خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یک هدیه از گروه واتساپی آهنگستان، دکلمه ای از یک دوست واقعا فرزانه:

سلاااام بر همگی دوستان هم محله ای خوب خودم در سایت و گروه واتساپی محله ی نابینایان.

 

همونطور که از عنوان این پست متوجه شدید، یک هدیه ی بسیار زیبا از دوست ارزشمندم خانم فرزانه عظیمی براتون از گروه واتصاپی آهنگستان به صورت یک دکلمه آوردم که از طرف ایشون و خودم تقدیم حضورتون میکنم، تا با اینکه مطمین هستید، باز هم مطمینتر بشید که چه ظرفیتهای هنری بالایی در وجود نابینایان عزیز کشورمون از لحاظ هنری وجود داره.

 

این دکلمه قافله نام داره که با صدای فرزانه ی نازنین، و با حجم حدود 3 مگابایت میتونید از::

 

اینجا

 

دانلود کنید.

 

نظر، پیشنهاد و انتقاد یادتون نره که مسلما در ادامه ی کارهای هنری فرزانه تاثیر بسزایی خواهد داشت.

 

در بخش کامنتها منتظرتون هستم.

 

پس فعلا باااااای.

 

۳۳ دیدگاه دربارهٔ «یک هدیه از گروه واتساپی آهنگستان، دکلمه ای از یک دوست واقعا فرزانه:»

سلام و درود بر عمو چشمه ی عزیز, مرسی بابت دکلمه ای که برایمان آوردی من هم از شما و هم از سرکار خانم عظیمی بابت این کار که میدونم زیباست چون هنوز دانلودش نکردم سپاسگزاری میکنم با تشکر فراوان از شما بابت این پست مدال فراموش نشه در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

دسشون درد نکونه… دستی شوما درد نکونه عمو.. دسی حج خانوم عظیمی ام درد نکونه… خو من معمولاً کم دانلود میکونم و گوش میکونم چیز میزایی که تو محله س.. خو اصفانیم دیگه…هاهاههاهاهاهاهاهاها… ولی اینا داشدم از فوضولی خفه میشدم.. گفدم کیه س که از ننه رهگذر هنرمندترس یعنی؟ خخخخخخخخخخخخ
خداییش خوب بود.. انتخاب شعر و موسیقی و صداشون و آآآآه این بیتشونا خیلی دوس داشدم…
آه از عشق که یک مرتبه تصمیم گرفت
یوسف از چاه در بیارِد آ بندازدش تو زندونی بوتیفاری خیر ندیده ی آکله گرفده… آآآآآآآآه…

سلام عمو مجدد.اومدم ی چی ب این رها بگمو برما ینی اگه نگم میمیرم خخخ .اونوخ خانوم خانوما شوما کی درس میخونی اونوخ؟؟؟!!!ما رو سر کار گذاشتس میگه میخوام واس ارشد شرکت کنم.آی آی آی ننه رهایی بیبین کوجا مچتتو گرفدم .استیکر خنده از ته دل یوهااااااها.اگ بلدی بیا بخون تو که بیییییکااااااری ااااااا.وای من رفتم که برنگردم باااااااای.خخخ

ببخشید پسرم.. چن لحظه برو اون ور تا من حق این دخدرا بذارم کف دسش… هاهاههاهاهاهاهاهاههاهاهاهاهاه…
استیکر اون مارمولکه که زبون در میاره خدمتی شوما لنا جون… خره لنا نیمیشه که… استیکرِ اون مارمولک غمگینه… خخخخخخخ…
یه کتاب گذاشتن تو دومنم یکی از اهالی محله.. اسمشا نیمیارم… حالا بوقتش گردنشا میزنم، که هر یه پاراگراف که میخونم می افدم میمیرم!!! هاههاهاهاهاهاه.. بعدش وخمیسم یه استامینوفن و یه لیوان آب قند و یه پارچ شیرموز میخورم و پارگراف بعدی و دوباره همون چرخه از اول… الانم در مرحله آب قندم… خخخخخخخخ… با این اوصاف من سرویس بهداشتیای دانشگام قبول نیمیشم… هاههاهاهاهاهاهاهاهاها… گلاب به رودون.. خدافس…
لنا چت نکون.. به مدیر میگمدا…هاههاهاهاهاهاهاهاا
چقدر صدای این خانم زیبا بود.. عمو چشمه از شما بابت گذاشدن این دکلمه زیبا در محله بسیار بسیار سپاسگزاری مینمایم…

سلام
صدای فرزانه جان رو قبلا هم شنیده بودم صدای خوب و دلنشینی داره
کارش هم که عالی بود
امیدوارم یه روز هم محلیمون بشه و خودش کارهاشو بذاره و ازمون نظر بخواد.
از شما به خاطر آوردن این کار زیبا تشکر میکنم.
هر دوتون موفق باشید.

سلام عمو جون. نمیدونم چرا من تعارف سرم نمیشه و هرچی ذهنم بیاد رو میگم. به صدای ایشون ۲۰ میدم و بخاطر همین مجبورم بگم به کارشون ۱۲ میدم. این صدا میتونه بهترین کارها رو خلق کنه. هم یه مقدار عجله در کارشون بود و هم در انتقال حس یه مقدار ضعیف عمل کردند. من میگم این صدای زیبا میتونه بهترین باشه

دیدگاهتان را بنویسید