خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

یه صبحِ سردِ پاییز!

میونِ دامنِ شب، نفس برای من نیست،
شبا شبای غربت، هوا هوای من نیست!

 

سکوتِ ساکنِ شب، طنینِ خیسِ رگبار،
سرودِ ختمِ لبخند، سرا سرای من نیست!

 

از انتهای بودن، یه تک صدا، یه پژواک،
صدای خنده ی غم، صدا صدای من نیست!

 

نهیبِ گُنگی از دور، لهیبِ داغِ شمشیر،
یه ناله از جنسِ تب، این ناله های من نیست!

 

تمامِ آسمون خاک، ستاره ها فراموش،
دلی یواشکی تنگ، دعا دعای من نیست!

 

تو پهنه ی آسمون، یه انتها سیاهی،
تو غیبتِ ستاره، گریه دوای من نیست!

 

نگاهِ خیس و خسته، یه سیلِ بی صدا اشک،
نوای تلخ و پنهان، نوا نوای من نیست!

 

شبی به رنگِ کابوس، سیاه و تب گرفته،
تگرگ و رعد و توفان، اینجا که جایِ من نیست!

 

دلم به یادِ دیروز، سرم به دوشِ دیوار،
چه ماجرای تلخی! این ماجرای من نیست!

 

حضورِ هقهقی محو، شرارِ اشکه پنهان،
دعای بی اجابت، خدا خدای من نیست!

 

سکوت و آه و اِی کاش، شراب و شعر و انکار،
دعا و خواب و بارون، این ها شفای من نیست!

 

!یه نورِ تارِ کم جون، یه صبحِ خواب و خسته،
یه صبحِ سردِ پاییز، که آشِنایِ من نیست!

 

دوباره شب گذشته،! سحر رسیده بازم!
باید بجنبم انگار! این انتهای من نیست

۵۲ دیدگاه دربارهٔ «یه صبحِ سردِ پاییز!»

سلام غزل عزیز! میگم کامنت ها رو خوندم واسه چی همه یا تقریبا همه از دیدنم تعجب کردن آیا؟ من که جایی نرفتم! بچه ها داستان چیه؟
غزل! دلم تنگ شده. هرچی بهش میگم مجاز به این نیستی نمی فهمه. دلم تنگ میشه غزل. گاهی دیوانه میشم از شدتش. خسته میشم. ضربه میشم. هوار می زنم. فایده نداره بی حس میشم ولو میشم۱طرفی. بعدش شب میره و صبح می رسه و باز خواه ناخواه بلند میشم میرم وسط زندگی. ولی دلم، … دلم تنگ شده خدا می شنوی؟ دست خودم نیست به جهنم که مجاز هست یا نیست من دلم تنگ شده!

سلام سامان. احوال دنیای جادو چه مدلی پیش میره؟ من همچنان۱بلیط واسه اون مدرسه با حال می خوام. راه نداره آیا؟ ببخش که شاد نبود! این دفعه هم ببخش و ببخشید! شاید دفعه بعدی بتونم! شاید! خوشبین نیستم ولی، …
ممنونم که اومدی!

سلام ریحان عزیز. اوخ جریمه گرفتم آیا خخخ! ریحان اگر دفعه بعدی بشه من شاد بنویسم، … دست من نیست. هوام که این مدلی میشه نوشتن هام، … کاش می شد شاد می نوشتم! به خدا حسابی دلم می خواد حسابی! کاش می شد!
ممنونم از حضور عزیزت!

سلام حسین. چه خبر از جهانِ جوانی؟ حسابی حالش رو ببر که تکرار نداره! حسین مگه غیبت من چه قدر طول کشید؟ اصلا من غیبت نداشتم که! به خدا همین اطراف چرخ می زدم دارم شکل تعجب میشم۱کسی بیاد توجیهم کنه!
ممنونم ازت. شاد باش!

سلام سلام.
عالی بود.
خیلی زیبا.ولی آخرش من تورو میکشم.
باید شااااد باشی.الان تو این حالم حس میکنم که هیچ زمانی
برام دلگیر نیست.
زندگی زیباست خخخخخ!‏
مرسی عزیییزم.من باز دستورمو تکرار کنم؟؟؟شاد باش فقط شاد!‏

سلام محسن. باز هم معذرت به جان خودم در نمیاد تا میام بنویسم این شکلی میشه! تقصیر نمی دونم کیه! طنز. خیلی دلم می خواست طنز نوشتن بلد بودم. خوش می گذشت ولی نشد دیگه! ممنونم از حضورت! راستی من هات گوش کن می خوام!

سلام محمدجواد. چه خبر از ایام خودت و احوال استادت؟ ایشالا تماما ردیف باشید! شادش آخ که عاشق شادی هستم. محمدجواد دلم پر می زنه واسه۱شادمانیه حسابی! نمی دونم واسه چی واقعیش نمیاد هرچی هست قلابیه. خدا بخواد به همین زودی شاد بشی و شاد بشیم همگی و شاد بمونیم تا همیشه! ممنون که اومدی!

درووود. پریساااااا. پری, پری, پریییی, پریسااااا. وحشتناک, قشنگ بود, تو رو خدا باز هم بنویس, اصن هر جور که بلدی بنویس. ولی حتماً بنویس. خدا میدونه که چه قد از خوندن این شعرها چه لذتهایی که نمیبرم.
ولی میگم پاییز بود الآن آیا؟ خَخ. یه شعری هم واس من بگو که عاشق سرما طبیعت و زمستونم.
طبیعت, بارون, برف, سرما, کوه, جنگل, و زمستون. ببینم چه میکنی. منتظرما. بعدشم جدی وقتی آدم غمگین و ناراحته خعیییلی قشنگتر میتونه بنویسه تا وقتی که شاده. نمیدونم چرااا. اینجوری بگم که شادی خعییلی باید غلظتش زیاد باشه تا یه چیز خوب از توش در بیاد. ولی فقط کافیه یه کوچولو ناراحت باشی, اون وقت ببین چه چیزایی که تو ذهنت نمیاد. باز هم ازت ملتمسانه خواهش میکنم زود زووود پست بزنی و واسه مون بنویسی.

سلام علی! خدا رو شکر با اون چند تا آخری ها که ازت خوندم داشتم دلواپست می شدم. علی خیلی موافقم خیلی. آدم حسش منفیه هم می تونه بهتر بنویسه هم می تونه بهتر بخونه. ولی شاد که باشی باید از شادی منفجر بشی تا۱نوشته درست درمون ازش در بیاد. پاییز خخخ نه زمستونه ولی به نظرم هوای دلتنگی های اون شب من غمگینیش بیشتر شبیه پاییز بود بلد نیستم توضیح بدم خخخ خوب بلد نیستم دیگه!
ممنونم از لطف همیشهت! من رفتم باقی خجالت ها رو یواشکی بکشم!

فاااآآااآآاااآآاااطمه جان سلاااآآاااآاااآااام عاقبت اومدی بابا خداییش غیب نشو اون هم اینهمه طولانی مدت دیگه! چه طوری خانمی؟ خدا نکنه دلت گرفته باشه! فاطمه از دست این دل کجا در بریم تو بگو! من در سال۹۵اندازه تمام عمرم تا اینجا دلتنگ شدم و به نظرم اندازه نصف بیشتر عمرم گریه کردم و هنوز دلتنگ میشم و سال داره تموم میشه ولی نمی دونم من تا چه مدت دیگه از یادآوریه امسال دلتنگ میشم و می بارم و می نویسم! پایان داستان های دلتنگی های من امسال هیچ مثبت نبودن و دیگه مطمئن شدم قرار هم نیست دیگه مثبت باشه. ولی کاش اثرش از سرم و از دلم بره به خدا این مدلی که میشم جهان انگار می رسه به خط پایان و همونجا وایمیسته. خسته شدم فاطمه! از دست دل و دلتنگی هام خسته شدم. دیگه واسه رفعشون هیچ کاری نمی کنم. هرچی از دستم بر می اومد کردم دیگه ازم بر نمیاد. فقط می بارم. فقط می نویسم. فقط می بارم! فقط می نویسم!
ممنونم که اومدی!

سلام وحید! شکلک و بگم چیز! باز این تهدیدم کرده با اون شکلک های چیزش! شکلک تهدید با بطری این دفعه پر از رنگ مایه که بزنم بهت رنگی بشی توصیف نمی کنم چه مدلی بشی فقط اینکه رنگی بشی و من اونقدر بخندم که خفه بشم از تماشات! آخ جون! ممنونم از حضورت! در هم نرو الان میام پیدات می کنم می ترکونمت!

سلام پریسا خانم
شعر زیبا و قابل تاملی بود . حس غم رو خوب منتقل کردی . ولی دعا میکنم ایشالااا هیچوقت غمگین نباشی . البته غم جزو لاینفک ما آدمها و بخصوص ما گوش کنیاس . ولی دعا کردن که اشکال نداره ؟ هان ؟ اشکال داره ؟ نه نداره . دعا میکنم بعد هر غمی یک شادی زیبا تو دل همه بشینه .
موفق و پیروز باشید

سلام آقا مهدی. داستان جدید ندارید آیا؟ بله غم جزو لاینفک زندگی هست و نمیشه منکرش شد. اگر غم نباشه شادی مفهومش رو از دست میده. ولی گاهی شب ها زیادی درازن. کاش دیگه تموم بشه! هم واسه من، هم واسه همه عزیز های اینجا و همه جا!
ممنونم از حضور و از نظر سراسر لطف شما دوست عزیز!

داستان دارم . حوصله ندارم تایپش کنم . خخخخ
آخه یه داستان که به این کله میخوره وقتی شروع میکنم بنویسمش می بینم نود قسمت شده . برا همین چون بقیه حوصله ندارن منم بی خیال نوشتنش میشم . به قول دوستان از کاه کوه میسازم . کافیه الف بیاد . ولی چشم . به زودی .

داستان دنباله دار! من حوصله دارم به جان خودم حوصله دارم کاش می شد خودم تایپ می کردم تایپم بدک نیست۱خورده سریعم۱خورده هم حالش رو دارم ولی این از داخل سر شما میادش پس خودتون باید تایپش کنید من داستان می خوام می خوام خداجونم خیلی می خوام آخ جون!

صدای خنده ی غم، صدا صدای من نیست! 

میگم این شعر رو یعنی کی سروده آیا؟ صدا که صدای تو نیستش خودت گفتی هاااان بگو به حق تألیف چه بنده خدایی دستبرد زدی آیااا بگو من وکالتت رو به عهده می گیرم بوگوووو

سلام پریسا جونم فقط برات از ته ته ته ته قلبم آرزوی شادی دارم …. شادی واقعی و حقیقی …. راستی کی بیدار میشی آیا؟

سلام روشنک عزیز. شعر رو بیخیال من هم نمی تونم بگم باور کن خودم الان می تونم از این چند تا خط که نوشتم بالای۱۰تا ایراد بکشم بیرون ولی اصلاحش نکردم چون بلد نیستم. از دست من فقط همین بر اومد!
با محبتت و ماجرای کپیِ باطله هام خجالتم میدی عزیز!
ممنونم از لطفت و از حضورت!
شاد باشی تا همیشه!

آهان اون رو میگی خخخ! خودم نوشتم! خوابم میاد! نمی دونم بانو دلم بیداری می خواد ولی این انجماد نفرین شده خیال نداره ول کنه بره! کاش بیدار بشم! واقعا دلم می خواد واقعا! بانو قیافهم رو ببین! شکلک مظلوم شکلک خیلی مظلوم شکلک گریه ای شکلک گناهی! دلت میاد بذار باشم دیگه! خخخ!

آآآآآآآییی دستم بیدارم بیدارم شکلک با چشم های بسته و در چرت خخخ! شکلک یواشکی واسه بانو شکلک در آوردم که یعنی دیدی خودم رو این وسط جا کردم آیا؟ باز هم خخخ! شکلکِ، … نه شکلک رو بیخیالش ممنونم خورشید خانمی به خاطر محبتت! شکلک۲دستی دستش رو چسبیدم بیدارِ بیدار فشار دادم از جنس محبت خالص نه شیطونی های مارک پریسایی!

دیدگاهتان را بنویسید