**** به نام خدا ****
نام شعر: صله
نام شاعر: پوریا علیپور
و اما متن شعر:
صله ای دِه مَلِکا، باز مرا شاعر کن،
و برای طرب و شور مرا حاضر کن.
به سر انجام رسان این همه تنهایی را،
و جوازِ سفرم را به فرح صادر کن.
مَگُذار این دلِ دیوانه بسوزد در غم،
شب و روز آه کشم، ناله کنم من هر دم.
کم و بیش از تب و بیماریِ من آگاهی،
تو طبیبِ منی و عشق دوای دردم.
بغلم کن که هوا سرد و تنم لرزان است،
و دمای بدنم وای، چه نامیزان است.
چه خزانی شده این جا و نمور این خانه،
و از این سقف گچ و کاه گِل آویزان است.
خودم و خانه ام و دل همگی ویرانیم،
همگی منتظرِ زمزمه ی بارانیم.
که بِشویَد، ببرد با خودش اندوهی را،
که بدونت شب و روز از خودمان می رانیم.
تو که باشی همه جا پر شود از عطر بهشت،
و فقط می شود از شادی و انگیزه نوشت.
به من الهام شد این بار تو بر می گردی،
صله ی من تویی اِی نیکفر اِی پاک سرشت!
۱۲ دیدگاه دربارهٔ «صله»
سلام جالب بود ولی اگر بیشتر تقویتش کنی بهتر میشه در پناه حق
درود بر شما. بله قطعاً هیچ کاری بی عیب و نقص نیست.
به نظر خودمم میشه جای یه سری کلماتش کلمات دیگه ای گذاشت.
مثلاً به جای طرب و شور می تونستم بگم طرب و عیش چون همیشه عیش و طرب با هم میان، یا به جای هوا سرد و دلم لرزان است باید می گفتم: هوا سرد و تنم لرزان است.
باز هم اگه از نظر شما ایرادی بهش وارده بفرمایید، این شعر جای کار داره حتماً، کمی عجله کردم در انتشارش، چون فقط جمعه شب و دیشب رو سُرایِشِش وقت گذاشتم.
خودمم عقیده دارم که می شد کار به مراتب پخته تری از آب در بیاد.
ممنون از حضور شما.
ایزد نگهدارتون
سلام و درود بر داش پوریای عزیز خودم
خوبی آیا خوش میگذره آیا
خب عالی بود و منم از خوندنش لذت بردم و حال کردم
به هر حال مرسی بابت این شعر و مرسی بابت این پست
شبت خوش و خدا نگهدار
درود کاکو، کُمِت چاقه؟ حالِت خوبه؟
چه عجب بعد از مدت ها ما رو لایق دونستی و بهمون سر زدی!
خیلی ممنونم از حضور و نظرِت.
امیدوارم حالِت خوب باشه و به چیزای خوب و مثبت فکر کنی، از جمله ازدواج. خخخخخخخخخخخخخ.
بهاری باشی هم محله ایِ مهربونم.
ایزد پشت و پناهِت.
درود. حرف نداری دادا. ایول. منتظر بعدیهاش هم هستما.
درود. قربونِ یو. راستی مبارک باشه بردِ تیمِت. ما که سر گیجه گرفتیم از بس خط در میون می برین، می بازین و مساوی می کنین!
خخخخخخخ.
ممنون از حضور و ابراز لطفت.
همیشه شاد باش و شاد کن.
ایزد نگهدارت.
سلام پوریا
مثل همیشه عالی بود
درود محمدِ گل و همیشه با محبت.
مثل همیشه ممنون از لطفت عزیز.
شادیت جاودانه.
خوب باشی همیشه
درودی دوباره بر تو پوریای عزیز
خب به چیزای خوب که فکر میکنم ولی ازدواااج نههههههه فعلاً این قد بدبختی ریخته سرم که نیاز به بدبختی جدیدی به نام ازدواج ندارم
درودی بی پایان بر تو احمدِ عزیز. اِی بابا، ازدواج که بد بختی نیست پسر! اگه طرفِ مُقابِلِت اونی باشه که خودِت خواستی و انتخابیدی، قطعاً نهایت خوش بختی رو تجربه می کنی.
منم مثلِ تو ام، درگیری های زیادی دارم تو زِندِگیم که دغدغه های مالی مهم ترینشون هستن و تمومی هم ندارن.
اما چه کنم که الکی امیدوارم.
تو هم حتی شده بی خود و بی جهت امیدوار باش.
خوب باشی گل پسر
سلام سرخپوش! اینجا داره بارون میاد! هنوز نرفتم زیرش. ای کاش از همون بارون هایی باشه که پاک می کنن، محو می کنن و می برن! من از اون بارون های تطهیر کننده دلم می خواد سرخپوش! خیلی هم دلم می خواد! حسابی لازم دارم! تشنهم سرخپوش! خیلی خیلی تشنهم! دعا کن بباره!
درود پریسا، صبح به خیر.
این جا که برف و بارون با هم میاد.
خدا کنه اون جا هم بباره و غم و غصه های شما رو هم بشوره ببره پی کارش.
امیدوارم هر چه زود تر حال خوبتون رو به دست بیارین.
خوب باشید همیشه