خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

پنجاه و سومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، عوامل موثر بر کیفیت زندگی در افراد نابینا و کم بینا

سلام بر دوستان گوش کنی.

 

دانلود

 

عوامل موثر بر کیفیت زندگی در افراد نابینا و کم بینا

 

دکتر مجید صدوقی[1]

،اعظم رحیمی قزاان[2]،

محبوبه زارع[3]

 

چکیده:

کیفیت زندگی دارای ابعاد گسترده و گوناگونی است که تحت تاثیر متغیرها و عوامل بسیاری قرار می­گیرد.

مطالعات اخیر نشان داده­اند که نقص بینایی کیفیت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و فعالیت­های اجتماعی و استقلال او را کاهش می­دهد.

در این مقاله نخست برخی تعاریف پایه در مورد موضوع کیفیت زندگی ارائه شده و سپس به تحلیل برخی عوامل موثر بربهبود کیفیت زندگی افراد نابینا و کم­بینا مانند سن، جنس، سطح تحصیلات و اشتغال پرداخته شده است.

انجام این مطالعه موجب خواهد شد که سطح اولیه ای برای مداخلات و برنامه ریزی های بعد به دست آید و نیز با تحلیل عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی آنان به برنامه ها جهت داد.

پژوهش حاضر از نوع توصیفی – اسنادی است و از منابع علمی، کتابخانه­ها و مقالات در باب موضوع بهره­گیری شده است.

 

کلید واژه ها:

کیفیت زندگی ،افراد نابینا و کم بینا

 

مقدمه

اگر فقط برای چند لحظه چشمانتان را ببندید و در خیابان راه بروید، استرس و اضطراب زیادی وجودتان را فرا میگیرد که مبادا هر لحظه اتفاق ناگواری برای تان رخ دهد و در جوی آب یا در کف پیاده رو نقش بر زمین شوید و یا به جسمی سخت برخورد کنید و آسیب ببینید.

اینها گوشه ای از زندگی کسانی است که از نعمت بینایی محروم هستند و آنچه را که شما تنها در چند لحظه تجربه کردید آنها یک عمر است که تجربه می کنند و این چند لحظه شاید کافی باشد که دنیای افراد نابینا را بشناسید و سختی و رنجی که آنها همه روزه در طول زندگی خود و در نتیجه مواجه هستند را درک کرده باشید.

قدرت و توان بینایی نعمت بسیار بزرگی برای انسان است که موجب میشود بسیار راحتتر با جهان پیرامونی  خود ارتباط برقرار کنیم، در این میان کسانی هستند که به دلایل مختلف ازنعمت دیدن محروم مانده اند اما دلی به روشنای آفتاب دارند، آنها روشندلانی هستند که اگرچه بینایی ندارند اما از تواناییهای دیگری برخوردارند که حتی انسانهای سالم نیز برای به دست آوردن آنها باید بسیار تلاش کنند.

شخصی از لحاظ قانونی نابینا است که میزان دید او با اصطلاح چشم برتر 200/20 یا کمتر باشد(دبیری، 1385). نابینایی و کم بینایی دو موضوع مهم سلامتی، اقتصادی، و اجتماعی درکشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می آید(شهریاری،1386).

طبق نظر سازمان سازمان جهانی بهداشت نزدیک به 38 میلیون نفر در سراسر جهان نابینا هستند و حدود 110 میلیون نفر در دنیا دارای نقص شدید بینایی هستند که تعداد آنها رو به افزایش است. بیش از 90درصد از کل افرادی که از لحاظ بینایی ناتوان هستند درکشورهای در حال توسعه زندگی می کنند(خباز و همکاران،1387) .

بسیاری از افراد جامعه از جمله نابینایان و کم بینایان ، در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنها را در مقابله با مسائل و مشکلات زندگی روزمره آسیب پذیر نموده است.

نابینایی یک وضعیت جدی است که می تواند تعادل روانی و سازمان یافتگی کلی شخصیت فرد نابینا را تحت تاثیر قرار دهد، اما نابینایی به خودی خود منجر به این امر نمی شود، بلکه نگرش فرد نابیناست که در سازمان یافتگی شخصیت او تاثیر می گذارد. بعضی افراد نابینا تحت تاثیر نگرش منفی به نابینایی، مستعد و مبتلا به افسردگی و سایر مشکلات عاطفی میشوند و هر چه طول مدت افسردگی بیشتر شود، سازمان شخصیت فرد نابینا در یک الگوی افسردگی سازمان مییابد(سلبی،1379).

در طی چند دهه ی اخیر سلامت به عنوان یکی از حقوق اساسی انسانها و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است. به بیان دیگر آدمی برای برآوردن نیازهای اساسی و بهبود کیفیت زندگی خود نیاز به برخورداری از بهداشت و دسترسی به امکانات بهداشتی دارد(پارک وپارک،1995).

مطالعات مختلف نشان داده است که نقص بینایی کیفیت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و فعالیتهای اجتماعی و استقلال او را کاهش می دهد.

کیفیت زندگی پدیده ای چند بعدی شامل ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است که پهنه وسیعی از طیف زندگی فرد را در بر میگیرد که تاثیر این ابعاد همچنین بر کل کیفیت زندگی در افراد متفاوت گوناگون است.

در این رابطه فلانگان(1982) نیز بیان می دارد که افراد جامعه از لحاظ میزان تاثیر عوامل مختلف بر روی کیفیت زندگی با یکدیگر تفاوت دارند و کلیه این ابعاد دارای تاثیر یکسان و مشابهی بر روی کیفیت زندگی نیست(الیور و دیگران،1996).

امروزه بهبود کیفیت زندگی افراد ناتوان جسمی به عنوان یک هدف بازتوانی به شمار می رود(بولینگر،1991).

سازمان جهانی بهداشت اعلام نمود که در صورت ادامه روند کنونی، هر ساله یک تا دو میلیون نفر به جمعیت نابینایان دنیا افزوده خواهد شد.

هاسل و همکاران نشان دادند که نقص بینایی باعث میشود سطح کیفی زندگی افراد در ابعاد اجتماعی، تحرک و فراغت در مقایسه با ابعاد خود مراقبتی و عاطفی بیشتر کاهش یابد.

برنر و همکاران طی مطالعه ای نشان دادند که کاهش بینایی ارتباط خطی و مستقیمی با کاهش کیفیت زندگی فرد دارد .

لامورکس و همکاران  نیز نشان داد که  افراد دارای کم بینایی شدید در ابعاد تحرک، اجتماعی و عاطفی محدودیت بیشتری دارند.

فینگر و همکاران طی  مطالعه ای گزارش کردند که افراد دارای معلولیت بینایی از نظر تحرک ،وضعیت عاطفی و محدودیت فعالیتهای اجتماعی دارای کیفیت زندگی پایینتری نسبت به افراد سالم هستند.

افتخار و همکاران  نیز در مطالعه ای رابطه بین حدت بینایی و کیفی زندگی را معنی دار گزارش کردند که در آن افراد کم بینا و نابینا در بعد تحرک به طور معنی داری نسبت به افراد سالم دچار کاهش سطح کیفی زندگی بودند(سرابندی و همکاران،1392 ).

بررسی رابطه ومیزان تأثیر نقص عملکردهای بینایی بر فعالیتهای روزمره، حالات روانی، مشارکت اجتماعی و تحرک فرد، میتواند در برنامه ریزیها و نحوه ارایه خدمات مناسب بسیار مثمر ثمر باشد.

از آنجایی که شرایط اجتماعی و اقتصادی، ویژگیهای فردی، ارزشها و هنجارهای بومی و راهکارهای محلی بر روی بیماری و نقص سلامتی در فعالیتهای روزمره و وضع کیفی زندگی افراد به شدت مؤثر است، بنابراین تعیین تأثیر نوع نقص بینایی در وضعیت کیفی زندگی در افراد کم بینا و نابینا در کشورهای مختلف و با فرهنگهای متفاوت بسیار ضروری و حایز اهمیت خواهد بود تا ارایه برنامه های توان بخشی و سازمان دهی امکانات در جهت کاهش عوامل تأثیرگذار در وضعیت کیفی زندگی این افراد هدایت شود(سرابندی و همکاران،1392).

 

مواد و روش ها

در پژوهش حاضر که  یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی بود از منابع کتابخانه ای، مقاله ها و پژوهش های ارائه شده در اینترنت بهره گیری شد.

 

یافته ها

در دهه اخیر، ارزیابی مراقبت های سلامتی و بینایی به طور فزاینده ای بر روی معیار کیفیت زندگی به عنوان معیاری برای نتایج برنامه های مراقبتی متمرکز شده است(کویک و همکاران،2008).

در واقع شاخص کیفیت زندگی می تواند نشان دهد که اقدامات تخصصی، مداخلات درمانی و همکاری های بین بخشی تا چه حد در درمان و ارتقای سطح زندگی شخصی و اجتماعی این گروه از معلولین موثر بوده است(کلاین،1998).

هاسل و همکاران نشان داده اند که نقص بینایی باعث می شود سطح زندگی کیفی افراد در ابعاد اجتماعی، تحرک و فراغت در مقایسه با ابعاد خود مراقبتی و عاطفی بیشتر کاهش یابد(هاسل  و همکاران ،2006).

برنر و همکاران (1993)طی مطالعه ای نشان دادند که کاهش بینایی ارتباط خطی و مستقیم با کاهش کیفیت زندگی فرد دارد (سرابندی و همکاران،1391).

نتایج به دست آمده از پژوهش  ها حاکی از آنست که بین استفاده از سبکهای مقابله ای مساله مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا  ارتباط معنادار وجود دارد. بدین معنا که با افزایش استفاده از سبکهای مقابله ای مساله دار میزان کیفیت زندگی افزایش مییابد.

لازاروس و فولکمن(1988) اعتقاد دارند که افرادی که از این راهبرد استفاده می کنند، به طور فعال می کوشند در موقعیت استرس زا تغییر ایجاد کنند، که این امر از طریق مهارتهای حل مساله انجام میشود(پارسایی،1391).

همچنین مطالعه مهارت های اجتماعی کودکان معلول(گرشام،1981 ) به خصوص نابینایان مورد توجه محققان بوده است. بیشتر پژوهش ها نابینایان را دارای کاستی مهارت اجتماعی گزارش داده اند(بایبرشات،1991،کودین،1983و هامفیل،1983؛به نقل از شمیم،1381).

تحقیقات متعددی در زمینه ی تاثیر مهارت های اجتماعی بر تطابق، سازگاری،موفقیت تحصیلی کودک معلول، و ایجاد رابطه با همسالان انجام شده است و در این راستا آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان معلول حائز اهمیت بوده و تاثیر آموزش بر مهارت اجتماعی کودکان نابینا را مثبت گزارش کرده اند(ارین،1999). با توسعه آموزش فراگیر تلفیق کودکان معلول در مدارس عادی مورد توجه بوده است(فرایدمن،1989). در این راستا آموزش تطابق و سازگاری به نابینایان برای ایجاد اشتغال و زندگی مستقل (زل ساک و همکاران،1988) اهمیت فراوان یافته است(شمیم،1381).

همچنین مطالعات متعدد در داخل و خارج کشور بیانگر اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی است.

در پژوهش آتشپور و کاظمی مشخص شد آموزش، باعث افزایش جرات ورزی دختران نابینای مرکز فاطمهُ الزهرا(س) اصفهان شده است.(سرابندی و همکاران،1392).

براساس نتایج بدست آمده ازپژوهش پورسید  و همکاران (1389)،آموزش مهارتهای زندگی،باعث افزایش میزان سازگاری دانشجویان نابینا و کم بینا می شود.

نتیجه این پژوهش با نتایج تحقیقات آتشپور و کاظمی، اعرابی، مستعلمی و دیگران، ساجدی، بایبرشات و هلگسون همخوانی دارد.

آموزش احتمالا میتواند منشا تغییرات، از جمله تغییر در نگرشها و باورها باشد و این امر به نوبه خود باعث افزایش سازگاری میشود.

آموزش باعث میشود افراد از جمله نابینایان و کم بینایان، شناخت بیشتری از خود پیدا کنند، نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و به حدی از خودشناسی نایل شده و برای اصلاح نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت خود اقدام کنند.

در نتیجه، فرد واقعیتها را بهتر میپذیرد، با آنها به طور صحیح تر سازش مییابد و این امر باعث افزایش سازگاری و کاهش فشار روانی میشود.

ماهیت آموزش گروهی، خود میتواند تأثیر مثبتی در افزایش سازگاری داشته باشد؛ زیرا جمع شدن  افراد در گروه  و اینکه تک تک  افراد احساس کنند دیگران  نیز مشکلاتی مشابه  با آنها دارند، خود در کاهش  فشار روانی و کاستن از روحیه منفی  و در نتیجه افزایش قبول واقعیت و کنار آمدن با آن موثر است (پورسید و همکاران،1389).

در این زمینه برگ، لندرتوفال(2000)میگویند، اکثر مشکلات اساسا ماهیت اجتماعی و میان فردی دارند، هنگامی که افراد در جلسه مشاوره گروهی قرار میگیرند، قادر میشوند با ویژگیهای سازنده سایر افراد در گروه همانندسازی کنندو از طریق مشاهده رفتار دیگران، درک صحیح از مشکلات خود به دست آورند.

گروه فرصتی به دست می دهد تا فرد راههای جدید و رضایت بخش تری ر ابرای ارتباط با دیگران وحل مشکلات خود به دست آورد(پورسید و همکاران،1389).

همچنین بررسی اثرخدمات توانبخشی برروی کیفیت زندگی معلولین نابینا نشان  داده که افرادی که از خدمات کمک توانبخشی بهره مند هستند به طور قابل توجهی دارای وضعیت کیفیت زندگی بهتری هستند.

درمطالعات استلمک نشان داده شد که ارایه خدمات توانبخشی به معلولین نابیناوکم بینا بهبود کیفیت زندگی آنها را در بر داشته است.

بررسی نتایج این مطالعه، تاثیر قابل ملاحظه خدمات توان بخشی را در ابعاد خود مراقبتی، تحرک، فراغت و اجتماعی زندگی معلولین نشان میدهد.

نقش  مؤثر خدمات ارایه شده  در بهبود وضعیت کیفی زندگی افراد به خصوص  در ابعاد تحرک و اجتماعی می تواند باعث مشارکت اجتماعی  بیشتر این افراد در جامعه گردد و زمینه  را برای بهبود وضعیت اشتغال  و تحصیل  آنها نیز فراهم کند.

محروم بودن  افراد از خدمات توان بخشی می تواند به دلایلی همچون عدم توجه و درک فرد نسبت به نقص بینایی خود، ترس از درمان، ترس از معرفی شدن به عنوان نابینا و یا عدم ارجاع از طرف پزشک یا متفاوت بودن آشنایی افراد با خدمات توانبخشی، هزینه بالای خدمات و یا عدم ارایه مناسب وکافی خدمات از طرف مسئولین ذیربط نیز باشد (سرابندی و همکاران،1392).

امروزه با توجه به توصیه سازمان جهانی بهداشت مبنی بربرابرسازی فرصتها و لزوم مشارکت افراد معلول در جامعه، ارایه خدمات توانبخشی دگرگون شده و از ارایه خدمت به صورت صرفا نیکوکارانه به سمت احقاق حقوق اجتماعی و انسانی فرد معلول تغییر جهت داده است، بنابراین رویکرد ارایه خدمات توانبخشی باید در جهت توانمندسازی فرد و ارتقاء کیفیت زندگی او باشد.

با این دیدگاه  و با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر ارتقاء کیفی زندگی معلولان نابینای برخوردار از خدمات توانبخشی، توزیع اندک و نامناسب این خدمات جای هیچ توجیهی ندارد.

با توجه به اینکه  اکثر نابینایان دراین منطقه ازخدمات توانبخشی محروم هستند، لزوم توجه هرچه بیشتر مسئولین و سیاست گزاران به این مقوله و بررسی دلایل این وضعیت بسیار ضروری است(سرابندی و همکاران،1392).

 

در مطالعه سرابندی و همکاران(1392)بین  افراد از  نظر سطح تحصیلات،تفاوت معنی داری دروضعیت کیفیت زندگی مشاهده شد.  افراد دارای تحصیلات لیسانس و بالاتر به طور قابل توجهی دارای کیفیت زندگی بهتری نسبت به  افراد دارای مدرک دیپلم و زیر دیپلم بودند.

نتایج مطالعه امینی و همکاران رابطه تحصیلات و کیفی زندگی را معنی دارنشان داد. آنان گزارش کردند که نمره کیفیت زندگی درنابینایان باتحصیلات دیپلم وفوق دیپلم به طورمعنی داری از افراد دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد پایینتر است.

مطالعه درویش پورکاخکی و همکاران هم رابطه تحصیلات و کیفی زندگی را معنی دار گزارش کرد.

در این مطالعه گزارش  شد که   با افزایش سطح تحصیلات، افراد عملکرد جسمی بهتری دارند، در واقع تحصیلات و آگاهی افراد و به دنبال آن موقعیت اجتماعی و شغلی بهتر میتواند سبب اعتماد به نفس بیشتر و بهبود وضعیت کیفی زندگی شود(سرابندی و همکاران،1392).

علاوه بر این نتایج مطالعه سرابندی و همکاران(1392)نشان  داده که وضعیت کیفیت زندگی در زنان به طور معناداری پایینتر از مردان است.

مطالعات،نتایج متفاوتی را از نظر رابطه جنسیت باکیفیت زندگی نشان میدهند.بعضی ازمطالعات اختلاف کیفیت زندگی را بین زنان و مردان معنا دار گزارش نکرده اند و در مواردی هم زنان به طور قابل توجهی کیفیت زندگی پایینتری نسبت به مردان نشان دادند.

با توجه به  مؤثر بودن زمینه های فرهنگی و سیستم ارزشی محیط زندگی  افراد در کیفیت زندگی و از آنجایی که در جوامع گوناگون این عوامل متفاوت است این نتایج متفاوت قابل توجیه خواهد بود.

آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، حقوق برابر نابینایان با سایر افراد جامعه در برخورداری از امکانات و فضاهای تفریحی و ورزشی است که در قالب مناسب سازی مبلمان شهری باید از سوی مسئولان امر مورد توجه قرار گیرد.

مناسب سازی یعنی ایجاد محیطهای بدون مانع ویا تسهیل دسترسی برای همگان، این یکی از راهکارهای ارتقای کیفیت زندگی برای تمامی افراد جامعه به ویژه افراد دارای معلولیت ونابینا است.

همه آحاد جامعه باید قادر باشند آزادانه و بدون خطر درمحیط پیرامون خود اعم از ساختمانها و اماکن عمومی و معابر شهری تردد کنندو از همه حقوق اجتماعی خود برخوردار شوند.

قانون جامعه حمایت ازحقوق معلولان می گوید که تمام وزارتخانه ها، مؤسسات وسازمانها و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی موظف هستند در طراحی، تولید و احداث ساختمانها و اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به نحوی عمل کنند که امکان دسترسی و بهره مندی از آنها برای معلولان همچون افراد عادی فراهم شود.

موضوعات مناسب سازی در داخل ساختمانها و اماکن عمومی عبارت اند از:

آسانسور،بالابر،سطح شیبدار،سرویس بهداشتی، بازشوها، ورودی، مسیر نابینایان،تلفن عمومی،خودپردازها،همچنین موضوعات مناسب سازی درسطح معابر شهری نیز شامل معابر و پیادهروها، تقاطع ها، پلهای ارتباطی،عوامل محدودکننده و موانع در پیاده رو ( از قبیل تیر چراغ برق، کنتور گاز و…)، همسطح سازی سواره رو و پیاده رو، استانداردهای مسیر نابینایان در مسیر تقاطع ها، نوع کفپوش و فاصله بین آنها در معابر و نوع زیرساختها است.

عصای ویژه نابینایان به عنوان یک وسیله کمکی مهم در تحرک و جهت یابی برای افراد با آسیب شدید بینایی تلقی می گردد. با وجود پیشرفتهای علمی و فنی، عصا همچنان بهترین وسیله برای شناسایی مسیر و موانع در رفت و آمد نابینایان به شمار می رود. امروزه در اکثر کشورها، بویژه در کشورهای پیشرفته دنیا نابینایان و کم بینایان برای نیل به استقلال در رفت و آمد بیشتر، از عصا استفاده می نمایند. متأسفانه به علت نگرش منفی جامعه نسبت به نابینایان پذیرش استفاده از عصا از سوی نابینایان بسیار دشوار بوده و تنها عده معدودی از آنان علاقه مند به یادگیری فنون تحرک و جهت یابی و استفاده از عصا بوده که این امر باعث محدودیتهای زیادی در نیل به استقلال فردی در امر ایاب و ذهاب دوستان نابینا گردیده است. خوشبختانه در دو دهه اخیر بویژه در چند سال گذشته با تغییر نگرش نابینایان و فراهم شدن شرایط مناسب تر، برای ابراز وجود آنان در جامعه، علاقه مندی و تمایل نابینایان به استفاده از عصا به عنوان یک وسیله کمک توانبخشی افزایش یافته و این امر موجب شده تا به طور روزافزون عده زیادی از نابینایان ضمن آموزش، مهارتهای لازم را در امر تحرک و جهت یابی به دست آورده و به استقلال موردنظر نایل آیند. استقلال در ایاب و ذهاب نابینایان، فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی آنان را گسترش داده است.

در اهمیت استفاده از عصای سفید همان بس که روز 23 مهرماه را که مطابق با 15 اکتبر است، به نام روز جهانی عصای سفید و امنیت نابینایان نامگذاری نموده اند و یکی از بندهای قانون عصای سفید استفاده عموم نابینایان از عصا بوده و در جای دیگر در همین قانون سایر اعضای جوامع را ملزم به رعایت حال استفاده کنندگان از عصا مینماید.

امروزه امکانات متنوعی به عنوان یک وسیله کمک توانبخشی برای نابینایان وجود دارد. از آن جمله سگ راهنما، که در خیلی از کشورهای پیشرفته مورد استفاده قرار می گیرد، عصاهای الکترونیکی، عینکهای خاص که دارای سیستمهای فرستنده و گیرنده می باشد. حتی با بهره گرفتن از فرستنده گیرنده های ماهواره ای نابینایان می توانند جهت یابی نمایند. اما همان طور که گفته شد، هنوز عصاها معمولی بهترین، مناسب ترین و ارزانترین وسیله برای ایاب و ذهاب نابینایان است که به راحتی قابل تهیه می باشد. قابل ذکر است که عصای ویژه نابینایان انواع بسیار گوناگون از حیث رنگ، دسته، نوک و اتصالات دارد.

 

نتیجه گیری

همانطور که بیان شد هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل افزایش کیفیت زندگی در نابینایان و کم بینایان بوده است.

نتایج بدست آمده از تحقیقات مختلف را به اختصار  در ذیل بیان میکنیم.

با توجه به نتایج این پژوهش و تأثیرات متفاوتی که هریک ازعوامل بینایی روی  نحوه فعالیتهای روزمره زندگی می گذارد،نتیجه گیری میشود که در ارایه خدمات مختلف برای افراد نابینا، نوع نقص بینایی و شدت آن عاملی تعیین کننده است و عامل فردیت درخدمت رسانی به افراد،با توجه به نوع محدودیت بینایی فرد باید لحاظ گردد.

توجه به عامل جنسیت  نیز در ارایه خدمات به معلولین بسیار ضروری است.

به دلیل کم بودن تحرک و جابجایی دانش آموزان نابینا خانواده ها و مسئولین کوشش بیشتری در زمینه ایجاد تسهیلات حمل و نقل فرد یو اجتماعی خاص نابینایان نمایند.

همچنین وجود سطح پایین تحصیلات در میان جامعه نابینایان بسیار نگران کننده و هشداری جدی است.

علاوه براین با پیشگیری از پیشرفت مشکلات بینایی و به کارگیری ابزار کمک بینایی نوین می توان کیفیت زندگی بهتری را برای این گروه فراهم نمود.

همچنین باید از نظرات نابینایان در زمینه ابعاد گوناگون کیفیت زندگی بهره گیری شود.

علاوه بر این نتایج این مطالعه نشان داد که افراد با مشکل دید محیطی در بعد خود مراقبتی و تحرک ، کیفیت زندگی پایینتری نسبت به افراد بدون مشکل دارند.

عدم تحرک و  خود مراقبتی ، میتواند باعث  عدم حضور در اجتماع و انزوای فرد شده و به دنبال آن ایجاد تاثرات عاطفی را در پی داشته باشد.

با توجه به تأثیر قابل توجه نقص میدان بینایی  در ابعاد تحرک و  خود مراقبتی  در افراد مورد مطالعه،لحاظ کردن وجود این نقص در افراد به عنوان یک عامل تأثیرگذار،درنحوه ارایه خدمات توان بخشی بسیار مهم و ضروری خواهد بود.

در نهایت با توجه به نتایج این پژوهش،گسترش خدمات برای معلولین نابیناوکم بینا،فرهنگ سازی و آموزش جهت استفاده معلولین ازوسایل کم بینایی، ارتقاء سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال و همچنین انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه پیشنهاد می شود.

 

[1]صدوقی، مجید، استادیار روان­شناسی دانشگاه کاشان، sadoughi@mail.kashanu.ac.ir

[2]رحیمی قزاان، اعظم، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه کاشان (نویسنده مسئول) a.rahimi1365@yahoo.com

[3]زارع، محبوبه، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه کاشان mahbobezare92@gmail.com

۱۸ دیدگاه دربارهٔ «پنجاه و سومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، عوامل موثر بر کیفیت زندگی در افراد نابینا و کم بینا»

سلام آقای امیدوار
به این پست خوش اومدید.
اینها یه مجموعه مقالات هستن که تو همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا ارائه شدن و من دارم همه شون رو منتشر میکنم.
خوشحال میشم قبلیها رو هم بخونید و بعدیها رو هم دنبال کنید.
بازم تشکر از حضور و نظرتون.
موفق باشید.

سلام و درود بر پریسیما خانم مرسی بابت این مقاله مثل همیشه عالی بود
در خصوص این مبحث یعنی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در افراد نابینا و کمبینا باید گفت که عوامل گوناگونی دخیلند که در مقاله هم بدان اشاره شد شاید یکی از عوامل کیفیت نامناسب و پایین بافت شهری ماست بگذارید منظورم رو بهتر بیان کنم فرض کن شما میخواهید یک منزل مسکونی بسازید خب شهرداری باید تعیین کند تا زمانی که ساخت و ساز شما ممکن است برای یک نابینا باعث دردسر باشد اصلاً نباید مجوز بدهد که جالبست فکر کنم در قانون سال ۸۳ هم بدان تأکید شده است اما رعایت نمیشود یا وقتی شما وارد یک پایانه مسافری اتوبوس درون شهری میشوید بعضی از این پایانه ها این قد در هم بر هم و شلوق و به صورت نامنظم است که ممکنست یه فرد بینا هم دچار آسیب شود تا چه برسد به یک فرد نابینا یکی از نمونه های چنین پایانه هایی در شهر ما شیراز پایانه نمازیست که از اون پایانه هاست باید ببینی تا بفهمی که چیه یکی دیگر از موارد از نامناسب بودن شهر و عدم مناسب سازی آن چاله چوله های فراوانست که دیگه نگو و نپرس که خودش یه مثنوی میشود یا مثلاً حالا ما توقع نداریم بقیه جاها مناسب باشد حد اقل باید جلوی بهزیستی که ارباب رجوع آن اکثراً نابینا ها هستند یا قشر معلول دیگر ولی اصلاً خیابان منتهی به آن مناسب نیست یعنی نه پل عابر پیاده دارد و نه مناسب برای تردد است
حالا اگه از بات نامناسب شهری بگذریم یکی دیگر از مسائل که روی کیفیت زندگی ما تأثیر گذاشته نبود امکانات و وسایل کمک توانبخشیست مثلاً ما در کشورمان هنوز کارخانه یا نهادی برای ساخت یک عصای استاندارد وجود ندارد و این باعث شده که یا عصای با کیفیت نباشد و یا اگر عصا هست کیفیتش خیلی پایین است و یا اندازه آن فرد نیست و یا بد تر از همه ی اینها منِ نابینا برایم عصا موجود هست حالا بد کیفیت یا با کیفیت به کنار ولی از عصا استفاده نمیکنم و بدون عصا میام توی خیابان و بعد هم توقع دارم که همه چی عالی باشه یکی دیگر از عوامل خود من نابینا هستم که تحرک و جهتیابی بلد نیستم و اصلاً تلاش نمیکنم که یاد هم بگیرم یا اگر هم یاد گرفتم ازش استفاده کنم یکی دیگر از عوامل هم خانواده است که نمیگذارد شخص نابینا خودش به تنهایی بیرون بیاید یا نمیگذارد آموزشهای مد نظر برای بالا بردن کیفیت زندگیش رو یاد بگیرد یکی دیگر از عوامل مدرسه است یعنی باید مدرسه هم یک سری از آموزشهای مربوطه رو به فرد نابینا یاد بده تا او در مورد زندگیش بتونه ازش استفاده کند مثل آموزش تحرک و جهتیابی که مربوط به مدارس نابینایی است یا آموزش محارتهای زندگی که مدارس ما نسبت به آنها غافلند یا مثلاً سایتهایی که میخواهند به ما خدمات ارائه بدهند آن خدمت را ارائه نمیدهند و این روی کیفیت زندگی ما مؤثر است مثلاً سایت نور مگز آمده تمامی مقالات خودش را به صورت میکرو فیلم جمع آوری کرده که منِ نابینا اگه شخص بینایی کمکم نکنه عملاً نمیتونم از منابع چنین سایتی استفاده کنم و غیره اگر نامربوز با موضوع این مقاله حرف زدم ببخشید امید که روزی همه ی ما بتونیم زندگی با کیفیتی داشته باشیم در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام بر آقای میر خلف گرامی.
این نظر لطفتونه و در اصل به نظر من همه ی مقاله های ارائه شده به نوعی زیبا و مثمر ثمر هستن.
از نگارنده های مقاله ها تشکر میکنم که اکثرا هم بینا هستن و هدفشون واقعا فرهنگ سازیه.
از حضور شما هم ممنونم.
شاد و موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید