خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود رمان شیدا و سوفی

 

یک سلام گرم و صمیمانه به همه هم محله ایی های کتابخون و کتاب دوست و فرهیخته

همون تور که یادتون هست پستچی اولین نوشتهی خانوم یثربی را روشنک زحمت کشید و اینجا برای ما قرار داد و قول داد به محز اینکه شیدا و سوفی تموم شد اون را هم برامون بیاره, پس قبل از هر چیزی از روشنک که زحمت جمع آوری این کتاب را کشیده  تشکر میکنم.

اول یک بررسی کوتاه داریم از رمان بعد لینکشو میذاریم برای دانلود

مجموعه داستان شیدا و صوفی دومین اثر خانم چیستا یثربی است که توسط خود ایشون در صفحه شخصیش در اینستاگرام منتشر شده است، داستان اول با نام پستچی که به دلیل شخصیت پردازیهای عالی و قدرت نویسندگی خوب و رعایت ارتباط بین کاراکترهای داستان و انسجام و همچنین موضوع جذاب و قالب رمانیک دراماتیک از استقبال بینظیری در فضای مجازی برخوردار شد

داستان شیدا و صوفی بر خلاف پستچی آن قدرت و انسجام را ندارد چرا که کاراکترها به طور غیر معمول در نوسان و تغییرات هویتی هستند و گاه حتی انسجام کل داستان را تحت الشعاع قرار می دهد اما به لحاظ موضوعی از جذابیت بیشتری برخوردار شده چرا که قالب رمان درام و جنایی – پلیسی  است اما به دلیل طولانی شدن بیش از انتظار و وقفه های طولانی در فواصل انتشار ، نوعی بی انگیزگی و دلزدگی برای مخاطبان ایجاد کرد. با این وجود این رمان نیز توانست جای خود را در فضای مجازی باز کند و از محبوبیتی نسبی برخوردار شود

 

خلاصهی داستان

 

شیدا مستور یا همان خانوم یثربی به عنوان خبرنگار برای صحبت کردن با آرش مشکاته 18 ساله که به جرم قتل قراره اعدام بشه به زندان میره, در میان صحبتها با آرش با مطالبی رو به رو میشه که اون را به خانهی پدربزرگه آرش  میکشه, اونجا با چیزهای عجیب رو به رو میشه, با گذشت زمان متوجه میشه که آرش که در حقیقت قاتل نیست داره از یک باند بزرگ و مخوف حمایت میکنه.

 

این هم.

 

شیدا و سوفی

 

امیدوارم که از خوندن این کتاب لذت ببرید.

 

********************

 

عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت

 

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

 

سر تسلیم من و خشت در میکده‌ها

مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت

 

ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل

تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت

 

نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

 

حافظا روز اجل گر به کف آری جامی

یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت

 

شاد و پیروز باشید.