خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

از تولد و دور همی رسیدیم به اردوی نجف آباد و الکساندر دوما! بفرمایید در خدمت باشیم

سلااام بر همه دوستان عزیز و گرامی و بزرگوار مجازی و حقیقی و غیر مجازی و غیر حقیقی و غیره و ذلک
خوبید که ان شا الله؟
ما یعنی من و نیر و دو تا راضیه ها که به عبارتی میشیم چهارتا همگی متولد نیمه دوم سالیم,
یه دونه آبانی, دو دونه دی ماهی و یه دونه هم بهمنی
گاه و بی گاه بی بهانه یا با بهانه یه دور همی ترتیب میدیم و میشینیم به از هر دری سخنی یا میزنیم به دل خیابون و بازار و پارک و اینا و باز میشینیم به از هر دری سخنی خخخخ
خوردنی هم که با هم تعارف نداریم, اگه مهمونی باشه میزبان خودشو تو زحمت نمیندازه, هرچی دارند و ندارند تو خونه رو میاره دور همی وسط از هر دری سخنی هامون می خوریم خخخخ و اگه رفته باشیم بیرون هرکی پیک خودشو حساب میکنه, البته این حساب حسابه کاکا برادر و دوست دوست گاهی به مجادلات تعارفی و قاتی پاتییی هم می انجامه و معلوم نمیشه کی به کی چقدر بدهکار بستونکاره و هر آخر سالی هم دیگه رو حلال میکنیم.
خب گاهی هم از این چهارتا بسی بیشتر تر تر میشیم و بقیه دوستان مشترک یا غیر مشترک رو هم دعوت می کنیم … و راستی مامان هامون هم با هم رفیقند گه گاه اونها هم دعوت میشند و یا خودشونو دعوت می کنند خخخخ
خب از این مقدمه که بگذریم میرسیم به تولد راضی.ا که ده آبان بود و ما هی عقبش انداختیم و نهایتا همین چهارشنبه گذشته در شکوه بی نظیری به همراه میوه و کیک تولد پر خامه و چای و الویه و دیگه همین برگذارش کردیم,
کادوی تولد هم نصفش رو پیشاپیش براش خریده بودیم شکلک یه جفت کفش ورزشی که البته ریا نشه و یه دونه گوشی تلفن طرح قدیم موزیکال اسباب بازی که هم زمان با ورود کیک تولد تقدیمش کردیم باشد که بذاره رو سیسمونی بچه ش خخخ تازه یه فیلم بی نظیرتری هم من از این مراسم با شکوووه گرفتم که خییلی با مزه شده شکلک اصلا من باید عکاس و فیلم بردار حرفه ای میشدم نشدم ):*
همه اینها رو گفتم که برسیم به از هر دری سخنی این بار ما:
راضی.م با گوشی پست خاطره نجف آبادش رو یافته بود و دور هم نشسته بودیم به خاطره خوندن و خاطره گفتن,
هی یه خط می خوند یه دو ساعتی تعریف می کرد, دو باره دو تا خط می خوند چهار ساعت دیگه راجع بهش توضیح میداد و البته ما هم همراهیش می کردیم, تازه شانس اوردیم سه نفر از چهار نفرمون تو اون اردو شرکت کرده بودیم وگرنه خدا می دونه کی خاطره خوندنمون به پایان میرسید خخخخخ
کامنت های پست رو هم که نه من جواب داده بودم نه خود راضی و واااه و ویییه و وووووه
جدی چه اردویی بود, خییلی خوش گذشت, یه طورایی کم نظیر یا حتی بی نظیر بود حالا برای همه نه حد اقلش برای من و دوستام که این طوری بود …
حسابی دلمون هوای اردوی نجف آباد یا مشابهش رو کرده بود شدیییییید
و نمی دونم آیا دوباره یه همچون اردویی نصیب حالمون میشه یا نه آیا؟
خب اگه برم سر حس اردوی نجف آباد که اوووو باید ده بیست صفحه ای بتایپم پس بی خیال …
ولی دلم اردوی گوشکنی می خواد اونم به سادگی و صمیمیت و نهایت دوستی و محبت نجف آباد … این بار نه سه روز که هفت روز … آرزو بر جوانان عیب نیست نه آیا؟ خخخخ هعععی ….

بگذریم بریم سر باقی واقعیات زندگی:
یکی دو ماهی هست کتاب ژُزف بالسامو نوشته الکساندر دوما رو دست گرفتم دارم می خونم, سه جلد ژُزف تموم شده و الآن جلد چهارم غرش طوفانم که اینم یه کتاب هفت جلدی در ادامه همون رمان هست,
یه رمان تاریخی فوق العاده بی نظیر راجع به انقلاب کبیر فرانسه,
از بس فراز و نشیب های کتاب زیاد و هیجان انگیز هست واقعیتش من گاهی از فرت هیجان متوقف میشم نمی تونم یکی دو روز و گاهی حتی شده یک هفته برم ادامه کتاب رو بخونم و گاهی هم از شب تا صبح, صبح تا شب می شینم به خوندن و خوندن و خوندن …. تازه با سرعت بالا هم می خونم …
و اینم بگم من تا حالا هیچ وقت هیچ وقت در مورد هیچ کتاب دیگه ای حد اقل از شدت هیجان کتاب متوقف نشدم … دیگه خودتون قضاوت کنید چه کتابی هست این کتاب!؟!
بدون اغراق فراتر از بی نظیر و شاید چیزی بالا تر از اون …
در پایان شما را به مطالعه این کتاب بی نظیر تر از بی نظیر سفارش می کنم و متن انتهایی قسمتی از کتاب به نوشته الکساندر دوما از زبان فیلیپ دُ تاورنی هست:

*.*.*.*.*

فیلیپ نظری به عمارت ورسای انداخت و در دل گفت:
اما فقط کسانی در جهان دیگر می توانند منتظر سعادت و مسرت باشند که قلبی آنها را دوست داشته باشد و پیوند محبتی که در این دنیا زده شده مثل یک سرمایه و پس انداز در دنیای دیگر به درد آنها بخورد
ولی من که در این جهان مورد محبت کسی نیستم و قلبی از دیدن من و یا محبت عشق من شاد نیست چگونه می توانم منتظر سعادت و مسرت در جهان دیگر باشم
و حتی این امیدواری را ندارم که مرگ مرا زود در آغوش بگیرد و از این زندگی زمینی رهایی یابم…

پی نوشت:
خب من یه برنامه لغت نامه روی گوشیم نصب کردم و املای کلماتی رو که شک دارم توش سرچ می کنم که جدا بسیااار بسیااار راه گشا و مفید هست,
توی این پست املای کلمه فرت به معنی شدت رو شک کردم و خب به لغت نامه مون که متوسل شدیم فرت با ت به معنای تند تند و به شدت بود که دقیقا زدیم به هدف خخخخ و جهت اطلاع عموم فرط با ط به معنای نشان راه و کسی که پیش از قوم حرکت می کند تا اسباب کار را تهیه کند هستش.
عمارت به معنای ساختمان رو هم شک داشتم که عمارت با ع به معنای بنا کردن و آبادانی و ساختمان هست و اینم خورد به هدف و باز جهت استحضار عالی امارت با ا به معنای فرمان روایی هست.
باشد که رستگار شویم.

۴۴ دیدگاه دربارهٔ «از تولد و دور همی رسیدیم به اردوی نجف آباد و الکساندر دوما! بفرمایید در خدمت باشیم»

سلااااااااااااام
خخخ الان دلم میخاد بزنم نصف بشی؛ شکلک حسود لا یسود
آقا من هررررروز میگم بریم باهم بیرون شوما کلاس بی وقتی و خانم وکیلی میذااااری میگی نوچ بعد از ظهر ها دفترم عهعهعه دیگه باهات دوست نیستم خخخخ
توفلد خودت و دوستاتم از همین آبان که راضیه خانم هستن تا بهمن که خودتی مبارک کیکتون با طعم گردویی بود آیا؟
منم دلم اردو مدل مال شماها خاست
دوما هم واقعا نویسنده بزرگیه
شااااد باشی و سلامت

سلااام بر روشن بانوی گرامی خودمون
خخخخ خخخخ خخخخ شکلک شوما کوجا من کوجا شرقی غربی, شمالی جنوبی هستیم با هم که بنابر این نتیجه میگیریم هوا زود تاریک میشه من بعد از ظهر ها نمیام بیرون خب شما صبح ها مرخصی بگیر بیا در خدمت و معیت ما باش خخخخ شکلک ما در خدمتیم صبح ها کت بسته …. بعدشم جدی اردوی نجف آباد جات شدییید تر از شدییید خالی بود خیلی خوش گذشت, نخوندی برو خاطره های بچه ها رو بخون شکلک بستنی بشه دلت خخخخ و راستی کیکش میوه ای بود فکر کنم توت فرنگی و بله جانم دوما هم که صلا من به خاطر وجود نویسندگانی مثل الکساندر خیر نویسندگی رو زدم رفت دیگه کلا خخخخخ و اما در پایان ما نیز تولد شما رو پیشاپیش تبریک می گیم و از جانب خودمون و دوستامون ازتون می تشکریم و راستی چه جالب ناک پست هامون پشت سر هم شده, من توی پست شما اول شدم شما توی پست من و نهایتا نتیجه میده مدالهامون با هم تهاتر میشه خخخخ
بیبین اندازه یه پست برات جواب کامنت دادم تشکر فراموشت نشه خخخخ

درووود. میگم یعنی غیر مستقیم گفتین که مجتبی اردو میخوایم دیگه. درسته.
خب ما هم این نامه رو امضا میکنیم.
رااااستی از قرائن و عمارات خبری نیست آیا؟ خَخ.
خدا بهتر میدونه تو اردوی بعدی واس ما آقایون چه خابی دیدین بعد از اون خاطره ی لنگ جوراب خَخ.
مرسی از پست. مستدام باشید.

سلام بر جناب بی ادعای گرامی محله
خب مستقیم یا غیر مستقیمش رو در جریان نیستم ولی اردو می خواااایم دیگه خب و هم اینکه یاد و خاطره اردومون رو گرامی داشتم خخخخ
به اضافه اینکه ما خانم ها اصولا برای آقایون در بیداری و کمال صحت عقل و هوش نقشه میکشیم خخخخخ ان شا الله اردو جور شد میشینیم برای شما هم یه فکری می کنیم باشد که رستگار شوید خخخخ
راستی قراین و امارات هم سلام می رسونه میگه بزرگوارید شما و موفق و سربلند باشید همگی

سلام و درود بر بانو وکیل محله خوبی آیا اوضاع که بر وفق مراده خب ایشالله که بر وفق مراد باشه
منم اردووووو میخووووام توی اون اردوی نجف آباد که من به دلیل عدم آشنایی با اینترنت و نداشتن نت با محله آشنا نبوده و قسمت نشد که باشم ولی ای کاش به زودی یه اردوییی چیزی اونم از نوع گوش کنیش به راه بی افته تا دوستای مجازی هم محلهیم رو بشناسم به هر حال امید که این آرزوم محقق بشه خب عجب تولدی بودها میگم میخواستید جای منِ قند و چربی دار هم نارنجکی بخورید به هر حال که این عالیه که بهتون در این تولد خوش گذشته راستی اون لغط یاب توی گوشیتون چیه باشد که نصب کرده و با یافتن غلطهامون رستگار شویم راستی یه خبر من فعلاً موضوعی رو واسه پایان نامهم پیدا کردم که دعا کنید تکراری نباشه به امید خدا به هر حال بانو مرسی بابت این پست و مرسی بابت این مطالب خب من برم یه شامی بزنم بر بدن شبت بانو مهتابی زیبا و آروم شب خوش و خدا نگهدار

سلام بر جناب عبد الله پور وکیل محله
خوشحالم موضوع مناسبی رو پیدا کردید و شدیدا براتون آرزوی موفقیت دارم.
ان شا الله یه اردوی دیگه جور بشه و همگی با هم بریم به اردو و بازم ان شا الله که اون اردو هم بهمون خوش بگذره و اشکال نداره شما به جاش بفرمایید میوه میل کنید سالم تره

سلام منم اردو می‏خوام. دوست دارم بچه‏ها رو از نزدیک ببینم و باهاشون آشنا بشم. اما تولد: من و دوستام ماجراهای تولد داریم. این قدر نامردیم که خدا می‏دونه. اول کادوها رو تحویل می‏گیریم بعد سور می‏دیم. اما چون هر دو گروه حق حبس داریم، قبض و اقباض در رستوران انجام می‏شه. من از حدود همین آبان تا بهمن شروع می‏کنم به انتشار لیست نیازمندیام واسه دوستام. اما متاسفانه کو گوش شنوا. پارسال دوستام یه پاپوش واسم خریده یعنی این قدر گرمه که یقین دارم بچه‏های قطب هم از اینا نمی‏پوشند. اشتباه من بدبخت این بود که برداشتم گفتم بخاری خونه‏ی تهرانمون رو بلد نیستم روشن کنم. اونم این پاپوش رو خرید یخ نزنم. اما امسال لیست رو حساب‏شده تنظیم کردم.

سلااام بر خانم دکتر عزیییز خودمون خخخ خخخ خخخخ میگم ما هم ماجراهای تولدهامون خنده داره خخخخ شکلک خیییلی دیگه لو میریم بنویسم که خب خخخخخ
ولی اما اون قبض و اقباض و حق حبس رو با حال اومدید ها دیگه تولد حقوقی گرفتن همینه دیگه خخخخ ما که بعضی هامون پیشاپیش به حسابمون برای خودشون کادوی تولد می خرند هععععیی حالا خبس خیلی خرج رو دستمون نذاشتند تا حالا خخخخ
دیگه اینکه وااای منم شدییید خیییلی مشتاق دیدار شما هستم, کاش جور بشه یه اردوی دسته جمعی الاااهی آمین یا رب العالمین…..
دیگه مواظب پاپوشتون هم باشید خخخخ

ضمن درود فراوان و عرض ادب! خوشحالم که در اردوی نجف آباد بهتون خوش گذشته… البته من چند بار در محله بحث اردوی دوباره را بیان کردم اما مدیر و بعضی از دوستان با دلایلی که داشتند مخالفت خود را اعلام کردند… منم که دست بردار نیستم و حالا که کار با کامی را کمی بلد شده ام میتوانم با ایمیل با دوستداران اردی ارتباط بگیرم و برای اردیبهشت ۹۶ برنامه ریزی کنم و اردویی ساده تر از اردوی قبلی برپا کنیم… حالا که هوا داره سرد میشه و نمیتونیم کاری بکنیم… اما از همین تریبون به بچه ها اعلام میکنم که من همان دیوانه هستم و پایه ی شیطنت و دور هم نشینی… بچه ها آماده باشید که میخواهیم در اردیبهشت ۹۶ اردویی برپا کنیم… پایه های اردوی جمعی تا ۵۰ نفر ثبتنام کنید… جیمیل من a.pajoohandeh10@gmail.com من منتظر ثبتنام دوستان هستم…!

سلام خدمت جناب عدسی گرامی, جدا ممنون بابت زحماتی که خودتون و خانواده محترمتون متقبل شدید و باور کنید ما هیچ وقت هیچ وقت اون فضا و اون صمیمیت و گذشت رو فراموش نمی کنیم…. بعدشم اردو خوبه با هماهنگی بیشتری برگذار بشه, من این طوری خب نمی تونم که ثبت نام کنم شکلک برید رو مخ مدیریت کماکان ان شا الله تا فروردین ۹۶ جواب مثبت رو ازشون بگیرید و بعد دوباره بزنیم به دل اردو و خب این بار بریم یه جای دیگه نجف آباد یه بار اساسی مزاحم شدیم خواهرتون گناهی هستند خب خخخخ

سلام بر بانوی بانوان محله و تشکر از معرفی کتاب فوق الذکر من قبلاً آن را خوانده ام البته با ترجمه آقای ضبیحلاه منصوری .. ضمناً اگر واقعاً چنین نرم افزاری وجود دارد معرفی بفرمایید. که برای بیسوادی چون من بسیار رستگاری آفرینست …موفق باشید..

سلام بر جناب گوشه نشین گرامی
من هم البته کتاب رو با ترجمه آقای منصوری دارم می خونم و جدا ترجمه عالیی هست منهای تعریف تمجید هایی که گاه و بی گاه مترجم از خودش می نماید خخخخ
و این نرم افزار هم بله که هست یه نرم افزار ساده لغت نامه فارسی به فارسی آف لاین, فکر کنم از همین محله خودمون دانلود کردم یا شاید هم از شب روشن, با یه سرچ ساده می تونید پیداش کنید ولی ان شا الله اگر تونستم و پست بعدیی در کار بود لینک دانلودش رو براتون قرار میدم, حقیقتا عالی هست خیییلی …..
ممنون از حضور و کامنت تون

سلام دوست عزیز. مدتهاست که از فضاهای دوستانه دور موندم. خیلی دور. این کتاب رو هم خوندم. واقعا زیباست. عاشقانه های زیبایی هم داره. تصویر سازی هم در این کتاب به حد اعلی رسیده. به گونه ای که انسان کاملا میتونه خودش رو در موقعیت تصور کنه. لحظه های عاشقانه، جنگ، سفر دریایی، قطل، دغدغه های درونی افراد مختلف، حالتهای هیپنوتیزم، زندگی اشرافی، زندگی ساده و سایر موقعیتها که حالا به خاطرم نمیاد.

سلام بر بهترین معلم دنیا خانم جوادیان گرامی
اون اردو حقیقتا برای شناخت دوستان خیلی کوتاه بود, تا اومدیم بشناسیم تموم شد و ای کاش باز دیداری دست بده و این بار بشینیم با هم در مورد کتاب و رمان و همه چیز های قشنگ صحبت کنیم …. خانم جوادیان دور همی های دوستانه رو سعی کنید نگهشون دارید واقعا به آدم انرژی و شادمانی تضریق میکنه ….
در مورد کتاب هم دقیقا همینی که شما گفتید, من حقیقتا حس می کنم یکی از اجزای داستان هستم از بس تصاویر داستان واضح و نزدیک هست ….

درود! موخ مدیریت میگه شما با مسئولیت خودتون برپاکنید ما هم بین شرکت کنندگان ثبتنام میکنیم… راستی این بار نجف آباد و خونه خواهرم نیست و یک روز مانده به برپایی آدرس خصوصی به شرکت کنندگان داده میشود…!

مجدد سلام و درود بر جناب پژوهنده بزرگوار
خب به مخ مدیریت بگید هرکسی که در این چنین اردو هایی شرکت می کنه یک با مسوولیت تام خودش هست و دو اینکه مخ مدیریت یه سری هماهنگی های کلی رو انجام میده که خب قبول دارم زحمتش زیاد هست ولی خب بازم از جنابشان خواهشمند است هماهنگ کننده باشند و سه با این وصف اکثر خانم ها و حتی می تونم بگم تمامشون ثبت نام نمی کنند و صرفا یه اردوی مردانه خواهید داشت که ان شا الله بهتون خوش بگذره جای ما رو هم خالی کنید!

سلام بانو ایول دور همی و تولد و گردش و تمامش رو ایول! خدایی بانو نعمتی دارید شما۴تا راست میگم. جمع های هماهنگ و هم گون رفیقانه رو بی نهایت دوست دارم. سعی کنید دست هاتون از هم ول نشه. بعدش هم شما ها که شکر خدا خونوادگی رفیقید خوب۱سفر۴خونه دوستانه برید به خدا بانو اینقدر خوبه! این قدررررر خوبههههه!
تولد۴تاتون مبارک! ایشالا سال های سال در کنار هم شاد باشید و با هم بخندید!
اردوی نجفآباد! وایی خدا بهترین سفر تمام عمرم بود! باورم نمیشه انگار رویا دیده بودم! حسش خیلی قشنگ بود خیلی قشنگ بود خیلی! دیگه ازش نگم که زیاد گفتم!
همینجا ممنونم باز هم ممنونم همیشه ممنونم از عدسی و خونوادش که این قشنگ ترین سفر و یکی از رنگی ترین رویا هام رو ساختن و من همیشه با یادآوریش ازش بی نهایت لذت می برم و از عدسی و خونوادش داخل دلم ممنونم!
دیگه چی بود یادم رفت آهان کتابه رو۱دفعه داشتم می خوندم که نمی دونم چی سر هاردم اومد اطلاعاتش پر! این کتابه هم پر و من همون اولش متوقف شدم و دیگه هم نگشتم پیداش کنم! یادم انداختی برم دنبالش!
خوبه دیرم شده و اینهمه حرف می زنم. احتمالا به پست های دیگه نرسم از بس اینجا وراجی کردم!
به۳تای دیگه سلام و تبریکاتم رو برسون بانوی عزیز!
همیشه شاد باشی!

سلاام بر پریسا خانمی عزیزم خوبی یا چطوری آیا؟ میگم بیبین تبریک خشک و خالی فایده نداره! یاد گرفتی که پیام های خصوصی ت رو چک کنی آدرس میفرستم برات من یه جین ستاره با یه جعبه جواهرات می خوام خخخخخ سلامتون رو هم همراه با بزرگیتون می رسونم شکلک اگه یادم نره حالا خخخخ
و رفتیم تا حالا مسافرت با هم خییلی حالا گاهی چهار خونه بوده گاهی خونه هاش کم و زیاد شده ولی مسافرت بوده دیگه و جدی جدی هم بسیااار خوش گذشته زیااد جای باقی دوستان خالی ….
پریسا نجف آباد واقعا یادش بخیر و حقیقتا تشکر از آقای پژوهنده و خانواده مهربونشون ….
کتاب رو هم حتمی برو پیگیری کن که بی نظیر کتابی هست این رمان تاریخی و شاه کار دوما
همیشه همیشه شاد باشی و ایامت به کام.

سلام بر جناب کامبیز خان اسدی گرامی, میگم واقعیت کامنت های شما فوق العاده با نمک و خوندنی هست دیگه چه برسه پست هاتون شکلک تشویق به ارسال پست البته من خاطره می پسندما خخخخ
و اما مرسی از خوش آمد شما ولی خب همیشه همیشه که شاد نیستم یه یه درصدی هم سعی می کنم ناشاد باشم تا تعادل برقرار بشه خخخخ واقعیت گاهی فکر می کنم از بس بیخودی شادم شاید الکی خوشم خخخخخ بگذریم….
خودم بعد از وسطای جلد چهارم یعنی دقیقا همین جایی که الآن متوقف شدم رفتم ترک آخرش رو خوندم یعنی شکلک خوب شد تا حالا به این شخصیت های بر دار رفته نرسیده بودم وگرنه واااای اوج بود یا فراتر از اوج عشق و مرگ …..
بعدشم من دقیقا نفهمیدم دهات از کجای پست وزین من برداشت شد خخخخ ولی منم دلم دهات می خواد, بعضی از دوستام هستند روزهای تعطیل میرند دهاتشون خداییش فوق العاده شکلک غبطه هستم و دارم بهشون …. چیزه یادم اومد دهات آقای عدسی اینا منظورتونه آیا؟

سلامی دوباره.
با نمکی از پست خودتِ. راستی سلام من رو به مهران مدیری دور همی برسونی.
من دهات عدسی نرفتم. کار خوبی میکنی من هم بعضی وقتا با سرعت ۱۴۰ میزنم به حال خوشی که دارم تا کمی حالم گرفته بشه و قدر شادیم رو بدونم.
فکر کنم سه تفنگدار بود که لوئی سیزدهم به یکی از نزدیکانش میگفت بیا بریم ناراحت باشیم خخخ.
راستی دهات با پست سنگینت منافات نداره خخخ
همینطوری گفتم که گفته باشم. من عاشق دهاتم

سلام بر بانوی گرامی.
در مورد اردوی نجفآباد که چیزی جز خاطرات هیجان انگیز برای من باقی نمونده که دیگه حرفی نیست.
در مورد دوما هم که باید بگم که بسی بسیار نویسنده یخوبی بود، البته پدر و پسر.
پس بهتره که بگم بودن.
ممنون از پست.

سلام بر آقای چشمه بزرگوار
در مورد اردوی نجف آباد که بله جدا هیجان انگیز و عالی بود و الآن فقط خاطرات شیرینش برامون مونده و ای کاش دوستی هاش هم پایدار بمونه ….
در مورد دوما هم مگه دو نفرند آیا؟ این الکساندر پدر هست یا پسر آیا؟ من نمی دونستم …. برم ببینم چه کتاب های دیگه ای این دو نفر نوشتند که بدون نوبت برند تو صف مطالعات بانوانه مون ….
مرسی از حضور و کامنت تون.

سلام
تولد راضیه و پیشاپیش تولد بقیه رو هم تبریک میگم سلام منو بهشون برسون
من یه بار تلفنی شاهد دور همی شما بودم یادته که؟
دوما رو هم دوست دارم و آروم آروم دارم کتابهاشو میخونم سه تفنگدار و کاردینال دو ریشیلیو رو تموم کردم بقیه تو صف انتظار هستن که بخونمشون اما الآن دارم غرور و تعصب جین آستون رو میخونم کتاب خوبهی تو هم اگه تونستی بخونش
اردو هم یادش به خیر خیلی خوش گذشت و فکر نکنم دیگه تکرار بشه
راستی هر کادویی به مناسبت تولدت گرفتی نصف نصف با من شریکیااا بالاخره تولد من هشت روز بعد از توئه و خواه ناخواه باهات شریک میشم خخخ

سلااام بر پریسیما خانمی عزیزم, خوبی یا چطوری آیا؟ زیارتت قبول و ای کاش منو خیییلی دعا کرده باشی زیاااد ….
ببین جانم از یه اصفهانی نمی تونی انتظار تقسیم قنایمش رو داشته باشی خخخخ تازه من منتظر دریافت کادوی تولدم از شوما هستم خخخخخ
و چه جالب این دو تا کتابی رو که شما از دوما گفتی من گذاشتم تو صف انتظار و کنت دُ منت کیریستو رو قبلش خونده بودم…..
و ممنون بابت تبریکاتت و منم پیشاپیش تولد تو رو تبریک عرض نموده منتظر کادوی تولدم هشت روز قبلش هستم
ممنون از حضور مهربونت.

سلااام بر ریحان خانمی دوبل خودمون, شکلک الااااهییی چهارتا دوست پایه و هم دل نصیب حالت بشه باهم دور همی بگیری خاطراتش رو برای ما بنویسی و الااااهی اگه اردوی دسته جمعی قرار شد بریم شما هم هم سفر و هم اردو باشی شکلک بیییشتر تر تر تر خوش بهمون بگذره….
ممنون از حضور قشنگت

سلام بر بانو خانوم عزیز.
خو من توی تنها چیزی که میتونم توی این پست باهات شریک باشم کتابهای دومن هستن.
کلا لذت میبرم از کتاباش.
مُنط کریستو و سه تفنگ دار و کاردینال ریشیلیو را خوندم, که خوردم به یه کار دیگه موند ژزف بالسامو و غرش توفان که حالا که خلاص شدم حتما میخونمش.
کلا از خوندن کتابهای دومن بی نهایت لذت میبرم, هیجان که توی کتاب دومن هست عالی هست, حتی با توجه به اینکه زمان داستان مال قرنها پیش هستش.
مرسی برای این پست.
راستی خوش بگذره این دوره همی ها بهتون.
شاد باشی همیشه.

سلااام بر حسینی خانمی فاطمه جونم, خوشم میاد همه اساسی دوما خون یا به عبارتی کتاب خونند اینجا ای ول …. بخون هرچه سرعیتر غرش و البته قبلش ژوزف رو که وااااااای عاشق کتاب منت کیریستو هم هستم ولی از اون هم این یکی قشنگتره خیییلی ….
ان شا الله یه دور همی داشته باشیم با شما و دیگر دوستان و مرسی از حضور مهربونت خانمی.

سلام بر شما خب من با خاطرات تولد و خانمانه و دخترانه خیلی کاری نداارم. البته نه که مهم نبااشه من نظری نداارم. اما کتابایی که دارین میخونین. کلا دیگه بعد از این هیچ کتابی برای شما جذابیت نخواهد داشت. خخخ حداقل برای من که همینطور شده. ضمنا پیشنهاد میکنم این کتاب رو منظورم هر دوش هست هم ژوزف و هم طوفان با دور تند نخونین بلکه با دقت بیشتری بخونین و شباهتهاشُ با انقلابهای بعد هم ببینین.

سلام بر جناب جوانمرد خان دانای محله, خب شما هم دور همی های پسرانه و آقایانه تون رو بنویسید ما بهش کاری نداریم خخخخ و اما جدا می پذیرم تمام صحبت هاتون رو, من تا حالا خیییلی کتاب خوندم اکثرا هم از نویسندگان به نام و تاپ ولی هیچ کدومشون این کتاب نشده اصلا …. در مورد تند تند خوندن هم من خب چون خودم اصولا تند تندی هستم با تند تند خوندن با دقت تر متوجه مطلب میشم و اصلا به همین خاطر انقلاب فرانسه رو انقلاب کبیر گذاشتند چون مادر همه حالا نگم اکثر انقلاب های بعد از خودش بوده البته بماند من رو با سیاست کاری نیست چون نمیذاره از زندگیم لذتش رو ببرم پس شما هم از زندگیتون فارغ از اینها لذت ببرید و همیشه شاد باشید و راستی قبلتر ها یه پستی مشاوره ای چیزی میذاشتید الآن دیگه فراموشمون کردید آیا؟ شکلک ما که یادمون هست …..

درووووووود به تو دوست خوب من.
این خیلی خیلی خوبه که شما با هم تولد میگیرید و شادی میکنید. آفرین به شما. و اما در باره کتاب دوما باید بگم که من کل این کتاب رو تو سال ۹۱ خوندم و بهت این مژده رو میدم که بخش غرش طوفان هنوز از بخش ژوزف بالسامو جذابتر و خیلی مهیج تره. انقدر پر ماجراست که با این که حافظه من در به یاد سپاری وقایع یه رمان خیلی بد نیست الآن خیلی از اتفاقات اون داستان رو یادم نمیاد. به نظر من دوما توی این کتاب با زبان داستان به بهترین وجهی وقایع انقلاب کبیر فرانسه رو وصف کرده.

سلاام بر فروغ خانمی عزیزم
وااای شوما هم این کتاب رو خوندی یعنی من موندم چرا سرانه مطالعه کتاب توی کشور ما این قدر پس پایین اعلام میشه آیا؟ شکلک فروغ یه گروهی زدیم کتاب خانان حرفه ای دوستان کتاب خون البته از مدل دختر خانم هاش در همیم و قراره هرکی هر کتابی رو خوند بیاد معرفی کنه که بقیه بچه ها هم آشنا بشند خواستند بخونند یعنی دلم خواست تو هم باشی چطوووور کاش بیایی و اما واقعا غرش طوفان خییلی پر ماجراتر و هیجان انگیز تر از ژوزف هست و منم که کلا اهل تاریخ خوندن نیستم الآن خیلی نکات از از این رمان دستم اومد که اگر هزارتا کتاب تاریخی صرف در مورد انقلاب فرانسه می خوندم جدا نه یادم می موند نه اصلا برام لذتی داشت ….
ممنون از حضورت و کامنتتت و همیشه شااد باشی و پر انرژی

سلام بر بانوی بهمن ماهی محله و سایر بهمنی ها از جمله خودم.همیشه به دور همی.امید که آرزوی همه ی آرزومندان اردوهای دسته جمعی بر آورده بشه ایشاالله.خوشحالم که به جمع دوست داران آثار دوما پیوستید.خود شما بهترین تعریف و توصیف رو از کتاب داشتین.البته مانده تا در ادامه روند اتفاقات و حوادث کتاب با ماجراهای دلخراش و غم انگیز و متعددی روبرو شده و اشک شما رو جاری نمایند.با سپاس و بدرود بانو.شکلک تعظیم قراء یک نجیب زاده فرانسوی در مقابل بانو.

سلام بر جناب کنت گرامی
میگم تا همین حالاش هم هرچند اشکم در نیومده ولی دلم خییلی خراشیده شده از ماجراهای کتاب ….
شما هم گمانم دوما خوندید که ملقب به کنت نمودید خودتون رو نه آیا؟
من شکلک تعضیم یه بانوی فرانسوی رو نمی دونم خب خخخ ولی شکلک عرض ادب

سلااااااااااااااااااااااام بر بانو. محله.
آهاااایْ مُدیییییر بگییییر اُردووووووو!
شکلک رژه رفتن تو اعصاب مدیر!
راستی!
چه زمانی اردو برقرار شد؟
چرا من اطلاع نداشتم؟
شاید قبل از ورود خوشبختانه من به محله انجام شده باشد!
حتما خِیییییلییییی خوووش گذشته ها؟
شکلک حسودی به اردو روندگان.
بابت کتب هم از بانوی محله، ِِِِ. تشکر مینُماییم.
اردو مدیر! اردو مدیر! اردو مدیر!

سلام بر جناب خویی گرامی
بله قبل از حضور شما در محله و اردیبهشت ماه پارسال, سرچ کنید توی آرشیو محله خاطرات بچه ها رو می تونید پیدا ومطالعه کنید….
ان شا الله یه اردو برگذار میشه و شما هم حضور پیدا می کنید.
ممنون از کامنت و حضور پر هیجانتون

دیدگاهتان را بنویسید