خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شهر خبر معلولین. انتشار 28 خبر در شمارگان بیست و دوم

درود من نثار همراهان محله و پیگیران مجموعه شهر خبر معلولین.
در بیست و دومین شمارگان شهر خبر معلولین، 28 خبر تقدیم شما عزیزان می شود.
باشد که این مجموعه، موجب آگاهی بخشی بیشتر اخبار در میان اعضای جامعه ی هدف شود.

اخبار معلولین در سایر خبرگزاری ها

تعداد اخبار: 14 خبر

سایت معلولین کانون توانا: برنامههای سازمان ملل برای روز جهانی معلولین

محله ی نابینایان: اعتراض جمعی از فعالین فرهنگی نابینا نسبت به بی تکلیفی مؤسسه رودکی.

مهر: ساخت اتومبیل خودران خاص برای معلولان

روزنامه آرمان: حمل و نقل عمومی مناسب معلولان نیست
ایرنا: تغییر نگاه عمومی جامعه و مسوولان  به معلولان
مهر: فرهنگ مناسب‌سازی برای معلولان و جانبازان در جامعه نهادینه شود
مهر: ارائه طرح مشارکت بهزیستی و کمیته امداد در پروژه مسکن مهر به مجلس
فردا: گجتی که برای نابینایان چشم می شود
ایرنا: رباتی که دنیا را برای نابینایان به تصویر می کشد

وبسایت پکتوس: رصد آن سوی مرز 5 آبان. گشت در سایت های ویژه نابینایان در جهان

فارس: بندپی، جنبش مسئولیت اجتماعی به راه می افتد

مهر: معلولیت‌هایی که با فقر فرهنگی متولد می‌شود/ کمبود پژوهش کاربردی

وبسایت کمیته ملی پارالمپیک: حضور زنان نابینای فوتبالیست سه قاره در کمپ تمرینی کشور اتریش

وبسایت پکتوس: رصد آن سوی مرز 12 آبان. گشت در سایت های ویژه نابینایان در دنیا

اختصاصی ایران سپید

تعداد اخبار: 14 خبر

از شش نقطه ی جهان. نابینا هستیم، اما نامرئی نه

«تنها کاری از ما بر نمیآید، اما با هم که باشیم خیلی کارها از ما ساخته است.» این جمله ای است از «هلن کلر»، یکی از اولین زنان نابینا که توانست نگاه دنیا را به مسأله نابینایی عوض کند. حالا، مدرسه پرکینز، از قدیمیترین مراکز آموزش نابینایان در دنیا، با تأسی به این جمله معروف از شاگرد قدیمی خود، تلاشی را آغاز کرده که بتواند با همکاری مربیان و دانشآموزانش و حمایت سایر نابینایان در دنیا، نگاه مردم به مسأله نابینایی را تغییر دهد. نگاه مردم عادی به نابینایان و مسأله نابینایی، چیزی است که در همه جای دنیا برای نابینایان موضوع مهم و در عین حال در بیشتر مواقع آزار دهنده ای به حساب میآید و همواره نابینایان یا متولیان آنها حرف از تغییر نگاه مردم به مسأله نابینایی را به میان میآورند، اما ایده چنین کاری شاید از آنجا در ذهن پرکینزیها شکل گرفت که آنها طی تحقیقی که در میان تعداد زیادی از افراد بینا به میان آمد، دریافتند که بیش از نیمی از پرسش شوندگان اظهار کرده بودند که در کنار یک نابینا احساس راحتی نمیکنند و از این بدتر، بیش از هشتاد درصد هم گفته بودند که برای نابینایان احساس تأسف میکنند. این در حالی است که علیرغم همه مشکلات، نابینایانِ قرن بیست و یکمی تا حد زیادی مثل بقیه آدمها زندگی و کار میکنند و امکاناتی برایشان فراهم شده که بتوانند پا به پای بقیه در جامعه حضور داشته باشند. همین ماجرا پرکینز را بر آن داشت تا کارزاری را آغاز کند که طی آن بتواند نگاه افراد جامعه را به نابینایان و نابینایی اصلاح کند.

تا دیروز اگر برای جا انداختن یا اصلاح یک نوع نگاه، مجبور بودیم دست به دامن رسانه های صوتی و تصویری و مکتوب باشیم، امروز اما ماجرا خیلی متفاوت است. همانهایی که تا دیروز مشتری ثابت فلان شبکه تلویزیونی یا بهمان روزنامه بودند، حالا حضوری فعال در شبکه های اجتماعی دارند و شبکه هایی مثل «Twitter» یا »Facebook»، به منابع اطلاعاتیشان بدل شده است. در عین حال، همین ابزارها بستری را فراهم کرده اند که فعالان اجتماعی هم بتوانند برای نیل به خواسته هایشان از طریق همین شبکه ها تلاش کنند و بیواسطه پیغامشان را به گوش مخاطبانشان برسانند. پرکینز هم طی ایده ای با عنوان «دنیای تازه برای نابینایان»، کارزاری اینترنتی را آغاز کرده و از نابینایان و اطرافیانشان خواسته تا حقایق دنیایشان را با hash tag «BlindNewWorld» در فیسبوک و توئیتر منتشر کنند تا افراد جامعه به این واسطه بتوانند در خصوص نابینایی آگاهتر شوند. وقتی شما یک «hash tag» در شبکه های اجتماعی به کار میبرید، قادر خواهید بود آن hash tag را جستجو کنید و بفهمید دیگران در مورد آن موضوع چه بحثهایی میکنند. استفاده از این هش تگ به این ترتیب است که فردی که میخواهد مطلبی در این خصوص بنویسد، در بخشی از مطلب خود یا در انتهای آن، عبارت «#BlindNewWorld» را درج میکند. به این ترتیب، هر کاربر با جستجوی این هشتگ خواهد توانست آماری از کسانی که در این مورد بحث میکنند و مضمون گفتگوهایشان را به دست آورد. این هشتگ تا به امروز بیش از ۱۳ میلیون بار استفاده شده است و این به آن معنا است که بیش از ۱۳ میلیون جمله یا مطلب مرتبط با کارزاری که پرکینز به راه انداخته در شبکه های اجتماعی منتشر شده است. افراد نابینا علاوه بر نوشتن مطالبی در خصوص خودشان و نابینایی، سعی میکنند عکسها و ویدئوهایی را هم از خود به اشتراک بگذارند که به مردم نشان بدهند که آنها هم مثل بقیه به دنبال لذت بردن از زندگی هستند و تعامل خوبی هم با دنیای اطرافشان دارند. پرکینز، وبسایتی را هم با همین عنوان راه اندازی کرده که در آن علاوه بر انتشار اطلاعات بسیار مفیدی در باره پدیده نابینایی، پرسشنامه ای هم برای مراجعان بینای سایت قرار داده که آنها میتوانند با پاسخ دادن به سؤالاتش، سطح آگاهیشان از نابینایی را بسنجند. در باره این کارزار و جزئیاتش در شماره های آینده بیشتر خواهیم نوشت.

 

به نام ما، به کام آنها

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه 15 آبان ایران سپید نوشت: برخی تعابیر در جامعه نابینایان، چه درست چه نادرست، از رواج چشمگیری برخوردارند. یکی از آنها که در محافل نابینایی و به ویژه زمانی که جو خودمانی و نابینایی باشد، زیاد به گوش میرسد، عبارت «به نام ما، به کام آنها» است. این عبارت هنگامی شنیده میشود که گروهی از نابینایان در مورد عملکرد یک مسئول سازمان دولتی، به ویژه بهزیستی یا یک انجمن نابینایی  یا اداره مشغول گفتگو هستند و مثلاً گفته میشود فلان مسئول سازمان به سفر رفته است یا خودرویی خریده است. بلافاصله تعبیر رایج آن است که آن مسئول با پولی که به نام نابینایان جمع کرده است، به آن سفر رفته و فلان خودرو را خریده است. این عبارت یا عبارات مشابه حاکی از یک بدبینی نهادینه شده، دراز مدت است که به صورت یک کلیشه ذهنی در میان گروههایی از نابینایان جا افتاده است. هر کس که با نابینایان کار میکند از قبل آنها به نان و نوایی میرسد و این در حالی است که مثلاً بسیاری از نابینایان بیکار هستند یا درآمد کافی ندارند. شاید یکی از انگیزه های که برخی نابینایان تحصیلکرده خیلی زود از انجمنهایشان جدا میشوند و تصمیم به تشکیل تشکلی جدید میگیرند؛ این است که اگر او مسئول تشکلی باشد، به نام نابینایان پول و پله ای جمع میکند و به نان و نوایی میرسد. در این که ممکن است در هر نهاد و سازمانی افرادی سوء استفاده گر باشند تردیدی نیست، به ویژه زمانی که نظارت سازمان یافته ای نیز نباشد، اما این تعبیر که هر که برای نابینایان کار میکند از قبل او سوء استفاده میکند یا اگر به جایی رسید، پای خود را روی حق نابینا گذاشته است، تعبیری بیش از حد بدبینانه و توجیهگر این است که اگر من نوعی به جایی نرسیده ام، حقم را دیگری خورده و اگر کسی هم به جایی رسیده، به ویژه اگر بینا باشد حتماً حق من نابینا را خورده است و به جایی رسید. این گونه تعابیر منفی کمکی برای تغییر وضعیتمان نمیکند، مگر اینکه ما هم سوء استفاده گر و خورنده حق دیگران باشیم.

تجربه هایمان را قسمت کنیم. ادامه تجربه های فاطمه جوادیان

طی دو هفته گذشته، صحبتهای سیده فاطمه جوادیان درباره موضوع زندگی مستقل و تنها که در 10 سال اخیر مورد توجه بسیاری از نابینایان و کمبینایان قرار گرفته را آغاز کردیم تا آنجا که او به بیان علت گرایشش به زندگی تنها و مستقل پرداخت. از امور فنی که آموخته بود گفت و اشاره ای هم به دقتش در بررسی نقاط خاص آپارتمانی که برای سکونت انتخاب میکرد، مثل محل فلکه آب نمود. معیارهایی که در انتخاب آپارتمان محل سکونتش دارد، مواردیست که برای هر فرد نابینا و کمبینا میتواند سنجه مناسبی باشد: «وجود چند مورد برای من معیار انتخاب آپارتمان است؛ نورگیر بودن محیط، نزدیکی به خیابان و اماکن عمومی تا در موقع ضرورت، دسترسی آسانی داشته باشم. جدا از این دو مورد، به موقعیت داخل آپارتمان مثل بررسی شیرهای آب گرم و سرد، کابینتها و موکت بودن یا سرامیک بودن کف آپارتمان هم اهمیت میدهم. با مشاهده نقص هر کدام از این معیارها، سعی میکنم در انتخاب آپارتمان بعدی، آن معیار را تغییر دهم.» زیباییهای بصری محیط خانه برایش دارای اهمیت ویژه ایست: «خانه من پر است از تابلوهای مختلف؛ مثلاً یک تابلو جاجیم که نقوش آن برای فرد نابینا هم قابل لمس است، نصب کرده ام یا یک تابلو نقاشی شده بوم و همچنین ساعت دیواری زیبا و خیلی اشیاء زینتی دور از تجمل، اما چشمنواز مثل فانوسهایی که در چارچوب پنجره ها نصب کرده ام، میتوانید در خانه من ببینید.» همیشه برای ادامه زندگی مستقل انگیزه دارد: «کسب استقلال و حفظ استقلال مهمترین انگیزه من در ادامه این نوع زندگیست. من سعی میکنم هر روز یک نکته تازه بیاموزم، چرا که زمان در حال تغییر است.» توضیح مفصلی از نگاه خود درباره استقلال ارائه میدهد: «استقلال تعریف مشخصی ندارد؛ مثل خوشبختی که تعریف مشخصی ندارد. خیلیها معتقدند لحظه ای که حس خوب به انسان دست میدهد را میتوان لحظه خوشبختی دانست. جدا از بحث تعریف، بعد از استقلال مالی، اعتماد به نفس و حس مشارکت در امور اجتماعی به من حس استقلال میدهد. من هم غذا میپزم، هم غذا از آشپزخانه میخرم. هم از دستکش نسوز استفاده میکنم، هم بدون دستکش –بعضی وقتها- کار میکنم. هم با عصا رفت و آمد میکنم، هم از تاکسی سرویس استفاده میکنم. منکر این نیستم که در خیلی موارد از دیگران کمک میگیرم و اعتماد میکنم. مثلاً در موضوع نظافت، از کارگر میخواهم کار نظافت را انجام دهد، چون خودم کار تحقیقی دارم و این کار انرژی زیادی از من میگیرد. دائماً به کارگر تأکید میکنم که، من همیشه میهمان دارم، باید همه جا تمیز و پاکیزه باشد. برای اطمینان بیشتر، وقتی میهمان میآید، میپرسم که آیا نقطه ای کثیف است؟ اگر کثیف باشد، دفعه بعد با ملایمت به کارگر تأکید میکنم که دقت کافی داشته باشد یا هنگام غذا خوردن، بدون داشتن ذره ای غرور، از اطرافیانم، مثلاً خواهرم میپرسم که آیا غذا خوردن من مشکلی دارد؟ لباسم مشکل خاصی دارد؟ هنگام خرید، مثلاً خرید گوشت، با یکی از دوستان به فروشگاه پروتئینی نزدیک محل سکونتم میروم و او تمام محتویات یخچالها را برای من توضیح میدهد تا انتخاب کنم. یک بار قرار شد با خانواده خواهرم به گردشی برویم، سعی میکنم در این مواقع در انجام امور تهیه وسایل سفر، مشارکت کنم. قرار شد گوشت لازم برای جوجه کباب به تعداد 20 نفر را من تهیه کنم؛ با فروشگاه پروتئینی تماس گرفتم و توضیح لازم را دادم، مشخص شد که یک کیلو گوشت مرغ برای چهار نفر کافیست. به بیان ساده تر، زندگی مستقل مجموعه ایست از استقلال مالی، اعتماد به نفس، اعتماد به کسانی که قابل اعتماد هستند، پرسش از افراد مورد اعتماد برای حل مشکل احتمالی، بالا بردن سطح انعطاف و یادگیری در تمام مقاطع. یکی از دوستان من بیمار شد و من به عنوان همراه او در بیمارستان ماندم، فکر کردم شاید روزی کار من این باشد. زمانی احساس کردم ممکن است به عنوان ماساژور مشغول کار شوم، رفتم تا آن کار را یاد بگیرم. خلاصه نباید از آموختن باز ماند» ادامه دارد.

چوب الف

در شماره گذشته گفتیم که تصحیح نسخه های خطی مربوط به متون کهن ادبی و چاپ آنها نخستین و شاید مهمترین گام در جهت دسترس پذیر کردن این گنجینه ارزشمند بوده است. همچنین دانستیم که اغلب این نسخه ها حتی در مواردی که با مقدمات و توضیحات و تفاسیر بسیار مفصل همراه هستند, همچنان بیشتر تخصصی و دیریابند و مخاطب آنها در اکثر موارد دانشآموختگان و محققان حوزه ادبیات هستند. در کنار این متون فاخر و باشکوه, گزیده های جذاب و متنوعی نیز همراه با تعلیقات و توضیح واژگان و تعبیرات دشوار به بازار عرصه شده و میشود که به نظر ساده تر و دست یافتنیتر میرسند. از بهترین نمونه های این گزیده متون که حواشی و توضیحات به درد بخوری هم دارند میتوان به آثار محمدرضا شفیعی کدکنی, رضا انزابینژاد, جعفر شعار, حسن انوری و… اشاره کرد. مطالعه این گزیده ها به ویژه در مورد آثار شاعران و نویسندگانی که کمتر شناخته شده اند و در صورتی که بخواهیم بدون نیاز به تفحص و جستجوی تخصصی و وقتگیر در میان انبوهی از اشعار و حکایات و مطالب, زیباترین و نابترین غزلها, مثنویها, رباعیها, شاهبیتها و… را دریابیم, بسیار مفید و کارگشا خواهد بود. به علاوه توضیحات اضافه شده به متن در بسیاری موارد میتواند فاصله زمانی بین نویسنده و خواننده را تا حدی پر کند و از ابهامات متن بکاهد. مثلاً در مورد اشعار صائب تبریزی, بیدل دهلوی و اغلب شاعران سبک هندی و حتی در مورد غزلیات شمس و البته بسیاری از شاعران و نثر نویسان هنرمندی که کمتر میشناسیمشان و دیوانها و کلیات آثارشان آمیخته ای است از اشعار زیبا و کمنظیر, دشوار و حتی گاه خسته کننده که فقط به کار متخصصان میآیند.
در مورد این گزیده ها و جنگها چند نکته قابل تأمل وجود دارد. اول اینکه این آثار که از جذابترین بخشهای هر متن برگزیده شده اند دقیقاً واجد همان ویژگیها و دشواریهای متن اصلی بوده, به لحاظ سادگی و سهولت در مطالعه، امتیازی نسبت به متن مادر ندارند. جز اینکه کوتاهترند و بنابر این بیشتر مورد توجه دانشجویان رشته ادبیات قرار میگیرند که فرصت و رغبت کافی برای مطالعه کل متن را ندارند و میخواهند زودتر و ساده تر برای امتحان آماده شوند. دیگر اینکه هرچند این گزیده ها میتوانند نقش مهم و قابل توجهی در آشنایی خواننده با ویژگیها و حال و هوای متن اصلی داشته باشند, اما بعضاً این تصور نادرست را در ذهن خوانندگانشان ایجاد میکنند که با مطالعه این گزیده ها, متن مورد نظر را خوانده و شناخته اند و تمام لذت و حکمت نهفته در دل متن اصلی را دریافته اند و دیگر نیازی به مراجعه به اصل متون احساس نمیکنند. ناگفته پیداست که این تصور تا چه حد ما را از دریافت دقیق و شناخت عمیق و نیز درک درست ارتباط اجزاء مختلف متن با یکدیگر باز میدارد. عادت به خواندن گزیده ها و جنگها به منظور مطالعه ادبیات را با اندکی تسامح میتوان به خواندن جمله های زیبا و آموزنده و به غایت پراکنده و نامنسجم در فضای مجازی مقایسه کرد که جز لذت آنی و انبوهی اطلاعات سطحی و پراکنده چیزی به مخاطبانشان عرضه نمیکنند. از این رو در این ستون ما هرگز رفتن به سراغ ساده ترین و کمحجمترین گزیده متون ادبی را برای درک عمیق لذت ادبی, به هیچ وجه پیشنهاد نمیکنیم. مگر در مورد متون بسیار دشوار و همچنین متونی از آن دست که پیشتر به آن اشاره شد که این گزیده ها میتوانند مدخل و راهنمایی برای ورود به دنیای متن به شمار آیند و ما را از مواجهه با ناهمواریهای متن اصلی بینیاز میکند. شاید بهترین راه تشخیص این نکته که در چه مواردی بهتر است به سراغ گزیده ها برویم این باشد که در مورد آثار شاعران, نویسندگان و اندیشمندانی که کلیاتشان بسیار حجیم و دشوار است یا نمیتوان نسخه چاپی دقیق و خوشخوان و معتبری از آثارشان یافت و نه در مورد قله های ادب فارسی, این انتخاب را در پیش گیریم.

فناوریهای امیدبخش. عینک جادویی، نقل محافل نابینایان ایران

این روزها در هر محفلی که بحث تکنولوژیهای مرتبط با افراد نابینا به میان میآید، معمولاً صحبت از عینکی هم مطرح میشود که به قول بسیاری از نابینایان خاصیت جادویی دارد و بینایی را به نابینایان باز میگرداند. حرف و حدیث در مورد این عینک فراوان است و هر کس بنا به برداشتی که از اخبار و شایعات داشته، تعبیر و تفسیری از قابلیتهای آن ارائه میدهد. تماسهای زیادی هم با دفتر روزنامه گرفته شده که محتوای آنها سؤال در خصوص امکانات و نحوه تهیه این عینک بوده است. به دلیل اختلاف آرایی که در میان پیگیران اخبار مربوط به این عینک وجود دارد، بد ندیدیم که یک بار برای همیشه مفصل به معرفی آن بپردازیم و با تمام جزئیات، ماجرای آن را شرح دهیم.

عینکی که ما از آن سخن میگوییم با نام تجاری «Esight» در آمریکا و کانادا عرضه میشود. «Conrad Lewis»، نام یک مهندس کانادایی است که چون دو خواهر نابینا داشته به فکر طراحی چنین وسیله ای افتاده و در این زمینه موفق هم بوده است. اما «Esight» دقیقاً چیست و چطور کار میکند؟ «Esight» مجموعه ای است از یک عینک، یک دوربین و یک کامپیوتر. البته تعجب نکنید. هیچ کدام از این وسیله ها در ابعادی که شما تصور میکنید نیستند. بنابر این، «Esight» کاملاً قابل حمل است و به هیچ وجه دست و پا گیر نیست. کاری که در «Esight» اتفاق می افتد, این است که وقتی شما عینک را به چشم میگذارید، دوربین تمام تصاویر را ثبت میکند و به کامپیوتر ارسال میکند و کامپیوتر، به کمک نرم افزار مخصوصی که در آن تعبیه شده آنها را تحلیل میکند و در اختیار کاربر قرار میدهد. کاربر هم میتواند به وسیله کنترل کننده ای که در اختیار دارد، بر اساس کیفیت بینایی خود، رنگ، نور و اندازه تصاویر را به طور دلخواه تغییر دهد. این عینک میتواند تصاویرِ دور یا نزدیک را تا ۱۴ برابر بزرگتر برای کاربر به نمایش بگذارد. اما سؤال مهم آن است که دقیقاً چه کسانی میتوانند از این عینک استفاده کنند؟ این عینک فقط مخصوص کسانی است که به طور کامل نابینا نشده باشند و هنوز مقداری از بینایی برایشان باقی مانده باشد. بر اساس آمار، در حال حاضر ۱۴ درصد از آسیبدیدگان بینایی به شکل کامل نابینا هستند. بنا بر این، به طور خودکار این ۱۴ درصد از دایره کاربران «Esight» خارج میشوند. تولید کنندگان این عینک ادعا میکنند که از میان افراد باقی مانده میتوانند بینایی را به کسانی برگردانند که مقدار بیناییشان چیزی بین ۲۰/۲۰۰ و ۲۰/۱۲۰۰ باشد. آنها ادعا کرده اند که میتوانند بینایی ۲۰/۲۰ را به این افراد برگردانند.
از آنجا که استفاده از این عینک نیازی به انجام عمل جراحی خاصی ندارد، میتواند گزینه مناسبی برای آسیبدیدگان بینایی به حساب آید. سازندگان آن حدس میزنند بتوانند به کمک وسیله ای که ابداع کرده اند مشکل بینایی را در چیزی حدود ۲۰۰ میلیون انسان بر روی کره زمین برطرف کنند. به گفته طراحان «Esight» قیمت آن چیزی معادل ۱۵ هزار دلار آمریکا است که در مقابل هزینه های مادی و معنوی که نابینایی به یک فرد تحمیل میکند، رقم زیادی به حساب نمیآید. تولید کنندگان «Esight» فعلاً فقط در محدوده آمریکا و کانادا فعالیت میکنند و روند واگذاری عینکها هم به این شکل است که ابتدا آسیبدیدگان بینایی برای آن که بفهمند در دایره شمول خدمات این عینک قرار میگیرند یا نه، به رایگان آن را امتحان میکنند و در صورت قابل استفاده بودن، به مدت دو ماه تحت آموزشهایی قرار میگیرند تا بتوانند به شکل صحیح از آن استفاده کنند. البته با توجه به بالا بودن قیمت عینک برای بسیاری از علاقمندان، شرکت طراح توانسته قراردادی را با برخی بانکهای کشور آمریکا و کانادا هم امضا کند که طی آن، خریداران بتوانند قیمت عینک را در قالب اقساط طولانی مدت پرداخت کنند. ادعای طراحان «Esight» اینطور نشان میدهد که آسیبدیدگان بینایی خواهند توانست به کمک این عینک درست مثل افراد بینا زندگی و کار کنند.

از شش نقطه ی جهان. تلفنچی امروز و عکاس فردا، بخش آخر

از ماجرای زندگی «Evgen Bavcar»، تا به آنجا گفتیم که دکترا را در رشته فلسفه و گرایش زیباییشناسی از سوربن دریافت کرد و در شورای ملی هنر فرانسه به عنوان یکی از مشاوران این شورا مشغول به کار شد. همچنین خوانده بودیم که Evgen در نوجوانی علیرغم نابینایی، علاقه عجیبی به هنر عکاسی پیدا کرده بود. حالا که وارد محافل هنری شده بود و با مکاتب مختلف هنری و اِلمانهایش آشنا شده بود، قصد کرد که در زمینه عکاسی توانمندیهای خودش را محک بزند. اولین نمایش عمومی عکسهایی که گرفته بود در ۱۹۸۷ اتفاق افتاد. نمایشگاهی را با عنوان لکه «چهارخانه های سیاه در شب سفید» برگزار کرد و از قضا به شدت هم از سوی هنرمندان مورد استقبال قرار گرفت. همین مسأله مشوقی شد که تصمیم بگیرد نمایشگاههای دیگری هم برگزار کند. در ۱۹۸۹ نمایشگاهی با نام «نارسیس بی آینه» در ۱۹۹۰ «عکسهایی از دیگر نقاط»، در ۱۹۹۳ «نگاهی از نزدیک»، را برگزار کرد. چهار نمایشگاه دیگر را هم در ۱۹۹۸، ۱۹۹۹، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳ در نقاط مختلف اروپا برگزار کرد. پاریس، استراسبورگ، ناپل، برلین و هامبورگ از جمله شهرهایی بودند که از آثار Evgen میزبانی کرده اند. او همچنین نمایشگاههایی را هم در کانادا، مکزیک و برزیل برگزار کرده است. یک بار هم در ۱۹۸۸، مسؤولین شهر پاریس او را به عنوان عکاس برتر ماه و عکاس رسمیِ شهر پاریس انتخاب کرده اند. او همچنین تألیف شش کتاب را هم در کارنامه خود ثبت کرده است. از جمله آنها میتوان به «بیننده تمام عیار» ۱۹۹۲، «ستاره دسترس ناپذیر» یا «سفری در زمان» ۱۹۹۶، «دیدارِ فرشته» ۱۹۹۶، «چشم سوم» ۱۹۹۷ «آنچه که شب میبیند» ۲۰۰۰ و «خاطرات برزیل» ۲۰۰۳ اشاره کرد. او در برنامه های مختلفی با موضوع هنر و فرهنگ در شبکه های تلویزیونی کشورهای فرانسه، ایتالیا، آلمان، مکزیک و برزیل حاضر شده است و چندین مستند هم از زندگی و آثارش در طول سالهای مختلف ساخته شده است. نشریات معتبر اروپایی هم به معرفی آثار او پرداخته اند. به طور نمونه، نشریه اسپانیایی زبان «fractal» در سال ۹۹، یک شماره اش را به طور کامل به Evgen Bavcar اختصاص داده است. استعداد و توانمندی وقتی خوب است که بتوانی آن را به دیگران هم منتقل کنی. Evgen هم در این راستا بسیار کوشیده است. در مدارس و دانشگاههای مختلف اروپایی تدریس کرده است. تسلط کاملش به اسپانیایی و آشنایی نسبیش با برخی زبانهای دیگر باعث شده گستره فعالیتهای آموزشیش علاوه بر کشورهای اروپایی، حوزه کشورهای آمریکای جنوبی را هم در بر گیرد. او همچنین در کنفرانسهای زیادی هم در مورد هنر اروپایی و جایگاه معلولین در این هنر سخنرانی کرده است. علیرغم این همه شهرت جهانی که کسب کرده، هنوز میشود او را در خیابانهای پاریس در حال قدم زدن پیدا کرد. البته که دوربین هم همیشه در دستانش است و هرگز از او جدا نمیشود.

حفظ جایگاه جهانی گلبال مردان ایران

در تازه ترین رده بندی فدراسیون بین المللی ورزش نابینایان (IBSA) جایگاه سومی خود را حفظ کرد. در تازه ترین رده بندی اعلام شده، برزیل همچنان در جایگاه نخست باقی ماند و پس از آن، لیتوانی و ایران قرار گرفته اند. چین و ترکیه نیز به ترتیب چهارم و پنجم هستند. نکته قابل توجه در رده بندی اعلام شده، ارتقاء سه پله ای آمریکا از نهم به ششم است. آمریکا اکنون بالاتر از سوئد، فنلاند، کانادا و جمهوری چک قرار گرفته است. در بخش بانوان، برزیل در جایگاه نخست قرار دارد. چین، ترکیه، آمریکا، ژاپن، روسیه و کانادا نیز در رده های دوم تا هفتم قرار گرفتند.

تداوم برگزاری جشنواره استعدادیابی جوانان

محمدرضا مظلومی، رئیس فدراسیون نابینایان در خصوص جشنواره استعدادیابی جوانان گفت: اولین سالی است که اقدام به برگزاری چنین جشنواره ای میکنیم. شناسایی افراد مستعد، مهمترین هدفی است که در این جشنواره پیگیری میشود. وی تصریح کرد: فدراسیون نابینایان پیش از این هم در زمینه استعدادیابی، کارهای زیادی در سطح پایینتر انجام داده بود. اما این اولین باری است که در قالب چنین جشنواره ای با این وسعت، اقدام به ارزیابی ورزشکاران رده های سنی پایه میکنیم. از این رو، افراد خبره ای را برای رشته های مختلف تعیین کردیم تا با حضور در محل برگزاری مسابقات، از نزدیک وضعیت شرکت کنندگان را مورد بررسی قرار دهند. در پایان جشنواره، با توجه به بررسیهای صورت گرفته از وضعیت ورزشکاران و نتایج ارزیابیها، ورزشکاران جوان مستعد را شناسایی میکنیم تا بتوانیم از آنها برای تقویت تیمهای خود استفاده کنیم. امسال برای اولین بار اقدام به برگزاری این جشنواره کردیم، اما قصد داریم در صورت امکان، به صورت سالیانه آن را ادامه دهیم. البته مسائل مالی نیز در این زمینه تعیین کننده است که اگر از این بابت به مشکل برنخوریم، این جشنواره را تداوم میبخشیم.

آهنگ و درنگ. موسیقی کلاسیک، غلطی مصطلح در میان شنوندگان معمولی

از آنجا که موسیقی یکی از شاخه های هنری است که به آسانی در دسترس همه مردم قرار گرفته و همه علاقمندانش میتوانند به راحتی مواد لازم برای پرداختن به آن را به دست آورند و با چند کلیک ساده قطعات دلخواهشان را پیدا کنند و روی گوشی یا هر نوع پخش کننده دیگری بریزند و در خیابان و مترو و تاکسی به آن گوش کنند، تعداد آنهایی هم که خود را در این زمینه صاحبنظر میدانند به شدت زیاد است. هر کس که نسبت به اطرافیانش بیشتر به موسیقی گوش میکند، بدون آن که در جزئیات علمی و تخصصیِ این هنر غوری کرده باشد، خود را یک پا کارشناس میداند و بعضاً نظرات شاذی هم در مورد مباحث مختلف موسیقی از این و آن شنیده میشود. شاید به خاطر دسترسی دشوار مردم به آثار خلق شده در شاخه های دیگر هنری نظیر نقاشی یا هنرهای نمایشی، این گونه هنرها به اندازه موسیقی در معرض این نظریه پردازیهای عجیب و غریب قرار نمیگیرند. یکی از اغلاطی که تقریباً بیشتر شنوندگان موسیقی در گفتگوهای معمولشان به کار میبرند، اطلاق لفظ «موسیقی کلاسیک»، به هر نوع موسیقیِ ارکسترالی است که به سبک اروپاییها تولید میشود. هر نوعی از موسیقی که در آن سازهایی نظیر درامز، گیتار بیس یا گیتار الکتریک استفاده نشود، از نظر بسیاری از شنوندگان موسیقی، مصداق موسیقی کلاسیک به حساب میآید. این در حالی است که ممکن است اساساً بسیاری از این موسیقیها، هیچ ربطی به آنچه که در تعاریف به عنوان موسیقی کلاسیک محسوب میشود، نداشته باشند. آنچه که در محافل علمی به عنوان «Classical music» یا «Concert music» شناخته میشود، در حقیقت همان موسیقی هُنریِ اروپایی است که تقریباً از بعد از فروپاشی حکومت روم آغاز میشود و تا به امروز هم ادامه مییابد. تحت تأثیر تغییرات فکری، فرهنگی، علمی و صنعتی که در طول هزاره اخیر در اروپا رخ داده، موسیقی هم مثل سایر هنرها دستخوش تغییراتی شده و از این تغییرات تأثیراتی پذیرفته که موجب به وجود آمدن دوره های مختلف هنری گشته که هر کدام از این دوره ها، برای خود مؤلفه های خاصی دارند. جالب اینجا است که «کلاسیک» هم یکی از همین دوره ها است و در حقیقت وقتی از «موسیقی کلاسیک» سخن به میان میآید، منظور همان موسیقیِ دوره هُنریِ کلاسیک است که نه تنها در موسیقی که در ادبیات، معماری، نقاشی و سایر هنرها هم که در آن دوره خاص تولید شده، میتوان مؤلفه های شاخص دوره را مشاهده کرد. برای آن که بتوانیم به شناخت درستی از انواع موسیقیهای هنریِ تولید شده در دنیا برسیم، لازم است که هر کدام از دوره های مختلفی را که موسیقی در اروپا از سر گذرانده اجمالاً مورد بررسی قرار دهیم و نمونه های شاخص هر دوره را بشنویم. از شماره بعد، طی چند شماره این دوره ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد و از چهره های شاخص هر دوره و ویژگیهای آثار خلق شده در دوره های مختلف خواهیم گفت و خواهیم شنید.

نتایج جشنواره استعدادیابی جوانان، در بخش بانوان

اولین جشنواره استعدادیابی جوانان زیر 17 سال در بخش بانوان در بابلسر به پایان رسید و تیمهای شرکت کننده در مسابقات آمادگی جسمانی، سه رشته گلبال، شطرنج و شنا به مصاف هم رفتند. در کنار این جشنواره، مسابقات قهرمانی کشور گلبال و شنای بانوان نیز برگزار شد. در دوازدهمین دوره رقابتهای دسته اول و دوم گلبال بانوان با قهرمانی تیم قزوین و کردستان به پایان رسید. در مسابقات دسته اول گلبال بانوان، قزوین قهرمان شد و با 36 گل زده، عنوان بهترین خط حمله را از آن خود کرد. خوزستان در جایگاه دوم قرار گرفت و با 11 گل خورده، بهترین خط دفاع این دوره از مسابقات شد. اصفهان نیز در جایگاه سوم قرار گرفت. سمیرا جلیلوند با 30 گل زده به عنوان خانم گل مسابقات معرفی شد.
اما در مسابقات دسته دوم گلبال بانوان، کردستان قهرمان شد، فارس دوم و کرمان عنوان سوم را از آن خود کرد. تیم کردستان و فارس به مسابقات دسته اول سال آینده صعود کردند. در جشنواره استعدادیابی جوانان گلبال در بخش بانوان، تیم جوانان فدراسیون قهرمان شد، آذربایجان دوم شد و کرمان در جایگاه سوم ایستاد. تیم جوانان فدراسیون نابینایان از دو بازیکن یزد، دو بازیکن زنجان و یک بازیکن از کردستان تشکیل شده بود. اما در مسابقات شطرنج جشنواره استعدادیابی جوانان زیر 17 سال، فاطمه رحیمی قهرمان شد. این مسابقات برای نخستین بار جهت استعدادیابی جوانان زیر 17 سال به مدت دو روز برگزار شد که در نهایت، فاطمه رحیمی، مریم رحیمزاده و پریچهر کنگازیان به ترتیب اول تا سوم شدند. فاطمه رضایی، زهرا جبیری، هانیه همایونی، مریم ایزدپرست، ستاره سرگزی و عطیه آلمحمود نیز در جایگاه چهارم تا نهم قرار گرفتند. در هشتمین دوره مسابقات قهرمانی کشور شنای بانوان، خراسان رضوی با 484 امتیاز قهرمان شد، تهران با 445 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و همدان با 257 امتیاز سوم شد.
در مسابقات آمادگی جسمانی و در پرتاب توپ مدیسینبال و در کلاس B1 معصومه قربانی از فارس با پرتاب 3 متر و 80 سانتیمتر اول شد، ویدا جبارزاده از فارس با 3 متر و 55 سانتیمتر دوم و آلاله نیکزاد از اصفهان با 3 متر و 50 سانتیمتر در جایگاه سوم قرار گرفت. در کلاس B2 مدیسینبال، هاجر صفرزاده از اصفهان با 5 متر و 15 سانتیمتر اول شد، ریحانه محفوظی از یزد با 5 متر و 10 سانتیمتر دوم شد و نیلوفر امیری از اصفهان با 5 متر سوم شد. در کلاس B3 همین ماده نیز فاطمه امیرزادگان از فارس با 6 متر و 15 سانتیمتر اول، فاطمه عجم از سمنان با 4 متر و 62 سانتیمتر دوم و معصومه لطفی از سیستان و بلوچستان سوم شد. در انعطاف پذیری و در کلاس B1 پیوند رجبزاده از گیلان با 36 سانتیمتر به عنوان نخست دست یافت، ویدا جبارزاده از فارس با 33 سانتیمتر دوم شد و آلاله نیکراد از اصفهان با 32 سانتیمتر سوم شد. در کلاس B2 انعطاف پذیری، هاجر صفرزاده از اصفهان با 45 سانتیمتر، پریا حسنی از تهران با 40 سانتیمتر و معصومه پدرام از هرمزگان با 37 سانتیمتر به ترتیب اول تا سوم شدند. در 20 متر چابکی و در کلاس B1 زهرا مسعودی از کرمان با 4 ثانیه و 64 صدم ثانیه اول، زهرا نعمتی از زنجان با 4 ثانیه و 66 صدم ثانیه دوم و آرزو رجبی از گیلان با 5 ثانیه و 35 صدم ثانیه در جایگاه سوم قرار گرفت. در کلاس B2 هاجر صفرزاده از اصفهان با 3 ثانیه و 79 صدم ثانیه اول، پریا حسنی از تهران با 4 ثانیه و 9 صدم ثانیه دوم و نیلوفر امیری از اصفهان با 4 ثانیه و 14 صدم ثانیهه سوم شد. در نهایت در کلاس B3 فاطمه امیرزادگان از فارس با 3 ثانیه و 86 صدم ثانیه اول، پریچهر کنگازیان از اصفهان با 4 ثانیه و 10 صدم ثانیه دوم و معصومه لطفی از سیستان و بلوچستان با 4 ثانیه و 54 صدم ثانیه سوم شد.

نتایج مسابقات جشنواره استعدادیابی جوانان در بخش آقایان

اولین دوره جشنواره استعدادیابی جوانان زیر 17 سال در بخش آقایان، در رشته گلبال، فوتبال پنج نفره، شطرنج و دوومیدانی نابینایان برگزار شد. در این مسابقات که 14 آبان در اردوگاه شهید عظیمی بابلسر به پایان رسید، در رشته گلبال تهران و در فوتبال پنج نفره فارس عنوان قهرمانی را از آن خود کردند. در رقابتهای استعدادیابی جشنواره جوانان گلبال و در دیدار نیمه نهایی، تهران با نتیجه 12 بر 2 آذربایجان شرقی را شکست داد و فینالیست شد. خراسان رضوی نیز با نتیجه 11 بر 3 از سد یزد گذشت و راهی دیدار نهایی شد. در مسابقه رده بندی، یزد با نتیجه 11 بر یک مقابل آذربایجان شرقی به پیروزی رسید و سوم شد، در دیدار نهایی نیز تهران با نتیجه پر گل 13 بر 6 مقابل خراسان رضوی به برتری دست یافت و فاتح اولین دوره جشنواره استعدادیابی جوانان شد. اما در مسابقات فوتبال پنج نفره، استان فارس در دو بخش فوتبال نابینایان قهرمانی کشور و جشنواره استعدادیابی جوانان جام قهرمانی را به خانه برد. در اولین دوره رقابتهای جشنواره استعدادیابی جوانان زیر 17 سال، تیم فارس با 6 امتیاز قهرمان شد، کرمان با 5 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و تیم منتخب جوانان با 4 امتیاز سوم شد. علیرضا بخت از استان فارس با 4 گل زده، عنوان آقای گل این مسابقات را از آن خود کرد. در ادامه و در نهمین دوره رقابتهای فوتبال پنج نفره قهرمانی کشور در رده سنی بزرگسالان، تیم فارس عنوان نخست را از آن خود کرد، کرمان دوم شد و گیلان نیز در جایگاه سوم ایستاد. احمدرضا شاهحسینی از فارس با 7 گل زده، آقای گل این مسابقات شد.
در رشته شطرنج آقایان، امید کریمی نماینده اصفهان به عنوان نخست دست یافت. پس از برگزاری مسابقات در شش دور، امید کریمی از اصفهان با 6 امتیاز اول شد، علی سلطانی از خوزستان با 5 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و محمد امیری از فارس با 5 امتیاز و پوئن شکنی کمتر سوم شد. مهدی همتی از گیلان با 5/4 امتیاز چهارم، امیر ربی از اصفهان با 4 امتیاز پنجم و محمدرضا علیزاده از تهران با 4 امتیاز ششم شد. اما مسابقات دو و میدانی جشنواره استعدادیابی جوانان زیر 17 سال، با قهرمانی اصفهان پایان یافت. در این مسابقات پس از اصفهان که با 26 امتیاز بر سکوی قهرمانی ایستاد، تیمهای زنجان و شیراز به ترتیب با 24 و 14 امتیاز دوم و سوم شدند. تیمهای مرکزی، تهران، سیستان و بلوچستان نیز به ترتیب در رتبه های چهارم تا ششم قرار گرفتند.
در پایان این رقابتها و در مراسم توزیع کاپ، مدال و حکم قهرمانی، محمدرضا مظلومی رئیس فدراسیون نابینایان، علی اصغر هادیزاده سرپرست کل جشنواره استعدادیابی جوانان، محسن جعفری دبیر فدراسیون و ابوطالب باقری رئیس هیأت ورزشی نابینایان استان مازندران حضور داشتند.

صدای خاطره ها. یادی از چند درگذشته خوشنام

طی پنج شماره ای که صفحه نوظهور «صدای خاطره ها» منتشر شد، رهآوردی حاصل گشت که انتظارش میرفت و گمان نداشتیم که در این مدت کوتاه، با استقبال شایانی از سوی مخاطبان فرهیخته مواجه شویم. به هر روی، این مایه فخر و مباهات ماست که هرچند دیر، اما به حکم تازگی ماهی از آب گرفته شده، به موضوعی پرداختیم که سالها به عنوان خواسته ای ناگفته، در ذهن جامعه اهل مطالعه و فرهنگ دوست بود. از نخستین روز انتشار این صفحه، طی تماسهای فراوانی از سوی مخاطبان علاقه مند، پیشنهادهایی مطرح شد که در پر بار ساختن محتوای این صفحه، چراغ راه ما قرار گرفت. پرداختن به خاطرات کسانی که صدای آنها به عنوان خاطره بر روی نوار ضبط نشده، اما کارهای نیک و نگاه حاکی از انسانیت به مراجعین نابینا در مرکز رودکی، خاطرات فراموش نشدنی در لوح ذهن نسلهای مختلف ثبت کردند، از جمله این پیشنهادهاست که قطعاً بعد از پایان فاز نخست این صفحه که به عوامل استودیو، مخصوصاً گوینده های نوارهای درسی و غیر درسی میپردازد، مورد توجه قرار خواهد گرفت. اما به نظرمان رسید در شماره حاضر، به عنوان یکی از نخستین شماره های این صفحه، به اختصار یادی کنیم از کسانی که نامشان در ذهن اهالی کتاب ثبت شده، اما امروز خبری از آنها نیست؛ یا سر به تیره تراب نهاده اند یا در گوشه ای عزلتنشینِ رفتار چرخ روزگار شده اند. یادی کنیم از یوسف مسکینی، یکی از تصحیح کننده های استودیوی رودکی که نه به خواست خود، به تحمیل یک حادثه تصادف در خیابان ظهیر الاسلام، خیابان محل کارش آسیب دید و ساکن آسایشگاه کهریزک شد. یادی کنیم از زنده یاد هورگن قدیمی که باز از تصحیح کننده های استودیو و به خوشرویی و خوشنامی معروف بود. قدیمی با مادرش به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا درگذشت. یادی کنیم از زنده یاد ایرج پاکدل که گرچه تصحیح کننده استودیو نبود، اما در بخش کتابهای بریل، به عنوان یکی از مصححین باسواد، سالها فعالیت کرد.

آهنگ و درنگ. آشنایی با موسیقی در قرون وسطی

اگر صدها سال است که اروپا را مهد نوآوری و خلق در میدانهای هنری میشناسیم، قاره سبز اما روزگاری بسیار طولانی را هم در تاریکی محض گذرانده است. با فروپاشی امپراطوری روم شرقی در سالهای میانی قرن پنجم میلادی، مردمان اروپا سالهای بسیار طولانی درگیر جنگ و خونریزی کشتار و مهاجرت بودند. این مردم در طول این هزاره، به شدت تحت سیطره تمام و کمال کلیسا بودند. کلیسا، حاکم تمام و کمال و بی چون و چرای مردم در هر حوزه ای به حساب میآمد. از زندگی روزمره گرفته تا شئون حکومت و کشورداری و از تجارت گرفته تا اندیشه و فرهنگ و هنر. موسیقی هم از این قاعده مستثنا نبود و آموزش و اجرای موسیقی، فقط تحت نظارت کلیساها امکانپذیر بود و اگر هم قطعه ای به مرحله اجرا میرسید، بدون تردید، قطعه ای بود که برای اهداف مذهبی ساخته و پرداخته شده بود. در این سالها، زنان حق اجرای موسیقی در انظار عمومی را نداشتند و اجراهای زنانه فقط به دیرهایی محدود میشد که مخصوص پرورش راهبان زن ایجاد شده بودند. البته قاعدتاً در نوعی از موسیقی که تأکیدش بر آواز باشد و ساز در آن نقش پر رنگی نداشته باشد، درست مثل آنچه که در موسیقی قرون وسطی شاهدش هستیم، آهنگساز باید رنگهای مختلف صدای انسانی را در اختیار داشته باشد تا بتواند در رنگآمیزی قطعاتش از آنها بهره گیرد و قاعدتاً یکی از این رنگها هم صداهای زیر و زنانه هستند، اما محدودیتی که کلیسا برای استفاده از صدای خوانندگان زن ایجاد کرده بود، باعث میشد که مصنفان مجبور باشند از صدای پسربچه های نابالغ برای این منظور استفاده کنند. موسیقی این دوره با توجه به اتکا به آواز، کلام محور است و کلامی هم که در آثار این دوره اجرا میشود، معمولاً نمازهایی است که در کلیساها به آواز خوانده میشوند. به همین علت است که در این دوره، کشیشها در واقع از برجسته ترین موسیقیدانان به حساب میآیند. از مؤلفه های دیگرِ این دوره از موسیقی، نگاه قهرآمیزی است که کلیسا نسبت به سازهای مختلف از خود بروز میدهد. درست است که در آثار تاریخی به جا مانده از قرون وسطی، حضور چند نوع ساز هم مشاهده میشود، اما از آنجا که کلیسا، این ابزارها را متعلق به دوران کفر و زمانهای پیش از مسیحیت میدانست، نسبت به استفاده از آنها برای اجرای موسیقی روی خوشی نشان نمیداد. در آثاری هم که خلق میشد، نقشِ مشخصی برای هیچ سازی قائل نبودند و بخشهای مختلف سازی، با هر ساز دلخواه ممکن بود اجرا شود. این روند تا سده های ۱۳ و ۱۴ میلادی ادامه داشت، اما اروپا در آن سالها تغییراتی به خود دید که منجر به آغاز عصر روشنگری و رنسانس در این قاره شد. نمونه ای از موسیقی متحول شده اواخر قرون وسطی در ذیل همین مطلب در وبسایت ایران سپید قرار گرفته است که میتوانید دانلود و گوش کنید.

 

ورزش نابینایان، پتانسیل جهانی دارد

 

نصر الله سجادی، سرپرست وزارت ورزش و جوانان طی حکمی، علی اصغر هادیزاده را به عنوان نایب رئیس فدراسیون نابینایان و کمبینایان منصوب کرد. وی که همزمان ریاست انجمن دو و میدانی معلولان را نیز بر عهده دارد، در این ارتباط گفت: این اتفاق جدیدی برای من نیست. در واقع، من از اردیبهشت ماه سال جاری همکاریم را با فدراسیون نابینایان به عنوان نایب رئیس آغاز کردم، اما هفته پیش حکم من در این زمینه از سوی وزارت ورزش صادر شد. هادیزاده با اشاره به حضور محمدرضا مظلومی در رأس فدراسیون نابینایان تصریح کرد: مظلومی از جانبازان باسابقه در عرصه ورزش است. بنا به تشخیص و پیشنهاد وی، پذیرفتم تا به عنوان یک نیروی فنی به این فدراسیون کمک کنم و برنامه هایم را از همان اردیبهشت ماه آغاز کردم. نایب رئیس فدراسیون نابینایان با بیان اینکه پست نایب رئیسی در فدراسیونها بیشتر جنبه تشریفاتی دارد، خاطرنشان کرد: حضور من در فدراسیون نابینایان بیشتر برای کمک در بخش فنی فدراسیون است. سمت نایب رئیسی من به جای خود محفوظ است. وی در مورد وضعیت کلی ورزش نابینایان و کمبینایان در ورزش کشور گفت: فدراسیون نابینایان، یکی از زیرمجموعه های کمیته ملی پارالمپیک است. این کمیته در کنار وزارت ورزش، باید توجه لازم را به ورزش نابینایان داشته باشد. به ویژه اینکه در این عرصه، پتانسیلهای زیادی وجود دارد که میتوانند در سطح جهانی مطرح شوند. کما اینکه در پارالمپیک ریو، تیم فوتبال پنج نفره ایران نایب قهرمان شد و دو دو و میدانی کار نیز صاحب مدال نقره شدند. هادیزاده با بیان اینکه ورزشکاران نابینا و کمبینا در سایر رشته ها مانند گلبال و جودو توانایی لازم برای جهانی شدن را دارند، اظهار داشت: ورزش نابینایان روند رو به رشدی را آغاز کرده است، اما باید کمک کنیم تا این روند ادامه داشته باشد و این قشر بتواند به حق و حقوق خود در ورزش برسد.

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار 28 خبر در شمارگان بیست و دوم»

دروووود. اون عینکه که شامل ما نمیشه. اه چه بد. هر چند شاملمون هم بشه پولی نداریم که بخریمش خَخ.
ولی به درد خودت و تبسم فکر کنم بخوره. انشاه اللاه بخرین و استفادشو هم ببرین. فقط یادتون باشه بعدش از محله فاصله نگیرین.
بیا. اونا چه میکنن واس شهرونداشون, و ما چه میکنیم.
مرسی از پست.

سلام و درود بر داش امیر خبرنگار محله مرسی بابت این پست عالی و زیبا امیدوارم که هر چه سریعتر تکلیف مرکز بزرگ رودکی به خوشی روشن بشه و سر و سامون بگیره و ماها هم با امضامون به آقای بندپی بفهمونیم که ماها مخصوصاً قشر دانشجو دانشآموز و غیره به این مرکز و انتشارات بریلش و همین طور منابع صوتیش نیاز مبرم داریم خب این عالی هستش که بالاخره داره در زمینه ورزش نابینایان در کشور عزیزم هم استعداد یابی میشه میگم چی میشد یه نمایندگی پرکینز هم توی ایران داشتیم اگه داشتیم عالی میشد در مورد ستون تجربه ها هم وقتی تجربه های معلم گران قدر خانم جوادیان رو چه توی روزنامه چه این جا میخونم میفهمم که راز موفقیت ایشون چیه یعنی روزی منم که این همه … میتونم بیشتر مستقل بشم نمیدونم شاید هم شد البته دارم تجربه های ایشون رو به طور جدی میخونم تا ازشون درس بگیرم آره ورزش نابینایی هم اگه بودجه در اختیارش باشه جهانی هم میشه اونم مث ماس در خصوص صدای ماندگار واقعاً من که الآن یه چند تا کتاب مال دهه هفتاد دارم در شناسنامه اش میشنوم که میگه تصحیح کننده هورگن قدیمی واقعاً روحش شاد
امیر جان به هر حال مرسی بابت این اخبار راستی ایشالله پسر کاکل زریت هم سالم و سلامت به دنیا بیاد شبت خوش و خدا نگه دار

سلام خدمت آقای سرمدی خبرنگار
جدا و حقیقتا ممنون بابت این دسته پست ها
من اکثرا خواننده هستم ولی موقعیت کامنت گذاشتن و تشکر پیش نیومده بود که الآن مضاعف اندر مضاعف ممنونم, جدی خیییلی کار میبره تنظیم این پست ها و واقعا ممنون تشکر مرسی بسیااار….
سلام به مامان خانمی تبسم هم برسونید آقای پدر

با درود. چون فکر کردم امیر ممکنه دیگه به پست ۶نقطه سر نزنه و طبیعتا کامنت منو نخواهد دید لذا کامنتی را که اونجا گذاشتم اینجا هم باز نشر میکنم.
نمیدونم دیگه کسی به این پست سر میزنه یا نه ولی من یکی دو نکته دارم که میگم امیدوارم اشکان و بخصوص امیر ببینند. در بررسی مشکلات دانشآموزان نابینا امیر اعلام میکنه که در حال حاضر ۴۹ هزار دانشآموز معلول در کشور هستند و فقط ۳۶۴ معلم رابط برای دانشآموزان نابینا و کم بینا وجود دارد. حالا متوجه نشدم که این ۴۹هزار از انواع معلولین هستند یا فقط نابینا و کم بینا هستند. یعنی باور کنیم که ۴۹هزار دانشآموز نابینا داریم؟ در رابطه با معلمین رابط هم باید عرض کنم که شرمنده و خجلت زده هستم که بگم معلمین رابط نابینا نقض غرض هستند. یعنی آموزش و پرورش معلمینی را مامور میکند که به دانشآموزان نابینا در دروس و تامین نیازهای آموزشی و امتحانات کمک کنند اون وقت یک نابینا میشود معلم رابط نابینای دیگر. یعنی همون مشکلاتی که دانشآموز دارد معلم هم دارد و خودش باید از افراد بینا کمک بگیرد. کاش روزی این مسئله هم رسیدگی بشه و معلمین رابط فعال و پر انرژی و دانش آموخته در دروسی مثل ریاضی در اختیار نابینایان قرار بگیرد. بازم از دوستان هم نوع معذرت میخوام ولی حقیقت را باید گفت و واقعیت را باید پذیرفت.
و اما نکته دوم در رابطه با مصاحبه با بند پی است که متاسفانه خود امیر در دهنش میذاره که نابینایان مشمول پرداخت پایه حقوق تامین اجتماعی و وزارت کار نمیشوند که بند پی هم تایید میکند یعنی با این حساب نابینایان نباید منتظر دریافت حقوق و مستمری مفید و تاثیرگذاری از دولت فخیمه باشند. و اگر چنین است از همین الآن باید تکلیفشان را با این حضرات روشن کنند. اگر نابینا بالقوه توان کاری مثل تلفنچی را داشته باشد ولی در عمل کو کار. این چه بالقوه ای است که عملا هرگز بالفعل تبدیل نمیشود.
نکته سوم هم همون طور که یکی دیگه از دوستان گفت کلمات و عبارات تکراری در برنامه و مجریان و گویندگان زیاد شنیده میشه. بابا اگه اینقدر ایشالا ماشالا هم نگید دنیا میچرخه و راه خودشو میره. پس سعی کنید کمتر از کلمات تکراری و کلیشه ای استفاده کنید از کلمه امیدوارم و امیدواریم و با امید بیشتر استفاده کنید تا از کلمات عربی و تکراری.
دیگه همین بدورود و تا برنامه ای دیگر پیروز و مهربان باشید. خخخخ. یعنی اینا رو هم میتونید بگید.

راستی یادم رفت درباره اخبار شهر خبر نظری بدم. اول که تشکر میکنم. دوم که این بخش یادی از دوستانی که در گذشته برای ما تلاش کرده اند بسیار کار زیبا و خواستنی ایران سپید است. یکی از این افرادی که اسمش آمده بود جناب یوسف مسکینی هستند. من حداقل دو بار در کهریزک به ایشان سر زده ام. واقعا آدم تاسف میخوره که چرا انسانی با ذهنی پویا و فعال باید در محلی که بیشتر سالمندان و از کار افتادگان ذهنی و فکری هستند زندگی کنه. آقای مسکینی همچنان میتونست منشأ خدماتی به همنوعانش باشه. او کارش شنیدن نوارهای ضبط شده و تصحیح آنها بود خب آیا نمیشد همین کار را با شرایط جدید ادامه میداد؟ متاسفانه ایشان هیچ ارتباطی با دنیای خارج نداره نه کتابی میخونه نه یه گوشی داره که بتونه با دوستانش و خانوادهش تماس بگیره نه با کامپیوتر و فضای مجازی آشنایی داره. البته ظاهرا یه کمی هم خودش مقصره چون از پیشنهادات همکاری برای یادگیری برای گوشی و رایانه خیلی استقبال نمیکنه. ولی خب باید دید علت چیه چرا این فرد تا این حد بی انگیزه شده. غیر از آقای مسکینی سه دختر قشنگ و نازنین دیگه هم هستند که یکیشون نابیناست ولی دوتای دیگر بینا هستند اینها هم خیلی حیفه که در چنین محیطی نگهداری میشند. البته ظاهرا امکانات برای خانمها خوب بود و یکیشون در مقطع ارشد درس میخوند. دختر نابینا هم که الآن اسمش یادم نیست شعر میگه. منظورم اینه که کاش میشد اینها در محیط بهتر و سالمتری زندگی میکردند تا فسیل نمیشدند. همچنین اگه اجازه میدادند خانمها با آقایون ارتباط داشته باشند شاید انگیزه هر دو گروه برای زندگی بیشتر میشد. به دوستان تهرانی که چند بار گفته اند که خوبه در تهران جایی دور هم جمع شوند توصیه میکنم که در کهریزک قرار بذارند هم میتونند یکدیگر رو ببینند و هم میتونند سری به این بچههای معصوم بزنند. اونجا هر روز بعد از ظهرها ملاقاتی هست.

سلام.
از همه دوستانم که به من لطف داشتن ممنونم.
از دیروز تا به حال درگیر بیمارستان و از این حرفا هستیم. تا به الانش که بخیر گذشته، دعا کنید از این به بعدشم بخیر بگذره.
پدرم دیروز سکته ی قلبی کرده و گفتن دوتا از رگ های اصلی قلبش گرفته.
یکیشو امروز آنژیو کردن. اون یکی رو هم قراره دوشنبه آنژیو کنن.
اگه جواب بده که تا آخر هفته آینده مرخص میشه.
اگر نه، باید عمل قلب باز کنن.
خلاصه که حال و روزمون اصلا خوش نیست دعا کنید.
فقط لازم میدونم سؤال عمو حسین رو پاسخ بدم.
متأسفانه دکتر بندپی همیشه سر ماجرای مستمری، دوپهلو صحبت میکردن و لازم بود یک بار به صورت شفاف پاسخگو باشن.
این دوپهلو صحبت کردن خیلی آسیب بزرگیه، چون چند وقت دیگه هر چی که تصویب بشه، میتونن بگن ما که قبلا گفتیم فلان بوده.
به همین خاطر باز هم من به اون صورت پرسیدم، اما از اونجایی که ایشون خودشون در جلسات تخصصی حضور نداشتن، اشتباه پاسخ دادن.
چون وقت برنامه محدود بود، دیگه تهیه کننده صحبت های دکتر نحوی نژاد بعد از این گفته دکتر بندپی رو نذاشته بود.
البته اشکان در پست به این مسئله اشاره کرد.
از اونجایی که در جلساتی که در مجلس تشکیل میشه عمدتا دکتر نحوی نژاد حضور پیدا میکردن، ایشون بیشتر در جریان جزئیات لایحه هستن که گفتن نابینایان شدید و خیلی شدید تا زمانی که کار نداشته باشن، که همون پایه وزارت کار رو میگیرن.
اما وقتی کار پیدا کنن، میان در گروه دوم مستمری بگیران قرار میگیرن. یعنی کسانی که ۲۰ درصد پایه وزارت کار به عنوان حق تأمین اجتماعی بهشون تعلق میگیره.
البته طبق برنامه ششم توسعه که حالا باید ببینیم به چه شکل تصویب میشه.
به هر حال مصاحبه کامل با ایشون رو تنظیم کردم. منتظرم روزنامه ایران چاپ کنه و سپس متن کامل مصاحبه به همراه فایل صوتی اون رو در محله منتشر خواهیم کرد.
چون مصاحبه بسیار مفصلی هستش.
بازم ممنون از همگی.
ببخشید که تک تک پاسخ ندادم، واقعا نگرانم.
شما فقط دعا کنید همین.

دیدگاهتان را بنویسید