خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

هشتاد و یکمین مقاله ارائه شده در همایش جامعه بینا شهروند نابیناْ, بررسی رابطه ی کیفیت زندگی و گذران اوقات فراغت در نابینایان و کم بینایان

درود یاران. رسیدیم به مقال81. لطفا آن را از

اینجا

دانلود بفرمایید.

بررسی رابطه ی کیفیت زندگی و گذران اوقات فراغت در نابینایان و کم بینایان

محسن نیازی[1]

مهدیه صدیقی[2]

چکیده

 

کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتی شدن و پیشرفت فناوری که توجه به بُعد کمی زندگی انسان را مد نظر قرار می دهد و همچنین به دنبال غفلت از جنبه های کیفی زندگی انسان، طی چند دهه گذشته در کشور های غربی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت و از طرفی یکی از مسائل بسیار مهمی که در زندگی همه ی ما انسانها و در کنار کار و فعالیت های روزانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است اوقات فراغت و چگونگی گذران این اوقات در زمان بیکاری است. با توجه به این که افراد کم بینا و نابینا بخشی از جامعه را تشکیل می دهند لذا باید از نظر روحی و جسمی از سلامت و شادابی برخوردار باشند. در این مقاله ضمن بررسی کیفیت زندگی ، اوقات فراغت و ویژگی های آن و ارتباط این دو با افراد کم بینا و نابینا ،تلاش داریم حقوق افراد نابینا و کم بینا به عنوان یک شهروند به لحاظ داشتن کیفیت زندگی و اوقات فراغت مطلوب را مورد بحث قرار دهیم.

 

 

 

کلمات کلیدی:

کیفیت زندگی، اوقات فراغت، نابینایان و کم بینایان

 

مقدمه

 

»کیفیت زندگی[3]، محصول تاریخی ساختار نظام های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است و نمی توان آن را مجزای از ساختارهای فوق تحلیل و تبیین کرد. کیفیت زندگی مفهومی پیچیده و چند بُعدی است که تحت تاثیر مولفه هایی چون زمان، مکان، ارزش های فردی و اجتماعی قرار دارد. وضعیت آن به میزان توسعه یافتگی جوامع بستگی دارد«( پهلوان زاده، رضوانی و محمدی، 1390: 102). » این مفهوم دارای ویژگی ها و مشخصات جالب توجهی است: اول اینکه، تنها به زندگی انسان ها مربوط می شود،  دوم اینکه، این مفهوم به ندرت بصورت جمع به کار می رود ، سوم اینکه، این مفهوم به عنوان اصطلاحی تفکیک ناپذیر مطرح می شود و در آخر این مفهوم به سختی در قالب دسته ها و گروه های مجزا در ارتباط با مفاهیم علوم اجتماعی قرار می گیرد «( زبردست و بنی عامریان، 1388: 8). »کیفیت زندگی را معیاری برای سنجش میزان تامین نیاز روحی، روانی و مادی جامعه و خانواده که نشان دهنده ی ویژگی های کلی اجتماعی و اقتصادی یک ناحیه است بیان می کند« (پهلوان زاده و همکاران، 1390: 103). »امروزه بهبود کیفیت زندگی، هدف اصلی تمام برنامه ریزی ها است. وجود مشکلات مختلف، مطالعات کیفیت زندگی را ضرورت می بخشد«( پهلوان زاده و همکاران، 1390: 103).

»امروزه میتوان سه رویکرد عمده کیفیت زندگی را شناسایی کرد:

  1. رویکرد اول معتقد است که کیفیت زندگی به شرایط افراد مربوط است( نگرش خرد نگر به کیفیت زندگی).
  2. رویکرد دوم کیفیت زندگی را یک مفهوم چند بُعدی می داند. این نگرش به توصیف حوزه های چند گانه کیفیت زندگی و همچنین تاثیر متقابل این حوزه ها در یکدیگر می پردازد.
  3. سومین رویکرد نیز معتقد است که کیفیت زندگی به وسیله ی دو شاخص عینی و ذهنی اندازه گیری می شود. جنبه ی ذهنی به افراد کمک می کند تا تعریفی از هویت، آرمان ها و جهت یابی زندگی شان ارائه کنند و از این جنبه زمانی با ارزش است که با شرایط عینی زندگی همراه شود«( پهلوان زاده و همکاران، 1390: 103).

امروزه پرداختن به امر برنامه ریزی اوقات فراغت یکــی از موضــوعات اساســی اقتصــادی، اجتمــاعی و سیاســی جامعــه امــروزی اســت و چگــونگی تعــادل بخشیدن بین عرضه و تقاضای ایـن کـاربری یکـی از مهمترین موضـوعاتی اسـت کـه دسـت انـدر کـاران مسایل شهری با آن روبه رو هستند. از این رو توجـه به امر اوقات فراغت  در ردیف مباحث جدید در برنامه ریزی شهری محسوب میگردد. اوقات فراغت به صورت یکی از محورهای مطرح در زنـدگی اســت کــه جایگــاه خاصــی را در فعالیــتهــایی کــه طراوت، شادابی و خوشی را به دنبال دارد، به خود اختصاص داده است. ( هییود و همکاران، 1380: 14). اوقات فراغـت زمان پرداختن بـه جوشـش شـناخت و بیـنش درون است، که اگر با پاکی نیت و تابنـاکی اندیشـه همـراه شود، نتیجه اش روشنی بخـش زنـدگی خواهـد بـود. فراغت در حقیقـت شـفابخش خسـتگیهـای روح و آسیب های زندگی اسـت. گذران بهینه اوقـات فراغت برای افراد کم بینا و نابینا ایـن قابلیـت را دارد کـه تجربـه و رضایتی فراهم کرده و کیفیت زنـدگی آنـان را ارتقـا می بخشد. (یلدا، 1388: 23).

اگر بخواهیم نقش مثبت اوقات فراغت را در زندگی افراد جویا شویم تغییر نگرش الگویی آنها و به تبع آن انتخاب نوع اوقات فراغت عامل اصلی و مهم است. بامعرفی الگوهای علمی و عملی فرد در انتخاب اوقات فراغت ، فرد هیچگاه اسیر لحظه های تصادفی و زودگذر نبوده که نتایج آن گاهی ناخوشی ها و بدرفتاری های حاصل از گذراندن اوقات فراغت است ،  و خود برنامه ریز و طراح لحظه های اوقات فراغت و عامل انسجام بخشی آن ها خواهد بود.

مبانی نظری و تئوریکی تحقیق

1-کیفیت زندگی و ویژگی های آن

»طی چند دهه ی گذشته به دلیل غلبه دیدگاه های مربوط به رشد اقتصادی، برای سنجش بهزیستی از سنجه های کاملا کمی چون درآمد سرانه استفاده می شد که با مطرح شدن مسائل مورد بحث در باشگاه رم در سال1972 و فراتر رفتن مباحث توسعه از حوزه دانش اقتصادی و طرح مباحث توسعه اجتماعی، شاخص های اجتماعی وسنجه های مربوط به نیازهای اساسی مورد توجه قرار گرفتند و بر این نکته تاکید می شد که همراه با تولید رشد نا خالص داخلی الزاما بهزیستی حاصل نمی شود. در این زمان تلاش هایی برای طرح سنجه های جدید صورت گرفت«( غفاری و اونق، 162:1385).

»در ابتدا از امید به زندگی، میزان سواد، درآمد سرانه، میزان مرگ و میر وشیوع بیماری به عنوان شاخص های مختلف تشکیل دهنده بهزیستی استفاده می شد. در سال 1979 شاخص فیزیکی کیفیت زندگی توسط موریس مطرح شد که توانست نسبت به شاخص های قبلی ابعاد بیشتری از کیفیت زندگی را پوشش دهد. این شاخص سنجه های امید به زندگی،نرخ مرگ ومیر نوزادان ومیزان باروری را شامل میشد. ولی با این وجود هنوز در پوشش دادن همه ی ابعاد کیفیت زندگی ناتوان بود و انتخاب متغیرها و وزن های تشخیص داده شده به آنها برخوردار از نارسایی هایی بود« (غفاری و اونق،1385 :162). »تقریبا یک دهه بعد آمارتیاسن برای این حوزه مفهوم استاندارد زندگی را مطرح کرد. به دنبال تاکیداتی که بر بررسی این شاخص کیفیت زندگی از جانب حوزه های مختلف علمی صورت می گرفت، داسگوپتا و ویل در سال 1992 شاخصی برای کیفیت زندگی معرفی کردند که شامل سنجه های درآمد سرانه، امید به زندگی در زمان تولد، نرخ با سوادی افراد بالغ و معرفهای حقوقی و سیاسی مثل آزادی های مدنی است. با این وجود هنوز شناسایی شاخص های قوی و تعریفی یکپارچه ومورد توافق همه برای کیفیت زندگی به عنوان موضوعی مسئله ساز باقی مانده است« (غفاری و اونق،1385: 162).  »در هر صورت در حال حاضر یکی از معروف ترین شاخص های کیفیت زندگی شاخص توسعه انسانی است که توسط مرکز برنامه توسعه سازمان ملل در تهیه گزارش های توسعه انسانی از سال 1990 به بعد مورد استفاده قرار گرفته است. شاخص توسعه انسانی به کمک سه مولفه امید به زندگی در زمان تولد، موفقیت تحصیلی وسرانه واقعی تولید ناخالص داخلی در قالب 100 معرف کیفیت زندگی کشورهای مختلف را مورد سنجش قرار می دهد. شاخص دیگری نیز در سال 1997 توسط سید و لوید  برای سنجش کیفیت معرفی شد. این شاخص به کمک سنجه های رشد و بلوغ اقتصادی، کیفیت محیطی، سلامت، ثبات اقتصادی، رضایت از زندگی و سلامت اجتماعی کیفیت زندگی را مورد سنجش قرار می دهد. شاخص دیگری در سال 1998 توسط لارس ایبرگ واندریو شارپ تحت عنوان شاخص اقتصادی بهزیستی مطرح گردید. این شاخص به کمک فرایند مصرف، تراکم سهام تولید شده، نابرابری در توزیع درامد و عدم اطمینان نسبت به تامین درآمد آتی سطح کیفیت زندگی مردم را مورد سنجش قرار می دهد« (غفاری و اونق،1385 :162).

»با توجه به تمام تلاش های صورت گرفته در راستای مفهوم کیفیت زندگی تا کنون سنجه ای که بتوان تمام ابعاد آن را پوشش دهد ارائه نشده است. بطوریکه توحید الرحمان ادعا می کند هیچ کدام از آنها بُعد- محیطی کیفیت زندگی را نمی سنجد و انتخاب و وزن دهی به متغیرها نیز به صورت اختیاری صورت  می گیرد« (غفاری و اونق،1385 :163).

»به لحاظ آکادمیک، مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یک زمینه ی تحقیقی از اوایل دهه1960 میلادی مطرح شد. گزارش کمیته ی ریاست جمهوری آمریکا در راستای تحقق اهداف ملی این کشور و کار تحقیقی بائر1966 درباره آثار ثانویه ی برنامه های محیط زیستی در آمریکا معمولا به عنوان اولین کارهایی نام برده می شوند که پیشگام توجه به بحث کیفیت زندگی بوده اند« (ربانی خوراسگانی و کیان پور،1386 :71) .

»شالوک اعتقاد دارد علاقه به بحث کیفیت زندگی به لحاظ تاریخی از چهار زمینه ریشه می گیرد:

  1. بازنگری به این باور که پیشرفت های علمی، پزشکی و تکنولوژیک به تنهایی می تواند خوشبختی و بهزیستی بشر را فراهم کنند و در عوض توجه به این مسئله که احساس بهزیستی شخصی، خانوادگی و اجتماعی در صورتی تحقق می یابد که پیشرفت های مذکور با ارزش ها، ادراکات وشرایط محیط زیستی مساعدی هم همراه شوند.
  2. تغییر نگرش از خدمات مبتنی بر اجتماع به سمت سنجش نتایج وپیامد های زندگی فرد در اجتماع.
  3. افزایش قدرت مصرف کنندگان وشکل گیری جنبش های تامین کننده ی حقوق بیماران وتاکید این جنبش ها بر برنامه ریزی شخص محور، توجه به پیامد های شخصی برنامه های رفاهی و دولتی و توجه به حق تعیین سرنوشت خود… .
  4. پیدایش تغییرات جامعه شناختی که جنبه های عینی وذهنی کیفیت زندگی را معرفی کرد و ویژگی های فردی وشخصی این مفهوم را مورد تاکید قرار داد (ربانی خوراسگانی و کیان پور، 1386 :71) .

»به طور کلی کیفیت زندگی مفهوم گسترده ای است که دارای معانی گوناگونی برای افراد و گروههای مختلف است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان سنجه ای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و … تفسیر کرده اند«  ) رضوانی و دیگران، بی تا:4) . با این وجود، هنوز تعریف قابل قبول جهانی برای این مفهوم صورت نگرفته است. زیرا بسیاری از محققان بر این باورند که کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی ، متاثر از زمان، مکان، ارزش های فردی و اجتماعی است که از یک سو، ابعاد عینی و بیرونی و از سوی دیگر،ابعاد ذهنی و درونی دارد. از این رو ارائه ی تعریفی جامع برای آن آسان نیست. در این راستا نخست به بررسی برخی از تعاریف محققان این حوزه پرداخته و سپس تعریف مورد نظر این مقاله بیان می شود.

»لیو[4] کیفیت زندگی را عنوانی جدید برای مفهوم قدیمی بهزیستی مادی و روانی مردم در محیط زندگی خود توصیف کرده است. مولر[5] کیفیت زندگی را میزان رفاه افراد و گروهها تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی تعریف می کند. داس[6]  کیفیت زندگی را به عنوان بهزیستی و یا عدم بهزیستی مردم و محیط زندگی آنها تعریف می کند. فو[7] کیفیت زندگی را رضایت کلی فرد از زندگی می داند. کوستانزا[8] و همکاران کیفیت زندگی را به عنوان میزان تامین نیازهای انسانی در ارتباط با ادراکات افراد و گروهها از بهزیستی ذهنی تعریف می کند.  پسیون[9] کیفیت زندگی را این گونه تعریف می کند : اصطلاح کیفیت زندگی به طور کلی به وضعیت محیطی که مردم در آن زندگی می کنند)مثل آلودگی و کیفیت- مسکن(  و هم چنین به برخی صفات و ویژگیهای خود مردم )مثل سلامت و میزان تحصیلات(  اشاره دارد. با توجه به تعاریف ارائه شده می توان واژگان کلیدی مورد استفاده در تعریف کیفیت زندگی را اینگونه خلاصه کرد: واقعیات عینی، ادارک ذهنی، برخورداری، بهزیستی، رضایت از زندگی و نیازهای انسانی« (رضوانی و دیگران، بی تا:4) . »گروه کیفیت زندگی سازمان جهانی[10] ،کیفیت زندگی را ادراک فردی از وضعیت زندگی در متن نظام های فرهنگی و ارزشی جامعه و در ارتباط با اهداف، انتظارات، استاندارد ها، علایق ونگرانی های فردی میدانند. مک گرگور[11] معتقد است میزان برخورداری فرد، البته نه فقط برخورداری از چیزهایی که به دست آورده بلکه از تمام گزینه هایی که فرصت انتخاب آن ها را دارد. به بیان دیگر، کیفیت زندگی به آزادی برای رسیدن و نرسیدن به موفقیت و آگاهی از فرصت هایی واقعی وابسته است که فرد در مقایسه با دیگران در اختیار دارد. پال[12] معیاری برای سنجش میزان تامین نیازهای روحی، روانی و مادی جامعه و خانواده، که نشان دهنده ی ویژگی های کلی اجتماعی و اقتصادی یک ناحیه است را کیفیت زندگی میداند. جنز[13] می گوید: کیفیت زندگی ساختاری چند بعدی شامل قلمرو های مادی، احساسی، روانی، اجتماعی و رفتاری است. هاگرتی و همکاران[14] کیفیت زندگی را اصطلاحی می دانند که بر کیفیت کلی زندگی افراد و نه فقط بر برخی از قلمروهای زندگی دلالت می کند، و از این رو اگر کیفیت زندگی به اجزای مختلف تقسیم شود؛ باید اجزاء آن در مجموع، یک ساختار کلی به نام کیفیت زندگی را نمایش دهد «(رضوانی و منصوریان ، 1387 :5) .

با توجه به تعریف های ارائه شده می توان گفت که :»اصولا کیفیت زندگی مفهومی پیچیده و چند بعدی است که با وضعیت جمعیت در یک مقیاس جغرافیایی خاص (مانند روستا، شهر ویا کشور) در رابطه است و از این رو، هم به شاخص های ذهنی یا کیفی و هم به شاخص های عینی و کمی متکی است «( رضوانی و منصوریان ، 1387 :6) . بنابراین بدیهی است که تمامی مطالعات کیفیت زندگی در قالب دو سر فصل شاخص های عینی و شاخص های ذهنی انجام می شود. پایان نامه ی حاضر نیز کیفیت زندگی را به مثابه ی کنش متقابل بین نیاز های انسانی و احساس ذهنی نسبت به تامین این نیازها –بهزیستی ذهنی- در نظر گرفته است. نیازهای انسانی در بر گیرنده ی نیازهایی مانند امرار معاش، تولید مثل، بهزیستی، رشد و پیشرفت است و بهزیستی ذهنی نیز از رهگذر واکنش افراد و گروه ها به پرسش های مربوط به شادکامی و رضایت از تامین هر کدام از نیازها از ظرفیت روحی، زمینه ی فرهنگی، ارزش ها، تحصیلات و نیز از وزن هایی تاثیر می پذیرد که افراد و گروه ها به تامین هر نیاز در مقایسه با دیگر نیازهای انسانی می دهند.

2-اوقات فراغت و ویژگی های آن

افراد از اصطلاح اوقات فراغت تحت تأثیر عوامل مختلف، برداشت های متفـاوت و تعـاریف مختلفـی داشته که این تعریف ها از نظر اقتصـادی، اجتمـاعی، فلسفی، تاریخی، تعلیم و تربیـت یـا فرهنگـی بسـیار متفاوت است. فراغت در زبان انگلیسی از , Leisuri Licere , Edse به معنـای سـهولت، آسـانی، راحـت، فراغت و آسـایش گرفتـه شـده اسـت (کوهسـتانی وخلیل زاده، 1387 :39). در فرهنگ دهخـدا، فراغـت به معنای آسایش و استراحت، ضدگرفتاری از کـار و مشــغله، فراغــت داشــتن و فرامــوش کــردن اســت (دهخــدا، 1380 :12). در فرهنــگ لاروس اوقــات فراغــت چنــین تعریــف شــده اســت: ســرگرمی هــا، تفریحات و فعالیت هایی که افراد به هنگام آسـودگی از کار عادی با شوق و رغبت به آنهـا مـی پردازنـد (،تندنویس،1381: 8). اسلاوسن[15] معتقد است که انسان در اوقات فراغت خود به فعالیت هایی می پردازد که بـه طـور معمـول اختیاری و داوطلبانه هستند. و بـه دلیـل خشـنودی و لذتی که به دنبال دارند، یا به منظـور برخـی از ارزش های شخصی و اجتماعی که از آنها استنباط می شود، انتخاب می گردد (رجبی، 1388 :34).

هانیس گونتروستر[16] معتقد اسـت اوقـات فراغـت موضوعی چند بعدی است که عوامل مختلفـی در آن نقش دارند. او این عوامل را این گونه بر مـی شـمرد: در ابتدا رابطه بین کار و اوقات فراغـت، و بعـد از آن تقسیم بندی اوقـات فراغـت بـا توجـه بـه موقعیـت اجتماعی، سن و نحوه استفاده از اوقات فراغـت و در نهایت جنبه های مکانی، اقتصادی و اجتماعی اوقـات فراغت در زمینـه سیاسـت گـذاریها اسـت.

انجمن بین المللی جامعه شناسی فراغت، اوقـات فراغت را این گونه تعریف می کند: ” مجموعه ای از اشتغالات فرد که کاملا به رضایت خاطر خود، بـرای استراحت، تفریح یا بـه منظـور توسـعه اطلاعـات یـا آموزش غیر‌انتفاعی، مشارکت اجتمـاعی و داوطلبانـه بعــد از آزاد شــدن از الزامــات شــغلی، خــانوادگی و اجتماعی بدان می پردازد ” (گودرزی و اسدی،1380: 86 ). البته اوقات فراغت به معنـای بیکـاری نیسـت، چون در اوقات بیکاری فرد کـاری بـرای انجـام دادن ندارد ولی در اوقات فراغـت کارهـای متعـددی مـی تواند داشته باشد که تفاوت آن با اوقات دیگر کـه در آنها نیز به انجام کار و فعالیـت مشـغول اسـت. فقـط هدف این کارها و فعالیتها است که هدف از فعالیتهـای اوقات فراغت کسب آرامش و لذت است ( لومسدن،1380: 65  ). سازمان ملی جوانان به بررسی تعریف های مختلف مبتنی بر سه رویکرد اقدام کرده است که این سه رویکرد عبارتند از: فراغت به مثابه زمان، فراغـت به عنوان فعالیت و فراغت به عنوان یک تجربۀ درونی در نظر گرفته می شود ( سازمان ملی جوانـان، 1381: 69 ). از تعاریف متعدد صاحبنظران نکات مشترک را می توان بـه دسـت آورد از جملـه ایـن کـه اوقـات فراغت مخصوص قسمتی از اوقات آزاد فرد است نه زمــان کــار، بــدیهی اســت بــا پیشــرفت صــنعت و تکنولوژی اوقـات فراغـت افـراد افـزایش یافتـه و از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد و در نتیجه گذران اوقات فراغت نوعی رضایت خـاطر، آرامـش و رفـع خستگی حاصـل مـی شـود. البتـه فعالیتهـای اوقـات فراغت بسته به فراغت گر این گونه تعریف می شـود که باید در زمان اوقات فراغت افراد را به دور از هـر گونه تعهد شخصی، اجتمـاعی، خـانوادگی و مـذهبی دانست (احمدی، 95:1385 ).

به عقیده هابرماس[17]، این نظریه که اوقات فراغـت، زمانی برای تجدید قوااست، مربـوط بـه اوایـل دوران صنعتی شدن است. در آن زمان ساعت کار به قـدری طولانی بود که اوقات فراغت تنها برای تجدید قـوای فیزیکی مورد استفاده قرار می گرفـت. امـروزه زمـان کار به اندازه ای کاهش پیدا کـرده و شـرایط کـار بـه قدری قابل تحمل شده که زمان فراغـت فقـط بـرای تجدید قوا و آماده شدن برای کار دوباره نیست. اگـر اوقات فراغت فقط برای تجدید قـوا و در ارتبـاط بـا کار سـنجیده شـود؛ دیگـر مفهـوم مسـتقلی نخواهـد داشت و جنبۀ حاشیه ای خواهد یافت. امروزه در اثـر تغییرات زیاد صنعتی، نحوه کار دچار تحولات زیادی شده و اوقات فراغت عملکرد خود را به عنوان زمانی برای تجدید قوا از دست داده و عملکـرد مهـم تـری پیــدا کــرده اســت ( جلالــی فراهــانی، 15:1388 ).

عملکرد تکاملی اوقات فراغت ناشی از ادامه فعالیت های کاری انسان در اوقات فراغت است. این فعالیت ها بدون اجبار و تعیین تکلیف از سوی دیگران انجام می شوند، مانند کارهای فنـی و هنـری کـه افـراد در خاتمه انجام میدهند یا کارهای جنبی که به میل خود افراد انجام می شود. بنابراین دانستنیها و توانایی هایی که او در کار خود پیدا کرده است؛ در اوقات فراغـت به کمک او می آیند و شخص آنها را با میل و رغبـت و تحت رهبـری خـود بـه کـار مـی گیـرد.

مهم‌ترین و بارزترین ویژگی‌های اوقات فراغت به شرح ذیل هستند:

الف) فراغت از کار رسمی ‌و روزانه

یکی از شاخصه‌های اوقات فراغت این است که انسان از کار رسمی ‌و روزانه خود فارغ باشد. شاید همین ویژگی است که موجب شده است برخی افراد، اوقات فراغت را به‌معنای اوقات بیکاری تلقی کنند. اوقات فراغت اوقاتی است که از کار رسمی ‌و روزانه فارغ می‌شویم. فراغت از کارهای رسمی، ‌به‌معنای بیکاری نیست (شریفی، 1391: 73). چنان‌که غلامعلی افروز به نقل از جی بی نیش در کتاب فراغت و تفریحات سالم می‌آورد: «فراغت مربوط به اوقاتی از زندگی انسان می‌شود که از کار کردن آزاد است یا در خواب نیست» (افروز، 1380: 124).

ب) وجود میل و فعالیت دلخواه و در نهایت داشتن حقّ انتخاب

عده‌ای از صاحب‌نظران تنها داشتن حق انتخاب را به‌عنوان بارزترین ویژگی اوقات فراغت برشمردند. همان گونه‌که برخی معتقدند که بارزترین ویژگی اوقات فراغت، وجود نیروی انگیزه و عامل مهم انتخاب است. به دلیل وجود همین میل و انگیزه شخص و انتخاب آزادانه، بهره‌وری از اوقات فراغت، هر هدفی را که به همراه داشته باشد؛ قطعاً برای فرد خوشایند و مطلوب است (افروز، 1380: 125). به دیگر سخن،‌ اینکه فرد در‌ این ویژگی از روی اجبار و اکراه، کار و فعالیت خود را انتخاب نمی‌کند، بلکه با اختیار تام و میل دلخواه اقدام به انجام کار و فعالیت می‌کند.

ج) نداشتن انگیزه و نفع اقتصادی

عده‌ای از‌ اندیشمندان، علاوه بر دو ویژگی مزبور، به نداشتن انگیزه‌های اقتصادی در اوقات فراغت اشاره کردند. برای نمونه، در تعریف اوقات فراغت آورده‌اند که اوقات فراغت، ساعاتی که باید بدون اجبار صرف اموری شود که شخص به آن تمایل دارد و تا حد ممکن نباید با نفع اقتصادی همراه باشد یا منبع درآمدی برای شخص محسوب گردد (کوهستانی و دیگران، 1387: 64-65). نداشتن انگیزه و نفع اقتصادی از ویژگی‌هایی است که اوقات فراغت را از اوقات اشتغال تفکیک می‌کند؛ زیرا در اوقات فراغت غالباً افراد انگیزه مادی و سودجویانه ندارند (شریفی، 1391: 74).

2-1- مشخصات مکان یابی در تعیین مراکز گذران اوقات فراغت

در منشور آتن برای بافت فیزیکی شهر چهار نوع کاربری در نظر گرفته شده است که یکی از مهمترین آنها کاربری گذران اوقات فراغت اسـت. کاربری هـای اوقات فراغت بر حسب مقیاس عملکـردی در سـطح شهر و منطقه آن مشخصات مکانی متفاوتی دارن و به طور کلی از ضوابط مکانی ذیل پیرو کنند: (به استناد از مجله علمی تخصصی برنامه ریزی فضایی، سال اول، شماره سوم، زمستان 1390 صفحه 116)

– باید در فاصله معینی از نـواحی مسـکونی قـرار گیرند و دسترسی به آنها آسان باشد.

– محل انواع فعالیتهـای فرهنگـی و تفریحـی کـه جاذب جمعیت هستند باید در مراکز شهر قرار گرفته باشد یا این محلها هسته های ویـژه ای را بـه وجـود آورند که در مرکز برزن های شهری قرار گیرند.

– برای احداث تسهیلاتی که به بنا و پارکینگ نیاز دارند و یا انواع ورزشهای میدانی، شـیب زمـین بایـد کمتر از 5 درصد باشد تا با هزینه کـم بتـوان تسـطیح کرد. برای فضاهای باز وسیع و نواحی حفاظت شـده عمومی در شیب زمـین محـدودیتی وجـود نـدارد و شرایط مناسب محیطی و طبیعی و همچنـین تنـوع در

سیمای زمین رجحان دارد.

– مراکز گذران اوقات فراغت را بایـد بـر اسـاس ظرفیت، وسعت، جاذبه فضایی، میزان استفاده و شعاع دسترسی طبقه بندی کرد و تجهیزات مناسب را فراهم آورد. بر این اساس تجهیـزات اوقـات فراغـت محلـه میتواند شامل امکانات فرهنگـی ماننـد کتابخانـه یـا امکانات ورزشی مانند استخر یا زمین ورزشی باشـد. اما تجهیزات فوق بر حسب جمعیت و ساختار در هر شهر و محله جدیـد ایجـاد مـی شـود (پورمحمـدی،1386: 103).

 

 

3- کیفیت زندگی و اوقات فراغت و ارتباط آن دو با نابینایان

پس از بررسی ابعاد مختلف زندگی فرد و گرایش او به نمونه هایی از اوقات فراغت این مهم به دست آمد که اهداف حاکم بر زندگی افراد در کیفیت زندگی آنان موثر بوده و کیفیت زندگی می تواند زمینه تمدن سازی و فرهنگ سازی یک جامعه باشد. هر انتخابی که در زندگی انسان صورت می گیرد؛ برگرفته از تفکر اندیشه و سَبک زندگی افراد است. نتیجه دیگر این که اوقات فراغت چه به عنوان سرگرمی ، تفریح، لذت، غنی بخشی فعالیت های رسمی و یا جبران خستگی ناشی از کار روزانه و سخت باشد ؛ در هر صورت برگرفته از مرام و مسلک و روش زندگی افراد است

یکی از مسائل اساسی زندگی انسان چگونگی گذراندن اوقات فراغت است. با اوقات فراغت صحیح می توان بحران های زندگی روانی ، اجتماعی و اخلاقی را حل و فصل نمود.  باید اوقات فراغت هم به گونه ای انتخاب شود که آثار و نتایج آن صبغه دینی و اسلامی در زندگی فرد و اجتماع داشته باشد. با معرفی الگوهای عملی و نظری و نقش آنها در کیفیت زندگی ، به روشنی می توان حدس زد که برنامه ریزی  برای اوقات فراغت برگرفته از اهداف اساسی و الگوهایی است که افراد خود را موظف به پیروی از آن می دانند
اگر بخواهیم نقش مثبت اوقات فراغت را در زندگی افراد جویا شویم تغییر نگرش الگویی آنها و به تبع آن انتخاب نوع اوقات فراغت عامل اصلی و مهم است. با معرفی الگوهای علمی و عملی، فرد در انتخاب اوقات فراغت ، هیچگاه اسیر لحظه های تصادفی و زودگذر که نتایج آن گاهی ناخوشی ها و بدرفتاری های حاصل از گذراندن اوقات فراغت است ، نبوده  و خود برنامه ریز و طراح لحظه های اوقات فراغت و انسجام بخشی آن ها خواهد بود.
اوقات فراغت در این شرایط دارای پشتیبان نظری و عملی است و فرد می تواند با تبعیت از الگوهای علمی ، هم در رسیدن به اهداف سالم زندگی و هم تمدن سازی اسلامی و هم سَبک زندگی و به تبع آن انتخاب اوقات فراغت صحیح اقدام کند.
هر کدام از شیوه های اوقات فراقت مثل سینما ، پارک ، جشن ها و شادی ها ، گردش های علمی ، صله رحم و…در خدمت زندگی و برای تسهیل و تکامل و به تبع آن، رضایت درونی و برونی افراد از زندگی خواهدبود.
یکی از مسائل اساسی زندگی انسان چگونگی گذراندن اوقات فراغت است. با اوقات فراغت صحیح می توان بحران های زندگی روانی ، اجتماعی و اخلاقی را حل و فصل کرد . باید اوقات فراغت هم به گونه ای انتخاب شود که آثار و نتایج مثبت در زندگی فرد و اجتماع داشته باشد.
با معرفی الگوهای عملی و نظری و نقش آنها در کیفیت زندگی ، به روشنی می توان حدس زد که برنامه ریزی  برای اوقات فراغت برگرفته از اهداف اساسی و الگوهایی است که افراد خود را موظف به پیروی ان می دانند
اگر بخواهیم نقش مثبت اوقات فراغت را در زندگی افراد جویا شویم تغییر نگرش الگویی آنها و به تبع آن انتخاب نوع اوقات فراغت عامل اصلی و مهم است. با معرفی الگوهای علمی و عملی فرد در انتخاب اوقات فراغت ، فرد هیچگاه اسیر لحظه های تصادفی و زودگذر که نتایج آن گاهی ناخوشی ها و بدرفتاری های حاصل از گذراندن اوقات فراغت است ، نبوده  و خود برنامه ریز و طراح لحظه های اوقات فراغت و انسجام بخشی آن ها خواهد بود. اوقات فراغت در این شرایط دارای پشتیبان نظری و عملی است و فرد می تواند با تبعیت از الگوهای علمی ،هم در رسیدن به اهداف سالم زندگی و هم تمدن سازی اسلامی و هم سَبک زندگی و به تبع آن انتخاب اوقات فراغت صحیح اقدام کند.
هر کدام از شیوه های اوقات فراغت مثل سینما ، پارک ، جشن ها و شادی ها ، گردش های علمی ، صله رحم و…در خدمت زندگی و برای تسهیل و تکامل و به تبع آن،رضایت درونی و برونی افراد از زندگی خواهد بود.

با توجه به آنچه در مورد کیفیت زندگی و اوقات فراغت گفته شد آیا میتوان در شهر خود جایگاهی برای افراد کم بینا و نابینا به لحاظ گذران اوقات فراغت و داشتن کیفیت زندگی مطلوب در نظر داشت؟ آیا افراد کم بینا و نابینا از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار هستند؟ و آیا به نحو مطلوبی گذران اوقات فراغت دارند؟

و در نهایت چه مشکلاتی بر سر راه  گذران اوقات فراغت و داشتن کیفیت زندگی مطلوب- وجود دارد؟

در کشور ما ۷۰۰ هزار نابینا و کم بینا زندگی می کنند که مفهوم عدالت اجتماعی در تحصیل، اشتغال، تفریح و حتی داشتن رسانه برایشان به اندازه کافی معنا نشده است. ۷۰۰ هزار شهروند که قانون گذار علاوه بر داشتن حقوق شهروندی، قانون جامع حمایت از حقوق معلولان را نیز در نظر گرفته است. اما کاملا اجرا نمی شود! گاهی بودجه ندارند و گاهی هم تخصص…

البته برای این قشر یک درصدی در کشور ما که نودوپنجمین کشور پیوسته به کنوانسیون حمایت از حقوق معلولان است؛ کارهایی هم صورت گرفته که در برابر نیازمندی ها و شئونات اجتماعی آنها بسیار ناچیز است. به قولی به چشم نمی آید! حال در نظر بگیرید وقتی در کلان شهرها و پایتخت، نابینایان و کم بینایان دچار مشکلات متعددی هستند در شهرها و روستاهای کوچک اوضاع به چه منوال است.

مثلا در قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، تحصیل رایگان برای معلولان درنظر گرفته شده است؛ اما برای همه امکان پذیر نیست. در قانون، مناسب سازی شهری پیش بینی شده اما در همه جا لحاظ نشده است. در جامعه، فضاهای فرهنگی برای معلولان مخصوصا نابینایان بسیار محدود است و در فضاهای فرهنگی چون نمایشگاه ها و جشنواره ها برای راحتی آنها تمهیداتی دیده نمی شود.

 

  • توانمندی نابینایان دیده نمی شود

نابینایان و کم بینایان در سطح جامعه و در بیشتر ابعاد فرهنگی و اقتصادی و علمی مورد بی مهری قرار گرفته اند. قوانین حمایت از نابینایان زمانی اجرا می شود که اعتبارش تأمین شده باشد  با وجود تلاش هایی که در این زمینه صورت گرفته است اما هنوز شاهد اجرای کامل مهم ترین بندها مثل فراهم کردن تحصیلات دانشگاهی رایگان برای تمام نابینایان نیستیم. مناسب سازی شهری آنچنان که باید و شاید صورت نگرفته است و از همه مهم تر اینکه در بعد برخورد با معلولان مخصوصا نابینایان، افراد جامعه آموزش لازم را ندیده اند.

توانمندی های نابینایان در جامعه هنوز مورد پذیرش قرار نگرفته است. با اینکه ۲ درصد معلولین نخبه هستند اما متأسفانه شاهد بیکاری قشر تحصیل کرده نابینا هستیم. به طوری که مراکز بیشتر افراد کم بینا و نابینا را با وجود تحصیلات و توانمندی بالا فقط در بخش هایی مثل تلفن خانه و اگر اقبال داشته باشند تدریس استخدام می کنند. در قانون استخدام ۳درصدی معلولان پیش بینی شده است که اکنون ۳/۱ درصد اجرا می شود.

در میان خانواده های نابینایان اقشار کم درآمدی وجود دارند که باید مورد حمایت مراکز خیریه قرار بگیرند. بسته شدن این مرکز که در آموزش هنر، خط بریل به دیر نابینایان و پرکردن اوقات فراغت آنها بسیار مفید بود.

  • مراکز فرهنگی و نشریات برای نابینایان کم است

نابینایان نه تنها از نعمت دیدن محروم هستند بلکه از دیده شدن توسط افراد جامعه نیز محرومند. برای نابینایان درسطح کشور به اندازه انگشتان یک دست هم نشریه نداریم؛ یک نابینا می تواند نویسنده یا مسئول یک نشریه باشد اما این امکانات در جامعه برای او مهیا نیست. در شرایط کنونی وضعیت برای نابینا مصداق این داستان است که روزی از خواب بیدار شوی و متوجه شوی تلویزیون کار نمی کند؛ رادیو نداری؛در کیوسک های روزنامه فروشی نشریه ای وجود ندارد، دسترسی به کامپیوتر و سایت های خبری نداری و از امکانات رفاهی و شهروندی نمی توانی استفاده کنی… آن زمان تو شهروند درجه دوم هستی و این خیلی غم انگیز است.

متأسفانه چنین نشریاتی برای کودکان و نوجوانان در ایران وجود ندارد و این معضل از لحاظ پرورش فکری و ارتقاء دانش نوجوانان نابینا بسیار بد است. ما در نشریه بشری با درخواست زیاد کودکان و نوجوانان نابینا فقط اجازه داریم ویژه نامه هایی را برای گروه سنی داشته باشیم که بسیار کم و محدود است.

فضاهای فرهنگی برای نابینایان را نه تنها کافی نیست بلکه در نمایشگاه های بین المللی مثل نمایشگاه مطبوعات یا نمایشگاه قرآن یا نمایشگاه کتاب چه میزان از تولیدات به کار نابینایان می آید؟ چقدر قرآن و ادعیه و کتاب با خط بریل چاپ می شود؟ آیا در انتخاب محل یا مناسب سازی مکان های نمایشگاهی به حضور نابینایان توجه شده است؟ وقتی برای استفاده از تاکسی، با وجود حضور سواری های زیاد در خیابان مدت طولانی به خاطر نابینایی وقت گرفته می شود چه کسی پاسخگو و مسئول است؟

بهترین راه مدیریت رفتارهای اجتماعی با معلولان، آموزش های درست به خانواده آنها و بعد سطح جامعه است. توانبخشی رفتاری خانواده ها و افراد جامعه با معلولان باید از مدارس و کلاس های تربیتی صورت بگیرد تا در وجود افراد نهادینه شود.

  • توزیع ناعادلانه امکانات آموزشی

بحث آموزش و پرورش در هر جامعه ای از مهم ترین بحث ها و مدیران آن از قدرترین مدیران دولتی هستند که باید با شناخت درست از شرایط دانش آموزان بهترین امکانات را برای آموزش و پرورش نسل جوان مخصوصا معلولان مهیا کنند. چرا که سواد آموزی و حرکت جامعه همگام با پیشرفت های علمی از مهم ترین دلایل رشد و شکوفایی یک جامعه است. جامعه ای که افراد سالم و معلول در کنار هم سازنده آن هستند.

در مدارس نابینایان، امکانات بصورت عادلانه توزیع نشده است. با کمی دقت می توان فهمید در شهرهای بزرگی مثل تهران که دانش آموزان نابینا برای تهیه کتب درسی با داشتن برخی از ابزار تحصیلی مثل قلم و لوح با مشکلات متعددی روبه رو هستند؛ شرایط مدارس شهرستانی با دانش آموزان روستایی چگونه است.

  • لزوم به کارگیری نابینایان در امور مربوط به خودشان

در ادبیات عامیانه ما همیشه ضرب المثلی رایج است که می گوید: تا نوزادی گریه نکند مادر شیری به او نمی دهد. تا زمانی که ما نیازهای خود را به درستی و با جدیت پیگیری نکنیم، شاید نباشند کسانی که نیازسنجی کنند و نیازهای ما را در بهترین زمان ممکن برطرف سازند. باید دید در این غمنامه بی توجهی به نیازهای معلولان به خصوص نابینایان، خود آنها چقدر ضعیف عمل کرده اند و برای تامین نیازهایشان آستین همت و زبان گویا را به خدمت گرفته اند؟ چرا که تا کسی در وضعیت نابینا قرار نگیرد نمی تواند به طور کامل نیازهای او را تشخیص دهد.

  • نبود امکانات، پل ترقی نابینایان!!

مسائل فرهنگی، مناسب سازی نشدن مراکز فرهنگی، علمی و حتی نمایشگاهی را برای تردد معلولان و نابینایان و تحصیل، اشتغال و ازدواج را از دیگر دغدغه های نابینایان به شمارمی آید.  این قشر نسبت به سایر جوانان آسیب پذیرتر هستند و باید در امور مربوط به آنها با دقت عمل و سرعت بیشتری وارد میدان شد.

  • مسئولان متعهد و متخصص نیاز جامعه نابینایان

نکته قابل تامل این است که مدیران و مسئولان همگی متعهدانه فعالیت می کنند اما متخصص امور نابینایان نیستند. اگر قرار است نابینا به تمامی حقوق اجتماعی و حقوق تعیین شده معلولان برسد باید خود نیز تلاش بیشتری کند و خواسته هایش را کارشناسی شده و با سماجت بیشتری دنبال کند. در این صورت است که با توانمندی خود نابینایان عرصه های اشتغال، تحصیل و تردد و داشتن رسانه و… برایشان باز خواهد شد.

  • رویایی کوچک و دست نیافتنی مثل “شهری هم سطح”

با وجود اینکه شهرداری در سال‌های اخیر عملکرد خوبی در این زمینه نشان داده ولی به اعتقاد کارشناسان گویا این اقدامات بدون پشتوانه کارشناسی شده انجام می‌گیرد! تصور کنید موزاییک‌های شیاردار زرد رنگی را که به عنوان راهنما و محل عبور نابینایان تعبیه شده‌اند ، در صورتی که به دلیل همین اقدامات غیرکارشناسی مثلاً انتهای این خطوط به باجه تلفن، جوی آب، درخت و دیگر موانع این چنینی برخورد می‌کند!

شهری با پستی و بلندی زندگی را برای معلولان سخت کرده است؛ چگونه با این شرایط یک نا بینا و یا کم بینا بتواند اوقات فراغت مطلوبی داشته باشد؟

به‌دلیل مجهز نشدن اتوبوس‌های شهری و غیر استاندارد بودن سکوهای اتوبوس‌ها، روشندلان نمی‌توانند از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند و همین باعث هزینه مضاعف برای آنها می‌شود.

به طور مثال یک راهکار میتواند بدین گونه باشد که به طور سمبلیک سر چهارراه‌ها از چراغ‌های مجهز به علایم شنیداری استفاده کرد. شاید در ابتدا مردم استفاده درستی از اینها نداشته باشند ولی قطعا به تدریج فرهنگ استفاده درست از این امکانات شکل می گیرد.

 

نتیجه گیری

با توجه به آنچه در مورد کیفیت زندگی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی و …گفته شد و همچنین اوقات فراغت به عنوان مجموعه ای از اشتغالات فرد که کاملا به رضایت خاطر خود، بـرای استراحت، تفریح یا بـه منظـور توسـعه اطلاعـات یـا آموزش غیرانتفاعی، مشارکت اجتمـاعی و داوطلبانـه بعــد از آزاد شــدن از الزامــات شــغلی، خــانوادگی و اجتماعی بدان می پردازد وآنچه که درمورد ویژگی ها و مراکز اوقات فراغت ذکر شد را اگر با مشکلات و معضلات نابینایان در شهر به لحاظ ساختار شهرسازی، فرهنگ افراد جامعه ، کمبود امکانات و … که در بالا بدان اشاره شد در نظر گرفت می توان به این نتیجه رسید که حقوق افراد نابینا و کم بینا به عنوان یک شهروند رعایت نشده و این افراد نه تنها از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نبوده بلکه نمی توانند اوقات فراغت خود را همچون سایر شهروندان بینا بگذرانند.

 

[1] . استاد تمام و عضوهیئت علمی دانشگاه کاشان/Niazim@kashanu.ac.ir

[2] . دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مطالعات فرهنگی /  mahsasedighi20@yahoo. com                                                        

1 Quality of life

 4 4 Liu,1983

2Moller, 1983

3Das, 2008

4Foo, 2000

5Costanza et al., 2007

6Pacione, 2003

7 WHOQOL Group, 1993

8 MacGregor, 1998

9 Pal, 2005

1 Janse, 2004

2 Hagerty et al., 2001

[15] . Aslavsn

[16] . Hanys Guntrvstr

[17] . Habermas