خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

“““دانلود جلسه ی نهم از مجموعه ی آموزش نوازندگی پیانو

درود بر شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
جلسه ی نهم آموزش نوازندگی پیانو رو تقدیم شما دوستان گرامی میکنم.
توی این جلسه، تمرینات دو دستی رو ادامه میدیم و به پایان میرسونیم.
این جلسه رو با حجم تقریبی بیست و هشت مگابایت و زمانی در حدود سی و پنج دقیقه از اینجا دانلود کنید.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.

۳۶ دیدگاه دربارهٔ «“““دانلود جلسه ی نهم از مجموعه ی آموزش نوازندگی پیانو»

درود. واس تشکر اومدم مرسی. کور که هستی کورتر هم بشی خَخ. این جبر چی بود یه مدتی تو فکرم نبود مطرحش کردی رفتم مطلب در موردش خوندم.
آهای ملت اگه من فردا رفتم جهنم یادتون باشه که موضوع از چه قراره
یعنی برم دست تو هم میگیرم با خودم میبرم اون ته تهش یادت باشه خَخ.
ولی وحشتناک بود خیلی وحشتناک. مرسی به اطلاعاتم اضافه شد.
خوشبخت باشی همیشه.

سلام شهروز. من۱سؤال دارم که نمی دونم اینجا میشه بپرسم یا نه. چون در مورد پیانو هست اجازه بده بپرسم.
ببین من کلاس میرم استاد این کلاسه هر دفعه۱آهنگ بهم میده واسه جلسه بعدی ازم می خوادش. ۱زمان هایی من درست می زنم ولی ایشون معترض میشه میگه فقط درست زدن کافی نیست تو انگشت گذاری هات باید درست باشه. یعنی میگه انگشت هات شماره دارن مثلا واسه چی۱رو جای۳می ذاری باید هر انگشتت بره سر جای خودش. ایشون میگه و من سعی می کنم ولی معمولا موفق نمیشم. میگم من که درست زدم اصل درست زدنه ولی ایشون موافق نیست میگه نه این مدلی نمی خوام باید جای انگشت هات رو بلد بشی و من هر دفعه اشتباه می کنم. استاد میگه باید حافظه حرکتیت رو قوی کنی و من هرچی سعی می کنم نمیشه. این رو به نظرت چه مدلی حلش کنم؟ راهی داره درست بشه؟
ممنون از فایل و از زحمتت.
همیشه شاد باشی!

سلام پریسا.
ببین حق با استادته.
باید بتونی هر نوت رو با همون انگشتی که گفته شده بزنی.
توی این جلسه ی ما هم تمریناتی هست که اگر گوش بدی میبینی که نوتهاشون شبیه به هم هست ولی انگشتهایی که اونها رو میزنن تو هر تمرین فرق میکنه.
برای این کار هم باید اول یه میزان رو انقدر تمرین کنی تا مسلط بشی. بعد میزان دوم رو تمرین کن که مسلط بشی. بعد دو میزانی که تمرین کردی رو با هم تمرین کن تا مسلط بشی. بعد میزان سوم رو جدا تمرین کن. وقتی مسلط شدی بچسبونش به دوتای قبلی و سه تاشون رو با هم تمرین کن و این کار رو تا آخر انجام بده.
امیدوارم توضیحاتم کامل باشه.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.

سلام هنرمند. سلام خواننده. سلام داریوش
شهروز؟؟؟
میگم تو توی پست پایانی آموزش همه ی این فایلا رو در قالب یه فایل زیپ برامون میذاری درست میگم؟؟؟
به جان خودم اگه بگی نه میرم تو آپارات منتشرش میکنم لینکش رو میارم اینجا باهاش پست میزنم خخخخخخخ

سلااااام سلااام و درووود بر داش شهروز خوبی داداش خوشی داداش زندگی کارمندی خوش میگذره من که بیسواد هستم و این پست هم به کارم نمیاد فقط اومدم برا تششککککر همییین مواظب آستین چی ببخشید مواظب خودت و کارت و آستینت و کلاً مواظب خودت و خوبیات بااااش روز خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

سلام شهروز جان
عزیزم ممنون از پستهای اموزش پیانوت …فقط ی خواهشی در زیر شرحی از تلخیهایی ک زندگی با من داشت رو برات میذارم .میخوام ی اهنگ بسازی برام ک تلخیهایِ زندگیمو ب تصویر بکشه
دلم امشب خیلی گرفته …و دوست دارم با تو عزیز درد دل کنم ..حرفایی ک میزنم زوایای پنهانی از زندگیم هست ک هیچوقت ب از ذهنم نمیره
دوست داری پای شکستهایی ک در زندگی خوردم بشینی و ب درد دلام گووش کنی ؟
تو و همه عزیزان ک پستتو میخونن ..
پارمیدا اولین کسی بود ک عاشقانه دوسش داشم ..باید بش میگفم ک چشماش بم آرامش میده .تا این ک پارمیدا تو یه تصادف تلف شد و مرد.
بعد از پارمیدا سمیرا اومد تو زندگیم ….هوم ..چشمای اونم بهم انرجی مضاعف میداد …هعععععععععععععععععععععععع ….اما اونم تو هواپیما سقوط کرد و تیکه تیکه شد و مرد ..
بعد از سمیرا با دختری ب اسم الناز آشنا شدم که دو سال باهم زندگی عاشقانه و سراسر عشقی داشتیم ….هووووووووووووووووووم @@@@@#اما متاسفانه الناز از طبقه بیست و نهم برجی در تهران پرت شد و تیکه تیکه شد.
با خواهر الناز که اسمش المیرا بود آشنا شدم .برای ختم الناز از کانادا به تهران اومده بود ….چند روزی باهم بودیم ک شبی بم خبر دادن پیکر بیجانش در آپارتمان پدریش پیدا شده …هعععععععععععععععععععععععععععی @@@@@ ظاهرا بر اثر تزریق بیش از حد مواد مخدر مرگش مسجل شده بود ..
بعد از اون مهناز وارد زندگیم شد …هععععععععععععععععععععععی @ صداش قلبمو ب وجد میاورد …متاسفانه از ناراتی شدید قلبی رنج میبرد ….او هم مرگش سریع فرا رسید و قلبش وایساد .
با مریلا تصمیم گرفتم آشیانه عشقمو بنا کنم …..آرامشی تو قلبش داش ک هیشکی نداش …متاسفانه با ضربات چاقوی افراد ناشناس ب قتل رسید و پیکر بیجانش تکه تکه شده بود .
عذرا عشق بعدیم بود .ارامش روستایی که داشت منو بش علاقه مند میکرد …تو روستا در حال دوشیدن گاو با ضربات پی در پی لگد گاو ب قتل رسید و پیکر بیجانش له له شد
زیبا بعد عذرا منو به زندگی امیدوار میکرد …وای یک روز که مشغول اسب سواری بود بم گفدن ک از اسب پرت شده و چیزی از پیکر بیجانش باقی نمونده
مهتاب رو تو ختم زیبا دیدم …هوووووووووووووم …..داشتیم ب سر انجام زندگیمون امیدوار میشدیم ک گفتن ترمز ماشینش بریده و رفته تو دره و پیکر بیجانش قبل از بیجان شدن تیکه تیکه شده .
کاملیا بود ک شکستهامو نمیذاشت باور کنم ….دستاش بوی عشق میداد و مهربونی …..@متاسفانه …شبی ارام دچار گاز گرفتگی شد و مرد .
شیلا بود ک عاشقش شدم …قلبم با صداش ب پرواز درمیومد ….هووووووووووووووم ……متاسفانه تو ازمایشگاه شیمی مواد شیمیایی منفجر شد و پودر شد ….@#### # متاسفم
میترا اومد تو زندگیم .۳ ماهی میگذشت از عشقمون که باهم رفتیم کافیشاپ ..نمیدونم چرا بعد خوردن قهوه پر پر زد .و قلبش وایساد و همونجا مرد …متاسفم ..
ماریا عشق بعدیم بود ….هووووووووووووووم ….چشمهاش جای چشمهام رو تو زندگیم میگرف ……@. متاسفانه تو زلزله آذربایجان ب قتل رسید و زیر آواری از خاک دفن شد
وای از شکیلا براد نگفتم …هووووووووووووووووم @# دستامو که میگرفت انگار آسمون هفتم رو میتونسم لمس کنم با حضورش ….@@@ باورت نمیشه ….از پله های آپارتمانش در حال پایین اومدن افتاد و قلبش وایساد
وای تو خیابون بود ملیحه …ی روز برفی …ظاهرا ی ماشین میاد بش میزنه و با آسفالت کوچه یکیش میکنه ..ملیحه هم خودش بارونو براام تداعی میکرد ..اینه ک تو ی روز برفی مرد
الینا بعد ملیحه اومد تو زندگیم . متاسفانه خیلی مظلوم و اروم بود .اما نمیدونم چرا از بیماری روانی رنج میبرد . وای خوارش تماس گرفت و گفت که شب گذشته با خوردن ۵۶ قرص سیانور خودکشی کرده و منو از وجود پاکش بینصیب نموده
با تارا تو نت آشنا شدم …هوووووووم دختر خیلی معقول و باشخصیتی بود …….چند باری با هم رفتیم اسکی …ی بار در پیست اسکی شمشک ب دیزین بهمن روش سقوط کرد و هیشوخ پیدا نشد .
جمیله کسی بود ک تونسم بش تکیه کنم …@# اما متاسفانه ..متاسفانه شبی ب دلیل اصابت ۳۴ گلوله ب مغزش در حمله تروریستی در فرانسه ب قتل رسید
آرمیتا ک برام قصه میگفت انگار بهترین لالایی دنیا برام زمزمه میشد …متاسفانه بعد از حادثه اسید پاشی در اصفان …رگشو از شدت تاثر و تاسف زد و خونش پاچید ب دیفال و مرد
آفرینو خیلی دوست داشتم ……نمیدونم چه ارامشی تو وجودش بود ک من رو هم اروم میکرد ….واااااااااای .وای سکته مغزی او رو از من گرفت
سمیه رو تو زندان شناختم و عاشق هم شدیم @@@@ی عشق مثل مجنون و لیلی …متاسفانه متهم ب قتل بود …هععععععععععع روزی در حضور خودم و خانواده اش قبل از دیدن طلوع سپیده صبح اون روز زمستانی .به دار مجازات اویخته شد و مرد
ملیکا رو نمیتونم فراموش کنم …@@@@@وجودش مثل آینه ای بود برای من ….@@@@ خیلی ب بانجی جامپینگ علاقه داشت ….یک شب ک رفه بود ببانجی جامپینگ از همون بالا پرید و با مخ خورد زمین و مرد
غم ملیکا ب قدری سنگین بود ک منو ب سمت الیکا سوق داد .عاشق شنا بود ….یک بار ک با خانواده اش رفته بود شمال در دریای بیرحم خزر غرق شد و هررگز پیکرش پیدا نشد
مژده دام پزشکی خونده بود /.دو سالی بود ک از عشق سراسر ارامشمون میگذشت ک شبی بم گفتن ک ماری دور گردنش چنبره زده و ب طرزی فجیع دار فانی را وداع گفته متاسفانه
آیلاروای نمیدونم چقدر یک نفر میتونس فرشته صفت باشه مثل آیلار من …باا ماه فرقی نداشت ..در حال عبور از خیابانی سنگی از ساختمان با سرش اصابت کرد و جانش را در دم گرفت …
مهرانا …عزیز روزهای تاریک و بیروح و بی آیلاره ….وای ..وای دانشجوی زاهدان بود …متاسفانه ب دست عوامل گروهک تروریستی معاند ریگی ترور شد با تنی چند از دوستانش ….متاسفم
با پارمیس ک آشنا شدم دو ماهی از مرگ دلخراش مهرانا میگذشت …در حال سپری کردن روزهای شیرینی بودیم ک ناگاه با پریدن قند در گلوش خفه شد و جان باخت
بعد از پارمیس دختری ب نام شیدا وارد زندگیم شد ک با صداش شیدایی رو ب وجودم میاورد …….پدرش ک تاجر فرش بود از دبی براش ی گوشی اورده بود .نمیدونم گوشیه تقلبی بود ک ناگاه در دستش منفجر شد و تیکه تیکه شد .وای داشیم باهم میحرفیدیم .هیچوقت دوسِت داررمی ک گفت رو یادم نخواد رف قبل مرگ دللخراش و جانگدازش
شینا دختری بود ک میشد مثل کوه بش تکیه کرد ..عشقی ک نسبت بش داشتم با هیچ کدوم از عشقای کتابا قابل قیاس نبود . مهندس برق بود ک سر ی پروژه تحقیقاتی برق گرفتش و سیصد متر پرتاب شد و جان سپرد
زبیده وای زبیده …کارمند بانکی در تهران بود .۶ ماه از آشنایی سراسر عشقمون میگذشت ک با حمله دزدها و سارقین مسلح ب بانک و اصابت ۲ گلوله ب گردن و قلبش جان باخت متاسفانه .
چقدر باید سنگدل باشم ک صدای روح افزای روح انگیز رو یادم بره …واااااااااااااااای @@@@ متاسفانه میخواست ب امریکا مهاجرت کنه و کارای منم درس کنه ک برم ..اما افسوس ک در اردوگاه پناهندگان غیر قانونی طعمه قاچاقچیان انسان شد و جان باخت
لیلا …لیلا …لیلا …وای این کسی بود ک باهاش فهمیدم دنیا چ رنگی هست .@@@. متاسفانه خواستگار سابقش با ضربات چماق و قمه وی را از پا دراورد و مرا در هجرش قرار داد ..هعععع
من پرواز با این همه سختی در زندگی …..باز هم استوار و مقاوم ایستاده ام ب درس خوندن ….!

یا صد و بیس چار پیغمبررررررررررر….
دست داداشم درد نکونه با این ناصرالدین شاه تربیت کردنش…خخخخخخخخخ
از این پس غدقن میکنم با بچا من بگردی… میگم هر چی میگردم برا پسرم زن نمیجورما… نگو سر همه دخترا شهرا این سرخور خورده… هاهاههاهاهاهاهاهاهها…

سلام
شهروز میگم تو آموزشهات خیلی مهربونیااا خخخ
ببین شعر نذاری با من طرفیااا یه دفعه دیدی به جمع همسران فوت شده ی پرواز افزوده شدیااا خخخ
هاان میگی تو پسری؟ خب اشکال نداره که بالاخره یه مرد باید بالا سرشون باشه دیگه خخخ خخخ خخخ
پس هفتۀ بعد شعر نذار تا عملیات انتهاری من و پرواز بر علیهت انجام بشه
میدونی که پرواز تو قتل همۀ همسرهاش دست داشته و با سیاستی که داشته در رفته؟ نگو نه که باورم نمیشه
به هر حال ممنون از آموزشت
موفق باشی

سلام پریسیما.
خب مگه من بدبخت بقیه ی جاها خشنم که تو آموزشام مهربونم آیا خخخ.
ببین اگه من با مردنم این همه خانم گیرم میاد زودتر نقشه ی قتلمو بکشید.
من خودمم باهاتون همکاری میکنم.
اصلاً منو این همه خوشبختی محاله، محااااااااله خخخ.
شعر نداریم، نداریم، نداریییییم.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.

پریروز گذر امروز صبح البت در وواقع روز گذشته صبح اتفاقی برام افتاده ک چیزیی برای از دس دادن ندارم حالا …..
و بدمم نمیاد پیش از غرق شدنن چند نفر دیگه رو هم با خودم مستغرق نمایم ..
در نتیجه تا سرهاتان را از بدنهایتان جدا ننموده و ب پیشگاه همایانی خودم تقدیم ننموده ام ب خاطر حرفهایی ک در کامنتها زده اید عذرخواهی نموده و خود را از خشم سرور بلامنازع و ماه تان برهانید …وگرنه فردا شب مجلس بزمی برپا خواهم نمود و سرهای بی مقدار شما ۳ بزرگوار را هدیه خواهم کرد ب خودم …
هععععععععععععی …متاسفم ….@
والله جنبه درد و دل ندارن بی جنبه ها ..هععععععععععععععععععععععععععععععععععع
شما سه تقصیرِ سراپا حقیر .خخخخخخ شماها ب نام انسانیت خیانت میکنید اگر بعد از این همه شکست من در زندگی شخص دیگری را سر راهم قرار ندهید تا زندگی رویایی خود را با وی شروع کنم …اگه این کارو نکنید ازتون ب دیده بان حقوق بشر میو سازمان عفو بین الملل و دادگاه بین المللی لاهه شکایت خواهم کرد تا در پیشگاه قانون حاضر شده و ب حقوق بشر احترام گذارید زین پس …

ببین تو فعلا برو این معضل پیش اومده رو حل کن که اسمت رو به عنوان بد قدمترین داماد دنیا تو گینس ثبت کردیم بعد به فکر زن ستوندن بیفت خخخ خخخ خخخ
میگم پلیس هم دنبالته هااا چون به عنوان عامل قتل همۀ همسرانت قراره ۱۱۱ بار اعدامت کنن اونم با فجیعترین وضع ممکن واااای چقدر برات متأسفم!
ولی خب چه کنیم که دنیا دار مکافاته و تو باید تاوان گناهانت رو بدی
شهروز حکم اخراجش از دانشگاه رو گرفته به خاطر همون ناراحته
ببین مش ماشالا تو فعلا برو این مشکلات رو حل کن بعد به فکر قتل ما بیفت افتاااد؟

دیدگاهتان را بنویسید