خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یک درد دل با شما و یک مشورت به احمد

سلام و درود بر هم محله ای ها خوبید آیا خوش میگذره آیا با هوای پاییزی چه کارهید خوبید آیا یا نه توی شهراتون برف و بارون نیومده آیا اگه اومده که خوش به حالتون خب هوای شیراز هم بدکش نیست درسته که هنوز بارون خانم به خونه شهرم سر نزده ولی هوا خوبه خب از حال و احوال پرسی که بگذریم با یک پست در خدمتتونم نه اشتباه نکنید این پست نه حقوقویه و نه قانونی قراره براتون بنویسم و همین بلکه میخوام کمی باهاتون درد و دل کنم و ازتون راهنمایی بخوام

نمیدونم چهقد میدونید زندگی این روزای منُ که روش بدجور گرد و غبار گرفته همون طور که میدونید یه سال پیش قبل که جواب رد از اون طرف شنیدم هنوز نتونستم در خصوص این قضیه کنار بیام و بگم این نیز بگذرد هنوزم بعضی مواقع صداش رو که توی یه کلاسی کنفرانس داد و منم ضبط کردم میگوشم و میگم چرا نشد خب این از این مقال که گذشت

اما چندی پیش با هزار مکافات 34 واحد نظری دروس ارشدم رو تموم کردم ولی هر چی موضوع میبرم و میبردم اساتید واسه موضوع پایان نامه قبول نمیکردن دیگه بی خیالش شدم گفتم حالا یه کاریش میکنیم ولی دیگه الآن هر چی فکر میکنم عقلم به جایی نمیرسه خب میخوام بشینم یه کم فکر کنم ببینم چی کار میشه واسهی با این پایان نامه بکنم

خب چند وقت پیشا یه کاری بهم پیشنهاد شد طرفم بهم قول مساعد داد اما موقع عمل دستم رو گذاشت توی پوست گردو و گفت دیگه برای پر کردن سنوات و این طور چیزا دیر شده و تعداد به حد نصاب رسیده و تو هم برو … یعنی پی کارت

اما به نظرتون من باید با این موارد چی کار کنم به نظرتون باید با این همه نامردمی چی کار کنم

خب حالا یه مشورت ازتون میخوام ببینید من الآن سردرگمم که چه جوری وقتم رو صرفه جویی کنم که هم بتونم به محله بیام هم روی پایان نامهم کار کنم و هم بتونم دو تا جزوه که باید از بین پنج تا کلاس درسی تبدیل به بریل کنم رو بتایپم به هر حال ببخشید که اوقاتتون رو تلخیدم چی کار کنم روزگار این روزای من شده این گفتم چند کلامی بنویسم شاید حالم خوب بشه خب راستش رو بخوایید به فکر خدا حافظی از دنیای مجازی و خاموش کردن هر دو خطم و کلاً دیسکانکت کردن نتم و همین طور اصلاً سر کردن در عالم بیخبری فکر کردم بمونم ولی من که اصلاً نمیتونم خطم رو خاموش کنم نمیتونم دیسکانکت بشم خلاصه به نظرتون چی کار کنم که هم حالم بهتر بشه هم بتونم به پایان نامهم برسم و مواردی که بالا بهش اشاره کردم

ببینید قصدم از نوشتن این چند کلام اصلاً نه جلب توجه هستش نه هم مضلوم نمایی بلکه دلم از این نامردمیها گرفته و گفتم شاید با بشه با حرفیدن با شما

به هر حال مرسی که به این صحبتای من گوش دادید و چند لحظه وقتتون رو در اختیارم قرار دادید دوستایی که عاظم سفر مشهدند خیلی دعام کنند و از آقا بخوان دست منِ کمترین رو که الآن سردر گم و مستأصل هستم بگیره به هر حال مرسی که به من گوش دادید ببخشید که نوشتهم بدرد فقط خودم میخوره ایامتون خوش خدا نگه دار همگیتون

 

 

۳۴ دیدگاه دربارهٔ «یک درد دل با شما و یک مشورت به احمد»

سلام و درود بر داش مجی اول که مرسی که به من و پست من سرک کشیدی بعدشم مرسی بابت توصیهت حتماً به این کامنتت گوش میکنم باید به قول تو بشینم همین فردا پس فردا یه برنامه بریزم و اهم و مهم کنم ببینم چی به چیه و من کجای معرکه هستم بازم مرسی که با وجود این همه مشغله به من سر زدی شبت خوش و خدا نگه دار

درود
ببین احمد! من میگم در مورد هر کدوم از اینایی که گفتی بدترین اتفاقی که ممکنه بیفته رو در نظر بگیر.
اصلا خودم برات این کار رو میکنم!
فرض کن دیگه وقتی برای پایان نامه نداری و بهت میگن مدرک بی مدرک برو رد کارت!
اونی هم که جواب رد بهت داده ازدواج میکنه و با خوبی و خوشی به زندگیش ادامه میده!
کار هم هیچ وقت پیدا نمیکنی و زمانی میرسه که دیگه سنت به هیچ آزمون استخدامی نمیخوره!
حالا به نظرت با یکی از این اتفاقها دنیا به آخر میرسه؟!
با دو تاش دنیا به آخر میرسه؟!
اگه هر سه تاش بیفته دنیا به آخر میرسه؟!
یا اصولا اگه چند تا اتفاق بد دیگه هم غیر از اینا بیفته بازم دنیا به آخر نمیرسه؟!
خب من بهت میگم!
اون چیزی که تو فکر تو هست همون اتفاق میفته! دقیقا همون
هر وقت تو فکر کنی دنیا برات به بنبست رسیده مطمئن باش همون جا بنبست نهایی زندگیته!
خود من در نظر دارم هر وقت به بنبست نهایی زندگیم رسیدم یه جوری خودم رو راحت کنم!
به نظرم تو هم همین تصمیم رو بگیر و بعد از دیس کانکت شدن و خاموش کردن خطات فکر کن ببین چه راهی برای مردن دردش کمتره!
ولی اگه فکرت این باشه که برای هر کاری راهی هست، اون وقت دیگه بنبستی نمیبینی!
اون وقت اول میشینی چهل پنجاهتا موضوع برای پایان نامهت پیدا میکنی که بالاخره حتما بعضیاش جالب و قابل قبوله!
بعدش دیگه به اون بنده خدا فکر نمیکنی و آرزو میکنی تو زندگیش موفق و خوشبخت باشه و به این فکر میکنی که منم بالاخره به موقعش نیمه خودمو پیدا میکنم!
یا شایدم به این نتیجه برسی که بازم برای رسیدن به شخص مورد نظرم تلاش کنم!
شاید اون طور که باید و شاید مایه نگذاشتم که نشده!
جزوه هاتم که یه دست میجنبونی و تایپ میکنی میره پی کارش!
به اینم فکر میکنی که من بالاخره هم درس خوندم و هم تواناییها و مهارتهایی دارم که بتونم باهاشون امرار معاش کنم!
از کجا معلوم؟! شاید همین فردا یه موقعیت شغلی سر راهم قرار گرفت!
اگرم فردا نشد پس فردا میشه و این همه روز خدا که من در پیش دارم!
اینو با اطمینان بهت میگم که اگه با روش دومی که گفتم فکر کنی، حتما حتما حتما حتما نتیجه میگیری!
یه نمونه از فکر خوب کردن رو همین جا برات میگم!
یادته توی پستم قبل از رفتن به بیمارستان نوشتم که دو، سه هفته یا یک ماه ممکنه بستری باشم؟
اون موقع که داشتم اینا رو مینوشتم فکر خودم این بود که شاید حتی زودتر از دو هفته برگردم خونه!
خب من الان حدود یه هفتهست که بعد از عمل موفق پیوند کلیه اومدم خونه!
یعنی من با دو روز که تازه قبل از عمل بیمارستان بودم در مجموع دوازده روز بستری شدم!
حتی همین فکر و روحیهم باعث شد نه عمل برام سنگین باشه و نه بعدش درد چندانی بکشم!
این در حالی بود که مثلا یکی از بیماران بخش یک هفته قبل از من اومده و عمل شده بود و بعد از این که من مرخص شدم چند روز دیگه هم اونجا موند و تازه دیروز ترخیص شد!
یا هم اتاقی خودم که تقریبا با هم بستری شدیم، هنوز بیمارستانه!
تازه این دو تا که گفتم روحیه شون بدک نبود!
باید این قدر به خودت بگی که تو همه کارات موفق میشی که این برات بشه یه باور قوی!
اصلا باید بگی من تو همه کارام همین الانم موفق هستم!
ولی تو چی کار میکنی؟!
به هر بهونه ای و تو هر پستی با کامنتات آه و ناله میکنی!
خب این داره فکر تو رو نشون میده و ذهنیتت و تفکرت باعث میشه همونهایی که میگی و مینویسی واقعا هم اتفاق بیفته!
اگه میخوای وضعیتت تغییر کنه، همین الان به خودت قول بده و بهتره همین جا هم بنویسی که من از این به بعد در مورد مشکلاتم حرف نمیزنم! انگار که همه مشکلاتم حل شده!
من از این به بعد فقط تو هر چیزی به خوشبینانه ترین شکل ممکن فکر میکنم و دیگه هیچ کس تو کامنتها نمیخونه که احمد عبد الله پور دلش گرفته و ناراحته و حالش گرفته!
اگه این کار رو بکنی، مطمئنم دفعه بعدی که از خودت بنویسی همه میخونن که اتفاقات خیلی خوبی توی زندگیت افتاده و خوشحالی!
این همه با تأکید و طولانی تر از پست خودت اینا رو نوشتم برای فقط گفتن چهار تا کلمه!
فکرت را عوض کن!

سلام و درود بر مدیر فنی گل محله خوب هستید که به لطف خداوندگار وای عجب کامنتی شما نوشتیدا این که از متن پست من بیشتر بود به هر حال شما درست میفرمایید من باید بالاخره یه روزی این طرز فکر مزخرفم رو بذارم کنار و این رو هم باید یه جایی شروع کنم ببینید این کامنت شما رو من شش بار خوندم و بازم باید بخونم چون هر چی میخونم میفهمم که من توی چه جهل مرکبی بودم و خودم هم نمیدونستم به قول شما تا منفی بافی کنم همون اتفاق منفی رخ میده و من میشم همون مثال کامنت شما که ازدواج نکرده کارم دیگه گیرش نمیاد ب با تیپا از دانشگاه میاندازنش بیرون نمیدونم شاید هم من خیلی سخت میگیرم به هر حال دوباره کامنت شما رو میخونم و بیشتر باید در خصوص این موضوع فکر کنم و شاید هم یه تجدید نظر در طرز فکرم به هر حال آقا سعید خیلی ممنونم که به من سر زدید کامنت گذاشتید با کامنتتان به من امید و آرزو و دل گرمی دادیدی نه خطم یا بهتره بگم خطام رو نمیتونم خاموش کنم ولی خب میتونم کمتر سراغشون برم و بیشتر به کارهام برسم به هر حال مرسی بابت این کامنت دل گرم کننده شبتون خوش ایام به کام و خدا نگه دار

سلام و درود بر ننه رهگذر محله خوبید آیا خب به چشم چون شما میفرمایید سعی میکنم که برم مثبت اندیشی رو پیشه خود قرار دهم فعلاً باید سعی کنم چون یه کوچولو سخته به هر حال مرسی بابت حضور سبزتون و دلگرمیتون به من شبتون خوش و خدا نگه دار

در مورد پایان نامه به نظر من از موسساتی که برای مشاوره در مورد پایان نامه هست کمک بگیر تو تهران که خیلی هست البته منظورم این نیست که برو پایان نامه بخر موسساتی هستند که قانونی در مورد انتخاب موضوع برای پایان نامه و انجامش مشاوره میدند البته خب پولی هست دیگه

سلام و درود بر شما دوست عزیزم مرسی که به من و پستم سر زدید ببخشید شما گفتید که چنین مؤسساتی که در زمینه پایان نامه مشاوره میدن توی تهران هست به نظرتون توی شیراز هم میشه چنین مؤسسه ای را پیدا کرد به هر حال مرسی بابت حضور گران قدرتان شبتان خوش و خدا نگه دار

سلام احمد آقا. سعی می کنم خلاصه بنویسم ولی قول نمیدم که موفق بشم خخخ!
اگر نظر من رو بخوایی نه خطت رو خاموش کن نه از اینترنت خداحافظی کن. چاره شما هیچ کدوم از این ها نیست. چیزی رو کنار نذار. فقط ردیفشون کن. مواردت رو ردیف کن. اون هایی که اهمیتشون بیشتره اول صف، بقیه به ترتیب اهمیت پشت سر اولی ها. بعدش هم واسه هر موردی زمانت رو تنظیم کن. واسه هر چیزی زمان و ساعت خاص بذار و همون طور که مدیر گفت سر این برنامه ریزی و زمان بندیت بمون. مثلا با خودت سفت بگو هر شبی فقط۱ساعت اینترنت گردی! فقط۱ساعت! تمام! و تا هر جایی که میشه از این فرمان که به خودت میدی در نرو و انجامش بده. حالا فلان کار مهم تره زمان بیشتر بهش بده. در زمان درس خوندن به هیچ عنوان وارد اینترنت واسه گردش ها نشو. زمانی هم که در حال لذت بردن از اینترنت هستی به هیچ عنوان فکرت رو به درس هات نده. این از این.
احمد آقا از نظر من مشکلات۲دسته هستن. دسته اول اون هایی که راه حل دارن، دسته دوم اون هایی که هیچ طوری حل نمیشن. مثل بنبستی که هیچ راهی واسه گذشتن ازش نیست.
دسته اولی ها که به هر حال راه دارن. مثلا پایان نامهت رو در نظر بگیر! این شاید خیلی خیلی سخت باشه ولی مشکلی نیست که اصلا راه حل براش نباشه. ۱۰۰تا موضوعت رد میشه ولی می دونی که میشه با۱موضوع قرص و محکم حلش کرد. همون طور که خیلی ها این کار رو می کنن و پایان نامه های موفقی ارائه میدن که ایشالا به همین زودی شما هم یکیشون هستی. واسه رد شدن از مشکلی که راه داره، هرچی هم سخت باشه باید بالا پرید. اگر۱۰دفعه نشد دفعه۱۱هم وجود داره. باز هم موضوع بده! اصلا از اهل فن مشاوره بگیر. این شدنیه پس لازم نیست ازش ببازی. واسه آدمیزاد افت داره از مشکلی که راه حل داره ببازه.
حالا دسته دومی ها. احمد آقا بعضی در ها در نیستن بن بستن. هیچ کاریش هم نمیشه کرد. مثلا خودم رو بگم. بیام چشم هام رو بخوام. خودم رو تمام عمرم به در و دیوار بزنم. گریه کنم. افسرده بشم. روانی بشم ببرنم بیمارستان تمام عمر اونجا بمونم. اصلا دق کنم بمیرم. هیچ فایده نداره. چشم هام تاریکن و تاریک هم می مونن و آخ و واخ کردن های من هم کمکی نمی کنه. فقط باقیه زندگیم رو، باقیه امکاناتی که واسه زندگی کردن دارم رو، و تمام امتیاز هایی که میشه ازش استفاده کنم تا بهتر و شاد تر و راحت تر زندگی کنم رو از بین می بره و عمرم رو تلف می کنه. خوب پس من باید چیکار کنم؟ هیچ چی. باید بپذیرم که این درد درمون شدنی نیست. این رو باید بپذیرم که از این بنبست نمیشه رد بشم. هیچ طوری نمیشه. با هیچ وسیله ای نمیشه. بهتره به جای مشت زدن به دیواری که کنار رفتنی نیست، با خودم کنار بیام و امتداد دیوار رو بگیرم و برم جلو. گاهی۱چیز هایی واقعا نمیشه. باید این نشدن رو باور کنیم. بپذیریمش و باهاش کنار بیاییم. شما۱کسی رو واسه زندگی مشترک در نظر داشتی. از این هم فرا تر رفتی و محبتش رو به دلت راه دادی. ولی نشد. به هر دلیلی که من در جریانش نیستم نشد. خوب. یا امکان تلاش بیشتر واسه شما هست که بهش برسی یا نیست. اگر هست که یا علی. اگر نیست و هیچ راهی وجود نداره، هرچند خیلی آسون نیست ولی هرچه زود تر بپذیر که چیزی که نمیشه نمیشه. بسته بودن این راه رو باور کن و بعد خودت می بینی که آهسته آهسته شروع می کنی به احیا شدن. احمد آقا من تجربه کردم در بد ترین موارد باور اولین قدمه. چه منفی چه مثبت. واسه خودم پیش اومد که۱چیز منفی در پیش داشتم به خدا زمانی که باور کردم ازش می بازم باختم و چنان هم بد باختم که هنوز جاش درد می کنه و برعکسش هم بوده یعنی زمانی که مطمئن بودم از ته دل مطمئن بودم می تونم از پس فلان مورد بر بیام و نتیجه مثبت مال خودمه بردم و این بردن تا زمانی که باورم نشده بود موفق میشم پیش نیومد. شعار نمیدم به خدا یکی از این موارد همین امروز واسم پیش اومد.
تلخه می دونم ولی باور کن که گاهی باید نرسیدن ها رو پذیرفت. این پذیرفتن نه تنها باخت نیست، بلکه از نظر من اول برنده شدنه چون شما با کمک این باور دست از سوگواری واسه نشد ها بر می داری و بلند میشی می چسبی به باقیه زندگیت. مثال و توضیح بیشتر و دقیق تر هم داخل آستینم دارم ولی این خودش۱دفتر اباطیل شد که نمی دونم حالش رو داری تا آخر بخونی یا نه. اگر طولانی بود و اگر پراکنده بود و اگر خسته شدی معذرت! من هم مثل آقای درفشیان به شدت امیدوارم که دفعه های بعد شاد تر ببینمت احمد آقا.
راستی خارج از بحث! آقای درفشیان خیلی خوشحالم که سلامتید و اینجایید. خدا رو شکر! کاش دیگه درد و بیماری به خودتون نبینید!
زیاد حرف زدم. احمد آقا باز هم معذرت.
به امید روز های بهتر در آینده ای بسیار نزدیک برای شما!

سلام و درود بر پریسا خانم اول ممنونم بخاطر حضورت در پست من در خصوص توصیه اولت چشم نه خطام رو خاموش میکنم و نه از اینترنت خدا حافظی چون نمیشه و با هر د اش کار دارم و نمیتونم در دست رس نباشم
آره درست میگی باید اهم و مهم کنم یعنی طبق چیزی شما به من گفتی باید ردیفش کنم آره باید توی برنامهی که مد نظرمه و قصد دارم فردا پسون فردا بنویسم همین کار رو بکنم یعنی موارد رو زمان بندی کنم اونی که اهمیتش بیشتره اولیتی بیشتر از لحاظ زمانی بهش اختصاص بدم
آره به خدا باید این اومدن توی فضای مجازی رو کنش کنم حالا چه توی واتسآپ چه توی اینترنت همون یه ساعت یه ساعت و هنیم بسه
در خصوص بخش دوم کامنتتون هم کاملاً حق با شماست منم باید بیشتر در این مواردی که گفتید مث مشکلی که هیچ جور حل نمیشه و باید با اون کنار اومد و مشکلی که راه حل داره ولی خیلی سخته بیشتر تفکر و تدبر کنم
به هر حال مرسی از حضورت در این پست من و مرسی بابت توصیه ها و دل گرمیت خب من یه دو سه تا کار نیمه تموم دارم اونا رو انجام بدم حتماً اون برنامه که شما توصیه های خوبی در خصوصش داشتید رو برای خودم انجام میدم شبت خوش و خدا نگه دار

سلام احمد من از شیراز خدمت میرسم بیا یک روز با هم بریم شاه چراغ یک دل سیر گریه بکن هم سبک میشی و هم مراد میگیری خخخ از شوخی که بگذریم در شیراز نابینایان تحصیل کرده بسیاری هستند که میتوانند شمارا راه نمایی کنند حتماً بسیاری از آنها را میشناسی ولی اگر نمیشناسی با من تماس بگیر تا اسامی آنها را بگویم ضمناً صحبتهای آقای درفشیان و خادمی و خانم صالحی را لایک میکنم موفق باشید …

سلام و درود فراوان بر شما گوشه نشین محله خب بعضیها رو میشناسم و بعضیها رو نمیشناسم واجب شد با شما تلفنی در تماس باشم ای کاش یه شمارهی ایمیلی چیزی از خودتان در این جا میگذارشتیدتا من با شما در تماس باشم به هر حال این شماره های منست خوشحال میشم با شما در ارتباط باشم شماره های من ۰۹۱۷/۸۱۷/۵۹/۸۵ و ۰۹۹۰/۴۹۳/۵۸/۸۱ و ایمیلام هم ایناست abdallahpour88@gmail.com و ahmadsmiling@gmail.com
به هر حال ممنونم که به من و پست ناچیزم سر زدید و منُ مورد الطاف بی کران خودتون قرار دادید شبتان خوش و خدا نگه دار

منم خییییلی کارام پیچ در پیچ شده . ولی همش به خودم میگم این نیز بگذرد.
در واقع بدون اغراق بگم ده تا کار ریخته روی سرم .همش هم کامپیوتری. چشام هم تازگیا خیلی به لبتاپ و گوشی حساس شده . ولی میخوام ی دونه ی دونه شروع کنم . هر چند خیلی برام عذاب آوره ولی باید راه رفتنیو رفت

سلام و درود بیکران بر پدربزرگ و ریش سفید محله رعععععد کبییییر بله راه رفتنی رو باید منم برم یعنی منم این کارای نیمه تموم رو باید با یه برنامه خوب به سر انجام برسونم خب امید که کارای شما هم همهش به سر انجام برسه مرسی که به این پست بد من سر زدید و مرسی که در این جا حضور دارید شبتون خوش و خدا نگه دار

سلام و درود بر داش محمد جان اول که سفرت کوفتت بشه بعدشم ایشالله بشه دویست تا تا چهار صد تا دیویدی به هر حال مرسی که با این همه ظرف نشسته چی یعنی سیدی رایت نکرده اومدی این جا خره منم دارم رو عوض کردن طرز فکرم فکر میکنم به هر حال مرسی بابت این کامنت دلگرم کننده شبت خوش و خدا نگه دار

سلام احمد هم شهری عزیز و هم سرویسی گرامی
گفتنیا رو گفتن من فقط از خودم تو دوره ی ارشد مثال می زنم
نزدیک به ۶ ماه به استاد موضوع می دادم و رد میشد
بعد از ۶ ماه یه موضوع تأیید شد و من پروپوزالشو نوشتم ولی دو روز قبل از تصویب پروپوزال
فهمیدم که موضوعم تکراریه! به این خاطر که سایت ایرانداک رو نمی شناختم و دیر باهاش آشنا شدم
تصور کن یه نابینا با همهی محدودیت ها ۵۰ صفحه پروپوزال بنویسه و بندازتشون دور
اینجا راهش نا امیدی و بیخیال شدن نبود! به هر حال اتفاقی بود که کاریش نمیشد کرد!
بازم شروع کردم و موضوع جدید رو کار کردم و دو هفته قبل پروپوزالشو تصویب کردم!
وقتی من نابینا تونستم توی نابینا هم می تونی!
برنامه ریزی کن اولویت اصلی رو بده پایان نامت یا هرچی که خودت می خوای
و با قدرت روش کار کن
برای موضوع پایان نامه هم پیشنهاد می کنم علاوه بر فکر کردن تو سایت ها سرچ کن و عناوین پایان نامه ها و مقاله هایی که تو حقوق نوشته شدن رو ببین تا یه طرح کلی تو ذهنت شکل بگیره
و با استاد راهنمات مشورت کن و ازش بخواه خودش بهت موضوع پیشنهاد بده
راجع به نامردمی ها خیلیامون باهات موافقیم ولی خب خیلی جاها کاری از دستمون بر نمیاد
خط و اینترنتت هم خاموش و دیسکانکت نکن ولی می تونی ازشون کمتر استفاده کنی
نکته آخر هم اینکه
شک نکن به هر چیزی اعتقاد داشته باشی به همون سمت خواهی رفت
در این زمینه هم خودم تجربه ی منفی دارم که اگه لازم شد بعدا بهت میگم
پاشو موانع و نا امیدی ها رو شوت کن وگرنه اونا شوتت می کنن! خخخخ!
شاد باشی تا همیشه

سلام و درود بر آقا سعید هم شهری و هم سرویسی خوبم چشم به توصیه هات عمل میکنم و از راهکاری هم که برای پایان نامه ارائه کردی ممنونم حتماً هم باید اولویت بندی کنم و باید بیشترین اولویت و کار ور متوجه پایان نامه کنم فعلاً یه دو تا کار نیمه تموم دارم که بعد از اونا کار منم شروع میشه ایام به کام و خدا نگه دار

سلام احمد جان.
من یه جا دیگه هم گفتم شاد زیستن یک هنره که باید یادش بگیری.
مشکلات برای همه هست. احمدی نژاد توی مجلس به نمایندگان گفت بن بست هست لاریجانی هم یه جواب خوب بهش داد. حالا من کمی جمله رو تغییر میدم و میگم, در مغزی که عقل هست بن بست نیست. حالا تکبیر بگو و راهتو ادامه بده. حرف سعید درفشیان عالی بود.
من اگر همه چیز رو ازم بگیرند و با فکر کردن هم به جایی برسم که باید بمیرم بهترین راه رو برای مردن انتخاب میکنم و با افتخار میرم دنبالش. مشکلات تو حل شدنیست اراده میخواد

سلام و درود بر آقا کامبیز گرامی مرسی بابت دل گرمی و ممنون از بابت حرف قشنگت چشم اراده میکنم و به دنبال هدفم میرم مرسی که به من و پستم سرک کشیدی و بهم دلگرمی دادی روزت خوش و خدا نگه دار

درود! گفتنیارو دوستان گفتند و حرفی که بشه اینجا زد ندارم… فقط اومدم بگم من این پست و کامنتاشو دوبار خوندم… چرا دخترها به خاستگاری نمیروند؟… چون اگه جواب رد بشنوند ظرفیتشو ندارند که بگند این نشد یکی دیگه… عزیزم این همه دختر لوس در جامعه وجود داره… نسل دختر که منقرز نشده… مرد باید پنجاه بار بره خاستگاری و جواب رد بشنوه تا تجربه بگیره و کارکشته بشه و با پنجاه دختر دوست بشه و پنجاهتا دوست دختر داشته باشه و با دختری ازدواج کنه که پدر یا مادر یا خواهرش برایش انتخاب میکنند… عزیزم قهدی دختر که نیامده…!

سلام و درود بر عدسی خان محله میگم این تجربه بود دیگه که در اختیار من گذاشتی آیا خب احتمالاً تجربه بود ولی این همه آدم بخواد بره خواستگاری که ورشکسته میشه حساب کن پنجاه تا جعبه شیرینی میشه جعبهی بیست هزار تومان میشه یک میلیون فقط پول شیرینی بقیه چیزاش هم بمونه از این گذشته این دختری که من انتخاب کرده بودم همه چی تموم بود و حالا بگذریم این کامنت تو یه لبخند به لب من نشوند خب پنجاه تا دوست دختر هم خیلی زیاده و من الآن یکیش رو هم ندارم تا چه برسه به پنجاه تا به هر حال مرسی بابت این که به من سر زدید و کامنت گذاشتی روزت خوش و خدا نگه دار

درود بر احمد عزیزم. من حرفای دوستان رو دیگه تکرار نمی کنم گفتنیها را گفتند فقط میگم سپاسگزار و قدردان این همه دوست خوب و مهربان باش به پندها و اندرزها شوم گوش بده و عمل کن دوست خوب بهترین نعمت است برات آرزوی توفیق و پیشرفت روز افزون دارم.
راستی بچه ها من دارم با گوشی مینویسم چقدر بد است که در گوشی اپل باید کامنت بنویسید بعد بری کامنت ها را بخوانی و اگر چنین نکردی و اول کامنتها را خوندی برای نوشتن باید راه رفته را دوباره جارو کشان برگردی آیا شما راه بهتری برای حرکت بین نوشتن کامنت و خود کامنتها سراغ دارید؟

سلام و درود بر عمو حسین خوب و عزیزم به چشم توصیه های دوستان رو گوش داده و بهش عمل میکنم و واقعاً هم که دوست خوب نعمته واااییی عمو من با گوشی سامسونگم هنوز نتونستم کامنتها رو بخونم تا چه برسه به کامنت دادن به هر حال ممنونم عمو از حضور و دلگرمیت روز و ایامت خوش عمو و خدا نگه دار

سلام و درود بر هانیه خانم خوبی هم شهری چه خبرا خب حتماً که به خدا باید توکل کرد و منم این کار رو میکنم چشم از محله نمیرم ولی کمتر خواهم اومد سلامم رو به آقا علی هم برسون ممنونم که به من و پستم سر زدید روزتون خوش و خدا نگه دار

درود! تو هنوز راه درازی در پیش داری که دخترها و زنها را یک در هزارم بشناسی و بتونی با یکی ازدواج کنی… تو بهتر است اول با چند دختر دوست بشی و خصوصیات اخلاقی افراد مختلف را بررسی کنی تا بتوانی بهتر تصمیم بگیری که با کی ازدواج کنی… راستی قرار نیست برای هر مراجعه و اجازه ی خاستگاری شیرینی بخری… تو باید اول روش ساده ی خاستگاری رفتن را یاد بگیری…من خودم سه خاستگاری بدون شیرینی رفتم… اولی نابینا بود… دومی یک پایش لنگ بود… سومی بسیار خجالتی و کم رو و کم حرف و ساده لوح بود و با چهارمی بسیار دوست هستم…!

سلام آقا احمد همشهری همسرم.
دوستان همه محبت داشتن و گفتنیا رو گفتن فقط منم اومدم بگم به خودت انرژی مثبت بده و هیچوقت توکل رو فراموش نکن.
منم تو مرحله ای هستم ک شما هستی، به شدت درگیر انتخاب موضوعم.
تازه اگه شما خدا رو شکر واحداتو گذروندی من این ترم هم ۸ واحد دارم، از طرفی چون انتقالی گرفتم اومدم اهواز اینجا درس منطق اجباریه و بایستی حتما پاسش کنم ک من تا هفته پیش نمیدونستم و تازه متوجه شدم.
حالا رفتم درخواست دادم ببینم قبول میکنن ک این درس رو بهم بدن یا نه.
اگه ندن ک مجبورم ترم بعد به خاطر دو واحد هر هفته برم اهوازو برگردم، اونم اگه تشکیل زندگی بدیم خیلی سختترم میشه چون باید از شیراز برم اهواز و برگردم.
همه این مسائل به کنار و دقدقه شروع زندگی هم به کنار که امیدوارم به زودی تجربش کنی ک متوجه شی چقدر پر استرسه.
ولی با همه این اوصاف حالم خوب خوبه و با تموم وجود به خدا توکل کردم و میدونم همه چی به خوبیو خوشی میگذره انشا الله.
پس شما هم سخت نگیر داداشم. و باز هم میگم هیچوقت توکل رو فراموش نکن.
امیدوارم هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی رهات نکنه.
موفق باشی و منتظرم سری بعد خوب خوب ببینمت اینجا.
تا اون موقع یا حق.

سلام و درود بر خانم رضایی نیا بزرگوار اول ممنونم که به من و پستم سر زدید و ممنونم بابت توصیه خوبتان چشم سعی میکنم به خدای بالا سری توکل کنم امیدوارم که با درخواستتون موافقت بشه و درس منطق رو بهتون بدن سلامم رو به آقا محمود هم برسونید روزگارتون خوش و خدا نگه دار

سلام
بنظر من تنها مشاور و راهنمای هر فرد برای شرایط سخت فقط خود فرده چون بهتر از هر کس دیگه ایی به نقاط ضعف و قوت خودش آگاهه
و اینکه قضاوت کردن از بیرون با جدال مستقیم داخل گود خیلی فرق داره، پس خودت بشین و برای خودت یفکر اساسی بکن
شاد و سربلند باشی

سلام و درود بر روشنک خانم مرسی بابت حضورتون در پست من ایشالله به حول قوه الاهی یه فکرایی دارم اول باید برم تو کار تمیز کردن اتاقم که خیلی وقته دست به سر و گوشش نکشیده بودم که به امید خدا در حال تموم شدنه و فک کنم تا آخر این هفته تموم بشه بعد باید یه برنامه درست درمون بنویسم و اولویت بندی کنم تا چیزایی که مهمه رو انجام بدم و چیزای کم اهمیت تر رو کمش کنم و فکری اساسی و ریشهی هم در خصوص پایان نامه کنم و غیره به هر حال مرسی که این جا حضور به هم رسوندید و به من دل گرمی دادید شما هم شاد و پیروز باشید شبتون خوش و خدا نگه دار

درود احمد عزیز. حرفی واسه گفتن ندارم جز اینکه هر چی بد بختی کشیدم و می کشم از دختر جماعته.
تو رو خدا این قدر به چیزی که ارزش نداره فکر نکن.
منم اوضاع روحیم از صبح امروز به شدت داغون شده، فقط به خاطر یه سری بازی های دخترونه و…
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که واسه کسی خودت رو ناراحت نکن که برا احساست یه ذره هم ارزش قائل نبوده و نیست.
منم از امروز به بعد یه ضد زن شدم، خیلی دیر به این نتیجه رسیدم اما همین الآنشم خوبه، اونم اینه که دختر جماعت فقط باعث دردسره.
شاد و پیروز باشی کاکو

دیدگاهتان را بنویسید