خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سازمان بهزیستی واقعا به زیستی است؟ مناسب سازی

درود بی پایان به شما دوستان. خب می دونم یه خورده دیر شد ولی بحث بهزیستی تا موقعی که معلول وجود دارد باز است. شما را می برم به سراغ یکی دیگر از مسائل مشترک بین بهزیستی و ارگانهای دیگر. این مسأله از مهمترین مسائل برای بعضی از معلولین است. زیرا به استقلال آنها در زندگی کمک می کند. مناسب سازی در محیط شهری و ادارات دولتی.

شما دوستان فکر کنید که اگر یک معلول بخواهد در انجام کارهای روزمره به مانند افراد سالم کارهای خود را بیرون از خانه انجام دهد باید جامعه شرایطی را برای او فراهم کند. معلول چرا باید به معنای واقعی وابسته دیگران باشد؟ البته این را هم قبول داریم که انسان معلول با توجه به نقص عضوش در انجام بعضی از کارها ناتوان است و واقعا احتیاج به کمک دیگران دارد ولی چرا این وابستگی صد در صد باشد؟

به هر حال سازمان بهزیستی به عنوان ارگان حمایت کننده معلولین با همکاری با سازمانهای دیگر باید محیط شهری و اداری را برای افراد معلول آماده کند. یکی از این ارگانها شهرداری می باشد که بهزیستی باید با کمک شهرداری مسیرهای زیادی را مناسب سازی کند مسیرهایی که می تواند فرد معلول را به پارکها, ادارات دولتی, محل کار او می رساند. حال ممکن است یک معلول نابینا یا معلول جسمی حرکتی باشد بهزیستی باید از کارشناسان این موضوع یا حتی خود معلولین مشورت بگیرد تا بهترین مناسب سازی مناسب را انجام دهد. در واقع بهزیستی به عنوان یک ارگان قدرتمند باید عمل کند و شهرداری را به سمت بهترین کار هدایت کند.

نکته دیگر حمل و نقل عمومی است. تاکسی رانی, مترو و اتوبوس رانی از دیگر شرکتهایی هستند که باید برای مناسب سازی توجیه شوند و این به دست کسی نمی تواند باشد جز بهزیستی. امروزه معلولین هم باید مثل افراد سالم از حمل و نقل عمومی استفاده کنند تا از نظر قانون تمام شهروندان از لحاظ امکانات شهری برابر باشند. نکته دیگر فرهنگ سازی میان کارمندان و مردمی است که از این وسایل استفاده می کنند تا زمانی که یک معلول را در این مکانها دیدند به بهترین نحو او را در استفاده از این وسایل همیاری کنند و این هم باز به دست بهزیستی باید انجام شود.

خب پس از استقلال در رفت و آمد می رسیم به استقلال اداری برای یک معلول. چرا یک معلول در انجام کارهای اداری و امور بانکی مستقل نباشد؟ شاید این فرد در زندگی هیچ کس را ندارد که او را در انجام این کارها کمک کند. نتیجه آنکه کارهای فرد معلول باید عقب بیافتد. این وظیفه بهزیستی است که با آگاه سازی و مشارکت با سازمانهای مختلف باید به آنها بفهماند که مأمورین دولت امین و کارگشای فرد معلول هستند و از زمانی که یک فرد معلول وارد یک اداره یا بانک می شود با کمال احترام کارهای او را انجام دهن. ولی اینها همه یک آرمان است و فرسنگها با بهزیستی فاصله دارد.

خب دوستان سلسله نوشته های این جانب در مورد بهزیستی تمام شد. حالا می پرسم بهزیستی واقعا به زیستی است؟ آیا فرصتهای مناسب را برای راحت زندگی کردن یک فرد معلول به وجود آورده است؟ آیا فرد معلول را از گوشه خانه به در آورده و او را با جامع آشنا و جامعه را با او خودمانی کرده است؟ آیا این قدرت را دارد که در استقلال او و به درون جامع برگرداندن او تلاش کند؟مگر فرد معلول انسان نیست؟ مگر یک آسیب دیده اجتماعی یک شهروند نیست؟ نظر من نمی تواند و نمی خواهد. اینها همه اش شد که بد زیستی. پس بهزیستی کجا رفت ؟ شما دوستان هم می توانید این هفته و سازمان را نام گذاری کنید. منتظر هستم بدرود.

۴ دیدگاه دربارهٔ «سازمان بهزیستی واقعا به زیستی است؟ مناسب سازی»

سلام جناب ترکی
من واقعا نمیتونم هیچ چیزی بگم چون به قول قدیمیا: حرف حساب جواب نداره.
اما بهزیستی در مسائلی که صرفا جزو خدماتی که ارائه میده هم لنگ میزنه چه برسه به این که بخواد به آرمانهایی که داره حتی نگاه کنه.
من الان سه ساله برای کارت معلولیت ۴ بار معاینه شدم. یعنی رسما بار آخر به دکتر گفتم شما واقعا منتظرین ائمه معصومین من نابینای مطلق رو شفا بدن؟ که دکتره هم شاکی بود و گفت که ما هم بهشون میگیم ولی اینا حرف به خرجشون نمیره.
کلا این خانه ز پایبست ویران است.
موفق و سرفراز باشید.

سلام بر جناب ترکی و تشکر از مطالب ارزنده ای که ارسال کردید .. ادارات و سازمانها به معلولین ایرادات بی مورد نگیرند کمکشان طلبمان مثلاً کارمندان بعضی از بانکها که بیشتر مواد قانونی را فراموش کرده اند به محض اینکه یک نابینا وارد بانک میشود میپرسند امین یا امین نامه دارید.. در صورتی که چندین بخشنامه در این مورد تا کنون صادر گردیده است اینگونه است مشکلات ما نابینایان ..

سلام جناب ترکی, امیدوارم ایام به کامتان باشد, به دلیل نا خشنودی هایی که بسیاری از همنوعان از شرایط جامعه, عدم مناسب سازی صحیح مبلمان شهری, دسترس پذیری ادارات و اماکن عمومی و خصوصا ساختار فیزیکی و اداری و پرسنلی بهزیستی دیده اند ممکن است در پاسخ به پست خوب و ارزشمند شما بگویند “شرح این هجران و این سوز جگر, این زمان بگذار تا وقت دگر” ولی واقعا چه زمانی بهتر از آن زمان که مجالی فراهم می شود, تا بر کلمات بی جان از ژرفای ضمیر و بنا به ادراکات و آنچه حس کرده جان دهیم و کلمات را کنار هم چیده, چیدمانی زیبا, این تراژدی زمانی به اوج خود می رسد, که متاسفانه آن قدر فرهنگ عمومی در خصوص حفظ حقوق و رعایت حق تقدم معلولان, رشد نیافته و هم وطنان گرامی توجیه نشده اند, که حتی با قرار دادن وسایل نقلیه و ابزار شغلی خود بر روی علایم هدایت کننده و سنگ فرشهای ویژه تردد معلولان, علاوه بر سد معبر برای آنها موجبات سردرگمی و گاه آسیب دیدن آنها را فراهم می کنند, سازمان بهزیستی زمانی می تواند از مناسب سازی و استاندارد سازی برای معلولان دفاع کند, که خود در این زمینه پیش گام بوده و حرفی برای گفتن داشته باشد, تا زمانی که کارشناس نابینایان در بهزیستی خود شخصی دارای معلولیت بینایی نباشد و از عمق وجودش مشکلات این قشر را درک نکرده باشد, نمی تواند در زمینه دفاع از حقوق معلولان بینایی در ابعاد مختلف گامی بردارد. جامعه باید کم کم و قدم به قدم, مهم نیست چقدر این گامها کند باشد, شروع آن مهم است, باید بفهمد معلولیت, حاصل علل مختلفی در جامعه است, از قبیل عدم فرهنگ سازی صحیح, کمبود امکانات, وجود مقررات دست و پاگیر و غیره که در این مختصر مجال بیان آن نمی گنجد. در هر حال باید بخواهیم, اقدام کنیم نه در حرف بلکه در عمل تا در گذر زمان شاهد نتایج ملموس آن باشیم. بدرود.

درود دوستان گرامی من. سپاس از نظر شما و مسافر گرامی جانا سخن از دل ما می گویی. ولی مسافر گرامی نه جامعه و نه معلولین قابلیت پذیرش این حرفها را دارند و من فکر کنم هزار یا چندین هزار سال برای رسیدن به این قابلیت و آگاهی راه است که هیچ کس حتی قدم اول را هم بر نمی دارد.

پاسخ دادن به گوشه نشین لغو پاسخ