خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ارتباط بین مدرسه (تعلیم و تربیت) و سایر نهادهای اجتماعی

با عرض سلام و شادباش حضور هم محله ای های فرهیخته، انشااله که ایام به کام و قایق دلهایتان بر اقیانوس آرامش غوته ور است. راستش چند روز پیش یکی از دوستان ارتباط بین تعلیم و تربیت را برای یک کار تحقیقی از من پرسید من هم در حد بضاعت خود مطلبی را برایش نوشتم گفتم شاید این مطلب به درد سایر دوستان هم بخورد و اگر فضایی را در محله اشغال ننماید، قطره ای به دریای دانش دوستان اضافه کند این شد که تصمیم گرفتم آن را منتشر نمایم.
ارتباط بین تعلیم و تربیت و سایر نهاد های اجتماعی
شاید به جرات بتوان گفت که مقوله ی تعلیم و تربیت انسان یکی از معدود پدیده های انسانی است که با تمام ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی وی عجین شده است و با تمام این ابعاد دارای ارتباط متقابل می باشد.
اگر بخواهیم ارتباط میان مدرسه به عنوان
پایینترین سطح عملیاتی آموزش و پرورش و سایر نهادها مانند جامعه، فرهنگ، اقتصاد و سیاست را مطالعه نموده و تاثیر و تاثر میان آنها را بررسی نماییم، نخست باید با عنایت به تفکر سیستمی جایگاه هر کدام از این نهاد ها را تعیین کرده و سپس نقش و اهمیت هر کدام را در تامین نیازهای انسان مشخص نموده و در نهایت ارتباط متقابل این نهادها را به عنوان اجزای سیستم بزرگتر روشن کنیم.
از دیدگاه تفکر سیستمی جامعه یک سیستم محسوب می شود که اجزای اصلی آن را آموزش و پرورش، دین، فرهنگ، اقتصاد و سیاست تشکیل می دهد. آنچه که مشخص می باشد این است که یک سیستم زمانی دارای عملکرد مطلوب می باشد و به اهداف خود میرسد که تمام اجزای آن به درستی و در همآهنگی کامل با همدیگر کارکنند. بنابراین با عنایت به آموزه های این دیدگاه به این نتیجه می رسیم که چون آموزش و پرورش یکی از اجزای نظام اجتماعی می باشد ناچارا این جزء با سایر اجزا دارای ارتباط متقابل می باشد که در جریان این ارتباط هم آموزش و پرورش بر این اجزا و هم آن اجزا بر تعلیم و تربیت تاثیر متقابلی بر همدیگر دارند.
حال که پذیرفتیم که نظام آموزشی ناگزیر از ارتباط با سایر نهادهای اجتماعی مانند فرهنگ، اقتصاد و سیاست می باشد به این نکته می رسیم که ارتباط بین این اجزا با نظام آموزشی چگونه است.
امروزه جامعه و نیازهای آن یکی از منابع اصلی انتخاب اهداف آموزشی، برنامه و محتوای درسی به شمار می رود و برخی از آموزه های فرهنگی نیز به عنوان سافی و فیلتر های نظام آموزشی هر کشور محسوب می گردد. از طرف دیگر نهاد سیاسی با سیاستگزاری های مناسب و اخز تصمیمات به موقع ضمن فراهم نمودن بستر مورد نیاز برای تعلیم و تربیت به نهاد اقتصادی نیز این امکان را میدهد که با ظرفیتهای خود به یاری نظام آموزشی هر کشور بشتابد.
گزشته از مباحث فنی که در بالا ذکر گردید جامعه و فرهنگ می توانند با تقویت سرمایه ی اجتماعی، اصلاح نگرشها نسبت به آموزش و پرورش، اهمیت دادن به امر تحصیل و علم آموزی فرزندان خود، احیا نمودن برخی ارزشهای فرهنگی و مذهبی، به مدرسه و فرایند تعلیم و تربیت یاری بیشتری رسانده و ضمن تسریع بخشیدن در دستیابی به اهداف، کیفیت کارکدهای مدرسه را نیز ارتقا ببخشند.
حال که تا حدودی ارتباط بین جامعه و فرهنگ با مدرسه و تعلیم و تربیت مشخص گردید، به نقش دو نهاد اقتصاد و سیاست در تعلیم و تربیت می پردازیم.
به نظر میرسد نظام سیاسی می تواند از دو طریق بر آموزش و پرورش و کارکردهای مدرسه تاثیرگزار باشد.
الف مستقیم: این نهاد می تواند در قالب سیاستهای آموزشی، تصمیمات شورای عالی آموزش و پرورش، قوانین آموزشی مصوب مجلس شورای اسلامی،تعیین سیاستها، خط مشیها، مقررات و قوانین و تعیین اهداف و برنامه های بلند مدت آموزشی به طور مستقیم بر فرایند تعلیم و تربیت و کیفیت کارکردهای نظام آموزشی و مدرسه تاثیرگزار باشد.
ب غیر مستقیم:
این نهاد همچنین می تواند با فراهم ساختن یک جامعه ی سیاسی باز، استقرار دموکراسی، آزادی بیان و اندیشه، ایجاد فضای اجتماعی مثبت، فراهم نمودن امکان و مجال فعالیتهای آزادانه و آگاهانه ی رسانه های جمعی در ارتقا سطح عمومی آموزش، کیفیت و کارایی نظام آموزشی، تربیت شهروندان مسئول و حق مدار و بسیااری دیگر از ارزشهای آموزشی به صورت غیر مستقیم تاثیر بسزایی داشته باشد.
نقش نهاد اقتصادی:
این نهاد نیز از چند بعد می تواند بر کارکردهای مدرسه و کارایی و کیفیت نظام آموزشی تاثیر داشته باشد.
الف مستقیم
نظام اقتصادی می تواند با فراهم نمودن بودجه ی واقعی آموزش و پرورش بسیاری از مشکلات و مسائل این نهاد و کارکنان آن را برطرف نموده تا ضمن کاهش دغدغه های مالی معلمان و افزایش عملکرد حرفه ای و سازمانی آنها کارایی و کیفیت نظام آموزشی را نیز ارتقا ببخشد. همچنین با مدیریت صحیح ظرفیتهای اقتصادی این نهاد و بهره برداری از آن در جهت رفع مشکلات عدیده ی مالی این نهاد و کاربست آن در تجهیز نمودن مدارس میتوان به بسیاری از اهداف آموزشی و تربیتی از پیش تعیین شده دست یافت.
ب غیر مستقیم:
از طرف دیگر رونق نظام اقتصادی و رشد آن باعث می شود که ساختار اقتصادی در جامعه بهبود یافته و با اصلاح دیدگاه های اقتصادی دولتها نسبت به آموزش و پرورش درصد بیشتری از بودجه به آن اختصاص داده و با اصلاح نگرش مصرفی انگاشتن هزینه ها در بخش تعلیم و تربیت و تغییر آن به سرمایه ای بودن این گونه هزینه ها سرعت بیشتری به امر آموزش و تربیت بخشید. علاوه بر این بهبود اوضاع اقتصادی مردم باعث می شود که مشارکتهای مردمی برای مدارس افزایش بیشتری یافته و تلاشهای بخش خصوصی برای تاسیس مدارس غیر انتفاعی و بهبود امکانات و کیفیت آنها سرعت بیشتری بگیرد.
خلاصه اینکه جزء تعلیم و تربیت در کنار سایر اجزای نظام اجتماعی مانند اقتصاد، فرهنگ و سیاست معنا و هویت پیدا می کند و بدون آنها ادامه ی حیاط آن امکان پذیر نخواهد بود.

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «ارتباط بین مدرسه (تعلیم و تربیت) و سایر نهادهای اجتماعی»

سلام دکتر. اوضاع خرابِ.
به همین جهت
باید عرض کنم که به علمی که در مدرسه و دانشگاه آموزش داده میشه اعتقاد ندارم و تعلیم و تربیت رو جایی دیگر دنبال خواهم کرد.
به درستی رابطه تعلیم و تربیت رو با نهادهای دیگر تشریح کردی اما من تعلیم و تربیت رو در مدرسه و دانشگاه خلاصه نمیکنم.
یک کشور باید آنقدر ظرفیت داشته باشه که به اجبار کسی رو وادار به درس خوندن در مدرسه و دانشگاه نکنه، بلکه باید استعدادها کشف شود و به کسانی که علاقه به تحصیل در مدرسه نیستند راهی دیگر نشان داد تا هنرشان را شکوفا کنند.
این رو هم بگم که در مدرسه نباید به همه یک چیز یکسان یاد داد. من از فلان درس خوشم نمیاد، زور که نی دادا. مخلصیم.

سلام کامی جان اولا از توجه شما به این پست تشکر می کنم، ثانیا آموزش در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته ی آموزش رسمی و آموزش غیر رسمی طبقه بندی می شود که فقط ما در آموزش و پرورش و دانشگاه آموزش رسمی را کسب می کنیم و آموزش غیر رسمی را که اتفاقا بخش عمده ی آموزش انسان را تشکیل می دهد می توان از هر جا، منبع و هر کس گرفت. و اما در مورد دموکراسی در آموزش باید گفت که در آموزش رسمی بخصوص آموزش عمومی در تمام نظام های آموزشی جهان داستان یکی است و اکثرا محتوا از پیش تعیین شده است اما در انتخاب محتوا در برخی از کشورها دانش آموزان و معلمان نقش زیادی را ایفا می کنند . به هر حال از اینکه هستی ممنون

سلام. محله ی ما از این مقاله های آکادمیک کم داره. ممنون که به فکر سطح علمی اینجا هستید. واقعا لذت بردم از متن و نیز فرمی که محتوا در اون گنجانده شده بود. ساده و در عین حال ریشه ای. همه فهم و در عین حال مبتنی بر دانش. ممنون!

سلام بر مدیر عزیز محله، آخه شما محله به این زیبایی، خوشدلی، صمیمی و با سفا را ساختید حیف نیست که ما بیکار باشیم و تلاشی برای بهتر نمودن آن نکنیم. بسیار از لطف شما سپاسگزارم. راستی جناب مدیر من یکی دو تا پیشنهاد داشتم شاید به درد بخورد. اولا برای تقدیر و تشکر از گویندگان عزیز محله که زحمت گویا کردن کتابها را می کشند، یک مسابقه ی گوینده ی برتر برگزار کنیم و اهالی محله با توجه به کیفیت فایلهای صوتی آنها گوینده ی برتر را انتخاب کنند. و دوما اگر امکان دارد با شرکتها و سایتهایی که در زمینه ی گویا کردن کتب به صورت حرفه ای فعالیت دارند مذاکراتی به عمل آید تا شاید هر از گاهی یک کتاب مناسب را به محله هدیه نمایند. باز هم ممنون

سلام. به نظر من برای ساختن۱انسان در اجتماع تمام دست ها باید فعال باشن تا کار به نحو احسنت انجام بشه. و این وسط آموزش و پرورش، مدرسه و دانشگاه بار مفهومیه این امر و این لفظ آموزش رو بر دوش گرفته. به نظرم در۱نظام، نهاد آموزش و پرورش شبیه همون تک آجر زیرینه که باقیه عمارت بالاش و در اطرافش ساخته میشه و میره بالا.
من خیلی تخصصی حرف زدن بلد نیستم. یعنی حرف زیاده ولی من بلدش نیستم. اما حیفم اومد در این پست بیام و خاموش رد بشم.
به امید روزی که بچه های ما خیلی موفق باشن تا اجتماع از هر نظر موفقی داشته باشیم!
ممنون از زحمت و از پست دقیق و کامل شما.
شاد باشید!

سلام پریسا خانم، من هم با شما موافق هستم سایر نهادها آموزش و پرورش را در تبدیل آدمیزاد به انسان یاری می دهند و در واقع نظام آموزشی ویترین و مجری ظاهری و دیگر نهادها عوامل اصلی پشت صحنه هستند. ممنون که هستید. شاد باش

درود بر دوست فهیمم جناب محمدی گرامی. کار خوبی کردی که این مقاله و مطلب زیبا را به اشتراک گذاشتی عزیز. در مجموع با سخنان کامی جون هم موافقم. کامی جون خودشم یه پتانسیله هااا. متاسفانه نظام های سیاسی همیشه در کار تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش دخالتهای نابجا میکنند و میخواهند این نظام دربرگیرنده افکار و عقاید و باورهای خودشون باشه. نظام آموزش و پرورش ما اصلا کارا و هدفمند نیست. متاسفانه دارند تبدیل میشند به شعبههایی از حوزههای علمیه. از همون دوران ابتدایی شروع به القای افکاری خاص به بچههای بیگناه و معصوم میکنند آنها را از آتش و عذاب و شب اول قبر و نکیر و منکر میترسونند. آموزش های فکری خیلی کم وجود داره اکثرا دروس حفظی و تئوری و کلیشه ای هستند. اگر روزی من دارای مسؤولیتی در آموزش و پرورش میشدم یا نظام سیاسی اجازه میداد که حتی یک مدرسه دلخواه خودم داشته باشم در سالهای اولیه برنامه درسی ام فقط بازی و تفریح و ورزش و موسیقی و بازیهایی مثل شطرنج و دیگر بازیهای فکری بود. هیچ ایدئولوژی خاصی را به بچهها تحمیل نمیکردم اصلا چرا بچه ۶ ۷ ساله باید مورد تهاجم انواع القائات و باورهای خاص قرار بگیره. ولی زمینه مطالعه در خصوص ادیان و مذاهب و ایدولوژیهای مختلف را البته در سالهای بعد بوجود میآوردم. خلاصه که اگه بشه کسی وارد این نظام آموزش و پرورش نشه و بگونه ای دیگر به تحصیل بپردازه خیلی خیلی شایسته تَر است. . پیروز و مهربان باشی دوست خوبم.

سلام بر عمو حسین دوست داشتنی محله، حق با شماست، چرا که برخی از نظام های آموزشی متمرکز اساسا در خدمت ادامه ی بقای حکومت حاکم است، و در واقع آموزش و پرورش ابزاری برای القای عقاید و باورهای آنها در ملت است. و در حقیقت افراد را برای قبول حکومت حاکم تربیت می کنند. علاوه بر این انتخاب محتوا بخصوص برای مقتع ابتدایی اصلا با ویژیگیهای رشدی دانشآموزان این مقطع بخصوص در رشد شناختی تناسب زیادی ندارد و به قول معروف زیاد به قاعده نیست. خوشحالم که حضور گرم و فعالی دارید.

سلام.من هم رشتم علوم تربیتی هست.البته فعلا در حال تحصیل دوره ی کارشناسی هستم.
خیلی خیلی دوست دارم چنین مطالبی بیشتر در محله منتشر بشه.ممنون بابت مطلب خوبتون.
خیلی جاها تو کتابهایی که میخونیم حتی نسبت به آموزش رسمی سختگیری نشده.اما کار گزاران متاسفانه همه چیز رو برا دانشآموزای ما سخت گرفتن.
آموزش و پرورش کشورهای دگه هم مطالعه کردم متوجه شدم بعضی از کشور ها واقعا
سختگیرتر و بی کیفیت تر از کشور خودمون عمل میکنن.
هرچی جلوتر میرم متوجه میشم معلمهای ما اصلا رو قاعده پیش نمیرن.سپاز از شما.موفق باشید.

سلام بر نیایش، خوشحالم که چنین همرشته ی مسئول و متعهدی دارم حقیقت امر این است که معلمان ما هم محصول همین سیستم هستند و تربیت شده ی نظام متفاوتی نیستند تا انتظار تفاوت، خلاقیت، و بسیاری دیگر از ارزشهای آموزشی را از آنها داشته باشیم، علاوه بر اینها غم نان را باید به این مشکلات اضافه نماییم. .
سپاس از حضور و نظرت

سلام دکتر
من اولین باره که پست شما رو میبینم پس لازمه که بهتون خوش‍آمد بگم و براتون آرزوی موفقیت بکنم.
مطلبی که با ما به اشتراک گذاشتید عالی بود من که فقط خوندمش و شما رو به خاطر این قلم شیوا ستودم.
منتظر ادامۀ کار شما و پستهای عالی بعدیتونم هستم.
شاد و موفق باشید.

با عرض پوزش از جناب محمدی و ابراز شرمندگی از محضرشان بخاطر نکته ای که عرض میکنم یادآور میشوم که به کلمات فارسی تنوین عربی نمیچسبد پس کلماتی چون ناچارا گاها و تلفنا صحیح نمی باشند که در متن حاضر ناچارا آمده است. باز از گستاخیم شرمسارم.

سلام و درود بیکران بر جناب آقای دکتر محمدی گرامی ممنونم از بابت این مطلب عالی و سپاس گذارم که این مطلب را با ماها به اشتراک گذاشتید ایام به کام روزگارانتان خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگهدار

درود بر دکتر عزیز محله. مرسی از این مطلب جالب.
در جواب عمو حسین هم این نکته رو بگم که این موضوع تو همه ی کشورها و هر کدوم هم به نوعی جریان داره و اونم اینه که حاکمان کشورها مردم رو طرفدار حاکمیت خودشون بار میارن و فقط مخصوص ایران یا یه سری کشورهای خاصی نمیشه. هر کدوم به نوعی این موضوعو دنبال میکنند.
باز هم سپاس استاد عزیز. منتظر مطالب و مقالات ارزشمند شما جهت پربار شدن محله و پر محتوا شدن محله توسط شما هستیم.
کامیاب باشید.

سلام بر بی ادعای گل، من هم با شما موافق هستم و واقعا برخی از دولتها آموزش و پرورش را به نفع بقای خویش مدیریت می کنند.
بسیار از لطف شما سپاسگذارم و سعی می کنم که در مورد آموزش و پرورش هر چه در توانم باشد تقدیم نمایم.
شاد باش

پاسخ دادن به صلاح الدین محمدی لغو پاسخ