خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من سرانه، 18 دقیقه دارم!

سلام به همه هم محله ای های خوبم. خب اولین پستم توی محله رو به دو بهونه شروع می کنم. اولیش معرفی فیدیبو در محله توسط آقای امینی گل بود که خب خودش حسابی حق مطلب رو ادا کرده. اما نکته دوم خبری بود که امروز خوندم و می گفت سرانه مطالعه توی مملکت ما 18 دقیقه در ساله. حالا من امیدوارم توی محاسبه همین آمار هم خرخونی دانش آموزا و دانشجوها واسه شب امتحان یا مثلا خوندن نسخه توسط اصحاب داروخونه رو لحاظ نکرده باشند که اگه این طور باشه اوضاع از این هم خیلی خیلی خراب تره.
یه پیامی توی شبکه های اجتماعی یه مدت پیش اومد که توی یه کشور اروپایی توی ایستگاه با خط درشت نوشتند اگه توی 24 ساعت گذشته مسواک نزدین یا کتاب نخوندین لطفا دهنتون رو ببندین. این پیام حتی اگه ساختگی هم باشه، رگه هایی از حقیقت توشه. اگه سرانه مطالعه توی کشورهای پیشرفته ای مثل ژاپن یا سوئد بالاست، قاعدتا می تونیم نتیجه بگیریم مطالعه با میزان پیشرفت یه جامعه ارتباط مستقیم داره. ولی چطور؟ حالا اصلا به فرض که این طور هم باشه؛ توی این دوره گرونی و نداری و بدبختی مطالعه به چه درد می خوره؟ مثلا رمان خوندن چه گرهی از کار من گرفتار هزار مشکل جورواجور وا می کنه؟ به من چه که هزار سال پیش مغول ها با چه انگیزه ای به ایران هجوم آوردن؟ مثلا خوندن داستان های کوتاه دیوید سالینجر، نمایشنامه های ایپسن، جامعه شناسی آنتونی گیدنز یا زمینه روانشناسی هیلگارد کدوم درد بی درمون رو از من دوا می کنه؟
این ها سوال هایی هستند که سعی می کنیم توی چندتا پست درکنار هم واسشون جواب های نسبتا قانع کننده ای پیدا کنیم و بعد اگه قانع شدیم و خدا هم خواست، کتاب هایی رو که خودم خوندم و احساس می کنم مفید هم هستند در پست های بعدی تر معرفی می کنم.
پیروز باشین.

۴۰ دیدگاه دربارهٔ «من سرانه، 18 دقیقه دارم!»

درودها بر جنابِ صالحیِ نازنین… با شما هم‌داستان هستم و معتقدم مطالعه کردن به انسان آگاهی و عمق می‌بخشد و بالا رفتنِ سطحِ فرهنگِ عمومیِ جامعه بی‌تردید موجبِ تسریعِ روندِ پیشرفت خواهد شد… خوشحالم بیشتر آشنا شدم با شما… سربلند و پیروز باشید…

درود.
اگه توی ۲۴ ساعت گذشته مسواک نزدین یا کتاب نخوندین لطفا دهنتون رو ببندین.
خعییلی ازش خوشم اومد.
وحشتناک قشنگ بود.
خیلی جالبه. اونا با چه روشهایی مردمشونو به مطالعه و داشتن آگاهی تشویق میکنند.
الکی نیست که شدن کشورای جهان اول.
ولی خاص کشورهای جهان سوم اینه که مردمشون اطلاعات نداشته باشند و در جهل مرکب به سر ببرند تا هر بلایی خواستند سرشون بیارند.
والا من از خوندن رومان و مسائل تاریخی خوشم نمیاد و واس داشتن اطلاعات بیشتر دوست دارم در قالب نمایش و یا فیلم این قبیل موارد رو پیگیری کنم.
کلاً زندگینامه, تاریخ و رومان رو از این طرق دنبال میکنم.
ولی داسانهای کوتاه, موارد علمی و تحقیقاتی و موضوعات سیاسی رو دنبال میکنم و سعی میکنم مطالعه داشته باشم.
بنظرم که هدف از مطالعه فقط خوندن کتاب نیست.
بلکه به دست اوردن اطلاعات و خلاصه هرانچه که بتونه ما رو به روز نگه داره و اطلاعات عمومیمونو بالاتر ببره من اسمشو مطالعه میذارم.
حالا از هر طریقی میتونه باشه.
سرنوشت کشورهای جهان سومی در مورد آگاهی و مطالعه مثل کشور دموقرازه تو کتاب سید مهدی شجاعی شده خَخ.
مرسی از پست.

سلام و ممنون از توجه شما. درمورد اینکه راههای دیگری برای کسب اطلاعات به جز کتاب خوندن هست تردیدی وجود نداره، و هر کدوم از این راهها هم می تونن به نوبه خودشون مفید فایده باشن، اما من شخصا به دلایلی که توی پست های بعدی ذکر می کنم کتاب رو ترجیح می دم. توی اون پست ها به تفصیل خواهم گفت که چرا کتاب واسه کسب اطلاعات از مثلا تلویزیون یا شبکه های اجتماعی بهتره. باز هم مرسی از توجه شما.

درود
اول تشکر بابت لطف شما. و در مورد سرانه‌ی خوندن. من همیشه این سوال برام پیش می‌یاد که این درصد‌ها از کجا می‌یان؟ آیا این آمار از آمار خرید کتاب‌های فیزیکی به دست می‌یاد؟ یا یه پرسشنامه پخش می‌کنن بین هزار نفر و نتیجش رو به کل کشور عمومیت می‌دن؟ نه که من فکر می‌کنم مردم ایران بیشتر از اینا می‌خونن. فقط کنجکاویه. از جهت دیگه عمل مقدس مفت‌خوری توی ایران خیلی رواج داره و خیلیا که کتاب می‌خونن توی اینترنت نسخه‌ی الکترونیکش رو پیدا می‌کنن. آیا این آمار گیرا این رو هم در نظر می‌گیرن؟ تازه، بعضیا فقط کتاب می‌خرن تا روی یه کتابخونه‌ی شیک به نمایش درشون بیارن و بگن که آره من خیلی کتاب‌خونم، در حالی که هیچ کدوم رو نخوندن. متاسفانه مردم کشور ما کلا رسانه‌های دیداری و در درجه‌ای کمتر شنیداری رو به کتاب و مطبوعات ترجیه می‌دن. حالا اگه توی اون رسانه‌ی دیداری یه چیز مفیدی مثل مستند نگاه می‌کردن یه چیزی. ولی نععع، فقط سریال‌های آبکی و اینجور چیزا. پدر من فقط تا چهارم ابتدایی درس خونده و کتاب هم نمی‌خونه. ولی علاقه‌ی زیادی به مستند داره، اینه که از وقتی که یادم می‌یاد هر سوالی ازش پرسیدم یه چیزایی در مورد اون می‌دونسته. من گاهی می‌بینم که من به اصطلاح تحصیل کرده خیلی کمتر از پدرم اطلاعات دارم. اینه که من فکر می‌کنم رسانه‌های دیداری/شنیداری هم می‌تونن خیلی توی آموزش افراد مفید باشن، به شرط این که افراد از این مطالب استفاده کنن. ولی کلا کتاب یه چیز دیگه هستش. من که کلا بیشتر رمان و داستان می‌خونم و اونقدر فرهیخته نیستم که برم فلسفه و اینا بخونم. یه مشکل در مورد خوندن کتب غیر داستانی اینه که نمی‌دونم چی بخونم. هزاران هزار کتاب انگلیسی و حالا که فیدیبو آدم شده فارسی در اختیار من هست، پیدا کردن یه چیز جالب بین این همه سخته.
منتظر پست‌های مطمئنا مفید شما در مورد کتاب و معرفی کتاب‌های جالب هستم. شاد و موفق باشی دوست عزیز.

سلام و صبح شما بخیر. درمورد شیوه آمارگیری قطعا بر اساس پرسشنامه هست و هیچ آدم ابلهی حتی من نمیاد تعداد کتاب های توی کتابخونه طرف رو به عنوان معیار سنجش میزان مطالعه اون درنظر بگیره. معمولا همین که خودت گفتی، پرسشنامه ای در بین عده مشخصی به عنوان نمونه آماری توزیع می کنند و بعد با توجه به اصول آماری به کل جامعه تطبیق میدن. مثلا میگن ۷۰ درصد از مبتلایان به ایدز از بیماری خودشون خبر نداره. خب من از یکی که آمار می خوند پرسیدم اگه خودش خبر نداره تو چطور خبر داری؟ واسم توضیح داد که چطور این آمار حتی درمورد اونایی که از وضع خودشون خبر ندارند به دست میاد.
درمورد بعدی هم معتقدم اینکه شما فلسفه بخونید یا رمان به هیچ وجه معیار فرهیختگی یا عدم فرهیختگی شما نیست. در پست بعدی به تفصیل خواهم نوشت که چرا از نظر من یه کتاب رمان با وجود اون که در اکثر موارد زاییده تخیل نویسنده هست، ولی چیزی از یک کتاب جامعه شناسی با آمارهای متقن یا یه کتاب تاریخی یا فلسفی مبتنی بر پژوهش های دقیق چیزی کم نداره.
درمورد نکته آخر هم حرفم همونه که در پاسخ دوستمون دربالا نوشتم و البته بعدا بیشتر توضیح خواهم داد. البته اینا نظر منه و با وجود این که همین الآن به درستیشون اعتقاد دارم، هیچ تضمینی نیست که فردا و با خوندن نوشته های شما و سایر دوستان نظرم رو عوض نکنم. باز هم مرسی از توجه شما.

سلام و صبح شما بخیر. درمورد شیوه آمارگیری قطعا بر اساس پرسشنامه هست و هیچ آدم ابلهی حتی من نمیاد تعداد کتاب های توی کتابخونه طرف رو به عنوان معیار سنجش میزان مطالعه اون درنظر بگیره. معمولا همین که خودت گفتی، پرسشنامه ای در بین عده مشخصی به عنوان نمونه آماری توزیع می کنند و بعد با توجه به اصول آماری به کل جامعه تطبیق میدن. مثلا میگن ۷۰ درصد از مبتلایان به ایدز از بیماری خودشون خبر نداره. خب من از یکی که آمار می خوند پرسیدم اگه خودش خبر نداره تو چطور خبر داری؟ واسم توضیح داد که چطور این آمار حتی درمورد اونایی که از وضع خودشون خبر ندارند به دست میاد.
درمورد بعدی هم معتقدم اینکه شما فلسفه بخونید یا رمان به هیچ وجه معیار فرهیختگی یا عدم فرهیختگی شما نیست. در پست بعدی به تفصیل خواهم نوشت که چرا از نظر من یه کتاب رمان با وجود اون که در اکثر موارد زاییده تخیل نویسنده هست، ولی چیزی از یک کتاب جامعه شناسی با آمارهای متقن یا یه کتاب تاریخی یا فلسفی مبتنی بر پژوهش های دقیق چیزی کم نداره.
درمورد نکته آخر هم حرفم همونه که در پاسخ دوستمون دربالا نوشتم و البته بعدا بیشتر توضیح خواهم داد. البته اینا نظر منه و با وجود این که همین الآن به درستیشون اعتقاد دارم، هیچ تضمینی نیست که فردا و با خوندن نوشته های شما و سایر دوستان نظرم رو عوض نکنم. باز هم مرسی از توجه شما.

سلام رییس. نه ببخشید گرداننده. دلایلی قوی و محکم. لذت ببر از کتاب خوندن. لذت پلنگ از کتاب خوندن. اصلا لذت کرگدن از کتاب خوندن.
ولی از این بی نمکی های خاص خودم که بگذریم، این دوتا دلایل خیلی محکمی واسه کتاب خوندن هستند. عقل سلیم هم جز این نمیگه. روز خوبی داشته باشی.

درود استاد.
اولین پستت واقعا عالیه.
در ضمن, باید بگم که این بحث برای من بیش از اندازه لازم و کار بردیه. از مدت ها قبل به این فکر افتادم که خوندن چه کتاب هایی مفیدتره و بهتره کدوم دسته از کتاب ها رو توی برنامه خودم برای خوندن قرار بدم. متشکرم از پستت و از اطلاعاتی که در اختیار ما میذاری. شاد, موفق و سلامت باشی.

سلام بر نویسنده خوش آتیه شهرمون. صبحت بخیر. ممنون از توجهت. واقعا امیدوارم انتشار این سلسله پست ها بتونه مفید باشه. ضمنا منتظر ادامه خاطراتت هستیما. حیف که اینقدر سریع اومدی جلو که فکر کنم زود تموم بشه. ولی خب واقعا خوندنی هستند. روز خوبی داشته باشی.

خب من که بحث تئوریک بلد نیستم بکنم. با مصداق میگم: دیروز ضد یاد را میخوندم از مسعود بهنود. چندتا داستان تاریخیه عمدتا مال عهد قجر و با متنی که هنوز خاص خود بهنود باقی مونده و یه جورایی سوز داره. یعنی وقتی میخونی بغض می کنی و خودت رو با غصه های تاریخی ملتت سهیم می بینی. فکر می کنم لازم باشه که اقلا قشر تحصیلکرده از گذشته مردمان جامعه اش طی دو سه قرن اخیر اطلاع داشته باشه تا بتونه هم تحلیل درستی از اوضاع امروز به دست بیاره و هم به لحاظ هویتی بتونه حس کنه که ریشه در این آب و خاک داره.

سلام و تبریک
خب بذار فکر کنم در ۲۴ ساعت گذشته چیکار کردم؟
از دیروز کله سحر برادرم قربونی کرده بودند برای پسرش
برامون کله سحر صبحانه که خب میدونید چیه برامون آورد جاتون خالی مزه داد
بعدش هم تا شب همش رفت آمد شب هم باز خودمون رفتیم خونه یه برادر دیگم بازم شبش هم مهمون خونمون خوابید و امروزم تقریبا داره به همین منوال میگذره
الانم باز مهمون داریم صحبتشون گرمه رفتم توی اتاق چند تا ترک کتاب ضبط کردم دیدم تن صدای برادرم طوری هست که تمام صحبت های خانوادگی ضبط شده
دکلمه های دوستانو گوش دادم
منصرف شدم از ضبط کتاب
الانم اومدم نشستم پیششون
صحبت هاشونم به من مربوط نمیشه مثل همیشه مسائل خانوادگی رو بررسی می کنند که من واردش نمیشم
دارم فکر می کنم کجا برم کتاب ضبط کنم؟!
برم طبقه پایین توی نیم طبقه اگه سردم نشه ضبط کنم
منتظر کتابها هستم البته توش بنویسید که بیناها میتونند استفاده کنند از کتاب یا خیر
سعی می کنم کتابهایی که خاص استفاده نابیناها صوتی شده گوش ندم مگر بتونم یه جوری جبران کنم
خوب باشید و پست های خوب بزنید و به نتایج خوبی برسید

سلام. خدا می دونه هنوز علت تبریک رو نمی دونم اما هرچه از هرکه رسد نیکوست، حتی اگه کله پاچه خورده باشه، مسواک هم نزده باشه. راستش در این مورد که شما اجازه استفاده از یه کتاب رو دارین یا نه تصمیم گیرنده شخص شخیص شمایید و من فقط کتاب رو معرفی می کنم. ضمنا از اینکه کتاب ضبط می کنید، واسه هرکی و هرجا، به سهم خودم ازتون ممنونم. امیدوارم همیشه شاد باشین. روزتون خوش.

سلام به آقای صالحی عزیز.
خوندن کتاب لذت خاصی داره و باعث میشه اطلاعات عمومی ما زیاد بشه و خودمان را به روز نگه داریم. از طرفی در شبکه های اجتماعی هر کس می تونه به مراتب تحلیل ها و تفسیر های خودشو ارائه بده و ممکنه که بعضی از آنها فقط در حد تحلیل باقی بمونه و نتونیم روی جنبه ی به روز بودن و اطلاعات عمومی آنها حساب کنیم. به همین لحاظ کتاب تا حد بسیار زیادی می تونه این مانع را از سر راه برداره و از این رو خوندن کتابهای مختلف خیلی بهتر و جامعتر از شبکه های اجتماعی هست.
ممنون از پست بسیار مفیدتان و منتظر معرفی کتابهایتان هستم.
شاد و پیروز باشید.

درود مجدد. راستی یکی از نکات ظریفی که تو اون شعار بود این بود که بوی بد دهان با عدم مطالعه در کنار هم اومده.
این یعنی اینکه همون جوری که اگه مسواک نزنیم دهانمون بوی بد میگیره, همون جور هم عدم مطالعه باعث میشه ذهنمون بوی بد بگیره و خلاصه بپوسه.
در خصوص این حرف که گفتی کتاب بر همه ی اینها ارجعیت داره, البته که درسته.
چرا که کتاب حاصل سالها تحقیق و مطالعه ی یه نویسنده یا نویسنده ها هست.
کتاب اصولی تدوین شده و فقط و فقط هدفش آگاهی هست نه اغراض دیگه.
کتاب حاصل تجربیات عینی علمی و تحقیقاتی هست و حاصل دسترنج نگارندش هست.
کتاب اطلاعات میان مدت و بلند مدت در اختیارمون میذاره و ما رو مجبور میکنه با تعمق بیشتری در جهان پیرامون خودمون تفکر کنیم.
بنظرم تو پست بعدی از اینجا شروع کن که واقعاً از بین این همه گستردگیها چه جوری باید یه کتاب خوب رو انتخاب کنیم و یه کتاب خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشه.
چگونه اندیشه های متضاد در باره ی موضوعات رو با استفاده از مطالعه به دست بیاریم.
چه جوری میتونی خستگی ناشی از مطالعه ی موضوعاتی که هیچ علاقه ای بهشون نداریم و واسه مون جذاب نیستن رو از بین ببریم.
مثلاً یه موضوعاتی هستند با اینکه ممکنه بهشون علاقه نداشته باشیم ولی بهتره که اونا رو مطالعه کنیم تا اطلاعات عمومیمون بالاتر بره.
من فکر میکنم به عنوان کسی که تجربه داری بهتره که تو این زمینه ها سؤالات بچه ها رو جواب بِدی که چرا کتاب نمیخونیم.
دلیلش چیه و کلاً مشکلات رو موشکافی کنی تا راه حل واسه شون پیدا بشه.
ارادت.

درود. عجب کار سختی از من می خواین! من واقعا متخصص حوزه کتاب نیستم و ارائه چنین راهکارهایی مستلزم اینه که من آشنایی مناسبی با مبانی روانشناسی، جامعه شناسی و … داشته باشم که شکر خدا ندارم. اگه داشتم می گفتم دارم و جار هم می زدم، ولی ندارم. مثلا اینکه چطور میشه کتابی رو که به موضوعش علاقه مند نباشیم مطالعه کنیم و خسته هم نشیم موضوع علم روانشناسیه که اظهارنظر یکی مثل من درموردش حداکثر می تونه یه اظهارنظر سنجیده باشه و نه لزوما تخصصی. ولی خب هرچه بتونم انجام می دم و توی پست سوم به این مسئله می پردازم که یه کتاب خوب رو چطور انتخاب کنیم. باز هم ممنون که بودید و توجه داشتید.

جان خودم همین ۱۸ دقیقه در سال رو هم مرهون مجاهدت های بی دریغ امثال شوماییم. ولی مرد و مردونه، بیا مطالعات درسیت و اون چیزایی که سعید عابدی مجبورت می کنه بخونی ازش کم کن بیبینم چقدر تهش می مونه.
ولی خب از این شوخی های بی نمک که بگذریم، با وجود این که شما رو ندیدم، حدس می زنم که اصلا آدم خنگولی نباشید و برعکس آدم ساده باهوشی باشید: از اینا که هوشمندیشون رو پشت تلی از سادگی قایم کردنا! شاد باشین.

سلام امید خان. از آشنایی بیشتر باهات بسی بسیار خرسندم.
من قبلنا تو دوران نوجوانی زیاد رمان میخوندم.
اما الان بیشتر سرم تو اخبار و خوندن تحلیل های خبری در حوزه های ورزشی، اجتماعی و سیاسی هستش.
اما زمان هایی که برای مطالعه آزاد پیدا می کنم، مقالات مرتبط با هواشناسی و اقلیم شناسی رو میخونم.
انقدر این دنیای هواشناسی و تغییرات مرتبط با اون گستردست که هر چقدرم در این زمینه مطالعه کنم کمه. خیلی کم.
متأسفانه در این زمینه کتاب های خوبی نوشته شده اما هیچ کدوم گویا نشده.
یه برنامه دیگه ای هم که در نظر دارم انجام بدم، نامه نگاری با سازمان هایی هست که نقشه های با کیفیت هواشناسی رو عرضه می کنن.
اما هیچ کدوم از این نقشه ها برای نابینایان دسترس پذیر نیستن.
حالا انشا الله اگه افتخار دادین از وجود شما هم برای ارتباطات بیشتر و مکاتبه با این نهاد ها استفاده کنیم برای اینکه اونها رو تشویق کنیم تصاویر ماهواره، رادار ها و نقشه های بارشی و دمایی با کیفیت رو هم برای نابینایان دسترس پذیر کنن.
اگه این اتفاق میمون و مبارک بیفته، اونوقت یک فرد نابینا هم میتونه به صورت مستقل، خودش نقشه های هواشناسی رو تحلیل و ارزیابی کنه.
راستی. یه برنامه بذارین، حالا که در همین همسایه ما هستین، از نزدیک زیارتتون کنیم.
ارادت.

سلام بر جناب سرمدی گرامی. خوشحالم کامنت ارزشمند شما رو پای این پست می بینم. حوزه مطالعاتی بدیعی رو انتخاب کردین که خب واقعا کمتر کسی از ماها شهامت داره بره سراغش. من درمورد مکاتبه با تهیه کننده های نرم افزار همه جوره در خدمتم. ملاقات با شما هم البته بدون تعارف سعادتیه که خوشحال میشم نصیبم بشه. درمورد علایق نوجوونی و گرایشتون به سمت تحلیل درحال حاضر هم توی پست های بعدی بیشتر خواهم نوشت. ارادت فراوون.

سلام امیدجون, بدبختانه وضعیتمون خیلیم بده تو این زمینه.
حالا یه چیز دیگه بهت میگم شاید باور نکنی, ولی سحت داره.
همین مردمی که در سال ۱۸ دقیقه مطالعه میکنن در روز ۴ تا ۶ ساعت شبکه ماهواره ای جم تیویا نگاه میکنن.

سلام
خوشحالم که اولین پستتون رو میبینم و منتظر پستهای مفید بعدی و به خصوص معرفی کتب هستم
من حد اقل روزی یه ساعت کتاب میخونم و کتابهامو با مشورت گرفتن از دوستانی که قبلا اونا رو خوندن انتخاب میکنم
به کتب رمان و روانشناسی و گاهی مذهبی علاقه دارم و اونا رو بیشتر میخونم
شاد و موفق باشید

سلام به پری سیمای گرامی. خوشحالم کامنت شما رو اینجا می بینم. یکی از راههای جالب انتخاب کتاب رو شما پیدا کردید. حتما توی پست های بعدی کتاب هایی رو که فکر می کنم مفید هستند معرفی خواهم کرد. باز هم ممنون که بودید.

سلام امید .
منو میشناسی ؟؟من ولی تو رو میشناسم هههه
منظورت از مرضیه کدوم مرضیه هستش ؟؟
کیان کدوم کیانو میگی ؟
من عاشق کرج و آب و هواشم . البته اون زمان که من اونجا دانشجو بودم اواخر دهه ۷۰ بود .
میراثت هم بهم رسید و اقساط پرداخت گردید . وقتشه زنده بشی هههه

سلام بر تو ای شناسنده ناشناس. مرضیه همونه که با لباس سفید اومده خونه مون و قراره منو با لباس سفید اسکورت کنه اون دنیا. کیان هم فرزند برومند خودمه که امیدوارم جز هوشش هیچ چیزش به باباش نره. بی خود هم از آب و هوا تعریف نکن که دعوتت نمی کنم. فکر کردی ما کم الکی هستیم؟ هان؟

هاهاها من رعد دانایم گویا و خوش زبانم . چگونه مرا نمیشناسی ؟
وای بر تو اگر از غافلین باشی خخخ
فک کردم منظورت از مرضیه همون مرضیه نبینک عزیز هست که گویا الان به خاطر تحصیل در مقطع دکتری در تهرون به سر میبره .
امیدی خانومت ببین هست یا نبین ؟پسرت چند سالشه ؟
خب من رعد آمارگیرم کمی سالخورده و زیبا بیانم. هرزگاهی میامو و در ثبت احوالم ثبتتون میکنم خخخ

دیدگاهتان را بنویسید