خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کتاب صوتی مرگ نور. اثر طاهر بن جلون. کتابخانه فاطمه زهرای شهرداری اصفهان

ترجمه بهمن یغمایی و محمدهادی خلیل نژاد. نشر چشمه, 1387. 237 صفحه. 168 مگابایت. گوینده: شادی صفاری.
توضیح: این جزو آخرین کتاب هایی است که ضبط شد. و متأسفانه آخرین کتابی هم هست که در این محله منتشر می شود, مگر اینکه با پیامک های شما (که الحق جای تقدیر دارد) و با پیگیری های مدیر محترم کتابخانه, گشایشی در کار ما اتفاق بیفتد.
طاهر بن جلون نویسنده ای مراکشی متولد 1944 است که تا به امروز آثارش به 43 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده و خوانندگان بسیاری را به خود جذب کرده. کتاب مرگ نور فضایی کاملا سورئالیستی دارد. . با اینکه بازتاب یک داستان واقعی از زندان تازمامارت در سال 1972 است اما آنقدر فضای داستان در تاریکی و خواب و رویا به سر می برد که برای ذهن خواننده تصور یک همچو فضایی به شدت دشوار است. در پیش گفتار کتاب آمده: «تازمامارت زندان سیاسی مخفی و ویژه ای است در جنوب شرقی شهر مراکش در کوههای اطلس. این زندان در سال 1972 و پس از شکست دومین کودتا علیه سلطان حسن دوم در ماه اوت ساخته شد. پس از کودتا 58 افسر به این زندان فرستاده شدند. بنا به گفته ی زندانیان، زندانی های در بند در تاریکی مطلق به سر می بردند و ارتفاع سقف سلول شان آنقدر
کم بود که کسی نمی توانست در جای خود بایستد. این شرایط 18 سال طول کشید.»

سلیم ، کاراکتر اصلی داستان که داستان از زبان او روایت می شود و در پایان هم یکی از بازماندگان است فضای سلول زندان را به شکل قبری به تصویر می کشد با 5/1 متر عرض و 3 متر طول و سقفی به ارتفاع 5/1 تا 6/1 متر. حتی نمی توانستند بایستند. چاله ای وسط سلول بود برای رفع حاجت به قطر 10 سانتی متر. (ص 18) این سوراخ بخشی از وجودشان شده بود. شب و روز در آنجا مفهوم نداشت چون همه جا سیاهی مطلق بود. شب های زندانیان مرطوب بود؛ خیلی مرطوب ، لزج، کثیف، چسبناک و بو می داد؛ بوی ادرار آدمها و موشها. همانطور که از نام داستان پیداست نور کاملا در چنین زندانی مرده بود و تنها روشنایی آن تاریکنای مطلق, نوری درونی بود. از همان ابتدای ورودش به زندان تازمامارت، سلیم به خود گوشزد می کند معنویت و نیرویی که در درون ماست خواه دین
باشد یا عرفان، در برابر وحشیگری مقاومت می‌کند و پایداری در راه ایمان و اعتقاد، قوی‌تر از شکنجه‌های جسمانی است، مرگ نور، کتابی است در شرح و اثبات این باور راسخ.

تلاوت قرآن و متوسل شدن به نیروی درونی تنها دستاویزی بود که سلیم را 18 سال زنده نگه داشت. راوی این نور درونی را چنین به تصویر می کشد: « نفس عمیق می کشیدم و به نور درخشنده ای متوسل می شدم که در قلب مادرم، در قلب زنان و مردان نیکوکار، در روح پیامبران، مقدسان و شهدا، در روح تمام کسانی که مقاومت می کنند و تنها با قدرت روحی و اراده ی ذاتی و دعاهای درونی بر بدبختی ها چیره می شوند، وجود داشت. دعاهایی که هدف خاصی نداشت، ولی می توانست تو را به اعماق خودآگاهی ات برساند. این همان نوری بود که راه را به من نشان می داد. احساس می کردم آماده ام جسمم را بسپارم دست شکنجه گران. چون مطمئن بودم انها نخواهند توانست بر روحم، بر قدرت روان و اراده ام چیره شوند. مواقعی پیش می آمد که به عرفان اسلامی فکر کنم و متقاعد شوم
با عشق بی پایان به خدا می توان از همه چیز صرف نظر کرد و تنها شد. هستند کسانی که با رنج و غم دمساز شده اند. رامش کرده و با آن یار شده اند. رنج می تواند آنان را به سوی خدا هدایت و در عشق او فناشان کند. با این حساب، دوستی و صمیمیت با بدبختی، باعث عظمت قلب انان می شود. ولی در مورد من ، این دردآشنایی باعث میشد گهگاه پنجره ای سوی آسمان برایم گشوده شود.» (ص 8-107)
لینک دانلود
با ما در تماس باشید: 03133373136. Frz.ketab@gmail.com