خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شهر خبر معلولین. انتشار 29 خبر در شمارگان بیست و سوم

با سلام به همراهان صمیمی محله نابینایان

در بیست و سومین شمارگان شهر خبر معلولین، 29 خبر تقدیم شما عزیزان می شود.

 

اخبار معلولین در سایر خبرگزاری ها

تعداد اخبار: 15 خبر

روزنامه ایران: مستمری معلولان روی نردبان افزایش

ایرنا: معلولان و نابینایان بزرگترین اقلیت دنیا را تشکیل می دهند

مهر: نقش جمعیت های ملی در پیشگیری از آسیب‌های وارده به معلولان

مهر: دریافتی مستمری بگیران بهزیستی ۲ برابر می شود

بولتن نیوز: ساخت دوربین جدیدی برای خواندن نابینایان
مهر: ارائه کارت بین‌المللی معلولیت برای همه معلولان تا سال آینده

مهر: چهارمین جشنواره تئاتر معلولان در اصفهان برگزار می‌شود
مهر: تلاش مجلس برای انجام اصلاحات در قانون حمایت از حقوق معلولان
وبسایت نابینایان پکتوس. رصد آن سوی مرز 19 آبان. گشت در سایت های ویژه نابینایان در جهان

مهر: گویندگان کتابخانه نابینایان ولیعصر تجلیل شدند / گویاسازی۱۰هزار کتاب
باشگاه خبرنگاران جوان: هنر، محور جدایی ناپذیر توانمندسازی معلولان است
فردا: پارک ویژه نابینایان و معلولان در منطقه 6 کرج
وبسایت نابینایان پکتوس: رصد آن سوی مرز 26 آبان. گشت در نشریات و صفحات شخصی ویژه نابینایان در جهان

وبسایت کمیته ملی پارالمپیک: زاد علی اصغر، مردم ایران بعد از پارالمپیک با فوتبال پنج نفره آشنا شدند

روابط عمومی شهرداری منطقه سه: مناسب سازی ایستگاههای اتوبوس برای معلولان در شمال تهران

اختصاصی ایران سپید

تعداد اخبار: 14 خبر

 

بیست سال با شما، عجب یار وفاداری. به مناسبت 28 آبان، سالروز تأسیس ایران سپید

سهیل معینی، مدیر مسئول ایران سپید در ستون سخن هفته شنبه 29 آبان این روزنامه در یادداشتی ویژه نوشت: از جمعی که روزنامه را پایه گذاشته و منتشر کردند، متأسفانه فقط من در جمع ایران سپیدیان امروز هستم. اگر بخواهیم بگویم انگار همین دیروز بود که روزنامه منتشر شد. شاید بیش از حقیقت یک کلیشه باشد. زیرا 20 سال عمری است که اگر ایران سپید انسان بود اکنون جوانی برومند و 20 ساله بود. پس 20 سال عمر کمی نیست. بویژه در عرصه رسانه های مکتوب کشور.اگر بخواهم از گذشته یاد کنم. دو هدف بیشتر نمیتوانم داشته باشم. یادی از عزیزانی که ایران سپید را به امروز آن رساندند و دوم کارکرد روزنامه در این مدت و آینده پیش رو. اگر بخواهم از گذشتگان ایران سپید یاد کنم فهرستی طولانی در مقابل دارم که به دلایل مختلف نمیتوانم به تک تک آنها بپردازم. اما به حکم ادب و قدردانی باید از دو شخص یاد کنم. نخست: فریدون وردی نژاد مدیرعامل وقت خبرگزاری جمهوری اسلامی و مؤسسه مطبوعاتی ایران که با وجود آنکه ذهنی آشنا به نیاز شهروندان معلول نداشت در پاسخ به درخواست نابینایان برای داشتن امکان خواندن روزنامه ایران که شعارش روزنامه ای برای همه بود ریسک انتشار روزنامه ای به خط بریل که در جهان سابقه نداشت را پذیرفت. و به انجام آن همت کرد. دوم: اندیشه و اراده متعهد بهروز شهبازپور سردبیر و مدیر مسؤل اسبق ایران سپید که با تمام بضاعت فیزیکی و فکری خود از میزی کوچک در کنار سرویس شهرستانهای روزنامه ایران به انتشار روزنامه ای تمام عیار برای نابینایان همت گماشت. و تا سالها بی دریغ و بی چشم داشت در جهت غنای این روزنامه به افزایش کیفیت آن کوشید. جا دارد از دو درگذشته روزنامه یاد کنم. صحت عزیز که سیگار به لب و مستقل همواره به دنبال تدارک صفحات روزنامه بود و پرویز چاردولی عزیز که با غمی عمیق در صدا و نگاهش چندی به ایران سپیدیان پیوست. کمی بعد و در سالهای نه چندان دور شهید کیومرث صفدریان مسؤلیت هدایت روزنامه را پذیرفت و در همین روزنامه بود که به راستی جان باخت و از جاودانگان عرصه فرهنگ نابینایان و کمبینایان گفت.

ایران سپید در این 20 ساله بسیاری از قلمهای نابینایان را بر پهنه پیکر خود آزمود و وسیله ای شد برای طرح اندیشه ها و دانش نخبگان نابینا برای خوانندگان تشنه آگاهی این روزنامه. کاری که هیچ رسانه دیگری در کشور تا آن زمان انجام نداده بود. ایران سپید صدایی شد برای طرح نیاز جامعه نابینایان و کمبینایان کشور در محافل مختلف دولتی و غیر دولتی، ایران سپید امکان داد نابینایان برای نخستین بار صدایی در مجلس شورای اسلامی داشته باشند. همان صدایی که زمینه ساز تصویب قانون جامع حمایت از حقوق معلولین شد. به این اعتبار، ما نابینایان به گردن کل جامعه معلولین حق داریم. آوازه رسانه منحصر به فرد نابینایان تا سخنان رؤسای جمهوری، نماز جمعه تهران، برنامه های گوناگون صدا و سیما، مصاحبه های همه رؤسای سازمان بهزیستی و حتی شبکه های ماهواره ای بین المللی رفت. پس ایران سپید کارکردهایی متفاوت داشت. گذشته از رساندن صدای جامعه نابینایان به مسؤلین، رسانه عمده آگاهی رسان به جامعه نابینایان شد. رسانه ای سراسری و روزانه که در کمبود شدید رسانه های گروهی برای نابینایان آمد و متأسفانه هنوز هم در سایه این کمبود، فعال عرصه اطلاعرسانی است. البته با این تفاوت که زمان انتشار ایران سپید، هنوز عصر دیجیتال در کشورمان آغاز نشده بود و تنها رسانه های گروهی غیر از رسانه ملی، رسانه های مکتوب بودند. اما حتی در شرایط امروز، ایران سپید با بهره گیری از ابزارهای مدرن دیجیتال وسعت و نوع اطلاعرسانی خود را به روز کرده است. با آغوشی باز به روی رسانه های فضای مجازی نمیتوان شک کرد که روزنامه ایران سپید همچنان مهمترین منبع اطلاعرسانی جامع به نابینایان و کمبینایان است که اندیشه توسعه فعالیتهای خود را متناسب با گسترش و تنوع نیازهای اطلاعاتی خوانندگان در سر دارد. انتشار رسانه های فضای مجازی به شکل جنبی، توسعه فعالیتهای سایت ایران سپید، و تعقیب رسالت قدیمی روزنامه یعنی پیگیری نیازها و حقوق نابینایان در مجلس، شوراهای شهر، وزارتخانه ها و مصاحبه های اختصاصی با مسؤلان. قطعاً تنوع رسانه های گروهی برای نابینایان قابل مقایسه با 20 سال قبل نیست، و نباید هم باشد. اما برخورداری ایران سپید از حمایتهای دولتی برای تولید به روز خبر و گزارش با کادرهایی متمرکز روی حوزه های تخصصی مربوط به نابینایان همچنان تضمین کننده نقش بی بدیل این رسانه است که البته مانند هر رسانه مرتبط با جامعه باید همپای نیازهای مخاطبین خود پیش رود. به رسانه های دیگر نابینایان کمک کند، مجاری انتشار گزارشها و مطالب مفید آنها باشد تا بتوان ذهن تشنه هزاران نابینای تحصیل کرده و جوینده اطلاعات را سیراب کرد. باید به حقیقتی اعتراف کرد. بی آنکه بخواهیم با انگیزه های خودخواهانه آن را بیان کنیم. ایران سپید صرف نظر از شاغلین در آن، یک سرمایه منحصر به فرد فرهنگی و معنوی برای جامعه نابینایان است. فقط نگاهی نه چندان عمیق به دور و برمان نشان میدهد بسیاری از سرمایه های جامعه نابینایان که ازلی و ابدی نشان میدادند، امروز وجود ندارند. با تمام پیشرفتهای دیجیتال همچنان تولید منابع اطلاعاتی قابل دسترس نابینایان بسیار با جامعه فاصله دارد. هنوز تعداد شبکه های اجتماعی نابینایان به هیچ عنوان قابل مقایسه با جامعه نیست. هر چند نابینایان نیز اکنون وارد عصر دیجیتال شده اند، اما صرف نظر از اهمیت وجود مجراهایی برای تبادل نظر و گفتگو، آنچه هنوز بر اهمیت ایران سپید می افزاید موثق بودن منابع آن در نشر اطلاعات و دوری آن از نشر شایعات، اخبار بی پایه و حدس و گمانه هایی است که خود بهتر میدانید بسیار رایجند.

 

در گذشته گفته ایم و باز هم میگوییم ای کاش جامعه نابینایان امروز، دهها روزنامه داشت. اما منحصر به فرد بودن ایران سپید مبین دشواری ایجاد و حفظ رسانه ای کارآمد به طور دائمی است. پس قدر این سرمایه را بدانیم و در جهت غنا و افزایش کارآمدی آن بکوشیم.

 

راستی بیست سال بعد، رسانه های نابینایان چگونه اند؟!

 

خبرنگارم یا مددکار

روزنامه ایران با شعار «ایرانی! ایران بخوان» روی کار آمد تا همه مردم اطلاعاتشان را از ایران دریافت کنند. برای تحقق به این شعار، سال 1375 برای نابینایان اقدام به راه اندازی روزنامه ای ویژه کرد. خوانندگان ثابت ایران سپید میدانند و این را برای دوستانی میگویم که تازه به جمع ایران سپیدیها پیوستند، روزنامه ایران سپید اولین فرزند مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی ایران است که بعد از چاپ اولین شماره آن در 28 آبان ماه سال  1375، روزنامه های دیگری هم به جمع این مؤسسه فرهنگی-مطبوعاتی پیوستند. روزنامه ایران سپید هم مانند دیگر روزنامه ها، حوزه های مختلف خبری از جمله سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی را دارد و در این حوزه ها بیشتر به اخباری که ویژه افراد دارای معلولیت است، میپردازد. به عنوان خبرنگار در روزنامه و خبرگزاریهای متفاوتی کار کردم، اما اطلاعات ناچیزی از جامعه افراد دارای معلولیت داشتم. با حضور و شروع کار در این روزنامه دایره اطلاعات و تجربیاتم در خصوص این شهروندان، نیازها، قوانین مرتبط به معلولان حتی نحوه برخورد با آنها وسیعتر شد. کار کردن در کنار دوستان دارای معلولیت هم باعث شد توانمندی این افراد را بهتر بشناسم و این آگاهی را با دیگران به اشتراک بگذارم. کار کردن در این روزنامه دریچه ی جدید از اطلاعات را به رویم باز کرد که شاید پیشتر به آنها توجهی نداشتم. یکی از ویژگیهای دیگر کار کردن در این روزنامه که با رسانه های دیگر متفاوت است، به غیر از رسم الخط و خلاصه نویسی به دلیل فضای کم؛ ارتباط مستقیم با خوانندگان یا همان مخاطبان روزنامه است. مخاطبان همه روزه با تحریریه تماس میگیرند و مشکلات خود را با خبرنگاران، سردبیر یا مدیر مسئول در میان میگذارند تا پیگیری کنیم و برای رفع آن اقداماتی را انجام دهیم. بیشتر مشکلاتی که از سوی خوانندگان با روزنامه مطرح میشود در خصوص سازمان بهزیستی است که متولی امور افراد دارای معلولیت است. برخی از مخاطبان روزنامه طی تماس تلفنی مشکلات و کم و کاستیهایی را که سازمان برای آنها به وجود آورده است به گوش ما میرسانند و طبق رسالتی که یک خبرنگار دارد پیگیر آن موضوع خاص میشویم. طی تماسهای متعدد و امروز و فردا کردن در پاسخگویی مسئولان به جوابی رسیده و آن را برای اطلاع خوانندگان در روزنامه درج میکنیم تا بتوانیم گرهی هرچند کوچک را باز کنیم. اما در بعضی از مشکلات آن قدر درگیر میشویم که بعضی اوقات حتی با برخوردهای نامناسب مسئولان مواجه میشویم. برای آنکه خبرنگار را از سر خود باز کنند به بخشهای مختلف و بی ارتباط ارجاع میدهند و ما میان انبوهی از اسامی و شماره های تلفن غرق میشویم، ولی کسی مسئولیت مشکل و ارائه راه حل را بر عهده نمیگیرد و توپ مشکلات به زمین سازمانهای مختلف پرتاب میشود. این یک سمت ماجراست؛ طرف دیگر افرادی هستند که مشکل را بیان میکنند، میخواهند بدانند راه حل چیست؟ اما راه حل همچنان مجهول است. این صحبتها مربوط به تماسها و مشکلاتی است که ما میتوانیم پیگیری کنیم؛ هرچند روند آن طولانی شود، اما در بعضی مواقع خوانندگان با تماس و برقراری ارتباط با خبرنگار، مسائلی را عنوان میکنند که جوابگویی آن مربوط به مددکار فرد است، چرا که خبرنگار از شرایط و تمام مسائل فرد با خبر نیست و برخی راه کارهایی که مددکار میتواند برای حل موضوعی به فرد ارائه دهد را خبرنگار نمیداند. اما چون برقراری ارتباط با خبرنگار راحتتر از مددکار است، برخی مخاطبان ما تصمیم میگیرند آن موضوعات را هم به ما بگویند. در این خصوص کاری از دست یک خبرنگار بر نمیآید، چرا که مددکار قوانین درون سازمانی، اعتبارات، تجهیزات و… را نسبت به شهرهای محل خدمتش بهتر میداند و میتواند اطلاعات مفیدتری را در اختیارتان قرار دهد. امروز یک سال به عمر ایران سپید و تجربه ما خبرنگاران افزوده شده است. امیدوارم بتوانیم با گزارشها و اخباری که برایتان درج میکنیم به نیازهای اطلاعاتی شما پاسخ دهیم.

 

نحوی نژاد: دست NGO های دلسوز برای اداره رودکی را میفشاریم

حسین نحوینژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی در گفتگو با ایران سپید، درباره سرنوشت مرکز رودکی اظهار کرد: داستان از یک اشتباه سازمان برنامه و بودجه که آن سالها به اسم سازمان مدیریت و برنامه ریزی فعالیت میکرد شروع شد و آن، عبارت از پیچیدن یک نسخه برای تمام سازمانها و نهاد های دولتی بود که، دولت باید کوچک شود. حال آنکه فعالیتهای بهزیستی تخصصیست و بخشهای زیادی از آنها درآمد زا نیست. بنابر این طی 7-8 سال به بهزیستی فشار آوردند که نهاد های خدماتی را از بین ببرد. بهزیستی مقاومت کرد، کلاً تشکیلات خدماتی را از بین بردند. یعنی مرکزی مثل رودکی که خدماتش را به کل کشور ارائه میدهد، تمام پستهایش ستاره دار شد. نیمی از افراد بازنشسته شدند و پست نیم دیگر که باقی مانده اند، به نام است، یعنی بعد از بازنشستگیشان آن پست باطل میشود. جدا از این اتفاق، ما با تحریمها مواجه شدیم؛ دولت امکان وارد کردن کاغذهای مخصوص را نداشت، شرکت نروژی حاضر به تعمیر دستگاههای چاپ ما نبود. بنابر این تصمیم گرفته شد تا یک ngo سرمایه دار، قوی و بانفوذ کار را بر عهده بگیرد. انصافاً سالهای اول خوب کار کرد، کشتی کشتی کاغذ وارد کرد، کمبود منابع انسانی را با استخدام نیرو جبران کرد. از سال گذشته ما به این برخوردیم که این مؤسسه با بهزیستی قراردادی ندارد و حاضر نمیشود پای قرارداد بیاید. ما اصرار کردیم که باید قرارداد نوشته شود؛ اتفاقاً چند قرارداد تنظیم شد و ایراداتی وارد کردند، اما در نهایت، از فروردین امسال کار را زمین گذاشتند. یعنی به پرسنل حقوق نپرداختند و مسائل دیگری هم پیش آمد. خب بهزیستی که نمیتوانست یکجانبه قرارداد را فسخ کند، از دیگر سو به کسانی که از طرف آن مؤسسه استخدام شده بودند هم نمیتواند حقوق دهد، چون کارمند بهزیستی نیستند. نهایتاً ما پیشنهاد کردیم که تأمین اعتبار کنیم و از آنها خرید خدمت کنیم؛ یعنی اگر تا امروز رایگان کار میکردند، از این به بعد هزینه دریافت کنند. حاضر نشدند. اعلام کردیم که ما حقوق کارمندانی که 7 ماه حقوق دریافت نکرده اند طی یک قرارداد همراه با بیمه پرداخت میکنیم، باز تمکین نکردند. در نهایت مسئولان مؤسسه به نابینایان گفتند که سازمان باید چک بدهد؛ خب چک را که نمیشود بدون قرارداد صادر کرد. دوستان آمدند اینجا و تظاهرات کردند و هرچه من توضیح دادم، قانع نشدند. بالاخره من به مسئولان سازمان گفتم با ضمانت من چک را صادر کنند. در آخرین پیگیریهایی هم که با سازمان برنامه و بودجه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که مرکز رودکی باید به آغوش سازمان برگردد. ما تقاضا کردیم که امکان ایجاد تشکیلات به ما داده شود تا بتوانیم نیروی انسانی استخدام کنیم که البته این اتفاق طی پروسه طولانی رخ خواهد داد. اما از همین جا اعلام میکنم، برای این که خدمات مرکز متوقف نشود، اگر ngo یا مؤسسه ای قدرت و دلسوزی لازم را در خود برای اداره این مرکز احساس میکند، ما دست او را با خرید خدمت میفشاریم.

 

کارزاری که میخواهد جهان را برای نابینایان عوض کند

شبکه های اجتماعی، ابزاری بسیار کاربردی برای تعامل میان آدمهای سر تا سر دنیا فراهم کرده اند. خوب که بتوانی از این ابزار جادویی استفاده کنی و سر سوزن حمایتی هم که پشتت باشد و حرف قابل قبولی هم که برای گفتن داشته باشی و قدری خلاقیت را هم که چاشنی کنی، میتوانی صدایت را به گوش دنیا برسانی. اتفاقی که در شماره پیشین به آن پرداختیم، نمود عینی مدعای بالا به حساب میآید. نابینایانی دست به دست هم داده اند تا نگاه مردم دنیا ره به پدیده نابینایی عوض کنند. بدون شک هم بهترین ابزاری که برای این کار یافته اند، همان امکاناتی است که شبکه های اجتماعی و فضای مجازی در اختیارشان قرار میدهد.

در شماره پیشین اشاره کردیم که یکی از راههایی که این افراد برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به جامعه پیش گرفته اند، راه اندازی وبسایتی است که طی آن، از جنبه های مختلف پدیده نابینایی و حواشی آن را مورد بررسی قرار میدهند. عنوانی که برای وبسایت انتخاب کرده اند، «دنیای تازه نابینایان» است و هدف اصلیِ مطالبی که در این وبسایت تولید میشود، کسانی هستند که چندان شناختی از پدیده نابینایی ندارند یا در مقابل نابینایی و نابینایان مواضع عجیب و غریب میگیرند. خودمان هم مطمئناً افراد را در اطرافمان میشناسیم که در مواجهه با یک نابینا، شروع میکنند به تأسف خوردن به حال آن فرد یا به طور مثال، به جای توجه به توانمندیها و تخصصهایی که آن فرد از آنها بهره مند است، فقط موضوع نابیناییش را مورد توجه قرار میدهند. در صفحه اول این وبسایت خطاب به بازدید کنندگان بینا قید شده که اگر جزو این دسته هستید، بد نیست در آزمونی که در وبسایت طراحی شده شرکت کنید. این آزمون، در حقیقت آزمونی است که میزان آشنایی افراد با پدیده نابینایی را به آنها نشان میدهد. همچنین در پایان آزمون به شرکت کننده ها پیشنهادهایی میشود مبنی بر این که بهتر است در پی تقویت کدام جنبه از اطلاعاتشان در زمینه نابینایی باشند.

از دیگر بخشهای جالب توجه این وبسایت، قسمتی است که در آن، نابینایان و اطرافیان آنها، حکایتهایشان را در خصوص توانمندیها و سبک زندگیشان و نوع تعاملاتشان با جامعه مطرح میکنند. هدف از این بخش آن است که افراد جامعه بدانند که نابینایان هم مثل سایر آحاد جامعه زندگی میکنند و اطرافیانشان هم درست به همان کیفیت که با آنها در تعاملند، با آنها ارتباط برقرار میکنند. همچنین در بخش دیگری از این وبسایت، مطالبی فراهم شده که طی آن، نکات کوچک آموزشی در خصوص این که افراد بینا در موقعیتهای مختلف لازم است چطور با نابینایان برخورد کنند، در اختیار آنها قرار میگیرد. این کارزار، میتواند الگوی مناسبی باشد برای آنها که میخواهند بر جامعه اطرافشان تأثیری بگذارند و نگاهشان را نسبت به نابینایی اصلاح کنند. برای بازدید از وبسایت مورد بحث میتوانید به نشانی

www.blindnewworld.org

مراجعه کنید.

 

فناوری های امیدبخش. نحوه کار با افزونه های NVDA

متنباز بودنِ صفحه خوان NVDA این امکان را برای برنامه نویسها به وجود آورده که بتوانند بر اساس نیازهای خود یا اطرافیانشان، افزونه هایی را برای این صفحه خوان طراحی کنند و آن را در اختیار کاربران قرار دهند. تا به حال دهها افزونه برای NVDA نوشته شده که از طرق مختلفی همچون صفحه رسمی افزونه های NVDA یا صفحات و وبسایتهای شخصی نویسندگان این افزونه ها، در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. این افزونه ها، امکانات مختلفی را در اختیار کاربران قرار میدهند. از امکانات ساده ای مثل یک کلید میانبر که به صفحه خوان افزوده شده، تا امکانات پیچیده تر و کاربردیتر مثل امکان برقراری اتصال میان دو رایانه از طریق اینترنت و کنترل یکی از رایانه ها به وسیله رایانه دیگر.

نصب افزونه های nvda کار دشواری نیست. کافی است افزونه مورد نظر را پیدا کنید. افزونه ها به طور قطع با پسوند nvda-addon خواهند بود. enter را که روی فایل بزنید، مراحل نصب آغاز میشود و پس از پایانِ نصب، از شما خواسته میشود تا تأیید کنید که NVDA یک بار بسته و باز شود. این اتفاق که انجام پذیرد، افزونه مورد نظر قابل استفاده خواهد بود. برای این که بدانید چطور میتوانید از افزونه ای که نصب کرده اید استفاده کنید، میتوانید از منوی NVDA، به بخش افزونه ها بروید و نام افزونه مورد نظرتان را پیدا کنید و با کلید tab حرکت کنید تا دکمه help را بیابید. با زدنِ space بر روی دکمه Help، راهنمای آن افزونه در اختیار شما قرار میگیرد که در آن، علی القاعده، نحوه کار با آن افزونه به طور مبسوط توضیح داده شده است. همچنین در صفحه مربوط به افزونه ها، یک دکمه disable یا غیر فعال کردن هم گنجانده شده که چنانچه مشاهده شود که یکی از افزونه ها اختلالی در کار صفحه خوان به وجود میآورد، میتوان با انتخاب افزونه و سپس برگزیدنِ دکمه مورد بحث، آن افزونه را غیر فعال کرد. البته اگر نمیدانید که کدام یک از افزونه ها در کار NVDA اختلال ایجاد میکنند و اصلاً میخواهید مطمئن بشوید که آیا این اختلال زیر سر افزونه هایتان است یا نه، میتوانید NVDA را به گونه ای restart کنید که در هنگام اجرای مجدد، دیگر هیچ یک از افزونه ها اجرا نشوند. برای این کار کافی است با زدنِ کلیدهای insert +q، گزینه «راه اندازی با افزونه های غیر فعال» یا «restart with addons disabled» را انتخاب کنید.

در وبسایتهای مختلفی ممکن است رد پایی از افزونه های nvda بیابید، اما بهترین کار این است که افزونه ها را از منبع مطمئنی دریافت کنید و چه منبعی مطمئنتر از وبسایتی که به تأییدِ شرکتِ عرضه کننده NVDA رسیده باشد. لیستی از افزونه های مورد تأیید NVACCESS و نحوه کار با هر یک را میتوانید در نشانی:

addons.nvda-project.org

مشاهده کنید.

 

مشاوره تخصصی، کلید اشتغال پایدار نابینایان

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه 22 آبان ایران سپید نوشت: در میان محافل نابینایان متقاضی کار که گل مجلس به قول معروف، بحث در مورد وضعیت اشتغال نابینایان و مشکلات آن است،  عباراتی از این دست بسیار شنیده میشود؛ «سهمیه استخدام سه درصدی معلولان فقط حرف است و اجرایی نمیشود» «تا میفهمند نابینایم برای مصاحبه دعوتمان نمیکنند» «سازمان بهزیستی باید کاری بکند که نمیکند» «جامعه اصلاً توانایی نابینایان را باور ندارد» در این عبارات قطعاً رگه هایی از حقیقت وجود دارد، اما فقط بخشهایی از حقیقت و نه تمام آن. در این که بسیاری از کارفرمایان نسبت به توانمندی نابینایان برای کار، به ویژه کار مؤثر و با راندمان تردید دارند، شکی نیست یا ممکن است سازمان بهزیستی فعالیت کافی و مؤثر برای ایجاد اشتغال پایدار برای نابینایان انجام ندهد یا این که سهمیه سه درصدی استخدام معلولان که شامل نابینایان نیز میشود، به طور کامل اجرایی نمیشود؛ اما هیچ یک از این حقایق به معنی مطلق بودن آنها نیست. بسیاری از نابینایان با استفاده از سهمیه سه درصد استخدامی جذب شده اند، پس نمیتوان گفت این سهمیه اصلاً اجرایی نشده است. کارفرمایان روز افزونی نیز دیده میشوند که نابینایان را برای کار جذب کرده اند، آن هم مشاغلی پایدار با حقوق و مزایای کامل قانون کار. اما این حقایق نه به معنای آن است که همه نابینایان توسط بخش خصوصی یا با استفاده از سهمیه سه درصد توسط دولت جذب میشوند و نه به معنای عکس ان است؛ یعنی هیچ نابینایی جذب نشده است. واقعیت آن است که اشتغال معلولان از جمله نابینایان آن هم نابینایان به طور دائمی و متناسب با توانمندیهای خاص آنان در همه جای جهان مشکل است، زیرا از یک طرف به نوع تخصص و توانمندیهای فنی و حرفه ای نابینایان بستگی دارد که در بسیاری از موارد تناسبی با تخصصهای مورد نیاز بازار ندارند، از طرف دیگر به نگرش بخش خصوصی نسبت به مفهوم معلولیت و اثار واقعی آن بستگی دارد که در بسیاری از اوقات نگرشی منفی یا حد اقل مردد نسبت به توانمندیهای نابینایان است. در این میان ارائه مشاوره های تخصصی هم به نابینایان در مورد انتخاب رشته های تحصیلی یا مهارتهای فنی و حرفه ای و نیز آشنایی آنان با چگونگی فن مصاحبه و مذاکره و به ویژه چگونگی اجرای قوانین استخدامی نقشی کلیدی در اشتغال پایدار آنان بازی میکند. از طرف دیگر مشاوره به بخش خصوصی در خصوص آشنایی آنان با توانمندیهای تخصصی و حرفه ای نابینایان، چگونگی برخورداری کارفرمایان از مشوقهای مالی و حقوقی برای جذب نابینایان توسط کارشناسان متخصص کاریابی معلولان یا تشکلهای فعال نابینایان میتواند روی دیگر سکه را که استقبال بخش خصوصی از استخدام نیروی کار نابیناست، سامان دهد تأسیس و فعالیت مؤسسات تخصصی کاریابی معلولان، ابزار حرفه ای مؤثر دیگری است که باید توسط تشکلها پیگیری شود.

 

تجربه هایمان را قسمت کنیم. زندگی مستقل، دغدغه نسل امروز بخش پایانی

با سیده فاطمه جوادیان، کارشناس نابینای آموزش و پرورش استثنایی، انسان خودخواسته ای که دارای تجارب گوناگون زندگیست، طی سه هفته با طرح موضوع زندگی مستقل و تنها همراه شدیم و او در طول سه شماره، ابعاد مختلف این نوع زندگی را بررسی کرد. امروز و در بخش پایانی این موضوع، جوادیان به مهارتهای اجتماعی که خود در زندگی مستقلش دست یافته، اشاره میکند: «برقراری تعامل اجتماعی یکی از مهمترین ارکان زندگیست؛ خواه زندگی مستقل و تنها، خواه زندگی با خانواده. من سعی کرده ام در تعاملات اجتماعی، به مهارتهای اجتماعی دست پیدا کنم که زندگی راحتتری داشته باشم. اولین قانون در دستیابی به این مهارتها را، داشتن نظم در زندگی میدانم. خودم سعی میکنم تا آنجا که میتوانم، در زندگی منظم عمل کنم. مثلاً زمانی که قرار است زباله ها را در محل مخصوص آنها قرار دهم، اولاً از صاحب خانه ای که در آنجا سکونت دارم سؤال میکنم چه ساعتی مخصوص قرار دادن زباله ها در محل مخصوص آنهاست؟ ثانیاً زباله ها را طبقه بندی میکنم تا در حین بردن کیسه زباله، اگر آبی در کیسه است، چکه نکند و راهروی ساختمان را آلوده نسازد. مثلاً پوست تخم مرغ را در سبدی که روی سینک ظرفشویی به این کار اختصاص داده ام، میریزم، در حالی که آب محتوی آن را خالی کرده ام. سعی میکنم وقتی از کسی سؤال دارم، تا زمانی که او پاسخ کامل را نداده، سؤال دیگری مطرح نکنم، بدون آنکه پاسخ قبلی را گرفته باشم. یک نکته را هم لازم میدانم بیان کنم؛ چندی پیش مطلبی نوشتم و در سایت گوش کن منتشر کردم که مورد توجه دوستان قرار گرفت. مطلب راجع به یک اتفاق بود که برای خودم رخ داده بود. روزی با یکی از دوستان قرار گذاشتیم که به یک پرده فروشی برویم تا پرده ای انتخاب کنم. دوستم تأخیر کرد و مجبور شدم خودم وارد فروشگاه شوم. به فروشنده جزئیات پنجره های اتاقم را گفتم و نمونه هایی پیشنهاد کرد، اما منتظر شدم تا دوستم بیاید و رنگش را با مشورت هم انتخاب کنیم. در آن مطلب به این اشاره کردم که در گذشته من نوعی اعتماد به نفس کاذب داشتم و احساس میکردم اگر با صدای بلند صحبت کنم، حرفم را بهتر به گوش جمع یا فرد میرسانم، اما به مرور متوجه شدم که این همان اعتماد به نفس کاذب است و وقتی با صدای آرام صحبت میکنم، به حرفهای دیگران هم گوش میسپارم و به خاطر اشتباهات احتمالی به راحتی در جمله های مختصر، پوزش میخواهم.» معتقد است که از زندگی خود، اعتماد به نفس و عزت نفس به دست آورده است: «وقتی من تصمیم گرفتم تنها و مستقل زندگی کنم، فهمیدم که باید استقلال مالی داشته باشم، پس برای به دست آوردن آن به دنبال کارر و شغل رفتم. فهمیدم برای تداوم این زندگی باید روابط اجتماعی خوبی داشته باشم، سعی کردم این روابط برقرار شود. در این زمینه کتابها خواندم و سخنرانیها گوش کردم. به نصایح مختلف گوش میکردم؛ شاید بعضی از آنها خارج از حوصله بود، اما با خودم میگفتم که ممکن از لا به لای آن نصایح، نکته ای باشد که برای من مفید فایده است. نمیدانم شما مطالب سایت گوش کن را مطالعه میکنید یا نه؛ یکی از نویسندگان مطالب آن سایت، مهدی عابدیست که بسیار عالی مینویسد. من حتماً در اولین فرصت برای او خواهم نوشت که پسرم، نمیدانی چقدر از مطالب تو من چیز یاد میگیرم. من با آدمها ارتباط میگیرم، با جنس آنها عجین میشوم، تنها هستم، اما زندگی پری دارم. این زندگی مستقل و تنها به من امکان داده تا پریهای زندگیم را خودم انتخاب کنم. درست است که گاهی دلتنگی هست، محرومیت از بعضی چیزها هست که دست خود ما هم نیست، اما اعتماد به نفس و عزت نفس هم هست. منکر بعضی تلخیها نیستم؛ مثلاً پیش میآید هوس کنم با کسی به پارک بروم و قدم بزنم، وقتی آن خواسته میسر نمیشود، پنجره را باز میکنم، چون میدانم که به پارک نزدیکم میکند.

 

چوب الف. معرفی گنجینه ای ارزشمند از متون ادبی

در ادامه مباحث مطرح شده در دو شماره گذشته, اینبار بنا داریم یک مجموعه منحصر به فرد و بسیار جذاب را خدمت دوست دارانگنجینه متون ارزشمند ادبیات فارسی معرفی کنیم. مجموعه ای که علیرغم ویژگیهای کمنظیرش کمتر شناخته شده است. جعفر مدرس صادقی با همکاری نشر مرکز چند سال پیش مجموعه ای ارزشمند از شاهکارهای ادب فارسی را با عنوان سری بازخوانی متون به بازار نشر عرضه کرد. خوشبختانه بیشتر کتابهای این مجموعه در مؤسسه رودکی به خط بریل تبدیل شده اند. رفتن به سراغ کتابهای این مجموعه را جداً به آنها که در پی لذت مطالعه هستند پیشنهاد میکنیم. مدرس صادقی در این مجموعه به هیچ عنوان به ترکیب اصلی متن دست نزده, آن را خلاصه نکرده و کلمات و عبارات دشوار متن را با واژگان و عبارات ساده تر جایگزین نکرده است. خواننده میتواند اطمینان داشته باشد که متن اصلی را مطالعه میکند. تنها گاه جملات و اشعار صد درصد عربی حذف شده اند. متن از نو پاراگراف بندی شده, علائم نگارشی به متن افزوده شده و گاه کسره مربوط به ترکیبهای اضافی و وصفی به متن اضافه شده و شیوه تلفظ کلمات دشوار هم با علامتگذاری مشخص شده است. همین و بس. ویراستار تنها واژه نامه ای کوچک در پایان هر کتاب آورده که به ذکر معنی لغات دشوار به کار رفته در متن اختصاص دارد. شاید باور کردنش کمی دشوار باشد که با همین تمهیدات هوشمندانه و کارآمد, یک متن دیریاب و دور از دسترس, به یک متن خواندنی و دوست داشتنی تبدیل میشود. شما حتی اگر در دانشگاه، ادبیات نخوانده باشید و متخصص متون کهن نباشید, به راحتی و بدون هیچ نگرانی میتوانید قصه های شیخ اشراق را که شامل رساله ها و داستانهای فارسی شهاب الدین سهروردی است یا مقالات شمس یا فیه ما فیه را که با نام مقالات مولانا در قالب این مجموعه منتشر شده, در دست بگیرید و با لذت مطالعه کنید. همین نشانه های مختصر, به شکلی باور نکردنی همچون چراغ راهنما خواننده را به سرمنزل مقصود رهنمون خواهند شد. از تفاسیر و تعلیقات مفصل هم خبری نیست. خودتان باید بیندیشید و از صمیم اندییشه و احساستان متن را دریابید و با آن همراه شوید. کسی دلیل وجود پیچ و خمها و فراز و نشیبها و شگفتیهای راه را توضیح نمیدهد و چشم اندازها را رمزگشایی نمیکند, تنها فروتنانه فانوسی پیش رویتان گرفته اند تا خود, راه را ببینید و از چشم اندازها لذت ببرید. هر متن را بارها و بارها میخوانید و به هر کدام که بیشتر علاقه مند شدید به بررسی اعماق ناشناخته آن میروید. شاید بخواهید بعداً حتی به سراغ کتابهای تحقیقی درباره متن بروید و تفاسیر و شرح و توضیحات و مقدماتی را که متخصصان بر آن نوشته اند مطالعه کنید. اما حتی اگر نخواهید چنین کنید, اگر میخواهید عجالتاً بجای شناخت دقیق اجزا و آناتومی گلها, از زیبایی و عشوه گری و رایحه آنها لذت ببرید, حتماً از این بوستان کوچکی که جعفر مدرس صادقی با همراهی نشر مرکز ترتیب داده دیدن کنید.

در ادامه، به سراغ گونه دیگری از این آثار میرویم که این بار با نگاهی نو و با ایجاد تغییرات ساختاری کوشیده اند فاصله زمانی و فرهنگی موجود میان خالقان آثار کهن ادبی و خوانندگان و مخاطبان امروزین این متون را تا حد امکان قابل عبور و کوتاه کنند. ساده نویسی متنهای دشوار ادبی بویژه برای کودکان و نوجوانان سابقه درخشانی در کشور ما دارد که بیش از همه و پیش از همه یاد و خاطره مرحوم مهدی آذر یزدی و قصه های خوب برای بچه های خوب را در ذهن کودکان و نوجوانان سالهای پیش زنده میکند. آذر یزدی در زمانی که چندان کتاب مناسبی برای کودکان و نوجوانان ایرانی نوشته و ترجمه نشده بود، داستانهای زیبای کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، مرزبان نامه، سندبادنامه، گلستان و همچنین داستانهای قرآنی را برای کودکان هم میهنش با زبانی ساده و نثری روان و شیوا بازنویسی کرد. بعدها آثار زیبا و چشمگیری در این حوزه به بازار نشر عرضه شد که از موفقترین آنها میتوان به آثار آتوسا صالحی در بازنویسی داستانهای شاهنامه اشاره کرد. در واقع تمام آثاری را که با عناوینی همچون شاهنامه فردوسی به نثر، داستانهای مثنوی و از این دست مرتباً منتشر میشوند میتوان از این دست آثار به حساب آورد. این گونه ساده سازی و بازنویسی به ویژه در مواردی  که با هدف آشنایی کودکان با متون ادبی و در خصوص متونی که ماهیت داستانی دارند صورت میگیرد، بسیار ارزشمند و مفید است. اما این نکته را نباید فراموش کرد که در این گونه آثار، زبان و بسیاری از صور خیال که در بستر زبان تحقق مییابند از دست میروند و تنها بخش کوچکی از محتوا و مضمون اثر به مخاطب منتقل میشود. بنابر این جایگزینی این آثار به جای متون اصلی برای مخاطبان بزرگسال و دانشآموخته به هیچ عنوان پیشنهاد نمیشود. دسته دوم آثاری هستند که نویسنده در قالب آنها متون کهن، بویژه متون اساطیری، حماسی و دینی را بازآفرینی میکند. آثار بازآفرینی شده، خود، آثار مستقل و کاملی هستند که تنها ریشه در متن مادر دارند. این آثار در قالبی جدید و با زبانی نو مخاطبان را ترغیب میکنند تا  برای حظ بیشتر به سرچشمه بازگردند و با گنجینه های دیرین فرهنگ و تمدن خود آشنا شوند. از بهترین و درخشانترین نمونه های این گونه آثار میتوان به آثار عرفان نظر آهاری و کتاب سه جلدی و کمنظیر آرمان آرین با نام پارسیان و من اشاره کرد. خوانندگان خوش ذوق و علاقه مند را به مطالعه این کتابهای لذتبخش دعوت میکنیم.

 

فناوریهای امید بخش. با Podcast ها در خیابان هم از قافله عقب نمانید

از محل کار میزنی به خیابان. اولین چیزی که با آن مواجه میشوی، لطافتی است که در پی بارش باران بر هوا و فضا حاکم شده. تا ایستگاه تاکسی را طی میکنی و از بارانی که نم نم روی صورتت مینشیند لذت میبری و با حالی خوش توی تاکسی مینشینی. اینجا دیگر زنگ لذت به پایان رسیده و ساعت مصیبت آغاز میشود. خیابانها آنقدر شلوغند که مسیری را که همیشه ظرف ۴۵ دقیقه طی میکردی، این بار باید ۲.۴۵ دقیقه از وقت گرانبهایت را توی سطل آشغال سرازیر کند. با اعصابی خرد روی صندلی تاکسی مینشینی و کلاچ و ترمزها را میشماری و هر لحظه عصبیتر از قبل به رسیدن و پیاده شدن فکر میکنی. این، توصیفی است از حال ما در روزهای بارانی در کلانشهرها. حال و روز ما در مخمصه هایی از این دست اما میتواند به گونه دیگری باشد. کافی است ابزاری پیدا کنیم برای آن که بتوانیم از وقت مرده مان در ترافیک بهتر استفاده کنیم. گوش دادن به «Podcast» های مختلف شاید یکی از این راه حلها باشد. اما این واژه که این روزها زیاد هم در محافل نابینایان شنیده میشود چه است و از کجا آمده است؟

 

واژه «Podcast» در حقیقت برساخته ای است از دو واژه Ipod و Broadcast به معنای «پخش رسانه ای کردن» یا «شنوانیدن». این واژه، بعد از همه گیر شدنِ استفاده از دستگاه پخش کننده موسیقی شرکت Apple، یعنی همان Ipod معروف به وجود آمد. آنهایی که وقت کافی برای شنیدن برنامه های عموماً زنده رادیویی یا تلویزیونی را نداشتند، به کمک نرم افزارهایی که در Ipod در اختیارشان قرار گرفته بود آنها را دانلود میکردند تا بتوانند در فرصتهای مقتضی گوش کنند. کم کم این واژه وارد ادبیات رسانه ای مردم شد و حالا دیگر در انحصار دستگاه Ipod نیست و آدمهای زیادی هستند که به کمک کامپیوترها یا گوشیهای اندرویدیشان از پادکستها استفاده میکنند و از سوی دیگر تولید محتوای پادکستها هم دیگر در انحصار برنامه سازان رادیوها و تلویزیونهای رسمی نیست و افراد زیادی هستند که تنها یا با کمک همفکرانشان مبادرت به تولید پادکست میکنند. نکته ای که در خصوص پادکستها باید در نظر گرفته شود آن است که لزوماً هر فایل صوتی، پادکست به حساب نمیآید. پادکستها در واقع برنامه های دنباله داری هستند که قسمت به قسمت در اختیار مخاطبانشان قرار میگیرند. اخیراً در کشور ما هم بسیاری از کاربران اقبال خوبی نسبت به پادکستها نشان داده اند و تعداد تولید کنندگان و شنوندگان این برنامه ها هر روز در حال افزایش است. گواه این مدعا هم نرم افزارها یا وبسایتهایی است که کارشان اختصاصاً اشتراک گذاری پادکستهایی است که مخاطبانشان تولید میکنند.

 

برای آن که از دردسرهای مربوط به گشتن و دانلود کردنِ پادکستهای سریالی خلاص شوید میتوانید از اپلیکیشنهایی استفاده کنید که اصطلاحاً آنها را PodCatcher یا گیرنده پادکست میخوانند. این برنامه ها به کمک «RSS» وبسایتهای مختلف قسمتهای جدید پادکستهای دلخواه شما را پیدا میکنند و حتی در بسیاری مواقع به صورت خودکار برایتان دانلود میکنند. «ناملیک»، نام یکی از بهترین نمونه های داخلیِ گردآورنده پادکست است. «ناملیک» جایی است که جمعی از تولید کنندگان پادکستها علاوه بر انتشار آنها در وبسایت یا کانال شخصیشان، یک نسخه هم در آنجا آپلود میکنند برای این وبسایت یک اپلیکیشنِ اندروید هم طراحی شده که علاوه بر این که امکان دانلودِ هر پادکست را در اختیار کاربر قرار میدهد، به محض به روز شدنِ هر کدام از سریالهای پادکستی، خبری مبنی بر انتشار آن پادکست در قسمت اعلانهای گوشی نمایش داده میشود. برنامه های این وبسایت شامل حوزه های مختلفی میشود. از اخبار تکنولوژی گرفته تا مباحث هنری، هر شب یک داستان کوتاه با صدای یکی از گویندگان که بعضاً هم از چهره های شناخته شده هستند خوانده میشود و اسمش را گذاشته اند «قصه شب». آدرس

www.namlik.com

مراجعه کنید.

 

صدای خاطره ها. صدایی سرشار از خاطره “بخش اول”:

صدایش سرشار از خاطره است؛ خاطراتی که نسلهای زیادی با آنها زیسته اند، بزرگ شده اند، تحصیل کرده اند و به مدارج عالی علمی رسیده اند. خیلیها با کتابهایی که به وسیله او ضبط شده است، به قدری مأنوس و مألوف میشدند و به قول خودمان، غرق آن کتاب میشدند که زمان از دستشان خارج میشد و توجهی به گذشت ساعت و دقیقه و ثانیه نداشتند و زمانی به خود میآمدند که یا پاسی از شب گذشته یا سپیده صبح در حال دمیدن است؛ تازه آن وقت بود که با چشمهای پف کرده از بیخوابی راهی مدرسه یا محل کار میشدند، اما مسرور بودند که کتاب مورد علاقه شان را با صدای گوینده مورد علاقه شان به پایان رسانده اند یا بخش اعظمی از آن را مطالعه کرده اند و احیاناً اگر با دوستانشان رقابتی داشتند، از آنها جلو افتاده اند. همه این لحظه های حقیقی ما را بعد از سالها به سمت ایشان و گفتگوی مفصل در یک فضای صمیمی کشاند تا تجدید خاطرات شود و آن لحظه ها که نسلهای مختلف با صدای ایشان داشتند، هرچند کوتاه، احیا شود. صحبت از سعیده کلهر و گفتگو با اوست که بخش نخست آن را میخوانید. اطمینان داریم که حوصله لازم را خواهید داشت تا سه شماره ای که به ایشان اختصاص داده شده، مطالعه کنید؛ هرچه از صحبتها باقی ماند و امکان انتشار مکتوب فراهم نشد، در فایل صوتی گفتگوی ما موجود است. – قصه آمدن شما به مرکز رودکی از کجا آغاز شد؟ قبل از اینکه به شکل ورودم به مرکز رودکی اشاره کنم، بر این نکته تأکید میکنم که بهترین سالهای کاری من، دورانیست که در مرکز رودکی در خدمت نابینایان بودم و این را بارها به بستگانم گفته ام. قبل از اینکه در استودیوی رودکی مشغول به کار شوم، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که آن سالها همچنان عنوان وزارت فرهنگ و هنر را داشت، شغلی برایم فراهم شد، اما من بیشتر علاقه مند کاری بودم که در آن بتوانم به همنوعانم خدمت کنم. بعد از پایان تحصیل تصمیم گرفتم نرس (پرستار) شوم، اما پدرم مخالفت کرد و گفت که تو آدم عاطفی هستی و دائماً از سر دلسوزی برای بیماران، گریه و زاری خواهی کرد و خلاصه اذیت خواهی شد. روزی خانم عرب که در همسایگی ما زندگی میکرد و بعداً باهم همکار شدیم به من گفت که سعیده، حاضری برای نابینایان کار کنی؟ آنها به دنبال یک گوینده میگردند و تو صدای خوبی داری، بیا تست صدا بده، اما باید چادر سرت کنی و این کار برای من سخت بود، حجاب کامل داشتم، اما نه با چادر؛ با این حال گفتم باید تابع جمع و شرایط بود. اتفاقاً آقای قره گلی تست میگرفت. این موضوع مربوط به بهمن 64 است. آقای قره گلی خطاب به خانم عرب گفت که: دوستت را آورده ای؟ من سریع گفتم که نه! ما هم محله ای هستیم و هیچ دوستی نداریم. خلاصه آقای قره گلی و آقای طاهری در اتاق فرمان بودند، خانم عرب کتاب را به من داد و من هم بدون آمادگی رفتم داخل استودیو و به اصطلاح تست صدا دادم. وقتی بیرون آمدم، دیدم چهره ها بشاش است، اما هیچ کدام ابراز احساسات نمیکنند. به من گفتند که اگر پذیرفته شدی، خبرت میکنیم. حدود یک هفته گذشت و من هم منتظر شدم پدرم از مسافرت خارج از کشور برگردد تا موضوع را با ایشان در میان بگذارم؛ وقتی پدرم برگشت و از موضوع مطلع شد، تشویق کرد و گفت که کار خوبی میکنی که به همنوعت خدمت میکنی. یک روز خانم عرب آمد منزل ما و گفت که باید یک تست دیگر بدهی؛ من هم موافقت کردم و این بار مرحوم هورگن قدیمی مسئول تست صدا بود. آقای قدیمی به سرعت ابراز احساس و عقیده میکرد، وقتی از استودیو بیرون آمدم گفت که خانم شما نیاز به تست دوم نداشتید، همان تست اول عالی بود. گفت از کی میتوانی شروع کنی؟ گفتم از هر وقت که شما بگویید. ظاهراً برای خانم میرفتحی در رادیو موقعیتی فراهم شده بود و منتظر این بود که گوینده تازه بیاید تا او کارها را تحویل دهد و برود. قرار شد بعضی اصول را خانم میرفتحی به من یاد دهد، همان یکی دو روز اول گفت که تو نیازی به آموزش نداری، از عهده کارها به خوبی بر میآیی. “ادامه دارد.

 

قهرمانی شهدای مدافع حرم در پرس سینه نابینایان

دومین دوره مسابقات باشگاهی پرس سینه نابینایان و کمبینایان با حضور 44 ورزشکار از 10 استان کشور برگزار شد. در این مسابقات دو تیم از مازندران، گیلان، اصفهان، اردبیل، همدان، کردستان، کرمانشاه، قزوین و گلستان حضور داشتند که به میزبانی استان اصفهان، به مصاف هم رفتند. در این مسابقات چهار رکورد ملی جا بجا شد. قهرمان اوزان مختلف در بخش انفرادی، به شرح زیر است: وزن 56 کیلوگرم، جواد قانع با مجموع رکورد 100 کیلوگرم از تیم اصفهان. وزن 60 کیلوگرم، سجاد خالدان با رکورد 110 کیلوگرم از اصفهان. وزن 67.5 کیلوگرم، علیرضا واحدی با رکورد 102.5 کیلوگرم از شهدای مدافع حرم قائمشهر. وزن 75 کیلوگرم، جعفر اسد اللهی با رکورد 145 کیلوگرم از شهدای مدافع حرم. وزن 82.5 کیلوگرم، احد جواحری با رکورد 155 کیلوگرم از اردبیل. وزن 90 کیلوگرم، حامد احمدی با رکورد 155 کیلوگرم از شهدای مدافع حرم. وزن 100 کیلوگرم، آرش حسنپور با رکورد 165 کیلوگرم از اصفهان. وزن 110 کیلوگرم، محمود گودرزی با رکورد 145 کیلوگرم از شهدای مدافع حرم. وزن 125 کیلوگرم، روحان احمدی با رکورد 185 کیلوگرم از گیلان. وزن +125 کیلوگرم، عبد ا… فرمرادی با رکورد 167.5 کیلوگرم از کردستان. اما در بخش تیمی، تیم شهدای حرم قائمشهر با 66 امتیاز به مقام قهرمانی دست یافت، اصفهان با 63 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و گیلان با 54 امتیاز سوم شد. روحان احمدی نیز عنوان قهرمان قهرمانان را از آن خود کرد. پیش از برگزاری این مسابقات، جلسه فنی با حضور نمایندگان تیمها، کمیته فنی و داوران و علی اصغر هادیزاده نایب رئیس فدراسیون نابینایان برگزار شد. در پایان حکم و مدال به نفرات و تیمهای برتر اعطا شد.

 

آهنگ و درنگ. از موسیقی در قرون وسطی بیشتر بدانیم

در شماره پیشین، با کلیسا و تأثیراتش بر موسیقی در اروپای قرون وسطی قدری آشنا شدیم. تأثیری که تا قرنها نشانه هایی از آن در موسیقی غربی مشاهده میشد و شاید اغراق نباشد اگر گفته شود که هنوز هم این تأثیر در موسیقی غربِ کره خاکی حس میشود. اما در این شماره سعی خواهیم کرد به جلوه های دیگری از موسیقی در قرون وسطی بپردازیم.

همانطور که پیشتر هم گفته شد، مقامات کلیسا روی خوشی به موسیقیِ سازی نشان نمیدادند و ترجیحشان بر آن بود که قطعاتِ ساخته شده، بیشتر به شکل آوازی یا «آ کاپلا» اجرا شوند. سازی هم اگر در قطعه ای استفاده میشد، نقش خاصی از پیش برای آن تعریف نشده بود و بسته به خلاقیت نوازنده داشت که چگونه از سازش در قطعه ای که در حال نواخته شدن است، استفاده کند. این روند اما از حدود سال ۱۱۰۰ میلادی تغییر کرد و «ارگ»، اولین سازی بود که با رسمیت به کلیساها و مراسم مذهبی راه یافت. البته ارگها در آن دوران با آنچه که ما امروزه از ارگ میشناسیم یا آن ارگی که بعدها در موسیقی اروپا به کار گرفته شد که صدایی لطیف و ملایم داشت، تفاوت زیادی داشتند. «ارگ» در آن روزگار سازی بود زمخت و خشن که شستیهای آن با مشت نواخته میشد و برای نواخته شدن، به دَمهایی نیرومند احتیاج داشت و صدایی که از آن شنیده میشد، گاه تا کیلومترها در اطراف کلیساها طنین انداز میشد. در این میان، کشیشها همیشه از این که سازها، سبب آشفتگی حواس عبادت کنندگان میشد، گله مند بودند. مثلاً راهبی در سده دوازدهم مینویسد: «کلیسا از چه رو باید سازهای مختلف داشته باشد، آیا کوبش موحش اصوات بم، بیشتر به تندر میماند یا آوای لطیفِ انسانی؟ و در این میان، عامه محو تماشا، لرزان و حیران، به جای عبادت، به ستایشِ نوای ارگ و صدای سنجها و سازها مینشینند.» در اواخر قرون وسطی، ساز منشأ مجادله ای مداوم میان آهنگسازان و مقامات کلیسا بود. آهنگسازانی که استادانه سازها را در آثارشان به کار میبردند و اهالی کلیسا که موسیقی را فقط تا آنجا میخواستند که محتاطانه، آیینهای مذهبی را ملازمت کند.

 

موسیقیِ غیر مذهبی را در قرون وسطی با نام موسیقی «این جهانی» میخواندند و مهمترین بخش آثار قابل خواندن که از آن دوران باقی مانده، به دستِ نجبای فرانسوی مشهور به تروبادورها خلق و نوشته شده است. در این عصر، شوالیه ها علاوه بر سلحشوری، ابزار دیگری هم برای کسب شهرت در اختیار داشتند و آن هم چیزی نبود مگر سرودنِ آوازهای عاشقانه. این آثار هم از این رو تا به امروز باقی مانده که اغلب این نجبا، کشیشی در اختیار داشتند که به علائم نتنگاری آن دوران آشنا بود و این آثار را برایشان مینوشت.

 

نتایج شطرنج بازان نابینا در مسابقات آماتورهای آسیا

مسابقات بین المللی شطرنج آماتورهای آسیا با حضور کشورهای ایران، هند، عراق، تاجیکستان، چین، مغولستان، نپال، ویتنام و ازبکستان در استان اصفهان، در حال برگزاری است. شطرنج بازان نابینا و کمبینای کشورمان نیز برای اولین بار به همت فدراسیون نابینایان در این رقابتها شرکت کرده اند. فدراسیون نابینایان به منظور برگزاری یک اردوی تدارکاتی، از اعضای تیم ملی شطرنج نابینایان کشورمان در دو بخش آقایان و بانوان برای حضور در این مسابقات دعوت کرده و چند شطرنجباز نابینای دیگر نیز به صورت مستقل در این مسابقات حضور یافته اند. البته ریتینگ تمامی شطرنجبازان حاضر در این مسابقات، میبایست زیر 2100 باشد که بر اساس آخرین ریتینگ اعلام شده از سوی فدراسیون جهانی شطرنج، «فیده» اعلام میشود.

 

در دور نخست این مسابقات و در بخش آقایان، امید کریمی، علیرضا قورچیبیگی، حمزه مصلح، مهدی رومیفرد و میثم مرادیان حریفان خود را مغلوب کردند و مجید باقری مقابل حریف خود به تساوی دست یافت. در بخش بانوان، فاطمه برقول، ملیحه صفایی، لیلا زارعزاده و عاطفه نقوی بر حریفان خود پیروز شدند. در دور دوم، علیرضا قورچیبیگی، میثم مرادیان، حمزه مصلح، امید کریمی و هادی مشیرآبادی حریفان بینای خود را شکست دادند. در بخش بانوان نیز ملیحه صفایی و فاطمه برقول در مقابل حریفان خود به پیروزی رسیدند و عاطفه نقوی به نتیجه تساوی دست یافت. نتایج دور سوم در بخش آقایان به شرح زیر است: قورچیبیگی 1 گلآبادی 0. مجید باقری 1 طاهری 0. امید کریمی 1 رضایی 0. میثم مرادیان 1 نادری 0. حمزه مصلح 0 شافعیی 1. امیر ربی 0 شهبازی 1. مهدی رومیفرد 0 مشیرآبادی 1. در بخش بانوان نتایج زیر به دست آمد: فاطمه برقول 0 افشار 1. ملیحه صفایی 0 اسدی 1. عاطفه نقوی 1 کاشانی 0. لیلا زارعزاده 1 بصری 0. مریم رحیمزاده 0.5 میرزاییان 0.5. فاطمه رحیمی 0 اکبری 1.

نتایج دور چهارم آقایان به شرح زیر است:

قورچیبیگی ۰ اسکندری 1

مرادیان ۰ خیری ۱ کریمی ۰/۵ صفایی ۰/۵

مصلح ۱ توکلی ۰ باقری ۱ تسایمی ۰

رومی فرد ۱ شفیعی ۰ ربی ۰ کاظمی ۱

ماشی ۱ مشیرابادی ۰

بانوان:

برقول 1 نورمحمدی 0

صفایی 0 واگوییان 1

نقوی 0 شعبانیان 1

زارع زاده 1 الصالح 0

رحیمزاده 0 اسحاقی 1

رحیمی 1 مختاری 0

نتایج دور پنجم آقایان

قورچی بیگی 1 میناخانلو 1

باقری. 0 صفری 1

کریمی 0.5 محمودی 0.5

مرادیان 0 محمدی 1

مصلح 0.5 انصاری 0.5

ربی. 1 انصارینیا 0

رومی فرد 1 برومند 0

مشیرآبادی 0 چمنی 1

بانوان:

کاظم زاده ۱ برقول ۰

اکبری ۰ زارع زاده ۱

حیدری ۰ نقوی ۱

رستگار ۰ رحیمی ۱

رحیم زاده ۰ کمالی ۱

صفایی ۱ حاجت نیا ۰

نتایج دور ششم آقایان

قورچی بیگی 0 هاشمزاده 1

باقری 1 یزدانپناه 0

کریمی 1 اصغری 0

مرادیان 1 محمودی 0

مصلح 1 رضوی 0

ربی 0.5 رهنما 0.5

رومی فرد 1 باسری 0

مشیرآبادی 1 کشانی

بانوان:

برقول 1 معاضدی 0

نقوی 0 افشار 1

زارع زاده 1 صحتی 0

رحیمزاده 0.5 مختاری 0.5

رحیمی 0 صفایی 1.

 

معرفی برگزیدگان جشنواره بهترین کتاب معلولان

آیین اختتامیه دومین جشنواره کتاب معلولان، با شعار «همه برای هم، جامعه ای برای همه» با معرفی برگزیدگان این جشنواره پایان یافت.
این جشنواره به اهتمام انجمن علمی و آفرینش‌های هنری معلولان و با همکاری معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی، معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب، با حضور مسئولان این نهاد‌ها، به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
منصور برجیان، دبیر جشنواره و مدیر عامل انجمن علمی و آفرینش‌های هنری معلولان، در گفت‌و‌گو با «ایران» توانمند‌سازی معلولان را موضوع اصلی جشنواره اعلام کرد: «دومین جشنواره انتخاب بهترین کتاب با موضوع معلول، معلولیت و توانمند‌سازی در قالب جشنواره سه سالانه برگزار شد. در این جشنواره شرکت‌کنندگان از تمامی معلولیت‌ها مثل c.p, معلولان جسمی-حرکتی، نابینایان و کم بینایان آثارشان را به دبیرخانه ارسال کردند. از میان کتاب‌های ارسالی، 18 عنوان انتخاب شد که 10 عنوان مربوط به گروه‌های معلولان است و دو عنوان از سوی کتاب سال خانه کتاب، به‌عنوان برترین‌ها انتخاب شدند.»
حسین نحوی‌نژاد، معاون توانبخشی سازمان بهزیستی در این جشنواره که در محل تالار قلم مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد اظهار داشت: «برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر با حضور 100 میهمان خارجی از 20 کشور در آذر ماه و در شهر اصفهان، برگزاری نمایشگاه تجهیزات توانبخشی معلولان در مصلای تهران به مناسبت روز جهانی معلولان، تجلیل از مدال آوران پارالمپیک از جمله برنامه‌های بسته مناسبتی سازمان بهزیستی در زمینه فعالیت‌های فرهنگی، هنری و ورزشی است.
نحوی‌نژاد الحاق ایران به کنوانسیون جهانی حقوق معلولان را یک اتفاق بزرگ عنوان کرد و اظهار داشت: در بحث تصویب لایحه الحاق ایران به کنوانسیون جهانی حقوق معلولان طی سال‌های 86 و 87 در مجلس شورای اسلامی با اکثریت آرا نمایندگان این لایحه تصویب شد. در آن سال (1387) به مدت یک هفته با همکاری دوستانی مثل آقایان، معینی، برجیان، شیخ قرایی وآروان نمایشگاه دستاورد‌های معلولان در حوزه صنایع دستی و فرهنگی را برگزار کردیم. در سال 1392 گزارشی در همین زمینه به سازمان ملل ارائه کردیم. کمیته نظارت بر اجرای کنوانسیون جهانی معلولان 42 سؤال مطرح کردند که حدود یک هفته وقت صرف ارائه پاسخ به آن سؤالات شد. قرار است در ماه مارس سال آینده (فروردین ماه)، در ژنو از حیثیت توانبخشی ایران دفاع کنیم.برگزیدگان بهترین کتاب معلولان در حوزه‌های در نظر گرفته شده، به شرح زیر معرفی و از آنها تجلیل شد:
ناشران برتر: نشر انجمن باور، نشر بامداد کتاب، نشر پیدایش، نشر نظری، نشر آوای کلار، نشر حتمی.
گروه تربیت بدنی: کتاب جامع ورز معلولین نوشته مشترک یحیی سخنگویی، فریبا محمدیان، مهین فرهادیزاد و زهره افشارمند.
گروه داستان: کتاب پروانه‌ای روی شانه، نوشته بهنام ناصح به‌عنوان اثر برگزیده اعلام شد.
گروه کلیات: مجموعه دو جلدی دایره المعارف نوابغ و مشاهیر معلول ایران و جهان، نوشته علی ملکپور.
گروه روانشناسی: کتاب روانشناسی رشد در گستره زندگی، ترجمه پرویز شریفی درآمدی و محمد رضا شاهی.
گروه معماری: کتاب راهنمای کاربردی ضوابط و مقررات شهر‌سازی و معماری برای افراد معلول جسمی، نوشته ندا رفیع‌زاده، شعله نوذری، مسعود قاسم‌زاده و مهدی ماندگار.
گروه داستان ترجمه (کودک): کتاب اعجوبه، ترجمه فرح بهبهانی.
گروه داستان ترجمه (نوجوان): کتاب بیرون از ذهن من، ترجمه آنیتا یار محمدی.
گروه داستان تألیف (کودک): مجموعه دو جلدی ماهنوش و صورتک‌های آسمانی.
همچنین هانیه عرب، رباب فتوحی، رضا ایلخانی، یحیی توکلی، شکوفه شاه پری، غلامرضا زرین‌کفشیان و علی نوری، برگزیدگان معلول این دوره از جشنواره معرفی شدند.
نخستین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب در حوزه معلولان، در سال 1392 از سوی انجمن علمی و آفرینش‌های هنری معلولان برگزار شد. این انجمن از سال 1385 با هدف نشان دادن توانمندی‌های علمی و هنری معلولان تأسیس شده و جشنواره‌هایی مثل جشنواره فیلم «آوا» را در کارنامه خود دارد…

۲۶ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار 29 خبر در شمارگان بیست و سوم»

سلام علی. ای بابا اگه میخواست بین المللی بشه که باید یه دو سه هزار دلاری حداقل ماهیانه بهمون میدادن خخخخ.
نه فقط از طریق این کارت ها یه کد اختصاصی به ما تعلق میگیره که هر جای دنیا که بریم، با این کد دیگه به تمامی اطلاعات پزشکی مربوط به میزان بینایی ما دسترسی دارن.
دلت شاد و لبت خندون.

سلام مجتبی جان. قربووونت داداش.
انجام وظیفست.
بالاخره برای پر بار کردن هر چه بیشتر محله، هر کسی هر کاری از دستش بر بیاد، باید بی دریغ انجام بده.
حالا من این کار از دستم بر میاد، یکی آموزش اپلیکیشن های اندرویدی، یکی آموزش برنامه های کامپیوتری، یکی یه چیز دیگه.

سلام امیر. کاش بهزیستی منحل میشد.
رییسی و رضایی کتابداران کتابخونه اصفهان دمشون خیلی گرم.
من خیلی وقت پیش به فکر این بودم که معلولین نیاز به پارک ویژه در هر شهری دارند و باید درست بشه. آفرین به کرج.
ایول به شطرنجبازان.

سلام و درود بر امیر جان خبرنگار با حال و توپ محله خوبی داش امیر
خب مرسی بابت شهر خبر امروزت که پر از اخبار شادی کننده و غم انگیز بود
اول که امیدوارم بالاخره این مرکز رودکی کماکان باقی بمونه و مث گذشته با سلاوت به کارش ادامه بده بعدشم واقعاً که کتاب خانه ی ولیعصر بی نظیر و کم نظیر هست هم آقای رئیسی گل و هم آقای رضایی خان بزرگوار واقعاً کاری کردن کارستون واقعاً که کار این دو مرد شریف حرف نداره با صحه صبر به درخواستت گوش میدن هر چی در توانشون هست انجام میدن و عالین هر دوشون از تجارب معلم گران قدر خانم جوادیان هم باید درس گرفت من یکی که به شخصه وقتی نوشته های ایشان رو میخونم میبینم که پشت هر سخن ایشان چه نکات عالیی نهفته است تمام حرفای آقای معینی عزیز هم لایک داره ایشان همیشه شیزا و عالی در خصوص مسائل سخن میگویند امیر جان بقیه اخبارت هم عالی بود روزت برفی و بارونی آخه گفتی روز و شب مهتابی نمیخوایی خخخ به هر حال ایام به کام روزت خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگهدار

سلام احمد عزیز. ممنون. آره همیشه آرزوی شب های برفی و بارونی بکن.
جات خالی دیروز رفتم کوه های شمال تهران و از بارش زیبای برف لذت بردم.
یه آتیش هم زیر برف روشن کردیم، بو و گرمای آتیش و خوردن دونه های برف به صورت، آخ که چه لذت وصف ناشدنی ای داشت.
سه تا سگ هم دنبالمون کردن و کم مونده بود….،،، خخخخخ
خلاصه دیروز هم به خاطره ها پیوست.

درود امیرم. بازم ممنون و تشکر. مصاحبه با خانم کلهر بسیار کار عالی و بجایی بود و هست. امیدوارم که خانم خجسته سحبان هم جزو لیست باشه. صدای ایشان هم واقعا به یاد ماندنی است. راستی برام سؤاله که چرا آقایان و خانمها جداگانه شطرنج بازی میکنند. آیا در همه جای دنیا همین طوریه یا در ایران بخاطر مسائل شرعی مرعی این جوری عمل میشه. یعنی که نمیخواند بگند که فکر کردن آقایان و خانمها فرق داره و مثلا آقایان فکرشون قوی تره زورشون بیشتره پس باید زن و مرد جداگانه مسابقه بدند! خلاصه که کارت حرف نداره. راستی هرچند که مصاحبه با گویندگان در سایت ایران سپید قابل شنیدنه ولی اگه اینجام بذارید عالی میشه. اصلا چطوره با گوشکن آشناشون بکنید. خلاصه که دست مریزاد پیروز باشی بابا امیر. خخخخ.

سلاام عمو جان.
در خصوص مسابقات شطرنج، باید بگم مسابقات بین المللی رسمی، به صورت جداگانه برگزار میشه.
اما در مسابقات اوپن که جدول آزاد داره، آقایون و بانوان با هم بازی میکنن.
از اونجا که مسابقات آماتور های آسیا یک مسابقه رسمی محسوب میشه، بنابر این به صورت جداگانه برگزار شد.
هر وقت فایل صوتی مصاحبه با این گویندگان روی سایت ایران سپید قرار بگیره، حتما در محله منتشر خواهم کرد.
مرسی عمویی، دعا کنید این دو ماه باقی مانده هم به خیر و خوشی بگذره.

درود بر آقای سرمدی گرامی! خدا قوت!
اجازه بدید در همینجا از پرسنل محترم روزنامه ایران سپید تشکر کنم. به خصوص آقای معینی، آقای سرایی، شما و سایر دوستانی که در تلاش هستید تا تعامل تجربه ها و افکارمان راهی باشد برای ارتقا سطح کیفی و شاید هم کمی زندگیمان.
از دوستانی که همچون مخاطبی فعال در این شماره و شماره های پیشین صحبتهای ما رو مورد لطف نظرشون قرار دادند، مانند خانم رضایینیای عزیز و آقای عبدالله پور گرامی سپاسگزارم.

سلام خانم جوادیان عزیز و گرامی.
قطعا تجربه های شما، می تونه برای افراد هم نوعی که دغدغه زندگی مستقل دارن، بسیار ارزشمند باشه.
باعث افتخار من و همکارانمه که با فرد با تجربه ای چون شما در این زمینه گفت و گو کردیم.
همینجا فرصت رو مناسب میدونم که به بچه های شمال کشور که تعدادشون در محله کم هم نیست، یه خبر خوب برفی بدم.
تثبیت برف سراسری طی روز چهارشنبه ۳ آذر، در شمال کشور
طی امروز دوشنبه ۱ آذر، » بارش باران در سواحل (بخصوص غربش) ادامه داره ، بارش در ارتفاعات به شکل برفه .
روز سه شنبه ۲ آذر همچنان تا ظهر بارش باران و برف برای استان های شمالی به ویژه گیلان و مازندران ادامه داره.
طی ظهر الی غروب سه شنبه از شدت بارش ها و حتی تراکم ابرها به شکل موقت در بعضی از مناطق کاسته میشه.
اما مجددا از غروب یا سه شنبه شب، بر میزان بارش ها افزوده شده بارش ها اکثراً به شکل برف خواهند بود و از بامداد چهارشنبه ۳ آذر تا اواخر وقت چهارشنبه بارش برف رو به صورت سراسری در سه استان شمالی، یعنی گیلان مازندران و گلستان خواهیم داشت.
حتی شهر های خط ساحل هم چهارشنبه برف رو خواهند دید.
از ساعت ۲۱:۳۰ سه شنبه ۲ آذر تا ساعت ۹:۳۰ صبح چهارشنبه ۳ آذر، ۱۲ ساعت برف شدیدی رو در سواحل داریم / باقی ساعت روز چهارشنبه برف متناوب خواهد بود.
بنابر این بامداد چهارشنبه تا ظهر در کل سواحل شاهد بارش سراسری برف خواهیم بود.
به به به
خوش به حالتون.
کمتر پیش میاد همچین الگوی نابی شکل بگیره هااا.
کانتر ۵۲۲ دکامتر داره میاد رو سواحل. حتی ۵۱۶ دکامتر میشینه رو گرگان که در مقایسه با این موقع از سال، اگه نگیم بی سابقه، کم سابقه هستش.
پنج شنبه ۴ آذر با الگوهای فعلی سیستم در منطقه تضعیف و سپس خارج میشه / هوای سرد همچنان در منطقه ماندگار و موجب یخبندان صبح گاهی خواهد شد.
تهرانی ها هم تا حدی امشب و فردا از صبح تا ظهر شاهد بارش برف خواهند بود که البته میزانش خیلی چشمگیر نیست. ولی خب برف رو در سطح شهر هم خواهیم دید.

سلام
ممنون از زحمتی که برای تهیۀ این اخبار میکشی
صدای خانم کلهر واقعا زیباست منم کلی کتاب صوتی با صدای ایشون داشتم فقط این برام سؤاله که چرا گفتن حتما باید چادر سر کنه؟
رودکی هم امیدوارم نجات پیدا کنه و به دست کاردانش بیفته
بقیۀ خبرها رو هم خوندم کلا عالی بود
سلام به همسرت برسون
شاد و موفق باشی.

سلام پریسیما. ممنونم، خییلی زیاد.
حتما لطفت رو به تبسم خواهند رسوند. یکم قند دوران بارداری گرفته داریم پیگیری می کنیم پیش پزشکان متخصص که خدایی نکرده تبدیل به دیابت بارداری نشه که اگه بشه یکم برای سلامت بچه خطرناکه.
بازم مرسی که هستی.

دیدگاهتان را بنویسید