خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

هشتاد و سومین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، نقش حمایت اجتماعی بر هویت‌‌یابی نابینایان

فقط از اینجا دانلود کن

 

نقش حمایت اجتماعی بر هویت‌‌یابی نابینایان

 

نرگس نیکخواه[1]

فرزانه بالاخانه[2]

فاطمه تورنجی پور[3]

 

چکیده

 

جامعه زمینه ساز روابط میان افراد است. ایجاد روابـط بـا دیگران دامنه روابط اجتماعی فرد را برای کسب حمایت اجتماعی تعیین می کنـد. حمایت اجتماعی از نظر سارافینو؛ محبت، عزت  و کمکی است که فرد از افراد دریافت می- کند. از جمله این افراد نابینایان اند که به موازات دیگر افراد جامعه سهیم هستند و حمایت اجتماعی مؤلفه ی اثر گذار بر هویت آنان است. به علاوه فقدان حس بینایی بسیاری از سازگاری های انسان با محیط را دستخوش اختلال می کند که بر شکل گیری هویت اثر می گذارد. در جامعه شناسی، کنش متقابل نمادین، بیش از سایر دیدگاه ها به هویت پرداخته است. روش تحقیق حاضر اسنادی بوده و نتایج بیانگر تأثیر حمایت اجتماعی بر هویت یابی نابینایان است. لذا پرداختن به این مهم دارای اهمیت است.

 

واژگان کلیدی

 

حمایت اجتماعی، هویت، هویت یابی،  نابینایان.

 

مقدمه

 

انسان موجـودی اجتماعی است. او در اجتماع، به واسطه حضور ارتباط هـای گونـاگون، داشـتن حـامی و کـاهش احساسـات تنهـایی، می تواند بسیاری از فشارهای زندگی اش را تخفیف بخشد بنابراین به حمایتی که از سمت اجتماع باشد؛ نیـاز دارد. حمایـت اجتمـاعی[4] بـه میـزان برخـورداری از محبـت، همراهی و توجه اعضای خانواده، دوستان و سـایر افـراد تعریف شده است (علـی پـور به نقل از سارافینو، 1385). به ویژه ارتقای کیفیت روابط و حمایت های اجتماعی از طریق تعمیق ارتباط ها و تخفیف تعارض ها، راهبردهای اساسی هستند که تا اندازه زیادی تندرستی انسان را تضمین می کنند (پیروی، حاجبی و پناغی، 1389: 32). حمایت های اجتماعی از عوامل مؤثر بر هویت یابی نابینایان است. درواقع حس بینایی یکی از حواس پنج گانه است که در زندگی انسان از اهمیت بسیاری برخوردار است. فقدان حس بینایی یا نقص در عملکرد آن، معلولیت بینایی را ایجاد می کند که ممکن است به صورت نابینایی کامل یا کم بینایی باشد (عباسی تهرانی و دولت آبادی، 1381: 360). از نظر قانونی فرد نابینا به کسی گفته می شود که تیزبینی او در چشم بهتر و حتی با استفاده از وسایل کمکی  و یا کمتر باشد (بهرامی احسان و بنی هاشمیان، 1389: 153).

به علاوه نابینایی یک وضعیت جدی است که می تواند تعادل روانی را ازبین ببرد حتی برخی از افراد نابینا تحت تأثیر نگرش منفی به نابینایی، مستعد ابتلا به مشکلات عاطفی می شوند (عباسی تهرانی و دولت آبادی،361:1381).ازجمله آن که بسیاری از سازگاری های انسان با محیط را دچار اختلال می کند که می تواند بر شکل گیری هویت فرد اثر گذارد. در واقع هر انسانی در طول زندگی، تصویری از خود را درونی می کند که مهم ترین بخش آن مربوط به ویژگی های جسمانی است و ازطریق حس بینایی حاصل می شود و اساس شکل گیری هویت است (قریشی راد، 1391: 42).

بدین ترتیب در جستجو برای رسیدن به آگاهی از دنیای پیرامون، حس بینایی، فرد را به سمت تعامل با افراد و اشیا هدایت می کند. بینایی فعالیت حرکتی و اکتشاف و شناسایی محیط را تسهیل می کند و باعث شکل گیری پایه های رشد شناختی و درنتیجه رشد هویت می شود (قمرانی و جعفری، 1382: 27). فرآیند هویت یابی در تمام سطوح آن، بر اساس منابع هویت سازی انجام می شود که در هر جامعه در اختیار اعضا قرار می گیرد این منابع بر حسب شرایط مختلف جامعه تغییر می کند. از این رو افراد زمانی به هویت دست پیدا کرده اند که نیازشان به تداوم، ثبات، تمایز، همانندی با اجتماع و برتری به اندازه قابل قبولی تأمین شود (ملکی و عباسپور، 1388: 160). بنابراین رابطه متقابل و دوجانبه ای که فرد با اجتماع یا جامعه بزرگتر دارد؛ زیربنایی ترین صفت هویت است. هویت ارایه کننده احساسی از خود در طریقی است که توسط اجتماع بازشناسی می شود. فرد ممکن است به یک خود پنداره نسبتاً پایدار دست یابد. اما چنانچه اجتماع آن را نه بازشناسی کند و نه بفهمد؛ او درهویت خود نقص خواهد داشت (آقا محمدیان و شیخ روحانی، 1382 : 313).

بنابراین یکی ازعوامـل اجتماعی تعیین کننده سلامت که به اهمیت بُعد اجتماعی انسان اشاره دارد؛ حمایت اجتماعی است. کوب با تعریف حمایت اجتماعی تحت عنوان معرفتی که باعث می شود فردی بـاور کنـد مـورد احتـرام و علاقه دیگران است ؛ عنصری ارزشمند و دارای شأن است و به یـک شـبکه روابـط و تعهدات متقابل تعلق دارد؛ اظهار می دارد که عوامل اجتماعی با توجه به نقش مهمـی کـه در زندگی انسان دارند؛ توجه فزاینده ای را به دست آورده اند (علی پور، سجادی، فروزان و بیگلریان، 1388: 149). درنتیجه بخش مهمی از شخصیت فرد، به میزان پذیرش اجتماعی او بستگی دارد و اگر نابینا، خود را فردی بی کفایت و بی فایده فرض کند؛ تمامی هویت خویش را از دست می- دهد(www.hawzah.net). اما افـرادی کـه از حمایـت اجتمـاعی بیشتری برخوردارند؛ مرگ و میر کمتر، خطر کمتـر بـرای مبـتلا شدن به آشفتگی روانشناختی دارنـد و از سلامت روانی و جـسمانی بهتـری برخوردارنـد (فولادوند، فرزاد، شهرآرای و سنگری به نقل از دنیس، 1388: 82) که بر هویت آنان اثرگذار است. لذا حمایت اجتماعی از عوامـل مـؤثر در هویت یابی نابینایان به شمار می رود.

هدف این تحقیق بررسی تأثیر حمایت اجتماعی بر هویت یابی نابینایان است.

 

مباحث نظری

 

در این بخش، ابتدا حمایت اجتماعی تشریح گردیده است. پس از آن به هویت یابی نابینایان پرداخته شده و در بخش پایانی رابطه دو مقوله حمایت اجتماعی و هویت نابینایان ارایه می شود.

 

1- حمایت های اجتماعی

در این بخش به تعریف، تاریخچه و رویکردهای نظری حمایت اجتماعی، پرداخته می شود.

یکی از مفاهیم روانشناختی که اخیراً توسط دانشمندان علوم تربیتی مطرح گردیده است؛ حمایت اجتماعی است. این موضوع نیز یکی از نیازهای اساسی افراد بشر در طول تاریخ بوده است. انسان‌های اولیه در اکثر دوران تاریخ خود احتمالاً در دسته‌ ها و گروه‌های کوچک زندگی می‌کردند و به دنبال یافتن غذا بودند و در مواقعی در معرض خطر حمله موجودات درنده قرار می‌گرفتند (جعفری نژاد به نقل از شریفی درآمدی، 1393). «حمایت اجتماعی» مراقبت، محبت، عزًت، تسلی و کمکی است که فرد از جانب سایر افراد یا گروه ها دریافت می کند (صدق پور، اسدی و میری به نقل از سارافینو، 1389: 402). لذا میزان آن تابع روابط اجتماعی است که فرد در قالب پیوند با دیگران یا عضویت در گروه ها و اجتماعات دارد. بستری که این روابط را برای فرد فراهم مـی کنـد جامعـه است.

جامعه زمینه ساز و بستر شکل گیری روابطی است که فرد می تواند داشته باشد. لذا برای داشتن رابطه می باید بـا جامعـه ارتباط برقرار کرد؛ یکی از طریق روابـط اجتماعی بـا دیگران و دیگری از طریق عضویت اجتماعی در اجتماعات، که این دو نحوه ارتباط با جامعه، دامنه روابط اجتماعی فرد را برای به دست آوردن حمایت اجتماعی تعیین می کند. کـاهش ایـن دامنـه، کاهش میزان حمایت اجتماعی را به دنبال دارد (قاسمی پور و جهان بخش به نقل از چلبی، 1389: 59). همچنین منبعی است که به افراد در کنارآمدن با تنیدگی و ایجاد سازگاری کمک می کند (صدق پور و همکاران به نقل از راسل و همکاران، 1389: 402). کوب حمایت اجتماعی را به میزان برخورداری از محبت، مساعدت و توجه اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد تعریف کرده است (کلدی و سلحشوری به نقل از کوب، 1391: 13).

به علاوه می توان به ارکان سیاست گذاری حمایت اجتماعی نیز اشاره کرد که عبارتند از :

 

الف) مشارکت[5]، درگیر شدن در امور مدنی.

ب) تحلیل اجتماعی.

ج) جلوگیری از درگیری و اقدام به بازسازی.

د) توسعه برخاسته از نیازها و مبتنی بر مشارکت جوامع همبسته.

ه) سازوکارهای حفاظت کننده اجتماعی.

لذا حمایت اجتماعی واقعی به معنای افزودن بر ظرفیت های نهفته اجتماعی از طریق قایل شدن سهمی برای همه کسانی است که عضو این جامعه اند و واگذاری نقشی به ایشان (مشارکت)، تعریف عرصه های جدید حیات اجتماعی (عرصه مدنی) و ترغیب شهروندان به ایفای نقش در این عرصه و برانگیختن و حساس کردن اعضای جامعه در برابر آنچه در این عرصه می گذرد (درگیر شدن در امور مدنی)، داشتن تصویری صحیح از پویش های اجتماعی (تحلیل اجتماعی)؛ کاستن از تنش های اجتماعی به مثابه عامل تهدید کننده ظرفیت، پویایی و شادابی اجتماعی؛ توجه به سازمان دهی های دوران اجتماعی که از قواعد، هنجارها و قانونمندی های خود پیروی می کنند و شبکه های گروهی خاص خود را دارند (جوامع همبسته) و در نهایت محافظت از جامعه در برابر آسیب های درون زا و برون زا است. از زاویه ی دیگر حمایت اجتماعی مجموعه  اقداماتی است که به اصلاح و بهبود وضعیت سرمایه انسانی و اجتماعی منجر می شود (معینی، 1381: 34 ).

2- هویت و هویت یابی نابینایان

 

بحث درباره چگونگی هویت و ابعاد آن، بیشتر دغدغه جامعه و انسان درحال گذار است. هویت مسیله ی تازه ای نیست. سرشت و سرنوشت آدمی تا حدود زیادی ثابت، استوار و قابل پیش بینی است (خانیکی، 1381: 3). داشتن احساس هویت انسانی و شایسته، دارای نشانه هایی ازقبیل: اعتماد به نفس، احساس رضایتمندی از خود، قدرت مقابله با مشکلات، جهت گیری مثبت و شایسته در مواجهه با رویدادها و داشتن اراده ی مقاوم برای پیشبرد برنامه ها است. در مقابل، نداشتن هویت دارای آثار و علایمی مانند: سردرگمی، فرار از مسیولیت های اجتماعی، احساس از خود‌بیگانگی و نیز تقلید بی- منطق و سطحی ازدیگران است (نوا‌بخش، هاشم نژاد و زادشم پور، 1389 : 150).

1-2- تعریف هویت

اصطلاح هویت از نظر لغوی به معنی هستی، وجود، ماهیت و سرشت است و ریشه لغوی آن از واژه «هو»گرفته شده که اشاره به غایت و کمال دارد و موجب شناسایی و تمایز فرد از دیگری می شود. هویت، تشخص و آگاهی از خود درقبال دیگری است. هویت یا«الهویه» کلمه ای عربی است. این کلمه از«هو» یعنی او می آید. هویت ویژگی هایی است که فرد برای خود برمی گزیند و خود را با آن می شناسد. به عبارت دیگر، پاسخی است به سوال « من کیستم؟» (میرساردو، کاوسی و ابراهیم زاده، 1387: 81). بنابراین هویت نشانگر نیازی همگانی است به درک خود به عنوان فردی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران از آن ها جدا است. لذا هویت ،نوعی خودشناسی فرد و یا ملتی در ارتباط با دیگران است. این فرایند مشخص می کند که شخص، فرد و یا ملت از لحاظ فردی و اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد. در واقع، هویت مجموعه نگرش ها، ویژگی ها و روحیات است که خود را از دیگران متمایز می کند (بختیاری و فرخی، 1391: 58). لذا هویت نوعی فرآیند اجتماعی است که هر انسانی باید آن را به دست آورد (قمرانی و جعفری، 1382: 26).

رجایی، هویت را مقوله ای چهل تکه و چند بُعدی می داند که بدون داشتن تعریف نسبتاً جامع ازآن، کرامت فردی و یا عصبیت گروهی تضمین نمی شود (رجایی، 1383: 67). از دیدگاه اتکینسون نیز هویت چنین تعریف شده است «مجموعه ویژگی هایی که تفاوت فرد از دیگران یا شباهت او به دیگران را موجب می شود که برای ساختن آن، عناصر زیادی مورد استفاده قرار می گیرد» (اتکینسون و هلیگارد، 1386: 66). ریچارد جنکینز هویت را این گونه تعریف می کند: «هویت یا Identity ریشه در زبان لاتین داشته و دو معنای اصلی دارد. اولین معنای آن بیانگر مفهوم تشابه مطلق است: یعنی این با آن مشابه است. معنای دوم به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض می گیرد. بنابراین مفهوم هویت به طور هم زمان میان افراد یا اشیا دو نسبت محتمل برقرار می کند: ازیک طرف شباهت و از طرف دیگر تفاوت« (جنکینز، 1381: 5).

2-2- نظریه های هویت:

در میان دیدگاه های جامعه شناختی، نظریه ی کنش مقابل نمادین، بیش ازسایر دیدگاه ها مسأله ی هویت و شکل‌گیری آن را مورد مطالعه قرارداده است. جرج هربرت مید، مهم ترین نظریه پرداز هویت اجتماعی، معتقد است هر فرد هویت یا خویشتن خود را از طریق سازمان‌دهی نگرش های فردی دیگران در قالب نگرش های سازمان یافته اجتماعی یا گروهی شکل می دهد (سفیری و غفوری، 1388: 5). به نظر وی، مجموعه ی ویژگی هایی که فرد برای خود برمی شمارد در تعامل با دیگران و درسطح جامعه شکل می گیرد. با یادگیری زبان و در مراحل مختلف اجتماعی شدن، هویت فرد یا تصور او درباره ی خودش شکل می گیرد (نوا‌بخش و دیگران، 1389: 152). مانفرد کان، چهره ی دیگر این دیدگاه معتقد است خود، در تعامل اجتماعی و با درونی شدن ایستار‌های دیگران نسبت به خود شکل می گیرد؛ دیگرانی که فرد با آن ها در تماس است یا به نحوی از آنان آگاهی دارد. بنابراین خود را می توان، مجموعه نسبتاً ثابت و پایداری از ایستارها درباره هویت خود شخص در نظر گرفت. کان، هویت فرد را همان هویت اجتماعی می داند؛ به این معنا که فرد به واسطه روابطی که با دیگران یا در رابطه با نظام اجتماعی که در آن قرار گرفته دارد؛ خود را توصیف می کند یا هویت خویش را با آن ابراز می کند (سفیری و غفوری، 1388: 6). جنکینز نیز معتقد است میان هویت و زندگی اجتماعی تعاملی دو طرفه است. هویت هم شرط لازم برای زندگی اجتماعی است و هم درجریان زندگی اجتماعی شکل می گیرد، تغییر می کند و بازسازی می شود (جنکینز، 1381: 15).

نظریه روانشناسی فردی آدلر[6] که در قالب ناتوانی بدنی از آن بحث می شود؛ با اصل برتری جویی[7]، احساس حقارت[8] ، جبران و شیوۀ  زندگی ارتباط پیدا می کند. به اعتقاد وی ناتوانی بدنی، ناایمنی و وابستگی بیشتری را برای فرد ایجاد می کند و چون در برابر مسایل زندگی احساس ناتوانی می کند اگر راهنمایی نشود، نمی تواند نقص بدنی را جبران کند و احتمال اینکه به شکل گیری هویت به گونه ای متفاوت از افراد سالم  منجر شود؛ بسیار است (قریشی راد، 1391: 43).

همچنین در تأیید اهمیت هویت ‌یابی می توان موضوع هویت را از این منظر نگریست که آیا اهمیت آن به میزانی است که بتوان به عنوان یک نیاز اساسی بدان پرداخت؟ اریک فروم، معتقد است فرق انسان و حیوان ابتدا در نیازهای اختصاصی اوست؛ از این رو شناخت او بدون آشنایی به این نیازها میسر نخواهد بود. این نیازها از نظر فروم؛ نیاز به تعالی، وابستگی، هویت، رجوع به اصل و وسایل راه یابی است. هر انسانی تمایل دارد تا هویت خاصی داشته باشد. ازاین رو می کوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد. منظور فروم این است که هر انسانی به احساس خاص و منحصر به فرد بودن نیاز دارد (رضوی، 1388: 18-17).

3- حمایت اجتماعی و هویت یابی نابینایان

 

در این بخش ، نقش حمایت اجتماعی بر هویت یابی نابینایان مورد بررسی قرار می گیرد.

براساس آنچه گفته شد «حمایت اجتماعی» مراقبت، محبت و کمکی است که فرد از جانب جامعه و افراد دریافت می- کند (صدق پور، اسدی و میری به نقل از سارافینو، 1389: 402). و میزان آن تابع روابط اجتماعی است که فرد در قالب ارتباط با دیگران یا عضویت در گروه ها و اجتماعات دارد (قاسمی پور و جهان بخش به نقل از چلبی، 1389: 59). حمایت اجتماعی موجب خلق تصور مثبت ازخود، پذیرش خود، امیدواری، احساس عشق و رضایتمندی می گردد و تمام این ها به فرد، فرصت خودشکوفایی و رشد را می دهد (نادری، صفرزاده و مشاک، 1390: 20). نداشتن یک توانایی، نباید به معنای از کار افتادگی تلقی شده و فرد از زندگی اجتماعی طرد شود و از مشارکت اجتماعی او جلوگیری شود (www.ettehadjonoub.ir). نابینایان به دلیل کمبود یا نداشتن مهارت های اجتماعی، کمتر مورد پذیرش جامعه قرار می گیرند. بخش مهمی از شخصیت فرد، به میزان پذیرش اجتماعی او بستگی دارد.

واقعیت این است که آنان قادرند با استفاده از امکانات موجود، به تحصیل بپردازند و حتی نقش های کارآمدی در جامعه بر عهده گیرند. اما متأسفانه، بدون شناخت کامل از میزان توانایی ها و قابلیت های ایشان و پیش از تکیه کردن بر توانایی هایشان، بر نا‌توانایی های آنان تأکید می شود (www.hawzah.net).

لذا عدم حمایت و حمایت های نامناسب ازآنان، به تمامیت روانی و فردیت فرد نابینا، لطمه می زند. زیرا ازیک سو متوجه می شود که محبت ها و توجهات اطرافیان ساختگی بوده و از طرف دیگر درمی یابد که واجد کفایت اجتماعی، آن طور که باید باشد؛ نیست. در نتیجه به تدریج جایگاهش را در اجتماع از دست می دهد. بنابراین به خاطر ضعف پذیرش اجتماعی، ارتباط خود را با اجتماع قطع کرده و جامعه‌گریز می شود و زمانی که احساس کرد کفایت لازم را ندارد؛ عزت نفس و خود‌ارزشی او به شدت، تحت تأثیر قرار می گیرد و متعاقب آن قدرت ابراز وجودش را ازدست می- دهد (ارزنده فر و اصغری ابراهیم آباد، 1392: 149). این احساسات به نوبۀ  خود بر هویت وی تأثیر منفی خواهد داشت (قمرانی و جعفری، 1382: 27).

چنانچه مطالعات جرویس[9] (1979)، پارسون[10](1987) و میهان[11](1971) که بر روی خود‌پنداره و عزت نفس  دانش آموزان نابینا صورت گرفته است نشان می دهد که نابینایان نسبت به آینده خود بیمناک تر‌اند، احساس توانایی کمتری در فرونشاندن خشم و پرخاشگری خود دارند و دارای نگرش منفی نسبت به خود هستند. نابینایان تصور می کنند که افراد عادی دارای عملکردی به مراتب بهتر از آن ها هستند که این امر درنهایت بر خود‌پنداره آنان تأثیر منفی دارد و موجب می- شود نابینا نتواند هویت موفق را در خود رشد دهد (مستعملی، حسینیان و منور یزدی، 1384: 437). حتی در تحقیق دیگر بحری و دهقان منشادی ها نشان دادند که حمایت اجتماعی با سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا و نابینا نیز رابطه دارد و قادر است تا سلامت روانی آنان را پیش بینی کند (بحری، دهقان منشادی و دهقان منشادی، 1393: 10).

به علاوه از آنجا که نقص حس بینایی در نابینایان منجر به استثنایی شدن آنان با دیگر افراد جامعه می شود؛ مشارکت دادن آنان درجامعه، ترغیب  آنان  به امور مدنی و حفاظت از آنان دربرابر آسیب های برون زا و درون زای جامعه نقش به سزایی در تسلی، مراقبت و کمک به آنان  در قالب حمایت اجتماعی از آنان دارد.

نظر به دیدگاه مید و کان، این تعامل دوجانبه، منجر به شکل گیری ایستارهای سازمان یافته دیگران و جامعه نسبت به نابینایان شده و متعاقباً هویت و خویشتن آنان شکل می گیرد. از آنجا که هر انسانی تمایل دارد که هویت خاصی در زندگی داشته باشد، سعی می کند خود را بشناسد و خویشتن را دریابد. لذا نابینایان از این مقوله مستثنی نبوده و سعی در کسب هویت در سراسر زندگی اجتماعی دارند. چنانچه جامعه برنامه ای هدفمند و مناسب در جهت حمایت از آنان در نظر بگیرد؛ نابینایان در دست‌یابی به خود‌ارزشی، هویت و پنداره ی خود، موفق تر بوده و متعاقباً احساس رضایت از زندگی و قدرت مقابله در برابر مشکلات و رویدادها در آنان شکل می گیرد.

نتیجه گیری

 

دریافتیم که در زندگی اجتماعی، سلامتی برای حفظ فرد جنبه ی حیاتی دارد و شـرط ضروری ایفای نقش های اجتمـاعی است. در این میان نابینایان به دلیل کمبود یا نداشتن مهارت های اجتماعی، کمتر مورد پذیرش جامعه قرار می گیرند. هرچند داشتن نقص بینایی، حتی اگر نابینای کامل باشند؛ حس شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه را مختل یا بهبود نمی کند. بلکه این افراد، از ادراک حرکتی، بویایی، حس لامسه و شنوایی برای یادگیری در محیط استفاده می- کنند.

نابینایی، سازمان‌یافتگی کلی شخصیت فرد نابینا را تحت تأثیر قرار می دهد. هر فرد نابینا شخصیت و احساسات ویژه ای دارد. احساسات و نگرش هایی که یک الگوی کلی را در برخورد با هر موقعیت به دست می دهند و در ارتباط با هویت او هستند. فرآیند هویت یابی در تمام سطوح آن، بر اساس منابع هویت سازی انجام می شود که در هر جامعه دراختیار اعضا قرار می گیرد این منابع بر حسب شرایط مختلف جامعه تغییر می کند. درواقع رابطه متقابل و دوجانبه ای که فرد با اجتماع یا جامعه بزرگتر دارد؛ زیربنایی ترین صفت هویت است و اریکسون آن را به عنوان سازگار‌کردن تصور فرد ازخود با بازشناسی اجتماع می بیند.

لذا بخش مهمی از شخصیت فرد، به میزان پذیرش اجتماعی او بستگی دارد. به نوعی که حمایت های اجتماعی بر رشد هویت افراد به ویژه نابینایان می افزاید. برخی حمایت اجتماعی را واقعیتی اجتماعی و برخی دیگر آن را ناشـی از ادراک فـرد مـی داننـد. ساراسون[12] (1988) حمایت اجتماعی را مفهـومی چند بُعدی می داند که هر دو را دربر می گیرد. اگر نابینا، خود را فردی بی کفایت و بی فایده فرض کند، تمامی هویت خویش را از دست می دهد.

با توجه به مباحث بالا، دریافتیم که حمایت های اجتماعی از عوامل مؤثر بر هویت یابی نابینایان است. حمایت های اجتماعی از جمله نیازهای اساسی افراد بشر در طول زمان بوده و همه ی انسان ها در مراحل مختلف زندگی به مراقبت، محبت و کمکی که از جانب سایر افراد یا گروه ها است نیاز پیدا می کنند و میزان آن تابع روابط اجتماعی فرد در گروه یا اجتماعات است. حمایت های اجتماعی از طرق مختلف در زندگی افراد و بالطبع نابینایان اثر می گذارد آن چنان که احساس هویت و رضایتمندی فرد از خود در گرو مشارکت ها و حمایت های اجتماعی است. در تعریف هویت آمده است که فرد خود را در تفاوت یا شباهت با دیگران معنا می کند. به این معنا چیستی فرد در ارتباط با اجتماع است. همچنان که مجموعه دیدگاه های جامعه شناختی، معتقد به کنش متقابل فرد و جامعه بودند.

لذا اگر نابینایان حمایت های مناسب (نه بر اساس ترحًم یا تحقیر)  از سوی جامعه دریافت کنند احساس رضایتمندی بیشتر از خود داشته و عناصر مفید و حتی کلیدی می شوند که الگویی موفق برای افراد جامعه است.

 

[1] – عضو هییت علمی گروه علوم اجتماعی دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان. n_nikkhah_gh@mail.kashanu.ac.ir

[2] – کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه کاشان. پست الکترونیکی Farzanehb1369@gmail.com

[3] – کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه کاشان. پست الکترونیکی f.torenjipoor@yahoo.com

[4]– social suppor

[5]– Partnership

Adler s individual psychology -6

_ Striving for superiority 7

– Inferiority feeling8

Jerowis[9]

Parson[10]

Mihan[11]

[12]– Sarason