خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود مستند تلویزیونی آن سوی تاریکی، با حضور نابینایان موفق اصفهانی

درود.

مستند تلویزیونی آن سوی تاریکی، با نویسندگی و کارگردانی جناب آقای سعید خطیبی، در تاریخ شانزدهم خردادماه هزار و سیصد و نود و پنج، در ساعت هفده و بیست دقیقه، با حضور جمعی از نابینایان اصفهانی، به مدت بیست دقیقه، از شبکه ی تلویزیونی اصفهان پخش شد.

اسامی افرادی که در این مستند حضور دارند به شرح زیر میباشد:

  1. فائزه ی علی اکبری: گوینده و نویسنده.
  2. حسین جباری: کارشناس ادبیات فارسی، مدیر مدرسه ی نابینایان شهید سامانی.
  3. فرهاد زین العابدینی: کارشناس ارشد زبان فرانسه.
  4. جواد بدیع صنایع: تهیه کننده ی رادیو و بازنشسته ی صدا و سیما، مدیر آموزشگاه سینمایی.
  5. ید الله قُربعلی: کارشناس ارشد ادبیات فارسی، بازنشسته ی آموزش و پرورش، معلم نمونه در سال هزار و سیصد و هشتاد و هفت.
  6. رسول رضایی: مسئول بخش نابینایان کتابخانه ی ولیعصر اصفهان.
  7. الناز شکویی: دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی، گوینده و تهیه کننده ی پاتکست.
  8. مجتبی خادمی: کاردان رایانه، کارشناس مترجمی زبان انگلیسی، شاغل در حوزه ی صنعت، مدیر سایت محله ی نابینایان به آدرس https://gooshkon.ir
  9. راضیه محمودی: شاغل در بخش ماساژ.

از نکات قابل توجه در این مستند، معرفی سایت محله ی نابینایان، توسط مجتبی خادمی، مدیر این پایگاه اینترنتی به بینندگان این برنامه ی تلویزیونی میباشد.

فایل تصویری این مستند تلویزیونی، با حجم تقریبی شصت و نُه مگابایت از اینجا و فایل صوتی آن نیز با حجم تقریبی سیزده مگابایت از اینجا قابل دانلود میباشد.

در انتها از سارای گرامی بابت همکاری و آپلود فایلها تشکر میکنم.

بدرود.

۱۹ دیدگاه دربارهٔ «دانلود مستند تلویزیونی آن سوی تاریکی، با حضور نابینایان موفق اصفهانی»

واقعا لذت بردم شهروزی.
معتقدم در شرایط امروز که هیچ کس مایل نیست صدای ما رو بشنوه، رمزِ موفقیتِ ما، بودن و خسته نشدنِ ماست.
باید اِنقَدَر حرفامونو این اون ور بِگیم و اِنقَدَر ابرازِ وجود بکنیم که گوشِ فلک کر بشه!
دمِت گرم.

سلااام و درووود بر داش شهروز وای عجب مستندی بودا واقعاً که خعععععععععلی عااااااالیییییییی بودااااا من از بین ایناااا فقط مجی و آقای رسول رضائی رو میشناختم به هر حاااال مرسی از تو بابت این که این مستند رو این جا قرار دادی و مرسی از سارا خانم بابت آپلود فایلا در این جا در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام.
از این که تک تک پیامها رو جواب نمیدم عذر میخوام.
به هر حال این پست صرفاً اطلاع رسانی هست و خیلی لزومی نداره که کامنتهاش تک تک جواب داده بشه.
از حضور همه ی شما عزیزان نهایت تشکر رو دارم.
امیدوارم از این قبیل مستندها بیشتر بشه و بازتابش هم بیشتر از یه شبکه ی تلویزیونی در یک استان خاص بشه.
من خواهش میکنم که اگر کسی در جاهایی مثل آپارات عضو هست، این مستند رو اونجا هم بذاره تا مردم بیشتر با شرایط و توانمندیهای بچه های نابینا آشنا بشن.
باز هم ممنون از حضور همگی.
موفق باشید.

این مستند چند دقیقه است ؟آخه در کانال اصفهان که دو روز پیش پخش شد ۲۰ دقیقه بود در حالیکه نسخه اصلی ۴۵ دقیقه است . مورد بعدی که باید بگم اینه که بهتر بود با افرادی که صحبت میشه فقط به نوشتن اسم و شغلشون اکتفا نمیشد .
مثلا در مورد آقای رسول رضایی من فکر کردم کم بیناس . تازه فک میکردم از اون کم بیناهایی که از صفحه خوان هم استفاده نمیکنه و به همسرم گفتم ایشون کم بیناس . در حالیکه بعدا دوستانم گفتند که نابینای مطلقه .
امیدوارم تعداد مستندهای اینچنینی بیشتر بشه .
در ضمن اگه این همون برنامه ۲۰ دقیقه ایه بهتره از انجمن موج نور بخواهید که مستند اصلی رو که ۴۰ دقیقه هستش در اختیار سایت بذاره

سلام
من خودم این اعتقاد رو دارم که دو شهر تهران و اصفهان حالاا تهران که جاش جداست ولی زندههههههههههههههههههههههههههه باد اصفهااااااااااان و بچه های اونجا مرسی به امید روزی که همه شهر ها به فرهنگ و مردم اصفهان برسه و مستند های اینچنینی بیشتر بشه مررررسی ممنون

سلام دستت در نکنه شهروز من ۳ دقیقه و ۱۳ ثانیه اول فیلم و همزمان با فیلم چیزهایی که دیدم توضیح میدم بقیه اش با رعد.

اول برنامه نوشته
انجمن موج نور تقدیم میکند
بعد که شروع میشه دستای فرهاد زین العابدینی با لب تابشو نشون میده که داره تایپ میکنه بعدش دوربین میره روی چهره فرهاد زین العابدینی فرهاد زین العابدینی چهره لاغر و کشیده ای داره با بینی کشیده و موهای مشکی یه لباس بافت مشکی قشنگ پوشیده که یقه اش سفید مشکلی هست با یه لباس آبی از زیر که کمی یقه اش پیداست.بعد فرهاد زین العابدینی میره جلوی کمدی که آینه داره و یه پیراهن مردانه قرمز می پوشه و به نظر میاد اینجا منزل فرهاد زین العابدینی باشه.بعد میره جلوی پنجره ای که سه تا گلدون گل روی اون هست بعد با اسپری برگهای گلها را تمیز میکنه.بعدش میره کنار چوب رختی ایستاده و یه کت یا بارونی که کلاه هم بهش چسبیده نشون میده بعدش الناز شکویی را توی تصویر نشون میده که در حال تایپ هست و در عین حال زیر لب چیزی که داره تایپ میکنه را زمزمه میکنه الناز هم دختر سبزه و قشنگیه و مانتو مقنعه مشکی پوشیده با یه شال ارغوانی روی مقنعه اش که تیپ قشنگی داره.انگشتای کشیده با ناخونهای قشنگش داره باز تایپ میکنه.یه عینک با فرم مشکی ظریف هم زده که بهش میاد.بعد آقای جباری را بین دانش آموزهای مدرسه سامانی نشون میده که دختر و پسر توی دانش آموزها هستند.چه خوب مدرسه نابینایان مختلطه.بعد باز آقای جباری رو توی دفتر مدرسه نشون میده که نشسته به نظرم دستگاه پرکینز وتنظیم میکنه.بعد خانم راضیه محمودی رو نشون میده که در حال آماده کردن وسائل هست برای شغلش که ماساژ هست.بعد آقای جواد بدیع و در حال تنظیم دستگاهی که برای رادیو و ضبط برنامه هست نشون میده.بعد یه آقایی رو از پشت نشون میده که توی کوچه که دیوارخونه ها کاه گلی و آجری هست و توی کوچه ماشین های زیادی هم اعم از پیکان و پراید پارک شده نشون میده که آقا کاپشن داره و یک کیف دوشی و یه ساک از این کاغذی ها که رنگش هم قرمزه.و با عصا داره توی کوچه ها مسیرشو راحت پیدا میکنه میره.بعد دوباره تصویر مدرسه رو نشون میده بچه ها دارن بازی میکنند یکی از بچه ها که جلب توجه میکنه چهرش زال هست و موهاش سفیده.آقای جباری رو هم باز بین بچه نشون میده و خانومی که به نظر میاد مراقب بچه هاست و همش توی حیاط میچرخه.بعد دوباره آقای جباری رو توی کلاس درس نشون میده بچه ها دختر و پسر توی کلاس نشستند و یه خانم هم که به نظر میاد بینا باشه معلمشون هست توی کلاس با آقای جباری صحبت میکنه و بچه ها در حال خط بردن کتابهاشون هستند و زیر لب زمزمه میکنند.مدرسه ۲ طبقه و آجری و قدیمی هست سیستم خنک کننده اش اینطور که از بیرون مشخصه کولر هست کولره هم قدیمیه.چند تا درخت کاج و فضای بازی بچه ها بین تورها روی تشک های که یه بازی دارن میکنند من اسمشو نمیدونم با توپ میزنند نشونه گیری میکنند و میزنند اون وسیله های بطری شکل رو بعد روی صفحه مانیتور مینویسه (آنسوی تاریکی) و دست فرهاد زین العدبدینی رو نشون میده باز توی خونش فکر میکنم باشه که کنترل تلویزون و برمیداره.بعد فائزه علی اکبری رو نشون میده و شروع به صحبت میکنه.فائزه علی اکبری به نظر کم بینا میاد و یه شال زمستونی قرمزپوشیده و یه لباس گرم و توی فضای رادیو جلوی میکروفون بزرگ و اتاق ضبط هست.بعد دوباره فائزه رو یک لحظه در حیاط مدرسه نشون میده در حالی که صداش در حال پخشه.بعد دستای آقایی رو نشون میده که از آستیناش معلومه همون آقاست که از کوچه رد میشد و از پشت نشونش داده در حال خط بردن روی نوشته بریل.همچنان صدای فائزه پخش میشه.بعد دوباره چهره فرهاد زین العابدینی رو نشون میده یه لباس بافت قهوه ای سوخته پوشیده و با خط بافت های عمودی و موهاشم که فرم خاصی داده ژل زده.بعد دوباره همون آقا را که از کوچه رد میشد از روبرو نشون میده و چهرشو میبینم یه آقای بالای ۵۰ سال به نظر میاد و ریش و سبیل نداره و موهاش قسمت جلوش تمام ریخته تیپ کاملا مردانه و جاافتاده ای داره.توی یه کلاس خالی هست کیفشو روی دوشش میندازه وبعد به نظرم فائزه باشه که پشت پنجره مدرسه نشونش میده از داخل که داره بچه های نابینا را در حال دوچرخه سواری نگاه میکنه و توی فکره.توی حیاط یه دوچرخه دو نفره هست که یه جوان سوارش هست با یه دانش آموز و یه دوچرخه کوچیک که یه پسر تنها سوارش شده.و همچنان صدای فائزه زمینه تصاویر پخش میشه.بعد دوباره فائزه را توی رادیو نشون میده یه لحظه و در حال گفتن حرفهاش بعد دوباره فضای دفتر مدرسه آقای جباری رو نشون میده که در حال مرتب کردن وسائل روی میز دفتر مدیرتش هست.بعد نشون میده داره در اتاق و از بیرون میبنده و یه سری کتاب و وسائل دستشه.بعد فرهاد زین العابدینی را نشون میده داره توی قفسه کتابها جستجو میکنه به نظر محل کارش هست دقیق نمیدونم بعد هم روی کاتاپه نشونش میده رد حال کار کردن با لب تابش.و همچنان صدای فائزه در زمینه تصاویر پخش میشه.بعد دوباره مدرسه نشون داده میشه آقای جباری درحال عبور از سالن و همراه فائزه علی اکبری داخل اتاقی میشن و در عین حال یه دختری که به نظر نابینای مطلق میاد از در اتاق در حال بیرون اومدنه.که سنش هم زیاد به نظر میاد.خانم را در حال عبور در سالن نشون میده و یه دستگاهی هم دستشه و چند تا برگه که به نظرم پرکینز باشه.نمیدونم.آخه اونی که توی دفتر بود خیلی بزرگ بود الان دقیق نمیدونم کدومش چی هست.خانم در حال لمس دیوار راهرو هست و صدای زمینه تصویر دیگه قطع میشه و فائزه علی اکبری را در حال کار با پسر بچه ها نشون میده که با بچه ها هم حرف میزنه….
“خب بچه ها من چند قدم روبروی شما وایمیستم..”
از تصاویر معلومه که فائزه علی اکبری بینایی خوبی برخورداره و کم بیناهست.
بعد دوباره دفتر نشون میده و آقای جباری و صحبت هاش ….
و در حین صحبش فضای مدرسه بچه ها و کار آقای جباری را نشون میده در حالی که صداش توی زمینه تصاویری که نشون میده پخش میشه…..

سلام.
مجدداً از دوستان که اومدن و کامنت گذاشتن تشکر میکنم. از سارای هم خیلی ممنونم.
رعد ما هم دوست داریم نسخه ی کامل رو داشته باشیم.
امیدوارم بچه های موج نور اون رو برامون بذارن.
باز هم سپاس و پیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید