با سلام خدمت دوستان عزیزم دوستان باز اومدم خدمتتون با یه شعر فارسی کرمانشاهی بنام آخره خط یه کم لاتیه ولی خب چیکار کنم من بچه ی تخسی هستم زیاد حرف زدم بریم سراغ شعر
تو عشقمو دزدیدی سوسوله بی معرفت سر به سرم نزار تو رسیدم آخره خط کمتر برو تو چشام بهم بگو جاهلی اینو بدان برای من تو یه بچه خوشگلی
خدا چه رسمی شده تو این دورو زمانه هرکی خطی رو دستشه فکر کرده آخره خطه
من زندگیم فنا شد به پایه عشقه نازم هرکی جلو دارم شه زندگیشو میبازه سره کوچه با ماشین تو سره رامو نگیر تو کی ماله این حرف های برو دیگه سخت نگیر
خدا چه رسمی شده تو این دورو زمانه هرکی خطی رو دستشه فکر کرده آخر خطه
تقدیم به همه یه دوستانه عزیزم مخصوصا مدیر عزیزمون آقایه مجتبی خادمی دوستان اگر از این شعر بعزی از کلمات رو متوجه نشدید راهه ارتباط با من توی شناسنامم هست لذت ببرید از زندگی تا پست بعدی
۱۰ دیدگاه دربارهٔ «یه شعر دیگه از خودم بنام آخره خط»
سلام سجاد. واسه چی داخل شعرت اینهمه خشنی بابا عه! شوخی کردم. ایشالا همیشه شاد باشی و شاد بگی و شاد بنویسی و نمی دونم کلا شاد باشی!
سلام پریسا این شعرو لاتی ساختم لذت ببر از زندگی
اینجا رو ببین این هم بیداره خخخ!
پریسا من همیش تا خود صبح بیدارم
سلام سجاد
فکر کنم شعرت هم لری گفتی
همینا بده لری فارسی بخونن چی میشدا
سلام محمد رضا جان نه داداش فارسی کرمانشای هست دوستان من آدرس وبلاگ شخصیمو اینجا لینک کردم اگر خواستید سر بزنید تازه زدم مطلب زیاد ندارم لذت ببرید از زندگی
سلام داداش سجاد آفرین دوباره شعر بزار تا یه کم حالمون سر جاش بیاد مرسی داداش
سلام حسین جان باشه داداش موفق باشی
oioi? واه واه واه؟
خخخ خخخخ خوب بید ههه
مهدی!!!خندت برا چی بود???یادت نره لذت ببری از زندگی