خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کمی مرا نصیحت کنید.

عرض سلام و احترام خدمت ناصحین محله. بنده عادات بدی دارم که باید ترک شوند اما علاقه خودم به ادامه, مانع میشود.
راههایی بهم معرفی کنید تا شاید به ترک آن عادات تمایل پیدا کنم.
اولین عادت من این است که بعضی اوقات قولهایی میدهم و به آن عمل نمیکنم.
دومین عادت, استاد تیره کردن روابط خود با دیگران هستم.
سومین عادت, بخاطر رک بودن اهل نیش زدن به افراد حتی نزدیکترین کسان هستم.
چهارمین عادت. صورت مبارک افراد مغرور را با حرفهای تیز زرد میکنم.
پنجمین عادت. دوست ندارم در هیچ گروهی قرار بگیرم.
ششمین عادت. افرادی که چاپلوس هستند را به شدت مسخره میکنم.
هفتمین عادت. در انسانهای دوران خویش, کسی را برتر از خود نمیبینم و کمتر هم نمیبینم.
هشتمین عادت. اولین و آخرین کسی که به من و کارهام ارج مینهد باید خودم باشم.
در آخر هم باید بگم, از گفتن این عادات به شما ترسی ندارم چون اگر دوست باشید راهنمایی میکنید, دشمن باشید عددی نیستید مچ من را بگیرید.

۶۱ دیدگاه دربارهٔ «کمی مرا نصیحت کنید.»

ششمین عادت. افرادی که چاپلوس هستند را به شدت مسخره میکنم.
اینکه عادت خوبیه که!
کاملا جدی راستشو بخوایید منم از افراد چاپلوس خوشم نمیاد. از طرفی هم نیش زدن و اینا هم تو ذاتم نیست. بعضی وقتا ممکنه خواسته یا ناخواسته چنین کاری بکنم، ولی بعدش کلی الکی به عذاب وجدان دچار میشم که ای کاش چنین حرفی نزده بودم یا کاش چنین برخوردی نکرده بودم.
میگم اصن بیا جامونا با هم عوض کنیم. شوما منو نصیحت کنید که انقدر الکی خودمو سرزنش نکنم. خخخ.
موفق باشید.

سلام و درود بر داش کامی بد قول
خب ترک عادت که موجب مرضه و نمیشه این عادات رو ترک کرد
ببین همین که عادمای چاپلوس رو ضایع میکنی خوبه و عالی هستش ولی بد قولی یه کم بده به هر حال عادته و کاریش هم نمیتونی بکنی پس خوش باش با این عادات
روزت خوش

سلام.
اولین عادتت رو سریعا ترک کن و به قولت عمل بنما و اون سری پست هات رو بزن چون اگر این عادتت رو نگه داری۱زمانی۱جایی گیر۱کسی شبیه من می افتی که اون دنیا در صف پرونده اعمال هم شده یقهت رو می گیره میگه اول اون پست هایی که قولش رو دادی بزن بعدش برو بهشت و جهنمش هم به من چه!
دومین عادتت ترک لازم نداره درمون می خواد البته چیز مهمی نیست به نظرم مرض داری!
سومین عادتت هم۱خورده با عدسی بشینی پاشی حله!
چهارمین عادتت هم۱خورده ایراد داره باید اصلاحش کنی صورت طرف رو به جای زرد آبیه مایل به قهوه ای کنی دیگه مشکلی نیست!
پنجمین عادتت هم مگه دست خودته بخوایی نخوایی در۱سری گروه قرار می گیری که نمیگم گروه ها چیچی ها هستن حالا پرپر بزن ولی داخلشون قرار گرفتی و خواهی گرفت!
ششمین عادتت هم کلی با حاله! خوب می کنی! ادامه بده!
هفتمین عادتت زیادی فلسفی بود سواد من بهش نمی رسه پس ولش کن!
هشتمین عادتت هم۱خورده مال شفاییه که تو ازش گذشتی و کاریش نمیشه کرد پس بیخیالش!
و در آخر هم خدایا معجزه هم در این۱مورد خاص جواب نمیده من چه دعایی کنم آخه! ببین غزل واسه دلداری گفت گوش نده من آدم اهل منطقی هستم آره ارواح خیکه دشمنم خلاصه اینکه تو درمون نمیشی برو این چند صباح عمرت رو خوش باش!

یعنی چی؟ باز دنبال حاشیه هستی؟ منظورت چیه؟ چرا میخوای بین بچه ها فتنه انگیزی کنی؟
فکر کنم تو با سایتهای دیگه در ارتباط هستی تا محله را ریشه‌کن کنی.
دست از شرارت بردار وگر نه حسابت مسدود میشه.

سلام
راستش پیشنهادی ندارم چون این عاداتی که گفتی بعضیهاش را منم دارم اما بنظر خودم عیب نیستن حسن هم نیستن فقط عملکردن و هر آدمی عملکردهای خاص خودش را داره و قرارم نیست تمام کمال مورد پذیرش دیگران باشه
شنیدن کسایی که میخان ترک کنن را میبندن به تخت میخایی توهم امتحان کن ایام عید خودتا ببند به تخت بعد بیا نتیجش را بگو که عاداتت ترک شدن یا نه خخخخ خخخخ هاهاهاها
آهان گفته بودی ناصحین محله بیان خب من کلا اشتباهی اومدم واااا اصن برا چیچی کامنت دادم من که ناصح نیسدم

درود!
خوب حالا من چطوری حرف بزنم که مغروره نیاد بگه این ادبیات باید پرپری پروازی بشه…
خوب سعی میکنم ادبیاتم را بهترش کنم…
اولا اون رشته ی تحصیلیت بخوره توی اون سر و کله ی پوکت…
دوم تو باید ۱۱ خرداد ۹۶ بیایی خدمت من تا با بی ادعای لعنتی و هرکی که دوست داره مارو همراهی کنه خوب حالتو بگیریم تا مانند عمو یزید کم بیاری و سال بعد بخاطر بی ادعا در محل حاضر نشی…خخخخخخخ
تو خیلی خوبی من یکی رو در این محله میشناسم که خیلی مغروره و فکر میکنه ما هیچی حالیمون نیست و هر کاری که دلش میخواهد میکنه و من هم همیشه میزنم توی ذوقش و حسابی حالشو میگیرم و خیلی هم دوستش دارم…
این آقا مغروره از ترس آبرویش میترسه خرداد با ما همنشین بشه ولی باور کن در رفتارش کمتر از من و تو و بی ادعا و بعضیهای دیگر نیست…
خوب من از پرچونگی دست میکشم و ادامه ی حرفهامو میگذارم برای خرداد حضوری و اینجا حرف اضافه نمیزنم تا بقیه در خماری بمونند…
راستی من دیشب خطمو رایگان کردم و حدود دو ساعت با یه دوست قدیمی به گفتگو نشستیم و بعدش تا ساعت بیست دقیقه به پنج صبح با یه بچه سوسول گپیدیم و بعدش دو ساعت روی مبل خوابیدم و بعدش رفتم اداره…
البته امروز عصر سه ساعت خوابیدم و امشب هم از ساعت ۱۱ تا ۱۱ و بیستو چهار دقیقه رایگانم…
خوب یادت نره سوسولجون که من خرداد منتظرتماااااااااااااااااااااااااااا…
مواظب باش با این خصلتهای خوبی که از خودت تعریف کردی در مقابل من و بی ادعا کم نیاری خخخخخخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها…
راستی کسی به خودش نگیره که من به کی گفتم آقا مغروره چون در این محله ما مغرور کم نداریم و بسیار زیادند مغرورهای عزیزم…
.
راستی مجتبی جون ببین من بخاطر تو که خیلی هم دوستت دارم با چه ادبیات خوبی حرف زدمهاااا…
حالا اگه دوست داشتی ما را همراهی کنی خوشحال میشویم که بیایی و به کمک من و بی ادعا بشتابی تا روی این سوسول پر ادعا را کم کنیم…
خوب مثل اینکه خیلی وراجی کردم با تشکر فراوان از وراجی های خودم و وراجیهایی که در پست دیدم!

درود!
راستی منظور یا توزور خاک چی توی سرش…
خاک گز یا خاک زغال یا خاک سنگ یا خاک اره یا خاک قند یا خاک نبات یا خاک پولکی یا خاک برگ یا خاک گل یا خاک گور مرده ی نزول خور یا خاک جنازه ی مرده یا خاک پشگل یا…..خخخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها!

سلام کامبیز جان.
به نظر من بعضی از این مواردی که گفتی اصلا چیز بدی نیست و گاهی اوقات لازمه.
هر آدمی بالاخره یه خصوصیاتی داره دیگه. هر کسی بخواهد با اراده و رفتار خودش می تونه خودش رو مدیریت کنه.
شاید باورت نشه ولی من بیشتر به پستت به جنبه طنز نگاه کردم. نمی دونم شاید هم اشتباه کردم. چون همیشه پستهات باحالن.
مرسی از پست خوبت.
شاد باشی.

سلام کامی جان
هرچند دیر ولی دلم نیامد که در پستت نیایم آخه واقعا چیزی برای گفتن نداشتم تا اینکه به یاد یکی از غزل های جناب حافظ افتادم که در مورد نصیحت است
اکنون از من ناصح به تو منحوس اینغزل را داشته باش.
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار
که در کمینگه عمر است مکر عالم پیر
نعیم هر دو جهان پیش عاشقان بجوی
که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر
معاشری خوش و رودی بساز می‌خواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند
گر اندکی نه به وفق رضاست خرده مگیر
چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر
بیار ساغر در خوشاب ای ساقی
حسود گو کرم آصفی ببین و بمیر
به عزم توبه نهادم قدح ز کف صد بار
ولی کرشمه ساقی نمی‌کند تقصیر
می دوساله و محبوب چارده ساله
همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر
دل رمیده ما را که پیش می‌گیرد
خبر دهید به مجنون خسته از زنجیر
حدیث توبه در این بزمگه مگو حافظ
که ساقیان کمان ابرویت زنند به تیر

سلام.
خو من نه آدمی هستم که بتونم نصیحتت کنم و نه خدا را شکر اسمم ناصح هست.
خوگفته بودی که کسی که این شرایط را نداره نیاد. اما من خیلی خندیدم هم به پست هم به کامنتا گفتم بیام یه تشکر بکنم خخخخخ خخخخخ خخخخ.. جدا مرسی خیلی خیلی خسته شدم امروز خیلی جالب بود هههههه خستهگیم در رفت ممنون..
باز هم جالب و عالی نوشتی تبریک میگم..
اما خارج از شوخی من هم با روشنک موافقم, فقط اینکه قولی که میدی را فراموش میکنی بده اما نه به بدی بعضی چیزهای دیگه که دیگران انجام میدن و من الان حس نوشتنش را ندارم..
شاد باشی..

دیدگاهتان را بنویسید