خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

عموی مهربون محله، تولد تون مبارک!!

سلاااام سلاااام بر دوستان و هم محله ایهای گرامی.

بله، بازم یه تولد دیگه.

تولد یکی از بزرگان و بزرگواران محله که به حق سمت استادی بر همه ی ماها دارن.

امروز 28 خردادماه و روز تولد عموی گرامی محله، عمو حسین عزیز هست.

یه روز مبارک و ارزشمند که با گرامیداشت این روز و جشن گرفتن در کامنتدونی محله میتونه یه روز خاطره انگیز و به یاد موندنی بشه.

منم از طرف هیات مدیره و ویرایشگران سایت  این روز بزرگ رو به عموی عزیز تبریک عرض میکنم و براشون آرزوی صحت و سلامت و طول عمر با عزت رو دارم و امیدوارم که سایه شون همواره بر سر خانواده و دوستان و اعضای محله ی نابینایان باقی و جاودان باشه.

منتظر حضور شما عزیزان هم محله ای در مراسم جشن تولد عمو حسین نازنین هستیم.

شاد، پیروز و موفق باشید.

 

۱۰۵ دیدگاه دربارهٔ «عموی مهربون محله، تولد تون مبارک!!»

شلاااااااام بر دختر مهربون و فرشتۀ نازنین محله، از اینهمه شادی و شعفی که بخاطر عمو به خرج دادی تشکر میکنم. و از اینکه پس از مدتها غیبت و کم رنگی اینجا و تو این پست میبینمت بر شادی و سرورم بطور مضاعف افزوده شد ملیسای نازنین. بازم از حضور و ابراز محبت و ابراز شادی و شادابیت نهایت سپاس را دارم. مهربانتر از همیشه باشی.

واااای درود درود بر عمو روابط عمومی مهربون و دوست داشتنی. امشب بطور استثنا بیدار در این ساعت بیدار بودم و منتظر انتشار مقاله بودم که بناگاه در کمال ناباوری این پست سرشار از محبت را دیدم. عمو روابط عمومی حسااابی خجالتزده‌ام کرد یعنی منو تو آینۀ پاک و صاف قلب خودش میبینه. به هر حال از ابراز لطف داداش چشمۀ نازنین و سایر اعضای کادر مدیریت کمال تشکر و سپاس را دارم.

سلاااااااام سلااااام و درووود بر روابط عمومی محترم محله
وای بازم که تولده تولده اونم تولده چه کسی چه شخصیتی چه مردی چه انسان گلی چون که توی این بیست و خرده ای روز هر وقت که من مزاحمشون شدم با سعۀ صدر به من جواب دادن خب از اینا که بگذریم dj محله که آمادهست پس بیایید وسط دیگه این جا باید کلی هنرنمایی کردا دستا بوقا جیغا آماده است پس میرم وسط واسه رقص اونم واسه عموی خوب خودم عمو حسین پس واسش میخونیم تولد تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد و نود سال زنده باشی تولد عید شما مبارک ای عمو تولدت مبارک ای مرد تولدت مبارک ای دوست تولدت مبارک
خب عموی نازنینم تولدت مبارکا باشه و انشالله عمر با عزت اشته و حااالااا حالاها بتونیم از دانشت و تجربهت استفاده کنیم امیدوارم که به هر آنچه که در این عمر بهشت نرسیدی برسی میگما کو پس این کیکا بابا این قد رقصیدم حالا خستهم شد خب یه کم کیکی بستنیی شامی شیرینیی کافیی قهوهی چایی بدیدا بد نیست میگما اون میوه با حالا کوششش تا همهش رو بخورم خب عمو من نمیدونستم که سلیقهت چی رو میپسنده پس ببخشید که دست خالی اومدم فقف این کامنت تبریک منُ به عنوان یه هدیه ی کوچک از منِ کمترین بپذیر و امیدوارم امسال که نمیدونم چند ساله شدید بازم ما از دانشتان استفاده کرده و چیزای فراوان ازتون یاد بگیریم
پس تولد عید شما مبارک تولد تولد تولدت مبارک راستی یه چاقوی خیلی عالی بیاریدا تا این عموی خوبم خیلی در بریدن کیک دچار درد سر نشه خب عمو یاااالااا زودی این شمعا رو فوت کن که ما کیک میخواییم عمو بازم دوباره و چندباره تولدت مبارک عمویی تولدت مبارک در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

احمد جون بفرمااااا حسااااابی از خودت پذیرااااایی کن. همه چی هست شیرینی کیک میوه حرکت موزون و غیر موزون. خلاصه یه دلی از عزا دربیار فقط ححواست باشه کیکا رو رو لباست نریزیااا جلو دخترا آبرومون میره هااا. احمد جون از اینهمه صداقت و خلوص نیتی که نسبت به من و البته نسبت به همه داری نهایت تشکر و سپاس را دارم. پیروزتر از همیشه و مهربانتر باشی.

سلاااااام به عموی خوب و مهربون عمو حسین عزیز و فرهیخته.تولدتون مبارک باشه و امیدوارم سالیان سال در کنار خانواده محترمتون شاد و سلامت زندگی کنید و هر چیزی که از خداوند مهربان میخواهید بهتون عطا کنه.لحظه ها تون آسمونی.شاد باشید و خوش بگذرونید عمو.

درود بر لنای نازنین و گرامی از ابراز لطف و آرزوهای خوبت بسی بسیار سپاسمندم. منم بهترینها را برات آرزومندم. بفرماااا از خودت پذیرایی کن. البته اول ……. بعد پذیرایی خخخخخخ. تو جشن تولد من همه آزادید. پس بشتابید عجله کنید که سال یه بار بیشتر نیستااا.
بازم سپاس لنای مهربون.

درود و هزاران سلاااام بر داداش چشمۀ نازنین و مهربون. غافلگیرم کردی حساااابی. ازت تشکر میکنم. از اینهمه لطف و محبت که نثار این کمترین کردی که اصلا مستحقش نیستم بی نهایت ممنون و در عین حال خجلتزده‌ام. منم برای شما دوست عزیز و نازنین بهترینها را آرزو دارم بهروز و کامیاب باشی داداش. ولی اینا سبب نمیشه که قسر در بریاااا بدو وسط خودتون بتکون خخخخخ.
بازم ممنون و سپاس چشمۀ گرامی.

درود. چه طوری عمویی؟ خودت میدونی که چه قد دوستت دارم و به دل من کاملاً واقفی.
واقعاً تولدت حسابی مبارک باشه و مرسی که به دنیا اومدی.
امیدوارم سالیان سال سایَت بالا سرمون باشه و ازت بیاموزیم.
از عمو چشمه ی عزیز و گرامی هم بابت انتشار این پست سپاسمندم.
چاکرات دربست.

درود کامبیز جان. نههه خیییلیییی دیر اومدی. دخترم ملیسا از چند ساعت قبل پشت در وایساده بود و اول اول شد. ولی تو این جشن اول و آخر نداریم. باید بچرخونی بچرخونی بعدشم از خودت حسااابی پذیرایی کنی. امروز رو هم برای روزه‌گیرا مرخصی گرفتم خخخخخ.
از حضور و تبریکت خرسند و سپاسمندم کامبیز گرامی.

تولدتون مبارک عمو حسین…
وای تو نجف اباد میخواسیم بریم تو آغُل گوسفندا… بچا نیومدن… گفدن میترسیم… داشدم جیغیر بغور میکردم که هی بچا بیاید بریم ترس نداره… که شما گفتین این کیه؟ و من فریاد زدم: رهگذر…هاههاهاهاهاها… اولین بار اونجا شناختمتون.. بعدش اومدم پیش شما و آقای سعدالله خانی نشستم به صحبت… یادش بخیرا…خخخخخخخ
ایشالله هزار ساله بشید عمو حسین

درود بر رهگذر شاد و خوش خوشان محله. قرار نشد تو پست من رسمی باشیاااا. همون رهگذر شیطون بلای همیشه باااش. بااااشه؟ بدو با بچا همکاری کن. یه خورده حرکات موزون یادشون بده خخخخخخ. خودتم یالا. تو نجفآباد که خیلی زحمت کشیدی اینجام بکش. یادته رفتی تو یه لیوان بزرگتر برام چای بیاری که رفتی که بیای ولی دیگه نیومدی خخخخ.
بازم از حضور و تبریکت صمیمانه سپاسمندم. ولی یه چیزی بوگو که بگنجه آخه کی هزار سال زندگی میکونه که من دومیش باشم. بازم تشکر رهگذر یا بقول رعد رهایی

۵۳سال پیش در چنین شبی، مادری کودکی بدنیا میاره. او که در اون زمان فقط ۲۳سال داشت و فرزند سومش را بدنیا آورده بود مثل همۀ مادران از تولد پسری دیگر قطعا شادمان و خرسند بود. از همه جا بی خبر و با امیدهایی که در دل داشت و اینکه پسرانش روزی عصای دستش خواهند بود. روزها از تولد این کودک گذشت به حدی رسیده بود که باید به رنگها واکنش نشان میداد باید وقتی افراد را میدید میشناخت و با لبخندی شادی بر دلها و جانها میآورد. ولی انگار این کودک کمی با دیگران فرق میکرد انگار رنگها و قیافهها برایش مهم نبودند. مادر به چشمها نگاه میکرد چشمهایش کمی با چشمهای عادی فرق داشت رنگش متمایل به آبی بود به مادر شوهرش قضیه را می گوید او دعوایش میکند که نکنه میخوای یه چیزی به بچهم بچسبونی حالا که چشاش خوشگله میگی چرا!! او اجبارا سکوت میکند. ولی قضیه به این سادگیها نیست این کودک نسبت به نور ححساس است دوست دارد در تاریکی باشد چرا که نور آفتاب اذیتش میکند. خلاصه بعد از چند سال او را به پزشک نشان میدهند و پزشک آب پاکی را روی دستشان میریزد و می گوید که بچۀ شما نابیناست و هیچ کاریش هم نمیشه کرد. ولی از پای نمیشینند مادری غصهدار و رنجور با پدری بیمار و تهیدست راهی اصفهان میشوند دکتر اصفهان هم همین را می گوید ولی دارو میدهد و می گوید که هر چند وقت یک بار بیاریدش تا ببینمش. این خانواده حتی با خرید دارو هم مشکل دارند ولی هرطور شده جور میکنند امیدشان را از دست نمیدهند. ولی چشم کودکشان روز به روز بدتر میشود درد شدیدی دارد مرتب میخواهد در تاریکی باشد چشمها آبریزش زیاد دارند.
خلاصه روزها یکی پس از دیگری میگذرند و دیگر ناگزیر میپذیرند که برای اولین بار کودکی نابینا در خانواده بدنیا آمده.
آری این مادر جوان خیلی زود بهار زندگیش با داشتن یک فرزند نابینا خزان میشود هم فقر و تنگدستی و هم بیماری شوهر و هم فرزندان دیگر شادی و طراوت را خیلی زود از زندگیش ربودند. او هرطور بود فرزندان را بزرگ کرد که البته چاره‌ای جز این نداشت و این جبر زندگیست. او شادابی و جوانیش را بخاطر این کودک و دیگر کودکان قربانی کرد ولی افسوس که الآن که این مادر در دهه هفتاد زندگیش است و نیاز به پرستاری و مراقبت دارد این مرد ۵۳ساله امروز و کودک آن روز شرمنده اش است چون نمیتواند آنطور که میخواهد و دوست دارد در خدمت مادر باشد. او تنهاست و راضی که کسی پیشش باشد تا احساس تنهایی نکند ولی این کودک آن روز میبیند وقتی پیش مادر میرود سرباری بیش نیست حتی نمیتواند یک دارو را سر وقت به او بدهد، و این بر انبوه آرزوهای برآورده نشده و ناکامیهایش می افزاید.

درود و بازم درود بر ریحانۀ خوب و با طراوت محله. منم برات آرزوی سعادت و بهروزی و کامروایی دارم دخترم. از حضور و تبریکت بسی بسیار خرسند و شادمانم. بدو برو پیش رهگذر اینا خوابایی برات دیدند خخخخخ.
بازم تشکر ریحان گرامی پیروز و مهربان باشی.

سلام عمو حسین عزیز, انشاالله که صد سالگیتا اینجا جشن بگیریم.
راستی بحثمون تو گروه نیمه موند.
به هر حال من از داشتن دوست و همنوعی مثل تو خوشحالم.
انشاالله بعد از امتحاناتم بحث دیگه ای شروع میکنم.
اون بحثم انشاالله یا تو ایستگاه یا بین خودمون پیمیگیریم.
خدانگهدار عزیزم.

بهبه بهبه آقا امین عزیز و فهیم و دوست داشتنی. واقعا! خودتیییی! اآقا خوشحالم که اینجایی. چه خوب کردی که اومدی. ازت تشکر میکنم نازنین. برات آرزوی سعادت و شادکامی و کامروایی دارم. از حضور و تبریک بسیار بسی خرسندم. در خدمتم. خوب درس بخون عزیزم.پیروز و مهربان باشی.

سلام و هزاران درود بر دختر خوبم فاطمه خانم نازنین. از ابراز محبتت تشکر میکنم. منم برای تو و دیگر بروبچههای خوب و نازنین محله آرزوی خوشبختی و سعادت دارم. بفرمااا تو سالن جشن و مثل بقیه از خودت پذیرایی کن مثل بقیه هاا استثنا نداریمااا. خخخخخ.
شاد و کامروا باشی

رعد بزرگ وارد میشود و سمت کادو جمع کنیو به عهده میگیره .
حسین خان اصل اصفهونی نشین رعد بزرگ فک میکرد تولد شما ۲۸ مرداده .
راستی کیک تولدم از بازار میخریم . مردیم بس که توی این محله کیک های جور وا جور درست کردیم آخرش هم کیکا وا رفته و خراب از آب درومد خخخ
بیا شمعها رو دم غروبی فرت کن . ا وا من نوشتم فوت کن صفحه خونای یاغی خوندن فرتو فورت کن هاهاها

درود رعدوک خوش اومدیییی. صفا آوردیییی. ببینم حالا که نوبت ما شد وارفتیییی نخیر من کیک رعد‌پَز میخوااام. میخوام با کمک رهایی و لنا و فاطمه و ملیسا و بقیه دخترای مهربونم بپزی. پس عجله کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن. از حضورت تشکر مینماییم. برو تو و حساااابی مجلسو گرررررم کن دخملای نبینک خجالتیند سعی کن راهشون بندازی و بگو که هرکی کادو گذاشته با ….. روش گذاشته خخخخخخ.
پیروز و پایدار باااااشی رععععععد.

دروووووود بر نازنین همیشه نازنین. خوش اومدی دختر. ازت تشکر میکنم آرزوی سعادت و نیکروزی برات دارم. ببین فکر نکن با رسمی حرف زدنت میتونی خودتو کنار بکشیااا بدو برو تو سالن با بقیه بچهها بترکون. بدو ببینم چه میکنیاااا.
بازم تشکر و سپاس فراوان نازنین بانو.

بهبه بهبه کاکو وحید خودمون. خیلی خیلی خوش اومدی پسر. بیا که محفل و مجلس و جشنمون به یه خواننده محبوب و دوست داشتنی نیاز داشت. بدو بدو میکروفونو دست بگیر حسااااابی بترکون. شاد شاد از اون شش هشتای ناب ناب بخونیااا.
بازم تشکر از حضور و تبریکت وحید نازنین.

هزاران درود بر شما بانوی فهیم و فرهیختۀ پرتلاش باد. خیلی خیلی خوش اومدید صفا آوردید. از ابراز لطف و محبتتون کمال تشکر و سپاس را دارم. نشانۀ فهیم بودن شما یکیش همینه که با هر کسی با زبون خودش تعامل میکنید. به هر حال از حضور گرم و افتخارآمیز و تبریکتون قلبا مسرور و خرسندم. بفرمایید تو و پس از مقدمات لازم و کافی و وافی از خودتون پذیرایی کنید خخخخخ.
بازم سپاس و ممنون خانم جوادیان گرامی و مهربون. پیروز و مهربان باشید.

حسین خان اصل اصفهونی نشین ، بد موقعی به دنیا اومدی خخخ ظل گرما . رعد بزرگ وقتی هوا گرم باشه قدم از قدم بر نمیداره .
حالا اون کیکای دست ساز هم همچین تحفه نیست . کیک قنادیا که خوشمزه تره . عکست هم میدیم روش بزنن . ی عکس خوبتو بده که ببرم بدم قنادی سر خیابون سه تا اونوری هههه
هوا گرررررررررمه . البته اگه بساطمونو جمع کنیم به طرف شمال غرب کشور بریم خیلی خوبه . اونجا هم بارونه و هم ده درجه ای خنکتر خخخخ

باشه رععععد. اصلا میریم خونه خانم جوادیان جشن میگیریم خوووووبه؟ من دلم نمیخواست تو یه روز گرم بدنیا بیااام ولی چه کنیم که انگار همه چیز تحمیلیه. به هر حال هر گلی زدی بسر خودت زدی. میخوای خودت درست کن میخوای از بیرون بخر فقط نذار این بچههای نازنین و دوست داشتنی سختی بکشند هااا.

راستی دخترم دخترای قدیم . این نبینکهارو اونقدر لی لی به لالاشون گذاشتم و تنبلو به قول عدسی سوسول بار آوردم که منو صدا کردن و میگن بادمون بزن . بعله . از اینا آبی گرم نمیشه .
مگه پسرا بلن شن و کاری انجام بدن . هاهاهاها

عججججب! خب اگه اینطوریه تا بلند نشند پذیرایی هم ممنوع خخخخخخ. هرکی تشریفشو آورده با فوت و فن آورده خخخخخخ همین الآن از خودم ساختم. فوت و فن رو هم که دیگه میدونی چیه یه بار به چپ یه بار به راست دوباره یه بار به راست یه بار به چپ حالا برعکس آهان عاااالیه.

بهبه بهبه ببینید کی اومده بچهها آرررره خودشه زهره بانوی گل و گلاب اومده خانم ورزشکار اومده با ماشین بنز اومده با دست پر اومده اومده حالمو احوالمو بپرسه برود خخخخ. خوش اومدی زهره بانو بفرما تو فکر کنم دیگه مجلسمون گرم گرم بشه هااا. ولی اول فوت و فن بعد کیک و شیرینی و بستنی و میوه و تنقلات.
بازم سپاس از تشریف فرمایی و تبریکت. آره دیگه از نیم قرن هم گذشتم. حالا موندم اون نیم قرن بقیه رو چطوری بگذرونم خخخخ.
مهربان که هستی بیش از پیش پیروز باشی.

دروووووود بر امید دلها یعنی امید الوردیلوی نازنین و گرامی. خوبی پسر خوبم. از تشریف فرماییت بی نهایت خوشحال و سپاسگزارم. منم برات بهترینها را آرزو دارم امید عزیز.
پیروز و پاینده باشی مهربان بمانی.

دروووود بر دختر خوب و مهربونم تبسم گرامی. از ابراز لطف و تبریکت صمیمانه سپاسگزارم. خوب شد که گفتی. سعی میکنم حتما شرکت کنم. منم خوشحال میشم شما عروس و دوماد خوشبخت را زیارت کنم.
پیروز باشی سلام به امیر نازنین برسون.

سلام عمو جان.
تولدتون مبارک و انشاالله سالیان سال زنده باشید و همیشه هم دلتان شاد باشد.
میگم عمو فکر نکنی این احمد فقط رقاصه هاااا. پاشو یه موزیک شاد بزار ببین چه جوری واست حرکات موزون میام. یعنی عمویی یه جوری برات می رقصم که بیا و ببین. خخخخ هاهاهاهاهاهاها
رععععععد پاشو برو اون کولر رو درست کن که خیلی گرمه خخخخ.
شاااااد باشی عموی عزیزم.

درود بر پسر با حال و اهل دلم وحید نازنین. مرسییییی که اعلام آمادگی کردیییییی. چی بهتر از این. پاشو پاشو هم اسمت یعنی کاکو وحید داره غوغا میکنه. ولی حیف و هزار افسوس که عمو از این دیدن این هنرنمایی هم محرومه مثل خیلی از زیباییها و هنرنماییهای دیگه. راستی بچهها بنظرتون منطقیه که وقتی یکی داره میرقصه ازش بخوایم که بدنشو لمس کنیم ببینیم چطوری انجام میده یعنی آیا اختلال در کارش ایجاد نمیکنیم؟ خلاصه که فقط بلدم بگم:
گرم بیایی و بپرسی که چه بردی اندر خاک، به رقص آیم و گویم که آرزوی تو را. پس اینجا باید رقص تمرین کنم که اگه واقعا اومد پرسید بتونم به رقص آیم و گویم که آرزوی تو را خخخ.
پیروز و بهروز باشی وحید عزیزم.

درود بر امیر نازنین و عزیزم. از ابراز لطف و محبتت بسیاااار ممنون و سپاسگزارم امیرم. برایت آرزوی سعادت و سربلندی و پیروزی روز افزون دارم. بدو بدو داخل شلوغ پلوغه. از خودت و تبسم پذیرایی کن. شما که گل سرسبد مجلسید پس بجنبید میخوایم هنرنمایی دو نفره اونم از نوع نابیناییش را ببینیم خخخخخ. بازم تشکر و سپاس شاه داماد خوشبخت.

ممنونم تینای نازنین. از آرزوهای خوبت خوشحال و سپاسگزارم. هرچند که افتخار آشنایی باهات رو ندارم ولی خب اشکال نداره مجلس خودمونیه من و تویی توش نیست همه صاف و ساده و بی ریا. پس یالا دستی ببر بالاااا. پیروز و مهربان باشی تینای گرامی و مهربون.

***
سلاام به عمو حسین گرامی. خوبین عمو؟ تولدتون مبارک.
بهترینها رو آرزومندم و انشاالله به اهدافی که دوست داری برسین عمو جان.
من خیلی خوشحالم که سعادت آشنایی از نزدیک با شما توی سفر نجفآباد دارم و اینکه بازم قسمت شده بود توی گرگان شما رو دیدم
انشاالله بازم این سعادت رو داشته باشم تا ملاقاتتون کنم.
موفقتر از پیش باشین.

بهبه پری سیما بانو . خیلی خیلی خوش اومدید سرکار خانم. خیلی گوشامو تیز کردم ببینم صداتو میشنوم یا نه حالا که شنیدم بر خوشحالیم افزوده شد. به هر حال تشکر میکنم که اومدی و سپاسمندم از آرزوی خوبت. پیروز باشی مهربان بمانی.

سلااااام درووووووود بر خانم محله بر خانم وکیل بر خانم شاعر و خلاصه سلام بر دختر خوب و نازنین همه فن حریف. خیلی دیر اومدی دلواپس شدمااااا. گفتم نکنه تو ترافیک گیر کرده باشی. به هر ححال خوش اومدی فرزان گرامی و مهربون. صفا آوردییییی. بدو تو بچهها منتظرند. بدو از خودت پذیرایی کن. کادو رو همین دم در بذار خودمون برش میداریم خخخخخخ. بازم از ابراز لطفت تشکر میکنم فرزان. پیروز و مهربان باشی.

سلاام به عموی خوب محله. من مامان عباس هستم نتونستم با نام کاربری خودم وارد بشم با نام کاربری عباس کامنت میدم و تبریک من رو هم پذیرا باشین وامیدوارم که سالیان سال در کنار خونواده ی محترمتون زنده و سلامت باشین.
موفق باشین.

درود
خدمت سرور گرامی ، برادر بزرگوار خودم ، عموی مهربان محله ، عرض ادب و احترام دارم .به این همه احساسات پاک و زلال که سرمنشاء عطیم دوست داشتن و مهربانی است ارج گذاشته ضمن تقدیر و تشکر از تمامی دوستان و اهالی دوست داشتنی محله ، این حقیر نیز تولد شما را تبریک عرض نموده و بقاء و سلامتی و بهروزی را برایتان آرزومندم و پوزش می طلبم اگر دیر خدمت رسیدم راستش تازه سیستم به من واگذار گردید .بعدش هم باید بروم نان بگیرم .اما بر خودم فرض دانستم که قبل از خروج از منزل عرض شادباش داشته باشم .سرافراز باشید .

سلااام سلام بر داداش قنبر نازنین. آقا صفا آوردید. شما خیلی لطف دارید. منم برای شما دوست محترم و دوست داشتنی آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم. از حضور و تبریکت بی نهایت سپاسگزارم. همیشه پیروز و پاینده باشی داداش قنبر گرامی.

تولد تولد تولد بدو بدو بزرگمهر تا همه ی کیک ها تموم نشده به مهمونی برسیم عجب کیکی ! به سفارش رعد بزرگ یک عکس زیبا از عمو حسین روی کیک هست البته دوستان نصف کیک رو خوردن و عکس هم نصفه شده ! ممنون از روابط عمومی که این جشن رو برگزار کردن عمو حسین تولد شما هزاران بار مبارک باشه هر چی آرزوی زیبا دارین همه رو در ذهنتون مرور کنین انشاالله همه ی اونها برآورده میشن و ما مثل همیشه به وجود شما در محله افتخار میکنیم شاد باشید و سربلند

درود و هزار سلام بر شما مهربانوی گرامی و مادر فداکار و پر تلاش بزرگمهر عزیز. از حضورتون صمیمانه سپاسگزارم. آره بدو بدو دیگه داریم میرسیم به آخرای جشن ممکنه از کیکها چیزی نصیبتون نشه. منم برای شما و بزرگمهر آرزوی سعادت و سربلندی و افتخار بیشتر دارم.
پیروز و مهربان باشید.

خب خیلی خوبه که بالاخره یه دوست نبینک تهرونی پیدا کردی رعععد. قطعا که اگه بتو رفته باشه دیگه حرررف نداره. هم از تو رعد بزرگ و هم از تینای مهربون که افتخار حضور و آشنایی بهم داد صمیمانه متشکرم.
هردو بهروز و سربلند و پر افتخار باشید.

درود درود و هزارتا درود بر مسعود عزیزم. آرررره مسعود خیییلیییی دیر اومدی واقعا به تهدیگاش رسیدی. ولی فعلا برو وسط یه کمی خودتو بتکون ببینیم چی میشششششه. به هر ححال مسعود عزیزم پسر خوبم از حضور و تبریکت صمیمانه مسرور و شادمان و سپاسگزارم. دوستت دارم. همیشه پیروز و سربلند و پر افتخار باشی.

سلام بر همه دوستان
سلام بر عمو حسین
تولدتون مبارک
خوش و خرم باشید

تقدیم:

شب آرامی بود
می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،
زندگی یعنی چه !؟
مادرم سینی چایی در دست ،
گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من
خواهرم ، تکه نانی آورد ،
آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،
به هوای خبر از ماهی ها
دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت
و به لبخندی تزئینش کرد
هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم
پدرم دفتر شعری آورد ،
تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،
و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :
زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا ، جاری ست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم
قصه آمدن و رفتن ما تکراری است
عده ای گریه کنان می آیند
عده ای ، گرم تلاطم هایش
عده ای بغض به لب ، قصد خروج
فرق ما ، مدت این آب تنی است
یا که شاید ، روش غوطه وری
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ !!!
زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر
زندگی ، جمع طپش های دل است
زندگی ، وزن نگاهی ست ، که در خاطره ها می ماند
زندگی ، بازی نافرجامی است ،
که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد
و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،
شعله ی گرمی امید تو را ، خواهد کشت
زندگی ، درک همین اکنون است
زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد
تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی
ظرف امروز ، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با ، امید است
زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست
زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است
روح از جنس خدا
و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا
زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند
زندگی ، رخصت یک تجربه است
تا بدانند همه ،
تا تولد باقی ست
می توان گفت خدا امیدش
به رها گشتن انسان ، باقی است
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
در نبیندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل ، برگیریم ،
رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من ، هر چه که هست
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست
شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
زندگی شاید ،
شعر پدرم بود ، که خواند
چای مادر ، که مرا گرم نمود
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست
لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد ،
قدر این خاطره را ، دریابم

” کیوان شاهبداغی “

بهبه سارای مهربون و گرااامی. کجا بودیییی دختر تا حالااا. نمیدونی چقدر سراغتو از اینو اون گرفتم. همه میگفتند ازش خبر نداریم. هرچند دیر ولی خوش آمدی خوش گفتی و خوش نوشتی و خوش درخشیدی. کادویت از همۀ کادوها بهتر و خوشمزهتر بود. بازم ممنون و سپاس از حضور و ابراز لطف و محبتت سارای نازنین.

خب دوستان گلم دخترا و پسرای نازنینم جا داره از همۀ شما خوبان بخاطر شرکت در این جشن و ابراز لطف و محبتی که نسبت به این حقیر داشتید نهایت تشکر و امتنان را داشته باشم. امیدوارم سعادت این رو داشته باشم که در جشن و سرورهای تکتکتون شرکت کنم هرچند که بعید بنظر میرسه ولی همیشه و در هر کجا که باشید موقع خوشحالیها و جشنهاتون وجود منو هم کنارتون حس کنید و موقع غمها و ناراحتیها هم منو کنار خودتون داشته باشید که بشدت دوستتون دارم صمیمانه در غمها و شادیهاتون شریک و سهیمم. خیلی لطف کردید خیلی بنده‌نوازی کردید دست مریزاد. البته جای بعضی دوستان خالی بود ازجمله جناب مدیر ارشد که امیدوارم هرجا هست خوش و سعادتمند باشه و و بزرگان دیگری که انتظار داشتم باشند ولی افتخار ندادند ولی امیدوارم اگر کدورتی هرچی از من دارند به بزرگی خودشون ببخشند که انسانیم و امکان خطا و اشتباه داریم.
همگی پیروز عزیز پر افتخار و سربلند و سعادتمند باشید. بزن اون دست قشنگه راااااا. به افتخار خودتون به افتخار همه خوبیهاتون به افتخار این همه انرژی مثبتی که بهم دادید به افتخار اینهمه بزن برقصهاتون همیشه شاد و کامیاب و کامروا باشید. بازم دوستتون دارم عااااشقتونم.

ممنونم حسین عزیز. اتفاقا خیلی چشم انداختم ببینم لای جمعیت میبینمت یا نه خخخخخ. اشکال نداره همین که اومدی و لطفت را نصیبم کردی یه دنیا برام ارزش داره. منم برای تو پسر خوب و فهیمم آرزوی بهترینها همراه با موفقیتهای روز افزون و سعادت و سربلندی دارم. پیروز و پاینده باشی حسینم.

با درود فراوان منم این خسران عظیم را به عالم بشریت تسلیت میگم خخخخخخخ بابا نزنین شوخی کردم منم بهت تبریک میگم امید که سالهای پیش رو همراه با شادی و بهروزی باشه به یاسین و یاسمن هم سلام مخصوص برسون راستی امروز شناسنامه دومی را هم گرفتم اسمش را هم گذاشتم آرتین حالا دو تا پسر و قند عسل دارم آرتین و آرتیمان آرتین خیلی ناز هست پدرسوخته به باباش رفته خخخخ اعتماد به سقف را داشتی؟

بهبه احمدرضای عزیزم خیلی خیلی خوش اومدی. اتفاقا حقیقت را تو گفتییی خخخخخ. تولد همچو منی تسلیت داااااره. راستی قدم نورسیده مبااارک باشه. امیدوارم خود و خانوادۀ ۴نفری ات همیشه سعادتمند و سربلند و پر افتخار باشید.

سلام عمو جان تولدت مبارک نمیدانم شاید این پیام منو نخونی چون خیلی دیر آمدم! چون دیر به دیر سر میزنم. ولی بر خود لازم دونستم که تولد عموی مهربون خودمو تبریک بگم. از محبتهایی که نسبت به من همیشه روا میداری هزاران بار ممنونم و برایت بهترینها را آرزو دارم. امیدوارم سالهای پیش روی پر از موفقیت و شادی باشه واست. فدای مهربونیهات

دیدگاهتان را بنویسید