خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

میکسچری از او و خودش

خیلی وقت ها واقعا سخت میشه به آدما بفهمونم یکی هست که از ته اعماقم دوستش دارم. آدما توقع دارند با همه‌شون خوب باشم، با همه‌شون از سر لطف و مهربانی برخورد کنم و در برابر همه سخاوتمند باشم. پس من اگه بین افراد فرق نذارم، به چه دردی می خورم؟ اصلا چطور میتونم دوست داشتن رو معنی کنم؟ چطور به ی نفر یا اصلا حتی به خودم ثابت کنم که یکی هست بیشتر از همه دوستش دارم؟ گاهی وقت ها این بهترین کاره که کسی که دوستش دارم رو جلوی همه توی بغلم بشونم و باهاش حس دوست داشتن و دوست داشته شدن رو تجربه کنم. خیلی وقت ها واقعا باید فرق بذاری تا حساب کار دست این ملت پر توقع بیاد!

آرزوته کنارم بشینی، ی دست من گردنت باشه و اون یکی دستم ذرت بذاره دهنت!

آرزومه کنارت باشم، ی دستت با ریشام بازی کنه و اون یکی دستت موز گلاسه رو از بین لب هام رد کنه!

حالا با زبون خاصی که فقط خودت بلدی، با حرفایی که میزنی، و نمیفهمم چی میگی، دیوونم می کنی!

چی میگی!

فقط آهنگ صداته که مهمه نه حرفات!

حالا با سرت که به خاطر اینکه دنبالت گذاشتم خورده توی دیوار باد کرده واسم ناز می کنی و قش میری!

حالا با دلم که به خاطر اینکه چند هفته میشه ی کاری کردی نبینمت باد کرده واست گریه می کنم و قش میرم!

دیگه نیستی!

نمیدونم کی، ولی یکی بهت گفته نباش!

میدونی مجتبی خیلی تو داره، عمدا میخوای ی کاری کنی من ی کمی غرورمو بذارم زیر پامو توی وبم بنویسم و میتونی!

میدونم واست مهم نیست، عمدا میخوام ی کاری کنم بفهمی منم توی این دنیا هستم و کاری کنی ببینمت ولی نمیتونم!

آره.

همینه.

تو همیشه میتونی و من نمیتونم.

چه خوبه که اینطوریه!

من دوست ندارم همیشه قویتر از تو باشم.

اصلا اگه همیشه همه چی اون طور که من میخوام باشه که زندگیم معنی نمیگیره که!

چه خوبه میتونی و بلدی با نبودنت تکه تکه ام کنی!

ایول!

آفرین که میتونی!

این تونستنت رو دوست دارم!

خرد شدن ذره های ریز ریز شده ی دلم زیر بار غمت کلی بهم حال میده!

درست مثل صدای شکسته شدن استخوان های ی نفر که شاید قصد خودکشی داشته یا حواسش نبوده گرفتار شده زیر چرخ های مترو یا قطار!

مثل صدای خرد شدن تهدیگ ماکارونی زیر دندون هایی که هنوز پر و روکش نشدند و قابلیت آسیاب کردن دارند.

من حتی دلتنگی های ی عالمه زیاد واسه تو رو هم دوست دارم!

اگه ببینمت چه خوبه ولی

حتی ندیدنت تا آخر عمر هم واسه من قشنگه!

کلا همه چیت خوبه!

لاو ادیکت که میگند منم، من!

ی لاو ادیکت که هیچ وقت دوس نداره خوب بشه!

یکی که خودش میدونه به روان‌درمان و روان‌پزشک نیاز داره ولی از این نیاز متنفره و به جاش ترجیح میده تا آخر عمرش زجر لذتبخش دوریت رو تحمل کنه و ازش لذت ببره!

تو خندیدن هات خوبه،

هوای منو داشتن هات خوبه،

وقتی که از زور عشق به من نمیدونی چیکار کنی و وسط خیابون مثل دیوانه ها دستمو که میبوسی خوبه،

عشق که بهت می ورزم و می لرزی خوبه،

منو دوست داشتن هات خوبه،

حتی بی خبر گذاشتن ها و تا شاید همیشه رفتن هاتم خوبه!

بغلت کردن هام خوبه،

هواتو داشتن هام خوبه،

کاشتن لبخندم روی لب هات خوبه،

لذت بردنم از حس هات خوبه،

داشتنت خوبه،

نداشتنت خوبه،

پارادوکس بودنت خوبه،

اجتماع نقیضین بودنت خوبه،

مهال بودنت کیف میده.

تو خودشی!

همون که از سه چهار سالگی تا همین لحظه اسیرش شدم!

تو همونی که بلال آب‌نمک‌زده دهنش میذارم و از شوری دهنش چشمم شور میشه آدمای اطرافم بد بیاری مییارند!

من همونم که آروم توی گوششی و یواشکی پیشش!

من همونم که دستو پا میزنی و میسوزی و کیف می کنی توی آتیشش!

من همون گول خوردنی هستم که با دو تا انگشتات و ی شکلات توی دهنم جیک ثانیه خر میشم!

تو همونی که من همینم!

من همینم که تو همونی!

چه خوبه باشی و نباشی!

۱۵ دیدگاه دربارهٔ «میکسچری از او و خودش»

شلام که،خوبی مدیر جوووونی،بسیار زیبا،ولی،یکی هست که همه چیز بود ولی حالا هیچی نیست خخخخ،خودمم نفهمیدم چی نوشتم،یکی هست که هیچی نیست،هیچی نیست که یکی هست،البته بود یا نبود،نمیدونم،در هر حال بسیاااااار زیبا نوشتی،لیلیلیلیلیلیلی،خدافسی

سلاااااام سلاااام و درووود درووود درودی به تعم بستنی پر از خامه و مغز با شُکُلات فراوان تقدیم به مجی وای عجب پستی بودا وای عجب پارادکسی داشتا وای عند متن بودا وای من که مردم از این همه حس عجیب غریب کلاً همیشه همه چی خوب هست یا نیست نمیدونم ولی میدونم که از دل منم این حرفا رو گفتی من هم یه حسی شبیه این که تو نوشتی رو دارم نگو سوسول خالی نبند به جون خودت دارم راستش رو میگم منم که نمیتونم دیگه ببینمش دلم واسش تنگولیده و واقعاً که این پستت تونست حرف دلم رو که خعععععلی خععععععلی وقت هست توی دلم گیر کرده بود زدی کلاً لایک به پستت
زندگیت مث همون بستنیه تگری خنک سفید و شیرین
در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

ناراست, ناراست, اگه یکی باشه که دوستش داشته باشی دیگه نمیتونی مال خودت باشی, اگه یکی باشهه که بخوای فرق بذاری باید بین خودت و او فرق بذاری. باید اول به خودت بفهمونی اگه همچین کسی باشه دیگه نمیتونی بگی از زندگی لذت ببر! چون دیگه زندگیت مال خودت ,نیست که بخوای ازش لذت .ببری دیگه حتی سایتتم مال خودت .نیست چون ازش توش مینویسی پس مال اون چون دیگه عاقل هم نیستی که بخوای یه متن قشنگ بنویسی میشی یه دیوونه چون اگه نمیتونی حتی این فرق نشون بدی شاید خیلیها حسودی کنند شاید چشم بخوره شاید اگه باشه….

دیدگاهتان را بنویسید