خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ترانه ای عاشقانه از این جانب با عنوان به دادم برس

دوستان هم محله ای درود به همتون، وقتتون به خیر.
همون طور که قبلاً هم گفته بودم، کار ترانه سرایی هم انجام می دم، ترانه هام هم غالباً تم غم و حسرت دارن، چند نمونه از کارامم قبلاً این جا نوشته بودم، اما بد ندیدم این کار رو هم این جا قرار بدم.
امیدوارم مورد پسند دوست داران شعر و ترانه قرار بگیره.
و اما مشروح ترانه ی به دادم برس:

به دادم بِرِس حالِ من خوب نیست,
هوای دلم بی تو مطلوب نیست.
نمیتونم از فکرِ تو دور شم,
به این زندگی بی تو مجبور شم.
نفسهای من از غمِ تو پُرِه,
دلم داره از غم تَرَک میخوره.
بیا حالِ من رو ببین و نرُ,
ببین بغض سنگین این خونَرُ.
بزن رنگ شادی به دیوارها,
که آباد شَن با تو آوارها.
پر از وحشتِه بی تو دنیا بَرام,
محاله به جز تو کسی رو بِخام.
تو تنها دلیلی بَرا زندگی,
فقط تو بیا! هر چی که تو بِگی.
بیا و دوباره منُ شاد کن,
دلُ از غم و ناله آزاد کن.
تویی عشق من نازنین تا ابد،
عزیزم! به سینم نزن دست رد.
بیا تو چِشام التماسُ ببین،
شده نیم ساعت، کنارم بشین.
بشینُ به حرفای من گوش کن،
بدی های من رو فراموش کن.

(تقدیم به تموم کسایی که یه روزی یکی رو داشتن، ولی حالا به هر دلیلی ندارنش)
شاد باشید

۱۲ دیدگاه دربارهٔ «ترانه ای عاشقانه از این جانب با عنوان به دادم برس»

سلااام و درووود بر داش پوریا جون خوشی داداش خوبی یا نه چه خبرا چی کارا میکنی وااای عجب شعری شعرت خیلی عالی و پر تنین بودا خیلی لذت بردم منم این حس رو که توی شعرت گفتی تجربه کردم به امید این که هیچ عاشقی عشقش ترکش نکنه یا به امید این که هر عاشقی بالاخره به عشقش برسه به هر حال مرسی بابت این شعر و مرسی بابت این پست ایام به کام شبت خوش و مهتابی در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

درود بر احمد نازنین و گرم و صمیمی. واقعاً ممنون بابت لطف همیشگی که نسبت به من داری. این ترانه که فرستاده شده، بی حکمت نیست احمد جان، منم به دردی که بار ها گرفتارش شدم تو زندگی، دوباره تو این روزا مبتلا شدم. دنیای بی رحمیه، خیلی بی رحم! لعنت به دنیا. ممنون که بودی و مثل همیشه قوت قلب و انگیزه بودی، منم آرزوی تو رو دارم. تو هم در پناه یزدان بی همتا، محفوظ باشی کاکو

پوریای عزیز مثل همیشه زیبا بود لذت بردم. کاش یه زیدی اینجا بود و این شعر قشنگو میدید خخخخخ. برات آرزوی بهروزی و بهکامی دارم. راستی بهکام دیگه نیستش حیف شد. دوست خوبی بود. منظورم اینه که دیگه تو گروه نیست. پیروز باشی پسر همیشه عاشقم.

درود بر آقای موحدزاده ی عزیز. خیلی خیلی ممنون از لطف شما و اینکه بها دادید و سر زدید و خوندید، من هم دیگه تو گروه نیستم، چون ۲ ۳ باری پیامام جلوش گرفته شد و اجازه ی ارسال داده نشد، منم دیدم دیکتاتوریه، گفتم برم. خیلی ممنون از حضورتون. سبز باشید

دیدگاهتان را بنویسید