خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ترانه ای از پوریا علیپور به مناسبت شب یلدا

**** به نام خالق شگفتی ها ****
درود به تمامی شما بازدید کنندگان ارجمند.
وقت همگی به خیر.
ترانه ی انتظار در یلدا با حال و هوایی عاشقانه تقدیم به تمامی کسانی که این پست را می خوانند.
سال سُرایِش 1391 و تکمیل در سال 1395
ترانه سرا: اسماعیل علیپور، با نام هنری پوریا.
و اما متن ترانه:
نجاتم بده از غمِ بیکسی,
از این درد بدخیم دلواپسی.
بیا اینجا از تو پر از خاطِرَست,
فقط با تو میشه سُکوتُ شکست.
ندارم بدون تو من دلخوشی,
تو با این غُرورِت منُ میکُشی.
چرا رفتی از پیشِ من بیخودی,
و سوی یکی دیگه راهی شدی.
کِنارِت به هر چی بِگی راضیَم,
ولی بی تو از این جهان شاکیَم.
که با دردُ غم من رو هم خونه کرد,
و این خونَرُ بی تو ویرونه کرد.
با اینکه تو رفتی با اون لعنتی,
و حس میکنی غرق امنیتی.
هنوزم نَمُردی تو قلبم بِدون,
میخامِت هنوزم من از روح و جون.
تمومی نداره این احساسِ من,
فقط با تو شادم گل یاسِ من.
بیا پر کن از عَطرِت این خونه رو,
و ساکت کن این قلب دیوونه رو.
واسه اومدن استخاره نکن,
بیا قَلبَمُ پاره پاره نکن.
بیا هِندونه قاچ کردم برات,
به شیرینی و قند ناب لبات.
اناری که دون کردمم سرخ تیر,
بیا کادُتُ از تو دَستام بگیر.
بیا تا ببوسم چِشایِ تو رو,
بیا هر چی دارم هَمَش مالِ تو.
تویی فال خوشبختیِ من گلم,
تویی تا ابد آرزوی دلم.
امیدوارم در کنار عزیزان دلتان، شب یلدا را به خوشی و شادی به صبح برسانید.
**** بدرود ****

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «ترانه ای از پوریا علیپور به مناسبت شب یلدا»

درود محسن جان، وقتت به خیر.
آقا من کلی با این آهنگ هایی که تو پادکست هات استفاده می کنی به وجد میام.
ایول به این همه ذوق و سلیقت، واقعاً آفرین.
مرسی که جواب اون کامنت رو هم دادی.
امیدوارم همیشه حالت خوب و رو به راه باشه و هی تند تند واسه ما پادکست درست کنی، پادکست هایی پر از آهنگ های شاد.
سربلند باشی

سلام پوریا. شعرت خیلی قشنگ بود. ولی گفتی یعنی نوشتی ترانه من دنبال لینک دانلود بودم پس کوش؟ نیستش آیا؟ اشتباهی فهمیدم آیا؟ بعدا میادش آیا؟
پوریا تازه می خواستم۱جایی که حرفش شد بگم پوریا چند وقتیه پست نزده کجاست که خودت اومدی.
قشنگ شعر میگی. ادامه بده.
موفق باشی!

درود پریسا خانم صمیمی و مهربون، وقتتون به خیر.
منظورم همین متنش بود، شاید اگه حس و حالش باشه، شب یلدا همش یا قسمتیش رو آواز کنم و اگه خدا خواست این جا بذارمش.
واقعاً از لطفتون ممنونم.
شما به من و سایر بچه ها با حضورتون دلگرمی می دین.
امیدوارم همیشه حس و حالتون خوب باشه.
مرسی از حسن نظرتون نسبت به ترانه های من.
پیروز و بهروز باشید و ایام به کامتون

درود بر آقا پوریای گل
من ترجیح دادم جواب کامنت پست مدیر را این جا قرار بدم ببین عزیز من سلایق متفاوت هست به نظر من همه چیز لازم هست هم آموزش هم خاطره و تجربه نویسی یه نابینا از زندگی خودش و همین طور دلنوشته و هر چیزی که از دل دردمند یا دل خوش یه نابینا بلند میشه لازم هست تو هم خودت را به خاطر نظر چند تا مخالف ناراحت نکن اگر چیز هایی که تو گفتی مهم باشه که کلا باید در سایت را تخته کرد چون اگر دقت کرده باشی خود مدیر پستای خاطره و از این قبیل مطالب کم نداره پس دیگه نبینم خودت الکی ناراحت کنی هآآآآ پستای تو هم مخاطب خاص خودش داره بدت میاد که تو مخاطب خاص داری؟

درود بر پدر بزرگوارِ آرتیمان و آرتین، جناب میرزایی گرامی، وقتتون به خیر.
من اگه اون حرفا رو زدم خدا می دونه اصلاً قصدم به قول محمد میر قاسمی جلب توجه نبود، اصلاً. فقط خواستم حرف هام تو دلم نمونه همین.
کلاً زیاد احساسی می شم دقیقاً مثل مدیر کلمون، سعی می کنم از این به بعد بیشتر رو احساساتم کنترل داشته باشم که دیگه حرف از رفتن نزنم.
ممنون از لطف و حُسن نظرتون.
شاد باشید

درود. بابا ایول ترانه هم در میکنی. میگم یه ترانه هم واس ناید قهرمانیتون در کن خب.
مثلاً بگو خدا میدونه که وقتشه, حالا وقت باختشه. خَخ.
مرسی از پست و تبریک منو هم بابت این مناسبت دیرینه و همچنین ناید قهرمانیتون پذیرا باش.

دررررروووووووووووود علی آقا، امیدوارم حالت خوب باشه.
ای خُدااااااااااا، شما اِستِقلالیا از آخر منو می کُشین از بس که مَنو می خندونید!
نکنید این کارا رو به خدا من قلبم ضعیفه!
استقلال با تراکتور سازی که بازی می کرد، با پرتقال زدن تو بازی کن تراکتور که دو دقیقه دور همی بخندن، اما تراکتوری ها کاری کردن که ما پرسپولیسی ها کلی کیف کنیم از بازی شون، خصوصاً من که یه پرسپولیسی تراکتوری ام به خاطر آذری بودنم.
امیدوارم آخر فصل آواز قهرمانی پرسپولیس رو در ورزشگاه ثامن و در بازی آخر لیگ پرسپولیس مقابل سیاه جامگان بخونم و بیام این جا آپ لودش کنم.
ممنون از نظر و حضورت.
امیدوارم همیشه کُری بخونی و شاد باشی.

پوریا
حواست کوجاس؟ حالا کو تا شب چله؟
بذار منم یه ترانه برات بنویسم. خخخخخخ
بشکن
من نمیشکنم
بشکن
اینجا تهرونه، بشکن
قر فراوونه، بشکن
برای تاجرا بشکن، روی آجرا بشکن
دیرام رارام رارام ریم رام
دیریم ریم رام رارام رارام رام
پسرم آدم وقتی ترانه مینویسه آهنگشم مینویسه خو. خخخخخخخخخ

درود بر رهگذر طناز و فان. من همیشه از کامنت ها و نوشته های شما به عنوان بهانه ای واسه خنده استفاده می کنم، انصافاً خیلی مستعدین در این زمینه.
و اما ریتم و آهنگ این ترانه:
لالای لای لالای لای لالاااااای لای لالاااااای.
اینه ریتمش.
دقیقاً مثل آهنگ حس آرامش از محمد علیزاده.
مرسی که اومدین.
شبتون شیک

درود بر هم تیمی عزیز، آقا وحید.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
به یاری خدا آهنگش که نه ولی آوازش میاد بیرون، خخخخخخخخ.
هنوز آماده نشده، تنور خرابه.
مرسی از لطف و حُسن نظری که نسبت به من داری، امیدوارم همیشه برقرار و پیروز باشی.
پیشاپیش، آدینه به کامت

سلام و درود بر داش پوریایا عزیز خودم
خوبی داداش گلم خوش میگذره یا نه
خب وااای عجب شعری بودا فقط یه کم غم انگیز بوداااا به هر حال مرسی داداشم بخاطر این شعر توووپ
راستی یلدای تو و دیگر دوستان هم پیشاپیش مبارکا باشه
روزت خوش و برفی و بارونی روز آروم و قشنگ و خدا نگهدار

درودی شیرازی و از روی صمیمیت بر دوست شیرازی گلمون، احمد آقای مهربون.
حال من که اصلاً خوب نیست، اما امیدوارم حال تو خوب باشه.
خب باید بگم که تِم اکثر ترانه ها و نوشته های من غم و اندوه و آه و حسرت هستش، چون بار ها تجربه شون کردم و همین حالا هم دارم تجربه شون می کنم.
فعلاً که این جا هوا تقریباً بهاریه ولی خبری از بارون نیست، جالبه جمعه ی هفته ی قبل برف اومد، اما دوشنبه تموم برفا آب و زمینا هم خشک شدن و انگار نه انگار که برفی اومده.
فقط تو باغچه ها و بلوار های دانشگاه کمی هنوز برف هست.
امیدوارم دعات مستجاب شه و بازم شاهد برف باشیم این جا.
حال و هوات بهاری و دلت صاف صاف باشه دوست و هم محله ای گل و نازنین.

درود بر خانم مظاهری بزرگوار. وقتتون به خیر.
ای کاش تو عنوانش می نوشتم متن ترانه ی پوریا علیپور به نام انتظار در یلدا.
مرسی که اومدین، خوندین و کامنت دادین، هِدینگ شناسنامم رو گربه خورده، باید یه دونه دیگه بخرم!
ولی خب چه کاریه! این طوری صفحه خلوت تر هم هست و خوبه.
براتون بهترین ها رو آرزو می کنم.
سربلند و تندرست باشید

اینجانب رعد بارونی به شما توصیه میکنه که از خوردن ترشی خودداری بفرمایید و به جاش شیرینی بمیلی . آینده ات بسی روشن و نورانیست . سیر ترشی میتونی بخوری .
راستی من در آستانه مردنم . وصیت میکنم املاک منقول و غیر منقولم به شما برسه که بزنی توی کار سرایندگی و خوانندگی

درود بر رعد گرامی. وقت به خیر.
آخ ترشی! خیلی دوسش دارم، از هر نوعی که می خواد باشه، بَهبَه! سیر ترشی! چه قدر حال می کردم باهاش وقتی که فامیلامون از شمال واسمون سوقاتی می آوردن.
فقط وقتی می خوردم خیلی خیلی گرمم می شد.
این حرفا رو نزن، حتی شوخیشم قشنگ نیست به قول مهران مدیری.
الهی ۴۰ سال دیگه عمر کنی و درد نکشی.
من بی خودی تعارف نمی کنم که ۱۲۰ سال زنده باشی و از این حرفا.
از نظر من انسان حتی شده ۵۰ سال هم عمر کنه ولی از زندگیش لذت ببره و درد نکشه.
این رو به خاطر این می گم که خودم هر از چند گاهی دچار درد کمر یا معده درد و سوء هاضمه می شم.
درد رو به عینه دیدم و می بینم و خواهم دید.
الهی همیشه سرزنده باشی و درد و غم ازت دور باشه و لحظه به لحظه به اموال منقول و غیر منقولت افزوده بشه و زندگیت هم پر از برکت.
ممنون که بها دادی و خوندی و نظر گذاشتی.
تولدت هم مبارک.
خوش حال و خندان باشی

دیدگاهتان را بنویسید