این مجال گفتم تا بدانید که هر کس به من کلمه ای بیاموزد مرا بنده خود کرده است .

درود
بدینوسیله از همه دوستان که حضور یافتند و با کامنت های پر از مهر و محبت خود مرا شاد نمودند تشکر می کنم .اما نباید فراموش کنم که این شادی را مدیون دختر خوب و مهربان محله ، فرشته خوبی ها و سر منشا همت و تلاش ،خ خ خ خانم مظاهری هستم که موجبات حضور مستقیم من در محله شدند .این خاطره بزرگ را همواره در ذهن خودم به عنوان سمبل تمام خوبی های اهالی محله نگه می دارم .امیدوارم بتوانم روزی ذره کوچکی از خوبی های زهره این عموی گرامی و تمام شما خوانندگان و مشارکت کنند گان این مطلب را داشته باشم
مقداری مشکلات در روز اول در خصوص نت و دیر بالا آمدن محله داشتم که در روز دوم با روشن بودن دکمه کپلوک نتوانستم با نام کاربری وارد محله بشوم و دقایقی مرا بخاطر اشتباه ممنوع الورد نمود .و در انتهای شب ببخشید نیمه شب با خستگی خواستم وارد بشوم که متاسفانه محله بالا نیامد و لینک کمک به بیماران سرطانی بالا می آمد که به گمان من محله از دسترس خارج شده بود که اکنون با تاخیر آمده ام .از همه شما معذرت می خواهم که بیشتر از این نمی توانم باشم .باید به کلاس ضمن خدمت بروم و تا آخر هفته نیز این کلاس های بی ثمر ادامه دارد .کلاس مهارت زندگی ؟
مجددا از همه شما و علی الخصوص از زهر این عموی بزرگوار سپاسگزارم .بدرود .

سلااام بر عمو قنبر به حق عموی محله خودمون
وااای من که خیییلی دیر رسدم که ولی تولدتون مبااارک خیییلی زیاااد….
خب بذارید ببینم عمو قنبر در روز تولد خودم تولد تون رو بهتون تبریک گفتما خخخ شکلک صبح هم تولد یه دوستای بهمنی دیگه رو توی لاین بهش تبریک گفتم چه روز تولدی دارم من خوخوخ
براتون بهترین ها رو آرزو دارم همراه با عاقبت به خیری عافیت و شادی

زهره خانمی وااای یادم رفت که سلااام علیکم خانمی خوبی که ان شا الله آیا؟
راستی عمو قنبر منم هستما اومدما فقط دیر اومدما ولی رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن هست دیگه نه آیا؟ راستی جدی خیلی دلمون براتون تنگ شده بودا شکلک جدیدا داشتم اون پست تیک تیک خودم و تیک شما رو می خوندم که خخخخ کلا یاد اون روزها به خیر, میگم چرا دیگه نیستید کلا آیا؟ کلاستون رفته بالا؟ پول دار شدید؟ شاید هم شفای عاجل پیدا کردید؟
خب اشاره میکند برو دیگه تبریک و سلامت رو ابلاغ کردی خب خخخخ

دیدگاهتان را بنویسید