خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

پنجاه و هفتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، سرمایۀ اجتماعی، حلقۀ مفقوده در تبیین هراس اجتماعی و احساس شادی

سلام دوستان

 

دانلود

 

سرمایۀ اجتماعی، حلقۀ مفقوده در تبیین هراس اجتماعی و احساس شادی (مطالعه موردی نابینایان مدرسه استثنایی مردانی آذر تبریز)

 

دکتر محمد عباس زاده[1]

دکتر محمدباقر علیزاده اقدم[2]

آرزو موسوی[3]

مرتضی مبارک بخشایش[4]

 

چکیده:

هراس اجتماعی و احساس شادی از مهمترین مولفه های سلامت روانی می باشند. تحقیقات متعدد نشان داده است که سرمایۀ اجتماعی نقش غیر قابل انکاری در از بین بردن هراس اجتماعی و تقویت احساس شادی در میان گروههای مختلف جامعه بر عهده دارد. یکی از این گروهها، نابینایان می باشند که احتمال می رود در برخورد با موقعیتهای اجتماعی دچار هراس و دستپاچگی شده و در مسیر زندگی خود با توجه به وضعیت جسمیشان، احساس شادی نکنند. در همین راستا در مقالۀ حاضر تلاش شده است به دو سوال عمده، شناسایی میزان سرمایۀ اجتماعی، هراس اجتماعی و احساس شادی در میان دانش آموزان نابینای مورد بررسی و همچنین نقش سرمایۀ اجتماعی در تبیین هراس اجتماعی و احساس شادی با استفاده از نظریه های صاحب نظرانی مانند ایزورکان، بوردیو، کلمن، ریچاردز، کاواچی و … پاسخ داده شود.

اطلاعات مورد نیاز تحقیق با استفاده از مصاحبۀ نیمه ساختار یافته از دانش آموزان نابینای مدرسه استثنایی مردانی آذر به صورت تمام شماری گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان داد، رابطۀ معنادار و معکوسی بین هراس اجتماعی و سرمایه ی اجتماعی وجود دارد و تقویت سرمایۀ اجتماعی موجب کاهش هراس اجتماعی در بین نابینایان می شود. همچنین براساس یافته های تحقیق افزایش میزان سرمایۀ اجتماعی، موجب افزایش میزان احساس شادی در بین نابینایان و بالعکس می گردد. براساس نتایج حاصل از انجام تحلیل رگرسیونی، 26/0 از تغییرات متغیر هراس اجتماعی و 38/0 از تغییرات متغیر احساس شادی مربوط به تاثیر متغیر سرمایۀ اجتماعی می باشد.

 

کلید واژه: هراس اجتماعی، احساس شادی، سرمایۀ اجتماعی، نابینایان.

 

مقدمه و بیان مسئله

سلامتی روح، تضمینی برای داشتن جامعه ای سالم با ارتباطاتی سالم است. روحی که بیمار باشد، جسم را نیز دچار بیماری خواهد کرد. یکی از بیماری هایی که روح و روان انسان را می تواند تحت تاثیر قرار دهد، اضطراب و هراس است. اضطراب و ترس یکی از بزرگترین دشمنان مسیر رشد و ترقی بشر بوده و چه بسا می تواند مسیر حال و آینده او را با تاثیرگذاری بر تصمیم و انتخاب بشری تغییر دهد.

روشن است که در چنین حالتی زندگی انسان از شادی و نشاط نیز فاصله می گیرد. بدون وجود احساس شادی در زندگی، فرد دچار احساس سرخوردگی شده و ادامه ی زندگی برای وی ملال آور می شود.

یکی از انواع این اضطرابها هراس اجتماعی[5] است که در صورت عدم توجه به آن، می تواند فرد را با مشکلات عدیده ای مواجه کند. این اختلال یکی از شایع ترین اختلال های کودکی و نوجوانی است (دادستان و همکاران، 1386: 116).

بررسی ها نشان می دهد، افرادی که دارای اختلال هراس اجتماعی میباشند، زمانی که با موقعیت های ترس آور اجتماعی رو به رو می شوند، توجه به خود و دسترسی به افکار و احساسات منفی در آنان افزایش می یابد و با عملکرد آنان تداخل می یابد (زیو و همکاران، به نقل از بختیارپور و همکاران، 1390: 72).

در واقع، هر وقت نگرش فرد نسبت به خود منفی باشد، این نگرش منفی در شکل گیری عکس العمل فرد نسبت به موقعیت تنش زا اثر خود را نشان میدهد.

به نظر می رسد، یکی از علل عدم وجود سلامت روان[6]، ناشی از نوعی اختلال به نام هراس اجتماعی باشد که با ترس بارز و پایدار از یک یا چند موقعیت یا عملکرد اجتماعی مشخص می شود و در آن، شخص یا با افراد نا آشنا و غریبه مواجه است یا ممکن است مورد کنجکاوی آنها قرار گیرد. در چنین موقعیت هایی شخص می ترسد به گونه ای رفتار کند که موجب تحقیر و شرمندگی خود گردد (حیدری و علی پور خدادادی، 1391: 84).

حدود 3/13% جمعیت از هراس اجتماعی رنج می برند، این موضوع باعث میشود که هراس اجتماعی در ردیف شایع ترین اختلال های روانشناختی قرار گیرد. هراس اجتماعی معمولا در دوران بزرگسالی آغاز می شود؛ با این حال، بیشترین میزان شیوع آن در میان جوانان 29-18 سال است. برخلاف بقیه اختلالات اضطرابی که معمولا نسبت خانم ها در آن غالب است، در هراس اجتماعی چندان تفاوتی بین زن و مرد دیده نمی شود و نسبت آن 4/1 به 1 است (آقاخانی و همکاران،1390: 283).

برآورد های اخیر نشان می دهد که اختلال هراس اجتماعی یکی از شایع ترین مشکلات در میان کودکان سنین مدرسه نیز تشخیص داده شده است (حدود 3 تا 4%)، این میزان در بین نوجوانان به 10 تا 15% افزایش می یابد (آلفانو[7]، 2005: 4).

همچنین در تحقیقی دیگر، میزان شیوع هراس اجتماعی را در بین جوانان و نوجوانان از 5 تا 16 درصد گزارش داده اند (کرمی و همکاران، 1391: 63).

با توجه به شیوع بالا و تداخل جدی با زندگی شخصی و حرفه ای فرد، این اختلال مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است (طاهری فر و همکاران، 1389: 36).

مطالعۀ ریجر[8] و همکارانش نشان داد، هراس های اجتماعی و ساده، شروع اولیه شان در دوره نوجوانی است و می تواند زمینه را برای اختلالات بعدی فراهم کند (روسا کروم[9] و همکاران، 2001: 1693).

نتایج تحقیق کسلر و همکارانش حاکی از آن است که قبل از افسردگی، این نوع اختلال دیده می شود (کسلر و همکارن، به نقل از کریستین روم[10]، 2010: 27).

این امر ضرورت اهمیت و توجه به اختلال اضطراب اجتماعی را نشان میدهد؛ چرا که می تواند زمینه بروز افسردگی را نیز در پی داشته باشد. تحقیقات انجام گرفته نشان می دهند، اختلال هراس اجتماعی بعد از افسردگی (17%) و وابستگی به الکل (14%)، سومین اختلال شایع روانی در آمریکا می باشد (کسلر و همکاران، به نقل از داداش زاده و همکاران، 1388: 112).

احساس شادی، یکی از هیجانات مثبت در مقابل هیجانات منفی چون افسردگی، اضطراب و یأس می باشد. همانطوری که افسردگی و یاس بر روی عملکرد افراد تاثیر منفی می گذارد، توجه به شادی و نشاط اجتماعی نیز عملکرد و بهره وری افراد را تحت تاثیر مثبت قرار داده و باعث افزایش آن در جامعه شده و راه را برای توسعه و پیشرفت جامعه هموار می کند. نشاط اجتماعی قبل از هر چیزی روابط اجتماعی افراد را تحت تاثیر مثبت خود قرار داده و در افرادی که نشاط اجتماعی بالایی وجود دارد، اعتماد اجتماعی هم در حد بالایی دیده می شود. وقتی که اعتماد اجتماعی در حد بالا باشد، تعامل افراد و میزان مشارکت اجتماعی آنها بیشتر شده و زمینه را برای همبستگی بیشتر و انسجام اجتماعی بالاتری مهیا می سازد. چنانچه ونهوون (1993) مطرح می کند، شادی فعالیت فرد را می انگیزد و روابط اجتماعی و سیاسی را تسهیل می کند. همچنین شادی باعث می شود که نگرش افراد به محیط پیرامون مثبت تر شده و زودتر در تعارضات اجتماعی به توافق برسند.

آمارهای پایگاه داده شادمانی در جهان (2005-1995) نشان می دهد، ایران با نمره 51 از صد، جز کشورهای متوسط از لحاظ شادی و در ردیف ممالکی چون فیلیپین، هند، لهستان و کره جنوبی قرار دارد (موسوی، 1387: 4).

با توجه به مطالب فوق به نظر می رسد، سرمایۀ اجتماعی[11] به عنوان یکی از عوامل موثر بر رفتار اجتماعی انسان ها، نقش تعیین کننده ای در غلبه بر هراس اجتماعی و به تبع آن، ایجاد احساس شادی در افراد داشته باشد؛ مولفه های سرمایۀ اجتماعی، از جمله: اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی، از جمله متغیرهایی هستند که نقش غیر قابل انکاری در روابط اجتماعی انسان ها دارند. به طوری که، وجود اعتماد در بین افراد، میتواند زمینه ساز احساس امنیت خاطر آن ها شده و در ارتقای سلامت روان افراد و در راس آن، کاهش اضطراب و افزایش احساس شادی نقش بسزایی داشته باشد. مشارکت و انسجام اجتماعی نیز از جمله مولفه هایی هستند که وجود آن ها، نشان دهنده روابط اجتماعی قوی فرد بوده و به تبع آن از هراس اجتماعی پایین و احساس شادی بالا خبر می دهد.

اما نکتۀ حائز اهمیت این است که، همۀ افراد جامعه بۀ یک میزان از سلامتی جسمی برخوردار نیستند و نابینایان یکی از مهمترین اقشاری اند که با مشکلات بیشتری نسبت به افراد سالم رو به رو هستند. در واقع، مهارت های ارتباطی کودکان آسیب دیدۀ بینایی متفاوت از دیگران است و در تکالیفی که مستلزم تفکر انتزاعی می باشد، ضعیف تر عمل می کنند. آنان در ارتباط با محیط بیشتر به شیوه ای مشخص عمل می کنند (هامیل و براتل[12]، به نقل از بیابانگرد، 1384: 10).

نابینایی و کم بینایی دو موضوع مهم سلامتی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد. بیش از 90 درصد کل افرادی که از نظر بینایی ناتوان هستند، در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند (سرابندی و همکاران، 1392: 48).

مطالعات مختلف حاکی از آن است که نقص بینایی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده و فعالیت های اجتماعی و استقلال آنها را کاهش میدهد (همان منبع).

یکی از تصوراتی که در مورد نابینایان وجود دارد، احتمال دچار هراس و دستپاچگی شدن در برخورد با موقعیتهای اجتماعی است.

همانطور که یافته های تحقیقات متعدد نشان داده است، سرمایۀ اجتماعی موجب کاهش هراس اجتماعی می شود و کسانی که از سرمایۀ اجتماعی بالاتری برخوردارند، در برخورد با موقعیت های اجتماعی کمتر دچار ترس و دستپاچگی می شوند. یکی از سوالات مهمی که تحقیق حاضر به دنبال آن است، این است که آیا سرمایۀ اجتماعی در مورد همه گروه های اجتماعی از جمله نابینایان صدق می کند؟ و در صورت صدق آیا سرمایۀ اجتماعی می تواند هراس اجتماعی نابینایان را کاهش دهد؟ همچنین یکی از احتمالات دیگر در مورد نابینایان، احساس شادی اجتماعی کمتر نسبت به سایر گروههای اجتماعی است و تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که نقش سرمایۀ اجتماعی در احساس شادی نابینایان چیست؟ و آیا سرمایۀ اجتماعی می تواند احساس شادی را در نابینایان، همانند سایر گروه های اجتماعی تقویت کند؟

 

پیشینه نظری

اضطراب و ترس از بزرگترین دشمنانی هستند که بشر مجبور است با آن رو به رو شود؛ اضطراب دربارۀ آسیب پذیری خودمان و ترس برای بقای خود. در این میان، بعضی از مردم از چیزهایی می ترسند که هرکس دیگری نیز از آن ها هراسناک است و این یک میراث همگانی است. ولی برخی از مردم از چیزهایی می ترسند که از نظر دیگران دلایلی جزئی دارند و قابل اعتنا نیستند.

این افراد، اشخاصی هستند که از بیماری ترس مرضی رنج می برند و حتی از فکر کردن به اعمال کاملا عادی مانند خرید کردن، مسافرت کردن با وسایل نقلیه عمومی، سینما رفتن، غذا خوردن در رستوران و حتی تنها قدم زدن در خیابان رنج می برند و دچار درماندگی بی اندازه هستند. افراد مبتلا به ترس مرضی، با دو منبع ایجاد کنندۀ ترس رو به رو هستند و از آن ها رنج می برند؛ اول، موقعیتی که چنین ترس هایی را برای آنها ایجاد می کند و دوم، آگاهی درباره اینکه مردم دیگر این چنین ترس هایی را ندارند و این که مردم بر این باور باشند که افراد مبتلا به ترس مرضی، احمق، ضعیف و کودن هستند (میچل، 1372: 8-7).

اختلال هراس اجتماعی که به عنوان فوبیای اجتماعی نیز شناخته می شود، اولین بار در اواخر سال های 1960 به عنوان یک تشخیص خاص و مستقل مطرح شد (آقاخانی و همکاران، 1390: 282).

این نوع اختلال سومین اختلال روانی شایع در آمریکا می باشد (داداش زاده و همکاران، 1388: 112).

هراس یا اضطراب اجتماعی، یکی از انواع اضطراب هایی است که برخی افراد با آن رو به رو هستند. هراس اجتماعی، «عبارت است از ترس غیرمنطقی و پایداری که معمولا به خاطر دیگران به وجود می آید». «فرد مبتلا به فوبیای اجتماعی سعی می کند از موقعیتی که در آن ممکن است از سوی دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد و نشانه هایی از اضطراب از خود بروز دهد یا با دست پاچگی رفتار کند، اجتناب ورزد. صحبت کردن، خوردن و نوشیدن در جمع، استفاده از توالت عمومی و هر نوع فعالیتی که باید در حضور دیگران صورت گیرد، آن ها را به شدت مضطرب می کند». این افراد با حساسیت افراطی خویش که شدیدتر از خجالت یا کم رویی است با مشکلات زیادی مواجه اند (دیویسون و همکاران، 1386 :166).

هربرت فنسترهایم[13] و جین بایر[14] در کتاب خود تحت عنوان «زندگی بدون ترس»، برخی از ترس های اجتماعی رایج را این گونه فهرست بندی می کند: 1- ترس از این که کسی به دقت ما را نگاه کند

2- ترس از این که اشخاصی متوجه حالات عصبی ما شوند

3- ترس از این که در هنگام رابطه با دیگران، آزادی خود را از دست بدهیم

4- ترس از غافلگیر شدن

5- ترس از احساسات منفی (مثل ترس از عصبانیت و انتقاد)

6- ترس از انجام دادن کاری به تنهایی

7- ترس از کنار نیامدن با دیگران (مثل ترس از منزوی شدن، ترس از مکث در صحبت کردن، ترس از مورد علاقه نبودن، ترس از احمق جلوه کردن، ترس از انجام کار اشتباه و مواردی از این قبیل) (فنسترهایم و همکاران، 1384: 198-194).

احساس شادی به عنوان نقطۀ مقابل احساس اضطراب و نا امنی روانی، یکی از مولفه هایی است که وجود آن سلامت روان افراد را نشان میدهد.

در ارائۀ تعریف از شادی برخی به احساسات و عواطف توجه خاصی نشان می دهند و شادی را به عنوان احساسات مثبت و یا هیجانات مثبت قلمداد می کنند. بطوری که برادبورن[15] در تعریفش شادی را چنین مطرح می کند: شادی عبارتست از میزان احساسات مثبت (خوشی، لذت و …) منهای احساسات منفی (ترس، استرس، دلهره و …). بعضی نیز تعریف شناختی از شادی ارائه می دهند. در این دسته از تعاریف ارزیابی مثبت و رضایت از کل زندگی مطرح است. در تعاریفی دیگر نیز از ترکیب آنها استفاده می شود. آنچه مسلم است این است که شادی به طور کلی، حداقل از سه جزء تشکیل شده است، وجود هیجانات مثبت، نبود تاثیرات منفی و رضایت. هریک از سه جزء یاد شده قسمت مهمی از ساختمان شادی را تشکیل می دهد. دو مولفۀ اول منعکس کنندۀ جنبه های عاطفی بوده و به خوشی و لذت مربوط می شود، در حالی که مولفۀ سوم عمدتا شناختی است و بر اساس ارزیابی از شرایط زندگی فرد در حال حاضر و گذشته مربوط می شود. اجزای مربوط به خوشی و لذت شادی به افزایش احساسات مثبت و کاهش احساسات منفی اشاره داشته در مقابل، در زمینه مولفه شناختی شادی ناهمگونی نسبی وجود دارد. این مولفه به دستیابی به هدف با تاکید بر رضایت از زندگی و معنا در زندگی مربوط می شود (گروبر[16] و همکاران، 2011: 223).

در این قسمت نظریه های مربوط به چگونگی رابطه بین متغیر سرمایۀ اجتماعی با متغیرهای هراس اجتماعی و احساس شادی اشاره می شود:

سرمایۀ اجتماعی و هراس اجتماعی

     هراس اجتماعی ناشی از محیط های اجتماعی و در نتیجه روابط بین فردی حاصل می شود. چیزی که در هراس اجتماعی به صورت نهفته وجود دارد، ترس از ارزیابی نامناسب دیگران است. مشخص است که مشکلات در روابط بین فردی مانند اضطراب اجتماعی، حساسیت به اضطراب، عزت نفس پایین و حساسیت بین فردی برای اواخر دورۀ نوجوانی بسیار مهم است؛ چرا که اواخر دوره نوجوانی دارای پیامدهای مهمی برای توسعۀ سلامت جسمی، روانی و اجتماعی در سراسر طول عمر انسان است. لذا در اواخر نوجوانی، احساسات اضطراب و اجتناب اجتماعی مربوط به احساس انزوای اجتماعی آنها میباشد (ایروزکان[17]، 2011: 338).

سرمایۀ اجتماعی به عنوان یکی از سرمایه های ارتقا دهندۀ روابط متقابل انسانها «یک مفهوم جامعه شناختی است که اشاره به ارتباطات درون و بین شبکه های اجتماعی دارد. تعاریف مختلفی در این باره ذکر شده است؛ در واقع «چیزی همچون دوای همه دردها» برای مشکلات جامعه مدرن معرفی شده است» (بافنده ایمان دوست، 2011: 52).

مفهوم چند وجهی سرمایۀ اجتماعی، مفهومی میان رشته ای است و یکی از نقاط قوت این مفهوم، استفاده آن در زمینه های مختلفی چون اقتصاد، بهداشت عمومی، برنامه ریزی شهری، جرم شناسی، معماری و روانشناسی اجتماعی و نیز علوم سیأسی و جامعه شناسی که منشا آن است می باشد (انصاری و همکاران، 2013: 77).

آدلر[18] و همکاران معتقدند که سرمایۀ اجتماعی که در شبکه ای از گروه ها و تیم ها ایجاد می شود، به «حسن نیت[19]» اشاره دارد که توسط تار و پود روابط اجتماعی تولید می شود و می تواند باعث تسهیل عمل یا کنش فرد شود (آدلر و همکاران، به نقل از امریک[20] و همکاران،2010: 85). ولکاک[21] و نارایان[22] در تعریف از سرمایۀ اجتماعی، آن را عامل تسهیل کننده اقدامات جمعی می دانند (انصاری،2013: 79).

اعتقاد بر این است که از طریق عضویت در سازمان ها و شبکه های مختلف، افراد، منافع مشترک و هنجارهای مشترک به اشتراک گذاشته را توسعه داده و از این راه، اعتماد متقابل و درک متقابل تفاوت های فرهنگی را سبب می گردند؛ چیزی که می تواند ارتباط قابل توجهی با سبک زندگی داشته باشد (کوین[23]، 2002: 11).

در این رابطه، فوکویاما[24] معتقد است که تنها برخی از هنجارها و ارزش های مشترک باید به عنوان سرمایۀ اجتماعی در نظر گرفته شوند. هنجارهایی که تولید سرمایۀ اجتماعی می کنند، باید شامل فضایلی چون: گفتن حقیقت (راستگویی)، تعهدات و روابط متقابل باشد (فوکویاما، 1997، به نقل از دورلاف[25]، 2005: 1645). از نظر بوردیو[26]، سرمایۀ اجتماعی در برگیرنده روابط اجتماعی ارزشمند بین آدم ها است (بوردیو، به نقل از ریتزر، 1386: 725). بوردیو در تعریف سرمایۀ اجتماعی می نویسد: «سرمایۀ اجتماعی مجموعۀ منابع واقعی یا مجازی است که از طریق داشتن شبکه های پایا و کم و بیش نهادینه شده روابط دوجانبه آشنایی و شناخت، برای یک فرد یا گروه انباشته می شود» (بوردیو، به نقل از نوغانی و اصغر پور، 1387: 35-36).

از نظر بوردیو، سرمایۀ اجتماعی دو مولفه دارد: اول، منبعی است که ارتباط با آن از طریق عضویت در گروه و شبکه های اجتماعی امکان پذیر می شود و دوم، حجم سرمایۀ اجتماعی ای که به تملک یک کارگزار انسان در می آید، به اندازه ای بر شبکه های ارتباطی مبتنی است که او میتواند بسیج کند. بوردیو اعتقاد دارد که این کیفیت به وسیلۀ کلیۀ ارتباطات بین کنشگران حاصل می شود، نه آنکه فی نفسه یک کیفیت معمول گروه باشد. انجمن های داوطلبانه، اتحادیه های تجاری، احزاب سیأسی و انجمن های سری همگی نمونه هایی جدید از تجسم سرمایۀ اجتماعی به شمار می روند. عضویت در گروه ها باعث ایجاد سرمایۀ اجتماعی می شود که دارای اثرات تکثری بر شکل های دیگر سرمایه خواهد بود (بوردیو، به نقل از ماجدی و همکاران، 1385: 95-94).

کلمن[27]، سرمایۀ اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن تعریف می کند. به نظر او، سرمایۀ اجتماعی، نهاد واحدی نیست، بلکه مجموعه ای از نهادهای گوناگون است که دو عنصر مشترک دارد: اولا همۀ آن ها مشتمل بر جنبه ای از ساختارهای اجتماعی هستند، ثانیا کنش های معین افرادی را که درون ساختار هستند، تسهیل می کند. سرمایۀ اجتماعی مانند دیگر اشکال سرمایه، مولد است؛ یعنی تحقق اهداف معینی را که در نبود آن محقق نمی شوند، امکان پذیر می گرداند (کلمن، به نقل از رحمانی و همکاران، 1386: 5-3). از نظر او، سرمایۀ اجتماعی زمانی به وجود می آید که روابط بین افراد به شیوه ای دگرگون می شود که کنش را تسهیل می کند (کلمن، 1377: 464). سرمایۀ اجتماعی برای کنش گران تعهد و اعتماد را به بار می آورد؛ یعنی به نوعی مشارکت و همکاری را در سایه اعتماد، به عنوان سرمایۀ اجتماعی در پی دارد. کلمن، سرمایۀ اجتماعی را منبعی برای همکاری، روابط دو جانبه و توسعه اجتماعی می داند.

عواملی که سبب ایجاد و گسترش سرمایۀ اجتماعی می شوند عبارتند از :

  • کمک

2- ایدئولوژی

3- اطلاعات

4- هنجار ها (کلمن، به نقل از کلدی، 1384: 190-189). کلمن دو نوع سرمایۀ اجتماعی را از هم تفکیک می کند: سرمایۀ اجتماعی در داخل خانه و سرمایۀ اجتماعی خارج از خانه. سرمایۀ اجتماعی داخل خانه، زمانی است که والدین با یکدیگر و با بچه هایشان می گذرانند (ارتباط درون خانواده)؛ به عبارت دیگر، تعاملات والدین و کودکان درون خانواده، سرمایۀ اجتماعی درون خانواده به شمار می آید. سرمایۀ اجتماعی بیرون خانواده، به روابط خارج از خانه، در درون اجتماع کلی تر می پردازد که هنجارهای قوی تری برای کمک به اعضای خانواده نسبت به اعضای غیر خانواده به وجود می آورد. سرمایۀ اجتماعی بیرون خانه شامل ارتباط با گروه ها و نهادها از جمله خویشاوندان و همسایگان و ارتباط با اولیاء و مربیان و مسئولان مدرسه است (کلمن، به نقل از نازک تبار و همکاران، 1387: 130).

تعریف پاتنام[28] از سرمایۀ اجتماعی شباهت زیادی به تعریف کلمن دارد. از نظر او، سرمایۀ اجتماعی آن دسته از ویژگی های سازمان اجتماعی است که هماهنگی و همکاری را برای سود متقابل تسهیل می کند که عبارتند از: شبکه ها، هنجارهای متقابل و اعتماد اجتماعی (پاتنام، به نقل از کلدی، 1384: 191).

از نظر پاتنام، شبکه های رسمی و غیر رسمی ارتباطات و مبادلات، در هر جامعه ای اعم از مدرن و سنتی وجود دارد که در دو نوع افقی و عمودی هستند. در شبکه های افقی، شهروندانی عضویت دارند که در وضعیت برابر هستند. در شبکه های عمودی هم شهروندانی عضو هستند که در وضعیت نابرابر نسبت به هم سر می برند. از نظر پاتنام، هر چه ساختار سازمان افقی تر باشد، موفقیت نهادی آن در اجتماع بیشتر خواهد شد. از نظر او، مهم ترین هنجارهای معامله متقابل نیز هنجارهایی هستند که مهمترین سودمندی آن ها تقویت اعتماد، کاهش هزینه های معاملات و تسهیل همکاری است. این هنجارها با شبکه های انبوهی از مبادلات اجتماعی مرتبط هستند و هر یک دیگری را تقویت می کنند. پاتنام، اعتماد اجتماعی را ناشی از دو منبع؛ یعنی هنجارهای معاملۀ متقابل و شبکۀ مشارکت مدنی می داند. از نظر او، اعتماد، همکاری را تسهیل می کند و هر چه اعتماد در یک جامعه بالاتر باشد، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. او اضافه می کند که نبود این ویژگی ها در برخی از جوامع، عهدشکنی، بی اعتمادی، فریب و حیله، بهره کشی، انزوا، بی نظمی و رکود به دنبال خواهد آورد (پاتنام، به نقل از کلدی، 1384: 193-192).

وایتفورد[29]، در رابطه با تاثیر متقابل سرمایۀ اجتماعی و سلامت روان معتقد است: بررسی ها نشان می دهد که هر چه افراد به لحاظ اجتماعی منزوی تر باشند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و به عکس هر چه پیوستگی اجتماعی بیشتر باشد آن جامعه سالم تر خواهد بود (وایتفورد، به نقل از بهزاد ، بی سال: 48).

روز[30]، بر این باور است که سرمایۀ اجتماعی تنها به وسیله عضویت در نهادها به دست می آید. وی معتقد است که شبکه های سرمایۀ اجتماعی به طور خاص در فراهم آوردن حمایت های روانی و عاطفی، نقش موثری در ارتقاء سلامت روانی افراد دارند (ایمان و همکاران، 1387: 145).

اعتماد اجتماعی[31] به عنوان یکی از ابعاد اصلی سرمایۀ اجتماعی است که خود دارای ابعادی است؛ دسته بندی هایی که در رابطه با ابعاد اعتماد صورت گرفته نشان می دهد که اعتماد می تواند بین شخصی، اجتماعی و تعمیم یافته باشد. در دسته بندی های مختلف این دسته بندی به صورت چهار وجهی: بنیادین، بین شخصی، اجتماعی و نهادی انجام گرفته است. اما چیزی که در همه دسته بندی ها به چشم می خورد، این است که این اعتماد می تواند هم در رابطۀ دو نفر، هم در سطح فرد با گروه و هم در رابطۀ فرد با سازمان مطرح باشد. این امر نشان می دهد که اعتماد به عنوان یکی از ارکان اساسی یک ارتباط سالم مطرح است؛ چرا که بدون وجود عنصر اعتماد یک رابطه دوام و قوام نمی یابد.

«اعتماد از گذشته های دور در جوامع انسانی نقش ایفا کرده است، اما در دوران کنونی بر نقش و اهمیت آن افزوده شده است.

گفتنی است در جوامع گذشته یا سنتی، اعتماد بین شخصی بیشتری در بین مردم وجود داشته است. در آن جوامع، احتمالا نیازی به ابعاد گسترده تر اعتماد نبوده است؛ زیرا مردم بیشتر با کسانی ارتباط داشته اند که به نوعی با آن ها آشنا بوده اند. جامعه ای که از نعمت اعتماد برخوردار است (یعنی دید مثبتی به همه مردم وجود دارد، نه آن هایی که خیر و خوبی را فقط برای آشنایان خود می خواهند)، نظم، هماهنگی و همبستگی بیشتری وجود خواهد داشت و از نظر اقتصادی کارآمدتر خواهد بود، دموکراسی بهتر جریان خواهد داشت و افراد آن جامعه از سلامت بیشتری برخوردار خواهند بود» (شارع پور و همکاران، 1390: 1).

بنابراین، اعتماد اجتماعی یکی از ابعاد مهم زندگی بشری را تشکیل میدهد؛ به طوری که در جامعه کنونی، پیشرفت و ترقی زمانی میسر خواهد بود که در تعاملات اجتماعی افراد، اعتماد متقابل برقرار باشد (اینگلهارت، به نقل از عباس زاده، 1383: 268).

اعتماد را می توان احساسی تلقی کرد که فرد یا افراد درباره چیزی دارند؛ درواقع، یک نگرش مثبت به فرد یا امری خارجی است و مبین میزان ارزیابی از پدیده ای است که با آن مواجهیم (عباس زاده، 1383: 269). زیمل[32]، با طرح مبادله و بیان منافع پشت سر آن، اعتماد را یکی از مهم ترین ضرورت های مبادله قلمداد کرده است. به اعتقاد او، بدون اعتماد عمومی افراد بۀ یکدیگر، جامعه تجزیه می شود (زیمل، به نقل از عباس زاده، 1383: 272). لوهمان[33] در باب کارکرد اعتماد معتقد است که نبود اعتماد در جامعه مشکل آفرین است. از نظر او، اعتماد یک ساز و کار اجتماعی است که در آن انتظارات، اعمال و رفتار انسان ها هدایت و تنظیم می شود. از نظر او یکی از پیامدهای اعتماد بۀ یکدیگر گسترش همکاری و مشارکت اعضای جامعه است (لوهمان، به نقل از عباس زاده، 1383: 272). او معتقد است که اعتماد را باید در رابطه با مخاطره در نظر گرفت. از نظر او اگر شخصی از کنش خودداری کند، مخاطره ای نیز نخواهد کرد (لوهمان، به نقل از کتابی و همکاران، 1389: 102).

به نظر زتومکا[34]، اعتماد اجتماعی پایین در یک جامعه منجر به انزوا و دوری اعضای جامعه از همدیگر شده و میزان بیگانگی اجتماعی را افزایش می دهد (زتومکا، به نقل از بنی فاطمه و همکاران،1390: 4).

فقدان شبکه های حمایت کننده و گسست روابط بین فردی و افول اعتماد بین فردی، قادر است از تظاهرات توانمندی های فردی در عرصه های اجتماعی بازداری کند؛ در واقع، بی اعتمادی و گسست اجتماعی، فرصت جرات آوری و خود ابرازی را از انسان می گیرد. در پژوهشی نشان داده شد که هر چه افراد به لحاظ اجتماعی منزوی تر باشند از سلامت روانی پایین تری برخوردارند؛ در واقع سرمایۀ اجتماعی با نقشی که در سلامت روانی دارد می تواند عوامل استرس زا را در زندگی کاهش داده، خطر این عوامل را کم کند (بهادری خسروشاهی وهمکاران، 1391: 147).

در واقع، کاهش اعتماد بین اعضای جامعه، انزوا و به تبع آن بیگانگی اجتماعی را در پی دارد. مفهوم بیگانگی اجتماعی از جمله مفاهیمی است که ریشه های عمیقی در نظام فرهنگی و اجتماعی و ادبیات مکتوب جوامع دارد (صالح نژاد، 1388: 35).

در واقع، بیگانگی اجتماعی وضعیتی است که در آن هر فرد در رابطه با خود، دیگران و جامعه، به اشکال گوناگون احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری[35]، احساس بی معنایی[36]، انزوای اجتماعی[37]، تنفر فرهنگی[38] و تنفر از خود را بروز می دهد (نادری و همکاران، 1389: 33).

میچل[39]، بیگانگی را به معنی احساس انفصال، جدایی و عدم پیوند ذهنی و عینی بین فرد و محیط پیرامون او (یعنی جامعه، انسان های دیگر و خود) تعریف می کند (نادری و همکاران، 1389: 33).

کاکس[40]، با تاکید بر عامل اعتماد به عنوان شاخص ملی سرمایۀ اجتماعی در هر جامعه ای، این نکته را خاطر نشان می سازد که در صورت وجود اعتماد بین افراد، ارتباط اعضای خانواده، دوستان، همسایگان، همکاران، مراقبان بهداشت، هم گروه ها و اجتماعات موثرتر می شود. در صورتی که فقدان اعتماد، با عدم پیروی از قوانین، رفتار ضد اجتماعی، خودکشی، خشونت و سایر مشکلات اجتماعی همراه خواهد بود. به نظر او، بسیار مشکل است که جماعتی را بدون آنکه اعتمادشان را جلب کرده باشیم بتوانیم متقاعد کنیم که سبک زندگی سالم تری در پیش گیرند. از این رو گسترش شعاع اعتماد[41] و همکاری اعضای یک جامعه، غنای سرمایۀ اجتماعی و به تبع آن کاهش اختلافات و نابسامانی های روانی و اجتماعی را در پی خواهد داشت (کاکس، به نقل از بهزاد، بی سال: 49).

فوکویاما (1995)، در رابطه با مرز اعتماد معتقد است که هر جامعه و هر فرهنگی دارای مرز اعتماد است؛ به طوری که مردم نسبت به افراد درون مرز اعتماد بیشتری نسبت به افراد خارج از مرز دارند (فوکویاما، به نقل از استینمن[42]، 2009: 463). توسعه اعتماد در طول زمان، از طریق برخوردها و تعاملات مکرر است. بنابراین، ارتباطات باز کلید توسعه اعتماد است (لوتانز[43] و همکاران، 2004: 150). اعتماد در نظریه های مبادله و کنش متقابل نیز مورد توجه است؛ چندان که اعتماد سبب تداوم و تکرار رفتار و کنش می گردد. در قضایای تبادلی هومنز (موفقیت، محرک، ارزش، محرومیت- سیری و پرخاشگری- تایید) نیز در صورتی که فرد به پاداش های مورد نظر دست نیابد، احساس بی اعتمادی و ناامیدی و حتی واکنش های پرخاشگری را در پی دارد. از نظر پیتر بلاو[44]، مبادله اجتماعی متضمن اعتماد است و مبادله از طریق نوعی اعتماد اجتماعی، تفکیک نقش و وابستگی متقابل، موجد انسجام در جامعه است (کتابی و همکاران، 1389: 102).

از نظر پیلگریم[45] (2005)، بدگمانی منجر به انزوا می شود، انزوای مزمن خطر افسردگی و روان پریشی را افزایش می دهد. وقتی افراد بخشی از شبکه اجتماعی حمایتی گروه های اولیه هستند خطر هر دو کاهش می یابد (پیلگیریم، به نقل از رضوی زاده و همکاران، 1391: 36).

در واقع، انزوا یکی از نشانه های بارز اضطراب اجتماعی می باشد که طبق نظریات مطرح شده یکی از عواملی که باعث کاهش آن است، وجود اعتماد اجتماعی بین اعضای یک گروه و جامعه است.

 

سرمایۀ اجتماعی و احساس شادی

ریچاردز (2000) سرمایه اجتماعی یا همبستگی اجتماعی را چگونگی شبکه روابط اجتماعی[46]، دوستی ها، احساس کنترل شخصی و اعتماد اجتماعی می داند. به عقیده او سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه انسانی ( سطح تحصیلات، درآمد، موقعیت اجتماعی فرد و…) بر میزان شادمانی افراد جامعه اثر می گذارد (میرشاه جعفری و همکاران، 1381: 53).

به اعتقاد کاواچی[47]، سرمایه اجتماعی به منابع قابل دسترس در درون ساختار های اجتماعی از قبیل اعتماد، هنجار های روابط متقابل[48]و اهداف مشترک که افراد را برای انجام کنش های جمعی آماده می کند، اشاره دارد (کاواچی[49]، 2001: 31).

به نظر تردی هارفام[50]، سرمایه اجتماعی دارای یک بعد ساختاری (شبکه ها، معاشرت، زندگی انجمنی و مشارکت مدنی) و یک بعد شناختی (حمایت درک شده، اعتماد، انسجام اجتماعی و درگیری مدنی دریافت شده) می باشد. هارفام سپس مطرح می کند که سرمایه اجتماعی می تواند عوامل استرس زا و عوامل خطر زا را در رابطه با سلامتی کاهش دهد (ترنر[51]، 2003: 4).

ترنز نیز سرمایه اجتماعی را به معنی عضویت افراد در گروه های رسمی و غیررسمی و همچنین نهادهای رسمی و غیررسمی، درجه انسجام اجتماعی، همبستگی اجتماعی، تراکم عضویت اجتماعی در گروه های محلی، کلیسا، انجمن های داوطلبانه، روابط و پیوندهای اجتماعی متقابل و اعتماد اجتماعی در نظر می گیرد. از نظر وی، سرمایۀ اجتماعی ممکن است استرس روانی ایجاد کند و استرس روانی باعث مریضی، افسردگی می شود. گرانت و توماس بر این باورند که سرمایه اجتماعی عوامل استرس زا را در زندگی کاهش داده و خطر این عوامل را کم می کند. همچنین، سرمایه اجتماعی میتواند حوادث منفی زندگی چون از دست­ دادن شغل در زندگی را کاهش دهد (هارفام[52]، 2003: 2135). هر چند که شادی به وسیله حالات تاثیرگذار مثبتی چون خوش بینی، تفکر مثبت و ادراک شخصی از رفاه مشخص می شود، ولی منابع مختلفی همچون شرایط اجتماعی در تولید شادی موثر می باشند (کریستی میزل[53] و همکاران، 2008: 1190).

 

پیشینه تجربی

در این قسمت به برخی از کارهای تجربی انجام شده پیرامون سرمایۀ اجتماعی و متغیرهای هراس اجتماعی و احساس شادی اشاره می شود:

مشکانی و کوهدانی در تحقیق خود تحت عنوان «بررسی اضطراب و عوامل موثر بر آن در بین پرستاران»، در سال 1383 با نمونه 267 نفر از پرستاران مجتمع بیمارستانی امام خمینی، به این نتیجه رسیدند که بین رضایت از وضعیت اقتصادی، رضایت شغلی، اعتیاد به داروهای روانگردان، بیماری مزمن یا صعب العلاج در آزمون شونده، بیماری مزمن و صعب العلاج در خانواده با اضطراب آشکار رابطه معناداری وجود دارد، اما بین اضطراب پنهان با میزان رضایت از وضعیت اقتصادی، اعتیاد به داروهای روانگردان، وضعیت خلقی- عاطفی، وجود بیماری های مزمن یا صعب العلاج در آزمون شونده رابطه معناداری وجود ندارد (مشکانی و کوهدانی، 1383: 53-47).

عسگری و شرف الدین در تحقیقی تحت عنوان «رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان»، با نمونه 340 نفر از دانشجویان زن و مرد دانشگاه خوزستان انجام دادند. نتایج نشان داد که بین اضطراب اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی رابطه منفی معناداری وجود دارد، ولی بین امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه چندگانه معنی دار وجود دارد. همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که امیدواری و حمایت اجتماعی، پیشبینی کننده احساس ذهنی بهزیستی می باشند ولی اضطراب اجتماعی در پیش بینی کنندگی احساس ذهنی بهزیستی نقشی ایفا نمی کند (عسگری و شرف الدین، 1389: 36-25).

گراوند و همکارانش تحقیقی را تحت عنوان «تفاوت های سنی و جنسی در اضطراب اجتماعی در دوره نوجوانی»، در سال 1389 با نمونه 500 نفر در سه گروه سنی 13-12، 15-14 و 17-16 ساله با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از دانش آموزان شهر تهران انجام دادند.

نتایج این تحقیق نشان داد که نوجوانان 13-12 ساله نسبت به دو گروه سنی دیگر، میانگین بالاتری در هر دو بعد شناختی و رفتاری اضطراب اجتماعی به دست آوردند. همچنین میانگین نمره های دختران در هر سه گروه سنی در مقایسه با پسران در بعد رفتاری اضطراب اجتماعی بالا بود در حالی که در بعد شناختی، اضطراب اجتماعی بین دو جنس تفاوت وجود نداشت (گراوند و همکاران، 1389: 174-165).

محمد تقی ایمان و همکارانش، تحقیقی را در زمینه ارتباط سرمایۀ اجتماعی و سلامت روان در سال 1387 انجام دادند. عنوان این تحقیق «بررسی تطبیقی سرمایۀ اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان غیر بومی دانشگاه های تهران و شیراز» است. این تحقیق، با 500 نفر نمونه از دانشجویان دو دانشگاه تهران و شیراز به شیوه تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. نتایج حاصله از این تحقیق نشان می دهد که احتمال ارتقاء سلامت روانی دانشجویان تحت تاثیر متغیرهایی چون سرمایۀ اجتماعی، سن افراد، میزان درآمد خانوادگی و قومیت آن ها می باشد. نتیجه گیری کلی از این تحقیق نشان می دهد که هر اندازه افراد در ساختار اجتماعی موجود دارای سرمایۀ اجتماعی بالاتری باشند، سلامت روانی آن ها در وضعیت بهتری قرار خواهد گرفت (ایمان و همکاران، 1387: 169-143).

هاشمی نصرت آباد و همکاران تحقیقی را در سال 1391 تحت عنوان «نقش سرمایه روانشناختی در بهزیستی روانی با توجه به اثرات تعدیلی سرمایۀ اجتماعی»، انجام داده اند. نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که سرمایه روانشناختی و مولفه های آن با بهزیستی روانشناختی و سرمایۀ اجتماعی از یک سو و بهزیستی روانشناختی با سرمایۀ اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده از این تحقیق، افرادی که سرمایۀ روانشناختی مطلوب تری داشتند و از سرمایۀ اجتماعی بالاتری بهره مند هستند، از بهزیستی روانشناختی بهتر و بالاتری نیز برخوردارند (هاشمی نصرت آباد و همکاران، 1391: 144-123).

تحقیقی تحت عنوان بررسی عوامل تاثیر گذار بر میزان شادکامی توسط کشاورز و وفاییان در بین شهروندان یزدی انجام گرفته است. در این پژوهش میزان شادی 453 نفر از مردم شهر یزد به شیوه نمونه گیری تصادفی و با استفاده از پرسشنامه آکسفورد مورد مطالعه قرار گرفتند. برخی نتایج این تحقیق نشان داد که بین روابط اجتماعی و خانوادگی و نمرات شادکامی، ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد( کشاورز و وفاییان، 1386: 51).

موسوی در تحقیقی تحت عنوان بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر شادی در سطوح خرد و کلان در سال 1387 به بررسی این موضوع پرداخته است. وی در تحقیق خود 386 نفر را از شهرستان های تهران، یزد، اردکان و میبد به روش پیمایشی مورد مطالعه قرار داده است. همچنین، قسمتی از کار ایشان شامل تحلیل ثانویه ای از نوع عرضی-ملی(سال 1996-2001) بوده است. یافته های این تحقیق در سطح خرد حاکی از آن است که در سطح خرد، بر اساس آزمون شادکامی آکسفورد، میانگین شادمانی افراد نمونه برابر با 28/42 و پایین تر از حد متوسط بوده است. در بررسی عوامل موثر بر شادمانی به روش رگرسیون چندمتغیره همچنین مشخص شد انزوای اجتماعی در سطح خرد و سرمایه اجتماعی در سطح کلان دارای اثرات مستقیم و قابل توجهی بر شادمانی می باشند که این نتیجه نشان می دهد، روابط همراه با اعتماد را می توان به عنوان یکی از مهمترین تعیین کننده های شادمانی باز شناخت.

بررسی های بیشتر در این رابطه نشان داد خانواده و دوستان به عنوان عمده ترین منبع تامین کننده شادمانی مورد نیاز افراد بشمار آمده که در شرایط فعلی، اغلب به عنوان پناهگاهی در مقابل ناامنی، آنومی و ناملایمات ناشی از محیط های خارجی نقش خود را ایفا می کنند(موسوی، 1387).

برادبرن و کاپلوتیز[54] در سال 1965 با ستفاده از یک پرسشنامه 12 درجه ای، تحقیق مفصلی راجع به میزان شادمانی مردم 4 منطقه از ایلینویز[55] آمریکا انجام داده اند. آنها پژوهش خود را تحت عنوان گزارش هایی درباره شادمانی مطرح نموده اند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شادمانی حاصل تعادل بین عواطف مثبت و عواطف منفی است. از دیگر نتایج تحقیق آنها این است که فعالیت، مشارکت اجتماعی و موقعیت اجتماعی نسبت به عوامل محیطی، تاثیر بیشتری در افزایش شادمانی افراد دارند (جعفری و همکاران، 1383: 16).

فیلیپس[56] (1967) تحقیقی را تحت عنوان مشارکت اجتماعی و شادمانی انجام داد. ابزار او از یک پرسشنامه سه درجه ای تشکیل شده بود. جامعۀ آماری او شامل افراد بزرگسال شهر نیوهمشایر[57] آمریکا و حجم نمونه این پژوهش 750 نفر بود نتیجه این پژوهش این بود که مشارکت اجتماعی موجب افزایش سطح شادمانی و سایر عواطف مثبت می گردد(جعفری و همکاران، 1383: 17).

کوپر و همکاران[58] (1992) در پژوهشی تحت عنوان فعالیت اجتماعی و شادمانی به این نتیجه رسیده اند که فعالیت اجتماعی (فعالیت های گروهی) با میزان نشاط رابطه مستقیمی دارد و هرچه تعداد فعالیت ها بیشتر باشد بر شادی افراد افزوده می شود (جعفری و همکاران، 1383: 17).

تحقیقی توسط هالر و هادلر[59] در سال 2006 تحت عنوان نقش ساختارها و روابط اجتماعی در شادمانی و ناشادمانی انجام گرفته است. این پژوهش در یک تحلیل مقایسه ای بین المللی به این مساله پرداخته که چگونه روابط و ساختار اجتماعی می توانند شادمانی و نا شادمانی را تولید کنند.

تز مهم و محوری این تحقیق این است که شادمانی و رضایت از زندگی باید به عنوان محصول ویژگی های فردی از یک سو و روابط و ساختار اجتماعی از سوی دیگر مورد بررسی قرار گیرد. یک مورد از تفاوت های میان شادمانی و رضایت از زندگی این است که اولی ماحصل یک فرایند مادی و داشته ها و خواسته های اجتماعی و دومی حاصل یک تجربه مثبت، بویژه در روابط صمیمانه و نزدیک می باشد. تمرکز این تحقیق بر روی شرایط اجتماعی خرد و کلان است که بوجود آورنده و یا از بین برندۀ شادمانی و رضایت هستند. فرض بر این گرفته می شود که روابط اجتماعی زیاد و نزدیک، مشارکت و موفقیت شغلی، ریشه های فرهنگی، مذهب و مشارکت در آن ها می توانند موجد شادی و رضایت از زندگی باشند. در ابعاد کلان، موقعیت اقتصادی، ساختار اقتصادی نسبتا برابر، یک دولت رفاه خوب و دموکراسی نیز می تواند تاثیر گذار باشند، ابعاد کلان بیشتر بر رضایت از زندگی تاثیر گذار می باشند تا شادمانی. در این تحقیق یک رگرسیون چندگانه مقایسه ای در تحلیل شادمانی 41 کشور بر اساس داده های پیمایش ارزش های جهانی، در دنیا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که مشارکت اجتماعی در سطح خرد و مشارکت فرهنگی یک فرد به طور گسترده ای بر شادمانی وی تاثیر گذار است (نورآذر، 1389: 90).

پوتنام و همکاران در تحقیقی که با همکاری دانشگاه هاروارد و مرکز بشر دوستی ایندیانا انجام دادند، دریافتند که افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتری دارند و بهتر می توانند با مردم رابطه برقرار کنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنی تر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمان تر هستند (میرشاه جعفری و همکاران، 1381: 53).

با توجه به مطالب ارائه شده در بخش پیشینه نظری و تجربی تحقیق میتوان اذعان کرد که:

سرمایۀ اجتماعی به عنوان یکی از متغیرهای تاثیر گذار بر هراس اجتماعی، خود شامل ابعاد چندی از جمله: اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی می باشد. همانطوری که اشاره شد، سرمایۀ اجتماعی به روابط اجتماعی افراد مربوط می شود و گویای میزان سرمایه ای است که افراد در جریان روابط خود با دیگران کسب می کنند. به عنوان مثال وجود اعتماد در روابط اجتماعی باعث تسهیل روابط میگردد.

افرادی که از اعتماد اجتماعی بالایی در در روابط بین فردی، گروهی و سازمانی برخوردارند، باعث اضطراب ناشی از کنش متقابل آنها کاهش قابل ملاحظه ای را نشان می دهد که پیامد چنین حالتی، ارتقای مشارکت افراد در سطح جامعه و کاهش انزوای اجتماعی می باشد. در واقع، وجود انسجام اجتماعی و اعتماد در روابط بین افراد باعث ارتقای جرات و خود ابرازی فرد می شود و این امر موجب اعتلای سلامت روان افراد و کاهش میزان هراس اجتماعی می گردد. در این زمینه از نظریه های ایزورکان، آدلر، فوکویاما، بوردیو، کلمن، پاتنام، وایتفورد، روز، زیمل، لوهمان، زتومکا، میچل، ولکاک، نارایان، لوتانز، کاکس، پیتربلاو و پیلگریم استفاده شده است.

از طرفی دیگر، سرمایۀ اجتماعی علاوه بر تاثیرگذاری بر هراس اجتماعی افراد، بر احساس شادی آن ها نیز موثر است. در واقع، سرمایۀ اجتماعی هم در روابط بین فردی و گروهی و هم شخصی (سلامت روان و ارتقای شادی افراد) موثر می باشد که نظریه های مطرح شده تاییدی بر این ادعا است. نظریه پردازان این حوزه، متذکر شده اند که میزان سرمایۀ اجتماعی افراد تعیین کننده میزان شادی آنها می باشد. بنابراین، اعتماد در جامعه مدرن، یکی از عوامل تأمین کننده شادمانی افراد تلقی می شود. زمانی که در روابط بین افراد اعتماد وجود داشته باشد، زمینه احساس امنیت روانی و آرامش در تداوم روابط برای فرد به ارمغان می آید. مشارکت اجتماعی به عنوان یکی دیگر از ابعاد سرمایۀ اجتماعی، میتواند زمینه ساز کارهای تیمی و نیز ورزش های دسته جمعی بوده و در ارتقای احساس شادی افراد موثر باشد. بنابراین، اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی هر سه در ارتقای روحیه نشاط و شادی افراد می تواند موثر واقع گردند و از انزوای اجتماعی آن ها که زمینه ساز افسردگی میباشد، جلوگیری کنند. در این زمینه، از نظریه های ریچاردز، کاواچی، هارفام و ترنر استفاده شده است. مدل تحلیلی زیر نشان دهنده رابطه بین سازه های مورد بررسی می باشد:

 

 

 

 

 

 

 

شکل شماره (1).

مدل مفهومی رابطه بین سرمایۀ اجتماعی با هراس اجتماعی و احساس شادی

فرضیه های پژوهش

بین سرمایۀ اجتماعی و هراس اجتماعی رابطه وجود دارد.

-بین سرمایۀ اجتماعی و احساس شادی رابطه وجود دارد.

روش شناسی تحقیق

روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش بر اساس هدف تحقیق از نوع کاربردی بوده، جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمام دانش آموزان مجتمع استثنایی مردانی آذر شهر تبریز می باشد و نمونه مورد مطالعه شامل تمامی دانش آموزان نابینای این مجتمع می باشد که به صورت تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفته اند، همچنین داده های تحقیق به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته گرد آوری شده است.

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

سرمایۀ اجتماعی:

سرمایۀ اجتماعی، مجموعه هنجارهای موجود در سیستم های اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری اعضای آن جامعه گردیده و موجب پایین آمدن سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد (الوانی و شیروانی، 1385: 12).

تعریف عملیاتی: متغیر نام برده، متغیر مستقل در تحقیق حاضر می باشد که با معرف های میزان تایید از سوی دوستان نابینا و غیر نابینا، میزان تایید از سوی خانواده، میزان تایید از سوی جامعه، میزان تایید از سوی رسانه ها، میزان توجه از سوی مدیریت مدرسه، میزان توجه از سوی بستگان عملیاتی شده اند.

هراس اجتماعی: هراس اجتماعی، یکی از انواع اختلال های اضطرابی است که ویژگی تشخیصی اصلی آن ترس بارز و پایدار از موقعیت های اجتماعی است که در آن ها احتمال دستپاچگی برای شخص وجود دارد. این افراد موقعیت های اجتماعی را زیان بار می دانند و بر این باورند که رفتارشان از نظر اجتماعی پیامدهای مصیبت باری خواهد داشت (هافمن و لو، به نقل از طاهری فر و همکاران، 1389: 35).

تعریف عملیاتی: این متغیر که به عنوان متغیر وابستۀ ا تابع است، با معرف های سرخ شدن فرد هنگام صحبت کردن در جمع، اجتناب از رفتن به مهمانی، ترس از صحبت با غریبه ها، ترس از زیر نظر بودن، عرق کردن در برابر دیگران، ترس و اجتناب از حضور در مهمانی و گردهمایی ها عملیاتی شده است. این معرف ها بر اساس مقیأس [60]Spin استخراج شده است.

احساس شادی: با توجه به تعریف مارتین[61] شادی فراتر از دریافت لذت های فوری و لحظه ای می باشد. شادی حالتی است که فرد در آن حالت، به این احساس و باور می رسد که زندگی او در مسیری صحیح و خوب جریان دارد (علوی، 1388: 96).

تعریف عملیاتی: این متغیر نیز جزء متغیرهای وابسته در تحقیق حاضر میباشد که با معرف های احساس شادی بی نهایت، راضی بودن از همه چیز، عشق ورزیدن به زندگی، احساس در اوج بودن، احساس نشاط به طور مداوم و همیشه خندیدن عملیاتی شده است.

کیفیت وسیله اندازه گیری:

به منظور سنجش اعتبار[62] سوالات از روش اعتبار محتوایی استفاده شده و برای سنجش قابلیت اعتماد وسیله اندازه گیری (پایایی[63])، یعنی همبستگی درونی گویه های هر متغیر از ضرایب آلفای کرونباخ[64] استفاده گردیده و نتایج آزمون آلفای کرونباخ در حد نسبتا مطلوب گزارش شده است.

یافته های توصیفی تحقیق

     اکثر پاسخگویان به لحاظ جنس، مرد بوده و پایه تحصیلی بیشتر نمونه مورد مطالعه مقطع راهنمایی می باشد. وضعیت تاهل نمونه مورد مطالعه نشان داد که تمامی پاسخگویان مجرد هستند. جوانترین پاسخگو 13 ساله و بزرگسال ترین نمونه مورد مطالعه در سن 26 سالگی قرار دارد. همچنین براساس یافته های تحقیق فراوانی پاسخگویانی که در سن 18 سالگی قرار دارند، از بقیه سنین بیشتر است. تقریباً اکثر پاسخگویان سابقه معلولیت خانوادگی نداشته ولی سابقه معلولیت فامیلی در 50 درصد پاسخگویان گزارش شده است.

نتایج تحلیل توصیفی متغیر هراس اجتماعی نشان داد، مقدار میانگین به دست آمده سازه هراس اجتماعی برابر با 07/14 می باشد که از میانگین طیفی خود 5/16 کمتر است. بدین معنا که میزان هراس اجتماعی دانش آموزان مورد مطالعه کمتر از حد مورد انتظار می باشد. هر چند که نمونه مورد مطالعه تحقیق از وضعیت بینایی بهره مند نبود ولی نشانه هایی مبنی بر سرخ شدن فرد نابینا هنگام صحبت کردن در جمع، اجتناب از رفتن به مهمانی، ترس از صحبت با غریبه ها، ترس از زیر نظر بودن، عرق کردن در برابر دیگران، ترس و اجتناب از حضور در مهمانی و گردهمایی ها و مانند آن در بین آنها مانند سایر افرادی بود که از نعمت بینایی برخوردار بودند.

بررسی توصیفی متغیر احساس شادی با مقدار میانگین به دست آمده 35/20 و مقدار میانگین طیفی 20 حاکی از آن است که احساس شادی در بین نمونه مورد مطالعه در حد مورد انتظار وجود دارد. شاید تصور عمومی در جامعه در خصوص افراد نابینا، مخصوصا برای آنهایی که در سن جوانی هستند، این باشد که آنها بیشتر اوقات افرادی منزوی و غمگین هستند و از ناراحتی هایی این چنینی رنج می برند، ولی همانطور که یافته های توصیفی تحقیق نشان داد، در بین دانش آموزان نابینای مورد مطالعه، احساساتی همچون احساس رضایت، عشق ورزیدن به زندگی، احساس در اوج بودن، همیشه خندیدن و … در زندگی آنها موج می زند.

92/24 از مقدار میانگین طیفی 5/24 بزرگتر است، بنابراین براساس اطلاعات حاصل از تحلیل توصیفی، سرمایۀ اجتماعی دانش آموزان مورد مطالعه در حد مطلوبی قرار دارد و نشانگر آن است که معلولیت بینایی دانش آموزان مورد مطالعه محدویتی در روابط اجتماعی برای آنها ایجاد نکرده و از توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی آسان و کم هزینه با اطرافیان و جامعه خود برخوردارند و در یک کلمه می توان گفت براساس یافته های تحقیق نابینایان نیز مانند بقیه افراد جامعه مورد تائید و مورد توجه جامعه هستند.

یافته های استنباطی دو متغیره

برای سنجش همبستگی بین متغیرهای سرمایۀ اجتماعی با هراس اجتماعی و احساس شادی از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی میزان تاثیر سرمایۀ اجتماعی بر آنها از آزمون رگرسیون استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد: با توجه به اینکه سطح معنی داری بدست آمده برای بررسی رابطه بین دو متغیر سرمایۀ اجتماعی و هراس اجتماعی کمتر از 05/0 می باشد، بنابراین وجود رابطه معنادار و معکوس با شدت متوسط بین این دو متغیر به تائید رسید. بر این اساس دانش آموزان نابینایی که از سرمایۀ اجتماعی بالایی برخوردار هستند، میزان هراس اجتماعی در بین آنها کمتر بوده و برعکس به هر میزان که سرمایۀ اجتماعی کمتر باشد، احتمال افزایش میزان هراس اجتماعی تقویت می شود.

نتایج حاصل از تحلیل استنباطی بررسی رابطه بین دو متغیر احساس شادی و سرمایۀ اجتماعی نشان داد، با توجه به اینکه رابطه بدست آمده بین دو متغیر با احتمال خطای 05/0 و شدت همبستگی بالا به صورت مستقیم مورد تائید قرار گرفته است، می توان نتیجه گرفت که افزایش میزان سرمایۀ اجتماعی در میان افراد دارای معلولیت، مخصوصا، نابینانیان، منجر به افزایش شادی اجتماعی در بین آنها می گردد. چرا که براساس یافته های تحقیق، شادی اجتماعی در میان افرادی کمتر مشاهده می شود که از سرمایۀ اجتماعی بالایی برخوردار نیستند.

 

جدول شماره (1). خلاصه آزمون همبستگی پیرسون بین سرمایۀ اجتماعی با هراس اجتماعی و احساس شادی

متغیر سرمایۀ اجتماعی
ضریب پیرسون sig تایید یا عدم تایید ضریب اطمینان ضریب تبیین تعدیل شده
هراس اجتماعی 567/0- 035/0 تایید 95/0 264/0
احساس شادی 656/0 011/0 تایید 95/0 383/0

 

براساس نتایج حاصل از انجام آزمون رگرسیون مندرج در جدول شماره (1)، 264/0 از تغییرات متغیر هراس اجتماعی و 383/0 از تغییرات متغیر احساس شادی مربوط به تاثیر متغیر سرمایۀ اجتماعی می باشد.

 

بحث و نتیجه گیری

بحث سلامت روان افراد جامعه، همانند سلامت جسم آن ها موضوع قابل تاملی است. اضطراب به عنوان یکی از عوامل مهمی است که وجود یا عدم وجود آن، از معیارهای اساسی سلامت روان افراد می باشد. همچنین، روان سالم، از شادی و نشاط لازم برخوردار است و از نشانه های افسردگی و استرس به دور است. همانطور که اشاره شد، فقدان هراس اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد اضطراب، نقش مهمی در سلامت روان و بهبود سلامت اجتماعی افراد دارد. در واقع، هر عاملی که از میزان هراس اجتماعی افراد بکاهد، عنصری مهم است که باید مورد تاکید قرار گرفته و ارتقاء یابد. طبق آنچه گفته شد، سرمایۀ اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین عواملی است که با این متغیر رابطه غیر قابل انکاری دارد. تحقیق حاضر با هدف مشخص کردن نقش سرمایۀ اجتماعی در بررسی هراس اجتماعی و احساس شادی در بین دانش آموزان استثنایی مردانی آذر شهر تبریز انجام پذیرفت. در همین راستا، دانش آموزان نابینای مدرسه مورد نظر، به روش تمام شماری و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرهای ذکر شده نشان داد، دانش آموزان نابینایی که از میزان سرمایۀ اجتماعی بالایی برخوردارند، هراس اجتماعی در آنها کمتر مشاهده می شود و برعکس، براساس یافته های تحقیق هراس اجتماعی در بین دانش آموزان نابینایی که از میزان سرمایۀ اجتماعی کمتری برخوردارند، بیشتر مشاهده می شود. یکی دیگر از متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق بررسی رابطه بین سرمایۀ اجتماعی و احساس شادی بود. براساس گزارش های تحقیق دانش آموزان نابینایی که از سرمایۀ اجتماعی بالاتری برخوردارند، شادی اجتماعی آنها بیشتر می باشد و برعکس. بنابراین طبق یافته های تحقیق با تقویت سرمایۀ اجتماعی در بین دانش آموزان داری معلولیت خاص بینایی می توان از هراس اجتماعی کاست و شادی اجتماعی را در بین آنها تقویت کرد.

یافته های حاصل از بررسی رابطه بین سرمایۀ اجتماعی با هراس اجتماعی با نظریات ایزورکان، آدلر، فوکویاما، بوردیو، کلمن، پاتنام، وایتفورد، روز، زیمل، لوهمان، زتومکا، میچل، ولکاک، نارایان، لوتانز، کاکس، بلاو و پیلگریم همسویی نشان داد. همچنین با کارهای پژوهشی انجام شده توسط عسگری و همکاران (1389)؛ ایمان و همکاران (1387) و هاشمی نصرت آباد و همکاران (1391) در یک راستا می باشد.

همچنین، نتایج حاصل از بررسی فرضیه، رابطه بین سرمایۀ اجتماعی با احساس شادی همسو با نظریه ها و یافته های ریچاردز، کاواچی، هارفام و ترنر و کارهای پژوهشی انجام شده توسط کشاورز و همکاران (1386)؛ موسوی (1387)؛ برادبرن و همکاران (1965)، به نقل از جعفری و همکاران (1383)؛ فیلیپس (1967)، به نقل از جعفری و همکاران (1383)؛ کوپر و همکاران (1992)، به نقل از جعفری و همکاران (1383)، هالر و همکاران (2006)، به نقل از نورآذر (1389)، پوتنام و همکاران (بی تا)، به نقل از میر شاه جعفری و همکاران (1381)، می باشد.

از دیدگاهی وسیع، افراد به عنوان حلقه های سازنده جامعه و جامعه به عنوان الگویی گرد آمده از روابط بین انسان ها، با هم در ارتباط متقابل می باشند. روشن است که، وقتی افراد سازنده جامعه از روان سالم و به طور اخص از روابط اجتماعی سالم برخوردار نباشند، جامعه بشری نیز با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد شد. در واقع، سلامتی روح، تضمینی برای داشتن جامعه ای سالم با ارتباطاتی سالم است؛ روحی که بیمار باشد، جسم را نیز دچار بیماری خواهد کرد. انزوا و گریز فرد از دیگران، نه تنها برای خود فرد مشکل ساز است، بلکه برای اطرافیان و جامعه ای که با آن در ارتباط است نیز مشکل آفرین می شود. بنابراین، بهبود روابط فرد با دیگران یکی از مهم ترین عوامل بهبود فرد دچار این اختلال می باشد. زمانی که فرد در روابط با دیگران احساس امنیت روانی داشته باشد، با آرامش خاطر بیشتری به کنش متقابل خود ادامه میدهد. اعتماد، نیرویی آرامش بخش برای فرد دچار هراس اجتماعی است که در صورت وجود آن، احتمال تداوم روابط اجتماعی به صورت امن برای فرد فراهم می شود و به تبع آن رابطه امن برای انسان پیام آور شادی و نشاط است. همچنین، زمانی که بین فرد با دیگران نوعی انسجام و همبستگی وجود داشته باشد، در فرد دچار این اختلال، نوعی حس همدلی و نزدیکی با دیگران شکل می گیرد که نتیجه این امر، بهبود روابط اجتماعی فرد با اعضای آن گروه است.

افراد نابینا به عنوان قشر مهمی از افراد جامعه که با مشکلات خاصی رو به رو هستند، نیازمند داشتن زندگی شاد و فارغ از اضطراب هستند. طبق بررسی های انجام شده در پژوهش حاضر، سرمایۀ اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین عناصری است که در صورت ارتقای آن، بسیاری از مشکلات مربوط به سلامت روان این افراد حل می شود. گسترش روابط اجتماعی در افراد نابینا مساوی با کاهش انزوای آن ها و افزایش حس همدلی با دیگران و آرامش و شادی آن ها است. در راستای نتایج حاصل شده، برای بهبود سلامت روان افراد و کاهش هراس اجتماعی افراد نابینا، می توان پیشنهادات زیر را ارائه کرد:

  • تقویت روابط مشارکت آمیز در مدارس نابینایان.
  • تلاش جهت ایجاد فرصت های اشتغال برای افراد نابینا، جهت کاهش هراس اجتماعی و افزایش مشارکت آن ها در سطح جامعه.
  • فرهنگ سازی برای ارتقای روابط اجتماعی افراد بینا و نابینا.
  • تقویت کارهای تحقیقی تیمی.
  • تقویت فرهنگ راستگویی و صداقت در راستای تقویت اعتماد اجتماعی افراد.
  • تقویت ورزش های تیمی جهت ارتقای سطح انسجام و مشارکت اجتماعی.
  • ایجاد اردوهای تفریحی دسته جمعی جهت تقویت مشارکت اجتماعی افراد در راستای افزایش احساس شادی در بین نابینایان.

[1] دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز                       m.abbaszadeh2014@gmail.com

[2] دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز                               aghdam1351@yahoo.com

[3] کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تبریز                                            arezoomsv1@yahoo.com

[4] عضو هیات علمی موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تبریز             m.mobarak2012@yahoo.com

[5] Socail Phobia

[6] Mental Helth

[7] Alfano

2 . Regier

[9] Crum. R

[10] Kristin, Romm

[11] Socail Capital

[12] Hamile & Berattel

[13] Fensterheim, Herbert

[14] Baer, Jean

[15] – Bradburn

[16] Gruber

[17] Erozkan

[18] Adler

[19] . Good will

[20] . Emmerik

[21] . Woolcock

[22] . Narayan

[23]  Øyen

[24]  Fukuyama

[25]  Durlauf

[26] .Bourdieu, Pierre

[27] .Colman

[28] . Putnam, Robert

[29] .Whitefotd

[30] . Rose

[31] . Social Trust

[32] . Georg Simmel

[33] . Luhmann

[34] .Zstompka

[35] . Normlessness

[36] . Meaningless

[37] . Social Isolation

[38] . Cultcural Estrangement

[39] .Mitchell

[40] . cox

[41] . Trust Radius

[42] Stenman

[43] . Luthans

[44] . Peter Blau

[45] . Pilgrim

[46] .Social Connectedness

[47]. Kawachi

[48] .norme of reciprocity

[49]. Kawachi

[50] . Harphmam

[51]. Turner

[52]. Harpham

[53]. Christie-Mizell

[54] . Bradburn & Caplovits

[55] . Illinois

[56] . Philips

[57] . New Hamshire

[58] . Cooper etal

[59] .Haller and Hadler

[60] .Social Phobia Inventory

[61] – Martin

[62] . Validity

[63] . Reliability

[64] . Cronbach Alpha

۸ دیدگاه دربارهٔ «پنجاه و هفتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، سرمایۀ اجتماعی، حلقۀ مفقوده در تبیین هراس اجتماعی و احساس شادی»

سلااااام و درود بر پریسیمای دانای محله مرسی بابت این مقاله واقعاً مقاله ی عالیی بود و خیلی جامع و کامل بود چیزی ندارم بگم در مورد مقاله جز لایک کردن کل مقاله و جز اینکه از زحمات بیدریغ شما بابت این پست مقاله ها که خیلی ازت وقت میگیره تشکر و سپاسگزاری کنم همین رااااااستی مداااااالم فراموش نشه در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

دیدگاهتان را بنویسید